دانلود مقاله تربیت روح

Word 73 KB 14984 19
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • از نظر اسلام انسان دارای دو جنبه جسمانی و روحانی است و همانطور که جسم او برای آنکه نیرومند شود و در مقابل حوادث گوناگون نیروی مقاومت داشته باشد احتیاج به تربیت و تقویت دارد همانطور، روح او نیز برای آنکه بتواند موانع ترقی و تکامل را از میان بردارد محتاج به تربیت است.
    اسلام در عین حال که در موارد زیادی رسیدگی به وضع جسمانی را تأکید کرده است برای تقویت و تربیرت روح بیش از آن اهمیت قائل است چون وقتی روح انسان ترقی و تکاملی نداشته باشد از نظر ارزش با چهار پایان فرقی نخواهد داشت و چه بسا چهار پایانیدکه از نظر جسمانی ده برابر، از او نیرومندتر باشند و این تنها روح انسانی است که اگر بدرستی تربیت شود از نظر مقام و ارزش وجودی آنچنان اوج می گیرد که بر سراسر جهان هستی تسلط می یابد و جز قدرت خداوندی نیرویی در برابر او نخواهد بود بهرحال اسلام برای تربیت روح خیلی اهمتی قائل است.
    در قرآن آن حکمت برانگیخته شدن پیامبر همین تربیت روحانی معرفی شده است چنانکه می فرماید«همانا خداوند منت گذاشت بر مؤمنان چون برانگیخت در میان آنها پیامبری از جنس خودشان که آیات خدا را برای آنها بخواند و آنان را پاک گرداند و کتاب و حکمت تعلیمشان دهد و اینکه پیش از این در گمراهی آشکار بر می بردند.
    تزکیه نفس که همان تربیت روحانی است از نظر اسلام تنها عامل خوشبختی و سعادت جاوید است و قرآن صریحاً اعلام می داد «کسی که روح خود را پاک گرداند رستگار خواهد شد و کسی که آن را به ناپاکی ها بیالاید زیان و خسران کرده است.
    در اینجا باید به یک نکته دیگر توجه داشته باشیم و آن اینکه تربیت روح از نظر اسلام بوسیله انجام همان دستورهای واجی و مستحب و ترک چیزهای حرام و مکروه تحقق می پذیرد نه با ریاضت های سخت و طاقت فرسایی که در میان برخی ملل دیده می‌شود.

    بنابراین کسی که سعی کند دستورهای واجب اسلامی را انجام دهد و از آنچه که خداوند حرام کرده است بپرهیزد و به انجام برخی از مستحبات و ترک برخی از مکروهات عنایت داشته باشد از نظر اسلام به عنوان یک شخص خود ساخته و «پیشرو» در راه وصول به مدارج عالیه انسانی شناخته می شود.
    در اینجا باید به یک نکته دیگر توجه داشته باشیم و آن اینکه تربیت روح از نظر اسلام بوسیله انجام همان دستورهای واجی و مستحب و ترک چیزهای حرام و مکروه تحقق می پذیرد نه با ریاضت های سخت و طاقت فرسایی که در میان برخی ملل دیده می‌شود.

    بنابراین کسی که سعی کند دستورهای واجب اسلامی را انجام دهد و از آنچه که خداوند حرام کرده است بپرهیزد و به انجام برخی از مستحبات و ترک برخی از مکروهات عنایت داشته باشد از نظر اسلام به عنوان یک شخص خود ساخته و «پیشرو» در راه وصول به مدارج عالیه انسانی شناخته می شود.

    رابطه اسلام با عقل: دین اسلام به قدری با عقل ارتباط دارد که پیغمبر فرمود«دین چیزی جز عقل نیست و هر آن کس که عقل ندارد دین ندارد» و اصولاً یکی از ادله چهارگانه اسلامی که توسط آنها احکام مذهبی ثابت می شود عقل است و حتی در میان این چهار دلیل هم دلیل عقل در رتبه اول قرار گرفته است بدین معنی که دلائل سه گانه دیگر یعنی کتاب و سنت و اجماع بدان جهت معتبر هستند که عقل، اعتبار آنها را تصدیق می کند.

    اسلام صریاحاً اعلام می دارد که بر پایه «فطرت» یعنی عقل تهی، از زنگارهای گوناگون بنا نهاده شده است چنانکه در سوره روم می فرماید:«پس بپادار دین معتدل را، دینی که بر پایه فطرتی نهاده شده که خداوند، آدمی زادگان را بر آن آفریده است.

    از اینها گذشته قرآن در موارد بسیاری منحرفین را به خاطر سرپیچی آنها از عقل سرنش می کند همانطور که رستگاران را به عنوان پیروان عقل و خرد معرفی می کند چنانکه در یک جا می فرماید« و گفتند اگر حرف شنوا بودیم و در کارها از دستور عقل پیروی می کردیم در آتش دوزخ نمی افتادیم.

    اهمیت تفکر: یکی از امتیازات بزرگ اسلام این است که همواره انسان را ترغیب به بکار انداختن نیروی تفکر می نماید.

    شاید کمتر عبادتی را بتوانیم در اسلام پیدا کنیم که به اندازه فکر کردن ثواب داشته باشد.

    میزان اهمیت تفکر در اسلام به قدری است که در روایتی آمده است «لحظه ای اندیشیدن بهتر از یک سال عبادت کردن است.

    در آیات زیادی از قرآن، خداوند با بیان های مختلف انسان را به فکر و اندیشه درباره خود و موجودات دیگر جهان هستی ترغیب می کند و به او می گوید درباره چگونگی پیدایش آنها و کیفیت اختلافشان با یکدیگر فکر کند قرآن علت اساسی گمراهی ها و انحرافهای آدمیزادگان را به کار بستن نیروی فکر می داند.

    حضرت علی (ع) می فرمایند «با تفکر، قلب خودت را بیدار کن» و نیز در جایی دیگر می فرماید«تفکر، انسان را به نیکی و نیکوکاری وا می دارد» از حضرت امام رضا(ع) روایت شده است که حضرت فرمود«عبادت به زیادی نماز و روز نیست بلکه به این است که انسان درباره حکمت خدا و بزرگی و قدرت او فکر کند».

    تربیت کودک از 2 سالگی تا 6 سالگی مؤلف:بلیندا گرافت متجرم مریم سادات موسوی به طور کلی آموزش انضباط فردی و محدودیتهای رفتاری به کودک کمک می کند تا احساساتش را بهتر کنترل کند، به اهدافش برسد و در ارتباطاتش با دیگران بهتر و متأثرتر عمل کند.

    تعیین حدود مرزهای مستحکم در محیط خانه به کودک احساس امنیت می دهد او طبیعتاً می خواهد که حد و حدود موقعیتهای جدید را نیز بسنجد و امتحان کند و هر بار که شما به سر حرف خود بایستید و کوتاه نیایید و به روال عادتتان ادامه دهید، درکش را از حد و مرزهای مقبول و پسندیده بالا برده اید و به او اعتماد به نفس بخشیده اید این کار بویژه در خانواده های بزرگ که کودک به راحتی از پیش یک بزرگتر، نزد دیگری رفته و پاسخهای گوناگونی را دریافت می دارد از اهمیت خاصی برخوردار است.

    والدین یا دیگر سرپرستان کودک باید در مورد مسائل انظباطی و تربیتی از یکدیگر پشتیبانی کنند تا بتوانند این مسائل را به کودک بفهمانند.

    قوانینی را وضع کنید که فکر می کنید احترام به آنها توسط کودک بسیار مهم است و آنها را به نحوی واضح و منسجم به او بیاموزید.

    این قوانین می توانند شامل یک عادت بهداشتی فردی، خوابیدن سر موقع، گفتن لطفاً و ممنون یا برای کودکان بزرگتر کمک در کارهای خانه باشد.

    اگر کودک بدرفتاری می کند باید با بکار بستن یک سری تدابیر خاص به او کمک کنید که فقط کارهای پسندیده را یاد بگیرد در مورد این تدابیر دقت کنید و حتماً بر سر تصمیم خود بایستید بچه ها خیلی زود بی ثباتی را بویژه در برابر گریه و لجبازی خود می فهمند چنانچه کودک را تهدید به محروم شدن از چیزی می کنید حتماً به قول خود عمل کنید این کار زمانی مفید است که تنبیه شما مشخص و فوری باشد.

    انگیزه ها نیز نقش مفیدی دارند.

    زیرا کودکان دوست دارند شما از آنان راضی باشید بنابراین اغلب پیشنهاد عکس العملی خاص در برابر رفتار خوب از ناحیه کودک مؤثرتر از تهدید به کاری در برابر کارهای بد است.

    حسین رهبری فرخزاد فروغ فرخزاد به سال 1313 در تهران زاده شد.

    سه سال نخست تحصیلات دبیرستانی را گذراند و به هنرستان رفت و نقاشی و خیاطی آموخت.

    خیلی زود ازدواج کرد و زود از همسرش جدا شد در حالی که یک فرزند داشت.

    فروغ، سیزده ساله بود که شعر گفت و نخستین مجموعه شعرش با نام «اسیر» در سال 1331 چاپ شد و بیست و یک ساله بود که مجموعه دیگری با عنوان «دیوار» منتشر کرد سومین دفتر شعرش- عصیان به سال 1336 منتشر شد.

    در بیست و سه سالگی، گذشته از نقاشی و شعر، هنر سینما را تجربه کرد.

    کاری که در آن، توفیق بسیار یافت و در این راستا، به سال 1338 به انگلیس رفت.

    در سال 1339ؤ مؤسسه ملی فیلم کانادل از «گلستان فیلم» خواست، تا درباره مراسم خواستگاری و ازدواج در ایران فیلمی بسازد و فروغ در این فیلم بازی کرد و پس از آن در فیلم های آب و گرما، موج و مرجان و خارا، دریا و «خانه سیاه است» باز می گردد.

    و در سال 1343 در تهیه فیلم «خشت و آینه» با ابراهیم گلستان همکاری داشت و در همان سال، سفری به کشورهای آلمان، انگلیس و ایتالیا رفت و به تکمیل زبانهای انگلیسی و آلمانی و ایتالیایی پرداخت و نمایشنامه های «ژان مقدس» اثر برنارد شاو- و سیاحتنامه «هنری میلر» در یونان به نام ستون سنگی ماروسی را به فارسی ترجمه کرد.

    در زمستان سال 1343 چهارمین مجموعه شعرهای فرخزاد به عنوان «تولدی دیگر» منتشر شد، مجموعه ای که به راستی برای او تولدی دیگر بود.

    فروغ از «اسیر» تا رسیدن به «تولدی دیگر» یک مرحله گذرا را تجربه کرد.

    در کتاب اسیر شعرهای او از عواطف و احساسات سرشارند، اما با بیانی کودکانه عرضه می شوند به هیچ آرایه و پیرایه شاعرانه ای و شاعر، بی آنکه به وادی اندیشه در آید تجربه های خام روزگار نوجوانی خود را بازگو می کند اما بیان رنجی ناخواسته و ژرف در آنها به چشم می آید و به گفته خود او: زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر دید در نقش فروزنده او روزهایی که به امید وفای شوهر به هدر رفته، هدر!

    در «اسیر» فروغ، همچنان پای بند وزن عروضی است، در قالب چهار پاره که حایلی میان شهر کهن و شعر نیمای است.

    در کتاب «دیوار» گرچه «فروغ» در مرحله گذرا است، اما به گفته خودش، در مرحله «گریز» نیز هست: می گریزم از تو، تا دور از تو بگشایم راه شهر آرزوها را و درون شهر قفل سنگین طلایی قصر رؤیا را در این مجموعه، گرچه قالب را می شکند، اما همچنان احساسات تند و عنان گسیخته تر بر او غلبه دارد.

    احساس گذرانی که شعر «گناه» را به او هدیه می کند.

    اما، در بیان این احساس، سخت بی پرواست و در کتاب «عصیان» گرچه عصیان می ورزد اما، مادر است با همه احساسات «مادرانه» از آنجا در شعری با نام «برای تو» بیان می دارد.

    اما گذشته از این احساس مادرانه، به گونه ای از اندیشمندی می رسد چنان که در شعر «عصیان خدا» گویی این «بهار» است که می گوید: برخیزم و زندگی ز سر گیرم … الخ و در شعری با عنوان «آفتاب می شود» می گوید: نگاه کن که غم درون دیده ام چه گونه قطره قطره، آب می شود و در «عروسک کودکی» هیچی و پوچی روزهای زندگی را در بستر زمان نشان می دهد زمانی که در حود نه امیدی داشت و نه نویدی.

    و شاعر در تولدی دیگر، نشان می دهد که اگر از برخی اسارت ها رها شده است، اسارتهایی کلی تر دست و پای او را بسته اند و زندگی آن زلال فراری نیست که او را جستجو می کند.

    اما، در بیان این درد و رنج، با گونه ای تفکر عارفانه همراه است.

    گرچه هیچ کس از این بانوی پر احساس و سرکش، این بیان عارفانه را نمی پذیرد اما رنگ عرفان در شعر او آشکارا پیداست مثلاً وقتی که می گوید: من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه من آمدی، برای من ای مهربان!

    چراغ بیاور!

    و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم اما شعر فروغ، چون شعر اخوان، عرصه نمایش واژه ها و ترکیب های تازه نیست.

    او برای بیان مفاهیم خود، از واژه هایی بهره می گیرد که همروزگارانش نیز بهره گرفته اند و خودش نیز چنین صراحتی دارد:«دیگر مدتهاست که دنبال کلمه نمی گردم، بلکه منتظر می شوم تا کلمه، جای خودش را پیدا کند» و می بینیم که واژه ها و ترکیب هایی چون «مشوش» و «گل سرخ» چندان تو نیستند و در اقبال این واژه هاست که او، ادراک خود را به شکلی خام بیان می کند.

    فروغ فرخزاد، با اینهمه تلاش فکری و فرهنگی، سالها تنها زیست و سرانجام در بهمن ماه 1345 در یک حادثه اتومبیل رانی در گذشت و در گورستان ظهیرالدوله در شمیران به خام خفت و اینک، نمونه هایی از اشعار او: «اعتراف» - از کتاب «دیوار»: «بلور رؤیا»- از کتاب «عصیان» و شعری با عنوان «باد ما را خواهد برد»- از کتاب «تولدی دیگر»: در شب کوچک من افسوس!

    باد، با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من، دلهره ویرانی ست گوش کن!

    وزش ظلمت را می شنوی؟

    من، غزیبانه به این خوشبختی می نگرم من، به نومیدی خود معتادم گوش کن!

    در شب اکنون چیزی می گذرد ماه، سرسخت و مشوش و بر این بام، که هر لحظه در او بین فرو ریختن است ابرها، همچنان انبوه عزاداران لحظه باریدن را گویی منتظرند لحظه ای و پس از آن، هیچ پشت این پنجره شب دارد می لرزد و زمین دارد باز می ماند از چرخش پشت این پنجره، یک نامعلوم نگران من و تست این سراپایت سبز!

    دست هایت را چون خاطره ای سوزان، در دستان عاشق من بگذار!

    باد ما را با خود خواهد برد باد ما را با خود خواهد برد صائب تبریزی میرزا محمدعلی بیگ- فرزند عبدالرحیم – معروف به صائبا از سخنوران نامدار سده یازدهم و از برگزیدگان شعر فارسی در همه سده های گذشته است.

    خانواده صائب- اصلاً تبریزی و از وابستگان به «شمس مغربی» شاعر سده هشتم و آغاز سده نهم بودند اما صائب در تبریز نشو و نم یافت.

    سال های کودکی و جوانی او به روزگار شاه عباس اول گذشت.

    او در جوانی به حج رفت و چیزی در شهرهای عثمانی- ترکیه کنونی به گشت و گذار پرداخت و سپس به ایران بازگشت اما در سالهای پایانی پادشاهی شاه عباس بار دیگر از اصفهان بیرون شد و به کابل رفت که در آن روزها ظفرخان به نیابت پدر خویش بر آنجا فرمان می راند و خان این شاعر بازرگان پیشه را نواخت و او را در حمایت خود گرفت و چندی بعد که به «اگره» نزد پدر رفت صائب را نیز با خود برد.

    در آن روزها شاه جهان در اگره به تخت نشسته بود و او نیز صائب را نواخت وصله و جایزه داد و صائب آن کرامت ها دید که هیچ گاه شاعران در اصفهان نمی دیدند.

    در روزگار صفریان به سبب تسلط زبان ترکی از یک خود شاهان، شاعران فارسی زبان را اکرام نمی کردند و از سویی دیگر، فقیهان بر دربار صفوی مسلط بودند و شاعران را مجال تکاپو نمی دادند از این روی، شاعران به دربار تیموریان هند می رفتند و رؤیاهای خویش را محقق می دیدند.

    اما، یک تغییر عمده دیگر نیز در آن سالها پدید می آمد و آن این بود که به همان سان که اهل مدرسه، شعر را از کانونهای سیاست زدوده بودند شاعران نیز شعر را از زیر سقف مدرسه به در آورده و در کانون بازارها و در فضای پر تکاپوی قهوه خانه ها برده بودند و گرچه شعر از تاب و تب ادیبانه خود افتاده وی حدی انحطاط به مرزهای آن راه یافته بود اما در واقع شعر می رفت تا خصل مردمی و اجتماعی خود را بازیابد کاری که یک قرن و نیم پس از آن شد و شعر پاسدار دفاع از مسائل اجتماعی شد.

    وقتی که شعر می خواهد در خدمت جامعه در آید باید آن پوسته سنگین (ضایع) و (بدیع) و چه و چه را از خود دور کند و این جای دریغ نیست چون زبان در مسیر تکاملی خود در کانونهای خاص آن راه و رسم ادیبانه را نیز نگه می دارد چنانچه اکنون نیز با نگاهی به گذشته می بینیم که کسانی چون زنده یاد بهار از سویی با زمان شعر با عامه مردم سخن می گویند و از سوی دیگر سنتهای ادبی گذشتگان را پاس می دارند و در این سالهای پس از مشروطه که شعر با جامعه رابطه تنگاتنگ داشته است کسانی چون قزوینی، تقی زاده، همایی و که و که نگهداران سنتهای ادبی گذشتگان بوده اند و تضادی هم با سید اشرف الدین حسینی و همانند آن او نداشته اند.

    این دگرگونی ریشه ای که در شعر روزگار صفویان پدید می آمد حال و هوای صائب را نیز زیر تأثیر خود گرفت و از ذهن و ضمیر او مضمونهایی سر بر کرد که روزگاری دراز بود که شاعران آنها را نمی دیدند و نمی یافتند و او نیز از حقانیت این شعر که از کانون(مدرسه) دور شده بود دفاع می کرد چنانچه وقتی طلبه ای درباره شعر او سخنی به انکار گفته بود و چون آن را بر او بازگفتند: گفت: (چه کسی شعر مرا به مدرسه برده است؟)صائب که در هند به مال و حالی رسیده بود و شاعران دیگر او را به احترام می‌نگریستند 6 سالی در هند ماند اما درد دوری از وطن او را دردمند می داشت.

    در دوری از رسم و راه و فرهنگ طی و درد بی وطنی و در همین روزگار بود که پدرش نیز از ایران به دیدار او به هند رفت و صائب با او به وطن بازگشت و به حضور شاه عباس دوم رسید و عنوان (ملک الشعرا)یی یافت و تا پایان روزگار آن پادشاه و سالهایی از روزگار شاه سلیمان زیست و در سال 1081 در اصفهان درگذشت و در خاک آن آرام گرفت.

    در باغی که اینک به (قبر آقا) معروف است- برخی از یادنامه نویسان صائب را از شاگردان (حکیم شفایی) و (حکیم رکنای مسیح) دانسته اند اما حقیقت این است که صائب در شعر راه و رسم خود را دارد.

    شعر صائب شعر احساس عامه و حکمت عامه است.

    در شعر صائب دردها و اندیشه های مردم مجال بیان می یابند و زبان عامه است که آن را تازگی می بخشد و ظرافتی بی همانند آن را از راه و رسم شاعران (مدرسه) جدا می کند.

    در شعرهای بازمانده از صائب هم قصیده است و هم مثنوی و هم غزل و سخن شناسان قصیده ها و مثنوی هایش را چندان نستوده اند اما آنچه از شعرش او را از دیگر شاعران صفوی و دیگر ادوار تاریخ ادبی ایران امتیاز بخشیده است غزلهای اوست.

    غزلهایی که در آنها از مضمونهای نو و تازه دگرگونی و تنوع موج می زند و پرده هایی بدیع و نگارین ایجاد می کند.

    گذشتگان شمار ابیات صائب را تا 200 هزار بیت گفته اند که گفتاری مبالغه آمیز است.

    و دیگران آن را 80 هزار بیت گفته اند که به حقیقت نزدیک تر است.

    صائب خط شکسته نستعلیق را به شیوه ای شیرین می نوشته است و نسخه هایی از دیوان او را به خط خودش در گوشه و کنار جهان هست که چند نسخه از آن به چاپ رسیده است و از آن جمله نسخه ای است که با مقدمه زنده یاد امیری فیروز کوهی در سال 1345 خورشیدی از سوی انجمن آثار ملی منتشر شده است و نسخه کوچکتری به خط صائب در سال 1355 از سوی دانشگاه تبریز انتشار یافته است.

    کوشندگان ادبی نیز بارها دیوان او را منتشر کرده اند که نسخه منتشر شده از سوی کتاب فروشی خیام به کوشش بیژن ترقی از آنهاست و اینک اشعاری از دیوان صائب: در سینه خانه افلاک، دل روشن نیست اخگری در ته خاکستر این گلخن نیست دل چو بیناست، چه غم دیده اگر نابیناست خانه آینه را روشنی از روزن نیست سفلگان را ترند چرخ چو نیکان بر سنگ محک سیم و زر، از بهر مس و آهن نیست حرص، هر ذره ما را به جهانی انداخت فور خود را چون کند جمع، کم از خرض نیست مردم پاک گهر، با همه کس می سازند آب را سرکشی از خار و خس گلشن نیست دل نازک، به نگاه کجی آرزده شود خار در دیده چو افتاد، کم از سوزن نیست تا نهان سازم از تو بار دگر می کنم بر نگاه نازآلودراز این خاطر پریشان را نرم و سنگین، حجاب مژگان رادل، گرفتار خواهشی جانسوز پارساوار، در برابر تو آه!

    هرگز گمان مبر!

    که دلم هرچه گفتم، دروغ بود، دروغ تو، برایم ترانه می خوانی گوییا خوابم و تراته تواز خدا راه چاره می جویم سخن از زهد و توبه می گویم با زبانم رفیق و همراهست کی ترا گفتم آنچه دلخواست سخنت جذبه ای نهان دارد از جهان دگر نشان دارد… الخ ما، تکیه داده نرم به بازوی یکدیگر سرهایمان چو شاخه سنگین ز برگ و بار گویی فرشتگان خدا، در کنار ما در عطر عود و ناله اسپند و ابر دود پیشانی بلند تو، در نور شمع ها با ساق های نقره شانش نشسته بود من، تشنه صدای تو بودم، که می سرود چون کودکان که رفته ز خود گوش می‌کنند آنگه، در آسمان نگاهت گشوده گشت در سینه قلب روشن محراب می تپید گفتم خموش «آری» و همچون نسیم صبح اما، تو هیچ بودی و دیدم هنوز همدر روحمان طراوت مهتاب عشق بود خامش بر آستانه محراب عشق بود با دست های کوچکشان چنگ می زدند محراب راز پاکی خود رنگ می زدند آرام و رام بود چو دریای روشنی در زیر پلک های تو، رؤیای روشنی در گوشم آن کلام خوش دلنواز را افسانه های کهنه لبریز راز را بال بلور قوس فرخ های رنگ رنگ من، شعله ور در آتش آن لحظه درنگ لرزان و بیقرار، وزیدم به سوی تو در سینه هیچ نیست بجز آرزوی تو

کلمات کلیدی: تربیت - تربیت روح - روح

هدف تربيت پزشک عمومي با خصوصيات زير است: 1- در راه آشنايي بيشتر با مکتب و تزکيه و تعالي روح کوشا باشد. کمک به تامين بهداشت و درمان دردهاي مردم را وسيله‌اي براي رضاي خدا و تقرب به او بداند. 2-با فرهنگ اسلامي و نظام جمهوري اسلامي آشنا باشد و خ

با عنایت به آیین نامه امتحانات دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی مصوب ششصد و پنجاه و سومین جلسه شورای عالی آموزش و پروش مورخ 17/6/79 و در جهت ایجاد هماهنگی در شیوه ارزشیابی درس تربیت بدنی در دوره ابتدایی شیوه نامه ارزشیابی آن به شرح ذیل تدوین و جهت اجرا در مدارس کشور ارائه می گردد. فصل اول: اهداف آگاه ساختن دانش آموزان و اولیای آنان از میزان پیشرفت تحصیلی و وضعیت جسمانی و ...

ء از نظر علم روان‌شناسي، پدر و مادر بايد محيطي را براي کودک فراهم آورند که وي ازنظر محبت احساس کمبود نکند. محبت در حد متعادل، مفيد، ضروري و سازنده است. افراط و تفريط در محبت‌ورزي تأثير نامطلوبي بر رشد شخصيت کودکان مي‌گذارد و جريان طبيعي رشد را مخت

مقدمه فاطمه (عليها السلام) آن چنان در جلوه جمال و جلال خدا محو است که همه چيز را در راه او فدا مي‌کند، مقامش، رتبه اش، دخت پيامبر بودنش، جلال و اشرافيت مورد انتظار براي خودش، حتي جامه عروسيش، دستبند نقره‌اش، پرده خانه‌اش و ....‌در چنين صورتي‌آيا باز

تقديم اين تحقيقات به آن معلمان و مربيان و اساتيدي که شغل مقدس تدريس را با همه مشکلات و زحماتش و با توجه به تأثير والاي اين وظيفه بزرگ اجتماعي، و با رضايت تمام پذيرفته‌اندو ميدانند که اگر امروز قدر کار بزرگ آنها کوچک شمرده شود فردا در برابر رسول و اه

مقدمه اهداف اموزشي تربيت بدني درهمه جنبه هاي : عاطفي، شناختي ،و اجتماعي و رواني موثر است . اما بايد داراي هدف بندي ، طرح درس و برنامه ريزي کامل و صحيح باشد. تربيت بدني و اموزش ورزشي در جهان اهميت ويژه اي دارد و بايد صحيح اموزش داده شود و اين ام

تربيت بدني و ورزش در مفهوم کلي کلمه، يک پديده اجتماعي است که با اعتلاي آن ،روابط افراد جامعه و سلامت جسم وروح آنها استحکام مي يابد .بنابراين ،روابط اجتماعي و تربيت بدني وورزش بر يکديگر تاثير متقابل دارند و در تامين بهداشت رواني کودک و نوجوان وهمچنين

از آنجا که مربي ورزش درتماس نزديک با ورزشکار است و بيشترين تأثير را روي او دارد ، توجه به کيفيت و کميت آموزش مربيان از اهميت خاصي برخوردار است . اين آموزش‌ها ، چنانچه از ابتدا و در زمينه‌ هاي متنوع به اجرا در آيند ، بي‌شک مي‌توانند پايه‌ريزي ورزشي ص

مقدمه تربيت بدني و ورزش جزء لاينکف تعليم و تربيت و وسيله اي براي رسيدن به سلامت جسمي و روحي نسل جوان است . نبايد چنين تصور کرد که ورزش کردن امري بي ارزش و تفنني است ، و صرفاً موجبات سرگرمي و مشغوليت کودکان و جوانان را فراهم مي سازد ، بر عکس ، بايد آ

نقش محبت و مهرورزي در تعليم و تربيت اکسير محبت تربيت واقعي و صحيح با يک کلمه که همان " عشق " است آغاز مي شود . عشق و نشانه هاي مربوط به آن از چنان اهميتي برخوردار است که بدون ذخاير و گنجينه هاي نهفته ي آدمي ظاهر و آشکار نمي شود . "محبت

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول