دانلود مقاله «خواب در قرآن و روایات اسلامی»

Word 98 KB 15282 27
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • «خواب در قرآن و روایات اسلامی»
    مردم از قدیم الایام که نمی توان تارخش را مشخص کرد نسبت به رؤیا و خواب عنایت خاصی داشته اند و در هر قوم در هر منطقه و با هر ملیتی قوانین و موازین مختلفی برای خواب و تعبیر خواب بوده است.

    که با آنها خوابها را تعبیر می کرده اند و در مورد خیر و شرّ خواب ها به بحث می نشسته اند و با انجام مراسم خاص سعی در جلوگیری از وقوع و عملی شدن خوابهای بد و شیطانی داشته اند.
    امروزه نیز علی رغم پیدایش مکاتب فلسفی که متافیزیک و روح را کاملاً‌ انکار می کنند دانشمندان و فلاسفه نمی توانند براحتی از این مسئله عبور کنند و بی تفاوت بمانند و همیشه دغدغه خاطر همه بوده است.
    در متون مذهبی باقیمانده از مذاهب بسیار قدیمی به روح و ماوراء طبیعت بسیار توجه شده است و عالم متافیزیک بزرگتر و مهمتر از طبیعت ظاهری نشان داده شده است.

    از جمله در کتاب مقدس قرآن که کاملترین کتاب مذهبی است و در سوره های مختلف آن بصورت های گوناگون در مورد این امر مهم صحبت شده است و اعتنایی خاص شده است.

    چنانکه رؤیای حضرت ابراهیم (ع) را در مورد فرزندش آورده و می فرماید:
    «بعد از آنکه با او به منی رسید (با حضرت اسماعیل) گفت ای پسر من در خواب دیدم که تو را زبح می کنم ببین تا نظرت در این باره چیست؟


    گفت ای پدر بجای آر آنچه را که بدان مأمور شده ای … تا آنجا که … ما ندایش کردیم ای ابراهیم رؤیای خود را تصدیق کردی» «صافات 105»
    و در داستان زیبای یوسف صدیق رؤیای یوسف را نقل کرده اند که می فرماید:
    «زمانیکه یوسف به پدرش گفت ای پدر در خواب دیدم یازده ستاره و شمس و قمر را که برایم سجده می کنند» «یوسف 4»
    و همچنین رؤیای دو رفیق زندانی یوسف علیه السلام را چنین حکایت می کند:
    «یکی از آندو گفت در خواب می بینم که شراب می گیرم و دیگری گفت می در خواب می بینم که بالای سرم طبقی نان حمل می کنم و مرغان از آن می خورند ما را به تفسیر خبر ده که ما تو را در نیکوکاران می یابیم»
    و بعد در ادامه داستان یوسف خواب پادشاه مصر را حکایت می نمایند: «پادشاه گفت: من در خواب هفت گاو فربه را که هفت گاو لاغر آنها را می خورند و هفت سنبله سبز و سنبله های خشک دیگر.

    هان ای کرسی نشینان نظر دهید مرا در رؤیایم» «یوسف 43» و در سوره طه خواب مادر حضرت موسی را حکایت نموده می فرماید: «و چون وحی کردیم به مادر تو آنچه وحی شدنی است که او را بگذارد در صندوق و بینداز بدریا» «طه 390» در روایات مختلف اشاره شده که این وحی بصورت رؤیا بوده است.

    و خوابهائی نیز از رسول خدا نقل کرده و می فرماید: «زمانیکه خداوند ایشان را در عالم رؤیا بتو اندک نشان داد، که اگر ایشان بسیار جلوه می کرد هرآینه سست می شدید و در اینکه به جنگشان اقدام بکنید یا نه نزاع می کردید» «انفال 43» و نیز فرموده: «هرآینه خداوند در عالم رؤیا به رسول خدا بحق راست گفت که بزودی به مسجدالحرام وارد می شوید ان شاءالله در حالیکه ایمن باشید و سرهایتان تراشیده باشید و تقصیر کرده باشید و ترسی بر شما نباشد» «فتح 27»‌ و نیز می فرماید: «ما خوابی که بتو نشان دادیم قرارش ندادیم مگر فتنه و امتحان مردم» »اسواء 60» عده زیادی از ائمه نیز به خواب توجه زیادی کرده اند از جمله اینکه بسیاری از ائمه این آیه را از سوره یونس که می فرماید: «لَهُم بشری فی حیات الدنیا و فی الاخره لا تبدیل بکلمات الله ذلک هو الفوز العظیم» منظور از بشارت در این آیه را بعضی به بشارت فرشتگان در آستانه مرگ به انسان و بعضی آنرا خواب تعریف می کنند.

    پیامبر در مورد خواب می فرماید: «الرؤیاء ثلاثه بشری من الله و لحزین بن الشیطان و الذی بحدت به الانسان نفسه خیره فی منامه» خواب و رؤیا سه گونه اند گاه بشارت از ناحیه خداوند.

    گاوه وسیله غم و اندوه از سوی شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود می پروراند و آن را در خواب می بیند.

    و باز از ابوذر نقل شده است که فرموده: «الرؤیا الصالحه جزء فی سته و اربعین جزء النبوه» خواب صالحه جزئی از چهل و شش جزء پیغمبری است.

    و نیز در خبر است در آخرین روزهای زندگی پیغمبر وقتی عده ای بحضور رسیدند و سؤال کردند ای پیامبر اگر اجل شما فرا رسد و رحلت کنید.

    کارهای دین را چگونه بدانیم و چگونه اخبار را بفهمیم که پیامبر فرمودند: ای یاران بعد از وفات من وحی منقطع شود ولی مبشرات قطع نگردد.

    پرسیدند: یا رسول الله مبشرات چیست.

    پیامبر فرمودند: «الرؤیا الصالحه التی یراها المرء الصالح اویراهاکه» یعنی دیدن خوابهای صالحی که مردان صالح ببینند یا کسان دیگر و از حضرت علی (ع) نقل شده است چون مؤمنی خواب ببیند واجب است دانستن تعبیر آن تا از بهره نیکوی آن مطلع گردد و از خواب بد باید حذر کرد و به دعا و عبادت و صدقه دادن تا تعبیر نپذیرد و به انجام نرسد.

    با اشاراتی که شد لزوم بررسی این موضوع دو چندان می شود پس به بررسی نظرات مختلف درباره حقیقت خواب و رؤیا می پردازیم و تفسیرها و نظرات مختلف را بطور جداگانه مطرح و مقایسه می کنیم.

    تفاسیر خواب: تفسیر مادی تفسیر روحی مادیها می گویند خواب دیدن چند علت می تواند داشته باشد: الف) نتیجه‌ مستقیم کار روزانه ب) سلسله آرزوهای برآورده نشده که در خواب می بینیم.

    مثال: تشنه – خواب آب می بیند.

    ج) ممکن است از ترس باشد – مثلاً شخص ترسو همیشه خواب دزد و قاتل می بیند.

    فروید و پیروانش یکنوع تفسیر مادی دیگری نیز دارند آنها معتقدند «خواب و رؤیا عبارتست از ارضای تمایلات واپس زده و سرکوفته ای که همیشه با تغییر و تبدیلهایی برای فریب (من) به عرصه خودآگاهی روی می آورند» آنان روان آدمی را به دو بخش تقسیم می کنند.

    بخش آگاه یعنی آنچه به تفکر روزانه و معلومات ارادی و اختیاری انسان ارتباط دارد.

    و بخش ناخودآگاه یعنی بخشی که در ضمیر باطن به صورت یک میل ارضاء نشده پنهان گردیده است.

    یعنی ما امیال بسیاری داریم و به عللی نتوانسته ایم آنها را ارضاء کنیم و در ضمیر باطن ما جای دارند و به هنگام خواب که هستیم خودآگاه از کار می افتد و برای یک نوع اشباء تخیلی به مرحله خودآگاه روی می آورند و گاهی بدون تغییر منعکس می شوند مثلاً عاشق خواب محبوب از دست رفته اش را می بیند و گاهی این تصاویر تغییر شکل می دهند.

    بنابراین رؤیا همیشه مربوط به گذشته است و هرگز از آینده خبر نمی دهد و تنها می تواند وسیله خوبی برای خواندن ضمیر ناخودآگاه باشد و به همین جهت برای درمان بیماریهای روانی که متکی به کشف ضمیر ناخودآگاهی است از خوابها کمک می گیرند.

    بعضی دیگر از دانشمندان میان خواب و نیازهای غذایی بدن رابطه قائلند مثلاً کسی که خواب ببیند موهای سرش سفید شده ویتامین «ب» B کم دارد اما فلاسفه روحی تفسیر دیگری برای خواب دارند.

    فلاسفه روحی خواب را به چند دسته تقسیم می کنند: خوابهای مربوط به گذشته زندگی و امیال و آرزوها که بخش مهمی از خواب های انسان را تشکیل می دهد.

    خوابهای پریشان که معلول فعالیت و توهم و خیال است.

    خوابهائی که مربوط به آینده است و از آن گواهی می دهد.

    بسیاری از دانشمندان رؤیا را یک واقعیت خارجی نمی دانند و برایش ارزش علمی قائل نیستند که درباره حقیقتش و ارتباطش با حوادث خارجی بحث کنند و همه خوابها را به دو دسته اول نسبت می دهند.

    ولی روحیون علیه دسته اول بپاره ای از رؤیاهای صحیح استدلال کرده اند که از حوادث آینده و یا امور مخفی بطور شگفت انگیزی خبر داده اند.

    بطوریکه ممکن است حمل بر اتفاق و وصوف تصادف نمایند و اینگونه خوابها آنقدر زیاد و بطرق معتبره نقل شده که دیگر نمی توان درباره آنها تردید کرد.

    هیچ کس از ما نیست که در زندگی خود خوابهائی ندیده باشد که بپاره ای از امور مخفی و یا مشکلات علمی و یا حوادث آینده از خیر و شر دلالت نکرده باشد از هر کسی بپرسی یا خودش و یا از دیگران چنین چیزهائی را شنیده است.

    البته این هم قابل انکار نیست که رؤیا امری است از این که قوه خیال در آن مؤثر است و این قوه از قوای فعاله ایست که دائماً مشغول کار است و خیلی وقتها اتفاق می افتد که کار خود را در جهت خبرهائیکه از حس های پنجگانه و امثال آن وارد می شود ادامه دهد و آنها را تحلیل می کند.

    مانند تفصیلی که در صورت انسان تام الخلقه است گرفته به یک یک اعضاء از قبیل دست و پا و غیر آن تحلیل می کند و یا اعضاء جدا جدا از اشخاص مختلف را گرفته و ترکیب می کند.

    حال بسیار اتفاق می افتد که آنچه ترکیب کرده با خارج مطابقت می کند و بسیاری مواقع هم مطابقت نمی کند.

    مانند اینکه انسانی بی سر و دست خلق می کند و سخن کوتاه اینکه اسباب و عوامل خارجیی که در محیط بدن آدمی است از قبیل حرارت و برودت و امثال آن و گاهی نیز اوضاع داخلی از جمله گرمی و سردی، مرض و بیماری و ناملایمات عصبی و خستگی در قوه مغزی تأثیر می گذارد و ما می بینیم که در شخصی مثلاً حرارت اثر کرده و در خواب آتش می بیند و در برف و سرما نیز ممکن است خواب حرارت و بخاری ببیند و اگر مثلاً خوابش دچار اختلال شود خوابهایی پریشان می بیند.

    اخلاق و سجایای انسانی نیز تأثیر شدیدی در نوع تخیل آدمی دارد کسی که در بیداری دچار عشق و محبت شخصی شده و یا عملی را دوست دارد بطوریکه هیچگاه از یاد آن غافل نیست در خواب نیز همان شخص و همان عمل را می بیند.

    و یا مثلاً شخص ضعیف النفس که همواره دچار ترس است و اگر صدایی ناگهانی را بشنود هزار جور فکر می کند در خواب نیز از همین سنخ ترسها بر او حاکم است و تخیلات عجیب و غریب می کند.

    بنابراین اکثر رؤیاها و خوابها از تخیلات نفسانی انسان ناشی می شود که با یکی از این اثبات ذکر شد.

    شخص را بتصور آن واداشته است.

    این همان حقیقتی است که منکرین واقعیت رؤیا را به انکار حقیقت خواب واداشته است و غیر آنچه آورده شد دلیل دیگری ندارند و ما هم که به روح معتقد هستیم آنرا قبول و مسلم می دانیم ولی هیچ کس قادر نیست اثبات کند که هر چه رؤیا هست از این سخنند چرا که خوابهایی هست که رؤیای صالحه و صادقه خوانده می شود و از حقایقی پرده بر می دارد که هیچ راهی به انکار آن نیست و نمی توانیم رابطه آن را با حوادث آینده منکر بشویم.

    بنابراین می شود این نتیجه را گرفت که بطور کلی هیچیک از رؤیاها خالی از حقیقت نیست به این معنا که این ادراکات گوناگونیکه در خواب عارض بر مغز آدمی می شود و ما آنرا خواب می نامیم ریشه و اسبابی دارند که باعث پیدایش آنها شده است و بصورت خواب در خیال ظهور کرده اند و وجود این ادراکات حکایت از تجسم آن اصول و اسباب می کند که این صحیح است که بگوییم برای هر رؤیا تعبیری هست ولی بعضی تعبیر طبیعی دارند و بعضی غیر طبیعی و ماوراعی.

    خواب های حق اینگونه خوابها یعنی آنهائیکه با حوادث آینده و مخصوصاً حوادثی که سابقه قبلی ندارند ارتباط دارد از آنجا که یکی از طرفین ارتباط امری است غیر طبیعی و پیش نیامده.

    مثلاً خواب دیدن اینکه پس از مدتی چنین و چنان خواهد شد و عیناً هم بشود و اشکالی که در اینجا می گیرند اینست که چطور میانه امری وجودی (رؤیا) و امری نیامده (حادثه) ارتباط برقرار شود و یا اینکه معقول نیست میانه رویا و امری که بوسیله یکی از عوامل حسی و اخلاقیات و اختلال مزاج نباشند.

    مثلاً شخصی بدون هیچ سابقه ای در خواب فلان مکان را ببیند و شیء خاصی را هم لمس کند و بعد از بیداری به همان مکان برود و همان شیء را ببیند در جواب می توان گفت این ارتباط از این راه برقرار می شود که نفس شخص خوابدیده ابتدا با سبب حادثه ارتباط برقرار می کند.

    آن سببی که فوق عالم طبیعت است و بعد از برقرار شدن این ارتباط، ارتباط دیگری برقرار می شود بین آن شخص و خود حادثه توضیح اینکه عوالم سه گونه اند.

    یکی عالم طبیعت که عبارتست از عالم دنیایی که در آن زندگی می کنیم و موجودات در آن صورتهایی مادی هستند که بر طبق نظام حاکم تغییر و تبدیل می شوند.

    عالم دوم عالم مثال است که مافوق این عالم قرار دارد به این معنا که وجودش مافوق وجود این عالم است (نه اینکه فوق مکانی باشد) و در آن عالم نیز صور موجودات هست اما بدون ماده که آنچه در اینجا حادث می شود از آن عالم نازل گردیده و باز هم به آن عالم عودت می کند و آن عالم نیست به این عالم علیت و سببیت دارد.

    عالم سوم عالم عقل است که مافوق عالم مثال است یعنی وجودش مافوق آنست (نه مکانش) در آن عالم نیز حقایق این عالم و و کلیات شی وجود دارد.

    اما بدون ماده طبیعی و بدون صورت مثالی چرا که آن عالم نسبت به این عالم مثال نیز سمت علیت دارد نفس آدمی بخاطر تجردش سنخیتی هم با عالم مثال دارد و هم با عالم عقل و وقتی انسان بخواب رفت و حواسش دست از کار کشید طبعاً از امور طبیعی و خارجی منقطع است پس متوجه عالم مثال و عقل که هم سناخ اوست می شود و در نتیجه پاره ای از حقایق آن عالم را به مقدار استعداد و امکان مشاهده می کند حال اگر نفس کامل و متمکن از درک مجردات عقلیه بود آن مجردات را درک نموده و اسباب کائنات را آنطور که هست بطور کلیت در پیش رویش حاضر می سازد و اگر آنقدر کامل نبود که چطور کلیت و وضوح استحضار کند بصورت حکایات خیالی و بصورتهای جزئی و اشکال مادی که با ذات او مأنوس است بتصویر می کشد.

    آنطور که خود ما در بیداری مفهوم کلی سرعت را با تصور حرکت سریع جسمی حکایت می کنیم و مفهوم کلی عظمت را به کوه و مفهوم رقعت را به آسمان و شخص مکار را به روباه و حسد را به گرگ و تباع را همیشه بصورت شیر مجسم می کنیم.

    اینگونه مشاهدات نوعاً برای نفوسی اتفاق می افتد که سلیم و صادق و با صفا باشند و این همان خوابهایی است که از حوادث خبر می دهند.

    و برای مأنوس شدن با تمثیل به شخص خبر می دهد.

    مثلاً ازدواج را بصورت جامه در تن کردن و افتخار را بصورت تاج بر سر نهادن و جهل را بصورت گوشه نشینی و مرگ بتصویر می کشد و گاهی نیز اتفاق می افتد که هر چه مشاهده کرده ایم از امور آن عالم نفس ما به عکس نشان می دهد.

    همچنانکه در بیداری با شنیدن ثروت و فقر نیز در ذهن تداعی می شود.

    در مورد خوابهائیکه نیز صریح است و نفس صاحب خواب از جهت حکایت در آن تصرف کرده یا به تمثیل و یا با انتقال از معنای خواب به چیزی مناسب اینگونه خوابها محتاج به تعبیر هسند و شخص متخصص باید آنرا به اصل برگرداند.

    حال بدلیل اینکه خواب از آینده خبر می دهد از آینده ای که ما هیچگونه اطلاعاتی در مورد آن نداریم چرا که جسم نمی تواند از زمان جلوتر برود پس منشاء و اثر روح است که این عمل را انجام می دهد چرا که روح امر خداست و خدا از نظر فلسفی زمان و مکان ندارد بعضی از بُعد زمان و مکان خارج است.

    مثلاً برای ما هزار سال پیش و سالهای آینده دارای تفاوت زمانی است ولی برای خداوند نیست چون برای او زمان صفر است.

    در بُعد مکان هم همینطور بنابراین برای کسیکه با روح خود رابطه برقرار کرده است همه مکانها و زمانها یکسان است و برای او واقعیت ثابت است.

    روح چیست؟

    و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الاقلیلا از تو درباره روح سؤال می کنند بگو روح از فرمان پروردگار است و جز اندکی از دانش به شما داده نشد.

    «آیه 85 سوره امراء» روح در معنی لغوی: در معنی لغوی به معنی نَفَس و دویدن است.

    بخاطر اینکه از جهت تحرک و حیات آفرینی و ناپیدا بودن همچون نَفَس و باد است.

    موارد استعمال در قرآن: الف) گاه به عنوان روح مقدس پیامبران را در انجام رسالتشان یاری می کرده.

    مثال: ما دلیل واضح و روشی در اختیار عینی قرار دادیم و او را با روح القدس تقویت نمودیم.«252 بقره» ب) گاهی به نیروی معنوی الهی که مؤمنان را تقویت می کند.

    اینها کسانی هستند که خدا ایمان در قلبشان نهاده و به روح الهی تأییدشان کرده است.

    «22 مجادله» ج) گاهی به معنی فرشته مخصوص وحی آمده است و به عنوان امین توصیف شده.

    این گران را روح الامین و قلب نازل کرد تا از انکار کنندگان ناشی د) گاهی به معنی فرشته بزرگی از فرشتگان خاص خدا یا مخلوقی برتر از فرشتگان آمده است.

    در شب قدر فرشتگان و روح به فرمان خداوند و برای تقدیر امور نازل می شوند.

    «4 سوره قدر» در روز رستاخیز روح و فرشتگان در یک صف قیام می کنند.

    «38 بناء» هـ) گاهی به معنی قرآن یا وحی آسمانی آمده است.

    اینگونه روحی بسوی تو فرستادیم روحی که از فرمان ماست.

    «52 شوری» و) زمانی به معنی روح انسان آمده چنانکه در آیات آفرینش آدم می خوانیم.

    ثم سواهُ و نفخ فیه من روحی: پس آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم.

    «29 سجده» هنگامیکه آفرینش آدم را نظام بخشیدم و از روحم در او دمیدم برای او سجده کنید.

    «آیه 29 حجر» پیامبر در جواب سؤال کنندگان درباره روح می گوید: روح از عالم احراست و خلقتی اسرار آمیز دارد.

    دانش شما از روح بسیار اندک است.

    هر چند روح بشما نزدیک است.

    امام باقر و امام صادق علیه السلام در مورد این آیه می فرمایند: روح از مخلوقات خداوند است و قدرت و قوت دارد و خدا آنرا در دلهای مؤمنان و پیامبران قرار می دهد.

    این روایات مختلفی که نقل شد همه با هم هماهنگ است و تناقضی ندارند چرا که روح آدمی مراتب و درجاتی دارد و روح پیامبران و امامان در عالیترین رتبه است.

    اصالت و استقلال روح: تسلط روح بر بدن و حلول آن همیشه مورد نظر دانشمندان بوده است.

    عده ای تعلق آنرا به حلول باد در شک شبیه می دانند در صورتیکه پیوند این دو پیوندی است براساس حاکمیت روح بر تن.

    بهترین صورت مثلی کردن تعلق معنی به لفظ است.

    خیلی وقتها دانشمندان روان و روح را با هم اشتباه می گیرند و با انکار روح همه چیز را به روان آدمی نسبت می دهند در صورتیکه هر دوی آنها یک حقیقتند و جدای از هم نیستند.

    آنجا که سخن از ارتباط روح و جسم است و تأثیر متقابل این دو به یکدیگر بیان می شود نام روان بر آن می گذاریم و ادبا که پدیده های روحی جدای از جسم مورد بحث قرار می گیرند نام روح را بکار می بریم.

    خلاصه نمی تواند منکر روح باشد جنگ فلاسفه متافیزیک و روحیون با ماتریالیستها: فلاسفه روحی معتقدند غیر از جسم و فیزیک حقیقت و گوهر دیگری وجود دارد که در او نهفته است که از جنس ماده نیست.

    اما مادیها می گویند ما موجود مستقلی بنام روح سراغ نداریم هر چه هست همین ماده جسمانی است و آثار فیزیکی و شیمیایی مربوط به آن.

    ماتریالیستها می گویند سلسله اعصاب و مغزها شبیه غده های بزاقی و مانند آن دارای فعالیت های فیزیکی و شیمیایی است و همین فعالیتهای فیزیکو شیمیایی است که ما نام آنرا پدیده های روحی می نامیم و از بحث فرد نتیجه می گیرند: روح از خواص جسم است.

    روح مشمول تمام قوانین حاکم بر جسم است.

    روح وجود مستقلی نیست و نمی تواند باشد.

    دلایل مادیها در انکار روح: به آسانی با از کار انداختن یک قسمت از مراکز عصبی یکدسته از آثار روحی تعطیل می شود.

    مثلاً : قسمتی از مغز کبوتر را برمی دارند بسیاری از معلومات خود را فراموش می کند طوریکه مثلاً غذا خوردن را فراموش می کند و از گرسنگی می میرد در صورتیکه روی غذاها خوابیده است و یا انسانها در بعضی تصادفات فراموشکار می شوند.

    هنگام فکر کردن تغییرات شیمیایی در سطح مغز زیاد می شود و موقع خواب برعکس.

    مشاهدات نشان می دهد مغز انسانهای متفکر بیش از حد معمول است.

    اگر نیروی تفکر و تظاهرات روحی دلیل وجود روح مستقل است باید این معنی را در مورد حیوانات نیز ببینیم.

    زیرا آنها نیز ادراکات خاصه خود را دارند.

    از مجموع استدلالات مادیها می شود نتیجه گرفت رابطه نزدیکی بین روح و مغز و روان وجود دارد اما مادیها چند اشتباه بزرگ می کنند از جمله: اینها ابزار کار را با فاعل کار اشتباه می گیرند.

    مثال: ما برای مطالعه میکربها از میکرسکوپ کمک می گیریم.

    حقیقت میکرب و ما هستیم و دستگاه فقط وسیله است و اگر نباشد علم ما قطع می شود و الا هر دو طرف قضیه وجود خواهند داشت.

    مغز هم ابزار کار روح است و نقش رابط را دارد و مادیها سعی می کنند ثابت کنند بین ادراکات و فعالیتهای مغزی ما ارتباط وجود دارد و نمی دانند که مغز انجام دهنده ادراکات است یا ابزار ادراک.

    اینجا مرگ نمونه جالبی است.

    مغز و همه اجزاء آن سالم هستند ولی روح بدن را ترک گفته است و مغز به تنهایی ضامن بقای انسان نیست.

    مادیها سعی می کنند پدیده های روحی چون فکر، حافظه و ابتکار و عشق و نفرت و خشم و ایثار را همگی در ردیف مسائل آزمایشگاهی قرار دهند و مشمول قوانین جهان بدانند ولی فلاسفه روحی با دلایل محکمی این نظریات را رد می کنند: خاصیت واقع نمایی: آگاهی از جهان بیرون برای آگاهی از موجودات و جهان بیرون یک نوع احاطه بر آنها لازم است.

    و این احاطه داشتن کار سلولهای مغز نیست.

    سلولهای مغز تنها از جهان مادی متأثر می شوند و این تأثیر از پدیده های روحی است که حاکمیت دارد.

    خلاصه وضع استثنایی ادراکات ما دلیل بر آن است که حقیقت دیگری در ما نهفته است که نظامش با نظام قوانین فیزیکی و شیمیایی کاملاً تفاوت دارد.

    وحدت حقیقت در طول عمر ما وجود داریم و در هستی خود تردید نمی کنیم و علم من به حضور خودم علم حضوری است نه حصولی و من همیشه پیش خودم حاضرم و استدلال معروف دکارت بسیار زاید و مسخره است.

    چرا که او می گوید: من فکر می کنم پس هستم.

    او دو بار به خودش اعتراف می کند بدون اینکه چیزی را ثابت کند.

    این من از اول عمر تا آخر عمر واحد است.

    در صورتیکه جسم در طی این سالها کاملاً عوض می شود.

    تقریباً هر هفت سال یکبار تمام انسان عوض می شود.

    از اینجا روشن می شود که یک حقیقت ثابت وجود دارد که غیر مادی است و عوض نمی شود.

    پرهیز از یک اشتباه: بعضی می گویند در کُتب پزشکی نوشته شده است که سلولهای مغزی از نظر تعداد ثابت هستند و تولید مثل نمی کنند و فقط بزرگ می شوند و از ضایعه ای پیش بیاید قابل ترمیم نیستند ولی اینجا یک اشتباه بزرگ می کنند.

    سلولهای مغز کم و زیاد نمی شوند ولی ماده اولیه سازنده آنها بخاطر تغذیه به مرور زمان کاملاً عوض می شوند.

    عدم انطباق بزرگ بر کوچک: ما تمام جهان را در ذهنیت خود قرار می دهیم و هزار بار زیر و رو می کنیم در صورتیکه انطباق بزرگ بر کوچک غیر ممکن است مگر روحی بزرگ باشد که عکس العملهایش را بوسیله مغز درک کنیم.

    پدیده های روحی با کیفیات مادی همانند نیستند: خصوصیات پدیده های مادی: زمان می خواهند و جنبه تاریخی دارند.

    با گذشت زمان فرسوده می شوند.

    قابل تجزیه به اجزاء مختلفند.

    اما پدیده های روحی دارای این خواص نیستند و ما نمی توانیم جهان فعلی را در ذهن خود به سرعت ترسیم کنیم بی آنکه تدریج در کار باشد یا خاطرات کودکی را با همان کیفیت بیاد بیاوریم که از یک نوع ثبات برخوردارند.

    خداوند روح را می گیرد: الله یتوفی الانس حین موتها و التی لم تحت فی منافها فیمک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی اسافی ذلک لایات لقوم یتفکرون.

    (23 الروم) ترجمه آیه: 23 روم خدا درمی یابد جانها را زمان مرگ و زمان خواب.

    پس نگاه می دارد آنرا که گذرانیده است بر آن مرگ را و رها می کند آن دیگر را تا موعد مقرر همانا در این هست نشانه هایی برای گروهی که می اندیشند.

    به این ترکیب خواب برادر مرگ است و شکل معینی از آن چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می رسد و بسیاری از پیوندها قطع می شود از این آیه بخوبی می شود نتیجه گرفت: انسان ترکیبی از روح و جسم است.

    به هنگام مرگ این رابطه قطع می شود و خواب هم همینطور بنابراین روح نسبت به بدن سه حالت دارد: ارتباط تام (بیداری) ارتباط ناقص (خواب) بی ارتباط (مرگ) 3-خواب چهره ضعیفی از مرگ است و مرگ نمونه کاملی از خواب خواب از دلائل اصالت و استقلال روح است بعضی از مرگها هنگام خواب صورت می پذیرد.

    انسان در خواب همیشه در آستانه مرگ است.

    حقیقت خواب حقیقت خواب چیست و چه می شود که انسان بخواب می رود.

    در این باره دانشمندان بحثهای فراوانی دارند.

    بعضی آنرا نتیجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به سایر سیستمهای بدن می دانند و برای آن عامل فیزیکی قائلند.

    بعضی جمع شدن مواد سمی ناشی از فعالیت بدن را و تأثیر ان را بر سلسله اعصاب و مدت خواب را زمان لازم برای تجزیه این مواد می دانند.

    بعضی دیگر خستگی سیستم عصبی و از کار افتادن آنرا خواب می نامند.

    ولی هیچیک از این نظرات قانع کننده نیست.

    هر چند هی تأثیرگذار هستند.

    دانشمندانی که این نظریات را دادند نمی خواهند استقلال روح را باور کنند در حالیکه خواب قبل از اینکه یک پدیده جسمانی باشد یک پدیده روحانی است و قرآن صراحتاً می فرماید خواب یکنوع قبض روح است هر چند دستگاه جسمی در حال فعالیت باشد.

    امام باقر در حدیثی می فرماید: هر کس می خوابد نفس او به آسمانها صعود می کند و روح در بدنش می ماند و در میان ایندو ارتباطی همچون پرتو آفتاب هست.

    هرگاه خداوند فرمان قبض روح را صادر کند روح دعوت را اجابت می کند و بسوی او پرواز می کند و هنگامیکه خداوند اجازه بازگشت روح را بدهد نفس دعوت روح را اجابت می کند و به تن باز می گردد و این معنی سخن خداوند متعال است که می فرماید الله یتوفی الانفس … و حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) از خواب بعنوان حرکت روح یاد می کنند و می فرمایند: «مسلمانان نباید با حالت جنابت بخوابند و جز با طهارت و وضو به بستر نروند و اگر آب نیافتند تیمم کنند زیرا روح مؤمن بسوی خداوند متعال بالا می رود و خداوند او را می پذیرد و به او برکت می دهد و هرگاه پایان عرش رسیده باشد او را در گنجهای رحمتش قرار می دهد و اگر نرسیده باشد او را به وسیله فرشتگان به جسدش باز می گرداند.

    امام باقر نیز در حدیثی می فرمایند: هنگامیکه در شب از خواب برمی خیزید حمد خداوند را بگوئید که روح را به شما بازگرداند تا او را عبادت کنید.

    مراتب نفس نفس از مجموعه احساسات، اکتسابات، تمایلات و آن چیزی را که با احساس آدمی، با شخصیت آدمی سر و کار دارد تشکیل یافته است.

    انسانها در روح که تجلی خداوند است مشترک هستند و آنچه انسانها را متمایز می کند همین نفس است و آنچه که در روز قیامت انسان را با آن می سنجند همین اندوخته های نفس است نه روح یعنی خوبیها و بدیها همه و همه در نفس ذخیره می شود.

    روح پیغمبران پاک و مجرد است و تجلی خداست چنانچه می گویند نماینده خداست نفس در فلسفه اسلامی در هفت طبقه است: مرحله اول: نفس اماره: نفس سرکش و پست ترین مرحله نفس مرحله دوم: نفس لوامه: لوم یعنی سرزنش.

    و نفس لوامه نفس سرزنش گر است یعنی کمی از نفس اماره برتر نفس عاقله: در این مرحله عقل در نفس دمیده شده و تعقل در اعمال انسان اثر می گذارد چهارم: نفس مُلهَمه: ملهمه یعنی نفس آنقدر پاک شده که به او الهام می شود و مورد نزول الهام قرار می گیرد و از عالم غیب با خبر است.

    مرحله پنجم: نفس مطمئنه.

    یعنی درجه ای که دیگر بازگشت نمی کند و بسیوی کمال رهبار است.

    مرحله ششم: نفس رافیه: نفس به درجه ای رسیده که از حرکت خود راضی است مرحله هفتم: نفس مرضیه: آنجائی است که محبوب از او راضی است نه اینکه فقط خودش راضی باشد و این آخرین درجه است.

    اتبار روح و نفس هنگامیکه نفس به مرتبه مرضیه رسید از نظر کیفیت مثل روح می شود و کمالات روح را برای خود دارا می شود و تجلی خداوند می شود و با عالم غیب رابطه برقرار می کند و اگر می تواند مثلاً حضرت مسیح مرده ای را زنده کند امری بسیار عادی است و اگر از آینده خبر می دهد باز هم عادی است.

    چرا که از غیب با خبر است و خواب صادقه از اینگونه ارتباطات است که در آن اول احساس از کار می افتد بعد نفس و روح حرکت می کنند و بعد نتایج حرکتش بصور گوناگون در نفس و روان تجلی می کند به خواب تعبیر می شود.

    تأویل و تفسیر خواب: در مورد تعبیر خواب کتابهای زیادی وجود دارد از جمله کتاب اصول دانیال نبی، کتاب تعبیر خواب ابن سیدین، کتاب تعبیر خواب امام صادق و جابر مغربی و اسماعیل بن اشعث و کتاب حافظ بن اسحاق و بسیار کُتب معتبر دیگر.

    دانیال نبی در مورد تأویل خوابها می فرمایند: خواب در اصل دو چیز است: یکی آگاه کننده از حقیقت و دیگری نشان دهنده سرانجام کارها و این دو اصل بر چهار قسم است اول خواب امر یعنی امر کننده، دوم خواب یعنی بازدارنده، سوم منذر و چهارم مبشر یعنی بشارت دهنده.

    و عبداله عباسی از رسول خدا نقل می کند که خواب سه قسمت است یک قسمت از حقتعالی که مؤمنان را بشارت می دهد و دوم قسمتی است از وسوسه دیو که مؤمنان را اندوهگین می سازد و سوم خواب های آشفته است.

    امام صادق می فرمایند: قسمت اول را خواب محکم و قسمت دوم را متشابه و قسمت سوم را اصفات می نامند که هر قِسم را گروهی از مردم در خواب می بینند.

    قسمت اول را امامان و پاکان، قسمت دوم را مردم عادی و قسمت سوم را مردم مست و یا کسانیکه در غذای خود تعادل ندارند.

از پیش خواندم که رشد ومفهوم کمی است وتوسعه علاوه برآن شامل مفهوم کیفی هم می شود وبه کشورهای پیشرفته (غربی) عمدتاً توسعه یافته وبه ما شرقی ها – جهان سومی ها- توسعه نیافته می گویند واین نامگذاری سبب می شود که کمتر درباب ماهیت توسعه بیاندیشم ، به این که توسعه چیست ؟ چه زمانی ، کجا ، چراوچطورمطرح شد؟ شرایط وزمینه های تحقق توسعه چیست ؟ واین که توسعه چه نسبتی با سیاست ، اقتصاد وازهمه ...

قبل از ظهور اسلام ، کودکان در وضعیت بسیار بدی به سر می بردند ، از حقوق عادی محروم و دستخوش اراده پدرانشان بودند. اگر پدران می خواستند آنها را نگه می داشتند و اگرنه ، برای رهایی از نفقه و هزینه زندگی آنها را می فروختند و یا می کشتند. با آمدن اسلام ، این عادت ناپسند شدیدا مورد مقابله قرار گرفت و اسلام عالیترین توجه را به کودک نمود ، آیاتی که نسبت به حقوق کودک در اسلام وجود دارد و ...

شیعه چگونه شکل گرفت؟ آشنایی با فرقه های اسلامی (7) آفتاب: شیعه یکی از فرقه های اسلامی است و تأثیرات شگرفی بر تفکر اسلامی و حتی فقه سایر فرقه های اسلامی داشته است. نحوه شکل گیری مذهب شیعه را به روایت استاد علامه طباطبایى (از کتاب شیعه در اسلام ایشان) نقل می کنیم. آغاز پیدایش«شیعه»را که براى اولین بار به شیعه على علیه السلام (اولین پیشوا از پیشوایان اهل بیت علیهم السلام) معروف ...

مقدمه: مهمترین سطور زندگانی بشر آن است که بتواند شمع روشن راه دیگران شود و هراندازه تحولات دوران زندگی یک فرد بر روحانیت و خلوص نیت نزدیکتر باشد و مشعله‌داری و هدایت قرارگرفته است اثر آن در ارشاد و دلالت مردم عمیق‌تر است. درباره عرفان و جذبه‌ی روحی انسان به ماوراء طبیعت و باز شدن چشمها و چشمه‌هایش در درون آدمی مکاتب و فرقه‌های گوناگونی درطول مهیات بشری سخن گفته‌اند. هرکس به همان ...

قرن دوم امام مسلم بن حجاج، ابوالحسن الغشيري النيشابوري آن پيشوا و آن حجت در شناخت احاديث «صحيح» از سقيم، مسکن وي در بالاي محله و مجاز بود و تجارتگاه او دَرخان = (کاروانسرا) محمش و زندگيش از ضياعي که در ناحيه استوا داشت گذران مي شد و در شب يکشنبه پنج

جغرافياي جزيره‌العرب جزيره‌العرب سرزمين خشکي است که از سه سوي در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن درياي سرخ قرار دارد که حد فاصل جزيره‌العرب و قاره آفريقاست؛ جنوب آن به اقيانوس هند محدود مي‌شود و در شرق آن درياي عمان و خليج‌فارس قرار گرفته است

مقدمه در داستان‌هاي اسلامي اصحاب کهف عده‌اي خداپرست بودند که پيش از اسلام در زمانه? پادشاهي کافر با نام دقيانوس زندگي مي‌کردند و ايمان خود را مخفي نگاه مي‌داشتند. اينان سرانجام از جبر حاکم روزگار به ستوه آمده همراه سگ خود به غاري رفتند. چون به غار ر

کار چه‌ جایگاهی‌ در مبانی‌ دینی‌ و اعتقادی‌ مادارد؟ آیا فرهنگ‌ موجود کار در جامعه‌ ما بافرهنگ‌ دینی‌ و ملی‌مان‌ هماهنگ‌ و همخوان‌است‌؟ آیا دین‌ اسلام‌ ما را به‌ کار و کوشش‌ و تلاش‌دعوت‌ کرده‌ است‌ یا به‌ تن‌پروری‌؟ کار چه‌ جایگاهی‌ در مبانی‌ دینی‌ و اعتقادی‌ مادارد؟ آیا فرهنگ‌ موجود کار در جامعه‌ ما بافرهنگ‌ دینی‌ و ملی‌مان‌ هماهنگ‌ و همخوان‌است‌؟ آیا دین‌ اسلام‌ ما را به‌ کار و ...

افراط در زهد و عبادت اسلام از همان وقتهائی که تصوف هم در دنیای اسلام‏ پیدا شد، ما می‏بینیم افرادی پیدا شدند که تمام نیروی خودشان را صرف‏ عبادت و نماز کردند و سایر وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در میان‏ اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داریم بنام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع‏ معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه‏ من یقین ندارم و اطلاعم در این ...

مقدمه: سخن گفتن درباره حضرت مهدی (عج)، به نفس کشیدن می ماند که گرچه مکرّر است، امّا برای ادامه حیات ضروری است. درباره زندگانی و غیبت و ظهور امام زمان علیه السلام، کتاب های بسیاری نوشته شده که مشتمل بر هزاران مجلّد است. با اینهمه ناگفته های فراوانی باقی مانده است که بیان و تبیین آنها، تحقیقاتی گسترده تر و تألیفاتی افزون تر می طلبد. علاوه بر اینها، تبلیغاتی اساسی و پیگیر بایسته ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول