دانلود مقاله زرتشت

Word 85 KB 15411 26
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • جهان زرتشت
    در واقع کتاب گاتها]سرودها[ی زرتشت دارای شامخ ترین فکر و اندیشه آریای است که بر قله بلند آن همیشه خورشید زر‏‏‏‏ّین یکتاپرستی‎‎‎‎‏‏ اهورایی می درخشد وبه این تربیت بر زیبایی آن دو چندان می افزاید.
    گلندر دربار‎‎‎‎‏ه «گاتها» سرودهای زرتشت می گوید:
    «زرتشت]دراین کتاب[ به طرزی مخصوص و با خیالی عمیق صبحت می دارد.

    هر یک از قطعات آن دارای فکری ژرف است و اساسا یک مطلب را تعقیب می کند، ولی هر لحظه به گونه ای دیگر فکر خود را جلوه می دهد.
    سخنانش عاری از پیرایش ساختگی است.

    یکسو و یک آهنگ است و با عزمی راسخ مطالب خود را بیان می کند.

    هیچ چیز در آن درهم و پریشان نیست .

    حرف زیادی ندارد.

    همه سخنانش از روی اندازه و قاعده است.

    گفتارش پر از روح و توان است، ابدا به حشو و زواید نمی پردازد.
    آنچه می گوید استوار و اساسی است .

    منازعه دو گوهر خوبی و بدی که عبارتست از خود این جهان و مُزد موقتی در این دنیا و پاداش جاودانی در آخرت و عدالت در روز جزا و امید به سوی بخشایش و نعمت فردوس، مطالب و جهان بینی اساسی زرتشت است.

    همیشه از همین ها صحبت می دارد و پس آنها، ایستادگی می کند و بلاخره سراسر این کتاب مجموعه ای است از اخلاق کامل .
    زرتشت مردی است که پا از دایره استعداد زمان خویش فراتر نهاد و در آن عهد کُهن برای ملت خود راه و رسم یکتاپرستی را مقرر داشت و از برای ذات پروردگار و جهان بینی خیر و برخاستن قوّه شرّ بیانات فلسفی مهمّی آورد.


    با وجود این دشواری ها، از آنجا که من متقاعدم که اندیشه ای که ایران هخامنشی را زندگی بخشیده بود در این سرودها ، حتی بیش از خرابه های شوش و تخت جمشید، واجد حیاتی نوین است.
    من دل به دریا می زنم و جهانی بینی ای را ارائه می دهم که نه یک ترجمه دقیق است چیزی که به نظرمان محال می نماید و نه یک تفسیر و جدائی و خالی از توهّم و به گونه ای تقریبی برای درک اندیشه یکی از جذّاب ترین چهره هایی از انسانیت.
    چه وقت و کجا سرودهای اوستایی و « گاتها» نگاشته شده است؟

    ما درست نمی دانیم، همانگونه که نمی دانیم در چه عصری خود زرتشت،دقیقا‍، می زیسته است.
    در هر حال قرن ششم قبل از میلاد مسیح که قولی است که جمله برآنند و نیز«مدی» زادگاه او که در ولایت شمال غربی ایران قرار داشته زادگاه وی دانسته شده و «باختران» ] بلخ[ نیز احتمالا استان شرقی کشور ایران محل دعوت او ذکر گردیده است.
    در هر حال قرن ششم قبل از میلاد مسیح که قولی است که جمله برآنند و نیز«مدی» ـ زادگاه اوـ که در ولایت شمال غربی ایران قرار داشته زادگاه وی دانسته شده و «باختران» ] بلخ[ نیز احتمالا استان شرقی کشور ایران محل دعوت او ذکر گردیده است.

    با اینکه آیا ادبیات « گاتها» فروتر یا بالاتر از فلان متن کتاب مقدس است و یا از دیدگاه زیبایی و عمق مطالب با آنها همسنگ است یا نه، اینها پرسش هایی است که نمی توان پاسخ شایسته ای بدانها داد.

    کتاب تورات متجاوز از دوهزارسال است که در تمام زبانها بوسیله بهترین مؤلفان ترجمه و تفسیر می شود و با زندگانی روزمّره ما درهم آمیخته، ولی « اوستا» هم بد شناخته و هم برگردان شده و نیک فهمیده نشده تازه دو قرن است که کشف شده و با ما هنوز بیگانه است بقسمی که نمی توانیم آنرا با آن مقایسه کنیم.

    ولی آنچه مسلمّ است این است که جهان بینی و تعلیمات اخلاقی «گات ها» به مراتب تکامل یافته تر از احکام کتب خمسه یهود و نظریه و جهانی در آنها عقلانی تر از تورات است.

    آنچه در درجه اول برتری جهان بینی زرتشت را می رساند این است که انسان از دیدگاه وی دیگر آن موجود فلک زده بیمقدار و غیر مسئول نیست که بدون هیچ مایه هدایتی اعمال خود را با پرواز پرندگان و شگون زدن به آنها یا دل و روده دودآلود گوساله ای که در راه خدایان قربانی شده ـ که ارزش آنها نیز فروتر از خود اوست‌ـ برای رهایی وی سوی و جهت داده شود.

    در جهان بینی او آنچه در درجه اول به حساب می آید انسان و تنها خود انسان است: انسان و وجدان او.

    به رغم تاکید بر روی مسئولیت دسته جمعی نسلها و طوایف مانند کتاب مقدس یا انتظار و توقع احترام نوجوانان نسبت به اولیاء سالمند آنها در « گات ها» طرف خطاب وجدان آدمی است.

    گاتها به انسان درستی و داد و احترام به قانون را تعلیم می دهد و عین آنکه آنها را در برابر مسئولیّت های لازمه قرار می دهد به او آزادی عمل را به دلخواه خود او عطا می کند.

    با دو گوش خود بهترین چیزها را بشنوید.

    با حسن نیّت به گزینشی که برای شما شده در نگرید و ببینید.

    گزینشی که بر هر انسانی تحمیل می شود.

    پیش از آنکه آزمایش بزرگ تحقّق یابد.

    از همان سر آغاز،‌ دو« مَیْنیو» دو اندیشه توأمان یکی نیک و آن دیگر بد، با یکدیگر همزمان ظاهر شدند چه در اندیشه ، چه در گفتار و چه در کردار.

    امّا میان «وهیو» که نیکی و «آکم» که بدی است انسان خردمند نیکی را برمی گزیند.

    از همان سرآغازِ کار، همین که دو اندیشه با یکدیگر برخورد کردند.

    «گایا» زندگی و « آجیای تی » را برقرار ساختند.

    به گونه ای که سرانجام بدتر نصیب دروغ پردازان و بهتر سهم حقیقت جویان گردد.

    در اندیشه زرتشت تنها انسان است که به حساب می آید، انسان و اندیشه ها و گفتار و کردارش، ولی انسان با همه تنهایی ، تنها به خود رها و واگذاشته نشده.

    نژاد اصلی زرتشتیان نژاد اصلی زرتشتیان، ایرانی است که مشتق از اریان می باشد.

    کلمه اریان اسم جمع است، یعنی اریه ها و اصلاً کلمه اریه به زبان سانسکریت و اوستا به معنی پاک و نجیب است و اریان که جمع آن باشد به معنی نجبا می شود.

    قوم اریان یکی از قدیمی ترین اقوام پنجگانه عالم است که هنوز ابتداء تاریخ آنها به طوری که باید معلوم نگردیده است، همین قدر معین شده که قوم اریان قبل از حدوث یخ بندی عالم یعنی زمانی که هنوز قوه ی یخ بندی در این عالم به ظهور نرسیده بوده، وجود داشته اند و بعدها این قوم به دو شاخه منشعب شدند.

    یک شعبه در دامنه هیمالیا واقع در شمال هندوستان، جایگزین شدند.

    دسته دوم از آریاها در وسعت خاکی مابین رود‹آمودریا›و‹سردریا› به سمت شمال و مغرب جبال (بلورتا) و شمال کوهستان(پامیر) مقیم شدند .

    در ابتداء اقامت نام خود را برآن مرز و بوم گذاشته آن را اریانه خواندند یعنی محل و مسکن آریاها و به مرور ایام که وسعت تصرفات آنها به طرف مغرب روزافزون شد تغییرات در لهجه پیدا کرده و عاقبت موسوم به ایران گردید و به همین نام باقی ماند.

    لفظی که در اوستا برای این سرزمین استعمال شده ائیریَنَه وَئجه می باشد که اکنون آن را ایران یا ایران ویژ، یا آریاویج گویند.

    یعنی تخمگاه نجبا، چه که ائیرینه یا اریا به شرحی که گفته شد به معنی نجیب و پاک است.

    وئجه هم علاوه برمعنی ویژه و خالصیت به معنی تخم نیز آمده است.

    که رویهم رفته به معنی تخمگاه نجبا و پاکان می شود.

    بعد از آنکه پیشینیان ما، در آن مرز و بوم تسلطی پیدا کردند پایتخت خود را در بلخ یا باکتریا که اروپائیان باکتریا گویند قرار دادند و ما از نژاد آنان هستیم.

    زادگاه و نسب زرتشت ما که مزده یسنی کیش و اهورا پرستیم چنانکه گفته، کسی که ما را آن با فرهی پیش از همه رهنمون فرموده اشوزرتشت اسپنتمان است که در شهر (ری)، تولد یافته.

    ری در اوستا (رغه) و در پهلوی (رگا) می باشد.

    شرح خانواده و نیاکان آن وخشور پاک مفصل در آیینه آیین مزده یسنی نوشته شده است.

    لفظ اشو که به معنی مقّدس روحانی و جسمانی و راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده صفت یا عنوان پیغمبر می باشد.

    هر یک از نوع بشر باید به آن صفت آراسته باشند و بدون تحصیل این صفت پاک نتوان مقامات عالی دیگر را به دست آورد.

    زیرا چون روح و جسم پاک شود دیگر آلایشی که مانع ترقی انسان به مراتب عالیه باشد وجود نخواهد داشت و ظلمتی که عائق و مانع بینایی و تشخیص واقعی است با نور تقدیس جسم و روح که عین اعتدال است تباه و ناپدید خواهد شد، چنانکه در آیات فصول وحدت شناسی بیان خواهد شد.

    زمان زرتشت از یازده سال به این طرف، مسیو(دیمارگانDemargan )فرانسوی که مدتی قبل در مصر مشغول کشفیات بود، در شوش خوزستان نزدیک دزفول که بعد از هخامنشیان ویران شده و در نامه حزقیل و دانیال واسترEster نیز که از ملحقات تورات می باشند از خرابی آن سخن رفته، به کاوش پرداخت و پروفسور شیلر Shehller را که به خواندن حروف قدیم آشناست همراه داشت.

    کشفیات این محل و همچنین کشفیات جدید نینوا(واقع در حوالی موصل) و بابل(در کنار رود فرات)و تواریخ کلده و بابل که به خط میخی نوشته شده و مربوط به زمانی در حدود هفت الی هشت هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد، از آثار زرتشتیان قدیم حکایت می کند و چنین می رساند پادشاهانی که در آن روز براین مرزو بوم فرمانروایی داشته اند زرتشتی بوده اند.

    ارسطو که سایر مورخین یونان بعد از او تصدیق به تاریخش نموده اند.

    تاریخ تعلیمات زرتشت را نه هزار و ششصد (9600 ) سال قبل از مسیح نوشته است.

    پروفسور دکتر لارنس میلز انگلیسی که اول معارف پرور در زبان زند و اوستا می باشد و گاتها را به ترجمه کرده است، در تحقیقات اولی خود بیان نموده: گاتهای زرتشت به زبانی نوشته شده است که شباهت به زبان سانسکریت وید دارد و معلوم می شود آن دو زبان چندان از عصر یکدیگر دور نبوده اند بلکه وید هنود را مقدم تر از زمان ظهور زرتشت می داند.

    اَوستا به موجب توضیحاتی که در آیینه آیین مزده یسنی و سایر کتابها داده شده، اسم کتاب مذهبی ما اوستا است که بر سه نوع آن را تعریف کرده اند.

    اولاً از واژه افسمان گرفته شده که مخفف پتیمان است و به معنی کلام موزون می باشد.

    ثانیاً از کلمه پدان مشتق شده که معنی آن آیات پاک است و تلاوت آن طوری است هرکلمه از آن جدا جدا شنیده شود.

    ثالثاً عقیدهی اخیر که غالباً برآن صحه گذارده اند این است که مُرَکّب از دو لفظ می باشد.

    اول حرف(اَ A) که کلمه نفی است و به معنی نه، نا،نی،می باشد.دوم وستا Vesta به معنی دانسته و آشکار و معنی آن رویهم چنین می شود: نادانسته ـ یعنی آنچه که قبل ار آن نادانسته و نامعلوم بود آشکارا شد.

    آیات اوستا در صفات پاک خدا اگر چه تمامی اوستا شاهد عقیده و ایمان و حقیقت وحدت شناسی ماست ، ولی با این حال خوب است باز هم قدری در آنچه که هر روز به نام کلمه شهادت یا پیمان دین در نماز روزانه می خوانیم و هم چنین در آیات دیگر اوستا بیندیشیم و حقیقت آنها را نیک در یابیم.

    معنی آیاتی که به نام کلمات شهادت ذکر شد بدین ترتیب است : من استوارم واقرار دارم که مزداپرست زرتشتی ، دشمن دیوها و بکیش اهورائی هستم.

    من مزداپرستم من اقرار می کنم که مزداپرست زرتشتی هستم و به آن ایمان و اعتقاد دارم .

    من ایمان دارم به اندیشه نیک،ایمان دارم به گفتارنیک،ایمان دارم به کردار نیک من ایمان دارم به دین نزدیک مزداپرستی که دورکننده جنگ و کنار نهنده اسلحه و خویشی دهنده(در میان مردم ) است.

    دین مقدسی که از همه ( دینهائی که هست و خواهد بود) ، بزرگتر و بهتر و برتر است.

    من همه چیزهای خوب را از اهورامزدا می دانم درست ترین دانش مزدا داده پاک ، دین نیک مزدا پرستی است.

    فلسفه آیین زرتشتی اینک نیک است در جاده حقیقت فیلسوفی مذهب زرتشتی هم نظری افکنده و امعانی نموده بهره ای برداریم.

    به موجب بیانات و دلایل موجّه کتب روحانی زرتشتیان معلوم است که خداوند متعال یا (اهورامزدا) آفریدگار حقیقی کلّ ِ موجودات صوری و معنوی و جسمانی و روحانی و چون برای هر کاری اسبابی فراهم کرده است مسبب الاسباب مطلق می باشد و چنانکه قادر بر ایجاد هر شئی است همان قدرت را بر اعدام هر شئی داراست و افزایش و کاهش و بقا و زوال هر چه مشیت احدیت او اقتضا نماید، منحصر به ید قدرت وحدانیت خود اوست .

    چنانکه قوای توالد و تناسل را د رهر مخلوقی عطا فرموده و هم ماده ی ممات صوری هر یک را فراهم کرده است واین مسئله خیلی مورد حیرت و بحث واقع شده که جهت این دو مواد متضاد چیست؟

    مطالق بیانات دکتر هاک که نهایت کوشش را در طریقه وحدانیت و یگانگی خداوند متعال نموده است می گوید: «حقیقت مطلب، زرتشت با حسن وجه حل این مسئله مشکل را از رفتگان و باشندگان و آیندگان نموده است و فی المثل در مقابل اینکه انواع و اقسام اعمال خبیثه شنیعه و شرارت و رذالت چه تناسبی با طیّبات و حسنات و تقدّس و عدالت خدایی دارد.

    زرتشت فیلسوفانه حل این مسئله غامض را به پیشنهاد دو مواد اصلی که از یک وجود صادر واگرچه مختلف ولی متصل و واحدند چنانکه جسم و روح دو ماده متفاوت اند، ولی تشکیل یک وجود واحد را می نمایند و با وجود ماده متفاوت اند، ولی متصل و واحدند چنانکه جسم و روح باز خلقتی از وحدت حقیقی است نموده و آن دو مواد یا در اصول و یا به عبارت اخری دو سبب اصلی در اوستا آن دو مینو از لغت قدیم اریانی مشتق شده است که (من) و به معنی اندیشیدن باشه بعینه مانند کلمه(سپریت) که انگلیسیها برای (روح) استعمال می کنند و اصل معنی آن ادراک خیالی است نه حسی.» این دو ماده یا دو روح یا دو سبب یا دو اصول به هر یک از این اسامی که بنامیم یکی ذو قدرت خلقت و دیگری ذو تسلط هلاکت است.برای آنکه ذو قدرت خلقت است.

    در اوستا کلمه (سپنتامینو) آمده، یعنی (روح افزایش) و برای دیگری (انگره مینو) یعنی (روح کاهش) استعمال شده این دو ارواح در تحت حکم و قدرت یک خدای واحد که (اهورامزدا) باشد کار می کنند و به وسیله این دو سبب یا دو روح جهات مسبب الاسبابی فراهم و اگرچه این دو اصول مادّه ی حیات و ممات و خلقت و هلاکت جهان وآنچه مرئی است می باشد.

    ولی چون از تحت امر و قدرت خالق حقیقی (اهورامزدا) خارج نیستند پس اگر سبب دو هستند مسبب الاسباب همان ذات واحد می باشد و از جهت فراهم کردن این دو سبب که اصل تمام سبب ها و امور است ذات احدیتش مسبب الاسباب نامیده شده و این دو سبب از ازل، آلت کار بوده و الی الابد مشغول ایجاد و اعدام موجودات هستند و خواهند بود.

    اصل کلمه (سپنتا) و (انگره) عملیات آن دو روح را نشان می دهد.

    به این معنی آن افزایش باشد و در زبان سنسکریت (شوی) می گویند و اشتقاق کلمه (انگ) که به زبان سنکریت (انه) ولاتین (انگر) می گویند به معنی به هم فشردن و خلل رسانیدن می باشد.

    آتش زرتشت حال سخنی در باب آن آتشی که زرتشتیان معتقداند که زرتشت به همراه داشت و بی دود و کسی را نمی آزرد و بر گنبدی نشانده به خودی خود افروخته بود و زوال نداشت.

    اولاً کنایه از آتش حقیقت مذهب مزدیسنی است که ابداً تیرگی و دود و آلایش در آن نیست و برای فروزش آن آلات و ادوات مصنوعی لازم ندارد و جز فروغ بخشی آن را کاری نمی باشد .

    سراسر تابش حقیقت نور معرفت است و بر هر مزدیسنی و زرتشتی واجب می باشد که آن آتش را بر فراز گنبد قلب خویش روشن داشته دل خود را آتشکده آن آتش سازد و با حرارت حقیقت آمیز آن خود و اطرافیان را گرم و از نور بی زوال و بی دودش خویش و بیگانه را روشن و به جاده حقیقت شناسی دلالت نماید .

    ثانیاً عبارت از آتش (آکاشا) Akasha است که زرتشت به شرحی که در ترجمه بیانات (انی بسانت Anibesant ) می آید فرود آورد و بی مناسبت نیست که در اینجا مختصری در باب (آکاشا) صحبت شود.

    اصلاً این لفظ سنسکریت است که مشتق از اریانی قدیم و این لفظ را دو معنی است.

    1)درخش.

    2) جایی که در مقام بالا از ابتدای آفرینش نقش حال و اعمال و اوضاع زمانه و کائنات و آمد و شدها در آن صورت می بندد و عبارت از این است که این عالم طبیعی صوری را هفت طبقات است تا به کره اثیرالطف آن طبقات فرودی است و کره اثیر هفت طبقه الطف بعد الطف فاصله دارد.

    نیز از کره اثیر تا(آکاشا) هفت طبقاتی است که هر طبقه نسبت به طبقه دیگر لطیف تر می شود تا به مقام خود آکاشا که از کثرت لطافت تمام آموده از درخش است و تمامی قوایی که برای مراتب عالیه و علوم روحانی و ریاضیات و نبوت و روشنی ضمیری و مانند آن تحصیل می شود از آکاشا است و آن قوایی که از خارج و به طرف طالب جلب می شود همیشه به صورت آتش است و پس از رسیدن به مطلوب هر درخش که به شکل آتشی فرود آمده است به انواع و اقسام ظاهر می گردد.

    همان آتش (آکاشا) است که به موسی جلوه گر شده منادی حقیقت به او رسانید و به اعضای او مؤثّر شده و تمامی اعجازش به اعصابش بود و آتشی هم که به زرتشت فرود آمده از همان آکاشا است.

    تمامی انبیاء و روشن ضمیران به اندازه ای خود را تلطیف و من یعنی ضمیر خویش را روشن کرده اند که قابل مقابله با (آکاشا) و اخذ فواید ازآن شده اند.

    روحانیون و اهل اسرار امروزه هم تا یک درجه به مراتب آن پی برده اند، ولی نه به وجه اکمل و البته آنچه اهل اسرار و روحانیون و عالی طلبان آزادمنش به مرور دهور و سالهای فراوان و با زحمت زیاد آن را یافته اند، نتوان به این سهولت و مختصرنویسی درک کرد و خویش را همچون آنها عالم دانست خلاصه مقصود از مقام (آکاشا) و آشنا کردن آن اسم بیگانه به اذهان بود.

    و نیز لازم است دراینجا توضیحاتی در باب آتشی که ما در معابد خود نگاه می داریم داده شود تا خاصیت آن معلوم گردد.

    پس جوهر وجود انسان عبارت از چه بود؟

    حرارت که بدان واسطه دیگ خونِ حیات انسان را در جوش داشته محرک آن سه مواد دیگر به شکل وجودی بود.

    حالا بایست دید آن انسان دارای چه قوای الطف دیگر بوده که به همراه آن آتش طبیعت غایت شده است و در هنگام حیات آن قوّهی آثار آتشین و نورانیت معنوی بروز می داد.

    عقل،عشق،محبت،شعور،فهم، فراست،اندیشه،غیرت،هوش و هکذا آنچه صورت ظاهر نداشت و با بقای آن آتش کار می کرد همه قوای الطف بُوَد، یعنی آن نیروهایی که آدمی را به مقام عالی و مراتب بالا و روحانی می کشانْد و رهبری می نمود و به عبارت دیگر آن آتش عنصری و طبیعی وجود انسان تولید آتشی دیگر آن آتش حقیقت شناسی و امتیاز مراتب ما از سفلی دهد که به آن اسامی مرقوم نامیده می شود و فرق میان انسان و حیوان و سایر موجودات فقط آتش عنصری و طبیعی است و از آن تولید آتش معنوی نمی شود که نور حقیقت در آن وجودها می فروزد و این است جهت آنکه هر کس با وصف آنکه حرارت جسمانیش غالب باشد، چون حرارت حقیقتش ضعیف بود او را بی غیرت و بی محبت و بی خرد و بی عشق و بی همه چیز دانسته مرده متحرک می نامند و نسبت حیوانی به او می دهند.

    شهادت ملای رومی در اینجا بی مناسبت نیست که گفته است: آتش است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندرمی فتاد آتش است این بانگ نای و نیست باد هرکه این آتش ندارد نیست باد کرفه های اجتماعی اولاً از تعلیم و تربیت صحبت می کنیم.

    تربیت و تعلیم اطفال یکی از فرایض بر والدین می باشد و می فرماید تربیت و تعلیم نه فقط لزوم آن برای فواید ظاهری اطفال و والدینشان سفارش می شود، بلکه بهترین سود آن حسن مراتب روحانی و سرایت صفات خوب و برجسته ی آنها به دیگران است و این است آن نیروی اعظم که فساد اخلاق را بزداید واین آن شمشیر جواهردار که تمام جوشن های بدی را ببرد و از این روح معرفت است که زرتشتیان قدیم را محض پیروی آن دارای همه نیرویی نمود.

    چنانکه پروفسور رپProfessor Rapp می فرماید : مشهورترین وزیباترین وضع ترقیات مردم ایران را هیچ باعث نشد مگر پی به معرفت و حقیقت روح علم و ادب و تربیت.

    در حقیقت از زمان باستان نهال مقصود اصلی انسانیت در قلب هر نونهال ایرانی نشانده شده است که درستی کردار از روی علم و ادب بهترین راهنما و حافظ آنها خواهد بود و علم حفاظی است که آنها را وادار به تحمل سختی نمود و به علاوه دلالتهای علمی به قوه بازوی نیرومند باعث خدمات نمایان با بنای مملکت و وطن و حفاظت واقعی آنان گردد...

    زراعت در وندیداد باب سوم آیه 31 می فرماید: صواب آبادانی خاک و وسعت زراعت مطابق با صواب پاکی و خالص کردن مردم از بدی و ناپاکی است.

    زیرا هر دو باعث احیای نفوس می باشد .

    زمین مزروع آباد یکی از پنج قسم زمینی است که در آن باب از وندیداد بدین طریق مژده خوشحالی می دهد: 1) زمینی که روی آن خانه ساخته شده و در آن خانه پرستش خدای یکتا به عمل می آید.

    2) زمینی که برروی آن قانون دینی ازدواج دو تن واقع می شود و با فرزندان خود به خداپرستی و آیین صحیح به شادمانی زندگی می کنند.

    3) زمینی که به واسطه زراعت از کثافات و باتلاق و شوره زار بودن صورت آبادی می پذیرد.

    4) زمینی که بر روی آن گله و رمه پرورش می یابند.

    زمینی که به واسطه تردد و عبور انسان و حیوان برای معامله و غیره سود عاید می شود.

    ذکر این گونه مسایل در وندیداد یک روحانیت و نیروی مخصوص صوری و معنوی برای حفظ مقامات روحانی و جسمانی به زرتشتیان بخشیده و حقیقت و دقایق صحت آیین زرتشتی را مشهود می دارد.

    فاما، از باب تقوی و پارسایی چون به کتب زرتشتی نظر دقت افکنده شود جامعیت مخصوص درین باب داشته در هر بیانی اشاره و امر و توضیحی برای تقوی و پرهیزگاری می نماید .

    آداب برادری در باب دوازدهم یشت که شامل فصول ایمانی زرتشتی است هر زرتشتی اعتراف به برادری با دیگران می نماید و حتی پیمان می کند که مقام برادری را با جمعیت استوار و محفوظ داشته در خطرات برادران خود شریک باشد و جان و مال هر یک از افراد جماعت را به عین مانند جان و مال خود حفظ نماید و خویش را از عضویت هیئات جماعت جدا نداند و تا آنجایی که توان و قدرت دارد برای خیریت و سعادت جماعت بکوشد و از جهت همین تعهدات و فواید برادریست که هر یک از زرتشتیان دیندار به قدر قوّت مال خویش را صرف برادران دینی خود نموده و به بروز آثار خیر اساس برادری را در میان برادران خود استوار می گزراند و در داد و دهش و خیرات و مبرات نسبت به برادران خود فرو گذاشت نمی کنند.

    به تحقیق می توان گفت هرگاه فرزندان و اخلاف زرتشتیان امروزه به ثروت آن روزه خود مانند زرتشتیان کنونی بی مضایقه مال خود را در آثار خیر و داد و دهس میان زرتشتیان بذل و انفاق کنند به زودی آثار فقر فاقه از میان این قوم بر خواهد افتاد و هر یک مستقبل با اقبالی خواهند شد و جهت اینکه هم اکنون زرتشتتیان دیندار از مال خود چشم پوشیده خزانه های مخصوص برای رفاه حال برادران خود آماده کرده اند جز اطاعت و فایده احکام مذهبی آنها است.

    در آداب زناشویی حالا خوب است نظری به تأثیرات و قدرت مذهب زرتشتی در آداب و معاشرت آن اندازیم، مطابق کتب پارسیان شوهر به منزله پادشاه و زن به مقام ملکه خانواده محسوب می شود.

    فرضیه شوهر پرستاری از زن و فرزندان و فراهم آوردن سامان لازم خانواده است و فرضیه زن توجه لازم برای مرتب داشتن امورخانه و حصول مسرت شوهر و فرزندان و پرورش اولاد از روی آداب صحیح می باشد.

    صفات شوهر مطابق نظرات زرتشتی باید با همّت و با فراست و فهم و قادر بر معاش و پرستاری زن و فرزندان و راستگو به زن و همه کس و نگاهدارنده پیمان درست و عاقل و با علم و تربیت باشد و شوهر عاقل و با علم و فراست را مشابه به درختی سبز بارور تعبیر کرده اند که از آن جز بار و بر پرورش و سود حاصل بخشی و سایه اندازی چیزی که مضرّ به حال طبیعت باشد ظاهر نشود و صفات زن خوب باید عاقله و تربیت شده با شرم و حیا و محترمه و شفیقه و فرمانبر و با عفّت باشد .

    اطاعت شوهر یکی از فرایض زن است و زن فرمانبر قابل تمحید و باعث سعادت شوهر می باشد و بی اطاعتی را گناه بزرگ شمرده است .

    زنی که لااقل روزی سه مرتبه در صبح و عصر وشب بیاناتی بنماید که از حیث اندیشه و گفتار و کردار مطابق با اندیشه و گفتار و کردار نیک شوهر باشد مانند این است که سه مرتبه نماز کرده است و همان صواب نمازکردن را خواهد داشت.

    هرگزنتواند چنان با فراست باشد که اظهاراتش بی مقدمه مطابق آید.

    باید لااقل روزی سه مرتبه از شوهر بپرسد که اندیشه و گفتار و کردار نیک تو امروز به چیست تا من با تو موافق باشم و در قانون زرتشتی چنان زنی موافق و مطیع و شفیق و بسیار ممدوح و قابل ستایش است.

    اتهامات بی اساس بدیهی است است آیین پاکی که درجه حقیقت شناسی و حکمت و معرفت را به انتها رسانیده و تمام اوامر و تأکیداتش بر تنظیم و ترتیب امور عالم و صحت جسم وسلامتی روح و حفظ درجات انسانیت با نیکویی تمام بوده، هرگز کاری شنیع را تجویز ننموده است.

    یکی از مسایل مهم عالم ، عمل ازدواج یعنی زناشویی است که در طریقه زرتشتی امر به وه یعنی اختیار کردن یک تن شده است و به عبارت دیگر چنانکه زن نمی تواند بیش از یک شوهر داشته باشد.

    شوهر هم اجازه اختیار نمودن بیش از یک زن ندارد و طلاق یعنی رها کردن جفت خود هم درطریقه زرتشتی تجویز نشده است و در ضمن اگر مردی یا زنی بدکار گردد و بد کاری او به اندازه ای باشد که بزرگان و قضات مذهبی تصویف در مفارقت نمایند.

    سزاوار چنان است ، ولی آن مفارقت باید اعلان عام گردد و ثبت دفاتر شود تا به علاوه عبرت سایرین ، دیگر نشناخته ازدواجی بین فرزندان آن مرد که از جفت دیگر تولید می یابد و یا فرزندان خود آن اشخاص که محض مفارقت از شناسایی دور گردیده اند واقع نشود و سن ازدواج پسران را از پانزده سالگی و دختران را از سن چهارده به طریق آیینی مجاز فرموده است تا زودتر عنان اختیار بر سر توسن سرکش شهوانی زده از تجاوزات نفس امّاره جلوگیری شود و ثانیاً در عقیده زرتشتیان اختیار جفت هر چه بیشتر بعد مسافت در خون داشته باشد ، باعث صحت آن وجود خواهد شد.

    ولی نه از خون قومی دیگر .

    یعنی ایرانی با ایرانی و آن هم از اهل مذهب خود تا آلودگی خون و اختلاف عقیده حاصل نشود .

    نزدیکتر از دختر عمه برای پسر عم و دختر خاله برای پسر خالو نکاح نمی نمایید و نکاح مادر و خواهر و دختر و عمه و خاله و اگر زن مرده باشد، مادر زن و حتی دایه ای که شیر به طفلی از آن خانواده باشد و نکاح اولاد آن دایه یا کسی که شیر آن دایه خورده باشد و هکذا ابداً تجویز نشده و از ابتدای پیدایش آیین پاک مزدیسنی تاکنون این عقیده پاک مرسوم و معمول بین زرتشتیان بوده و هست و کتب زرتشتی و عادات و رسوم هر عصر بین زرتشتیان گواه صادق این آیین پسندیده می باشد.

    اما افسوس که بی اطلاعان یا نادانسته یا از رو غرض به عمد نسبتهای ناسزا به این کیش بهین و بافرهی داده و آنچه از روی عناد، پیشه خود کردهاند این است که پناه بر خدا زرتشتیان مادر و خواهر و دختر هر یک از نزدیکان خود را که ممکن است بدون ترس خدا و خلق به عقد نکاح خود در می آورند.

    (خداوندا مرا از تکرار این ناسزا بیامرز.

    زیرا غرض از ذکر آن در اینجا رفع این ناسزای کذب محض است نه شرکت در اقرار.) و شاهد قول خود را داستان هما و بهمن قرار می دهند.

    یعنی می گویند به قول شاهنامه چون بهمن دختر خود همای را به عقد مناکحت خویش درآورد که وارث تاج و تخت شده محض آنکه بهمن زرتشتی بوده، البته این عمل را به قانون زرتشتی نموده حالا باید درجه کژی اندیشه و عدم اطلاعات را دید.

    اولاً فرض به این که، این شبهه را قوی گیریم که بهمن این کار را کرده باشد، آیا عقلا و صاحبان انصاف و محققین پیوسته جزء را دلیل کل قرار می دهند، یا کل را دلیل جزء .

    و غیر از سند شاهنامه را چه سند دیگری است و نسبت به کدام یک از سلاطین و شیوخ و اکابر دیگر این طایفه می دهند.

    چنانکه گفتیم فرضاً بهمن چنان عمل زشتی را مرتکب شده باشد دلیل امر مذهب و عادات کلّ نمی شود.

    چه که ایراد بر کلّ در صورتی است که یا چنان امری را از کتب مذهبی بیرون آورند و یا عادت معمول میان زرتشتیان باشد که هیچ یک از اینها نیست و امکان یافتن چنان ایرادی در کتب مذهبی و عادت میان زرتشتیان ندارد .

    بسیاری از سلاطین عیسوی و یهود و هندو و مسلمان و غیره هم درعین استقلال بسی کارهای مخالف مذهب خود نموده و ناموس اهل یک مملکت را بر باد داده اند که دوره تواریخ عالم گواهی بر اعمال گواهی بر شنیع و زشت آن ها می باشد .

    آیا آن حرکات دلیل این می شود که مذهب آنها امر به آن کار نموده است حاشا و ثانیاً شاهنامه را ابداً نمی توان دلیل کلّیات حقایق قرار داد زیرا در بسی چیزهای خیلی بزرگ اشتباه کرده است و اسم ولایت را تعبیر به اسم آدم و نام پادشاه را بر پهلوان و نام طبقه را بر شخص واحد قرار داده است که تواریخ جدید محققین با توضیحات آن اشتباهات را پاسخ داده است و این قصور نه از فردوسی است، زیرا او فقط آنجه در باستان نامه نثری بوده با انتها درجه حسن علم عروض به کمال سلیسی به رشته نظم درآورده، ولی قصور از نویسنده باستان نامه بوده که پس از سوخته شدن کتب ایران به دست اسکندر و بعد به امر عمر، کتاب تاریخ صحیح به دست بعدیان نیامده و در ابتدای سلطنت اعراب بر ایران هم ابداً درخط تاریخ نویسی نبوده اند.

    فهرست منابع 1.زرتشت پیامبری که ازنو باید شناخت (فروغ مزدیسنی) تألیف : ارباب کیخسرو شاهرخ بینش زرتشت اثر:خداداد خنجری

کلمات کلیدی: زرتشت

ظهور زرتشت در فضائي که کاهنان، ساحران، آتشبانان بي شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خداي نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها ميکشيدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهاي ساختگي مافوق بشري تظاهر مي نمود

اهميت‏بررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يکي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است. محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است که در متون کهن زرتش

داريوشِ آشوري فريدريش ويلهلم نيچه (????-­????) را فيلسوفِ فرهنگ ناميده اند، زيرا درگيريِ اصليِ انديشه‌يِ او با پيدايش و پرورش‌ و دگرگوني‌هايِ تاريخيِ فرهنگ‌هايِ بشري ست، به‌ويژه نظام‌هايِ اخلاقي‌شان. تحليل‌هايِ باريک‌بينانه‌يِ درخشانِ او از فرهنگ‌ه

هنگامي که چند قرن بر ورود آرياييان به ايران گذشت اين قوم اندک اندک به شهر نشيني روي آوردند و اين مساءله در جهان بيني ايشان تاءثير گذاشت . در آن روزگار انسان اصلاح گري بر خاست و آرياييان را که خواستار ترک خرافات قديم بودند، به آيين تازه اي دعوت کرد و

اهميت‏بررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يکي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است. محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است که در متون کهن زرتش

مقايسه تطبيقي بين 2001 اديسه فضايي و چنين گفت زرتشت مقدمه: دغدغه‌ي اين نوشتار يافتن روابطي است که اثر کوبريک،2001 اديسه‌ي فضايي، را درمناسبتش با چنين گفت زرتشت نيچه جاي مي‌دهد. دراين راستا از پنجمين نوع از نقد فرامتنيت ژنت، بيش متنيت، استفاده ش

دين زرتشت درباره زمان و جايگاه زرتشت، به سبب از بين رفتن نوشته هاي وابسته به آن بويژه پس از تازش اسکندر مقدوني و تازيان و از بين بردن نسکخانه هاي (کتابخانه هاي) استوارنامه بايسته اي در دست نداريم که بر پايه آن به بازگويي از زمان وجايگاه زيست زرتشت ب

دين زرتشت در فصول مختلف اين تحقيق ، نظريات زرتشت در باره مسائل متعدد، به آن گونه که از گاتاها بر مي آيد، تجزيه و تحليل شد. از اين بررسي ميتوان نتيجه گرفت که هدف اصلي زرتشت تربيت انسان و رشد فضائل عالي و معنوي در اوست. از نظر زرتشت فقط در جامعه انسان

همان طور که مي دانيم خداوند متعال مي فرمايد که در اديان وملتهاي پيشين بنگريد که در زندگي آنها پندي است آموزنده براي شما . از استاد بسيار گرامي جناب آقاي جعفري نهايت سپاس گزاري را دارم که در تهيه اين تحقيق راهنما ومشوق من بوده است آيين زرتشتي دين رس

مذهب زرتشت نيز مانند همه مذاهب ديگر، از دو بخش کتاب و سنت تشکيل شده است، کتاب آسماني زرتشتيان «گاتاها» نام دارد که پيام هاي آسماني بوده، کتاب ديني مزدا پرستان را تشکيل مي دهد و کتاب هايي که از زمان اشوزرتشت تا کنون توسط موبدان بزرگ از روي ضرورت اجتم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول