دانلود مقاله چهل درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )

Word 290 KB 15126 22
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه ...

    (1)
    زندگینامه رسول مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله صلى الله علیه و آله کتاب قطور و بزرگى است که عصاره همه خوبیهاى عالم در آن جمع شده است .
    زندگى این اسوه بزرگ خلقت ، عظمت و اعجازى است که در تاریخ بشریت نظیر ندارد.
    جاى جاى این زندگى نور، سرمایه عظیمى براى پرورش انسانهاى نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به دیگران است .

    از آنجا که آموختن راه و رسم زندگى رسول اکرم صلى الله علیه و آله اولین وسیله مطمئن براى شناخت مقاصد و مفاهیم عالیه اسلام به شمار مى رود.

    از دریاى بیکران فضایل آن حضرت 120 درس زندگى (به یاد 120 ماه ایثار براى گسترش ‍ اسلام در مدینه ) از منابع معتبر انتخاب و به ترتیب حروف الفبا مرتب شده ، که به محضر عاشقان حضرتش تقدیم مى شود.
    با آرزوى توفیق - مؤ لف

    1 - آداب جنگ
    هرگاه پیامبر صلى الله علیه و آله تصمیم مى گرفت لشگرى را به جنگى بفرستد، آنها را مى طلبید و در مقابل خود نشانده و مى فرمود: به نام خدا و در راه خدا و بر روش پیامبر او حرکت کنید.

    به دشمنان خویش خیانت نکنید، آنها را مثله ننمائید و با آنها مکر نورزید.

    پیرمرد ضعیف و زن و کودک را نکشید.

    درختان را قطع ننمائید، مگر اینکه ناچار شوید.

    هر کس از مسلمین از کوچک و بزرگ توجهى به یکى از مشرکین داشته باشد و او را پناه بدهد، او در امان است تا کلام خدا را بشنود، اگر از شما متابعت کرد از برادران دینى شما محسوب مى شود، و اگر امتناع کرد، او را به منزلگاه خود برسانید و از خدا استعانت جوئید.

    (2)



    2 - آداب دیدار
    مردى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب کرد.
    عایشه از دیدن این کار تعجب کرد.

    پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله ، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب کردى ؟
    فرمود: اى عایشه ، خداوند دوست دارد، هنگامى که مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید!!(3)


    3 - آداب غذا خوردن
    حضرت در کنار سفره همانند بنده متواضع مى نشست ، و سنگینى خود را بر روى ران چپ مى افکند.

    هرگاه در حال صرف غذا بود، تکیه نمى داد.

    با نام و یاد خدا شروع مى کرد، بین دو لقمه خدا را یاد مى کرد و سپاس ‍ مى گفت .

    وقتى غذا تناول مى فرمود، نام خدا را مى برد و حمد و سپاس خدا را بین دو لقمه به جا مى آورد.

    این نکات حاکى از توجه به ولى نعمت و یا و نام خداى سبحان مى باشد.

    او هیچ گاه زیاده روى در تناول غذا نداشت .

    وقتى بر طعامى دست مى نهاد، مى فرمود: به نام خدا، خدایا؛ بر ما مبارک قرار ده .

    او هیچ غذایى را بد نمى شمرد، اگر میل داشت ، تناول مى کرد و اگر به طعامى تمایل نداشت ، آن را ترک مى کرد.

    حضرت تنها غذا نمى خورد، دوست داشت دسته جمعى باشد: بهترین طعام براى او طعام دسته جمعى بود.

    در هنگام غذا از همه زودتر شروع مى کرد و آخر از همه دست مى کشید، تا دیگران در غذا خوردن شرم نکنند و گرسنه برنخیزند.

    از جلو خودش غذا مى خورد، غذاى داغ نمى خورد، و غذاى او بسیار ساده ، مانند نان جو بود، هرگز نان گندم نخورد، و به غذاى ساده پرانرژى مانند رطب علاقه داشت .

    (4)


    4 - آداب نشستن
    پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جاى خاصى براى نشستن در نظر نمى گرفت (5)، و سعى مى کرد در پایین مجلس بنشیند.

    دوست نداشت در هنگام نشست و برخاست ، کسى به احترام او برخیزد.

    و در این رابطه فرمودند: کسى که دوست دارد دیگران به احترام وى از جا برخیزد، جایگاهش آتش است .


    5 - آزار همسایه مردى نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد و به آن حضرت از آزار همسایه اش شکایت کرد.

    رسول خدا صلى الله علیه و آله به او فرمود: صبر کن .

    دوباره آمد و شکایت کرد.

    فرمود: صبر کن .

    سپس بار سوم باز آمد و شکایت کرد.

    پیامبر صلى الله علیه و آله به مرد شاکى فرمودند: روز جمعه که مردم به نماز جمعه روند، اثاث منزل خود را بر سر راه بنه تا هر کس به نماز جمعه مى رود آن را ببیند و چون از تو سؤ ال کردند، موضوع را به آنها گزارش کن .

    آن مرد: چنین کرد و همسایه آزاردهنده اش آمد و گفت : اثاث خانه ات را برگردان ، براى تو با خدا عهد کنم که به آزارت برنگردم .

    (6) 6 - آموختن علم و دانش مردى از انصار به محضر رسول اکرم صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله !

    اگر جنازه اى حاضر باشد و مجلس ‍ عالمى ، کدامیک را دوست تر دارى که من حضور یابم ؟

    رسول الله صلى الله علیه و آله فرمودند: اگر براى تشییع و دفن ، کسانى باشند که عهده دار انجام آن شوند، حضور یافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشییع هزار جنازه و عیادت هزار بیمار و از نماز شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است ، کجا اینها با فضیلت حضور در محضر عالم برابرى مى کند؟!

    آیا ندانسته اى که اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش ‍ است و خیر دنیا و آخرت با علم مى باشد و بدى دنیا و آخرت با نادانى است ؟!

    (7) 7 - احترام به دیگران حضرت على علیه السلام فرمود: رسول اکرم صلى الله علیه و آله هرگز با احدى دست نداد که دست خود را از دست او جدا کند، تا اینکه طرف دست خود را جدا مى ساخت و احدى کارى به او نمى سپرد که آن را رها کند، تا زمانى که طرف از حاجت خود صرفنظر مى کرد.

    و با احدى به گفتگو نپرداخت که سکوت کند، تا وقتى که طرف ساکت مى شد، و بالاخره هرگز دیده نشد که آن حضرت پا مبارک را در برابر همنشینى دراز نماید.

    8 - احترام به کودکان روزى پیامبر نشسته بود، امام حسن و امام حسین علیه السلام وارد شدند.

    حضرت به احترام آنان از جاى برخاست و به انتظار ایستاد.

    چون کودکان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتى چند طول کشید.

    بدین جهت پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى آنان رفت و استقبال کرد.

    آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خویش سوار کرد و به راه افتاد و مى فرمود: فرزندان عزیز، مرکب شما چه خوب مرکبى است و شما چه سواران خوبى هستید.

    (8) 9 - احترام پدر و مادر مردى به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و پرسید، اى رسول خدا!

    من سوگند خورده ام که آستانه در بهشت و پیشانى حورالعین را ببوسم .

    اکنون چه کنم ؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: پاى مادر و پیشانى پدر را ببوس .

    (یعنى اگر چنین کنى ، به آرزوى خود در مورد بوسیدن پیشانى حورالعین و آستانه در بهشت مى رسى .) او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم ؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: قبر آنها را ببوس .

    (9) 10 - احترام مؤ من رسول خدا صلى الله علیه و آله به خانه خدا نگاهى کردند و فرمودند: خوشا به حال تو خانه اى که چقدر بزرگت داشته و احترامت را برافراشته است !

    به خدا قسم که مؤ من نزد خداوند از تو محترم تر است ، زیرا خداوند بزرگ بر تو یک چیز را حرام کرده و آن قتل و کشتار پیرامون تست ، ولى از براى مؤ من سه چیز را حرام و ناروا فرموده است ؛ خون ، مالش و گمان بد به او بردن .

    (10) 11 - ارزش کار ابن عباس (ره ) گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله چون به مردى مى نگریست و از دیدن او خوشوقت مى شد، مى پرسیدند: کارش چیست ؟

    اگر مى گفتند: بیکار است ، مى فرمودند: از نظر من افتاد.

    عرض مى شد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله !

    چرا بى ارزش گردید؟

    مى فرمودند: چون مؤ من بیکار بماند، ناچار با دین خود باید معیشت کند.

    (11) 12 - اشتغال حضرت محمد صلى الله علیه و آله همین که به مردى نگاه مى کرد و از وى خوشش مى آمد، مى فرمود: آیا شغلى دارى ؟

    اگر مى گفتند، بیکار است ، مى فرمود: از چشم من ساقط شد، عرض مى کردند: یا رسول الله براى چه از چشم شما افتاد؟

    مى فرمود: زیرا مؤ من بیکار بود، دین خود را اسباب معیشت قرار مى دهد!

    (12) 13 - اصولگرایى عبدالله بن ابى ، سردسته منافقان که با اداى کلمه شهادت مصونیت یافته بود، در باطن امر از اینکه با هجرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله به مدینه ، بساط ریاست او برچیده شده بود، عداوت آن حضرت را در دل مى پرورانید و ضمن همکارى با یهودیان مخالف اسلام ، از کارشکنى و کینه توزى و شایعه سازى بر ضد او فروگذار نبود.

    آن حضرت نه تنها اجازه نمى داد یارانش او را به سزاى عملش برسانند، بلکه با کمال مدارا با او رفتار مى کرد و در حال بیمارى به عیادتش مى رفت !

    در مراجعت از غزوه تبوک ، جمعى از منافقان به قصد جانش توطئه کردند که به هنگام عبور از گردنه ، مرکبش را رم دهند تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگى صورت خود را پوشانیده بودند، آنها را شناخت و با همه اصرار یارانش ، اسم آنها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرفنظر کرد.

    (13) 14 - الگوى جامع پیامبر صلى الله علیه و آله لباسش را خودش مى دوخت ، و کفشش را خودش وصله مى کرد، و گوسفندش را خود مى دوشید.

    و با بردگان غذا مى خورد.

    روى زمین مى نشست و سوار بر الاغ مى شد، و کسى را همردیف خود قرار مى داد، و شرم آن نداشت که خودش به بازار برود و نیازهاى خانه را خریدارى کرده و حمل کند.

    با همه افراد دست مى داد، و تا طرف ، دستش را رها نمى کرد، او رها نمى کرد، به همگان سلام مى کرد و اگر به چیزى دعوت مى شد، هر چند به خرماى خشک ، دعوت را رد نمى نمود.

    کم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود.

    چهره اش گشوده و خندان بود، اندوهش آمیخته مهربان با خشم نبود، و در تواضعش ذلت نبود، اشراف در بخشش داشت ، قلبى مهربان داشت ، و همه مسلمانان مهربان بود.

    هرگز سر سفره اى سیر بر نخاست و هرگز دست طمع به چیزى دراز نکرد.

    (14) 15 - امتیاز روایت شده ، رسول مکرم اسلام صلى الله علیه و آله در سفرى بود.

    براى طعام ، امر فرمود گوسفندى را ذبح نمایند.

    شخصى عرض کرد: یا رسول الله !

    ذبح گوسفند به عهده من ، و دیگرى گفت که پوست کندن آن با من ، و شخص دیگر گفت که پختن آن با من .

    آن حضرت فرمود: جمع کردن هیزم هم با من باشد.

    گفتند: یا رسول الله ، ما هستیم و هیزم جمع مى کنیم .

    نیاز به زحمت شما نیست .

    فرمود: این را مى دانم ، لیکن خوش ندارم که خود را بر شما امتیازى دهم .

    پس به درستى که حق تعالى کراهت دارد از بنده اش که ببیند او خود را بر دوستانش امتیاز داده است .(15) 16 - انصاف هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله هفت ساله بود، روزى از دایه اش (حلیمه سعدیه ) پرسید، برادرانم کجا هستند؟

    (چون در خانه حلیمه بود، فرزندان او را برادر خطاب مى کرد).

    حلیمه جواب داد: فرزندان عزیز، آنان گوسفندانى را که خداوند به برکت وجود تو به ما مرحمت کرده است ، به چرا برده اند.

    طفل گفت : مادر: درباره من به انصاف رفتار ننمودى .

    مادر پرسید: چرا؟

    گفت : آیا سزاوار است که من در سایه خیمه بمانم و شیر بنوشم ، ولى برادرانم در بیابان ، زیر آفتاب سوزان باشند؟

    (16) 17 - اوایل زندگى از همان اوائل زندگانى که در سرزمینى به نام اجیاد در اطراف مکه به شبانى مى پرداخت ، با عزلت و تنهائى ماءنوس بود و در آن سکوت صحرا، ساعتها به فکر فرو مى رفت و در امر وجود و حیات غور مى نمود.

    او در دنیایى ، غیر دنیاى قوم خود مى زیست ، و هیچ گاه در مجالس لهو و تفریح آنها حضور نمى یافت ، و در جشنها و مراسمى که به نام بتها برپا مى داشتند، شرکت نمى کرد، و با گوشت قربانى که تقدیم بتها مى شد، دست و دهان آلوده نمى ساخت .

    (17) او سیر و تفکر خود را در جزء کلمه توحید و نفى ماسوا خیلى زود به پایان رسانده بود.

    از بتها تنفر داشت و مى گفت : هیچ چیز را به قدر این بتها دشمن نمى دارم .

    (18) 18 - اهمیت کودک امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله با مسلمانان خواندن نماز ظهر را با جماعت شروع کردند، ولى بر خلاف معمول ، دیدند آن حضرت دو رکعت آخر نماز ظهر را با شتاب به پایان رسانید.

    بعد از نماز، مردم از آن حضرت پرسیدند: چه شده ؟

    مگر حادثه اى رخ داده که شما نماز را با عجله تمام کردید؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: اما سمعتم صراخ الصبى .

    یعنى : آیا شما فریاد گریه کودک را نشنیدید؟

    (19) 19 - بخل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به طواف کعبه مشغول بود، مردى را دید که پرده مکه را گرفته و مى گوید: خدایا به حرمت این خانه مرا بیامرز.

    حضرت پرسید: گناهت چیست ؟

    او گفت : من مردى ثروتمند هستم .

    هر وقت فقیرى به سوى من مى آید و چیزى از من مى خواهد، گویا شعله آتشى به من رو مى آورد.

    پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: از من دور شو!

    و مرا به آتش خود نسوزان .

    سپس فرمود: اگر تو بین رکن و مقام (کنار کعبه ) دو هزار رکعت نماز بگزارى و آن قدر گریه کنى که از اشکهایت نهارها جارى گردد، ولى با خصلت بخل بمیرى ، اهل دوزخ خواهى بود.

    (20) 20 - بدهکارى جنازه مردى را آوردند تا رسول خدا صلى الله علیه و آله بر آن نماز گزارد.

    پیامبر صلى الله علیه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانید، اما من نمى خوانم .

    اصحاب گفتند: یا رسول الله !

    چرا بر او نماز نمى گزارى ؟

    حضرت فرمود: زیرا بدهکار مردم است .

    ابو قتاده گفت : من ضامن مى شوم که قرض او را ادا کنم .

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: به طور کامل ادا خواهى کرد؟

    ابو قتاده : بله ، بطور کامل خواهم کرد.

    آنگاه پیامبر صلى الله علیه و آله بر او نماز گزارد.

    ابو قتاده گوید: بدهکارى آن مرد هفده یا هجده درهم بود.(21) 21 - برخورد یکسان با فرزندان روزى پیامبر صلى الله علیه و آله مردى را دیدند که روى یکى از فرزندانش ‍ را بوسه زد به دیگرى توجهى نکرد.

    پیامبر صلى الله علیه و آله با ناراحتى فرمود: چرا میان دو فرزندت فرق گذاشتى و برابر رفتار نکردى ؟

    (22) 22 - بردبارى در مقابل دشنام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر گروهى از مردم فرمودند که پیرامون مردى که سخت ترین و سنگین ترین سنگ را بلند مى کرد حلقه زده بودند حضرت فرمودند: چه خبر است ؟

    عرض کردند: این مرد سنگى را که وزنه بزرگ براى سنجش زورمندان است ، بر مى دارد.

    فرمودند: آیا میل دارید به کسى که زورمندتر از او باشد، به شما خبر دهم ؟

    و آن مردى است که دیگرى دشنامش گوید و او بردبارى به خرج دهد و بر نفس و خشم خود و شیطان خویش حریف پیروز گردد.(23) 23 - بلند شدن به احترام مؤ من رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بودند که مردى وارد شد و آن حضرت به احترام او از جاى خویش برخاست .

    مرد گفت : اى رسول خدا!

    جاى گسترده و وسیع است .

    آن حضرت فرمود: این از حقوق مسلمان بر مسلمان دیگر است که چون وى را براى نشستن نزدیک خویش دید، براى او جابجا شود.

    (24) 24 - بوسیدن دست کارگر وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله از غزوه تبوک برگشتند.

    سعد انصارى به استقبال آن حضرت رفت و نبى اکرم صلى الله علیه و آله با او مصافحه کرد و چون دست در دست سعد گذاشت ، فرمود، این زبرى چیست که در دستهاى توست ؟

    عرض کرد: یا رسول الله !

    با بیل و کلنگ کار مى کنم و براى خانواده ام روزى فراهم مى نمایم .

    رسول خدا صلى الله علیه و آله دست سعد را ببوسید و فرمود: این ، دستى است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد.

    (25) 25 - بى اعتنایى به دنیا سهل بن سعد ساعدى گفت : مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا!

    مرا به عملى راهنمایى فرماى که وقتى آن عمل را انجام دهم ، محبوب خدا و خلق گردم .

    رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: به دنیا بى رغبت باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه از دنیا در اختیار مردم است ، چشم پوش و بى اعتنا باش ، تا مردم تو را دوست داشته باشند.

    (26) 26 - پاداش زنان پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى گفت .

    در این بین ، زنى بپاخاست و پرسید: آیا براى زنان هم از این فضیلت ها بهره اى هست ؟

    رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آرى ، از هنگامى که زنان باردار مى شوند، تا لحظه اى که کودکان خود را از شیر باز مى گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى برند.

    و اگر در این فاصله ، اجل آنان فرا رسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.(27) 27 - پاداش نماز مؤ من پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى که تبسمى داشتند، به آسمان نگاه مى کردند.

    شخصى علت را سؤ ال کرد.

    حضرت فرمودند: به آسمان نگاه کردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل نماز خود، به عبادت و نماز مشغول مى شدند، بنویسند.

    اما او را در محل نماز خود نیافتند، بلکه در بستر بیمارى یافتند .

    آنها به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند عرضه داشتند: ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده باایمان ، به محل نماز او رفتیم ، ولى او را در محل نمازش نیافتیم ، بلکه او در بستر بیمارى آرمیده بود.

    خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بیمارى است ، همان پاداش را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید، و بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش بنویسم .

    (28) 28 -پیوند با مادر مشرک اسماء، دختر ابى بکر گوید: بر من وارد شد.

    من به عرض رسول خدا صلى الله علیه و آله رساندم ، مادرم که زنى مشرک است ، بر من وارد مى شود، آیا با او پیوند برقرار کنم ؟

    فرمودند؟: آرى .

    (29) 29 - تاءثیر نماز حضرت على علیه السلام فرمودند: با رسول خدا صلى الله علیه و آله به انتظار وقت نماز در مسجد نشسته بودیم ، در این بین ، مردى برخاست و گفت : اى رسول خدا!

    من گناهى کرده ام ، براى آمرزش آن چه باید بکنم ؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله روى از او برگرداند.

    هنگامى که نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خود را تکرار کرد.

    پیامبر صلى الله علیه و آله در پاسخ فرمود: آیا هم اینک با ما نماز نگزاردى ، و براى آن به خوبى وضو نگرفتى ؟

    عرض کرد: بلى ، چنین کردم .

    فرمود: همین نماز، کفاره و سبب آمرزش گناه تو خواهد بود.(30) 30 - تحفه ابن عباس روزى در محضر مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله شرفیاب بود و عده اى از مهاجرین و انصار حاضر در مجلس بودند.

    پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس با بازار برود و براى خانواده اش ‍ تحفه اى بخرد، مانند کسى است که براى محتاجها صدقه حمل نموده است .

    و نیز فرمودند: باید وقت قسمت میوه یا غذا و یا هر تحفه دیگر، اول به دخترها بدهد، بعد به پسرها.

    به درستى که هر کس دختر خود را شاد کند، مثل این است که غلامى از اولاد اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس پسرش را ساکت کند.

    نگذارد چشمش در دست دیگران باشد و به این سبب او را شاد کند، مانند این است که از ترس خدا گریه کرده است ، و هر کس از ترس خدا گریه کند، خداوند او را داخل بهشت مى نماید.

    (31) 31 - تعلیم و تعلم در مدینه روزى پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام صلى الله علیه و آله وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند.

    حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود: این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند.

    لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام .

    پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان (32) نشست .

    32 - تنبیه بدنى ابومسعود انصارى گوید: من غلامى داشتم که را کتک مى زدم .

    از پشت سر خود صدایى شنیدم مى فرمود: ابومسعود، خداوند تو را بر او توانایى داده است (او را بنده تو ساخته )، برگشتم ، نگاه کردم .

    دیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است .

    به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : من او را در راه خدا آزاد کردم !!

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر این کار را انجام نمى دادى ، زبانه آتش ‍ تو را فرا مى گرفت .(33) 33 - توجه به دیگران پیامبر اکرم وقتى به کسى رو مى کرد، نیم رخ برنمى گشت ، و با تمام بدن به طرف او روبه رو مى شد.

    به کسى جفا نمى کرد و عذر طرف را زود مى پذیرفت .

    (34) 34 - ثواب کار در یکى از سفرها بعضى از اصحاب ، روزه دار بودند، از شدت گرما هر یک به گوشه اى افتاده و از حال رفتند.

    سایرین به نصب چادرها، سیراب نمودن چارپایان و خدمات دیگر مى کوشیدند.

    حضرت فرمود: همه اجر و ثواب متعلق به کسانى است این کارها را انجام مى دهند.

    (35) 35 - جواب سلام مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله (السلام علیک ) گفت ، حضرت در جواب فرمودند: (و علیک السلام و رحمه الله ).

    دیگرى آمد و گفت : (السلام علیک و رحمه الله و برکاته ).

    سومى آمد و عرض کرد: (السلام علیک و رحمه الله و برکاته ).

    حضرت فرمودند: (علیک ).

    آن مرد عرض کرد: جواب مرا کم فرمودى ، مگر دستور خداى تعالى نیست ، و اگر به شما درود گفتند به بهترین وجه پاسخ دهید؟

    حضرت فرمودند: تو براى من جاى پاسخ بهتر گفتن باقى نگذاشتى ، ناگزیر من همانند سلام تو جواب گفتم .

    (36) 36 - جوانان رسول الله صلى الله علیه و آله مسئولیت هاى بزرگ فرهنگى ، اجتماعى و نظامى را به جوانان واگذار مى کرد.

    پیش از هجرت به مدینه ، مصعب بن عمیر که نوجوانى بیش نبود، از سوى رسول الله صلى الله علیه و آله براى انجام رسالت فرهنگى و تبلیغى به مدینه اعزام مى شود: و قال رسول الله صلى الله علیه و آله لمصعب و کان فتا حدثا و امره رسول الله صلى الله علیه و آله بالخروج .(37) همین جوان در جنگ هاى بدر و احد فرمانده و پرچمدار سپاه حق است ، که با حماسه آفرینى در جنگ احد به شهادت مى رسد.

    37 - حب على علیه السلام رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج هنگامى که مرا به آسمان مى بردند، به هر جا مى رسیدم ، دسته هایى از فرشتگان با اظهار شادى و شادمانى به دیدارم مى آمدند، تا اینکه به جایى رسیدم که جبرئیل به همراه جمعى از فرشتگان به استقبالم آمدند.

    آن روز جبرئیل سخنى شنیدنى گفت : اگر امت تو بر دوستى و مهر على علیه السلام اجتماع مى کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمى آفرید.(38) 38 - حسن معاشرت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله لباس و کفش خود را مى دوخت ، گوسفندان خود را مى دوشید، با بردگان هم غذا مى شد، بر زمین مى نشست ، بدون اینکه خجالت بکشد، مایحتاج خانه اش را از بازار تهیه مى کرد و هنگام مصافحه دست خود را نمى کشید تا طرف دست خود را بکشد.

    به هر کسى مى رسید سلام مى کرد، چه توانگر و چه درویش ، چه کوچک و چه بزرگ ، و اگر به مهمانى و خوردن چیزى دعوت مى شد، آن را کوچک نمى شمرد، هر چند خرمایى پوسیده باشد.

    ...

    و مخارج زندگى آن حضرت سبک ، داراى طبع بزرگ و خوش معاشرت و خوشرو بود.

    بدون اینکه بخندد، همیشه تبسمى بر لب داشت ، و بدون اینکه چهره اش در هم کشیده باشد، اندوهگین به نظر مى رسید.

    بدون اینکه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.

    بدون اینکه اسراف بورزد، سخى بود، دل نازک و با همه مسلمانان مهربان بود...

    (39) 39 - حضرت خدیجه علیهماالسلام حضرت خدیجه علیهماالسلام پانزده سال از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بزرگتر بود.

    پس از وفاتش هر وقت نام او برده مى شد، پیامبر صلى الله علیه و آله با عظمت از وى یاد مى فرمودند و گاهى اشکشان جارى مى شد، که عایشه ناراحت مى شد.

    (40) به درستى که من خدیجه را بر زنان امتم برترى مى دهم .

    همانگونه که مریم علیهماالسلام بر زنان عالم برترى داده شد.

    قسم به خدا که بهتر از خدیجه پس از او براى من جایگزین نکرد.

    40 - حفظ ارتباط شخصى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله !

    بستگانم با من قطع رابطه کرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند، آیا من هم با آنها قطع رابطه کنم ؟

    پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: با این وضع ، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر مى دارد.

    آن مرد گفت : پس چه کنم ؟

    حضرت فرمود: ایجاد رابطه کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده است ، و ببخش به کسى که تو را محروم ساخته است ، و عفو کن کسى را که به تو ظلم کرده است ؛ در این صورت ، از سوى خداوند پشتیبانى در برابر آنها خواهى داشت .

    (41)

  • فهرست


    مقدمه
    1 - آداب جنگ
    2 - آداب دیدار
    3 - آداب غذا خوردن
    4 - آداب نشستن
    5 - آزار همسایه
    6 - آموختن علم و دانش
    7 - احترام به دیگران
    8 - احترام به کودکان
    9 - احترام پدر و مادر
    10 - احترام مؤ من
    11 - ارزش کار
    12 - اشتغال
    13 - اصولگرایى
    14 - الگوى جامع
    15 - امتیاز
    16 - انصاف
    17 - اوایل زندگى
    18 - اهمیت کودک
    19 - بخل
    20 - بدهکارى
    21 - برخورد یکسان با فرزندان
    22 - بردبارى در مقابل دشنام
    23 - بلند شدن به احترام مؤ من
    24 - بوسیدن دست کارگر
    25 - بى اعتنایى به دنیا
    26 - پاداش زنان
    27 - پاداش نماز مؤ من
    28 -پیوند با مادر مشرک
    29 - تاءثیر نماز
    30 - تحفه
    31 - تعلیم و تعلم
    32 - تنبیه بدنى
    33 - توجه به دیگران
    34 - ثواب کار
    35 - جواب سلام
    36 - جوانان
    37 - حب على علیه السلام
    38 - حسن معاشرت
    39 - حضرت خدیجه علیهماالسلام
    40 - حفظ ارتباط






.زمان بندي مراحل انجام تحقيق: از بعد ماه رمضان شروع کرده ام.اول به دنبال تهيه فيش رفتم و بعد کتاب پيدا کردم و بعد از ماه رمضان با مطالعه کتب تهيه شده کار خود را آغاز کزدم هدف نخست جمع آوري مطالبي در خصوص سيره سياسي حضرت بود که پس از چند ماه با توج

مقدمه بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، و الصلاه و السلام على خیر خلقه محمد و آله الطاهرین، و لعنه الله على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین. ان الله تبارک و تعالى لم یدع شیئاً تحتاج الیه الاُمّه الى یوم القیام الا أنزله فى کتابه و بیّنه لرسوله(صلى الله علیه وآله) و جعل لکل شىء حدّاً و جعل علیه دلیلا یدلّ علیه و جعل على من تعدّى الحدّ حدّاً.[1] خداى تبارک و تعالى هیچ یک ...

ضرورت بحث پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار می آید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند. اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع ...

پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمود: «اللهمّ احینى مسکینا و امتنى مسکینا واحشُرنى فى زمره المساکین‏(1)؛ خدایا! مرا مسکین و فقیر زنده نگاه‏دار، فقیر بمیران و در زمره فقیران محشورم نما.» به راستى این خواست و پیام رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم سیره عملى وى در زندگى با برکت و پر رحمتش بود که تجلى آن در تمام سال‏ها، ماه‏ها، روزها، و... در وجود آن خورشید دو عالَم همچنان روشن ماند ...

تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط نویسندگان: خانم مولود فرمهینی فراهانی ، خانم زهرا کاشانی نیا، آقای محمد علی حسینی، آقای اکبر بیگلریان نوع مقاله: روانپرستاری و پرستاری بهداشت روانی چکیده مقاله: تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط مولود فرمهینى فراهانى ، زهرا کاشانى‌نیا ، دکتر ...

« عرف » به اذعان کليه انديشمندان اولين منبع حقوق به شمار مي رود. امروزه نيز با سامان يافتن نظام اجتماعي و توسعه ورشد تمدنهاي بشري ودر نيجه گسترش وضع قوانين ومقررات نوشته در شئون مختلف زندگي اجتماعي ، نه تنها نقش و قلمرو عرف کم رنگ نشده، بلکه سير

چکيده : خداوند در حق رسول مکرمش محمد بن عبد الله (ص ) مي فرمايد: "انک لعلي خلق عظيم . براستي که بر خلق عظيمي هستي " (سوره قلم آيه 4) بنده ناتواني چه مي تواند در حق پيامبري که سراپا فضيلت و رحمت و منبع خير و نيکي و بزرگواري است بگويد؟ آنچه مي

آمادگي هاى لازم براى پرورش فضائل اخلاقى 1- پاک بودن محيط 2- نقش معاشران و دوستان نقش معاشران در روايات اسلامى تاثير معاشرت در تحليلهاى منطقى 3- تاثير تربيت‏ خانوادگى و وراثت در اخلاق رابطه اخلاق و تربيت‏خانوادگى در احاد

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وى براى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول