اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود صنم و وثن * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد.
و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند.
ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : نسب ‘ حسب و عصب
و تنها می توان به تمدن ممتاز سبا و ماراب یمن که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت .
وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد .
زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
................................................................................................................................................................................
* بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می نامیدند کمیت گرایی‘ فخر فروشی ‘ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‘ افسانه های باستانی ‘ اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام: اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود .
ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود .
و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند " حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و...
رابرخوردار بود .
که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت .
و همچنین در چنین جامعه ای شان زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .
تاریخ جاهلیت و مفهوم آن : از ریشه " جهل " است .
ولی از کتب لغت بر می آید که مراد از آن به غیر از این معنا به حماقت ‘ سفاهت و بی خردی را نیز در بر می گیرد .
واژه جاهلیت را نخستین بار به وسیله قرآن * بر جزیره العرب اطلاق گشت .
.......................................................................................................
* قرآن کریم واژه جاهل را در خصوص زندگی مردمان قبل از بعثت به کار برده است .
در بحث عقاید جاهلی که در قرآن بدان تصریح شده است در کنار بت پرستی که کیش اغلب مردم جزیره العرب بوده است یکی دیگر از عقاید خرافی مشرکان این بوده است که می گفتند ما بت ها را نمی پرستیم مگر از آن روی که ما را به خداوند نزدیک می کنند .
دیگر اینکه قائل بودند که خداوند فرزندانی دختر دارد و بعضی فرشتگان دختران خدا هستند و بدین سبب به پرستش آنها می پرداختند تا ایشان را شفاعت کنند .
اعتقاد انحرافی دیگر آنان درباره جهان پس از مرگ است که می گفتند: جز همین زندگی دنیوی ما زندگی دیگری نیست .
ما زنده می شویم و می میریم و ما را جز طبیعت ( دهر ) * نابود نمی کند .
خوردن مردار ‘ گوشت خوک ‘ خون ‘ نیم خورده حیوان درنده ‘ همه احکامی است که در جاهلیت رواج داشته و قرآن آنها را حرام و منع کرده است .
تاریخ پیامبر اسلام ﴿ ولادت‘ بعثت و دعوت ﴾ دوران کودکی : طبق نظر اهل تسنن : 12 ربیع الاول سال 570 م تاریخ تولد پیامبر اسلام طبق نظر اهل تشیعه : 19 ربیع الاول سال 570 م پیامبر اسلام در سال ( عام الفیل) در مکه چشم به جهان گشود .
پیامبر" هفت ماه و بیست و هشت" روز بیشتر نداشت که عبدالله پدرش را از دست داد.
عبدالمطلب ، جده یادگار عبدالله را شاید به علت ناکافی بودن شیر آمنه و یا به رسم .......................................................................................................
* سوره الجاثیه آیه 26 بزرگان عرب همراه دایه ای حلیمه سعدیه نام از قبیله بنی سعد که به شجاعت و فصاحت معروف بودند به روستای ( بادیه ) فرستاد تادر بیرون مکه ، در محیط پاک و هوای سالم، بزرگ شود ؛ و سخن گفتن با لهجه فصیح عربی را در آن زمان اصیل ترین جلوه آن در روستا و صحرا یافت می شد فراگیرد و از بیماری های احتمالی مصون بماند .
دوران جوانی : در فضای تیره جامعه حجاز که حتی کهنسالان به گونه ای شرم آور در آلودگی به سر می بردند و پرچم سیاه به علامت جاهلیت برفراز برخی از خانه ها نصب شده بود .
در این موقعیت فرزند پاک عبدالله هرگز تاثیر نادرست نپذیرفت و چنان در درستی و صداقت شهره شد که حتی بعد ها دشمنان او را " امین " می خواندند .
و در 20 سالگی با شرکت در پیمان ( حلف الفضول ) به دادخواهی ستمدیدگان برخاست .
و در 25 سالگی در رویداد تعمیر کعبه در میا مردم متعصب با خردمندی و فرزانگی داوری کرد .
ازدواج: خدیجه بانوی فهیم و ثروتمند مکه از زنان ممتاز جزیره العرب به شمار می آید .او که تبار با فضیلت امین قریش را نیک می شناخت گویا از راز نهفته در وجود این جوان پاکدامن آگاه بود به پیامبر پیشنهاد ازدواج داده است .
که خود به خاطر انگیزه معنوی و گزارش مثیره و اهل کتاب و...
در خدیجه بوده است که به پیامبر پیشنهاد ازدواج دهد .
و این را باید متذکر گردید که سن خدیجه در ازدواج با پیامبر 40 سال بود.
پیامبر بعد از خدیجه زوجهای زیادی برگزید که خود این امر هم برای ترویج دین اسلام بوده است .
خدیجه نخستین زنی بود که مسلمان شد.
که تنها با شنیدن خبر بعثت بی درنگ اسلام را پذیرفت .
و از میان مردان امام علی نخستین فردی بود که به پیامبر خدا گروید .
و بعد از آنها زید ابن حارثه غلا م خدیجه که بعد از ازدواج با پیامبر خدیجه او را به پیامبر هدیه و پیامبر نیز او را در راه خدا آزاد کرده بود .
به اسلام گرویده بودند .
علل مخالفت با اسلا م : مخالفان دعوت توحیدی پیامبر سه گروه مشرکان و یهودیان و منافقان بودند .
علت های نپذیرفتن اسلام و مخالفت با پیامبر به اغلام زیر است .
جهت گیری دینی و توحیدی دعوت و مخالفت اسلام با الهه اعراب و دین رایج و موروثی حاکم بر مکه مهم ترین علت مخالفت قریش بوده است .
نتیجه جهت گیری اجتماعی دعوت و اسلام آوردن محرومان و جونان و فروپاشی نظام اجتماعی حاکم بود .
رقابت های قبیلگی و حسادت ورزیدن به موقعیت ارزشی بنی هاشم و فرزندان عبدمناف .
بشر بودن پیامبر (ص) روی آوردن مستضعفان به آن حضرت 6.
اعتقاد به جبر 7.
دلدادگی به دنیا و........
تاریخ پیامبر اسلام ﴿ بعثت تا هجرت ﴾ آغاز رسالت : 27 رجب ، در حالی که محمد عالی ترین مراحل کمال انسانی و عقلانی را در چهل سالگی پشت سر می گذشت ، در نیمه شبی که آرامش روحانی وجودش را فرا گرفته بود و جهان طبیعت نیز همراه او دست نیاز به سوی خالق یکتا گشوده بود ، صحیفه ای نورانی در مقابل روح پاک و چشمان جستجو گر او گشوده شد .
فرمان رسالت بود که از سوی حضرت احدَیت صادر شده بود و با امر به (( خواندن )) بدو ابلاغ می شد .
امین وحی او را ندا می داد که بخوان !
بخوان به نام پروردگارت !
پس از آنکه صدای جبرائیل در جانش طنین انداخت و به او گفت که چگونه انسان به امر خداوند از کوچک ترین ذرَات پا به عالم وجود گذاشته و با دانشی که خداوند به واسطه قلم به او کرامت فرموده ، به منزلتی والا رسیده است ، حضرت محمد دریافت که امواجی که بر جانش گذشته و بر لبانش جاری شده در قلبش نقش بسته و او مخاطب کلام خداوند قرار گرفته است و بدین ترتیب ماهیت بعثت ، هدایت و دعوت جدید بر پایه معنویت ، انسان و علم آشکار شد.
افسانه اولین وحی و آغاز بعثت : عایشه می گویند : فرشته نزد پیامبر آمد و گفت بخوان .
گفت : خواندن نمی دانم .
سه مرتبه و هر بار به سختی او را فشار داد ، تا اینکه در آخرین بار گفت : بخوان به نام پروردگارت که آفرید ...
.
آنگاه رسول خدا در حالی که می لرزید نزد خدیجه آمد و گفت مرا بپوشانید .
او را پو شانیدند تا اضطراب و ترس او کم شد .
رسول خدا آنچه پیش آمده بود برای خدیجه بیان کرد و گفت : بر خویشتن بیمناکم .
خدیجه گفت : به خدا سوگند ، هرگز خداوند تو را خوار نخواهد کرد .
سپس او را نزد پسر عمویش ورقه بن نوفل – پیرمرد نا بینای مسیحی – برد .
ورقه گفت : این همان ناموس ( فرشته ) است که بر موسی نازل شده .
کاش من امروز جوان بودم .
کاش آن روز که قومت تو را بیرون می کنند ، زنده بودم .
رسول خدا گفت : مرا بیرون می کنند ؟
کفت : آری .
بدین ترتیب محمدبه رسالت خویش و ...
اطمینان می یابد !
دعوت خصوصی – پنهان و تبلیغ عملی: رسول خدا ، با عنایت به اینکه اندیشه قوی و ایدئولوژی غنی شرط اساسی اصلاحات عمیق و ریشه دار است ، تبلیغ و دعوت خصوصی را که گاهی از آن به پنهانی تعبیر آورده شده ، آغاز کرد تا با عضو گیری و تربیت هسته های اصلی تبلیغ ، زمینه اعلام آشکار و عمومی منطق نیرومندش را فراهم آورد .
در این دوره سه ساله ، محمد آشکار به عیب جویی از عقاید و کردار مکیان نمی پرداخت و ماهیت ضدستم و اشرافیت دعوت خویش را آشکار نمی ساخت بلکه با چهره ای آرام همراه علی و خدیجه و کمی بعدتر زید بن حارثه – که اساس سازمان اجتماعی و امامت او شکل می دادند در مراکز پرجمعیت مکه مانند مسجدالحرام و منا به نیایش خدای واحد می پرداختند .
او نماز را که مجموعه معارف معنوی برای ارتباط با معبود است در پای کوه صفا و در منزل " ارقم ابن ابی ارقم " که اولین دارالتبلیغ اسلام بود بر پا می داشت.
که در این مدَت حدود50 نفر به اسلام گرویدند .
سعد ابن وقاص اولین مسلمانی بود که برای اولین بار برای دفاع از اسلام خون مشرکی را بر زمین ریخت .
آیه شریفه " و اندر عشیرتک الاقربین " به 3 سال تبلیغ عملی رسول اکرم و افزایش گروندگان او زمینه ذهنی و اجتماعی دعوت عمومی و علنی را فراهم آورده است اشاره دارد.
در یوم الدار بیش از 40 تن از نزدیکان و فرزندزادگان عبدالمطلب که ابوطالب حمزه و ابولهب از آن جمله اند – به مهمانی دعوت شدند و علی به دستور خدا سفره گسترد .
پس از خوردن غذا " ابولهب " که بهره گیری میهمانان بسیار از غذایی اندک برایش بسیار شگفت می نمود ناسپاسی کرد و با جمله " محمد شما را جادو کرده است " محفل را بهم زد .
روزی دیگر دعوت انجام گرفت و پس از غذا رسول خدا چنین فرمود : فرزندان عبدالمطلب به خدا سوگند در میان عرب کسی را نمی شناسم که ارمغانی بهتر و برتر از ارمغان من برای شما آورده باشد من برای شما خیر دنیا و سعادت آخرت را آورده ام .
خدا به من فرمان داد ه شما را به سوی او بخوانم کدام یک از شما مرا در این امر یاری میکند که رسول خدا این سوال را 3 مرتبه پرسید و علی کفت: من به خدای یگانه و پیامبری شما ایمان آورده ام و یاورت خواهم بود .
و رسول خدا به علی اشاره کرد و فرمود : این برادر وصی و جانشین من در میان شماست.
تاریخ پیامبر اسلام ﴿ هجرت ﴾ در موقعیتی که فشار برحامیان و هواداران نهضت روزافزون می شد - پیامبر به عنوان سکان دار کشتی نهضت با پیشنهاد هجرت به حبشه موافقت کرد .
مهاجرت به حبشه در سال پنجم بعثت – که در مرحله اول یازده مرد و چهار زن در آن شرکت جستند – از یک سو می توانست روح امید را در مسلمانان ستمدیده تقویت کند و از سوی دیگر راه را برای عمل به تکالیف اسلامی و استمرار تبلیغ در خارج از مکه هموار سازد .
در مهاجرت دوم – که پنهانی و براساس تجربه های مهاجران نخست و با فاصله چندماه از هجرت نخست تحقق یافت – شمار فزونی از مسلمانان برای حفظ ایمان و ماندن بر عقیده توحیدی آوارگی در سرزمین های ناشناخته را پذیرفتند .
اقدام های مشرکان قریش برای پیشگیری از تبدیل حبشه به پایگاه اسلامی و جلوگیری از ورود مهاجران به حبشه با سخنان هوشمندانه جعفر بن ابی طالب ( نماینده پیامبر ) در حضور پادشاه حبشه بی نتیجه ماند .
انزوای سیاسی و محاصره اقتصادی : مبارزه منفی راهی آسان برای به زانو درآوردن اقلیت ها در هر جامعه است .
پیش بینی می شد انزوای سیاسی – اجتماعی و حصر اقتصادی بتواند مسلمانان را به تسلیم وا دارد .
بدین سبب سران قبایل و اشراف متنقذ قریش عهدنامه ای به تصویب رساندند و ضمن آویختن آن در کعبه سوگند یاد کردند بدان پایبند باشند .
بند های این پیمان : باید هرگونه خرید و فروش با هواداران محمد متوقف گردد .
ارتباط و معاشرت و پیوند زناشوئی با مسلمانان ممنوع است جبهه مخالف محمد در تمام حوادث و پیشامد ها باید مورد حمایت قرار گیرد.و تمام روابط شان را در محدوده شعب تعریف و متمرکز کردند .
مسلمانان در این دوران سه ساله سخت ترین فشارهای روانی و معیشتی را تحمل کردند .
درباره علت بازگشت قریش از پی گیری سیاست قطع مراوده اقتصادی و سیاسی و اجتماعی با مسلمانان افزون بر پشیمانی گروهی از امضای پیمان نامه می توان به حضور ابوطالب در انجمن قریش اشاره کرد .
او گفت : برادرزاده ام محمد می گوید : موریانه پیمان نامه ای را که در کعبه آویخته اید خورده و تنها نام خدا را باقی مانده است .
ببینید اگر گفتارش راست است محاصره را بشکنید و اگر راست نمی گوید او را به شما خواهم سپرد .
و چنین بود که محاصره شکسته شد .
در همین سال خدیجه همسر بردبار رسول خدا نیز به سرای جاودان شتافت و پیامبر را در اندوه دوباره فرو برد به گونه ای که سال دهم بعثت را " عام الحزن " نامید تاریخ پیامبر اسلام ﴿ حکومت ﴾ زمینه هجرت به یثرب : از اقدامات پیامبر رفتن به خارج مکه و تبلیغ اسلام در نقاط دیگر بود.سفر به شهر طائف در شوال سال دهم بعثت اقدام مهم دیگر آن حضرت در جهت یافتن پایگاه در خارج ازمکه یاد شده است .اگر چه رهاورد این سفر تبلیغی نیز خرسند کننده نبود زمینه امضای پیمان عقبه نخستین با برخی از مردم یثرب را فراهم آورد.ماجرای این پیمان به اختصار چنین است : پیامبر اکرم در مسجد الحرام با چندتن از بزرگان قبیله "خزرج" که برای مراسم حج به مکه آمده بودند دیدار کرد و آنان را به اسلام که دین صلح و برادری است فراخواند .
یثربیان به دلیل معاشرت با یهودیان و شنیدن سخنان آنان درباره بعث تو آیین یکتاپرستی جهانی وی ذهنی آماده داشتند.
اختلافات ریشه دار و آرامش ستان آنان با طایفه " اوس" و آموزه های فطری و دلنشین پیامبر سبب شد با جان و دل از سخنان رسول حق استقبال کنند و پیمان ببندند که به خدا شرک نورزند ، دزدی و زنا نکنند ، فرزندان خود را نکشند ، تهمت نزنند و در کارهای نیک نافرمانی ننمایند .
«خزرجیان » از حضرت رسول تقاضا کردند برای تبلیغ اسلام و تعلیم قرآن مبلَغی به یثرب اعزام دارد .
حضرت رسول مصعب بن عمیر را همراه آنان فرستاد .
بدین ترتیب ، یثرب به طور کامل از طلوع خورشید اسلام باخبر شد .
مصعب ، که در یثرب با استقبال گرم مردم روبه رو شده بود ، گزارش بیداری و اسلام آوردن بزرگان « اوس » و « خزرج » را به رسول خدا نوشت و برنامه دیدار کاروانی متشکل از 75 زن و مرد یثربی با پیامبر را تنظیم کرد .
بسیاری از قبایل اوس و خزرج در « شبانگاه » سیزدهم ذیحجه ، در بلندای عقه در دامنه کوه منا ، با پیامبر دیدار و گفتگو کردند .
مهاجرین گروهى از مسلمانهاى صدر اسلام , مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن[سابقون الاولون] نامیده مى شوند .
مهاجرین اولین یعنى کسانى که قبل از آنکه پیغمبر اکرم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتى که بنا شد پیغمبر اکرم خانه و دیار را , مکه را رها کنند و بیایند به مدینه , اینها همه چیز خود را یعنى زن و زندگى و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یکجا رها کردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان رفتند .
این یک مسئله شوخى نیست .
فرض کنید براى ما چنین چیزى پیش بیاید و بخواهیم براى ایمان خودمان کار بکنیم .
خودمان را در نظر بگیریم با کار و شغل و زن و بچه خود , با همین وضعى که الان داریم .
یکدفعه از طرف رهبر دینى و ایمانى ما فرمان صادر مى شود که همه یکجا باید از اینجا حرکت کنیم برویم در یک مملکت دیگر یا در یک شهر دیگر , آنجا را مرکز قرار بدهیم .
ناگهان باید شغل و زن و بچه و پدر و مادر و برادر و خواهر و خلاصه زندگیمان را رها کنیم و راه بیفتیم .
این از کمال خلوص و از نهایت ایمان حکایت مى کند .
قرآن اینها را مهاجرین اولین مى نامد .
..
انصار دسته دوم که اینجا به آنها اشاره شده است , کسانى هستند که قرآن آنها را[انصار] مى نامد یعنى یاوران .
مقصود , مسلمانانى هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند و حاضر شدند که شهر خودشان را مرکز اسلام قرار بدهند و برادران مسلمانشان را که از مکه و جاهاى دیگر و البته بیشتر از مکه مىآیند در حالى که هیچ ندارند و دست خالى مىآیند بپذیرند و نه تنها در خانه هاى خود جاى بدهند و به عنوان یک مهمان بپذیرند بلکه از جان و مال و حیثیت آنها حمایت کنند مثل خودشان .
به طورى که در تاریخ آمده است , منهاى ناموس , هر چه داشتند با برادران مسلمان خود به اشتراکدر میان گذاشتند و حتى برادران مسلمان را بر خودشان مقدم مى داشتند : و یؤثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصه.
آن هجرت بزرگمسلمین صدر اسلام خیلى اهمیت داشتولى اگر پذیرش انصار نمى بود آنها نمى توانستند کارى انجام بدهند .
اینها را هم قرآن تحت عنوان و الذین آووا و نصروا[ذکر مى کند] .آنان که پناه دادند و یارى کردند این مهاجران را .
هم مهاجرت آنها در روزهاى سختى اسلام بود , هم یارى کردن اینها .
هم آنها گذشت و فداکاریشان زیاد بود هم اینها .
آخرین توطئه و هجرت پیامبر به مدینه هنوز سپیده دم ، قلب سیاه شب را نشکافته بود که خبر بیعت یثربیان و پیمان آنها به گوش سران شرک رسید .
شکنجه و آزار مسلمان هر روز بیشتر می شد .
پیامبر خاتم که وضع را چنین دید ، با پیام خداوند فرمان هجرت مسلمانان به یثرب را صادر کرد .
جبهه باطل به زودی دریافت که یثرب پناهگاه مناسبی برای مسلمانان شده است احتمالهجرت پیامبر بدان دیار و دعوت آزادانه به یکتاپرستی زنگ خطری بود که وفاداران بت ها را سخت بیمناک کرد بنابراین ، در مهم ترین نشست مشورتی « دارالنوه » حضور یافتند .
در این مجمع ، سه نظریه مطرح شد : به زنجیر کشیدن و به سیاه چال افکندن رسول خدا .
تبعید پیامبر به نقطه ای دوردست .
کشیتن پیامبر به وسیله نمایندگان کارآزموده هر قبله .
سر انجام نظر سوم تصویب گردید و افرادی از تمام قبایل آماده شدند تا شب هنگام حضرتش را نابود سازند .
پیامبر که به امر خدا از این تصمیم آنها مطلع شد گنجینه اسرارش علی را فراخواند امانت های مردم را به وی سپرد تا به صاحبانش باز گرداند و به او فرمود : در بسترم بخواب و روپوش مخصوص بر خویش بیفکن .
در این هنگام ، علی پرسید : آیا شما جان سالم بدر خواهید برد؟
پیامبر فرمود : آری بدین ترتیب ، علی با آگاهی از کشته شدن خود ، مشتاقانه برای نجات جان مقتدای خویش و تقدیم جان بر ایمان در « لیله المبیت » در بستر پیامبر خفت و رسول حق روانه هجرت شد .
این فداکاری آن قدر خالصانه و پر اهمیت بود که مورد ستایش خداوند واقع شد .
پیامبر خدا در حالی که آیاتی از سوره « یس » را می خواند ، از منزل خارج شد و از بی راهه به طرف غار «ثور » ، که در بیرون مکه بود ، حرکت کرد .
ابوبکر که از رویداد آگاهی یافت ، در راه به پیامبر پیوست .
منابع و مآخذ: 1- تاریخ اسلام در آثار شهید مطهرى - جلد اول 2- درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 3- زندگی پیامبر اسلام – رسولی محلاتی 4- سیره نبوی پیامبر اسلام – رسول جعفری 5- سایت اینترنتی Google 6- سایت اینترنتی پیامبر اعظم (ص)