دانلود مقاله تسلیم

Word 121 KB 14990 38
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حضرت عبد الله حسین ( ع ) قدرت بر کائنات و زمین و زمان دارد اما چقدر تسلیم است ولی ما مظلومیت را یادمان می رود یعنی اینکه باید مطیع بود موقعی که فرمانی به شما می رسد.

    به حضرت مولا اگر فرمان می رسید نسل معاویه را از جا می کند اما فرمان نرسید.

    تسلیم شد که خودش را و اولادش را و کلیه اصحابش را شهید کنند و خم به ابرویشان نیاورند.
    سالک اراده ندارد « آنچه فرمان از او رسد هستم » حضرت ابوالفضل آی را آورد بالا و بلافاصله آب را ریخت گفت دستی که بی اجازه مولا آب را بگیرد باید بیفتد ادب نبود تا من آب بخورم لذا دست باید قطع شود فرمود آب بیاور نفرمود آب بخور پس من ادب را در برابر اما به جا نیاوردم.
    کشتی ولایت نوح است به گشتی پناه ببر.

    کشتی هدایت، خاندان علی است.


    اصل توحید است که توحید را هم کسی نفهمیده است از راه ولایت باید توحید را دریافت کنید ولایت خمیر ترش مایع است در واقع مایه ای است که در ماست می زنند مایه ای که پنیر درست می کنند، مایه ای که به شیر می زنند تا ماست درست شود ولایت مایه است و همان نقطه نورانی است.

    او می گوید با تمام پیغمبران بوده ام نه این که این جسم بوده.
    ما دستمان به دامن ابر مرد جهان است.

    در خانه مرتضی علی ( ع ) صاف بیایید ما دستمان به ابرو مرد اول دنیا تا آخر دنیاست دست است تا دست علی.

    از در این خانه تکان نخورید و هر اندازه فراخور استعداد خودتان است عمل کنید به شرع خدا و پیغمبر و طریق مرتضی علی ( ع )
    در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
    طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
    اگر او به وعده گوید که دم دگر بیایم
    همه وعده مکر باشد بیفتد اوشما را
    دوستان مرتضی علی اگر بخواهند، قویتر از موسی می شوند در این خانه اهل بیت صدق مؤثر است.
    دوستان مرتضی علی اگر بخواهند، قویتر از موسی می شوند در این خانه اهل بیت صدق مؤثر است.

    ائمه اطهار ( ع ) کلا نیرو و انرژی اند همه قدرت ها دست آنهاست هر کاری بخواهند می توانند بکنند آنجا که رفتیم ما رانجات می دهند.

    چرا در اینجا به علی موسی الرضا ( ع ) در همان خطبه در نیشابور فرمودند: چهار هزار قلم طلا این حدیث را نوشتند) که کشتی نجات این خاندانند خود ایشان فرمودند پس این خاندان را رها نکنید اینجا سردی گرمی دارد باید در سردی بیشتر فشار آورید: «چو معشوق ناز نماید شما نیاز کنید » آن وقت یک جرقه دیگر به شما می زند اما اگر سرد شدی و دوری گرفتی کم کم دور دور می شوی و از ولایت کنده می شوی کار نکنید از ولایت کنده شوید یک جهش کنید شاید جرقه ای بخورید پیامبر ( ص ) فرمودند: علی ( ع ) نفس من است این چه نفسی بوده است؟

    این با آن فرق دارد این نفس مطمئنه است یعنی او من است و من اویم او نفس من است من هم نفس اویم یعنی وقتی که او تفکر وحی که نازل می شود فرقی نمی کند: نشنیده زمصطفی تأویل گشته مکشوف بر دلش تنزیل سرقرآن نخوانده بود به دل علم دو جهان وراشده حاصل نفس نفس کشنده تنزیل جان جانش چشنده تأویل ( سنایی ) آینه دور و است عقل که کل پیغمبر ( ص ) است و علی ( ع ) عشق کل است: عشق را بحر بود و دل راکان شرع را دیده بود و دین را جان ( سنایی ) عشق جانشین عقل است: عقل و عشق کامل و مکمل همند.

    در برابر مکمل نیروی تصرفی است است ولی کامل برای خودش تکمیل است و برای خودش خوبست و می چرخد دور چرخش دور خودش اما مکمل این طور نیست میلیونها از آن کشف می شود یعنی ایجاد می کند و به هر کس دلش می خواهد می دهد.

    مکمل متصرف در اشیاست.

    خلافت را غصب کردند و آنکه آمد عدل را بر پا نگذاشتند.

    ترجمه: هان – به خدا سوگند – فلان – جامه خلافت را در پوشید و می دانست خلافت جز مرا نشاید، که آسیا تنها گرد استوانه به گردش در آید.

    عدالت با علی ( ابوتراب ) زیر خاک وقت « خاکی وشم، خاکی وشم » او به بشر یاد داد.

    علی آنچه را فرمود عمل کرد و به ما یاد داد بیشتر مردم نفهمیدند السلام علیک یا مذل المومنین ایکه مومنین را خوار کردی، او چقدر تحمل می کند می تواند با یکک اشاره همه رمی و آسمان را در بر می گیرد ولی صبر مردم زمان خودش، از نظر باطن امر ایشان را نشناختند فقط در ظاهر می شناختند او که می تواند زمین و آسمان راتصرف کند می گوید این مردم بچه اند دارای تما نیرو و قدرت هست ولی یک نگاه نکرد خوب ما ارگ یک سیلی بخوریم فوری دست به دامن می شویم و شروع به نفرین کردن می کنیم.

    این بی ظرفیتی است که کسی که ظرفیت نداشت نباید دنبالش رفت.

    کسی که ظرفیت داشت می تواند توجه کند و یا نکند.

    اول تمرین کن شناگری را یاد بگیری بعد به کشتی ولایت خود را برسان ، خودت غرق نشو نیمخواهد کسی را نجات دهی کشتی وسط دریاست کوسه و نهنگ و… هست باید خودت را رد کنی باید تمام وسایل را جور کنی تا به کشتی ولایت برسی وصال یک وارسته ای می خواهد که واقعا عمل کند برود تا دل نکنی نمی شود .

    راهی که اولیا بدال و نجبا و نقبا و رجال الغیب رفتند، کار ما نیست.

    مگر لطفی شود گاهی لطفی به یک کسی می کنند دره خود فناکی جلویمان است.

    گاهی لطفی به کسی می کنند شاید نجات پیدا کند.

    پیغمبران آمدند به ما یاد دهند که اختیار هست پیغمبران واسطه حقند دست در دست تا دست علی این راه ولایت است.

    باید انسان مربی داشته باشد که اگر بگوید بمیر و بی خیال از همه بشود وقتی این را برداشت کرد، آینه اش جلوه گر حق می شود.

    ولایت به یوشع می رسد.

    پیر صامت است تا نبوت هست تا موسی هست او سکوت می کند وقتی امر شد او ناطق می شود در زمان مولا علی ابن ابیطالب همین طور امام دوم و سوم وقتی بودند وقتی رسید به علی آنهایی دیگر صامت بودند ولایت اینست بودند.

    شاهراه حقیقت در ولایت است نجم ثابت در خود انسان باید ظهور کند تا بتواند از آن ظهوری که در خودش به وجود آید ظهور صاحب الزمان ( عج ) را دریابد ظهور که پیدا شد دیدن مشکل نیست.

    انسان ها بعدی است باید چهارم در او ظهور کند و تربیت شود توسط منجی وقت امام زمان ( عج ) است و باید تربیت شود منجی امام زمان است در آن زمان ولایت در تاو ظهور می کند .

    اگر ما به نیروی ولایت دست یابیم آن نور وجودی خودمان را می شناسیم .

    نوری که برای ما نازل شده که امام زمان باشد بر ما ظهور کند تا در وجود خودت ظهور نکند امام زمانی ظهور نخواهد کرد اگر در تو ظهور کند دیدنش آسان است.

    خودت باید در علمی و کتابی نیست، الهامی است یعنی نزول است آنچه نزول کند لطف است قطر دایره امکان ( امام زمان عج ) چهار او تا رانگه داشت است ( میخهای زمین و آسمان را نگه داشته است ) اگر خواسته باشید از حقیقت ایشانم دم نزنید زبان الکن است اگر یک ذره از نظر ایشان به وجود ما بتابد یک خلق را آتش می زند.

    امام زمان را اول باید در خودت جستجو کنی .

    آنچه در قبر پیش می آید همین است از اینجا شروع کنید.

    همه مطالب گفتنی نیست باید خودت آن را کنی.

    معشوق است که عاشق را می کشد، همان طور که زلیخا یوسف را به اتاق کشید: هیچ عاشق خود نباشد وصل جو جز که معشوقش بود جویای او ماباید کاری کنیم تا خدا را به وجودمان بکشیم، اگر او را کشیدیم کار تمام است.

    بگذار خودش جلو بیفتد.

    خودش در را باز می کند به شرط آنکه معشوق را به سمت خود بکشی .

    بگویی باید امشب بیایی مهمان من باشی .

    بدش نمی آید .

    عاشق کلک می زند تا به هر طریقی معشوق را بکشاند ولی معشوق فرار می کند: اگر او به وعده گوید که دم گر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شمارا باید در مولا، محور ادغام بود نتیجه ، این اعمال تسلیم محض بودن به پیر است.

    در داستان « رومیان و چینیان » مثنوی ، آنکه پرده ای ترسیم کرد، شریعت بود و درمیان صیقلی کردند اهل باطن هستند که ضمیر افراد را می خوانند.

    اگر می خواهی متحمل سختی و فشار شوی به مولا متوسل شو.

    اگر عشق و حال می خواهی به حسین ابن علی ( ع ) ، اگر دنیا و آخرت را می خواهی به علی ابن موسی ارضا ( ع ) راه مولا سخت است زیرا خود می فرماید: ترجمه: پس به صبر گراییدم حالی که دیده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شکسته.

    باید ولایت را بفهمیم!

    هاجر ولایت اسماعیل را درک نکرد.

    وقتی که در سعی صفا و مروه بود مقام هفتمش را طی کرد، گرچه دریاس بود یعنی دیگر از همه چیز نا امید شده بود، برگشت دید چیزی که دنبالش بود و می خواست، زیر پای پسرش است فهمید پسر یاور ولایت است، یعنی همین اولاد اسماعیل دارای ولایت شدند.

    از چند نفر دو یا سه نفر می رسند و اگر شق القمر شود بقیه به طور نسبی باز هم آگاهی پیدا می کنند و بعضی از بعض دیگر بالاتر ، مثل یک رشته تسبیح که از اول تا پایین اتصال است و نباید این اتصال را از دست دهید به این بند آویزان باشید حتی اگر آخرش باشید ممکن است اولی اش طلا بی خالص باشد دومی اش زر ناخالص باشد سومی اش نقره باشد همین طور تا پایین بیاید و به آنم مس و روی برسد اما جزء بند هست اگر این تکان بخورد آن بالایی هم تکان می خورد این را می گویند اتصال سعی کنید اتصال پیدا کند.

    شریعت و طریقت در « ولایت » تجلی نمود پیامبر ولایت داشتند و همین ولایت ظهورش در مولا بود عمل کردن بر شریعت و رأی شرط راه است که برای ما جلو انداختن رأی معصوم، ولایت است که مولا در ماجرای تعیین جانشین عمر فرمودند رأی خودم، اینجا رأی خودشان را تأیید کردند که هر زمان در رأی خاصی است یعنی درسنت پیامبر و رأی و اجتهاد با ولایت علی ، اینجا مولا می فرماید: رأی خودم یعنی رأی با زمان تطبیق می کند و هر زمانی با رأی یکی از ائمه است: هر یک از ائمه مأمور آشکار کردن یکی از حالات مختلف پیامبر برای ما بودند.

    اما حسن با صبرشان که این حکم رأی ایشان است ورأی زمان امام حسین استقامت وزیر و با زور نرفتن است و اینکه سنگ بزرگ گرفتن و از کوه بالا بردن بهتر از من و دو نان است .

    استقامت حسین صبر حسن، ایمان حسین به ما درس می دهد : صیقلی را از سرای فاطمه دریافتیم حکم و رأفت از وجود مجتبی دریافتیم چون در آن زمان شایع کرده بودند اینها نماز نمی خوانند و روزه نمی گیرند در شرع کاهلند لذا ایشان در عبادت و حق و قیام و قعود جلوه کردند که باعث عظمت شریعت محمدی شد.

    به دنبال عبادت اما سجاد، زحمات امام باقر و امام جعفر و امام صادق بود که ایشان در علوم آثار فراوانی داشتند چون علوم در زمان فتنه بنی امیه و بنی عباس در دنیا در حال توسعه بود و این مخصوص بغداد و عربستن نبود، کم کم علم داشت جولان می داد و گسترده علم امام کاظم داشت آشکار می شد خواستند آن را متوقف کنند.

    پس امام موسی کاظم را در زندان انداختند و خواستند جلوی ولایت را بگیرند که نشد و این امانت الهی از مولا به حضرت رضا رسید که ایشان نیروی ولایت را بازنده کردن تصویر شیر روی پرده بارز کردند باز دشمنان ولایت با مقاصد شیطانی علی بن موسی الرضا را به پس از ایشان فرزند شانن حضرت جواد الائمه اما محمد تقی مأمور برجود و بخشش هستند.

    و الجود التقویه و التقویه والنقاوه النقویه جود و بخشش از تقی بی علی دریافتیم فاش گویم از تقی اسرار لا دریافتیم چقدر زیباست؛ به هر کسی نظر و لطفی کرد؛ امام علی النقی سر آمد نقبا هستند و قدرت تصرف و پیوند و اصلاح قلبها را دارند.

    هیبتی که از امام حسن عسگری جرأت پرسش از جانشین ایشن را نکنند امام در نزوا باشند که امر بر ما تا زمان مهدی صاحب المر ( عج ) پوشیده بماند .

    چرا که موضوع غیبت امری الهی است.

    ندانی بر آمد مگو سرما من آن صاحب راز را می شناسم اختیار این است که بیایی و خودت را تسلیم راه کنی این را می گویند قدر و اختیار حضرت وقتی سر غلام را برید گفت« ما خواستیم » فاردنا اینجا جبر و اختیار است.

    آخر رسید به جبر مطلق که گفت « او » فراق افتاد بین او و بن خضر نمی توانست جبر را بکشد و قبول نکرد.

    جبر فقط مال اولیاء الله است که آنچه او می کند این تابع است.

    آنجا در جنگ خندق که عبدالرحمن ابن ملجم بچه بود و رکاب حضرت علی ( ع ) را می گیردپیغمبر تبسمی می کند و مولا می فرمایند که چیست؟

    و پیامبر می فرمایند تو هم می دانی که اینها تو را نمی کشد قاتل تو این است .

    و عبد الرحمن زرنگ بود و فهمید گفت دستور بده دستهایم را قطع کنند و حضرت علی فرمرمودند که تو که کاری نکرده ای .

    قصاص قبل از جنایت!

    این موضوع خیلی خطرناک است و حضرت به او گفتند: غم مخور جانا شفیع تو منم مالک روحم نه مملوک تنم این چطور است و حادث و حادث را چگونه می بینید؟‌ حالا که هنوز خبری نیست و هنوز پنجاه سال جا دارد تا اتفاق بیافتد ولی چون غور کرده و جنبه دید نورانی اش آن مراحل را طی می کند می بیند.

    کسی که چشم باطن دارد می بیند که تو انسان هستی یا نیستی و وقتی که به تو نگاه می کند صفتی که در توست به او نشان داده می شود.

    علاقه و عشق ورزیدن به پیر است که بینی کجا پا می گذارد تو همانجا پایت را بگذاری.

    سوهان را به دست توم دهند باید آرام کار کنی تا زنجیر را ببری که از این زندان نجات یابی.

    سوهان ذکر است با ذکر و فکر و تمرکز و ریاضت شاقه مافوق الطاقه نجیر را ببر آن طرف سرمایه می خواهد .

    اینجا انرژی می خواهد استقامت برایتان واجب است.

    فاستقم کما امرت و من تاب معک (هود / 112) تو سرمایه آینده را مصرف می کنی ما متأسفانه سر دیگران را عوض خودمان می خارانیم.

    ریاضت با یک نیروی باطنی می آید و شما از آن استفاده می کنید، اگر ترک خدمت کردی بد است لذا جرأت نمی کنی که به کسی تهمت بزنی.

    اگر بزنی چند روز دلت ناراحت است نفس لوامه ترا می کوبد و تو را به پشیمانی می برد این همان نیرویی است که تو کسب کرده ای و به دست آورده ای پس این نیرو را از دست ندهید تا به معنویت حقیقی برسید .

    پروازی است از درون به بیرون.

    روح از وجود شما خارج خواهد شد پس ما پیش از رفتن خارج کنید.

    آسان می روید و به سرنیزه روح را از شما نمی برند.

    تمام سلولها به زبان می آیند می پزندت و تو مرتب داد بزن ولی کسی نمی فهمد.

    اگر لطفی کند درست می شود یک قدم خلاق شرع برنداری البته راه طرقیت فقط راه گناه نکردن بلکه خیال گناه نکردن است تو یک نسخه انفرادی و انحصاری داری که خودت می دانی و خدای خودت و کسی که آن را به تو داده .

    غسل توبه و اتصال کنید که او از گناهان بگذرد.

    مردان خدا ساختمانی را بنا کرده اند که خرابی ندارد آن دو متری قبر را محکم کرده اند معمارش هم ولایت است.

    اگر نکنند گیر می افتند تزلزل تر از صحنه ایمان بیرون می کند،‌هر کس ولایت را گم کرد بعد سقوط خواهد کرد.

    هر کس به دنبال آن نیرویی که در وجودش تجلی کند فریفته شود، سقوط می کند چه عاملی باعث شد که این نیرو فرار بشود ؟

    یا این نیرو را گم کند؟

    همان چون و چرا در کار دوست چون و چرا کافی بود مردود گردی اگر چون و چرا کنی او وقتی باران می آورد خشت مال فریادش بلند است،‌باران نزند زارع دادش بلند است باران ببارد یا نبارد؟

    پس تکلیف او چیست؟

    «گر تو بهتر می زنی بستان بزنی بستان بزن» خوب یک ولایت باید پشت این شرع باشد، یعنی یک نمکی باید در این شرع باشد.

    شیعه رایگان بدست نیامده چقدر مبارزه شده!

    ما کار نداریم تمام تمام شیعیان بودند که کشته داند ، سر دادند تا توانستند اسم مولا را رواج بدهند.

    شکر خدا را می کنیم که اکنون خد را هی انداخت جلوی ما که توانستیم راه حقیقت را دریافت کنیم که آن هم 12 امامی اصولی است.

    پیر در هر سلسله چهار پیر وجود دارد: 1- پیر ناطق 2- پیر دلیل 3- پیر صامت 4- پیر ارشاد پشت پای پیامبران حرکت کنید تا دست ما را پیر غایب بگیرد پیر غایب صامت و پیر حاضر ناطق است.

    پیر صامت که همان ولایت است،‌از نظر دیگران صامت است ولی برای شخص رهرو ناطق است با او سخن می گوید؛ سخنی بین آنهاست و کسی بین آنهاست و کسی بر آن آگاه نیست برای رهرو پیری ناطق که سخنش را همگان می شنوند نیز هست او حقایقی را ابراز می کند دلیل راه است هر چند گاهی هم او خود صامت می شود بهر حال صامت شناخته شده نیست.

    پیری که چو بردلت نشیند حال ازل و ابد ببیند پیری که نباشد از کرامت پیری که باشد استقامت پیری که زخویش رسته باشد پیری که مأمور به راهنمایی و هدایت شد، در هنگام وصل ، او می شود.

    در موضوع اینکه کوشش مرید شرط است یا توجه پیر باید گفت که البته کوشش از جانب مرید باید باشد ولی حق هم کمک خواهد کرد.

    تا که از جانب معشوقه نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد حضرت سید علی مبدأ درویش در یکی از نوشته هایشان دارند که : «روحها مظهر اقطاب و پیران هستند که در این دنبا به ما کمک می کنند» او تا ابدال ،‌نجبا، نقبا، و رجال الغیب شما را نجاتتان می دهند،‌همراهتان هستند.

    اکنون از 313 نفر یاران حضرت مهدی (ع) بیش از 200 نفر در کل کره خاکی نیستند.

    باید نیروی درون را استخراج کرد و به منصه ظهور درآورد کار پیر این است.

    ولی ابتدا سالک باید قدرت جذب را پیدا کند تا پیر کند تا پیر آنها را ظاهر کند پیر قدرت باز کردن گنجینه اسرار وجوددارد منتها مقیاسش متفاوت است.

    نار همان شهوت است؛ باید مثبت و منفی هر دو در انسان موجود باشد تا برقی و تلالؤیی ایجاد شود؛ در صورت نبود هر کدام چراغ روشن نخواهد شد.

    با نظر پیر سالک می تواند کائنات وجودش را تسخیر کند و پس از این او را به حرکت در می آورد هر سلولی در بدن،‌نیرویی است که باید ظاهر شود.

    پیر خرابات آمد ما اسرار دلها اندر بر ما پیران و اقطابی که در این راه بدون تظاهر و پاداشی خدمت می کنند و در همین دنیا علامتش معلوم است، می توانند در این عالم گره از کار مردم باز کنند،‌انرژی را گرفته و متصرف است.

    راهی است نجات دهنده باید از اولیا و بزرگان کمک بخواهیم آنها را می توانند ما رانجات دهند.

    حالا شاید هم میلشان نباشد که نجات دهند.

    یک پیری دیدم و از او کمک خواستم و به او گفتم دعایی بفرمایید و او گفت : خدا انشاءالله دنیا را به شما بدهد پیرگاهی دعایی دنیایی می کند و دعایی طرفی نمی کند چون آن طرف خیلی سخت است و ممکن است آن طرف یقه خودش را هم بگیرند.

    هر چه نصیب است نشانه هایی در سیمای همه هست و این نشانه ها را اهل الله که اولیا، اولیا را می شناسد و اگر وارد شود به یک جمعی که اولیا دیگر نشسته باشند آنها می فهمیدند که چه کسی وارد شده و فقط اهل الله این را می شناسند نه آنها که کارشان فقط حرف الله است.

    انسان کامل خودش رسیده است.

    انسان کامل مکمل خودش رسیده است و می تواند دیگران را هم هدایت کند ولی بعضی مواقع خودش میل ندارند اما بیشتر اوقات مأمور به هدایت سلسله می شود مولوی تا شمس را ندیده بود کامل مکمل نبود به او نیاز داشت شمس خودش کامل مکمل بود عشق داشت معدن را پیدا کرده بود.

    تا با خودی تو بی منی باید که ویرانت کنم آنکه چشم باطن دارد می بیند که تو چه انسانی هستی یا نیستی و یا عشق ورزیدن به پیر باشد باید ببینی او چه می کند تا پایت را بگذاری جای پایش تا به یکدم گاو عصارت کند.

    یک باشد باید ببینی او چه می کند خودش نگاهت می کند و حالات روزت را می بیند و اعمال روزانه ات را هم می بیند پیر تمام اینها را می فهمد.

    تو خودت را دست کن آن موقع انسان می شوی وقتی که از در وارد می شوی و انسان نیستی من چکارت کنم؟

    همینطوری نمی شود که از در آمد به او بگویم چکاره ای .

    دعوا و مرافعه نکیند سرچیزهای بیخودی.

    آهندر کوره روده رنگ آتش را به خود می گیرد اما ماهیت خودش آهن است مدتی رنگ آتش را به خودش می گیرد و می آید زیر پتک آهنگر و دونفری می کوبند «هرنفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات» دوتایی می کوبند و استاد می چرخاند.

    او در واقع پیرشان است او می چرخاند و آن دو پتک هم می کوبند دو تا ذکر است.

    او می کوبد یک چیزی در می آورد.

    اما اگر رنگ آن را انگیری نمی شود.

    هر که تصور کند رنگ آتش شده او شده اما ماهیتش او نیست.

    مثل ماشین که از جلویت رد می شود تا به تو نرسیده نورش به تو می رسد اما وقتی که رد شد دیگر نوری نیست و تاریک است می دهی.

    کسانی که بار راه را می توانند بکشند،‌اقطابند، اشتر زیر بار.

    اشتر زیر بار اشتیر پیر یعنی راه را نشان می دهند.

    بالاخره به مقصد می رسی یکی با اشتر می رود اما خوب دور است 6 ماه در راهی تا به اهواز برسی با ماشین 24 ساعت در راهی تا به اهواز برسی و با هواپیمانیم ساعته به اهواز می رسی.

    سه نوع سالک داریم یک گروه که با کاروانند و باشتران حرکت می کنند و پیچ و خمها را خوب یاد می گیرند و آهسته می روند سختی را می کشند اما یاد می گیرند.

    اینها بیشتر احتیاج به کار دارند.

    یک عده که با ماشین می روند باز هم راهها را خوب می بینند اما نگاه می کنند و می روند.

    یکی هم کسانی که با هواپیما می روند اینها چیزی نمی بینند فقط برای خودش خوب است چشم بسته برده اند؛ در یک آن،‌آنجاست خوب چیزی نمی بیند در حرکات شیخ صنعان و دختر ترسای منطق الطیر عطار می بینیم وقتی که شیخ صنعان آمد بیرون یکی از این مریدان شیخ سفر بود و آنجا نبود از مریدان دیگر حال شیخ را پرسید آنها هم برایش گفتند حال ببینیم این مرید چه می گوید.

    کز قضا او را چوبار آمد ببر وز قدر او را چه کار آمد به سر از قدر!

    این جا نکته ای هست.

    قضا و قدر یعنی اجباری و اختیاری یعنی او از اختیار چه کار کرد وقتی همه را برایش تعریف کردند او: با مریدان گفت ای تردامنان در وفاداری نه مردونی زنان آیا این وفا و غیرتتان است که شیختان را ول کنید و بیایید؟

    یار کار افتاده باید صدهزار یار ناید جز چنین روزی به کار؟

    یاریتان نمی دانستید که برای روز تنگی شیخ است و نمی توانستید امروز که به شما احتیاج داشت کمکش کنید؟

    گر شما بودید یار شیخ خویش یاری او چه نگرفتید پیش؟

    چون نهاد آن شیخ بر زنار دست جمله را زنار می باید ببست به محض اینکه دست شیخ به زنار رفت باید تمام مریدان با او زنار می بستند.

    پس این نیست کجا می روید؟

    یک پیر را هم نمی توانید نگه دارید باید با شیخ خود تبانی می کردید چرا همراه شیخ نرفتید؟

    هر که یار خویش را یاور شود یار باید بود اگر کافر نشود حتی اگر کافر شوید.

    شیخ چون افتاد در کام نهنگ جمله زوبگریختند از نام و ننگ همه تان فرار کردید که نام و نگ به شما نخورد آیا این وفاداری است؟‌چون او افتاد در ننگ شماها همگی رها کردید و رفتید؟

    عشق را بنیاد بربد نامی است هر که از این سرکشد از خامی است زهد بفروشیم و رسوایی خریم دین براندازیم و ترسایی خریم اینجاست که نمی توانید فکر آبرو نمی شود.

    فکر می کنید چیزی از مقاومت کاسته می شود شبانه روز ریاضیت گرفتید تا نگیریم بلند نمی شویم نه نان می خوریم و نه آب سبزپوشان در افراز و در فرود جمله پوشیدند از آن ماتم کبود اینها مقاومت راه است که اینها متوجه نیستند.

    سبزپوشان مقام درجه یک راه است.

    کبود و سیاه رمزی از توحید است مریدان تحصن کردند و به مقاماتی رسیند شیخشان حضرت رسول (ص) را دید.

    پیغمبر اکرم را دید که دارد می آید نجاتش داد از آن حالت حال برای سالک قبض و بسط هست منتها چه کسی بتواند این راه را ببرد یک تاج است وسط دو تا شیر تا چه کسی این تاج را بردارد کی می تواند؟

    در میان شیخ و حق از دیرگاه بود گرمی و غباری بس سیاه یک گرد و غباری بین خدا و این شیخ بود و خدا می خواست که این گرد را بردارد پس عاشقش کرد تا این گرد را بردارد چون شیخ عشق را لمس نکرده بود این عشق توام با ذات است چون شیخ این را نداشت خدا او را عاشق کرد تا بفهمد.

    شیخ صنعان دوازده هزار مرید داشت او فکر کرد که کسی است و عشق را لمس نکرده بود او فهمیده بود که دختری در میان نیست و نور دیگری در میان هست آن شد که رفت عاشق دختر شد و بعد بالعکس شد و دختر دنبال او دوندگی کرد.

    وقتی آمد و گفت که من عاشق تو هستم شیخ گفت خدایا دو محبت در دل نمی گنجد و دختر مرد این گردی بود ما بین خدا و شیخ که خدا می خواست از بین برود این گرد گرد جسمانیت بود یعنی جسم او را می دید.

    یعنی یکی دو می کرد.

    در صورتیکه یکی بیشتر نیست همین است که ملای رومی می گوید: عابد بودم ترانه خوانم کردی زاهد بودم نعیمه خوانم کردی سجاده نشین باوقاری بودم سرگشته کوی کودکانم کردی صد شکر که عاقبت بخیرم کردی.

    این وادیها و این نشیب و فرازها عجیب است.

    از مرد بزرگواری پرسیم آیا کوشش مرید یا نظر پیر؟

    گفت کوشش مرید از کوشش چه نتیجه است؟

    و در کوشش چه پوشیده است؟

    باید لایق آن نظر شویم و نظر پیر نه پیرمعنا، پیر پیران.

    علی ابن موسی الرضا (ع) باید راه را یادت دهند و توانسته باشی بفهمی آنچه را که در حقیقت خودت نهفته است و راه را یاد بگیری و پیدا کنی و بشکافی در حقیقتی که در وجودت است.

    رمزی یابی که نیست گفتن آن کار من به خود مرتضی علی(ع) قلبهایمان باید قابلیت ذکر را داشته باشد.

    اول شریعت را محکم هر اندازه که بتوانید عمل کنید بعد وارد طریق شوید.

    شریعت گر نبودی انبیارا طریقت کی رسیدی اولیا را ریاضت برای ما یک اهمیتی دارد و در واقع سبک است و چیزی نیست.

    غذای ما ذکرمان باید باشد.

    ما عوض آن ریاضیت به ذکر مشغولیم.

    وقتی می گوید سه شب به یک خرما افطار کن چطور است؟

    و بعضی ها یک هفته چیزی نمی خورند و می گویند هیچ چیز هم دلم نمی خواهد چرا؟

    ذکر سیرش می کند و او همیشه سیر است اذکار انسان را سیر می کند.

    این راه علمی و سوادی نیست.

    راه الهامی و نزول است و آنچه نزول است و آنچه نزول کند لطف است بزرگترین دانشمندان در برابر سقایی که مادر دزفول داشتیم زانو میز سقایی ساده و بی پیرایه.

    انسانهایی که برای تربیت دیگران آمده اند اهل تصرف هستند کسی که بتواند ترا در قبض نگه دارد که از خودت هم بدت بیاید یا اینکه ترا حال بدهد و آرامش بدهد.

    گاه قبض می کند که به سالک بفهماند هنوز تسلیم نشده پیر یا مرشد یا استاد راه تکیه گاه است کودکان ره عشقند همه مثل کودک فکر می کنند لنگان لنگان همه بر در درگاهیم.

    یعنی کم کسی به مقصد می رسد پیر راهنماست.

    اولیا خدا را به ایمان هدایت می کنند سنگ هم جلویت می اندازند تا در فشارها استقامت پیدا کنی.

    و از وجودت آلودگی را بیرون می ریزند تا بعدها فشارها را متحمل شوی.

    بعدا با تو کار دارد.

    هر چند همه راهها یکی است ولی معلم شرط است.

    نباید از راه زده شوی.

    گرمتر و حرارت تر حرکت کن دستت را می گیرند با یک ترک اولی ده سال عقب می افتی.

    مثلاً بعضی اولیا خلق می کنند ولی در عالم استغنا مانده اند، به همین نیزقانع شده اند و اگر بالاتر بوند برزخ را می بینید و اگر باز هم ادامه یابد بالاتر می روند و کائنات را می بینند ولی نباید نمایش بدهند و گرنه می مانند.

    پیری که این چنین قدر را داشته در واقع پیر حضرت سید علی مبدأ بود که روی کشتی همراه ایشان بوده ، هنگامی که طوفان می آید و همه دست از جان می شویند این مرد ساده به عرشه می رود و در آنجا دستش را به طرف آب تکان می دهد و می گوید ملک الملک الهادی القهار آن وقت برای کشتی راهی باز می شود و آرام کشتی راهش را می پیماید.

    در اینجا سید علی می رود دنبالش و شش ماه به درخانه اش مینشیند تا بالاخره پذیرفته میشود.

    خودمن پیر نامرئی داشتم که برایم مرئی بود هر جا می رفتم او را می دیدم می خواستم بدانم این کیست، چیست؟

    پیر صامت بعدا ناطق می شود با تو حل می شود اوست که سخن می گوید ولی عین بشریت عمل می کند تا آنجا که بگوید دیگر نوبت توست.

    می خواهم جسمت را در من فنا کنی.

    تو که فهمیدی تو منی،‌باید بکشی می توانی برهی اما نمی رهی.

    وقتی پیر آمد حالی ام کرد فهمیدم این است و ادی عرفان خودش یک کوچه است.چ

کلمات کلیدی: تسلیم

CITES نهادی بین المللی زیر نظر سازمان ملل متحد می‌باشد که نظارت بر "تجارتِ گونه‌ های وحشی گیاهی و جانوری" را در دنیا به عهده دارد. سالانه میلیاردها دلار برای تجارت گونه‌های وحشی گیاهی و جانوری در سطح بین‌المللی تبادل می‌شود. این تجارت شامل شیوه‌های بسیار متنوعی از تجارتِ فرآورده‌های غذایی، چرم و محصولات دارویی گرفته تا آلات موسیقی، علوفه، الوار ساختمانی، صنایع دستی و محصولات ...

خلاصه انسان به سبب دارابودن عقل و شعور که وجه تمایز وی از سایر موجودات طبیعت است قادر به مقهور ساختن محیط زیست و در نتیجه ایجاد عدم تعادل طبیعی در آن می باشد.همین امرموجب شده که او به نوعی، احساس مالکیت نسبت به آن کرده لذا بهره وریش از محیط زیست نیز بهره وری مالکانه باشد. در نتیجه به خود حق می دهد که هر گونه که بخواهد در آن تصرف کند و به مرور فجایع بزرگ زیست محیطی ایجاد ...

ارتقاي سطح دانش, توانايي و مهارتهاي ارتباطي براي پاسخگويي به نيازهاي جديد يکي از رويکردهاي مهم در سازمانهايي است که به اصل پويايي مداوم پايبندند. هر سازماني براي ايجاد ارتباط مستحکم تر و بهتر با گروههاي مخاطب و مشتريان خود تدابيري انديشيده است. امکا

جدول تخصصي فايل(FAT) FAT يک سيستم فايل است که براي Ms-Ds ارائه شده است و در پر شدن هاي مصرفي Milnosoft Windows Windows me و از جمله همين Windows me به کار مي رود . سيستم فايل FAT نسبتا غير پيچيده تلقي م شود و بخاطر همين موضوع ، اين يک فرصت متداولي ا

عمليات رواني فرماندهان جنگ به اين نتيجه رسيده اند که عمليات رواني تاثيرات بسزايي در جنگ دارد بر طبق کتاب جنگ لترکارل ون کلاسوتيز، جنگ عمل خصمانه اي است که با غلبه بر دشمن به اهداف خود مي رسيم، سان تزرو در 2000 سال پيش فرضيه اي را ارائه کرد که اساس

ما آنچيزي نيستيم ، که ساخته اند ما آنچيزي ميشَويم ، که ميجوئيم ما خدائي را ميجوئيم که آب روانست، و تخم هستي ما، آنرا شب و روز مينوشد، تا برويد و درفرازش ، خوشه بينش شود ، وتا ازمکيدن اين آب، تخم هستي ما ، برويد و دراين گيتي بهشت ازما برآيد، و

مقدمه داستان(روسياهان) از يکسري واقعيتها سرچشمه گرفته است که من و امثال من در طول زمان زندگي با آن سر و کار داشته و يا شاهد آن هستيم. در اينجا بايد به پدر و مادران عزيز يادآوري کنم که مواظب عزيز کرده هاي خود باشند. و بدون هدف به جامعه نفرستند که ا

شبکه گسترده جهاني يک مثال فوق العاده جالب براي بخش کردن سيستم اطلاعاتي در معيار خيلي پهناور است و اين معيار به اين بزرگي نقش بسيار مهمي براي ساختن در جامعه دارد و يک مسئله خيلي مهمي از مطالعه و ارزيابي است. در همين حال به علت نقشه ريزي مرکزي يا پيکر

مقدمه داستان(روسياهان) از يکسري واقعيتها سرچشمه گرفته است که من و امثال من در طول زمان زندگي با آن سر و کار داشته و يا شاهد آن هستيم. در اينجا بايد به پدر و مادران عزيز يادآوري کنم که مواظب عزيز کرده هاي خود باشند. و بدون هدف به جامعه نفرستند که ا

مدلول کليه اسناد رسمي يعني اسناد ثبت شد ه در دفا تر اسناد رسمي را جع به ديون و ساير امو ا ل منقو ل و معا ملا ت املا ک ثبت شده مستقلا و بد ون احتيا ج به حکم داد گاه لا زم الا جراء است و عموم ضا بطين داد گستري و ساير قو اي دو لتي مکلف هستند که در مو ا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول