دانلود مقاله تطبیق ادیان و وحدت آنها

Word 117 KB 14994 39
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تطبیق ادیان ووحدت آنها
    ابناء بشر در بدو پیدایش پیوسته از چیزهایی مانند، غرش طوفان، رعد و برق، زلزله ، سیل، جانوران درنده و امراض در هراس و وحشت بوده و بتدریج برای رهایی از شر آنها به اشیاء دیگری چون در ختان یا حیوانات و اصنام بیجان و یا برخی از مواهب طبیعت چون خورشید،ماه و آسمان عقیده پیدا کردند و برای آنها نیروی سحرآمیز قایل شدند که این عمل را تا امروز تابو(Tabu ) می نامند که متأسفانه هنور در برخی از ادیان دنیای امروز وجود دارد.

    بتدریج تابوئیزم جای خود را به توتمیزمTotemism یا حیوان پرستی داد و در این دوره انسانها متوسل به حیوانات مقدس و جانورانیکه در باور آنها حافظ و حامی روحانی بود گردیدند و سپس آنیمیزم Animism( پرستش ارواح مردگان و اجداد) جایگزین آنها گردید در همان اوان مذهب، فتی شیزم(Fetishism ) که در آن اشیاء و اجسام را پرستش و عبادت می کردند بوجود آمد وبالاخره به مرور زمان بت پرستی و پس از آن یکتاپرستی بوجود آمد.

    دانشمندان انتروپولوژی(Antheropology ) بر این باورند که گذشت زمان و تکامل نیازهای بشری، پی در پی دوایر وسیعتر و جامعه های بزرگتر بوجود آمده، بطوریکه قبایل و عشایر بیابانگر و صحرانشین بدوی به صورت سکنه ی ده و روستا و قریه و پس از آن به شکل مردم شهرها و بلاد درآمدند، همچنین عقاید ساده ی بدوی در نزد وحشیان و طوایف همجی(Hamajy ) ابتدایی ساکن درجنگلها و غارها که مبتنی بر مبادی تابوئیزم و توتمیز و فیتی شیزم بوده
    ابناء بشر در بدو پیدایش پیوسته از چیزهایی مانند، غرش طوفان، رعد و برق، زلزله، سیل، جانوران درنده و امراض در هراس و وحشت بوده و بتدریج برای رهایی از شر آنها به اشیاء دیگری چون در ختان یا حیوانات و اصنام بیجان و یا برخی از مواهب طبیعت چون خورشید،ماه و آسمان عقیده پیدا کردند و برای آنها نیروی سحرآمیز قایل شدند که این عمل را تا امروز تابو(Tabu ) می نامند که متأسفانه هنور در برخی از ادیان دنیای امروز وجود دارد.

    دانشمندان انتروپولوژی(Antheropology ) بر این باورند که گذشت زمان و تکامل نیازهای بشری، پی در پی دوایر وسیعتر و جامعه های بزرگتر بوجود آمده، بطوریکه قبایل و عشایر بیابانگر و صحرانشین بدوی به صورت سکنه ی ده و روستا و قریه و پس از آن به شکل مردم شهرها و بلاد درآمدند، همچنین عقاید ساده ی بدوی در نزد وحشیان و طوایف همجی(Hamajy ) ابتدایی ساکن درجنگلها و غارها که مبتنی بر مبادی تابوئیزم و توتمیز و فیتی شیزم بوده، پس از تشکیل جوامع مدنی و بالارفتن فکر و اندشه اقوام و امم در مراحل تمدن، صورت ادیان بزر ملی حاصل نمود.

    همین ناموس گوناگونی ادوار مدنیت در دو وادی نیل و فرات و نیز در دو شبه جزیزه ی یونان و ایتالیا و حتی در زوایای قاره های بزرگ دنیا از زمانی بس قدیم بوقوع پیوسته است، یعنی از امتزاج و آمیزش قبایل و طوایف ساده ی بدوی، تمدن انسانی اندک اندک طی مراحل نموده، پس از گذشت قرنها بصورت روستاها ودهکده های پراکنده درآمد و آنها نیز رشد و نمو حاصل نموده و شهرهای بزرگ و پرجمعیت بوجود آورده اند و بالاخره پس از هزاران سال در هر گوشه ای ملت و قومی بزرگ بوجود آوردند که سرانجام بنام ملل گوناگون باستانی جهان در تاریخ بشریت ثبت شده اند.

    عواملی که این گوناگونی را بوجود آورده فراوانند و این سیر تکاملی بیشتر در اثر تنازع بقا و اختلاط و آمیزش افراد قبایل با یکدیگر و در تحت ریاست و امر یک رهبر و پیشوا بنام پدر قوم قرار گرفته است.

    آن پدر و پیشوا اندک اندک جنبه تقدیس یافته و رب الارباب آن قوم به شمار رفته است و پس از مرگ آن پیشوا برایش تندیسی ساخته و آنرا پرستش نمودند ماند زروان درنزد ایرانیان باستان و آمون رع و اوزیریس در نزد مصریها و ماردوخ( مردوک) نزد بابلی ها و زئوس نزد یونانیان و ژوپیتر نزد رومیان هر یک از آن ملل برای خدایان خود و روابط آنها با خدای کل و رب الارباب، افسانه ها و اساطیر بسیار خلق و اختراع کرده اند.

    مذهب مصریان قدیم نیز از اطاعت این قانوت تکامل(Evolution ) مستثنی نبوده است، در آنجا مانند مبادی ساده ی بدوی یعنی پرستش اوراح آنی میزم(Animism ) و ایمان به روانهای مجرده ی عینی مبدأ ظهور و پیدایش الهه بعنوان( شی مقدس) یا تابو یا جانور و گیاه که توتم آن ملت بوده اند بصورت بسیار ابتدایی و ساده نشأت گرفته تا بتدریج منجر به عبادت خدایان گوناگون یعنی پولی تئیزم(Polytheism ) گردیده است.

    اوضاع جغرافیای و حوادث تاریخی و کیفیت تکوین و ایجاد شهرها و روستاها در پیدایش و پدیدارگشتن الهه ی گوناگون و در سبک پرستش آنها البته تأثیر بسزایی داشته است، پس از آنکه دیانت ایشان از مبدأ اعتقادات بدوی و همجی شروع گردید و پس از طی تکامل، هر شهری برای خود خدایی خاص بوجود آورد.

    در مصر باستان و تمام آن مردمی که در سه هزار سال پیش از میلاد درکنار نیل بصورت یک ملت واحد درآمدند و همگی در کناره ی شط بزرگ زندگی می کردند، پس از طی ادواری دراز در تنازع ادامه دار اندک اندک به یک مجموعه الهه(Pantheon ) معتقد شدند که هر یک از آنها به نوبت خود و در ناحیه ی خاص تاریخ ها و اساطیر جداگانه دارد، ضمناً معتقد است و الهه ممالک همجوار مانند مردم شام، فینقی ها،و کنعانیها و نیز مردم شمال افریقا( لیبی ها) در مجموعه ی خدایان ایشان نیز تأثیر نموده است.( در تمام ادوار که تمام ملل دنیا به تعداد الهه و اجسام و حیوانات مقدس معتقد بودند فقط آریائیان ایرانی به یک خدای واحد بنام اهورامزدا معتقد بوده و از شرک و بت پرستی و تاتیونیزم و توتمیزم و فشی تیزم و بالاخره پولی تئیزم مبری بوده و به فرمان او گردن نهاده بودند.) بعد از آنکه زمانی دراز تعداد الهه ی افزون از شمار موجب سرشکستگی و زحمت ملت ها شد به تدریج از تعداد خدایان کاسته و تلخیص نمودند، مثلاً در مصر، بعضی از شهرها به سه خدا، اوزیریس- ایزیس و هرونن و در برخی دیگر به نه خدا معتقد شدند، در هندوستان فقط به سه خدا بنام- برهمن، شیوا و شینو دل بستند و خدایان دیگر را تحت الشعاع این خدایان دانستند، ولی ژاپن از مرحله ای چند خدایی( شینتوئیزم) پافراتر ننهاد و هم اکنون در آن کشور باقی و پابرخاست.

    ولی با ظهور و اشراق مردان وارسته و فرزانه چون اشو زرتشت در ایران 6500 پیش از میلاد، حضرت موسی در کنعان 1300 پیش از میلاد و حضرت عیسی در جلیله و ناصری و بیت اللحم و حضرت محمد(ص) در عربستان شالوده ی یکتاپرستی را در دنیا ریختند و مردم را بسوی یک خدا دعوت نمودند و توحید در جهان گسترش یافت، گرچه پس از این رهبران برخی از امت آنها بسوی گوساله پرستی و بعل پرستی و اقنوم ثلاثه چون: اب و ابن و روح القدس گرائیدند، ولی با اینوصف یکتاپرستی هنوز در میان آنان رایج است و با اندک تفاوتی که در احکام و اصول و فروع آنها مشاهده می شود، باز وحدت کلی در بین آنها معمول است و هر کدام به طریقی خدای یکتا را پرستش می نمایند.

    برای روشن شدن اختلاف چهار دین بزرگ دنیا، اصول و فروع آنها را جداگانه در زیر می آوریم تا خوانندگان ارجمند بیشتر به ماهیت هر یک پی برده و شباهت آنها به یکدیگر را دریافته و آگاهی حاصل نمایند: خدا در ادیان بزرگ 1- خدای زرتشت: اهورامزدا که بوجود آورنده و خالق تمام موجودات است و یکتا و بی همتاست و شریک و مثل و مانندی ندارد و زرتشتیان او را( اورمزد) و( خدای یکتا) می گویند و برای شروع هر کاری این جمله را به زبان جاری می کنند:« به نام اورمزد یا خدای بخشاینده ی بخشایشگر مهربان.» که به زبان پهلوی چنین است: (خشنه اتره اهوره مزدا).

    2- خدای یهود: ادونا Adoona یا یهوه- که خدای قوم یهود است و آفریننده ی کل مخلوقات و موجودات است و شریک و مثل و مانندی ندارد، قوم یهود نیز کارهای خود را با نام او شروع می کنند و جمله زیر را می گویند:« بشم- ادونای- هشم نعسه و نسلیه که ترجمه آن اینست: بنام پروردگار یکتا و متعال و انجام دهنده.» 3- خدای مسیح: مسیحیان چون حضرت مسیح را پسر خدا می دانند از این جهت برای شروع کارها نام عیسی را به زبان می رانند و می گویند: در- هسوسی- آنونوو- که ترجمه آن به ترتیب می شود، خدای عیسی مسیح بنام و ترجمه ی فارسی آن اینست: بنام خدای عیسی مسیح.

    مسیحیان معتقدند که خدا آفریدگار همه ی موجودات است و همه ی هستی به توسط او خلق شده و تکوین یافته است ولی عده ای از آنان به ثنویت قایل هستند یعنی عیسی را فرزند خدا می دانند و برخی دیگر دستور تثلیث را پیروی می کنند که آن را اقنوم ثلاثه می نامند: اب- ابن – روح القدس.

    4- خدای مسلمانان: مسلمانان که تصویر کاملی از وحدانیت بدست می دهند، خدای آفریننده را خالق کل موجودات و بوجود آورنده همه ی هستی می دانند و اعتقاد کامل به توحید ذات احدیت دارند و می گویند سرنوشت مخلوقات بدست توانای اوست و عزت و ذلت و هدایت و ضلالت به کف با کفایت او انجام می پذیرد.

    هم اوست که کافران را ذلیل و خوار و شایستگان را برتری و فضلیت می بخشد و هر اعمالی که از انسانها سر می زند بدون دخالت او نیست.

    بطور مثال در قرآن مجید چنین آمده: فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی و لیبلی المومنین منه بلاء حسناً ان الله سمع علیم ترجمه ی آیه شریفه این است: این مومنان شما کافران را نکشتید بلکه خدا کافران را کشت ای رسول چون تو تیرافکندی، نه تو، بلکه خدا تیر افکند برای اینکه مومنان را به پیش آمد خوشی بیازماید، زیرا خدا شنوا و دانا به امور عالم است.

    مسلمانان هرکاری را با نام خدا و با جمله ی زیر شروع می نمایند: بسم الله الرحمن الرحیم که ترجمه ی آن به شرح زیر است:بنام خداوند بخشنده مهربان.

    آفرینش در ادیان چهارگانه آفرینش در دین زرتشت اشور زرتشت می گوید: اهورامزدا جهان را در شش هنگام آفرید که در یکسال یعنی 365 روز واقع شده است و آن شش وقت را شش گاهانبار یاگهنبار می نامند به شرح زیر: 1- میدیوزرم Midyuzarm : از یازدهم اردیبهشت که خورشید روز نام دارد شروع و در پانزدهم همان ماه خاتمه می پذیرد.

    در این هنگام خداوند، آسمان و کهکشان و ستارگان را آفریده است.

    2- میدیوشم Midyushem : که در صدوپنجمین روز سال یعنی از یازدهم تیرماه که خورشید روز است شروع و در پانزدهم این ماه خاتمه می پذیرد، در این هنگام آبهای جهان آفرید ه شده است.

    3- پیتی شهیم Paityshahim : در یکصدوهشتادمین روز سال است که به حساب قدیم از 26 شهریور که اشتاد روز است تا سی ام شهریور ادامه دارد.

    در این ایام اهورامزدا زمین را آفریده است.

    4- ایاترم Ayatherm : که دویست و ده روز از آغاز سال است این ایام بنا بحساب قدیم از 26 مهر که اشتاد روز نام دارد تا سی ام مهر است، اما به حساب کنونی از بیستم تا بیست و دوم مهر می باشد، در این ایام خداوند گیاهان و اشجار را آفرید.

    5- میدیارم Maidyrame : در دویست و نود روز از سال گذشته است ولی با تقویم فعلی از دهم تا چهاردهم دیماه است، در این ایام جانوران آفریده شده.

    6- همس پت مدم Hamaspath – madam در سیصدوشصت و پنجمین روز سال است، اما با تقویم فعلی از بیست و پنجم تا آخر اسفند ماه است که مصادف با شب اول فروردین است، این گهنبار از گهنبار های دیگر مهم تر و گرامی است و یکی از برتریهای این ایام آنست که خداوند در این ایام، انسان را آفریده است.

    آفرینش در دین یهود آفرینش جهان بنا به گفته ی حضرت موسی چنین است: روز اول که یکشنبه بود، خدا آسمانها و زمین را آفرید، زمین تهی و بایر بود با تاریکی و سیاهی، روح خدا سطح آبها را فرو گرفت.

    خدا گفت: روشنایی بشود و روشنایی شد و خدا روشنایی را دید که نیکوست، آن وقت تاریکی را از روشنایی جدا ساخت،روشنایی را روز و تاریکی را شب نامید.

    روز دوم، دوشنبه بود، خدا گفت: فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد و چنین شد و خدا فلک را آسمان نامید و شام بود و صبح بود، روزی دوم.

    روز سوم، روز سه شنبه بود، خدا گفت: آبهای زیر آسمان دریکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد و چنین شد، خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آنها را دریا و خدا دید که نیکوست، دستور داد زمین نباتات برویاند، نباتاتی که تخم بیاورد و درخت میوه ای که موافق جنس خود باشد میوه آورد که تخمش در آن باشد و چنین شد.

    زمین نباتات را رویانید و نباتات موافق جنس خود تخم آورد و خدا دید که نیکوست و شام بود و صبح بود روزی سوم.

    روز چهارم ، که چهارشنبه بود خدا گفت: نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای ایات و زمانها و روزها و سالها باشند.

    تیرها در فک آسمان باشند تا بر ز مین روشنایی دهند و چنین شد، پس خدا دو تیر بزرگ را ساخت.

    تیر بزرگ برای سلطنت روز و تیر کوچک را برای سلطنت شب برای سلطنت ستارگان، پس از آن آبها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند و چنین شد، خدا دید که نیکوست و شام بود و صبح بود روزی چهارم.

    روز پنجم که پنجشنبه بود، خدا گفت: آبها به انبوه جانوران پر شوندو پرندگان بالای زمین برروی آسمان پرواز کنند، پس از آن نهنگان بزرگ آفرید و همه ی جانوران خزنده را که آبها موافق اجناس آنها پرشد و همه ی پرندگان بالدار را با اجناس آنها و خدا دید نیکوست، پس آنها را برکت داده و گفت: کثیر و بارور شوید و آبهای دریا را پرسازید و پرندگان در زمین کثیر شوند و شام بود و صبح بود روزی پنجم.

    روز ششم- که جمعه بود خدا گفت: زمین جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد، بهایم و حشرات و حیوانات روی زمین به اجناس آنها و چنین شد، پس خدا حیوانات زمین را به اجناس آنها بساخت و بهایم را به اجناس آنها و همه ی حشرات را به اجناس آنها و خدا دید که نیکوست، پس خدا گفت: آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم همه ی حیواناتی که بر زمین می خزند حکومت نماید، سپس خدا آدم را بصورت خود آفرید و آنان را نر و ماده آفرید و ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت: بارور و تکثیر شوید و زمین را پرسازید و در آن تسلط یابید و برماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیوانات بر زمین می خزند حکومت کنید و خدا گفت همانا همه ی علفهای تخم داری که برروی زمین است و همه ی درختانی که در آنها میوه ی تخم دار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد و به همه حیوانات زمین و به همه ی پرندگان آسمان و به همه ی حشرات زمین که در آنها حیات است، هر علف سبز را برای خوراک دادم و چنین شد و خدا هرچه ساخته بود، دید که بسیار نیکوست و شام بود و صبح بود روزی ششم.

    آسمانها و زمین و همه ی لشکر آنها تمام شد و در روز هفتم خدا از همه ی کار خود که ساخته بود فارغ شد و آرامی گرفت.

    پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آنرا تقدیس نمود، زیرا در آن روز که روز شنبه( سبت) بود آرام گرفت.

    آفرینش در دین مسیح آفرینش در دین مسیح همان است که در دین یهود،ولی مسیحیان معتقدند که آن آفرینش توسط عیسی مسیح انجام شد، در باب اول انجیل یوحنا چنین آمده: در ابتدا کلمه بود و نزد خدا بود و کلمه خدا بود، همان در ابتدا نزد خدا بود، همه چیز بواسطه ی او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت در او حیات بود و حیات نور انسان بود و نور در تاریکی می درخشید و تاریکی آنرا درنیافت، او در جهان بود و جهان بواسطه ی او آفریده شد و جهان او را نشناخت و سرانجام کلمه چشم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته ی پسر یگانه پدر.

    شرح آفرینش در اسلام به طوری که در قرآن مجید آمده، هستی در شش روز به امر خداوند بوجود آمده، در سوره حدید آیه چهار چنین آمده: اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه به تدبیر عرش پرداخت.

    در سوره ی فرقان آیه 59 و سجده آیه چهار چنین آمده است: آن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در آنها هست همه را در شش روز بیافرید، آنگاه عرش رحمانی را با حسن کامل خلقت بیاراست، حقیقت را باز جو تا به اسرار الهیت و خلقت آگاه شوی.

    در سوره ی( ق) آیه ی 38 آمده: و ما زمین و آسمانها و هر چه بین آنهاست، همه را در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید، در سوره ی اعراف آیه 54 چنین آمده: پروردگار شما خدائیست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آنگاه به خلقت عرش پرداخت، روز را به پرده ی شب بپوشانید که با شتاب در پی آن پوید و خورشید و ماه و ستارگان به امر او مسخر گردید، ای بندگان آگاه باشید که ملک آفرینش، خاص خداست.

    در سوره ی هود آیه ی هفت آمده: و اوست خدایی که آسمان و زمین را در فاصله ی شش روز آفرید و عرش با عظمت او بر آب قرار گرفت تا شما را بیازماید که عمل کدامیک از شما نیکوتر است.

    و بالاخره در سوره ی یونس آیه ی سه چنین آمده است: پروردگار شما آن خدائیست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید( شش روز کنایه است از خلقت تدریجی آنها و موجودات دیگر) خدا بعد از خلقت آسمانها و زمین به عرش مسلط گردید و اوست که جمیع امور مخلوق را به مقتضای حکمت تدبیر می کند، این چنین خدای موصوف به عظمت و کبریاست که پروردگار شماست، او را بیگانگی پرستش کنید، آیا شما پند نمی گیرید؟

    و باز در سوره ی بقره آیه ی 30 می فرماید: آن خدایی که زمین و هر که در آنست برای شما خلق نموده، بعد از خلق زمین به خلقت آسمان پرداخت و آسمانها را در نهایت استحکام و استقامت خلق کرده آنها را هفت طبقه قرارداد و خداوند تعالی به همه چیز داناست.

    جهنم و بهشت در ادیان چهارگانه جهنم و بهشت در مزدسینی در کیش زرتشتی از دوزخ و بهشت چنین آمده است: کلمه ی بهشت در اصل وهیشت (Vahishta) بوده و اشاره به بهترین جهان و زندگانی خوب و عالی است.

    در اوستا برای بهشت و فردوس، واژه ی انگهو وهیشت (Angohu-Vahishta) بکار رفته که به معنی بهترین زندگی یا بهترین جهان است، زیرا ( وهیشت) به معنی بهترین و لفظ( انگهو) به معنی جهان و مکان و هستی و زندگی است و مفهوم آن عمومیت دارد، برای زندگی این جهان یا جهان دیگر.

    دوزخ هم در اصل دژانگهه(Duje-anghu) بوده، یعنی جهان و مکان و زندگی زشت و پست می باشد و مفهوم آن نیز عمومیت دارد.

    برابر نوشتار اوستا، در بهشت برای هر یک از تعالیم سه گانه( اندیشه نیک- گفتار نیک و کردار نیک) مقام و رتبه ی ویژه ای معین شده که در کتاب منیوفرد فصل 57 فقره ی 13، آنها را هومت گاه، هوفت گاه، و هورشت گاه نامید که به معنی جای اندیشه و گفتار و کردار نیک است.

    راجع به این سه طبقه از بهشت در فصول 7 و 8 و 9 کتاب ارداویراف نامه چنین می گوید: طبقه ی اول که جای اندیشه ی نیک است در کره ی ستارگان، دومی در فلک ماه و سومی در فضای بلندترین روشنایی است، روان نیکوکار پس از طی این مراحل به فضای فروغ بی پایان می رسد که در اوستا انغره رئوچه(Anaghra- roacha) نام دارد و به معنای روشنایی بی پایان است، بارگاه جلال اوهورامزدا یا عرش اعظم که آن را در اوستا گرونمان (Garonmana) می گویند در این مکان می باشد.

    گرونمان را در ادبیات فارسی گرزمان (Garzeman) گویند که به معنی خان و مان ستایش و انگهو وهیشت (anghu-Vahishta) نیز که به معنی بهترین جهان و عبارتست از: بهشت برین است پس بهشت چهار طبقه دارد که سه طبقه آن برای اعمال نیک که عبارتست از: اندیشه ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک می باشد و طبقه ی چهارم بارگاه اهورمزداست.

    دوزخ هم دارای چهار طبقه است که سه طبقه ی آن ویژه ی اندیشه، گفتار و کردار بد است که آنها را دژمت(Dujmata) و دژوخت(Dujukht) و دژورشت(Dujvarshta) می گویند.

    گناهکار پس از رسیدن بر سر پل چینوت(Chinavat) که به هندی هم چینوت معنی شده، در گامهای اول به محل اندیشه و گفتار و کردار بد داخل می شود و پس از طی این مهالک در مرحله ی چهارم به فضای تیرگی بی پایان که نامش انغرتمنگه (Anaghra- Temengha) است درمی آید و آنجا مکان و مقر اهریمن است که خان و مان دروغ نامیده می شود، کسانی به این محل راه می یابند که در زندگی همیشه با دروغ سروکار دارند و با دروغ و نیرنگ مردم را می فریبند.

    جهنم و بهشت از نظر یهود جهنم و دوزخ که به زبان عبری گهی نوم(Gehinnom) می گویند و سرنوشت ارواح بدکاران در آنجا تعیین می شود.

    در کتاب مقدس تورات، اسامی متعددی برای نامیدن جایگاه مجازات بکار رفته و جهنم به هفت اسم خوانده شده است: 1- شئول Sheol ( یونس :2/2) 2- آژدون Avaddon به معنی فنا و نابودی است( داود: 88/12) 3- شحت Shahat به معنی فساد و هلاکت است( مزامیر داود: 16/10) 4- بورشائونBr- Shaon که به معنی چاه هلاکت است( مزامیر داود: 40/2) 5- طیط هیاوون، Tit Hayaven که به معنی گل و لجن است( مزامیر داود: 40/2) .

    6- صلماوت Sal,Mavelt که به معنی سایه مرگ است( مزایر داود107/10) 7- ارص هتح تیتErcth – Haltahtit که به معنی دوزخ یا جهان زیرین است.

    دوزخ به نامهای زیر نیز نامیده شده است: گهی نومGehinnom به معنی دره ی عمیق(Gue ) که گنه کار بخاطر فساد اخلاقی و شهوترانی(Hinnom ) به آن فرو می افتند.

    توفت Tophet هر کس از غریزه ی حیوانی خود فرمانبرداری کند در آن می افتد.

    جهنم دارای هفت طبقه است و هرچه انسان، شریرتر و بدکارتر باشد، به همان نسبت جان او در طبقه ی پائین تری خواهد بود و نام آن هفت طبقه که با ارواح شریران و بدکاران وجود دارد نام آنها بشرح زیر است: 1- شئول (Sheol ) 2- اودون(Avaddon ) 3- گهی نوم(Gehinnom ) 4- دوماه(Dumah ) 5- صلماوتSal, Malvet ) 6- ارص هتح تیت (Erth-Hatahtit ) 7- ارص نشیاء(Erth, Neshia ).

    مهمترین عنص و عاملی که درجهنم برای شکنجه ارواح گنهکار و شریران یافت می شود آتش است، آتشی که با حرارت شدتی خارق العاده( حرارت آتش دنیا یک شصتم حرارت آتش جنهنم است) د( براخوت 57 ب) می گوید:« نهری از آتش جاری بود که از پیش روی او بیرون می آمد.»( دانیال: 7/10) این نهر آتش از عرق حیوت(Hayyoth ) که دسته ای از فرشتگان آسمانی است سرچشمه می گیرد و بر سر ارواح شریران و بدکاران که در جهنم هستند فرو می ریزد!

    در( توسیفتابراخو: 6/7) چنین آمده:« آتش جهنم هرگز خاموش نخواهد شد ولی پیروان مکتب هیلل می گویند:« جهنم تمام خواهد شد.» قورم یهود بر این باورند که ذات قدوسی متبارک، ارواح شریران و بدکاران را مدت دوازده ماه در جهنم محاکمه و غذاب میکند، ابتدا ایشان را مبتلا به خارش و جرب می کند و با آن درد عذابشان می دهد، بعد از آن ایشان را به دورن آتش می فرستد و شکنجه می کند و آنها فریادها می زنند و سپس آنها در برف فرو می برد و با سرمای شدید معذب می کند و آنها نعره ها می کشند( بروشملی سنهددرینک 13/ب) در( برشیت ریا فصل 13 آیه 1) چنین آمده است:من شریران و بدکاران را به جهنم می فرستم وآنها را در لجه ی آتش می پوشانم، جهنم مانند شب سیاه و و تاریک است.

    به عقیده یهودیان، به وسایل گوناگون می توان رنجها و عذابهای جهنم را کاهش داد و آنجا که می توان از آن رهایی یافت، فی المثل کسی که ختنه شده باشد رنج او در جهنم کاهش خواهد یافت، مگر آنکه بدکاری و شرارت او از حد گذشته باشد( در برشیت ریا: 48/7/ یا 8) می گوید: در جهان آینده ابراهیم خلیل در مدخل جهنم می نشیند و نمی گذارد که هیچ فرد یهودی که ختنه شده باشد بدانجا فرو آید ولی کسانیکه مختون هستند ولی جرم آنها بیش از حد است، قلفه(پوست ختنه گاه)کودکانی را که ختنه شدن مرده اند گرفته و آنر را روی افراد پرگناه می گذارد وایشان را به جهنم سرازیر می کند ولی بازهم برای رهایی ارواحی که محکوم به عقوبت کشیدن در جهنم شده اند کوشش می کند و آنها را از آن مکان بیرون می آورد و از ایشان پذیرایی می نماید.( یهودیانی که با زنان غیریهودی هم بستر شده و یا آنکه پوست ختنه گاه خود را کشیده اند که مختون به نظر آیند و شناخته نشوند از شفاعت ابراهیم خلیل بی بهره اند.) در( سفر تثنیه:4/24 آمده:« زیرا که خداوند خدای تو آتش سوزنده و خدای غیور است.» مهمترین وسیله ی رهایی انسان از عذاب دوزخ، آموختن و مطالعه کردن تورات است: آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثری ندارد، فی المثل اگر کسی خون سمندر را که از آتش پدیدار گشته بر بدن خود بمالد آتش به او آزاری نمی رساند، پس دانشمندان تورات که سراسر وجودشان آتش است بطور مسلم آتش جهنم بر آنها کارگر نیست؛ در( ارمیاء: 23/29 ) آمده است:« خداوند میفرماید مگر نه اینکه کلام من مثل آتش است؟» آتش جهنم بر ارواح گنهکاران اسرائیل تسلطی ندارد.

    گناهکاران اسرائیل که علیرغم گناهکاریشان هنور به اندازه ی دانه های انار پر از نیکوکاری هستند، پس آتش جهنم بر اوراح آنها مسلط نمی شود!( حگیگا: 27) ارواحی که در دوزخ رنج می برند، شب و روز شنبه از آرامش و استراحت برخوردار هستند.

    چون ذات قدوس متبارک اراده کرده است که روز شنبه را مرتبت و عزت بخشد.

    ربی شیمعون بن لقیش(Shimeon,Ben,Laghish ) که یکی از علمای سرشناس یهود بود و در قرن سوم میلادی می زیسته است چنین گفته« در جهان آینده( در دوران ماشیح ) جهنمی و جود نخواهد داشت و احتیاجی به آن نخواهد بود، بلکه ذات قدوس متبارک خورشید را از غلافش بیرون آورده و جهان را با اشعه ی سوزان آن سیاه خواهد کرد، شریران و بدکاران بوسیله ی اشعه خورشید مجازات خواهند شد و عادلان و نیکوکاران به توسط آن از دردها و بیماریهای خود شفا خواهند یافت.( عوودازار: 3/ب).

    جهنم و بهشت از نظر مسیحیان پیش از هزاره ی اول قیام مسیح یکی از پیروان شیطان بنام( دجال) پدیدار گشته و مردم را به فساد و تباهی می کشاند.

    هنگام ظهور مسیح دجال گرفتار می شود و پیروانش نیز اسیر شده همگی به دریاچه ی آتش انداخته می شوند دریاچه ی آتش برای شیطان و پیروانش تهیه شده ولی در آن هنگام جایگاه دجال و نبی کاذب و تمام پیروان آن خواهد بود.

    پس از هزار سال حکومت مسیح باز شیطان را برایمدت کوتاهی آزاد می شود و در فکر و قلب مردم رسوخ می کند و همان طبیعت گناه آلود مردم ظاهر می گردد.

    در این وقت کسانی که در زمان مصیبت عظیم کشته شده اند زنده می شوند و با تمام مؤمنین که از زمان آدم تا ربوده شدن کلیسا زنده شده اند بامسیح حکومت خواهند نمود و این قیامت اول است، زیرا دجال و پیروانش در دریاچه آتش انداخته می شوند و پیروان عیسی زنده شده در رکاب حضرت عیسی حکومت می کنند.

    قیامت اول شامل مراحل مختلفی است: 1- قیام عیسی مسیح از مردگان 2- قیام مقدسینی که در اورشلیم ظاهر شدند( متی: 27/52) 3- قیام کسانیکه در مسیح خوابیده اند و در موقع آمدن مسیح در هموار بوده خواهند شد.

    4- قیام مؤمنینی که در زمان مصیبت عظیم( زمان فرمانروایی دجال) کشته خواهند شد این مقدسین در طی هزار سال سلطنت عادلانه و پرشکوه مسیح برروی زمین بام و سلطنت خواهند نمود، اینان خوشحال و مبارک و مقدس هستند، زیرا موت( مرگ) ثانی برای آنها نیست( مرگ و موت ثانی دریاچه ی آتش و عذاب جاودانی است) فصل بیستم یوحنا آیه 4 در فصل بیستم آیه 7-10 چنینآمده است؛ با وجود اینکه شیطان هنگام سلطنت هزار سالهی حضرت عیسی در هاویه بسر می برد، ولی دست از خرابکاری برنمی دارد، زیرا او مصمم است که نقشه های خرابکارانه ای خود را بهر قیمتی که باشد اجراء کند، پس وقتی مسیح یکهزارسال برروی پهنه ی گیتی با قدرت مطلق حکومت می کند همه ی ملل دنیا فرمانبردار او خواهند بود ولی تولد تازه نخواهد یافت، لذا وقتی که میدان برای فعالیت مجدد شیطان بازشود، مردمی که تولد تازه ندارند اسیر تحریکات شیطان میشوندو باخدا به مخالفت برمیخیزند.

    شیطان یاجوج و ماجوج را نیز گمراه می کند، قوم یاجوج و ماجوج و گناهکاران که تعدادشان به اندازه ی ریگ دریاست به شهر مقدس اورشلیم هجوم می برند، ساکنان اورشلیم در آن هنگام مؤمنین به مسیح و مقدسینی خواهند بود که در قیامت اول سهیم بوده اند، آنها هیچگونه اسلحه بکار نمی برند بلکه کاملاً به خدا متکی هستند.

    در این موقع آتشی از حضور خداوند می بارد و مهاجمین بی ایمان را می سوزاند.

    ملل خطاکاری که در این آتش می سوزند و می میرند به هاویه می روند و برای قیامت دوم و داوری عادلانه خدا که( تخت سفید بزرگ)نامیده می شود حاضر می گردند.

    ( تفسیر بابهای 38 و 39 فرتیال) جهنم و بهشت از نظر اسلام - قرآن مجید برای پاداش نیکوکاران و عقاب گنهکاران در روز قیامت به شرح زیر سخن به میان آورده است: - در سوره واقعه چنین میفرماید:« هنگامیکه قیامت شروع شد که در وقوع آن هیچ شک و دروغی نیست، آن روز قومی خوار و خفیف و قومی دیگر سربلند و سرافراز می گردند.

    آنگاه که زمین سخت به حرکت و لرزه درآمده و کوهها متلاشی شده و مانند ذرات در هوا پراکنده می شوند.

    درسوره معراج از آیه چهار به بعد چنین آمده: روزی که آسمان بدان عظمت چون فلز گداخته شود و کوهها بدان صلابت از ترس و وحشت مانند پشم زده شده گردد، فرشتگان و روح الامین برای اخذ فرمان خدا بسوی عرش بالا می روند، در روزی که مدتش پنجاه هزار سال است.

    در آنروز خلایق به سه گروه تقسیم می شوند: گروه اول راستان( اصحاب یمین) هستند که چقدر حالشان در بهشت نیکوست.

    گروه دوم ناراستان( اصحاب شمال) هستندکه روزگارشان در دوزخ چقدر بد است.

    گروه سوم آنانی هستند که در ایمان بر همه پیشی گرفتند و به حقیقت مقربان درگاه خدا هستند از این سه دسته جمع بسیاری از امم پیشین و عده ی قلیلی از مردم آخر زمان هستند.( سوره واقعه) در روز قیامت هیچکس از حال خویشاوندان خود جویا نمی شود و کافران آرزو می کنند که ای کاش می توانستند فرزندان خود یا زن و برادران خود و با خویش و قبیله شان را که از او حمایت می کردند، فدای خویش سازند تا مگر خودشان از عذاب جهنم نجات یابند( سوره معارج).

    نماز و شرایط آن در ادیان چهارگانه نماز در دین مدیسنی( زرتشتی)

  • فهرست
    1- مقدمه ( تطبیق ادیان و وحدت آنها)
    2- خدا در ادیان بزرگ
    3- آفرینش در ادیان چهارگانه
    آفرینش در دین زرتشت
    آفرینش در دین یهود
    آفرینش در دین مسیح
    آفرینش در دین اسلام
    4- جهنم و بهشت در ادیان چهارگانه
    جهنم و بهشت در مزدیسنی
    جهنم و بهشت در یهود
    جهنم و بهشت در مسیحیت
    جهنم و بهشت در اسلام
    5- نماز و شرایط آن در ادیان سه گانه
    نماز در دین مزدیسنی( زرتشتی) و شرایط آن
    نماز و شرایط در دیانت مسیح
    نماز و شرایط آن در دین اسلام
    6- روزه در ادیان چهارگانه
    روزه در دین مزدیسنی
    روزه در دین یهود
    روزه در دیانت مسیح
    روزه در بین مسلمانان

معني جهاني شدن جهاني شدن عبارت است از درهم فشرده شدن جهان و تبديل آن به مکان واحد. جهاني شدن به اين معنا حرکتي منحصر به دنياي معاصر نيست، هرچند که يکي از قالبهاي جهاني شدن که قالب معاصر باشد به خاطر جهشي که در فرايند درهم فشرده شدن جهان ايجاد ک

قانون اساسی افغانستان بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین والصلواه والسلام علی سید الأنبیاء والمرسلین محمد (ص) وعلی آله وأصحابه أجمعین . مقدمه ما مردم افغانستان : با ایمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج) وتوکل به مشیت حق تعالی واعتقاد به دین مقدس اسلام . با درک بی عدالتی ها ونابسامانی های گذشته ومصایب بی شماری که بر کشور ما وارد آمده است؛ با تقدیر از فداکاری ها، مبارزات ...

معنی جهانی شدن جهانی شدن عبارت است از درهم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به مکان واحد. جهانی شدن به این معنا حرکتی منحصر به دنیای معاصر نیست، هرچند که یکی از قالبهای جهانی شدن که قالب معاصر باشد به خاطر جهشی که در فرایند درهم فشرده شدن جهان ایجاد کرده است جای شاخص و وجه خاصی دارد. بسیاری از نظریه های کلان اجتماعی با این قالب اخیر یا قالب معاصر جهانی شدن سر و کار دارند. جهانی شدن ...

هندسه در راز و رمزهاي ديني بررسي تطبيقي دايره به عنوان نماد ديني در تمدن‌هاي بين‌النهرين، ايران، آيين بودايي هند و چين مقدمه: در جهان باستان، اعتقادات ديني و اسطوره‌اي سر منشأ بسياري حرکت‌هاي انساني بود. درون و ذات هر پديده‌اي که رخ مي‌داد به

ما مردم افغانستان : با ايمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج) وتوکل به مشيت حق تعالي واعتقاد به دين مقدس اسلام . با درک بي عدالتي ها ونابساماني هاي گذشته ومصايب بي شماري که بر کشور ما وارد آمده است؛ • با تقدير از فداکاري ها، مبارزات تاريخي ، جهاد ومقاوم

قانون اساسي افغانستان بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين والصلواه والسلام علي سيد الأنبياء والمرسلين محمد (ص) وعلي آله وأصحابه أجمعين . مقدمه ما مردم افغانستان : با ايمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج) وتوکل به مشيت حق تعالي واعتقاد به دين مق

تعریف مسأله و بیان سوالها خداوند متعال نوع انسان را از دو جنس مرد و زن آفریده و تفاوت در جنسیت را مایه بقای نوع انسانی قرار داده است. تفاوتهای جسمی و روحی - روانی زن و مرد ناشی از خلقت تکوینی آنهاست حکمت ها و مصلحت های خاص خود را دارد. این تفاوتها در بعد تشریحی، مسایل فقهی و حقوقی خاص و متفاوتی را برای هر دو جنس به دنبال دارد و باعث شده که احکام آنها در برخی موارد با هم مشابهت ...

پیش از آن که دعوت اسلام در عربستان آغاز شود و در نتیجه مساعی حضرت رسول و مجاهدین اولیه تمام قبایل عرب تحت یک لواء درآیند و تابع یک حکم و پیرو یک رشته آیین و آداب متحد شوند ، افراد هر قبیله اخلاق و آداب و دین مخصوصی داشتند و هر یک محکوم امر و پیرو فرمان و مقتضای رأی رئیس خود بودند . با (نگاهی به وضع جغرافیایی عربستان پر واضح است )که این سرزمین وسیع غیر از یکی دو نقطه هیچ مرکز ...

مقدمه : انتظار ظهور يک مصلح بزرگ آسمانى، و اميد به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان، امرى فطرى و طبيعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرينش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هيچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. از

چکيده داستان زندگي و تعاليم حضرت زکريا(ع) و يحيي(ع) يکي از داستانهاي مشترک ميان قرآن کريم و أناجيل اربعه مي باشد که اگرچه بصورت مختصر و کوتاه در هر دو کتاب طرح شده، ولي نکات عبرت آموز و جنبه‌هاي تربيتي و سازنده آن در هر دو کتاب به حدي فراوان است که

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول