دانلود مقاله حضرت علی اکبر ع

Word 49 KB 15181 18
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زینت بخش زمین باد چشمان آهودشت سخنگوی ، رسول خدا(ص) را بیاد می آورد.

    و قامت آسمانیت همواره ایستاده باد که قامت استوار محمد(ص) را در یادها می آورد آن گاه که از حرا باز می گشت.

    چشمان مشتاقم بر بلندای قامت عشق به شکوفه می‌نشیند.

    و دل همیشه عاشقم در حسرت کلام سحر انگیزت به تپش می افتد.


    بهار دلم، علی اکبرم، چه زیباست چشمان پر لبخند جدم در چشمان تو و چه دلرباست لبخند پدرم در لبان گشوده تو بر من و چه سخنگوست پیشانی بلندت که سپیدی جبین مادرم را به یاد می آورد ...
    و تو می آیی تا خانه دلم با یادت رقص صدها پروانه عشق انگیز را جشن بگیرد و فرع دلم آرام بگیرد، با نگاه سخنگوی مهربانانه ات و طنین صدای گرم و پر شورت آنگاه که آوای کلام نبوی و علوی را به گوش جانم می فشاند ...
    و من تو را به آغوش در آسمانها بلند می کنم که بار خدایا، دریاب دل دریایی ام را در شوق دیدار کودکی که عطر یاس مادرم فاطمه (س) را با خود دارد.
    دلبندم، به یقین در آغوش مادرم خفته بودی و از لبانش شراب ظهور عشق نوشیده بودی که اینچنین بوی بهشت را در فضای خانه ام پراکنده کرده ای...

    چشمانت را می نگرم و جدم رسول خدا(ص) را به یاد می آورم آنگاه که مرا بر زانوان عطوفت گستر خود می نشاند.

    و ابراهیم را فدای من می کرد.

    و تو آمده ای تا عشق محمد(ص) بار دیگر تا عمق دلها نفوذ کند و مردمان یکبار دیگر حلاوت وصال دیدار روی محمد(ص) را بچشند.

    قدوم آسمانیت همواره پر نور به صفحه دلم باد که تو یحیایی و من زکریا ...
    تو را به دستان الهی عمویت عباس می سپارم وضوی عشق می گیرم و به نماز دل می ایستم و سجده می کنم خدای حی، از می گل وجودت را در باغستان دلم شکوفا کرد و اینک تو را بر بلندای اسب زمان می نشانم و یادت می دهم چگونه تیغ بر خصم کین از نیام حق بیرون کشی و ندای لاحول و لا قوه الا بالله ، تا دل لرزان و پر تپش عمه‌ات زینب به سکون برسد.

    تو را خواسته ام تا حماسه کربلا را با آمدنت بهاری کنی و بالهای سبز جبرئیل را رنگین کنی آنگاه که بر بالینت زانو می زنم و جوانان بنی هاشم را به مدد می گیرم و جبرئیل برای مدد دل شکسته ام می آید
    تو را به دستان الهی عمویت عباس می سپارم وضوی عشق می گیرم و به نماز دل می ایستم و سجده می کنم خدای حی، از می گل وجودت را در باغستان دلم شکوفا کرد و اینک تو را بر بلندای اسب زمان می نشانم و یادت می دهم چگونه تیغ بر خصم کین از نیام حق بیرون کشی و ندای لاحول و لا قوه الا بالله ، تا دل لرزان و پر تپش عمه‌ات زینب به سکون برسد.

    تو را خواسته ام تا حماسه کربلا را با آمدنت بهاری کنی و بالهای سبز جبرئیل را رنگین کنی آنگاه که بر بالینت زانو می زنم و جوانان بنی هاشم را به مدد می گیرم و جبرئیل برای مدد دل شکسته ام می آید، تو را در آغوش مادرت لیلا می نهم، چشمان سخنگویش را می نگرم که به هنگام شکفتن غنچه لبانت هزاران کلام خاموش را با تو واگویه می کند و دستان لرزانش که تو را در آغوش عشق خود می فشارد.

    باغ دلم به یمن وجودت بهاری گشته است ؛ من نگاه دریایی ات را در خاطرم زنده نگاه می دارم.

    آنگاه که اذن می طلبی و زمین عطش کربلا را بوسه گاه قدوم آسمانی ات قرار می دهی،...

    و امروز چقدر دلم بی قرار توست علی اکبرم که تو علی دیگری هستی در خانه دلم و محمد (ص) دیگری در زمانه پر شر و شور ستمگری که دوباره در خواب جاهلیت فرو رفته است و من تو را خواسته ام تا دوباره حرا از وجود آسمانی‌ات به خود بلرزد و چشمان مشتاقش جمال محمدی (ص) را دیگر بار ببیند و تو آمده ایی تا در عصر دوباره حاکمیت جهل و نادانی و غفلت، صاعقه وار فرود آیی و بت های پر آوازه جهالت را بشکنی و ندای لا اله الا الله را سردهی و جهان را به عطر وجودی خویش طراوتی تازه دهی و من با تو راز دل گفته ام که مونس شبهای بیداری دلم باشی تا آنگاه که تو را قربانی پیشگاه ابدیت عشق می کنم سر فراز و سربلند دستان متبرک جدم را ببینم که از کوثر وجود خویش جام وجودت را پر می کند و عطش جانسوز از جگرت بر می دارد آنگاه که بر بالینت حضور می یابد و تو را در آغوش پر مهر خویش می فشارد.

    سلام خدا و ملائک بر تو باد، سلام تمام انبیاء الهی و سلام عاشقانت بر تو باد که ید الهی ات را بر کمر نهادی و عاشقانه جان به درگاه دوست هدیه کردی تا عشق و وفای خود را ابراز کنی، در حالی که می دانستی من عشق تو را دریافته ام از همان آغازی که تو را در آغوشم نهادند.

    و من نام مبارکت را علی نهادم، و ندای الهی در گوش جانت جاری ساختم و تو لبخند پر شور عشق آفرینت را هدیه چشمان مشتاقم کردی.

    قدوم آسمانیت بر صفحه دلم همواره جاوید باد السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلاله ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی ابیک اذ قال فیک قتل الله قوماً قتلوک.

    سلام بر تو ای اولین کشته از نسل بهترین فرزند از سلاله ابراهیم خلیل.

    درود خداوند بر تو و بر پدرت باد آنگاه که درباره تو گفت : خداوند بکشد قومی را که تو را کشتند.

    1- بحار الانوار ج- 101 ص 269 زندگانی حضرت علی اکبر یکی از فرزندان حضرت امام حسین(ع) علی اکبر است که مادرش لیلی بنت ابی مره بود.

    تولد ایشان در سال 33 هجری رخ داد و در عاشورا بیست و هفت سال سن داشت.

    امام حسین (ع) به پدرش علاقه مفرطی داشت و لذا فرمود: اگر هزار پسر می داشتم همه را علی نام می گذاشتم.

    حضرت علی اکبر(ع) پسر اول امام حسین(ع) و دارای فضایل علمی و اخلاقی و مناقب نفسانی و سجایای ملکوتی بود و در حلم، تواضع، کرم، شجاعت، بلاغت و فصاحت بزرگترین شاگرد مکتب حسین(ع) بود.

    البته درباره سن ایشان اختلاف است و آن را هجده سال، نوزده سال...

    نوشته اند.

    از بعضی اخبار استفاده می شود که علی اکبر در روز عاشورا دارای همسر و اولاد بوده است.

    تعریف علی اکبر از زبان معاویه: روزی معاویه رو به اصحاب کرد و گفت: امروز چه کسی سزاوار تر به خلافت اسلامی از همه مردم است؟

    اطرافیان گفتند: احدی سزاوار تر از تو نیست.

    گفت: حق را کتمان نمودید ، امروز زیر آسمان کسی سزاوار تر از علی ابن الحسین علی اکبر به خلافت نیست زیرا جدش پیغمبر (ص) است و شجاعت را از بنی هاشم و سخاوت را از بنی امیه به ارث برده .

    و در حسن صورت و ملاحت بیان سرآمد عصر خویش است.

    روضه حضرت علی اکبر علی اکبر از پدر اجازه جنگ گرفت (مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید امام بر خلاف اذنهایی که به اصحابش می داد و آنها را قدری معطل می کرد به علی اکبر بالافاصله اجازه میدان داد سپس امام نگاهی مأیوسانه به او کرد و چشمان خود را به زیر افکند و اشک فرو ریخت ، سپس فرمود: اللهم اشهد فقد برز الیهم غلام اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولک.

    بار الها، گواه باش که جوانی در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیغمبر(ص) به جنگ این مردم رفت.

    هرگاه به دیدن پیغمبرت مشتاق می شدم به این جوان نگاه می‌کردم.

    تا پدر آرزوی روی پیغمبر می کرد نظر از مهر به روی علی اکبر می کرد رفت علی اکبر به سوی عرصه پیکار حسین از قفا سیر قد و قامت اکبر می کرد به سراپای پسر از سر حسرت نگران وز فراق مه خود چهره پر اختر می کرد او خلیل الله و ریحانه او ذبح عظیم شرح و تفسیر فدیناه ز دل بر می کرد پس به فریاد بلند صدا زد: ای پسر سعد خدا رَحِم تو را قطع کند همچنان که رَحِم مرا قطع کردی.

    علی به جانب لشکر شد و جنگ سختی نمود و عده ای را کشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض کرد: پدر جان، تشنگی به جانم آورد و از سنگینی اسلحه سخت ناراحتم آیا جرعه آبی فراهم می شود؟

    امام حسین(ع) به گریه افتاد و فرمود: ای امان پسر جانم کمی دیگرهم به جنگ ادامه بده ساعتی بیش نمانده است که جدت محمد (ص) را ملاقات کنی.

    او با کاسه ای لبریز از آب تو را سیراب خواهد کرد؛ آبی که پس از آشامیدن آن هرگز تشنه نخواهی شد.

    در بعضی از روایات دیگر است که فرمود: ای پسرن من.

    بیا و زبانت را ، پس زبان علی را در دهان مبارک گذاشت و مکید و انگشتر خویش را به او داد که در دهان بگذارد.

    پس آن جوان به میدان بازگشت و کار زار عظیمی نمود تا آنکه منقذ بن مره عبدی لعین تیری به سوی او پرتاب نمود و از پایش در آورد.

    صدا زد: پدرم سلام بر تو!

    اینک جدم است که بر تو سلام می رساند و می فرماید هرچه زودتر نزد ما بیا.

    «پس نعره‌ای برآورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود» در روایت دیگر آمده است که علی اکبر حمله های پی در پی نمود تا آنکه نشانه تیری شد که به گلویش نشست و گلویش را درید و علی در خون خود غلتید.

    مرحوم شیخ عباس قمی در منتهی الآمال (ج 1 ص 691) می گوید که منقذ فرصتی بدست آورد و شمشیری بر فرق همایونش زد که فرقش شکسته گشت و از کار زار افتاد.پس سواران دیگر نیز علی اکبر را با شمشیرهای خویش مجروح کردند تا یکباره توانایی از او برفت و دست بر گردن اسب در آورد و عنان رها کرد.

    اسب او را در لشکر اعدا از این سو به آن سو می برد و از مقابل هر بیرحمی که عبور می کرد زخمی به او می زد تا اینکه بدنش را با تیغ پاره پاره کردند.

    در رزمگاه عشق نه فرق پسر شکست گویی درست شیشه عمر پدر شکست پشتی که جز مقابل یکتا دو تا نشد پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست یک تیغ زد عدو به سر شبه مصطفی سه شد دو تا و رونق شق القمر شکست شد با سر شکسته ز زین سرنگون و لیک با آن شکست داد به بیدادگر شکست (علی انسانی) امام حسین(ع) آمد تا به بالینش نشست و صورت خود بر صورت علی گذاشت و فرمود(خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند).

    چه جرأتی نسبت به خدا و هتک احترام پیغمبر داشتند بعد از تو خاک بر سرد دنیا باد.

    تا نظر بر قد و بالای رسایت کردم سوختم و ز دل پر درد دعایت کردم آخرین توشه ام از عمر تو این بود علی که غم انگیز نگاهی به قفایت کردم تو زمن آب طلب کردی و من می سوزم که چرا تشنه لب از خویش جدایت کردم نگشودی لب خود هرچه تو را بوسیدم نشنیدم سخنی هرچه صدایت کردم پدرت را نبَود بعد امید حیات جان من بودی و تقدیم خدایت کردم در این حال زینب (س) از خیمه بیرون دوید و فریاد می زد برادرم وای فرزند برادرم.

    و شتابان آمد تا خود را به روی آن جوان انداخت.

    امام حسین(ع) خواهر را بلند کرد و او را به خیمه باز گرداند و به جوانان خود فریاد زد: (برادرتان را بردارید) پس جوانان آمدند و او را برداشتند تا جلو خیمه که پیش روی آن جنگ می کردند بر زمین نهادند.

    پس از شهادت علی اکبر خواهرش سکینه نزد پدر آمد و گفت پدرم چرا آنقدر غمگین هستی؟

    برادرم چه شد؟

    امام فرمود : او را کشتند ...

    سکینه فریاد زد.

    وای برادرم.آه برادرم را کشتند و مرا بی برادر کردند.

    امام به او فرمود: دخترم سکینه، خدا را در نظر بگیر و صبر و تحمل کن.

    سکینه گفت: ای پدر: چگونه صبر کند آن کسی که برادرش کشته شده و پدرش غریب و تنها مانده است؟

    امام فرمودند: انالله و انا الیه راجعون نکته هایی که در بعضی از مقاتل نقل شده: 1- وقتی علی بن الحسین کشته شد، زنان فریاد به گریه و ناله بلند کردند: ولی امام حسین(ع) با صدای بلند فرمود: ساکت شوید که گریه ها در پیش دارید.

    2- حمید بن مسلم (یکی از خبرنگاران کربلا) گوید جنازه علی اکبر را به خیام حرم بردند، اینگاه دیدم بانوان حرم بیرون آمدند.

    پیشاپیش آنان بانوی مجلله ای بر سر و صورت می زد و خود را بر روی نعش می افکند و می گفت: آه پسرم، آه میوه دلم و نور چشمم و ای حبیبم و ای پسر برادرم، کاش من نابینا و یا زیر زمین آرمیده بودم و چنین روزی را به خود نمی دیدم.

    ناله جانسوز این زنان چنان منظره ای تأثیر انگیز ایجاد کرد که اشک از دیدگان جاری ساخت.

    من بسیار متأثر شدم و گفتم این کیست، خدا کند مادر علی نباشد.

    گفته شد این بانو عمه داغدیده اش زینب است.

    امام حسین(ع) پیش آمد و بازوی عمه غمزده را گرفت و او را به خیمه بازگرداند.

    3- اگر کسی صدای پیغمبر(ص) را شنیده بود و علی اکبر از پشت دیوار حرف می زد او خیال می کرد که پیغمبر (ص) است که تکلم می کند.

    وقتی امام حسین(ع) و اهل بیت او یاد پیغمبر می کردند، نگاهی به علی اکبر می انداختند.

    چون امام حسین(ع) دلش برای صوت پیغمبر(ص) تنگ می شد می فرمود: علی برایم قرآن بخوان آوردن آب به وسیله حضرت علی اکبر(ع) از امام صادق (ع) روایت شده است که امام حسین(ع) پسرش علی اکبر را با سی سوار و بیست پیاده فرستاد آب آوردند و آنها ترسان بودند و خود اشعار اف به تو ای روزگار را می خواندند.

    سپس به یارانش فرمود بر خیزید و آب بنوشید که توشه آخرین شماست و وضو بسازید و غصل کنید و جامه بشوئید برای کفن.

    خبری دیگر از علی ابن الحسین(ع) او می فرماید: در آن شبی که پدرم فردای آن کشته شد نشسته بودم و عمه ام زینب نیز نزد من بود و از من پرستاری می کرد.

    در این هنگام پدرم به خیمه خویش رفت و جوین غلام ابی ذر غفاری نیز نزد اوسرگرم اصلاح شمشیر آن حضرت بود.

    پدرم اشعاری را که خبر از بی وفایی دنیا می داد می خواند.

    گریه گلوی مرا گرفت ولی خودداری کردم و خاموش شدم، اما عمه ام شنید آنچه را من شنیدم و او چون زن بود و زنان دل نازک و بی تاب تر هستند نتوانست خودداری کند و از جا جست و گفت: ای عذا و مصیبت من!

    کاش مرگ من رسیده بود و زنده نبودم.

    امروز چنان است که مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفته اند.

    امام حسین(ع) به او نگاه کرد و فرمود: خواهرم مبادا شیطان کاسه صبر تو را لبریز کند آنگاه اشک چشمانش را گرفت و فرمود: اگر مرغ قطا را در آشیانه اش به حال خود می گذاشتند می خوابید.

    زینب (س) گفت: ای وای بر حال من!

    آیا تو از سر ناچاری خود را مرگ به سپردی؟

    این بیشتر دل مرا ریش کند و بر من سخت تر است.

    پس مشت به صورت زد و دست به گریبان برد و چاک زد و بیهوش بر زمین افتاد.

    امام حسین(ع) برخاست آب بر روی خواهر پاشید و به او فرمود: آرام باش ای خواهر، پرهیزگاری پیشه کن.

    بدان که اهل زمین می میرند و اهل آسمان به جای نمانند و همانا هر چیز هلاک گردد جز خدا.

    جد من بهتر از من بود و پدرم بهتر از من بود و مادرم بهتر از من بود و برادرم بهتر از من بود.

    همه اینها از دنیا رفتند.

    من و هر مسلمانی باید به رسول خدا(ص) تأسی کنیم.

    پس خواهر را دلداری داد و به او فرمود: تو را سوگند می دهم چون من کشته شوم گریبان چاک مزن و روی خود مخراش.

    علی ابن الحسین فرمود: پدرم عمه ام زینب را بیاورد وپیش من نشانید.

    آنگاه نزد یاران خویش رفت و به ایشان دستور داد خیمه ها را نزدیک هم بزنند و طنابهای آنها را در هم داخل کنند و آنها را چنان نصب کنند که خود در میان آنها قرار بگیرند و با دشمنان از یک سو روبرو شوند و خیمه در پشت سر وسمت راست و چپ ایشان قرار داشته باشد.

کلمات کلیدی: حضرت علی اکبر ع

آثار تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام در کلام امام جعفر صادق عليه السلام امام جعفر صادق عليه السلام درباره آثار تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام گويد: من سبح الله فى دبر الفريضه تسبيح فاطمه عليهاالسلام مائه مره و اءتبعها ب (لا اله الا الله ) مره ، غفر له (1

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: انى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى أهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض. الحمدلله و سبحانک اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزان أسرار کتابک الذى تجلى فيه الأحديه بجميع أسمائک حتى ا

.زمان بندي مراحل انجام تحقيق: از بعد ماه رمضان شروع کرده ام.اول به دنبال تهيه فيش رفتم و بعد کتاب پيدا کردم و بعد از ماه رمضان با مطالعه کتب تهيه شده کار خود را آغاز کزدم هدف نخست جمع آوري مطالبي در خصوص سيره سياسي حضرت بود که پس از چند ماه با توج

پیشگفتار: هدف از انجام این تحقیق برطرف کردن مشکلی از جامعه نیز می باشد چکیده: شکى نیست که سبقت در کارهاى خیر نوعى امتیاز و فضیلت است، و پروردگار عالم درآیات زیادى بندگانش را به انجام آنها،و سبقت گرفتن به یکدیگر دعوت مى‏فرماید مؤمنین پیشتاز از مهاجرین و انصار،و کسانى که از آنان به نیکى پیروى کردند،خداوند از آنان خشنود،و آنان نیز از او خشنودند،و باغهایى از بهشت‏براآنان فراهم ...

حرم ابوالفضل(علیه السلام) در فاصله تقریبىسیصدمترى و در شمال حرم امام حسین(علیه السلام)قرار دارد; یعنى در همان جایى که آن حضرت به شهادت رسید و در آن به خاک سپرده شد و بر مرقد او بنایى ساختند. این بنا شامل یک صحن، بارگاه و گنبدى پوشیده از کاشى و دو گلدسته با سرگلدسته هاى طلاکارى شده است. از دیرباز همه تغییرها و توسعه هایى که در حرم امام حسین(علیه السلام) پدید آمده، کمابیش حرم حضرت ...

مقدمه: معلم بزرگترین نعمت و سرمایه‌ی جوامع بشری، انسان یعنی عالیترین تجلیگاه خلقت الهی است. انسان مستعد و متصف به همه‌ی صفات و کمالات الهی است و آفریده شده تا به مقام خلیفه‌ی الهی برسد و این سیر بدون تعلیم و تربیت او میسر نمی شود. انبیاء بعنوان اسوه‌ی معلمین بشر آمده اند تا در سایه‌ی کتاب مقدس الهی او را به این مقام برسانند. بنابراین معلمی که ادامه دهنده‌ی راه تعلیم و تربیت ...

ساختمان کعبه بوسيله فرشتگان: بناي کعبه نخستين بار بوسيله فرشتگان انجام گرفت و اين پيش از خلقت حضرت آدم(ع) بود. شرح آنرا از معتبرترين و کهنترين کتاب تاريخي; يعني «اخبار مکه ما جاءفيها من الآثار» مي آوريم که نويسنده آن ابوالوليد محمدبن عبدالله بن احمد

جغرافياي جزيره‌العرب جزيره‌العرب سرزمين خشکي است که از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد که حد فاصل جزيره‌العرب و قاره آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود مي‌شود و در شرق آن درياي عمان و خليج‌فارس قرار گرفته است

اسم آن بزرگوار حسن است و اين اسم از طرف پروردگار عالم به ايشان عنايت شده است. از امام سجاد روايت است که چون حضرت مجتبي عليه السلام به دنيا آمد، جبرييل بر پيامبر (ص) نازل شد و از طرف حق تعالي گفت: چون منزلت اميرالمؤمنين نسبت به تو به منزله هارون نسبت

مقدمه حادثه عاشورا , از مهمترين حوادث تاريخ اسلام , بلکه تاريخ آدم و عالم است. چه بسيار حوادث تلخ و شيريني که تنها نام آنها در کتاب‌هاي تاريخ برده شده و آن چنان که شايسته است ,‌به جزئيات آنها پرداخته نشده است ؛ اما نهضت عاشورا , با گذشت حدود چهارد

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول