دانلود مقاله تفسیر سوره لقمان

Word 139 KB 15041 39
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
    الم (1)
    این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)!

    (2)
    مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است.

    (3)
    همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند.

    (4)
    آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران!

    (5)
    و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است!

    (6)
    و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است!

    او را به عذابى دردناک بشارت ده!

    (7)
    (ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
    جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکست‏ناپذیر و دانا).

    (9)
    (او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‏اى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم.

    (10)
    این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریده‏اند؟!

    ولى ظالمان در گمراهى آشکارند.

    (11)
    ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمى‏رساند); چرا که خداوند بى‏نیاز و ستوده است.

    (12)
    (به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مى‏کرد- گفت: س‏خ‏للّهپسرم!

    چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
    و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است!

    (14)
    و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازه‏اى را متحمل مى‏شد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مى‏یابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است!

    (14) و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى‏دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‏اى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبه‏کنان به سوى من آمده‏اند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مى‏کردید آگاه مى‏کنم.

    (15) پسرم!

    اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد; خداوند دقیق و آگاه است!

    (16) پسرم!

    نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مى‏رسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است!

    (17) (پسرم!) با بى‏اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد.

    (18) (پسرم!) در راه‏رفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‏ترین صداها صداى خران است.

    (19) آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟!

    ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مى‏کنند!

    (20) و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مى‏گویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مى‏کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مى‏کنند)؟!

    (21) کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیه‏گاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست.

    (22) و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست آگاه است.

    (23) ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهره‏مند مى‏کنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مى‏سازیم!

    (24) و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مى‏گویند: «الله س‏ذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمى‏دانند!

    (25) آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بى‏نیاز و شایسته ستایش است!

    (26) و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مى‏شود ولى کلمات خدا پایان نمى‏گیرد; خداوند عزیز و حکیم است.

    (27) آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست!

    (28) آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى‏کند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مى‏دهند؟!

    خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است.

    (29) اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است!

    (30) آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مى‏کنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟!

    در اینها نشانه‏هایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند!

    (31) و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مى‏گیرند (و به ایمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مى‏گیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمان‏شکنان ناسپاس انکار نمى‏کنند!

    (32) اى مردم!

    تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مى‏کند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد!

    (33) آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مى‏کند، و آنچه را که در رحم‏ها(ى مادران) است مى‏داند، و هیچ کس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، و هیچ کس نمى‏داند در چه سرزمینى مى‏میرد؟

    خداوند عالم و آگاه است!

    (34) پیشگفتار بِسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهرین اگر انسان، به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانى، امام و راهنما است.

    (1) اگر انسان، به معلّم و مربّى نیاز دارد، کتاب آسمانى معلّم و مربّى است.

    (2) اگر در تاریکى‏ها به نور نیاز است، قرآن نور است.

    (3) اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است.

    (4) اگر انسان به امید نیاز دارد، قرآن سراسر بشارت و امید است.

    (5) اگر انسان به استدلال، منطق و برهان نیاز دارد، قرآن دلیل و برهان است.

    (6) اگر انسان به منجى نیاز دارد، قرآن پرچم نجات است.

    (7) اگر انسان نیاز به تذکّر و تعقّل دارد، قرآن وسیله‏ى تعقّل و تفکّر است.

    (8) اگر انسان به دنبال راهى بدون انحراف است، راه قرآن انحراف ندارد.

    (9) اگر انسان به موعظه نیاز دارد، قرآن موعظه است.

    (10) اگر انسانِ دردمند، به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین دارو و درمان است.

    (11) اگر انسان به آرامش نیاز دارد، قرآن، ذکر الهى (12) و تنها آرام‏بخش دلهاست.

    (13) و اگر انسان...، قرآن جامع تمام برکات، کمالات، دانش‏ها و سرچشمه‏ى همه نیکى‏هاست.

    بى شک، بهره‏مند شدن از آن همه آثار به شرطى است که انسان بخواهد از نور، عدالت، موعظه، دارو، معلّم و...

    استفاده کند.

    امّا اگر بر چشم و روح خود پرده‏ى غفلت بیندازد و خود را به خواب بزند، از آن همه برکات بهره‏اى نخواهد برد.

    آنچه قرآن از ما مى‏خواهد، تلاوت، تدبّر، عمل و تبلیغ است.

    ما نباید حتّى براى لحظه‏اى بى تحرّک و راکد بمانیم، قرآن مى‏فرماید: اى مؤمنان!

    ایمان آورید، یعنى ایمان خود را توسعه و تعمّق بخشید.

    (14) قرآن که به صابران بشارتِ بهشت مى‏دهد، (15) از صابران مى‏خواهد دائره‏ى صبر خود را توسعه دهند (16) و از مرحله‏ى صابر بودن به مرحله‏ى صبّار بودن پا نهند.

    اگر روزى را براى یادگیرى، روخوانى و حفظ قرآن در نظر گرفتیم، باید روز دیگر را براى ترجمه، روز پس از آن را براى تدبّر و روز دیگر را براى عمل و تبلیغ قرار دهیم.

    چند سال است که با اراده و الطاف الهى، ستاد تفسیر قرآن کریم تشکیل و بحمداللّه گام‏هایى سیماى سوره‏ى لقمان این سوره، از سوره‏هاى مکّى است و به مناسبت نام لقمان، که در تمام قرآن تنها دوبار، آن هم در این سوره آمده، لقمان نامیده شده است.

    این سوره از جمله شش سوره‏اى است که با حروف مقطّعه‏ى «الم» آغاز مى‏شوند.

    محتواى سوره‏ى لقمان را مى‏توان در این موارد خلاصه نمود: 1- بیان عظمت و اهمیّت قرآن در هدایت بشر.

    2- تقسیم انسان‏ها به نیکوکار و مستکبر و بیان سرنوشت آنان.

    3- بیان برخى معجزات علمى قرآن از قبیل قانون جاذبه و زوجیّت گیاهان.

    4- نصایح و موعظه‏هاى حکیمانه‏ى لقمان به فرزندش.

    5 - دلایل ایمان به مبدأ و معاد.

    6- بیان علوم اختصاصى خداوند، مانند: زمان مرگ و برپایى قیامت.

    آیه (1 تا 4) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان «1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِ الف، لام، میم.

    این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.

    «3» هُدىً وَرَحْمَهً لِّلْمُحْسِنِینَ که (مایه‏ى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.

    «4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَهُم بِالْأَخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ آنان که نماز به پا مى‏دارند و زکات مى‏پردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.

    نکته‏ها: از مجموع بیست و نه سوره‏ى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مى‏شود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمى‏تواند همانند آن را بیاورد.

    عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقص‏ها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مى‏کنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مى‏کنند؛ تنها خداوند است که درباره‏ى کتاب خود با صراحت مى‏فرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است.

    کتابى استوار و خلل‏ناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد آیه (1 تا 4) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده‏ى مهربان «1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِ الف، لام، میم.

    کتابى استوار و خلل‏ناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد.

    خداوند در یک جا، قرآن را مایه‏ى هدایت متّقین مى‏خواند، «هدىً للمتّقین» (17) و در جاى دیگر آن را مایه‏ى هدایت و بشارت مؤمنان مى‏داند، «هدىً و بشرى للمؤمنین» (18) و در این سوره، قرآن را مایه‏ى هدایت و رحمت براى نیکوکاران مى‏شمرد، «هدىً و رحمه للمحسنین» پس قرآن مراحل سه گانه‏ى تکامل را در بردارد، مایه‏ى هدایت، بشارت و رحمت است.

    (19) نماز، جامع همه‏ى کمالات معنوى است مانند: طهارت، تلاوت قرآن، اقرار به توحید و نبوّت و ولایت، ذکر و دعا، سلام، قیام، رکوع، سجود و توجّه به حق؛ و زکات جبران همه‏ى کاستى‏هاى مادّى است.

    در قرآن، مفهوم «زکات»، گسترده‏تر از آن است که در فقه آمده، زیرا علاوه بر زکاتِ فقهى، عموم کمک‏هاى مالى را شامل مى‏شود.

    پیام‏ها: 1- ارشاد و هدایت، باید بر اساس حکمت باشد.

    «آیات الکتاب الحکیم هدىً» 2- قرآن، عین هدایت و رحمت است.

    «هدىً و رحمه» (کلمه‏هاى «هدىً» و «رحمه» در قالب مصدرى آیه (5) «5» أُوْلَئِکَ عَلَى‏ هُدىً مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ آنان بر هدایتى از پروردگارشان هستند و هم آنانند رستگاران.

    نکته‏ها: از این آیه استفاده مى‏شود که رستگارى بر اساس توفیق و هدایت پروردگار حاصل مى‏شود، که البتّه آن نیز در سایه‏ى تلاش و مجاهده، به انسان داده مى‏شود، چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «اِنّ الّذین جاهدوا فینا لَنَهدیَنّهم سُبلنا و اِنّ اللّه لَمَع المحسنین» (21) آنان که در راه ما تلاش و مجاهده کردند، ما راه را به آنان نشان دادیم و همانا خداوند با نیکوکاران است.

    پیام‏ها: 1- نیکوکاران از هدایت‏هاى الهى برخوردارند.

    «اولئک على هدىً من ربّهم» 2- هدایت، از شئون ربوبیت است.

    «هدىً من ربّهم» 3- توفیق کارهاى خیر ، لطف خداوند است.

    «للمحسنین...

    هدىً من ربّهم» 4- رستگارى، مخصوص کسانى است که اهل نماز، زکات و یقین به آخرت باشند.

    «اولئک هم المفلحون» آیه (6) «6» وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ و برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده‏اند، تا بى هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابى خوار کننده است.

    نکته‏ها: کلمه‏ى «لَهْو»، به معناى چیزى است که انسان را از هدف مهم بازدارد.

    «لهو الحدیث»، به سخن بیهوده‏اى گویند که انسان را از حقّ باز دارد، نظیر حکایات خرافى و داستان‏هایى که انسان را به فساد و گناه مى‏کشاند.

    این انحراف گاهى به‏خاطر محتواى سخن است و گاهى به‏خاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن.

    (22) آثار مخرّب غنا 1- ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکى از سران بنى‏امیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مى‏کند: غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد مى‏کند، شخصیت را درهم مى‏شکند و همان کارى را مى‏کند که شراب مى‏کند.

    برخى انسان‏ها از راه نوشیدن شراب و یا تزریق هروئین و مرفین مى‏توانند خود را وارد دنیاى بى‏خیالى وبى‏تفاوتى کنند، برخى هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوت‏انگیزِ یک آوازه خوان، غیرت خود را نادیده مى‏گیرند و در دنیاى بى‏تفاوتى به سر مى‏برند.

    2- غفلت از خدا، غفلت از وظیفه، غفلت از محرومان، غفلت از آینده، غفلت از امکانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شیطان.

    انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تکنولوژى، در آتشى که از غفلت او سرچشمه مى‏گیرد، مى‏سوزد.

    آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حیوانیّت، بلکه پائین‏تر از آن پیش مى‏برد.

    «اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون» (34) امروزه استعمارگران براى سرگرم کردن و تخدیر نسل جوان، از همه‏ى امکانات از جمله ترویج آهنگ‏هاى مبتذل از طریق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود مى‏جویند.

    3- آثار زیانبار آهنگ‏هاى تحریک‏آمیز و مبتذل بر اعصاب، بر کسى پوشیده نیست.

    در کتاب تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، نکات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقى و گرفتارى آنها به انواع بیمارى‏هاى روانى و سکته‏هاى ناگهانى و بیمارى‏هاى قلبى و عروقى و تحریکات نامطلوب ذکر شده که براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است.

    (35) خواننده‏ى عزیز!

    خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تکامل و رشد و قرب معنوى آفرید.

    او جهان آفرینش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبیر امور ما وادار کرد.

    انبیا و اولیا را براى هدایت ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پیش رفتند.

    فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت، روح الهى را در انسان دمید و بهترین صورت و سیرت را به انسان عطا کرد، قابلیّت رشد تا بى‏نهایت را در او به ودیعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرینش او، به خود آفرین گفت.

    «فتبارک اللّه احسن الخالقین» (36) آثار مخرّب غنا 1- ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا که یکى از سران بنى‏امیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مى‏کند: غنا، حیا را کم و شهوت را زیاد مى‏کند، شخصیت را درهم مى‏شکند و همان کارى را مى‏کند که شراب مى‏کند.

    «فتبارک اللّه احسن الخالقین» (36) آیه (7) «7» وَإِذَا تُتْلَى‏ عَلَیْهِ ءَایَتُنَا وَلَّى‏ مُسْتَکْبِراً کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِى أُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ و هرگاه آیات ما بر او خوانده شود، مستکبرانه روى برگرداند، چنان که گویى آن را نشنیده، گویا در گوش‏هاى او سنگینى است، پس او را به عذابى دردناک بشارت ده.

    نکته‏ها: کلمه‏ى «وَقْر»، به معناى سنگینى است.

    به افراد با شخصیّت و سنگین نیز باوقار مى‏گویند.

    از این آیه استفاده مى‏شود که افراد متکبّر، حتّى حاضر به شنیدن سخن حقّ نمى‏باشند.

    چه رسد به آنکه آن را بشنوند و در آن اندیشه کنند و اگر منطقى نبود نپذیرند.

    پیام‏ها: 1- شنیدن سخنان لهو و باطل، آمادگى پذیرش حقّ را از انسان سلب مى‏کند.

    «لهو الحدیث...

    ولّى مستکبراً» 2- برخى افراد، از هر زبانى آیات الهى را بشنوند، باز هم زیر بار نمى‏روند.

    «و اذا تُتلى علیه آیاتنا ولّى مستکبراً» گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله‏ى من آنچه البتّه به جایى نرسد فریاد است 3- روحیه‏ى استکبارى، مانع پذیرش حقّ و حقیقت است.

    «ولّى‏ مُستکبراً» 4- گوش ندادن به سخن حقّ، نشانه‏ى استکبار است.

    «مُستکبراً کان لم یسمعها» 5 - مستکبران را تحقیر کنید.

    «کأنّ فى اُذنیه وقراً» 6- یکى از شیوه‏هاى تبلیغى و تربیتى قرآن، استفاده از مثال و تمثیل است.

    «کَأن...

    کَأَنّ...» 7- کسى که حقّ را نمى‏پذیرد، مثل کسى است که هر دو گوش او سنگین باشد.

    «کأنّ فى اُذنیه وَقرا» آیه (8 و 9) «8» إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَهُمْ جَنَّتُ النَّعِیمِ همانا کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند، براى آنان باغ‏هاى پر نعمت (بهشت آیه (8 و 9) «8» إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَهُمْ جَنَّتُ النَّعِیمِ همانا کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند، براى آنان باغ‏هاى پر نعمت (بهشت) است.

    «9» خَلِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ در آن جاودانه‏اند، وعده‏ى الهى حقّ است و اوست شکست ناپذیرِ حکیم.

    نکته‏ها: در آیات قبل بیان شد که برخى با سخنان لغو و بیهوده، مى‏کوشند تا پیروان حقّ را گمراه کنند، آنان با داشتن روحیّه‏ى استکبارى و گوش ندادن به آیات آسمانى، مؤمنان را به تمسخر مى‏گیرند.

    خداوند متعال در این آیه، مؤمنان را با بشارت به نعمت‏هاى بهشت دلدارى مى‏دهد.

    پیام‏ها: 1- بهشت، مخصوص اهل ایمان و عمل صالح است.

    «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات لهم جنّات...» 2- تحقیر و تمسخرِ مستکبران را با وعده‏ها و بشارت‏هاى الهى براى مؤمنان واقعى جبران کنیم.

    «انّ الّذین آمنوا...

    لهم جنّات...» 3- ایمان همراه با عمل صالح، شرط بهره‏گیرى از الطاف الهى است.

    «آمنواوعملواالصالحات لهم جنّات النعیم» 4- تکبّر و اعراض مخالفان، زودگذر است ولى پاداش اهل ایمان ابدى است.

    «خالدین فیها» 5 - وعده‏ها و پاداش‏هاى الهى را باور کنیم و جدّى بگیریم.

    «وعْداللّه حقّاً» 6- قدرت و حکمت الهى، پشتوانه‏ى وعده‏هایش مى‏باشد.

    «وعْداللّه حقّاً و هو العزیز الحکیم» 7- قدرت و عزّت خداوند، بر پایه‏ى حکمت او عملى مى‏شود.

    «العزیزُ الحکیم» (آرى، امروزه عملکرد بسیارى از قدرتمندان، حکیمانه نیست.) آیه (10) «10» خَلَقَ السَّمَوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى‏ فِى الْأَرْضِ رَوَاسِىَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن 10) «10» خَلَقَ السَّمَوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى‏ فِى الْأَرْضِ رَوَاسِىَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّهٍ وَ أَنزَلْنَا مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ (خداوند،) آسمان‏ها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‏هایى بیفکند که زمین شما را نلرزاند، و در آن از هر جنبنده‏اى منتشر ساخت؛ و از آسمان، آبى فرو فرستادیم، پس در زمین (انواع گوناگونى) از جفت‏هاى (گیاهان) نیکو و پر ارزش رویاندیم.

    نکته‏ها: گرچه به هر موجودى مى‏توان از چند زاویه نگریست، ولى معمولاً هر چیزى در یک جهت و از یک زاویه، اهمیّت و برجستگى ویژه‏اى دارد.

    در این آیه، ویژگى مهمّ آسمان‏ها و کرات، معلّق بودن آنها و پایه‏هاى نامرئى آنهاست.

    خصوصیّت مهمّ کوه‏ها، ثبات و جلوگیرى از لرزش زمین است.

    جهت مهمّ حیوانات، تنوّع و گستردگى آنها در زمین، و ویژگى مهم گیاهان، زوجیّت و پر ارزش بودن آنها است.

    در این آیه، به چند نمونه از اعجاز علمى قرآن در زمانى که بشر حتّى تصور و گمان آن را نیز نداشت، اشاره شده است: یکى اشاره به ستون‏ها و اهرم‏هاى نامرئى براى استقرار کرات و اجرام آسمانى.

    یعنى قوّه‏ى جاذبه و نیروى گریز از مرکز، دو قدرتى که رمز گردش کرات در مدار خود هستند.

    اعجاز دیگر، اشاره به محافظت زمین از لرزش، به وسیله‏ى استقرار کوه‏ها و همچنین اشاره به قانون زوجیّت در گیاهان مى‏باشد.

    پیام‏ها: 1- ندیدن، دلیل نبودن نیست.

    (آسمان‏ها ستون دارد، گرچه ما آن را نمى‏بینیم) «بغیر عمد ترونها» 2- قبل از هر چیز، استقرار و آرامش لازمه‏ى زندگى است.

    «ان تمید بکم» 3- نظام حاکم بر زمین، به خاطر انسان است.

    «ان تمید بکم» 4- از الطاف الهى، پخش بودن و پراکندگى منابع مورد نیاز، در تمام کره‏ى زمین است.

    «بثّ فیها» 5 - آب، نعمتى بس بزرگ و با اهمیّت است.

    («ماءً»، نکره و با تنوین آمده که نشانه‏ى عظمت است) 6- به گیاهان و سبزى‏ها و محیط زیست، کریمانه بنگریم که خداوندِ کریم، در قرآن کریم، آنها را کریم خوانده است.

    «من کلّ زوج کریم»آیه (11) «11» هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِى مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ بَلِ الظَّلِمُونَ فِى ضَلَلٍ مُّبِینٍ این آفرینش خداست، پس به من نشان دهید که (معبودان) غیر او چه آفریده‏اند؟

    آرى، ستمگران (مشرک) در گمراهى آشکارند.

    پیام‏ها: 1- در بحث و گفتگو، از نمونه‏هاى عینى استفاده کنیم.

    «هذا» 2- ابتدا راه حق را بیان کنید و سپس از مخالفان حق، انتقاد یا با آنان مبارزه کنیم.

    «هذا خلق اللّه فارونى ماذا» 3- یکى از راه‏هاى خداشناسى، مقایسه میان قدرت او و قدرت دیگران است.

    «هذا خلق اللّه فارونى ماذا خلق الّذین من دونه» 4- تنها به ادّعا گوش ندهیم، دلیل و سند و نمونه بخواهیم.

    «فارونى» 5 - سرسختى و لجاجت در برابر حقّ، ظلم است.

    «بل الظالمون» (این همه آثار را مى‏بینند، ولى باز هم با خدا و راه حق دشمنى دارند).

    6- کسانى که به سراغ غیر خدا مى‏روند، هم گمراهند و هم ظالم.

    «بل الظالمون فى ضلال» 7- انحراف شرک، بر کسى پوشیده نیست.

    «ضلال مبین» آیه (12) «12» وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَنَ الْحِکَمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمِیدٌ و ما به لقمان حکمت دادیم، که شکر خدا را به جاى آور و هر کس شکر کند، همانا براى خویش شکر کرده؛ و هر کس کفران کند (بداند به خدا زیان نمى‏رساند، زیرا) بى‏تردید خداوند بى‏نیاز و ستوده است.

    پیام‏ها: 1- نعمت ویژه، شکر ویژه مى‏طلبد.

    «آتینا لقمان الحکمه...

    اشکر للّه» چنانکه خداوند در برابر اعطاى نعمت ویژه‏ى کوثر به پیامبر اسلام، از او شکر ویژه مى‏خواهد.

    «انّا اعطیناک الکوثر فصلّ لربّک و انحر» (41) 2- اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از دادن حکمت به لقمان، فرمان شکرگزارى است.

    «ان اشکر لِلّه»آیه (12) «12» وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَنَ الْحِکَمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ حَمِیدٌ و ما به لقمان حکمت دادیم، که شکر خدا را به جاى آور و هر کس شکر کند، همانا براى خویش شکر کرده؛ و هر کس کفران کند (بداند به خدا زیان نمى‏رساند، زیرا) بى‏تردید خداوند بى‏نیاز و ستوده است.

    «ان اشکر لِلّه» 3- شکر نعمت‏هاى خداوند، به سود خود انسان است.

    «و من یشکر فانّما یشکر لنفسه» چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «لئن شکرتم لازیدنّکم» (42) 4- هرگونه دارایى و غنى‏ ارزش نیست، غنایى ارزشمند است که از هر آفت به دور باشد.

    «غنىّ حمید» 5 - خداوند، حمید است، چه انسان‏ها او را حمد کنند یا نکنند.

    «غنىّ حمید» سیماى لقمان حکیم در تفسیر المیزان بحثى درباره‏ى جناب لقمان آمده است که بخشى از آن را نقل مى‏کنیم: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: لقمان، پیامبر نبود، ولى بنده‏اى بود که بسیار فکر مى‏کرد و به خداوند ایمان واقعى داشت.

    خدا را دوست داشت و خداوند نیز او را دوست مى‏داشت و به او حکمت عطا کرد.

    امام صادق‏علیه السلام مى‏فرمایند: لقمان، حکمت را به خاطر مال و جمال و فامیل دریافت نکرده بود، بلکه او مردى پرهیزکار، تیزبین، باحیا و دلسوز بود.

    اگر دو نفر با هم درگیر مى‏شدند و خصومتى پیدا مى‏کردند، میان آنها آشتى برقرار مى‏کرد.

    لقمان با دانشمندان زیاد مى‏نشست.

    او با هواى نفس خود مبارزه مى‏کرد و...

    (43) او داراى عمرى طولانى، معاصر حضرت داود و از بستگان حضرت ایّوب بود.

    او میان حکیم شدنسیماى لقمان حکیم در تفسیر المیزان بحثى درباره‏ى جناب لقمان آمده است که بخشى از آن را نقل مى‏کنیم: پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: لقمان، پیامبر نبود، ولى بنده‏اى بود که بسیار فکر مى‏کرد و به خداوند ایمان واقعى داشت.

    او میان حکیم شدن یا حاکم شدن مخیّر شد و حکمت را انتخاب کرد.

    از لقمان پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدى؟

    گفت: به خاطر امانت دارى، صداقت و سکوت درباره‏ى آنچه به من مربوط نبود.

    (44) امام صادق‏علیه السلام فرمود: لقمان نسبت به رهبر آسمانىِ زمان خود معرفت داشت.

    (45) گرچه خداوند به او کتاب آسمانى نداد، ولى همتاى آن یعنى حکمت را به او آموخت.

    روزى مولاى لقمان از او خواست تا بهترین عضو گوسفند را برایش بیاورد.

    لقمان زبان گوسفند را آورد.

    روز دیگر گفت: بدترین عضو آن را بیاور.

    لقمان باز هم زبان گوسفند را آورد.

    چون مولایش دلیل این کار را پرسید، لقمان گفت: اگر زبان در راه حق حرکت کند و سخن حق بگوید، بهترین عضو بدن است وگرنه بدترین عضو خواهد بود.

    (46) در عظمت لقمان همین بس که خدا و رسول او و امامان معصوم‏علیهم السلام پندهاى او را براى دیگران نقل کرده‏اند.

    گوشه‏اى از نصایح لقمان اگر در کودکى خود را ادب کنى، در بزرگى از آن بهره‏مند مى‏شوى.

    از کسالت و تنبلى بپرهیز، بخشى از عمرت را براى آموزش قرار بده و با افراد لجوج، گفتگو و جدل نکن.

    با فقها مجادله مکن، با فاسق رفیق مشو، فاسق را به برادرى مگیر و با افراد متّهم، آیه (13) «13» وَإِذْ قَالَ لُقْمَنُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَبُنَىَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ و (یاد کن) زمانى که لقمان به پسرش در حال موعظه‏ى او گفت: فرزندم!

    چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا که شرک (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.

    نکته‏ها: موعظه، یکى از راه‏هاى دعوت به حقّ است و هیچ کس از آن بى‏نیاز نیست.

    یکى از نام‏هاى قرآن، موعظه است.

    «قد جائتکم موعظه من ربّکم» (62) و در کتاب‏هاى حدیث، فصلى مخصوصِ مواعظ به چشم مى‏خورد.

    در برخى روایات آمده است: گاهى پیامبر صلى الله علیه وآله به جبرئیل مى‏فرمود: مرا موعظه کن.

    (63) حضرت على علیه السلام نیز گاهى به بعضى از یارانش مى‏فرمود: مرا موعظه کن، زیرا در شنیدن اثرى است که در دانستن نیست.

    (64) پیام‏ها: 1- شیوه‏هاى تربیتِ فرزند را از بزرگان بیاموزیم.

    «و اذ قال لقمان لابنه» 2- در موعظه باید ابتدا، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه کنیم.

    «یا بنىّ» 3- موعظه باید بر اساس حکمت باشد.

    «و لقد آتینا لقمان الحکمه...

    و هو یعظه» 4- فرزند، به نصیحت نیاز دارد.

    از فرزندانمان غافل نشویم.

    «قال لقمان لابنه» 5 - در تبلیغ، ابتدا از نزدیکان خود شروع کنیم.

    «قال لقمان لابنه» 6- از بهترین راه‏هاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى با اوست.

    «و هو یعظه یا بنىّ» 7- از رسالت‏هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است.

    «قال لقمان لابنه و هو یعظه» 8 - با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش.

    «و هو یعظه یا بنىّ» 9- موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد.

    «یا بنىّ» 10- یکى از شرایط تأثیر موعظه، احترام و شخصیت دادن به طرف مقابل است.

    «یا بنىّ» 11- در ارشاد و موعظه، مسایل اصلى را در اولویت قرار دهیم.

    «یعظه...

    لا تشرک» 12- شرک، بزرگ‏ترین خطر و اصلى‏ترین مسئله است، در نزد خداوند، همه‏ى دنیا متاع قلیل است، «متاع الدنیا قلیل» (65) ، ولى شرک ظلم عظیم است.

    «لظلمٌ عظیم» یعنى اگر همه‏ى دنیا را به کسى بدهند که مشرک شود، نباید بپذیرد.

    13- مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان کنیم.

    «لاتشرک...

    انّ الشرک لظلم عظیم»آیه (14) «14» وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَنَ بِوَلِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى‏ وَهْنٍ وَ فِصَلُهُ فِى عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِى وَ لِوَلِدَیْکَ إِلَىَّ الْمَصِیرُ و ما انسان را درباره‏ى پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را حمل کرد، در حالى که هر روز ناتوان‏تر مى‏شد، (و شیر دادن) و از شیر گرفتنش در دو سال است، (به او سفارش کردیم که) براى من و پدر و مادرت سپاس گزار، که بازگشت (همه) فقط به سوى من است.

    نکته‏ها: کلمه‏ى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانکه «توهین» به معناى تضعیفِ شخصیّت است.

    دایره‏ى احسان، گسترده‏تر از انفاق است.

    احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مى‏شود، ولى انفاق معمولاً در کمک‏هاى مالى به کار مى‏رود.

    در قرآن کریم، احسان به والدین در کنار توحید مطرح شده است.

    «و قَضى‏ ربّک اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا» (94) در آیه مورد بحث، ابتدا درباره‏ى نیکى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى مادر اشاره کرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریک و بیدار کند و به او تذکّر دهد که گذشته‏ها را فراموش نکند.

    همواره به یاد داشته باشد که مادرش او را حمل کرد و از شیره‏ى جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراک خود صرف نظر کرد که هیچ کس حاضر نبود چنین زحمت هایى را تحمّل کند.

    چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است.

    والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه‏ى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد، و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین.

    پیام‏ها: 1- از سخن حقّ پیروى کنیم، چه موعظه‏ى بنده‏ى خدا باشد، «لقمان» و چه وصیّت خداوند سبحان.

    «وصّینا» 2- همه‏ى انسان‏ها، در هر رتبه و شرایطى که باشند مدیون والدین هستند.

    «وصّینا الانسان» («الانسان»، شامل همه‏ى مردم مى‏شود) 3- احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامى، حتّى والدین کافر را باید احسان نمود.

    «وصّینا الانسان بوالدیه» 4- آن که زحمت بیشترى مى‏کشد، باید نامش جداگانه برده شود.

    «والدیه - اُمّه»آیه (15) «15» وَإِن جَهَدَاکَ عَلَى‏ أَن تُشْرِکَ بِى مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِى الدُّنْیَا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَىَّ ثُمَّ إِلَىَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش کردند چیزى را که بدان علم ندارى، شریک من سازى، از آنان فرمان مبر، ولى با آنان در دنیا به نیکى رفتار کن، و راه کسى را پیروى کن که به سوى من باز آمده است، پس بازگشت شما به سوى من است، من شما را به آنچه عمل مى‏کردید آگاه خواهم ساخت.

    نکته‏ها: در قرآن، سه نوع اطاعت داریم: 1- اطاعت مطلق نسبت به خداوند، پیامبر و اولى الامر.

    «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم» (115) 2- عدم اطاعت مطلق از کافران، منافقان، مفسدان، گناهکاران، ظالمان و...

    .«و لاتطع الکافرین و المنافقین» (116) ، «لاتطع آثماً او کفوراً» (117) ، «لا تتّبع سبیل المفسدین» (118) 3- اطاعت مشروط نسبت به والدین؛ یعنى اگر دستورات مفید یا مباح دادند، لازم است پیروى کنیم، امّا اگر تلاش کردند فرزند را به غیر خدا فراخوانند نباید اطاعت کرد.

    پیام‏ها: 1- انسان به طور فطرى گرایش توحیدى دارد و دیگران براى مشرک کردن او تلاش مى‏کنند.

    «جاهداک» 2- در کنار بیان کلیّات، به تبصره‏ها نیز توجّه داشته باشیم.

    (در کنار سفارش به اطاعت از والدین «وَصّینا الانسان»، به انحرافات احتمالى والدین نیز توجّه شده است).

    «جاهداک على ان تشرک» 3- شرک، هیچ گونه منطق علمى ندارد.

    «لیس لک به علم» 4- تقلید کورکورانه ممنوع است.

    «ما لیس لک به علم فلا تطعهما» 5 - حقّ خدا، بر هر حقّى از جمله حقّ والدین، مقدّم است.

    «فلا تطعهما» 6- هرگاه الگویى را از کسى مى‏گیریم، الگوى مناسب دیگرى را جایگزین آن کنیم.

    «فلاتطعهما - واتبعآیه (17) «17» یَبُنَىَّ أَقِمِ الصَّلَوهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى‏ مَآ أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ فرزندم!

    نماز را برپا دار و امر به معروف و نهى از منکر کن و بر آنچه از سختى‏ها به تو مى‏رسد مقاومت کن که این (صبر) از امور واجب و مهم است.

    نکته‏ها: مراد از «عَزم» در اینجا، یا عزم و اراده‏ى قطعى خداوند بر انجام این امور است و یا لزوم عزم و تصمیم جدّى انسان بر انجام آنها.

    با این که در قرآن، 28 مورد در کنار نماز از زکات یاد شده، امّا در این جا کنار نماز امر به معروف ذکر شده است.

    شاید به خاطر آن که در این آیه مورد خطاب فرزند است وفرزندان معمولاً ثروتى ندارند که زکات بپردازند.

    «اقم الصلوه وامر بالمعروف» حضرت على‏علیه السلام فرمود: در مشقت و سختى‏هایى که در راه امر به معروف و نهى از منکر به تو مى‏رسد، صبر کن.

    (119) پیام‏ها: 1- یکى از وظایف والدین نسبت به فرزندان، سفارش به نماز است.

    «یا بُنىّ اَقِم الصلوه» 2- پاکسازى درونى را با دورى از شرک و بازسازى روحى را با نماز آغاز کنیم.

    اقم الصلوه» 3- وجوب امر به معروف و نماز، مخصوص دین اسلام نیست.

    (قبل از اسلام نیز، لقمان سفارش به نماز کرده است) «یا بُنىّ اقم الصلوه وامر بالمعروف» 4- فرزندان خود را از طریق سفارش به نماز، مؤمن و خدایى، و از طریق سفارش به امر به معروف و نهى از منکر، افرادى مسئول و اجتماعى تربیت کنیم.

    «یا بُنىّ اقم الصلوه وامر بالمعروف» 5 - آگاهى فرزندان خود را به قدرى بالا ببریم که معروف‏ها و منکرها را بشناسند تا بتوانند امر و نهى کنند.

    «یا بُنىّ - وَ امُر - وَ انْهَ» 6- بعد از توجّه به مبدأ و معاد، مهم‏ترین عمل، نماز است.

    «اقم الصلوه» 7- کسى که مى‏خواهد در جامعه امر و نهى کند و قهراً با هوس‏هاى مردم درگیر شود، باید به وسیله‏ى نماز خودسازى و خود را از ایمان سیراب کند.

    «اقم الصلوه وامر بالمعروف»ک کارخانه‏ى انسان سازى است.

    امر به معروف و نهى از منکر امر به معروف، یعنى سفارش به خوبى‏ها و نهى از منکر، یعنى بازداشتن از بدى‏ها.

    انجام این دو امر مهم نیاز به سنّ خاصّى ندارد، زیرا لقمان به فرزندش مى‏گوید: «یا بنّى اقم الصلوه و امر بالمعروف...» امر به معروف، نشانه‏ى عشق به مکتب، عشق به مردم، علاقه به سلامت جامعه و نشانه‏ى آزادى بیان، غیرت دینى، ارتباط دوستانه بین مردم و نشانه‏ى فطرت بیدار و نظارت عمومى و حضور در صحنه است.

    امر به معروف و نهى از منکر، سبب تشویق نیکوکاران، آگاه کردن افراد جاهل، هشدار براى جلوگیرى از خلاف و ایجاد نوعى انضباط اجتماعى است.

    قرآن مى‏فرماید: شما مسلمانان بهترین امّت هستید، زیرا امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنید.

    (124) حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: امر به معروف و نهى از منکر، مصلحت عامّه است.

    (125) چنانکه در حدیث دیگر مى‏خوانیم: کسى که جلوى

آیه و ترجمه 1 تا 5 بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم (1) تِلْک ءَایَت الْکِتَبِ الحَْکِیمِ(2) هُدًى وَ رَحْمَه ً لِّلْمُحْسِنِینَ(3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوه َ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوه َ وَ هُم بِالاَخِرَه ِ هُمْ یُوقِنُونَ(4) أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) ترجمه : بنام خداوند بخشنده بخشایشگر 1 - الم 2 - این آیات کتاب حکیم است ...

آیات 1 - 15، سوره لقمان ِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم (1) تِلْک ءَایَت الْکِتَبِ الحَْکِیمِ(2) هُدًى وَ رَحْمَه ً لِّلْمُحْسِنِینَ(3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوه َ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوه َ وَ هُم بِالاَخِرَه ِ هُمْ یُوقِنُونَ(4) أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشترِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سبِیلِ ...

آیات 1 - 11، سوره لقمان ِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الم (1) تِلْک ءَایَت الْکِتَبِ الحَْکِیمِ(2) هُدًى وَ رَحْمَه ً لِّلْمُحْسِنِینَ(3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوه َ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوه َ وَ هُم بِالاَخِرَه ِ هُمْ یُوقِنُونَ(4) أُولَئک عَلى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5) وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشترِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سبِیلِ ...

بخش اول اجمالی از سوره شعرا : - نام این سوره از چند آیه آخر آن که پیرامون شعرای بی هدف سخن می گوید گرفته شده است. - این سوره 227 آیه دارد، تمام این آیات ( به جز چهار آیه آخر آن ) در مکه نازل شده است. لحن این آیات مانند دیگر سوره های مکی بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تاکید شده است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در اهمیت تلاوت این سوره چنین می ...

نماز در حقیقت کرنشی از سوی انسان است در محضر معبود خود که به اوبگوید ای خالق و آفریننده من به خاطر این همه نعمتی که به من عطا نمودی متشکرم و می دانم که باید در مقابل این لطف و سپاس تو قدر شناس باشم و از یاد نبرم( که در دین اسلام) روزی به نزد تو باز خواهم گشت و اعمال خود را عرضه بدارم و بدانم که درتمام احوال تورا به یاد داشته باشم و از یاد تو غافل نشوم وبه همین خاطر در دین اسلام ...

حروف مقطعه در آغاز سوره‌هاي قرآن چه معنايي دارد؟ برخى از سوره هاى قرآن کريم با حروفى آغاز مى شود که آن حروف چون ناپيوسته قرائت مى شود، به حروف مقطعه موسوم شده است . تبيين اين حروف از آغاز تاريخ تفسير تا کنون همواره توجه مفسران و قرآن پژوهان را به خو

شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت ...

زندگی نامه شهید سلطانی : شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ...

اين سوره در مکه نازل شده و داراي 19 آيه است. محتواي سوره «اعلي» و فضيلت آن: اين سوره در حقيقت از دو بخش تشکيل يافته، بخشي که در آن روي سخن به شخص پيامبر (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) است و دستوراتي را در زمينه تسبيح پروردگار، و اداي رسالت، به او مي

ترجمه: آيه 20: از نشانه هاي او اين است که ما را از خاک آفريد، سپس انسان هايي شديد و در روي زمين انتشار يافتيد. آيه 21: و از نشانه هاي او اينکه همسراني از جنس خود شما آفريد، تا در کنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول