دانلود مقاله دین زرتشت

Word 155 KB 15317 39
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    کیش زردشت و آیین ودیک هردو دارای یک ریشه و منشأ واحد هستند.

    هنگامی که صحرانوردان قبایل هند و اروپایی در هزاره دوم قبل از میلاد در مکانی از سواحل شرقی دریای خزر از یکدیگر جدا شدند یک قسمت آنها به سوی هند رو آوردند و عده‎ای دیگر به آذربایجان و ارمنستان داخل شدند.

    و این جدایی، دو فرهنگ جداگانه بوجود آورد.

    ساکنان ایران در این کشور بایر و عریان با آب و هوایی خشک خوی و خلقی خاص گرفتند و مردمی واقع‎بین، باهوش و مستعد و کارپیشه گشتند و شبانی و کشاورزی را انتخاب کردند.

    و آریانهای هند در آب و هوای مرطوب و گرم جای گرفتند و اوضاع زندگانی اقتضا می کرد که به آسایش جسمانی و رخوت و کم‎کاری و خیالات فلسفی و افکار شاعرانه بگرایند.


    در ایران فکر و اندیشه در حول و حوش ضروریات زندگی دور می زد و تنازع بقاءو کشمکش حیات بیشتر واقعیت داشت بنابراین دین و مذهب بر پایه خلق و منش قرار گرفت و سعی و عمل در اندیشه ایرانیان به جای ریاضت و عزلت هندوان مستقر شد.

    و دین هند و دین زردشت دو ماهیت مختلف حاصل کردند و در دو قطب متضاد قرار گرفتند.


    شرح و بیان پیدایش مذهب زرتشت کار آسانی نیست و مأخذ موجود برخلاف منابع آیین ودا چندان روشن و موثق نیست.

    کتاب مقدس زرتشتیان اوستاست که مجموعه‎ای است از مطالب مختلف بدون ارتباط با هم و در حقیقت باقیمانده یک ادبیات باستانی کهنسال است.

    مهمترین قسمت اوستا یسناست که مشتمل برگاتها می‎باشد یعنی سرودهای زرتشت با لهجه محلی و از آن اطلاعات موثق درباره حیات و اندیشه‎های زردشت به دست می‎آید.

    قسمتهای دیگر ویسپرد، وندیداد، یشتها و خرده اوستاست که از نظر اعتبار به پای یسنا نمی‎رسند.

    دین عامه مردم ایران هنگام ظهور زرتشت همان آیین وداها بوده یعنی اکثر خلایق قوای طبیعت را می‎پرستیده‎اند و به آنها دیو می‎گفتند، تجسم نیروهای طبیعی مانند آفتاب و ماه و ستارگان و خاک و آتش و آب و باد هستند.

    در میان این قوا اینتار یا ایندرا از همه برجسته‎تر است زیرا که کشنده اژدها و آورنده باران است ولی برخلاف آریانهای هند خدای خدایان نیست در ایران ایندرا تحت‎الشعاع میترا قرار گرفته که خدای عالم است و همه قبایل او را می ستودند.

    در خرده اوستا میترا مانند خدایی که پادشاهان قبل از آغاز جنگ نزد او نماز می‎برده‎اند یاد شده.

    نام خدای دیگر در عرض میترا ذکر شده او را واناشیل است که خدای گنبد آسمان و نگهبان نظم جهان است.

    خلاصه ایرانیان این قوای الهی و بعضی دیگر را پرستش می‎کردند و در پیشگاه آنها در زیر آسمان صاف و در کنار محرابها با حضور موبدان قربانیها و هدایا می‎گذرانیده‎اند و آتش را می‎پرستیده و شربتی آسمانی و سکرآور که از فشرده گیاهی مقدس به نام هوما می‌گرفته‎اند و برای کسب خیر و برکت می‎نوشیده‎اند.

    حیات زرتشت ظاهراً زرتشت دهقانزاده‎ای بوده از ریشه آریایی نام‎ او زورواستر و اصل آن زراتشتر کلمه آریایی کهنه است.

    و جزء اخیر آن اشترا به معنی شتر است.

    تاریخی حقیقی تولد زرتشت بسیار مجهول است.

    روایات ایرانی تولد او را در حدود 660 ق م نشان می‎دهد.

    و عده‎ای تاریخ قدیمی‎تر یعنی حدود 1000 ق م را تاریخ تولد او می‎دانند.

    محل تولد او نیز مجهول است.

    عده‎ای می‎گویند در ناحیه ماد (آذربایجان) شمال غرب ایران است و بعضی معتقدند در بلخ شرق ایران است.

    ولی از قرار معلوم او در غرب ایران زاییده شده و در شرق به کار دعوت خود پرداخته است.

    روایات باستانی می‎گویند که او در 15 سالگی نزد آموزگاری تعلیم یافت و از او کشتی (نام کمربند مقدس زردشتیان است شبیه زنار هندوان و این شباهت در دو مذهب قابل توجه است) دریافت کرد.

    از آغاز عمر به خوی مهربان و سرشت لطیف معروف گردید.

    وقتی 20 ساله شد خانواده خود را رها کر و برای یافتن اسرار مذهبی و پاسخ مشکلات روحانی در اطراف جهان سرگردان شد، شاید که نور اشراق درون دل او را منور سازد.

    روزی از دانایان پرسید بهترین کار که آسایش می‎آورد چیست؟

    در جواب گفتند: سیر کردن گرسنگان، خوراک دادن به چهارپایان، فروزان داشتن آتش، افشاندن شیره هوماو آب و پرستش دیوان.

    زردشت در این سخن فکر کرد و گفت: از این همه چهار کار نخست درخور مردمی دادگر و روانی آمرزیده است به جز پرستش دیوان که کاری است دشوار و جان بهشتی از آن بیزار.

    می‎گویند زردشت مدت 7 سال در غاری در تاریکی به سر برده و وقتی به 30 سالگی رسید مکاشفاتی به او دست داد.

    حتی برای او معجزاتی ذکر کرده‎اند.

    می‎گویند نخستین بار که کشف و شهود به او دست داده خیال شبهی که بلندی قامت او نه برابر انسان متعارف است بر او نمودار گردید.

    که او را فرشته هرمنه یعنی پندار نیک نامید و به او فرمان داد که جامه کالبد را دور ساز و آنگاه او صعود کرده و به پیشگاه اهورا مزدا یعنی خدای(1) نیرومند راستگویانم و سرانجام به عالم بی‎پایان خواهم رسید و در آنجا تو را ستایش خواهم کرد.

    پس از این مکاشفه بیدرنگ تعلیم خلایق را آغاز کرد و پس از ده سال نخستین کسی که آیین او را پذیرفت عمو زاده‎ وی بود.

    و مدت دو سال سعی کرد تا شاه را به دین خود آورد ولی به زودی تحت نفوذ کارپانها قرار گرفت آنها جماعتی بودند که به اعمال سحر و جادو اشتغال داشتند و به روش باستانی قربانیهای حیوانی به عمل می‎آوردند.

    آنها با اقتدار شیطانی بر ضد زردشت برخاستند و باعث دستگیری وی شدند.

    بعد از دو سال از او معجزه‎ای سر زد و اسب ویشتاسب را درمان کردو شاه به دین او درآمد.

    و درباریان هم به دنبال او به زردشت گرویدند.

    در این زمان زردشت در جنگ با دشمنان برپا ساخت و در جنگ اول قبایل تورانی را که به ایران حمله کرده بودند شکست داد و در جنگ دوم نیزکه زردشت 77 سال داشت پیروز شد ولی عاقبت کشته شد و نویسندگان اوستا می‎گویند چون تورانیان شهر بلخ را گرفتند یکی از آنها بر زردشت تاخته و او را در برابر محراب آتش در هنگامی که به عبادت مشغول بود به قتل رسانید.

    تعالیم زرتشت: دینی که این پیغمبر ایرانی تعلیم فرمود یک آیین اخلاقی و طریقه یگانه پرستی است.

    وی مانند موسی خود موجد و شارع دینی نوین گردید، هرچند مبادی و معتقدات بازمانده از پیشینیان را پایه و مبنای تعالیم خود قرار داد.

    زردشت خدای متعال را ا هورامزدا لقب داد یعنی خدای حکیم و این اختراع او نبود و اسم مزدا در زمان او معروف بود.

    و اهورا مزدا را همه خدای متعال می‎دانستند و همان خدایی است که آریاییهای هند به او وارونا می‎گویند.

    و معلوم می‎شود که عشیره زردشت سالها قبل به خدای متعال اعتقاد داشتند ولی او را «وارونا» نمی‎خواندند.

    اهرا مزدا برای توصیف جلال خدا به کار رفته است.

    و به زبان ودایی «اشورا» تلفظ می‎شود.

    که به معنی صاحب یا خداوند است.

    از طرف دیگر در هند مفاد همین قدرت عظیم غیبی را برای نیروی مضر استعمال کردند و ارواح شریر و موذی را به «اسورا» ملقب ساختند که دارای قدرت بی‎پایان و جاویدی و موجب خرابی و مضراتند.

    در ایران زردشت درست طریق مخالف را پیموده که در معنی اصطلاحات با مفاهیم هندوان ضدیت دارد.

    مزدا را اهورای حقیقی پنداشته و پرستش را خاص ذات او قرار داده.

    ولی به خاطر اینکه مردم تحت تعلیم پیشوایان دینی قدیم (مغان) قرار نگیرند اعلام فرمود: این دیوهای معبود مغانو تورانیان همه ارواح شریر و زیانکارند که با ارواح نیک در ستیزند پس عبادت آنها را منع فرمود.

    و آیین خود را بر روی چند اصل برقرار فرمود که پیش از پرداختن به این اصول توضیح مختصری راجع به عقا ید مغان می‎دهیم: مغان باستان یک عده دیو را که اسامی جداگانه داشتند می‎پرستیدند و آتش را ستایش می‎کردند.

    شراب هومارا می‎نوشیدند و بنابراین به عظمت خدای اهورا پی نمی‎بردند.

    و از اشیاء مقدس برای ساحری و جادوگری خود استفاده می‎کردند.

    و قبایل صحرایی که به دهقانان و کشاورزان حمله می‎کردند برای کسب فیض به نام آن دیوها قربانیهایی نثار می‎کردند.

    که زردشت با این رفتار مغوس به مبارزه پرداخت.

    حال می‎پردازیم به اصول مهم تعالیم زردشت: 1- به پیروی مکاشفات و الهامات خویشتن را پیغمبری مبعوث از طرف اهورامزدا اعلام کرد و درگاتها تکرار فرمود که خداوند او را برانگیخته و مأمور ساخته و دین او بهترین ادیان است.

    2- از آن همه ارواح متعدد تنها یک روان خوب و نیکو را که اهورامزدا بود پذیرفته، و او را آفریدگار دانا و برترین روانهای علوی قرار داد.

    که با بدی و دروغ به نبرد و پیکار مشغول و به راستی و راستگویی رهبر است.

    به اراده او تمام موجودات آفریده شده‎اند و موجب و موجد نور و ظلمت است.

    «کیست که از نخست راستی (آشا) را آفرید؟

    کیست که خورشید و اختران را آفرید؟

    کسیت که ماه به نیروی او بدر تمام می‎شود و آنگاه دوباره هلالی می‎گردد؟

    کیست که زمین را نگه می‎دارد و از فرو افتادن بازمی‎دارد؟

    کیست آن هنرمندی که روشنایی وتیرگی، خفتن و برخاستن را آفرید؟

    کیست که آب و درختان را آفرید؟

    کیست که به ابر و باد جنبش داد؟

    کیست که بامداد و نیمروز و شب را آفرید تا مردم را بهنگام به کار بخوانند؟

    من بدین همه چیزها تو را شناختم ای مزدا، ای آفریننده همه چیزها به یاری روان فرخنده.

    3- اهورامزدا اراده قدوسی علوی خود را به وسیله روحی مقدس و نیکو نهاد از قوه به فعل درمی‎آورد که سپنتامینیو نام دارد.

    و اعمال الوهی او بوسیله ارواح مقدس که امشاسپنتا نام دارد اجرا می‎گردد.

    4- با آنکه اهورامزدا در عرض جلال خود هیچ ضدی ندارد ولی زردشت معتقد است که در برابر هر نیکی یک بدی موجود است چنانکه در برابر آشا یعنی حقیقت و راستی، دروغ و باطل جای گرفته از محتوای کتاب گاتها مشهود است که زردشت همانطور که دائما در عالم طبیعت به تطهیر از عناصر بد دعوت می‎کند،‌در حیات انسانی نیز آدمیان را به روش راستی و نیکی و پرهیز از بدی و دروغ می‎خواند او می‎گوید:‌«از دو روان همزاد در آغاز آفرینش جهان، آن یک که پاک و نیکوکار است به دیگری که دشمن او بود چنین گفت: تا آخرین روز، نه در جهان کنش و گویش و منش، و نه در عالم ارواح و اجسام، ما دو روان با یکدیگر هماهنگ نخواهیم شد.» 5- نقطه اصلی و پایه اساسی اخلاق در آیین زردشت بر روی این قاعده است که نفس و ضمیر هر فرد آدمیزاد یک میدان نبرد نزاع دایمی بین خیر و شر است، روزی که اهورا مزدا آدمی را آفرید به او آزادی عمل داد که خود عمل خود را بگزیند.

    یعنی دارای نیروی اختیار گردید که بین دو راه خطا و صواب یکی را انتخاب کند.

    هرچند نیروی نیکی همیشه آدمی را به سوی راستی می‎کشاند ولی در همان حال نیروی زشتی در او ظهور یافته در خاطر او همواره وسوسه می‎کند.

    از این رو تکلیف و وظیفه هر فرد بشر آن است که در دل خود مابین آن دو منادی یکی را اجابت کند.

    البته نیکان بدی را نمی‎پسندند.

    6- خیر و شر در کتب زردشتی چنانکه باید بوضوح تعریف نشده البته از متن گاتها که سرودها و مناجاتهایی بیش نیست و کتاب کلامی و فلسفی روشنی نمی‎باشند بیان روشنی ندارد ولی می‎توان اختلاف عملی واضحی بین خطا و صواب تشخیص داد.

    مثلاً مردمان نیکوکار و صائب در دیده زردشت کسانی هستند که به دین بهی ایمان می‎آورند و آدمیان بد عمل و خطاکار آنانند که از آیین مزدا روبرگردانند.

    خاصه آنانکه کیش قدیم عوام را که عبارت از پرستش دیوها باشد اختیار کرده‎اند.

    از متن گاتها معلوم می‎شود که دیدها جزو نیروهای بد قرار دارند و هر کس آنها را متابعت کند در عدد بدکاران قرار می‎گیرد.

    و این‎گونه کسان را باید با اسلحه قتال با آنها پیکار نمود.

    خیر و صواب از دیدگاه عملی زردشت آن است که زمین را کشت و زرع کنند و غلات و سبزیها را بپرورانند، گیاهان مضر و علفهای هرزه را ریشه‎کن کنند، اراضی بایر را آباد کنند و زمینهای خشک را آب دهند، جانوران سودمند بویژه گاو را که برای کشاورزان حیوانی مفید است به مهربانی و شفقت نگاه دارند و علوفه دهند.

    و انسان خود همیشه راستگو و از دروغ بیزار است.

    برخلاف آدمی بد و شریر که خلاف این اعمال را پیشه خود می‎سازد و ابداً پیرامون عمل کشاورزی و زراعت نمی‎گردد.

    زیرا پلیدی همیشه با اعمال فلاحتی سودبخش دشمن است و دروغگویان همیشه مانع کار دهقانان راستگو می‎شوند.

    و نمی‎گذارند آنها مزارع را آباد کنند و مواشی و دواب را پرورش دهند.

    بنابراین قبایل و عشایر صحرانشین تورانی نژاد زشت‎ترین صورتی از اعمال روان پلید می‎باشند و هنگام هجوم به شهرنشینان برای دیوهای نابکار قربانی به عمل می‎آورند و جانوران بی‎آزار را هلاک می‎کنند و به مزارع حمله می‎برند.

    7- از تشریفات و آداب عبادات و اعمال مذهبی کیش اصلی زردشت چیز مهمی باقی نمانده همین قدر که زردشت رسوم آریاییهای قدیم را که مبتنی بر اعتقاد به سحر و جادو و بت‎پرستی بوده و رو به زوال می‎رفته بکلی منسوخ فرموده و تنها یک رسم از زمان زردشت باقی مانده و آن این که وی در هنگام انجام مراسم پرستش در برابر محراب آتش مقدس به قتل رسید و در هنگام عبادت جان سپرد.

    او آتش مقدس را عطیه یزدان می‎شمارد که اهورامزدا آن را به آدمیان کرامت فرموده است البته زردشت آتش را نمی‎پرستید، بلکه او آتش را فقط رمز قدوسی و نشانی گرانبها از اهورامزدا می‎دانسته که بوسیله او به ماهیت و عصاره حقیقت خداوند دانا پی می‎توان برد.

    8- سرانجام، این نبرد و تنازع بین خیر و شر چگونه خاتمه خواهد یافت؟

    آنچه مسلم است این است که زردشت بی‎هیچ شک و شبهه‎ای معتقد بوده که چون دور زمان تکمیل شود اهورامزدا پیروز شده و بر خصم ناپاک چیره می‎گردد.

    دین زردشتی نخستین مذهبی است که در جهان از مسئله حیات عقبی و مسئله قیامت سخن به میان آورده و آخرالزمان را به مفهوم کامل مطرح کرده.

    برحسب تعالیم زردشت روزی این جهان به آخر می‎رسد و خوبیها و بدیها را شماره خواهند کرد و جایگاهی از آتش بوجود می‎آید و بدکاران را در آنجا خواهند افکند.

    از همان کتاب به طور مبهم برمی‎آید که اندکی پس زا مرگ محاکمه مرده آغاز می‎شود و سرنوشت روان او معلوم خواهد شد.

    البته آیات گاتها بسیار مبهم است.

    ولی می‎توان آن را چنین تفسیر کرد که هر روان خواب خوب یابد در روز قیامت از فراز پل چینوت (صراط) یعنی پل جداکننده عبور می‎کند.

    که یک جانب آن بسوی بهشت است.

    در روی پل نامه اعمال به انسان داده می‎شود که اگر نیکی‎های او بیشتر باشد بسوی بهشت می رود و اگر پلیدیهایش بیشتر باشد به قعر دوزخ می‎افتد.

    این است خلاصه آئینی که در آن زردشت تعالیم خود را برای نجات سعادت ابنای بشر بر روی دستور نبرد دو عامل خیر و شر بنیاد نهاده است.

    از قطعات مختصری که از آثار باستانی زردشتیان عهد قدیم در دست است اطلاع واضحی از چگونگی انتشار آن دین در فلات ایران به دست نمی‎توان آورد.

    ولی معلوم است که شاهنشاهان پارس آن را دین رسمی در بار قرار دادند.

    و شاهان ایران که بعد از کورش کبیر فاتح بابل در 538 ق م که امپراطوری کلدانیان را خاتمه داد آمدند، آن دین را گردن نهادند و آیین زردشتی در میان شاهزادگان و بزرگان آریایی نژاد بسرعت انتشار یافته و در آغاز در بین آنها بر سر آئین جنگهای شدید به وقوع پیوسته ولی سرانجام در ایالت ماد (شمال غربی ایران) پیروان زردشت غلبه نهایی حاصل کردند و جماعت مغان به قبول و پشتیبانی آن آئین تسلیم شدند.

    هویت مغان مجهول است ولی در ممالک غربی ایران حتی در اورشلیم به مرکز یهود معروف بوده و مهارتشان سحر و جادو بوده است.

    کورش کبیر زردشتی بود ولی به علل سیاسی در آن دین تعصب به خرج نداد.

    ولی جانشینان او مانند داریوش اول و خشایارشاه به وضوح و صراحت تمام عبادت اهورا مزدا را پیش گرفته‎اند.

    نظریه توحید خالص در زردشت بعدها تجزیه و انقسام پذیرفت.

    عبادات خرافی و مناسک قدیم آریاییهای باستانی که هر زردشت حرام دانسته‎ اندک اندک به درون دین او راه یافت و در پیرامون اهورامزدا آلهه دیگر دارای صور گوناگون که همه به نوبت خود دارای توانایی و نیروی فوق‎الطبیعه بودند به ظهور رسیدند از جمله وهومنه پشتیبان شبانان و کشاورزان، آشا محافظ آتش و خشترا پروردگار معادن شدند.

    علاوه بر این فروشی‎ها هم به زردشت راه یافتند که آنها را روان نیاکان مرده می‎دانستند که در برابر عبادت زندگان به آنها برکت و هدایت بخشیده و بعدها دارای نفوس مستقل آسمانی گشتند و گفتند هر فرد جاندار دارای فروشی است که عنصر ابدی وجود اوست.

    ایرانیان حتی در زمان اردشیر دوم خدایی مادینه بنام آناهیتا را اختیار کردند که خدای پاک و بی‎عیب است.

    و بعدها روانها پلید و زیانکار را بیش از زردشت دارای هویت کردند و او را آنقدر نیرومند می‎دانستند در برابر اهورامزدا مقاومت می‎کند تا جایی که صفات و اخلاق زمیم انسانی مانند شهوت و غضب و حسد و شک و بی‎ایمانی را بوجود می‎آورد و برخی گناهان مانند دفن اموات و طبخ گوشت گندیده که از قبایح اعمال است همه مخلوق و مصنوع انگره‎مینیو هستند و شماره امراض خلق شده بوسیله او 99999 است که بدترین آن و آخرین آن مرگ است.

    برای جلوگیری از این شرها به تلاوت منتره‎ها می‎پردازند و امروز علاوه بر این تلاوتها پارسیان هند ساقه و شاخ یک نوع گیاه مقدس را گرفته و آن را در هاونی می‎کوبند و عصاره آن را با شیر و آب مخلوط کرده و روحانیان زردشتی در هنگام مراسم عبادت آن را می‎نوشند.

    همچنین به موجب کتاب وندیداد تماس با جسد مردگان سرچشمه پلیدی است و هر کس میتی را لمس کند باید غسل کند و این تطهیرگاهی با آب و گاهی با بول گاو انجام می‎گیرد.

    به نظر آنان اجساد به قدری نجس هستند که دفن کردن آنها در خاک یا غرق کردن آنها در آب یا سوزاندن در آتش گناه کبیره است چون عناصر مقدس خاک و آب و آتش را پلید خواهد کرد در اوایل کالبد اموات را بر روی بستری از سنگ یا توده‎ای از آهک می‎گذاشتند یا در تابوتی از سنگ در بسته تا از عناصر آب و خاک دور بماند.

    در این زمان جایگاهی مرتفع بنا می‎کنند که برج خاموشان نام دارد و اجساد را آنجا می‎گذارند تا مرغان هوا آن را نابود کنند آب دهان انداختن عمل منکر است، حتی هوایی که با تنفس ریه خارج می‎شود نجس است.

    بنابراین حتی امروز موبدان آن هنگام افروختن آتش مقدس دهان را می‎بندند بعضی جانوران مردارخوار مثل مورچه و مگس و کرم و مار و کژدم و وزغ نجس بودند و کشتن آنها را ثواب می‎دانستند.

    نیایش در آتشکده بنای آتشکده‎ها هم در ایران و هم در هند بنای خاصی نیست و بر سایر ابنیه و عمارات از جنبه خارجی امتیازی ندارد.

    در ایران آتشکده غالباً عبارت از اطاق کوچکی است در گوشه‎ای از خانه که مخصوص تقدیم عبادات و انجام مراسم می‎باشد.

    پاکی آتش و حفظ آن از لوث کدورتها و پلیدیها یکی از رسوم مهم زردشتیان است.

    مقدسترین آتش آن است که از شانزده آتش جداگانه حاصل شده باشد.

    از جمله آداب طهارت آتش آن است که چند عدد هیزم از چوب صندل معطر تراشیده، توده می‎کنند و بر فراز شراره بدون آنکه آن را لمس کنند قاشقی فلزی نگاه می‎دارند که روزنی کوچک در میان آن است.

    در آن نیز خورده ریزه چوب صندل ریخته‎اند.

    آنگاه توده چوبها را آتش می‎زنند و به قرائت و تلاوت دعاها مشغول می‎شوند و این عمل را 91 بار تکرار می‎کنند.

    آتشدان در مرکز یک اطاق است و پر از خاکستر و در آنجا یک چهار پایه سنگی قرار داده‎اند و به تناوب موبدان آن را با قطعات چوب صندل فروزان می‎کنند و دستمال به دهان می‎گیرند که دم ایشان آتش پاک را پلید نسازد.

    افراد هر وقت بخواهند می‎توانند به آتشکده بروند.

    قبل از ورود باید دست و روی خود را بشویند.

    قسمتی از اوستا را می‎خوانند و دعا و مناجات می‎گویند.

    کفشها را بیرون آورده و در برابر آتشدان نماز می‎خوانند و هدیه و مقداری چوب صندل تقدیم می‎کنند.

    در برابر مقداری خاکستر می‎گیرند و به صورت و چشم خود می‎مالند.

    بعد به تعظیم خم شده و نماز و دعا می‎خوانند آنگاه آهسته به عقب رفته کفشها را می‎پوشند و به خانه می‎روند.

    مهمترین زیارت آتشکده در زور نوروز است که زردشتیان از بستر برخاسته بدن را شسته و جامه نو می‎پوشند به آتشکده می‎روند و مراسم نیایش به جا می‎آورند و تمام اوقات آن روز مقدس را به دید و بازدید می‎پردازند.

    جشن دیگر آنها عیدی است که مخصوص پرستش میترا است و جشن مهمتر در فروردین گرفته می‎شود.

    این جشن ده روز به طول می‎انجامد.

    و آن را به نام خدایی که بر ارواح گذشتگان یا فروشی‎ها نظر دارد برپا می‎سازند.

    و برای خیرمقدم به این ارواح در روی کوهها یا در برج خاموشان تشریفات خاصی به جا می‎آورند.

    دخمه یا برج خاموشان جایی است که پارسیان اجساد مردگان خویش را در آن قرار می‎دهند.

    دخمه‎های سنگی معمولاً سه طبقه است طبقه بالا برای اموات مرد، طبقه زیرین برای زنان و طبقه پائین‎تر از این دو برای کودکان است.

    شش ناقل، جنازه را حمل می‎کنند و از پی آن سوگواران با جامه سپیدحرکت می‎کنند و وقتی جسد را گذاشتند و برج را ترک کردند کرکسها به زیر می‎آیند و ظرف نیم ساعت از جنازه جز استخوان باقی نمی‎گذارند.

    بعد که استخوانها خشک شد ناقلان آنها را درون چاه عمیقی می‎ریزند که در آنجا بپوسد.

    بنیانهای این دیانت بیش از آنکه مبتنی بر مسایل فوق طبیعی و شایست و ناشایستها و عبادات و مناسک باشد، براساس توحید و یکتاپرستی در الاهیات و ثنویت و دوگانگی در فلسفه و سرشت ماده (طبیعت و انسان) و کار و کوشش و سازندگی‎های اجتماعی و مسایل اخلاقی بود.

    در ابتدا مخالفتهایی از طرف پادشاهان با او می‎شد که او را مجبور به ترک سرزمین و دیارش کردند.

    و او در آغاز یسناهات چهل و ششم، چنین به درگاه خدا شکوه می‎کند.

    «به کدام خاک روی آورم، به کجا رفته و پناه جویم؟

    شرفا و پیشوایان از من کناره جویند و از برزیگران نیز خشنود نیستم و نه از پیروان دروغ که فرمانروایان شهراند.

    چگونه تو را خشنود توانم ساخت ای مزدا؟» و سرانجام به دربار نزد شاه و یشتاسب می‎رود و به او گرود.

    و بدین ترتیب پیامبر کامیاب می‎شود و سپیده دم آئین طلوع می‎کند و آئین به سرعت پراکنده می‎شود و انتشار می‎یابد.

    هم‎اکنون حدود یک صد هزار تن زرتشتی در اطراف بمبئی و برخی شهرهای هندوستان زندگی می‎کنند که هر صبح با این دعا برمی‎خیزند پیروز باد اهورامزدا، نابود باد اهریمن، و به طور کلی دین زرتشتی و کتاب اوستا راهی است برای بهتر زیستن.

    واژه religion از ریشه لاتینی ‎religio به معنی نزدیکتر کردن و پیوند دادن است.

    و زردشت هم براستی انسان را به جهان پیوند می‎دهد.

    و این در واقع چیزی نیست جز معنی واقعی اوستا که در زبان کهن این کتاب مقدس به مفهوم کتاب زندگی تعبیر و معنی می‎شود.

    اوستا مجموعاً دربردارنده بخشهای جداگانه‎ای است که هر تکه نیایشی است و اوستا بصورت دائره‎المعارف درآمده.

    اولین نیایش نیایش ما در زندگی که زردشت می‎گوید خاک است چون خوراک جهان گیاهی و جانوری و انسانی را از سراسر تمدنها تأمین می‎کند.

    نیایش آب زندگی که زردشت ارزش آن را کمتر از خاک نمی‎داند چون خاک با وجود رطوبت است که ثمر می‎دهد.

    پدر زندگی که نیروی سوم سازندگی مؤثر است و خورشید است که بدون آن زندگی میسر نیست و حرارت خورشید است که شب و روز و فصول را بوجود می‎آورد.

    نیایش نفس زندگی که همان هوا و جو است وجو عمده دار تمام ارزشهای زندگی است چنان که در اوستا آمده: جایی که نفس هست زندگی هست جایی که زندگی هست نفس هست نفس کشیدن عین حیات است.

    نیایش آتش زندگی منظور اوستا نیروی زیست است ولی آنجا که اوستا می‎گوید هر روز آتش زندگی را با هشیاری و خلوص روشن و برقرار دارند و برای روشن کردن آن از چوبهای خشک و بی‎بو که بی دود است استفاده کنند این برداشت حاصل شده که به عنوان یک رسم عبادی هر روزه با چوب خشک آتش بیفروزند ولی منظور او نیروی زیست است نه یک ماده خارجی، یعنی آتش منظور او این است که باید جریانهای حیاتی تن را فقط با غذاهای طبیعی که برای نیروی زیست انسان مناسب دانسته بپروریم.

    آتش سمبل پاکی در روحانیت آدمی است.

    نیایش بردار درخت او می‎گوید انسان و در درختان مانند برادران هم هستند و بدون یاری و تعادل هم توانا به زندگی درست و توسعه یافته نمی‎شوند.

    درخت عالی‎ترین و مناسب‎ترین شکل خوراک است، یعنی انواع میوه‎ها و گیاهان و انسان کاملترین نمونه در جهان جانوری باید از چنین خوراکی تغذیه کند و تعادل آدمی در گسترش زندگی گیاهاهی موجب پیدایش سازگارترین محیط بر روی زمین می‎شود.

    نیایش دارنده زندگی به نظر زردشت انسان به خاطر داشتن هوش و قوه تفکر بر دنیای گیاهی و جانوری تسلط دارد و علاوه بر اینکه قوانین ضعیف را مشاهده می‎کند و با آن تطابق پیدا می‎کند گاهی به هنگام ضرورت این قوانین را برای ادامه زندگی می‎تواند تغییر دهد.

    نیایش نور زندگی به نظر زردشت زندگی ما علاوه بر اینکه با اندیشه‎ ما شکل می‎گیرد بلکه از اندیشه‎ها و کردارها و تجارب و اختراعات نیاکانمان برای شکل دادن به زندگی استفاده می‎کنیم و کل این ثروت که توسط نسل پیشین به ما رسیده و فرهنگ نام دارد نور زندگی است.

    نیایش زندگی جاودان براساس گفته زرتشت زندگی امتیاز منحصر به فرد این سیاره نیست و در سیارات و منظومه‎های خورشیدی بی‎شماری زندگی به صور گوناگون وجود دارد.

    به نظر او زندگی یک انرژی کیهانی است که هر جا شرایط مناسب باشد شکل می‎گیرد.

    بنابراین زندگی جاودان است و همیشه وجود دارد.

    زرتشت را در سرودها یا گاتاها باید شناخت راه و روش و آموزشهای وی در همین هفده سرود منعکس است.

    یسنا نخستین بخش اوستای موجود دارای 72 هات، فصل یا بخش است ولی 17 هات از این 72 هات با بخشهای دیگر اوستا متفاوت است.

    و همه اوستاشناسان آن را از خود زردشت می‎دانند.

    که عبارتند : 1- اهنود شامل هفت هات 2- اشتود 4 هات 3- سپنتمد 4 هات 4- وهوخشتر 1 هات 5- وهیشتوایشتی 1 هات گاتاها به شعر است و یک هات عبارت از چند بند است.

    هاتها دنبال هم نیستند و این نشانگر آن است که نوعی در هم ریختگی در آن وجود دارد.

    و این رده بندی همانگونه نیست که در نخست بوده.

    در سرود یا هات 28 زرتشت برای همه آفرینش از خدا آرامش می خواهد در بند 4 هات 28 می گوید: برآنم تا روان مردان را به دستیابی نیک رهبری کنم تا از زندگی نیک برخوردار باشند و تا توش و توان دارم خواهم آموخت را پیرو دین راستین باشند.

    سرود 29 بیانگر اوضاعی است که پیش از برانگیخته شدن زرتشت و همزمان با وی برقرار بود.

    این محیط جهان و دورانی را توصیف می کند که در آن روان آفرینش به درگاه خدا گله و شکایت می کند.

    و در اجتماع مردمان شکافی ایجاد شده بود.

    مدار و روال زندگی در سلوک و معاش، بیابانگردی، شکار و آذوقه گردآوری بود.

    اما دسته هایی از مردم به زندگی گله داری و کشاورزی روی آورده و برای سکونت ده و آبادی و روستا و شهر بنیاد می نهادند.

    اینان دامها را ارج می نهادند و از قربانی کردن و تحت فرمانبرداری کاهنان در آمدن و باج و خراج گزاردن خودداری می کردند.

    کاهنان و کرپن ها از سویی و بیانگردان از جهتی دیگر این مردم را در فشار می گذاشتند و به آنها حمله می کرده و غارت گری می کردند در چنین محیطی زرتشت به اصلاح پرداخته و در هات 29 می گوید: روان آفرینش به درگاه خداوند گله می کند که از خشم و ستم و پیدا مردمان به ستوه آمده است و درخواست می کند تا خداوند وی را از این همه ظلم و بیداد رهایی بخشد و چنان سازد که کشاورز و شبان نیرو یابند و وی را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند.

    در سرود 45 به بنیان دین اشاره دارد از نظر زرتشت آدمی مسئول اعمال و کردار خویش می باشد بدی می‌کند یا نیک به اختیار گزینش است تا بدان حد آزادگی و اصالت و احترام جهت آدمی قایل است که پس از ابلاغ رسالت می گوید هرکس آزاد است برگزیند نیک را یا بد را اما آنکس که بد را انتخاب کند زندگی شادمانه خود را تباه کرده و آنان که نیک را برگزینند باید با همه توان در برابر بدان پایداری کنند.

    و در این رابطه می گوید این است آموزش هایم ،بشنوید اینک سخنان را با اندیشه روشن بنگرید مرد و زن بایستی خود را با رایزنی خرد ، برگزینند.

    اما در الاهیات وحدت و یگانگی قایل است می گوید: اینک می ستایم آن خداوندگاری را که بزرگترین است .

    که نیکخواه آفریدگان می‎باشد که اهورامزداست و خواستارم مرا بیاگاهاند از بهترین دانش و معرفت.

    در سرود 31 زردشت می‎گوید: «آن چه که بیان می‎کنم آن است که رسالت دارم تا آشکار سازم.

    برنامه من پیکار و مبارزه با آن کسانی است که جهان اشایی و جهان راستی را تباه می‎کنند.» اشا از دیدگاه زرتشت نظم و قانون و راستی، احترام به حقوق فردی، کار و کوشش، شیوه اقتصاد زراعی، روش زندگی اجتماعی و گروهی، برقراری عدل و مساوات و ‎… است.

    و در جای دیگر می‎گوید: «خداوند جوهر راستی است این جهان اشایی را پدید کرده تا مردم موافق با راستی و درستی و کوشش و نظم و عدل به بهترین شیوه زندگی کنند و نیازهای تن و جسم را فراهم نمایند و با دانش و بینش به روان خود را بیارایند.

    » زرتشت نه تنها مردم را از یک زندگی خوش و همراه با ثروت و آسایش و نعمت منع نمی‎کند بلکه برمی‎انگیزد.

    مرد پاک و پارسا آن کس را از نظم پیروی کند و بهترین عبادت را انجام می‎دهد.

    آن کس که بیشترین زمین را به زیر کشت می‎برد،‌ دانه بیشتری می‎کارد نعمت بیشتر دارد.

    گله و رمه را می‎پروراند شهر و روستا را می‎پروراند و شادمانی می‎آورد و نیک بخت می‎شود.

    نه اینکه از زمان زردشت کشاورزی وجود نداشت،بلکه وجود داشت رو به توسعه هم بود ولی عده‎ای که بیابانگرد بودند کشاورزان اسکان یافته را مورد حمله قرار می‎دادند و زندگی را تباه می‎ساختند.

    مراسم عبادتی‎شان همراه با قربانی گاو و دامهای دیگر بود که خشن و خونین انجام می‎شد.

    از عصاره گیاهی بنام هئومه (هوم) مسکری تند فراهم کرده و می‎نوشیدند.

    ارباب انواع را می‎پرستیدند و همه بدیها و خوبیها را از آنان می‎دانستند نظم و عدل و قانون و احترام فرد و زندگی اجتماعی را نمی‎شناختند ولی زرتشت معتقد بود که چنین جامعه‎ای هیچ گاه نمی‎تواند دنیای خوبی را به وجود آورد.

کلمات کلیدی: دین - دین زرتشت - زرتشت

دين زرتشت در فصول مختلف اين تحقيق ، نظريات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها بر مي آيد، تجزيه و تحليل شد. از اين بررسي ميتوان نتيجه گرفت که هدف اصلي زرتشت تربيت انسان و رشد فضائل عالي و معنوي در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسان

همان طور که مي دانيم خداوند متعال مي فرمايد که در اديان وملتهاي پيشين بنگريد که در زندگي آنها پندي است آموزنده براي شما . از استاد بسيار گرامي جناب آقاي جعفري نهايت سپاس گزاري را دارم که در تهيه اين تحقيق راهنما ومشوق من بوده است آيين زرتشتي دين رس

در فصول مختلف اين تحقيق ، نظريات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها بر مي آيد، تجزيه و تحليل شد. از اين بررسي ميتوان نتيجه گرفت که هدف اصلي زرتشت تربيت انسان و رشد فضائل عالي و معنوي در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسانهاي راست د

زَرتُشت، زردشت، زردهُشت يا زراتُشت نام پيامبر ايراني و بنيادگذار دين زرتشتي يا مَزدَيسنا و سراينده گاثاها کهن‌ترين بخش اوستا است. زرتشت توجه مورخين معاصر را حداقل به دو دليل جلب کرده است: يکي مبدل شدن زرتشت به شخصيت اي افسانه اي است چنانچه در طي سال

مقدمه : زَرتُشت، زردشت، زردهُشت يا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبيري به معني «دارنده روشنايي زرين‌رنگ» و به تعبيري ديگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجان به معناي «ستاره زرين») نام پيامبر ايراني و بنيادگذار دين زرتشتي‌گري يا مزداپرستي و سراينده گا

دين مجوس : دين مجوس ، همان آئين زردشتي است که در ايران قبل از اسلام دين رسمي مردم بوده است و البته در هندوستان نيز بطور چشمگيري در بين مردم شيوع داشته است ، و فعلاَ هم در هر دو کشور ايران و هندوستان و بعضي از کشورهاي ديگر نيز پيروان فراواني دارد.

هنگامي که آريائيان به ايران آمدند، پس از چند سالي زندگي روستايي و شهرنشيني شکل گرفت. در آن زمان انسان اصلاح‌گري جهت پايان دادن به خرافات و آئين‌هاي منحرف قيام کرد. اين پيامبر مصلح خود را فرستاده خداي خوبي و روشنايي معرفي کرد. او خود را زرتشت و خداي

زرتشت و دين ايران در زماني از تاريخ که ايران در گيرودار زايش يک نوزاد تمدني بود که قرار بود درآينده تمدن شکوهمند ايران هخامنشي شود «زَرَت‌اوشترَه پسر پوروش‌ اسپَه» از خاندانِ «اسپيتامَه» در خوارزم (شمال ازبکستانِ کنوني) ظهور کرد. زَرت‌اوشترَه بمعناي

آیین سدره پوشی برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان ...

مقدمه همان طور که می دانیم خداوند متعال می فرماید که در ادیان وملتهای پیشین بنگرید که در زندگی آنها پندی است آموزنده برای شما . از استاد بسیار گرامی جناب آقای جعفری نهایت سپاس گزاری را دارم که در تهیه این تحقیق راهنما ومشوق من بوده است آیین زرتشتی دین رسمی کشور ساسانیان از ابتدا باروحانیون زرتشتی متحهد شدند و این رابطه محبت آمیز در میان دین ودولت تا آخر عهد آنان استحکام داشت ...

در زمانی از تاریخ که ایران در گیرودار زایش یک نوزاد تمدنی بود که قرار بود درآینده تمدن شکوهمند ایران هخامنشی شود «زَرَت‌اوشترَه پسر پوروش‌ اسپَه» از خاندانِ «اسپیتامَه» در خوارزم (شمال ازبکستانِ کنونی) ظهور کرد. زَرت‌اوشترَه بمعنای شتر زرین است. شتر در خوارزم و بیابانهای آسیای میانه یک حیوان بسیار مفید به شمار میرفت زیرا سواری بود، بارکش بود، شیر برای تغذیه میداد، از گوشتش تغذیه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول