دین زرتشت
درباره زمان و جایگاه زرتشت، به سبب از بین رفتن نوشته های وابسته به آن بویژه پس از تازش اسکندر مقدونی و تازیان و از بین بردن نسکخانه های (کتابخانه های) استوارنامه بایسته ای در دست نداریم که بر پایه آن به بازگویی از زمان وجایگاه زیست زرتشت بپردازیم.
بنابراین تنها می توان گفت که در گذشته گروهی ا زپژوهشگران بر این باور بودند که زرتشت در حدود ششصد تا هزار سال پیش از زاد روز مسیح میزسته ولی اکنون پژوهشگران دیگر زمان زندگی او را تا چهار هزار سال پیش از زاد روز مسیح گمان می زنند.
زادگاه و جایگاه زندگی زرتشت هم چندان آشکار نیست، ولی گروهی از تاریخ نویسان بر این گمانند که او در یکی از شهرهای خراسان مانند نیشابور یا هرات و بلخ زندگی می کرده است.
از گات ها که تنها بازمانده از زندگی زرتشت است چنین بر آورد می شود که او چون مورد پیگرد روحانیان و سودا گران دینی همزمان خود قرار گرفت، بناچار از زادگاه خود گریخت و به یکی از فرمانروایان آن زمان بنام شاه گشتاسپ پناه برد و پس از چند روزی او توانست شاه گشتاسب را هم به یکتاپرستی راهنمایی کند.
پدر آشور زرتشت پوروشسب، مادرش دُغدوُ و همسر وی هوَوی نام داشته است، فرزندان آشور زرتشت سه پسر بنام های ایسدواستَر، اُروَتدنَر و خورشید چهر و سه دختر بنام های تریتی، فرین، پورچیستا بوده اند.
آشور زرتشت، در نوجوانی باورهای خرافی مردم و پرستش خدایان پنداری را نادرست تشخیص داد.
آنگاه در 20 سالگی، تنهایی را برگزید و به طبیعت روی کرد و پروردگار خود را با دیده دل شناخت.
وی در 30 سالگی از سوی خداوند به پیامبری برگزیده شد و برای نخستین بار، آیین یکتا پرستی را به جهانیان سفارش کرد.
در اندیشه و پیام آشور زرتشت، خداوند هستی بخش، اَهورامَزدا نام دارد.
اَهورا یعنی هستی بخش، مَز یعنی بزرگ و دا از دانش و دانایی آمده است.
از این دیدگاه خداوند، دانای بزرگ است، انسان را بنده و برده خویش نمی داند بلکه با خردی که به انسان بخشیده، جایگاه ارزشمند انسانی و دانایی را به او پیشنهاد کرده است.
از دیدگاه زرتشت، خداوند، کینه توز، انتقامجو، خشمناک و مجازات گر نیست بلکه سراسر نیکی وداد است.
قانون اَشا
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اَشا است.
از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پایه هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکمفرما است او این هنجار و نظم حساب شده را اَشا می نامد.
استواری قانون اَشا بر جهان هستی، بازتاب اراده و خواست پروردگار بزرگ است.
انسان باید خود را با هنجار هستی، همگام و همراز سازد.
راستی و درستی، مهر و فروتنی و فروزه های نیک انسانی را در خود پرورش دهد.
قانون اَشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و هیچ پدیده ای از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پایه این هنجار نا هماهنگ، استوار نباشد.
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اَشا است.
قانون اَشا، نیروی هماهنگ کننده جهان هستی است و هیچ پدیده ای از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پایه این هنجار نا هماهنگ، استوار نباشد.
دو گوهر همزاد آشور زرتشت، در فلسفه پیام خود به دو گوهر همزاد ولی متضاد اشاره دارد که در نظام هستی نقش دارند.
اثر این دو گوهر، نیرویی است که در کوچکترین ذره ها به صورت مثبت و منفی در پروتون و الکترون وجو دارد و همه جای هستی حتی کهکشان، به گونه کشش و رانش و یا دو نیروی همگون اثر می گذارد.
اینان هیچکدام در نظم اَشا، بد آفریده نشده اند، بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند، از اینرو اهورا مزدا خالق بدیها و زشتی ها نیست.
آنچه آفریده شده بر مبنای خرد اهورایی، همه نیک و خوب هستند.
این دو گوهر همزاد و متضاد، به هنگام گزینش و انتخاب، پیوسته در اندیشه انسان بروز می کند.
انسان دانا که از خرد و دانش بهره مند است، سپِنتَه مَینو یعنی منش سازنده در اندیشه او پدیدار و پویا می گردد و شخص نادان که تنها از احساس و تعصب پیروی می کند، در ذهن او، اَنگره مَینو یعنی منشِ ویران کننده و آسیب رسان که در زبان فارسی اهریمن بیان شده است به وجود می آید.
بنابراین آفریننده اهریمن یا اندیشه ویرانگر، خداوند نیست بلکه انسان نادان است که کژاندیشی را به گفتار و دروغ و کردار ناشایست تبدیل می کند.
دین دین از واژه دَئنَه در اوستا آمده و به معنای "وجدان آگاه" یعنی "نیروی تشخیص خوب از بد" بر پایه خرد و آزادی و اختیار است در این بینش، انسان دیندار که می اندیشد و با کمک منش نیک خود آزادانه راه اَشا را برمی گزیند و با همین نگرش و آزادی، در دو جهان مادی و مینوی مسئول می گردد و سرانجام بر اساس کنش و واکنش، نتیجه گزینش خود را دریافت می کند.
بهشت و دوزخ اهورامزدا برای همه خوشبختی و رستگاری آرزو دارد.
از این رو راه درست زیستن را به کسی که از خردش بهره می گیرد نشان داده است.
آنها که کژاندیشی برگزینند، بد گفتاری و زشت کرداری به وجود می آورند، بر خلاف قانون اَشا گام بر می دارند و بر اساس فرآیند کنش و واکنش نتیجه رفتار خود را دریافت خواهند کرد.
از این دیدگاه هرگز پروردگار، جایگاهی بنام دوزخ برای شکنجه انسان پدید نیاورده بلکه این خود انسان است که از روی عملکردش، بهشت و دوزخ را پدید می آورد.
بهشت یا بهترین مکان هستی، رسیدن به شادی و آرامش روان است که بازتاب اندیشه و کردار نیک انسان است.
دوزخ یا بدترین جای هستی، یعنی عذاب وجدان و افسدگی روان، پی آمد کژاندیشی است که در دو جهان مادی و مینوی (تن و روان) به سوی انسان باز خواهد گشت.
تازگی و پوییایی در آیین زرتشت و در راستای قانون اَشا نه تنها واپس گرایی روا نیست بلکه ایستایی و سکون نیز ناپسند است.
فرَشَه واژه ای از پیام آشو زرتشت است که همگان را به سوی تازگی سفارش می دهد.
اندیشه و خرد، تن و روان انسان و به طورکلی فرهنگ و اخلاق بشر، باید به سوی تازگی و پیشرفت حرکت کند، اشور زرتشت در پیام خود از پیروانش می خواهد که همواره جهان را نو و زندگانی را تازه گردانند.
به باور پیامبر باستانی ایران، انسان باید گامهایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر، سازنده تر و کسب آسایش، همراه با آرامش بردارد.
فرَوَهَر در باور سنتی زرتشتیان، وجود انسان از چهار گوهر تشکیل شده است که به هم پیوسته اند و از تاثیرآنها بر یکدیگر، پویندگی و بالندگی از هر فرد سرچشمه می گیرد.
این چهار جزء عبارتند از تن و جان که مربوط به جهان مادی است، روان و فروهر که مربوط به بعد مینوی سرشت آدمی هستند.
واژه فرَوَهَر، از دو قسمت فرَ به معنی "پیش" و وَهَر به معنی "کَشَنده و برنده" درست شده است.
این گوهر، ارزشمندترین پایه وجود انسان است زیرا پرتوی از فروغ بی کران ذات اهورامزدا است که در ذات هرشخص سرچشمه پیدایش و پویایی فروزه های اشویی است.
فروهر گوهری است که روان را از گرایش به کژی وکاستی و دروغ باز می دارد تا روان به آرامی راه خدا جویی را سپری کند و شایستگی فراگیری نور حقیقت و پیام سروش را داشته باشد.
در دوره هخامنشیان، به عنوان آرم ملی، نشانه ای برگرفته از اندیشه های بنیادی دین اشور زرتشت و برخی از نمادهای اندیشه دیگران به ویژه آیین مهر، موجب شکل گرفتن نگاره فروهر گردید.
هر یک از اندامه های نگاره فروهر، گویای مفاهومی در اندیشه نیاکان است.
سیمای فروهر که همانند چهره آدمی و نمود همبستگی با او را دارد.
دو بال در دو سوی فروهر که دارای سه شه پر می با شد و نشانگر "اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک" است که انگیزه پویایی و پرواز و پیشرفت است.
پایین تنه او که دارای سه بخش می باشد.
نمودار " اندیشه، گفتار و کردار بد" است که نا به هنجاری ها و زشتی ها از آن سرچشمه می گیرد و مایه سرنگونی آدمی می شود.
در دو سوی این پیکره دو چنبره دیده می شود که دو نیروی "سپنتا مینو" و "انکره مینو" را بازگو می کند که نخستین به سوی چهره و دومی در پشت پیکره است و در اینجا باز هم اشاره به این می شود که ما باید روی به نیکی آورده و به بدی پشت کنیم.
در میان تنه و یا درون فروهر یک دایره وجود دارد که نمایانگر بی آغازی و بی پایانی روان می باشد.
یک دست فروهر به سوی بالاست که نشانه کوشش برای رسیدن به والایی است.
و در دست دیگر او حلقه ای است که گروهی بر این باورند که آن حلقه پیمان است که نمودار ارج فراوان پیمان و و فاداری به آن در این فلسفه است.
در آیین زرتشت، فروهر و یا روان انسان دارای دو نماد خوبی و بدی است و این امر به خوبی بنمایه فلسفه زرتشت را نشان می دهد که هر کس باید تلاش بنماید تا نیروی سپنتا مینوی خود را فر و شکوه بخشد و کارمایه "انکره مینو" را به زیر پا بکشد و با این پیکار دو گونه گان روان خود را فراهی داده تا راه را بر والایی و رستایی مینوی خود بگشاید و پیشرفت نماید و کامیاب شود.
از سویی دیگر چون دایره میان پیکره نشانه جاودانی بودن روان است می توان این گونه برداشت کرد که هر اندازه که آدمیان برای والایی فروهر خود بکوشند پس از گذشت از این جهان روان آنها از پایگاه بالاتری برای رسایی های خود، دوره نوینی را آغاز خواهد کرد.
بر همین انگیزه است که ایرانیان باستان پس از درگذشت نزدیکان خویش گریستن و زاری و اندوه را نکوهیده و نا شایست می دانستند.
زیرا زمانی که ما بپذیریم که فروهر و یاوران دلبندان ما با گذشتن از این جهان دوره ای از رسایی خود را پشت سر می گذارند و از پایگاه بالاتر و نوی راه رستایی خود را می پیمایند باید خرسند و شاد بود نه اندوهگین و گریان، هرچند که نبود آنان، مایه تلخکامی و ناگواری برای بازماندگان باشد.
بدین ترتیب، در کیش زرتشت هر کسی بر پایه سرشت فروهر خود پاسخگوی رفتار خویش است.
بر نهاد چنین اندیشه نیرومند و والایی بود که هیچگاه کوروش بزرگ و یا بیشتر پادشاهان باستانی ایران به گواه تاریخ نه تنها کیش زرتشت را به زور به مردم ندادند و ستمی بر آنان روا نداشتند بلکه باورهای دیگران را هم آزاد گذاشتند و به اندیشه و کیش آنها ارج نهادند.
همچنین به پیروی و از همین باور آیین زرتشتی و نیز دستورهای مردمی این بزرگمرد خردمند جهان است که فرمان نامه هوده های مردمی (حقوق بشر) کوروش بزرگ هنگام گشایش بابل می گوید.
"من به هیچکس پروانه ندادم که مردمان را آزار و به شهر ویرانی برساند.
من فرمان دادم که نباید هیچ خانه ای آسیب ببیند و نباید به دارایی کسی دستبرد زده شود و سرمایه ای به پروره برود و چاپیده شود.
فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدایان خود آزاد باشند.
فران دادم که همه مردم در اندیشه، جا، دین و رفت وآمد آزادند و هیچ کس نباید کسی را بیازارد." کار و کوشش یکی از موثر ترین عوامل آبادانی و پیشرفت که خوشبختی بشر را به دنبال خواهد داشت کار و کوشش است.
آشور زرتشت از همه خواستار است که در راستای پیروی از قانون اَشا و به یاری منش نیک در حد توان خود برای پیشرفت و آسایش جامعه انسانی تلاش کنند.
هنر آفرینی و تلاش در انجام کار نیک، یکی از راه های نیایش پروردگار است به همین روی، درویشی، ریاضت کشییدن، تنبلی و گدایی از کارهای ناشایسته است.
صلح و دوستی در آیین زرتشت، جنگ و دشمنی چه در جهت کشورگشایی و چه به نام گسترش دین، نادرست است، او به جهانی سرشار از دوستی و مهربانی می اندیشد.
همه انسانها باید با پیوستن و پایبندی به اَشا، مهربانی و یگانگی را در بین خود گسترش دهند تا دوستی جهانی پدیدار گردد.
هر زرتشتی به هنگام نیایش روزانه، باور و پیمان خود را در سرود "مَزده یسنوُاَهمی" به مهر و آشتی در دین مزدایی زرتشتی استوار می سازد، او آیینی را پیروی می کند که مخالف جنگ و خونریزی و ستایش آشتی، از خودگذشتگی و پارسایی است.
شادمانی و خوشحالی دین زرتشت، آیین شادمانی است، از این رو پیروان زرتشت شاد بودن و خوش زیستن را برگزیده اند و از افسردگی و سوگواری دوری می کنند.
در این آیین جشن و سرور، یکی از راه های نیایش و ستایش خداوند و نزدیک شدن به اوست، به همین انگیزه زرتشتیان، غیر از جشن های نوروز، مهرگان و سده، جشن های ماهیانه هم دارند و آن روزهایی است که نام آن روز و ماه برابر می شود.
پیامبر ایران، پیروان خود را شادمان وخشنود می خواهد زیرا در پرتو این فروزه ها، تن انسان نیرومند و روان او شاد می گردد، درنتیجه شوق به کار و کوشش در آن فزونی می یابد.
در بینش اَشو زرتشت خوشبختی و آسایش تنها با تلاش و از راه راستی به دست می آید و هرگز انسانی که از راه ناشایست خود را خوشبخت می پندارد به خرسندی واقعی دست نیافته است.
جشن ها زرتشتیان، به مناسبت های گوناگون تاریخی، ملی، طبیعی و دینی، جشن هایی را در یک سال خورشیدی برپا می دارند.
از گروه جشن های ملی، نوروز جلوه ویژه ای دارد، زیرا شروع سال نو را گزارش می دهد و هنگام شکفتن جوانه ها و بالندگی طبیعت نیز می باشد.
در باور زرتشتیان، نوروز که از ماه فروردین آغارز می گردد، از آن فروهر در گذشتگان است که از ده روز پیش از نوروز برای سر زدن به بستگان خود به سوی آنها خواهند آمد، به همین انگیزه در پایان اسفند ماه هرسال، خانه تکانی می کنند، خشم و کینه را از جان و روان خود می زدایند تا فروهر در گذشتگان خشنود گردند و در سال جدید، برکت و بهروزی را به بازماندگان پیشکش کنند.
سپس در نخستین روز سال نو، به آتشکده ها یا نیایشگاه می روند تا روز و سال نو را با یکدلی و همبستگی در کنار نور و روشنایی، اهورامزدا را نیایش کنند.
جشن مهرگان، در روز مهر از ماه مهر برگزار می شود.
در بیان تاریخی پیروزی فریدون بر ضحاک تازی و ستمگر را به همراه دارد و از سوی دیگر آغاز زمستان را د ر گاه شماری باستانی ایران گزارش می دهد.
جشن چله، بزرگترین شب سال و آخرین روز ماه آذر است.
شادمانی مردم در آن شب برای بلندتر شدن روزها، افزایش روشنایی و زایش مهر (نور خورشید) است.
جشن سده، یادگار مهار شدن آتش به گزارش شاهنامه فردوسی است.
در شامگاه روز دهم بهمن، پُشته های هیزم را فراهم کرده و آن را با مراسمی ویژه آتش می زنند، تاریکی شب را به روشنایی تبدیل و کشف آتش در تاریخ نیاکان خود را ارج می گذارند.
در گاه شماری زرتشتی، سال به دوازده ماه سی روزه و پنج روز پایان سال تقسیم شده است.
در این گاه شماری هر روز نام ویژه ای دارد.
هر گاه که نام روز با نام ماه برابر شود آن را جشن می گیرند.
از برجسته ترین آنها تیرگان جشنی است که از نظر تاریخی به فداکاری آرش کمانگیر در گسترش مرز ایران نسبت دارد.
در تیرگان زرتشتیان به یکدیگر آب می پاشند تا در باور سنتی خود، خرمی و سرسبزی را با آمدن باران آرزو کرده باشند.
جشن اسفندگان، روز سپندارمذ ماه اسفند است سپنتَه آرمَئی تی عشق پاک و مقدس است و بیشتر از زنان سرچشمه می گیرد، این روز به زنان و مادران اختصاص دارد.
به احترام ویژگی های فداکاری، فروتنی و مهربانی مادر، جشن ویژه ای در روز مادر برپا می گردد.
گاهنبارها، جشن های فصلی و مربوط به زندگی کشاورزی و دامپروری هستند که در فرهنگ ایران باستان شکل گرفته اند و شش مرحله در سال برگزار می شود زرتشتیان در هر مرحله گاهنبار، پنج روز به داد و دهش می پردازند و با گردهم آیی در این جشن ها، داده های آفریگار را سپاس می گویند.
حقوق بشر در آیین زرتشت، انسان ها از هر نژاد، ملیت و قوم، با هر زبان و رنگ پوست، دین و عقیده از حقوقی برابر برخوردارند.
برتری طلبی دینی، قومی و نژادی، در این آیین نیست.
زرتشت تنها عامل برتری را پایبندی به قانون اَشا و پیروی از اندیشه، گفنار و کردار نیک می داند.
از دیدگاه اَشو زرتشت، خداوند همه انسانها را آزاد آفریده و آنها را از نعمت آزادی و خرد برخوردار ساخته تا با بهره گیری از اندیشه خویش، دیدگاه و پیشنهادهای گوناگون را مورد ارزیابی قرار دهند و با اختیار کامل بهترین راه را در زندگی برگزینند.
چنانکه انسانها از آزادی اندیشه و بیان برخوردارند، از حق آزادی در انتخاب دین و آیین نیز بهره مند هستند.
وقتی انسانها از حقوقی مساوی برخوردارباشند، زن و مرد و نیز در تمام مراحل مادی و مینوی زندگی حقوقی برابری دارند.
جبر و اختیار فلسفه دین اَشو زرتشت، بدون هیچگونه کم و کاستی، از اختیار با آزادی گزینش جانبداری می کند واز "جبر" سخن نمی گوید در این نگرش نظریه "گناه آغازین" هم مانند نظریه "جبر" پذیرفته نیست به این ترتیب، همه بدون گناه و پاک به این دنیا قدم می گذارند و هر کس با انتخاب راه خود، زندگی و آینده خود را رقم می زند، انسان با هر گونه توانمندی جسمی، روحی و خانوادگی پس از زاده شدن باید تاش کند تا زندگی را برای خود سامان بخشد، با رنج ها و کاستی ها مبارزه کند و آنها را سرنوشت در زندگی به حساب نیاورد.
کیش اَشو زرتشت، دین آزادگی آیین داد و امید است.
برای نمونه گات ها، انسان را به گزینش منشِ نیک، رهبر دانا، دوست خردمند، و همسر اَشو سفارش می کند ولی وادار نمی سازد.
دین زرتشت به هرشخص به عنوان فرد ارج می گزارد.
آزادی و اختیار یکی از با ارزشترین داده اهورایی است و هیچ کسی حق گرفتن آن را ندارد.
حفظ محیط زیست در راستای قانون اَشا، انسان در برابر جهان هستی و آنچه در آن روی می دهد مسئول است و باید از تخریب منابع مادی و معنوی جهان هستی بپرهیزد.
یکی از نمودهای اندیشه نیک در این آیین که بر آن بسیار سفارش شده حفظ محیط زیست است.
بر همه پیروان آیین زرتشت، پاسداشت زیستگاه خود یا به عبارتی گرامی داشت چر "آخشیخ" پاک کننده که عبارتند از: آب، آتش، خاک و هوا بایسته است، آلوده کردن و بهره گیری نادرست یا بیهوده از آنها جزو کارهای ناشایست در باور زرتشتیان به شمار می آید.
پیام زرتشت اَشو زرتشت در رسانیدن پیام اَشا به مردم، نیاز به ههیچ معجزه ای نداشته است او نه با معجزه، بلکه با زبان خرَد و منطق با مردم سخن گفته است، اَشو زرتشت، پیام اهورامزدا را به شیوایی و رسایی در سروده های خویش آورده است.
گات ها، که نخستین سرود های شعر گونه جهان است از روش درست زیستن و رستگار شدن سخن می گوید.
گات ها اندیشه پرور و خِرد گر است و برای همه انسان ها در هر زمان و مکان ساده ترین و بهترین الگوی رفتاری را به گونه منطقی و به دور از هر گونه پندارهای خرافی و نادرست، بیان کرده است.
گات ها یعنی "سرودهای پاک"؛ این معنی را مردمی که پیام اَشو زرتشت را به کار بسته اند، بر پایه ایمان و درک خو بر آن گذاشته اند.
پیام گات ها در بیان اَشو زرتشت، مانترَه است که "کلام اندیشه برانگیز" معنی می دهد.
از دیدگاه گات ها، زندگی مادی انسان بایستی با طبیعت، سازگار و هماهنگ باشد و در مینش مینوی، انسان باید با یاری وهومن دریچه دل خود را به سوی راز هستی بگشاید تا روشنایی حقیقی را مشاهده کند.
سخن گات ها، تنها برای نادایان است زیرا نادان و جاهل، بر پایه احساسات تند و بی منطق خود حرکت می کنند و گوش شنوایی برای پیام اهورایی ندارد.
هنگامی که دانا اندیشه راستی را می آموزد، باید دانش و بینش خود را به دیگران به ویژه افراد ناگاه برساند، تا پندار بافی و خرافات از جامعه انسانی رخت بربندد.
عرفان زرتشت شناخت خداوند، پرورش و و پویایی ویژگی های اخلاقی و نزدیک شدن به اهورامزدا، مهمترین هدف سفارش شده اَشو زرتشت در زندگی انسان است.
پیام آور ایرانی باور دارد که اگر انسان رفتار خود را به شش فروزه ای که از خداوند سرچشمه گرفته هماهنگ سازد، گذری به هفتمین مرحله نیز خواهد داشت و به جایی خواهد رسید که به جز خدا نخواهد دید.
نخستین گام در راه نزدیک شدن به اهورا، وُهومَن یا منش نیک است.
این واژه در زبان فارسی به بهمن تبدیل شده است.
نیک اندیشی یکی از فروزه های ذاتی خداوند است که انسان نیز بایستی آن را در خود پرورش دهد.
گام دوم، گزینش، اَشَه وَ هیشتَه یا بهترین اشویی است که در زبان فارسی به اردیبهشت تبدیل شده است.
اشویی در ذات خداوند، هنجار مطلق و توانایی نظم بخشیدن است این فروزه در انسان نیز کوششی برای هماهنگی در رفتار بر پایه اشویی، یعنی پیوستن به راستی است.
خشَترَه وَ ئیریه که در زبان فارسی به شهریور تبدیل شده است توانایی مینوی و پادشاهی بر خود معنی می دهد فروزه توانایی در انسان، گزیده ای از توانایی ذاتی خداوند به گونه محدود و متناهی است که باید پرورش و افزایش یابد.
توانایی گذشت و مهربانی، توانایی کنترل رفتار ناهنجار با هماهنگی بین احساس و خرد، توانایی پیروی از هنجار اشا، توانایی دفاع از حق و مبارزه با دروغ، توانایی رسیدن به آزادی و آزادمنشی و ...
گام چهارم، فروزه "مهرورزی" است که در گات ها به گونه سپتتَه آرَمئی تی بیان شده و در فارسی به سپندارمذ یا اسفند تبدیل شده است.
در بینش اشو زرتشت رابطه بین انسان وخدا بر مبنای دوستی و محبت است نه از روی ترس و بیداد، پس بر انسان بایسته است تا فروزه "مهرورزی" را در خود افزایش دهد، خویشتن داری، گذشت، فروتنی، مهربانی، بخشندگی و دهشمندی از پرتوهای این فروزه هستند.
فروزه بعدی در پیام اشو زرتشت به صورت هَه اواوَتات و در فارسی به گونه خورداد بیان شده است.
در این مرحله رسایی و کمال در انسان پدیدار خواهد شد و او را به تدریج به انسان آرمانی نزدیک خواهد کرد.
در بینش اشو زرتشت رسایی با جاودانگی که ششمین مرحله است بهم پیوسته هستند.
به این معنی که اگر انسان به رسایی برسد خود به خود به "بی مرگی" نیز خواهد رسید.
اَمِره تات که در فارسی به صورت امرداد آمده، جاودانگی معنی می دهد.
بی گمان این فروزه از ویژگی ذاتی خداوند است، به گونه ای دیگر و به طور نسبی جاودانه خواهد شد.
هفتمین گام در راه عرفان و شناخت اهورا، سرَئوشَه است این واژه در فارسی به گونه "سروش" بیان شده، نور حقیقت و ندای اهورایی است که چون مشعلی، نهاد انسان و دیده دل عارف را روشن خواهدکرد.
بنابر این در کنار کار و کوشش، مراحل عرفان نیز در انسان سپری می شود.
فروزه هایی چون پاکی و راستی، توانایی سازنده و مهرورزی پویا خواهد شد تا رسایی و پایندگی در نهاد او فزونی یابد.
سوی پرستش پیروان آیین زرتشت که خود را مَزَدیسنی یعنی پرستندگان مزدا (خداوند) نیز می گویند در نیایش های خود با تن و روانی پاک، رو به سوی "روشنایی"، خداوند را سپساس گفته نیایش می کنند.
زرتشتیان به گاه نیایش، زندگی سرشار از آسایش و بهروزی را برای نیک اندیشانِ روزگار آرزو می کنند و آتش را در کنار سه عنصر دیگر آب، خاک و هوا گرامی می دارند و از آتشکده ها به نشانه مهر و پاکی در محل زندگی خود، پاسداری می کنند.
آنان از روشنایی آتش، همانند نورهای دیگر، به عنوان پرستش سو (قبله) به هنگام نیایش بهره می گیرند.
ایرانیان از سال ها پیش، آتش را به عنوان نماد موجودیت خود یا به عبارتی پرچمی برای هویت ملی خود در نظر داشتند و به آن افتخار می کردند.
زیرا آتش از بین برنده ناپاکی ها و روشن کننده تاریکی هاست.
گرما و انرژی آتش، چرخ های صنعت و پیشرفت را به چرخش می آرد.
آتشِ درونی انسان است که اندیشه او را به خرد بی پایان اهورایی پیوند می زند.
بنابراین زرتشتیان به پیروی از نیاکان خود همچنان آتش را گرامی داشته، از روشنایی آن به عنوان قبله به هنگام نیایش بهره می گیرند.
تاریخ زرتشتیان دین زرتشت از زمان کیانیان و هخامنشیان به تدریج در ایران رواج یافت.
در حکومت اشکانیان، گسترش پیدا کرد و در دوران ساسانیان دین رسمی ایرن شد، پس از ایجاد نابرابری اجتماعی در ایران که در حکومت ساسانی روی داد، با یورش تازیان، بعضی از ایرانیان تغییر دین دادند.
گروهی از زرتشتیان که تحمل حکوت بیگانه را نداشتند، به سوی کشور هندوستان مهاجرت کردند.
آنان با تلاش و پشتکار خود، سازندگی را گسترش دادند و هم اکنون به نام پارسیان از شهروندان ارزشمند و خوشنام هندوستان به شمار می آیند.
زرتشتیانی که در زادگاه خود ایران باقی ماندند، در نخستین حکومت های پس از ساسانیان و تعصب های موجود، روزگار سختی داشتند و پس از سال ها رنج و دربدری به شهرهای کویری ایران، یزد و کرمان پناه بردند و با کندن کاریزها، آب را از دل زمین برآوردند و پیشه سفارش شده پیامبرشان، کشاورزی را در شهرهای کویری گسترش دادند.
قرنها بعد پس از اینکه بیداد و تعصب کاهش یافت به شهر های بزرگتر ایران نیز مهجرت کردند.
با ایجاد مراکز دینی، آموزشی و اجتماعی هم اکنون در کنار دیگر هم میهنان به همزیستی مسالمت آمیز که بدان باور دارند ادامه می دهند و همواره برای میهنشان، ایران آرزوی پایندگی و سرافرازی می کنند.
نتیجه: تحقیق درمورد دین زرتشت کار مشکلی است بخصوص که اسکندر مقدونی پس از شکست هخامنشیان دستورداد تا تخت جمشید را آتش بزنند و کتابخانه ها را بسوزانند.
تازی ها هم پس از شکست دودمان ساسانی این کار را بگونه ای گسترده تر انجام دادند و هرجا نوشته و یا دفتری یافتند آن را به آب و آتش سپردند و همچنین به کشتار همگانی پیروان آیین زرتشت پرداختند و آنها را به آتش پرستی بدنام کردند...
موضوع جالب توجه دیگر ارتباط بین این دین با ادیان یکتاپرستی بعد از آن است ماری بویس دراین مورد میگوید: ...
بنابراین زرتشت اولین شخصی بود که تعالیم دادرسی فردی، بهشت و جهنم، رستاخیز جسم، بازپسین دادرسی عام و زندگی جاودانه روح و جسم با هم را آموزش داد.
بعدها این اصول از طریق اقتباس کردن یهودیت، مسیحیت و اسلام از آن موضوعات آشنای اعتقادات تعداد کثیری از افراد بشر شد.
حقیقتا در خود دین زرتشت است که کامل ترین ارتباط منطقی شان را دارند.
به عقیده من زیباترین پیام زرتشت در شعار معروف او –پندار، گفتار و کردار نیک- است که گویی تمام آموزه های دینی را بصورت زیرمجموعه ای از خود دربرمیگیرد و آویزه گوش کردن آن اثرات بسیار مفیدی بر انسان خواهد گذاشت به این صورت که با گفتار نیک همواره پیام خیر و نیکی را در جامعه بگسترانیم و سرلوحه اعمال خود قرار دهیم و با کردار نیک آنها را به حقیقت برسانیم.
و پندار نیک نشان دهنده آن است درک فلسفه ی این گونه گفتار و عمل، شرط اساسی نیک انگاشته شدن آن است.
منابع: نگاهی به دین زرتشت (انجمن موبدان تهران) 2.
Zoroastrian faith and philosophy http://www.zoroaster.net/indexe.htm 3.
http://www.avesta.org/zcomet.html