هر ملتی همواره سعی میکند زیبائیهای تاریخ خویش را بیرون بکشد و ارائه دهد و حتی الامکان روی زشتیهای تاریخ خود را میپوشاند . حوادث غرورآمیز تاریخ یک آیین و یا یک مسلک نشانهای از اصالت و حقانیت آن تلقی میشود و رغبتها را بدان میافزاید ، و اما حوادث نامطلوب تاریخ آن سبب تردید در اصالت آن میگردد و نشانهای از ضعف نیروی خلاقه آن تلقی میشود . بحث در خلافت و امامت و حوادث ناگوار صدر اسلام و تکرار زیاد آن جریانهای نامطلوب مخصوصا در عصر حاضر که نسل جدید از نظر دینی دچار بحران روحی است از ایمان و شور و علاقه آنها به اسلام میکاهد . در گذشته ممکن بود که این بحثها اثر مطلوب داشته باشد و توجهات را از یک شاخه اسلامی به سوی شاخه دیگر آن معطوف سازد ، ولی در عصر حاضر بازگو کردن و ارائه دادن آنها افکار را نسبت به اصل و ریشه سست و متزلزل میکند . چرا دیگران همواره در صدد کتمان زشتیهای تاریخ خویش میباشند و ما مسلمانان بر عکس همه سعیمان اینست که آنها را بازگو کنیم و احیانا بزرگتر از آنچه بوده جلوه دهیم ؟ !
خداوند هیچ قوم و ملتی را به سیرت فرشتگان منزه ازگناه نیافریده است . تفاوت تاریخ ملل و اقوام و کیشها و آئینها از نظر زیبائی و زشتی در این نیست که یکی سراسر زیبائی است و دیگری سراسر زشتی
، بلکه در نسبت میان زیبائیها و زشتیها است . قرآن کریم این حقیقت را که بشر مجموعهای است از زشتی و زیبائی به صورت لطیفی بیان کرده است . خلاصهاش اینست که خداوند به فرشتگان اعلام میکند که یخواهم جانشین ( آدم ) بیافرینم . فرشتگان که تنها تیرگیهای وجود این موجود را میشناختند با تعجب حکمت این کار را خواستار شدند . در پاسخ آنها گفته شد من در وجود این موجود چیزها از روشنی و زیبائی سراغ دارم که شما نمیدانید .
مردی یهودی برای اینکه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را به حوادث نامطلوبی که در صدر اسلام بر سر خلافت در میان مسلمین رخ داد سر کوفت دهد گفت:
ما دفنتم نبیکم حتی اختلفتم فیه هنوز پیامبرتان را دفن نکرده بودید که دربارهاش اختلاف کردید . و چه زیبا پاسخ گفت علی . فرمود : « انما اختلفنا عنه لا فیه و لکنکم ما جفت ارجلکم من البحر حتی قلتم لنبیکم اجعل لنا الها کما لهم آلهه فقال انکم قوم تجهلون » .
تو اشتباه میکنی ، ما درباره خود پیامبرمان اختلاف نکردیم ، اختلاف ما در باره دستوری بود که از پیامبر ما رسیده است که آیا چنین است یا چنان . اما شما هنوز پایتان از دریا خشک نشده بود که به پیامبر خود گفتید برای ما مانند این بت پرستان بتی بساز ، و پیامبرتان گفت همانا شما قومی هستید که نادانی میکنید یعنی اختلاف ما با قبول توحید و نبوت بود . اختلاف ما این شکل را داشت که آیا آنکه به حکم اسلام و قرآن باید جانشین پیامبر شود شخص معین و پیش بینی شده ا ست و یا شخصی که خود مردم او را به عنوان جانشینی انتخاب و تعیین میکنند ؟ اما شما یهودیان در حال حیات پیامبرتان مطلبی را پیش کشیدید که از ریشه ضد با دین شما و تعلیمات پیامبر شما بود .
در این مقاله ما در مورد حدیث غدیر خم که یکی از احادیث مربوط امامت و ولایت علی (ع) می باشد مطالبی را جمع اوری و مورد بررسی قرار داده ایم از مهم ترین منابع که استفاده کردیم کتاب امامت وولایت دکتر شهید مطهری و کتاب چهل حدیث می باشد.