دانلود مقاله زن از دیدگاه شهید مرتضی مطهری

Word 108 KB 15415 42
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ازنظر مطهری زندگی اجتماعی آدمی برخلاف زندگی اجتماعی حیوانات همواره دستخوش تغییر وتحول است.

    طبیعت انسان را بالغ و آزاد و خود سرپرست قرار داده است .

    انسان راه خود را به کمک عقل وعلم وبا قوانین وضعی می پیماید و به همین دلیل است که در مسیر تکامل خود به فساد و انحراف کشیده میشود .

    به عقیده مطهری این دو استعداد یعنی استعداد انحراف و استعداد تکامل از یکدیگر تفکیک اپذیر نیستند .

    دو استعداد بالا انسان را به افراط وتفریط می کشانند .

    او معتقد است که انسان کوشش میکند با نیروی علم و ابتکار، هم خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان هماهنگ کند، و هم جلوی انحرافات زمان را بگیرد .

    امااین روند همواره در مسیر درست خود حرکت نمیکند و انسان دچار بیماری جمود و جهل میگردد .

    به عقیده مطهری بیماری اول سکون و توقف ،و بیماری دوم سقوط و انحراف را برای زندگی آدمی به ارمغان می آورد .



    مطهری میگوید:
    جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد ، و جاهل هرپدیده نو ظهوری را به نام مقتضیات زمان ، به نام تجدد وترقی موجه میشمارد .

    جامد هر تازهای را فساد و انحراف میخواند و جاهل همه را یک جا به حساب تمدن و توسعه علم و دانش میگذارد .
    قطعه بالا در شناسایی دیدگاه اجتهادی مطهری دارای اهمیت است ؛ دیدگاهی که خود او از آن به دیدگاه اعتدالی یاد میکند .

    به این ترتیب نگرش مطهری به مسایل زنان ، نه دیدگاه تجددگرایی محض است ونه نگرش سنتی .

    چنین طرز تلقیای سبب میشود که مطهری مساله زن رادر عصر کنونی نه رهایی زن در معنای لیبرالی ، بلکه درخانواده بداند .ازاین رو مطهری نقطه عطف بحث خود از جنبش زنان را در کشورهای اسلامی ،حقوق طبیعی خانواده معرفی میکند .

    به این ترتیب مبنای تمامی تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری از قبیل حجاب ، میراث، خواستگاری ، ازدواج و...

    بر اساس این حقوق تفسیر میشود .

    اما درک این حقوق خود در گروی فهم مفهوم طبیعت ویا فطرت است .

    به این ترتیب شناخت مساله زن ، روش مطالعات زنان ، طبیعت و حقوق طبیعی مهمترین بنیانهای شناخت تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری هستند
    قطعه بالا در شناسایی دیدگاه اجتهادی مطهری دارای اهمیت است ؛ دیدگاهی که خود او از آن به دیدگاه "اعتدالی " یاد میکند .

    به این ترتیب مبنای تمامی تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری از قبیل حجاب ، میراث، خواستگاری ،ازدواج و...

    اما درک این حقوق خود در گروی فهم مفهوم" طبیعت" ویا" فطرت " است .

    به این ترتیب شناخت مساله زن ، روش مطالعات زنان ، طبیعت و حقوق طبیعی مهمترین بنیانهای شناخت تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری هستند .

    مساله زن از نظر مطهری مطهری در مقدمهای که به کتاب نظام حقوق زن در اسلام در سال 1353 نگاشت، جهتگیری خود را در باره مسایل زنان به خوبی نشان داده است .

    این مقدمه توضیح مناسبی از دیدگاه اجتهادی مطهری میباشد که ضمن آن پس از تاکید بر توجه به اقتضائات جهان معاصر ، انحراف جنبشهای فمنیستی معاصر را از نظر او آشکارا نشان میدهد .

    مطهری در این مقدمه اساسی ترین مساله زن را در جامعه معاصر نظام حقوق خانواده میداند .

    به عقیده مطهری پیدایش شعار آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد ،به عنوان مساله اصلی فمنیسم در دنیای غرب به حوادث سده هفدهم میلادی و بعداز آن بر میگردد .

    در تفسیر مطهری ، از سده هفده به بعد ، پابه پای نهضتهای علمی وفلسفی ، نهضتی در زمینه مسایل اجتماعی و به نام حقوق بشر پا گرفت .

    نویسندگان سدههای هفده وهجده عقاید خود در باره حقوق فطری و طبیعی و سلب ناپذیربشر را در میان مردم منتشر کردند .

    مطهری اصل اساسی مورد توجه این نویسندگان را وجود یک سلسله از حقوق و آزادیهای طبیعی برای انسان میداند .

    این نهضتهای فکری و اجتماعی ابتدا در انگلستان ،سپس در امریکا وفرانسه ثمرههای خود را آشکار کرد وسپس به تمام نقاط دنیا گسترش یافت.

    مطهری تحول بعدی را در سده نوزدهم میجوید ؛ زمانی که اندیشههای جدید در زمینه حقوق انسانها در مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدیدار شد .

    این تحولات در نهایت به سوسیالیزم منتهی گشت .

    مطهری بیان میکند که تا اوایل سده بیستم تمامی تلاشها در زمینه حقوق انسانها مربوط به حقوق ملتها در برابر دولتها یا حقوق طبقه کارگر در برابر طبقه سرمایهدار بود .

    مطهری بیان میکند که در سده بیستم، برای نخستین بار مساله حقوق زن در برابر حقوق مرد مطرح شد وتساوی زن ومرد اعلام گشت .

    در جمع بندی مطهری از تحولات سه سده اخیر ، این نکته برجسته است که محور اصلی همه نهضتهای اجتماعی غرب دو مساله آزادی و تساوی است ، واز این روست که او معتقد است که در نهضت حقوق زن در غرب به عنوان ادامه نهضتهای اجتماعی اروپا ،جز از آزادی و تساوی سخنی به میان نیامد .

    این مساله به نظر مطهری با توجه به وضعیت مرارت بار تاریخ حقوق زن در اروپا تشدید میشود .

    به این ترتیب پیشگامان نهضت اجتماعی اروپا ، آزادی زن وتساوی حقوق زن ومرد را مکمل و متمم حقوق بشر دانستند .

    در حالی که به عقیده مطهری آن چه که به فراموشی سپرده شد مساله اساسی نظام حقوق خانواده بود .

    در تحلیل انتقادی مطهری از نهضت رهایی زن در اروپا ، دلیل غفلت از حقوق خانواده آن است که درجریان این نهضت،داروی تمام بدبختیها و بیچارگیهای زن غربی را از شعار تساوی و آزادی طلب کردند .

    از این رو تساوی و آزادی زن به عنوان انسان ، براین حقیقت پرده افکند که زن به جهت زنانگی خود ازیک سری مشخصات مخصوص به خود برخوردار است که با ویژگیهای مرد تفاوت میکند .

    به نظر مطهری، این راز انحراف مساله زن در غرب ، ودلیل انحراف جنبشهای فمنیستی است .

    به عقیده او توجه به این تفاوتها که بر خاسته از طبیعت متفاوت هر یک از دو جنس مذکر ومونث است، تصحیح کننده مساله زن در جهان اسلام وغرب میباشد بخش نخست تفسیر مطهری از نهضت فمنیسم ،آن جا که توجه به مساله آزادی وخواست تساوی با مرد را موجب غفلت از حقیقت تفاوت میداند ، حاوی نقد فمنیسم لیبرال ، فمنیسم سوسیال و فمنیسم مارکسیستی است، در حالی که بخش اخیرسخنان او ، آنجا که به تحلیل انحراف نهضتهای فمنیستی غربی به دلیل غفلت از بعد انسانی زن وبزرگ نمایی بعد زنانگی زن می پردازد ، حاوی دیدگاه انتقادی مطهری به فمنیسم رادیکال میباشد.

    مطهری در جای دیگر می گوید زن در جهان گذشته به دلیل غفلت از انسانیتش مورد اجحاف قرار گرفت .

    ابن سخن نقد عمومی مطهری به دیدگاه سنتی است که واکنش در برابر آن، پیدایش فمنیسمهای لیبرال،سوسیال ومارکسیستی میباشد.

    در حالی که به عقیده او، زن در عصر حاضر به دلیل چشم پوشی از ویژگیهای زنانهاش، تحت ستم است .این قطعه ، در واقع نقد عمومی مطهری به فمنیسم رادیکال است که ویژگی زنانگی را عامل تعیین کننده جنبش زنان میداند .

    اصل اجتهاد و روش مطالعات زنان مطهری این عقیده را که هر تغییری که در وضعیت اجتماعی و از جمله در وضعیت زنان پیدا شود ، خصوصا اگراز مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد ، باید به حساب پیشرفت و تکامل گذاشته شود ، نمیپذیرد و آن را از گمراه کنندهترین افکاری میداند که دامنگیر مردم امروز شده است .

    او این گمان را رد می کند که چون وسایل و ابزارهای زندگی روز به روز تغییر می کند و کاملتر می گردد و با پیشرفت علم و صنعت ، تمام تغییراتی که در زندگی انسان پیدا می شود ، نوعی پیشرفت است که باید از آن استقبال کرد.

    به عقیده مطهری زمان همان گونه که پیشروی و تکامل دارد ، به انحراف و فساد نیز کشیده میشود .

    وضعیت زنان در غرب زمان حاضر، میتواند نمونه خوبی از ادعای بالا، برای مطهری باشد و همان طور که او معتقد است یک مصلح یا جنبش اصلاحی میتواند با قیام بر ضد وضعیت زنان ، آن را اصلاح کند ، یک مرتجع یا حرمت ارتجاعی نیز میتواند با مخالفت با زمان حاضر ،وضعیت زن معاصر را به تباهی و فساد بکشاند .

    او که از گروه اول به نام جاهلان و از گروه اخیر به نام جامدان نام میبرد، میگوید جاهل و جامد هر دو فرض میگیرند که وضعی که زنان در گذشته داشتند جزو شعایر ومسایل دینی و بر خاسته از آن است و تنها تفاوتی که با هم دارند آن است که جامد نتیجه میگیرد که این شعایر را باید نگهداری کرد و جاهل به این نتیجه میرسد که دین ملازم با کهنه پرستی و علاقه به سکون است .

    به عقیده مطهری کنش و واکنش دو گروه بالا وضعیت زن را مشکل تر میکند چرا که جمود جامدان موجب میدان دادن به تاخت وتاز جاهلان میشود و جهالت جاهلان ، جامدان را د رعقایدشان متصلب تر میکند .

    در واقع این جا مساله زمان و جهت گیری ارزش گذارانه نسبت به آن است که مساله" زن جدید" را پیش میکشد .

    نظر مطهری نسبت به تغییر، نگاه پیشرفت تک خطی نیست ، از این رو اومیگوید تجددگرایان افراطی ، گویا زمان را "معصوم" گمان میکنند وتغییرات سه سده اخیر در وضعیت زن را به دلیل جدید بودن آن مطلوب میپندارند .

    برای آنها به عقیده مطهری خوب و بد مفهومی جز نو و کهنه ندارد .

    این سخن به معنی هواداری از سنت گرایی نیست چرا که کهنه گرایی نیز خود در حقیقت از عقیده به نظریه تکامل خطی بر میخیزد و به معنی عصمت گذشته است .

    پس در این صورت در برابر مساله زن دردنیای معاصر چه باید کرد ؟

    پاسخ مطهری بسیار آشکار است زیرا اسلام با قوانین ثابت و متغیری که دارد با توسعه تمدن و فرهنگ سازگار است و میتواند با وضعیت متغیر زن معاصر انطباق یابد .

    به اعتقاد مطهری اسلا م از چند روش میتواند به این مهم دست یابد .نخست این که اسلام شاخصهایی برای سیر بشر نصب کرده است .

    این شاخصها به عقیده او از سویی مسیر و مقصد وضعیت مطلوب زن را ارایه میکند و ازسوی دیگر انحرافها و تباهی های وضعیت موجود را نشان میدهد .

    او از این سخن نتیجه می گیرد که در اسلام یک وسیله یا یک شکل ظاهری و مادی نمیتوان یافت که جنبه " تقدس " داشته باشد تا مسلمانان موظف به رعایت همیشگی آن باشند.

    دومین ویژگی قوانین اسلام مربوط به دسته بندی آنها به دو دسته ثابت و متغیر است .

    این احکام بر حسب دو گونه نیازآدمی وضع شده است .

    به عقیده مطهری اسلام در باره نیازهای دگرگونی پذیرانسان حالت متغیری اتخاذ کرده است .

    اسلام اوضاع معاصر زنان را به اصول ثابتی مربوط کرده است ودر نتیجه این ارتباط، آن اصول ثابت در هر وضعی از اوضاع کنونی قانون فرعی خاصی را به وجود می آورد.

    سومین خصوصیت که به اسلام امکان انطباق تعالیمش با دنیای معاصر را میدهد، رعایت درجه مصالح موجود در دستورهای آن است .

    به عقیده او اسلام به کارشناسان اسلامی اجازه داده است که با سنجش اهمیت مصلحتها ی گوناگونی که در خلاف جهت یکدیگرپیرامون زندگی زنان پدید میآ یند و با توجه به راهنماییهای خود اسلام درباره این سلسله مراتب مصالح ، آن مصلحت را که مهم تر است انتخاب میکنند .

    و در نهایت آخرین ویژگی احکام اسلام ،مربوط به قوانینی است که " حق وتو" دارند.

    این قوانین در وضعیتهای ضرری و حرجی زنان ، احکام ثابت زنان را تعلیق میکنند .

    مطهری علاوه بر ویژگیهای مربوط به احکام به دو امرتاثیرگذار اساسی دیگردر مطالعات زنان اشاره میکند .

    نخست اختیارات حاکم اسلا می در مسایل و معضلات زن معاصر است و سپس اصل اجتهاد .

    مطهری در جای دیگر اجتهاد را به اجتهاد ممنوع و اجتهاد مشروع تقسیم میکند .

    با دقت در سخنان مطهری آشکار میگردد که اجتهاد ممنوع در نزد او ، همان قوانین و مقرراتی است که بر اساس احکام اسلام به یکی ازشیوههای فوق الذکر ، وضع نشده باشد .

    از این رو آموزههای فمنیستی غربی نمیتواند موجه باشد .

    اما اجتهاد مشروع ، در نزد او، کاربرد تدبر وتعقل در فهم ادله شرعی و با اتکای به یک دسته شایستگیهای علمی بدست میآید .

    بنابر این ، تعالیم جنسی و جنسیتی اسلام در نزد مطهری ضمن رکون به اقتضائات دنیای معاصر ، میباید به قوانین اسلام به صورت یکی از صورتهای ممکن منقاد باشد .

    طبیعت ، فطرت وحقوق طبیعی مطهری میان سه اصطلاح طبیعت، غریزه وفطرت تفاوت میگذارد .

    به عقیده مطهری طبیعت معمولا برای اشیای بیجان به کار میرود اما کاربرد آن برای جانداران نیز مجاز است .

    از نظر او مفهوم طبیعت برای بیان یک خاصیت از خاصیتهای ذاتی یک چیز بیجان یا یک جاندار به کار میرود.

    به نظر مطهری ،براساس تفکر فلسفی هر یک از موجودات هستی خواصی مربوط به خود دارند که دیگر موجودات از آن بیبهره اند از این رومیباید نیرویی در آنها نهفته باشد که خاستگاه خاصیت مزبور باشند .

    او، همانند دیگر فیلسوفان اسلامی، این نیرو را که سر منشا خواص یک چیز یا یک موجود است طبیعت یا طبع آن مینامد .

    اما به عقیده مطهری اصطلاح غریزه ،بیشتر در باره حیوانات به کار میرود .

    در حالی که کاربرد این مفهوم در انسانها کمتر ، ودر مورد جماد ونبات بدون کاربرد است .

    سرشت غریزه هر چند هنوز ناشناخته است اما بیانگر یک ویژگی درونی در حیوانات است که راهنمای زندگی آنها میباشد .

    به عقیده او این حالت د رحیوانات حالتی نیمه آگاهانه است و اکتسابی نیست .

    و سرانجام مفهوم فطرت مخصوص انسان است .

    فطرت از نظر مطهری امری تکوینی میباشد .

    از این رو اکتسابی نیست اما از غریزه آگاهانهتر است ؛ به همین دلیل آدمی به فطریات خود آگاهی دارد.

    فطرت آدمی همچنین به مسایل مادی محدود نمیگردد بلکه به مسایل انسانی ارتباط مییابد.

    به رغم اصطلاح شناسی بالا مطهری در مسایل زنان از مفهوم طبیعت در کاربرد عام آن استفاده میکند که شامل اصطلاح فطرت وطبیعت هر دومیشود .

    اینک پرسش اصلی آن است که از نظرمطهری طبیعت زن چیست ؟

    وبا طبیعت مرد چه تفاوتی دارد ؟

    ابتدا باید اذعان کرد که براساس مقدمات بالا، مطهری به تفاوت طبیعت مرد و زن اعتراف دارد .

    و همین تفاوت در طبع است که نقشها و وظایف خاصی را برای هر یک از آنها ایجاب میکند .

    او در جاهای مختلف از آثار خود طبیعت زن را "جلوهنمایی" و " نازیدن" ، و "اسیر محبت مرد بودن" میداند .

    در حالی که طبیعت مرد بیشتر " نیازمندی " ،" طلب" ، " بنده شهوت " و " خریدار وصال زن بودن " است .

    طبیعت، مرد را مظهر طلب وعشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن ومعشوق بودن ...

    این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز وطلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است .

    ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد ، با این وسیله جبران کرده است .

    مطهری می پذیرد که اسلا م برای انسان نوعی شخصیت ذاتی وقابل احترام قایل است ومعتقد است که متناسب با کرامت انسان در متن آفرینش یک سلسله حقوق و آزادیها به اواعطا گشته است.

    اواذعان دارد که این حقوق نیز مورد پذیرش اسلام میباشد .

    این دو اصل مطهری را به این نتیجه میرساند که یگانه مرجع صلاحیتدار برای شناسایی حقوق واقعی انسانها کتاب آفرینش است و وضعیت حقوقی زن و مرد در مقابل یکدیگر ، با مراجعه به آن مشخص میشود .ظریهای که ایده طبیعت را به حقوق زنان ربط میدهد این است از نظر ما حقوق طبیعی و فطری از آنجا پیدا شد ه که دستگاه خلقت با روشن بینی و توجه به هدف ، موجودات را به سوی کمالاتی که استعداد آنها در وجود آنها نهفته است سوق میدهد .

    هر استعداد طبیعی مبنای یک "حق طبیعی " است و یک "سند طبیعی" برای آن به شمار میآید .

    به عقیده مطهری دستگاه خلقت هر نوعی از انواع موجودات را بر پایه اصل عدل ، در مداری مخصوص به خود او قرار داده است و سعادت او در آن قرار که در مدار طبیعی خودش حرکت کند .

    مطهری معتقد است دستگاه آفرینش در این کار خود هدف دارد وآنها را از روی بیخبری انجام نمی دهد .

    از این رو حقوق خانواده مانند دیگر حقوق طبیعی باید در طبیعت جست وجو شود .

    مطهری میگوید: از استعدادهای طبیعی زن و مرد و انواع سندهایی که خلقت به دست آنها سپرده است میتوانیم بفهمیم آیا زن و مرد دارای حقوق و تکالیف مشابهی هستند یا نه؟

    مطهری تفاوتی میان حقوق طبیعی مدنی و حقوق اکتسابی قایل میشود .

    به نظر او انسانها همه از حقوق طبیعی مساوی و مشابهی برخوردار هستند در حالی که در حقوق اکتسابی چنین وضعی دیده نمیشود .

    او دلیل وجود چنین وضعیتی را آن میداند که انسانها برخلاف حیوانات اجتماعی دیگر طبعا دارای سلسله مراتب اجتماعی نیستند و این به آن معنا است که سازمان اجتماعی انسان طبیعی نیست بلکه وظایف ونقشها بر اساس عرف و رسم و قانون بوجود آمده اند .

    به عقیده مطهری حقوق خانواده مانند حقوق مدنی نیست که برای همه اعضای خانواده مشابه و همسان باشد .

    این امر بدان جهت است که بنابر حکم طبیعت هر یک از پدر ومادر وفرزندان با استعدادها و احتیاجهای مشابهی در زندگی خانوادگی شرکت نمیکنند .

    دست آفرینش آنها رادر وضع نامشابهی قرار داده است و برای هر یک از آنها نقش و وضع معینی در نظر گرفته است .

    تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام مسایلی را که بررسی میکند فهرست مینماید .

    بر اساس فهرست او ،حیثیت وحقوق انسانی زن ،تفاوت زن با مرد، مسایل خواستگاری ، ازدواج موقت ، استقلال اجتماعی ، مهریه ونفقه ، میراث ، طلاق، چند همسری مردان د ر کتاب او بررسی شده اند.

    او در ادامه فهرست خویش مسایلی چون حق سرپرستی مرد ، حق حضانت فرزندان ، عده زن ، مساله اجتهاد وجواز صدور فتوای زن ، مقررات قضایی و جزایی ، پوشش ، اخلاق و تربیت زن ، اخلاق جنسی از قبیل غیرت و عفاف و حیا ، حق اشتغال در خارج از خانه ، مقام مادری را نام میبرد که به پارهای از آنها در کتاب اخلاق جنسی خود پرداخته است اما متاسفانه به مساله حقوق سیاسی زن ، حقوق مدنی او و حق اشتغال در خارج از خانه یا پرداخته نشده است ویا این که به صورت مختصر اشاره شده است .

    مطهری برخلاف عقیده رایج جنبشهای تساوی طلب فمنیستی سده بیستم ، معتقد است که در پرتوی پیشرفتهای این سده ، تفاوتهای زن و مرد بیشتر روشن و مشخص شده است اما نباید چنین گمان کرد که این تفاوتها به معنی برتری جنس مرد بر زن است یا این که زن جنس ناقص و پست میباشد .

    به عقیده مطهری آفرینش از این تفاوت هدف دیگری داشته است .

    مطهری معتقد است که خلقت این تفاوتها را برای این منظور به وجود آورده است که پیوند خانوادگی زن ومرد را محکمتر کند و شالوده وحدت آنها را بهتر بریزد .

    به این ترتیب قانون آفرینش با ایجاد این تفاوتها به دست خود ، حقوق ووظایف خانوادگی را میان زن و مرد تقسیم کرده است همان گونه که اختلافات میان اعضای یک بدن را ایجاد کرده است .

    تشبیه تفاوت میان زن ومرد به اختلاف کارکردی اعضای بدن ، تفاوت زن ومرد را به نقص جنس زن و کمال جنس مرد راهنمایی نمیکند بلکه مطهری را به " تناسب " بیشتر زن و مرد برای زندگی مشترک میرساند .

    او همچنین از این تشبیه این نکته را استنتاج میکند که مجرد زیستن انحراف از قانون آفرینش است .

    مطهری ادعا میکند که در پرتوی اکتشافات جدید ، آشکار گشته است که دنیای زن و مرد در بسیاری از قسمتها با هم متفاوت است .

    او در یک دسته بندی دو گونگیهای زن و مرد را به سه لحاظ تقسیم میکند .

    نخستین این دو گونگیها تفاوت آنها به لحاظ جسمی است .

    مطهری در این جا به بیان اختلافات زیستی میان زن و مرد میپردازد و از مواردی چون درشتی و بلندی و نیروی بدنی بیشتر مرد نسبت به زن ، در مقابل مقاومت بیشتر زن در برابر بیماری و بلوغ زودتر زن نسبت به مرد مثال میآورد .

    مطهری از مواردی چون میل به کارهای پر جنب وجوش ، مبارزه طلبی و غوغاگری مرد در برابر روحیه صلح جویی و احساساتی تر بودن و مذهبی تر بودن زن ، برای تفاوتهای روانی میان زن ومرد مثال میآورد .

    به نظر مطهری زن و مرد نسبت به نوع احساسات نسبت به یکدیگر نیز با هم اختلاف دارند .

    مرد بنده شهوت خود است و زن در قید محبت مرد .

    مرد خواهان تصاحب زن است و زن در پی تسخیر دل مرد .

    تفاوتهای بالا موجب ایجاد تفاوتهایی در حقوق و وظایف زن و مرد میشود امااین بدان معنی نیست که زن ومرد از لحاظ حیثیت و شرافت انسانی یکسان نباشند .

    مطهری در فصلی تحت عنوان " مقام انسانی زن از نظر قرآن " ، ابعاد تساوی انسانی زن ومرد را بر میشمارد .

    او بیان میدارد که قرآن با صراحت در آیات متعددی زنان را هم جنس مردان میداند و به آیه اول سوره نساء و آیات سوره نحل و روم اشاره میکند .

    به عقیده مطهری ، برخلاف کتابهای مذهبی دیگر زن از مایهای پستتر از مایه مرد آفریده نشده است ، بر خلاف عقاید گذشته ، زن شیطان کوچک نیست ، حواء باعث اخراج آدم از بهشت نشد بلکه شیطان هر دوی آنها را فریفت، زن توانایی نیل به مقامات معنوی و الهی را دارد ، زن مقدمه آفرینش مرد نیست ، او سهم خاص خود را در تولید نسل دارد ، زن مایه سکون و آرامش مرد است .

    اما تساوی مرد وزن در انسانیت به معنی تشابه آنها در حقوق و وظایف نیست .

    مطهری بیان میکند که نامشابه بودن حقوق زن و مرد در حدود مقرر در طبیعت ، سازگار با حقوق فطری و عدالت است .

    عدم تشابه حقوق زن و مرد درحدودی که طبیعت زن ومرد را در وضع نامشابهی قرار داده است ،هم با عدالت و حقوق فطری بهتر تطبیق میکند و هم سعادت خانوادگی را بهتر تامین می نماید و هم اجتماع رابهتر به جلو میبرد .

    مطهری براساس ایده بالا به بررسی مهم ترین مسایل زنان که از نظر او در حقوق خانوادگی خلاصه میشود، میپردازد خواستگاری و نامزدی: نخستین اقدام برای تشکیل خانواده خواستگاری است.

    برای این کار مرد از زن تقاضای همسری میکند .

    مطهری این رسم کهن را بزرگترین عامل حفظ حیثیت و احترام زن میداند که با طبیعت هر یک از زن و مرد نیز سازگار است .

    چرا که طبیعت ، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن .

    ..

    این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز وطلب و در غریزه زن نازو جلوه قرار داده است .

    او در پاسخ به اعتراضهایی که به رسم خواستگاری مرد از زن میشود میگوید که این رسم به معنی خرید رقبه زن نیست بلکه به معنی خرید وصال اواست .

    رسم خواستگاری تدبیر ظریفی است برای حفظ احترام زن.

    مطهری فلسفه خواستگاری مرد از زن را چنین بیان میکند قانون خلقت ، جمال و غرور وبی نیازی را در جانب زن ، و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است .

    ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری میکرده است .

    ازدواج : مطهری میگوید که اسلام ریاضت جنسی و تقدس تجرد را نمیپذیرد بلکه ازدواج را مقدس میداند و دوست داشتن زن راازاخلاق پیامبران میداند.

    ازنظر او ازدواج دارای ابعاد فردی و اجتماعی میباشد .

    به عقیده او تمتع شخصی و مسرت فردی انگیزه افراد در تشکیل زندگی خانوادگی است ، اما به این نکته نیز اشاره میکند که اسلام اصرار زیادی دارد که محیط خانواده کانون خوشی ها و کامیابیهای جنسی باشد و زن و مردی را که از این نظر کوتاهی کنند نکوهش میکند .

    در عوض محیط اجتماع ، محیط کار و فعالیت است و باید از هر نوع کامیابی جنسی در آن خودداری کرد.

    به عقیده مطهری ازدواج تنها برای آن نیست که زن و مرد از مصاحبت هم لذت ببرند .

    ازدواج برای آن صورت میگیرد که کانونی برای پذیرایی نسل آینده تشکیل گردد .

    خانواده محیطی است که عواطف اجتماعی و انسانی در آن رشد میکند و افراد یک ملت خود را برادر یکدیگر میبینند .

    مهریه و نفقه : مطهری تاریخ وجود رسم مهریه را به پنج مرحله تقسیم میکند.

    در مرحله اول که به دوران ماقبل تاریخ باز میگردد به دلیل رواج رسم مادر سالاری فرزندان حاصل از ازدواجهای بیرون قبیلگی ، به مادر منتسب میشدند در این دوره مهریهای وجود نداشت .

    درمرحله دوم پس از آن که مرد به نقش خود در تولید نسل آگاه شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت زن را تابع خود ساخت و دوره پدر سالاری آغاز شد.

    در این دوره گزینش همسر با ربودن دختران قبایل دیگر صورت میپذیرفت .

    در دوره بعد رسم دزدیدن دختران قبایل دیگر منسوخ شد و به جای آن مرد اجیر پدر زن میشد و همسر خود را در ازای خدمت به پدر زن خود به دست میآورد .

    در مرحله چهارم مرد به جای کار نزد پدر زن خود ، هدیه ای را تقدیم پدر زن خود کرد .

    د رپنجمین مرحله که مطهری آن را مرحله اسلام میداند مرد هنگام ازدواج هدیهای را پیشکش خود زن میکند .

    در این مرحله زن استقلال مالی خود را حفظ میکند و به خواست خود شوهر خود را میگزیند .

    تا زمانی که به خانه شوهر نرفته کسی حق ندارد او را به خدمت خود در آورد و محصول کار او به خودش تعلق دارد .

    مطهری وجود مهریه را لازم میداند و پیدایش آن را نتیجه تدبیر ماهرانه آفرینش میداند که کارکرد آن تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها است .

    او میگوید مهر ازآنجا پیدا شد که در متن خلقت نقش هر یک از زن ومرد در مساله عشق مغایر نقش دیگری است .

    نوع احساسات زن و مرد نسبت به یکدیگر یک جور نیست .

    قانون خلقت ، جمال و غرور و بی نیازی را در جانب زن ، ونیازمندی و طلب و عشق و تغزل را د ر جانب مرد قرار داده است .

    ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است .

    مطهری در جای دیگر لزوم مهر را برای آن میداند که هر یک از زن ومرد نقش مخصوص خود را در طبیعت از لحاظ علایق دوستانهای که به عهده آنها گذاشته شده فراموش نکنند .

    اومیگوید قرآن دادن مهریه را نشانه راستین بودن علاقه مرد به زن میداند و در پاسخ به اعتراضهایی که آن را دلیل فروش زن تلقی میکنند میگوید که این رسم منحصر به ازدواجهای مشروع نیست بلکه در روابط آزادانه زن و مرد نیز ، مرد هدیه ای به زن می دهد .

    او بسیاری از اعتراضهای مربوط به مهر را ناشی از تلقی نادرست از آن میداند ؛ تلقیهایی از این قبیل که مهریه اجرت و بهای زن است و یا این که آن را به مثابه وثیقهای در برابر حق طلاق مرد میدانند .

    وضعیت نفقه نیز همانند مهریه در اسلا م وضعیتی مخصوص به خود است .

    مطهری میگوید قرآن استقلال اقتصادی زن را به رسمیت شناخته است و از این رو پرداخت نفقه به زن را یکی از انواع سه گانه نفقه در اسلام قرار داده است .

    دو نفقه دیگر از نظر او عبارتند از نفقه مالک بر مملوک و نفقه پدر بر فرزند .

    مطهری عقیده اسلا م را درباره نفقه چنین بیان میکند از نظر اسلام تامین بودجه کانون خانوادگی، از جمله مخارج شخصی زن به عهده مرد است .

    زن از این نظر مسوولیتی ندارد .

    زن فرضا دارای ثروت هنگفتی بوده وچندین برابر شوهر دارایی داشته باشد ، ملزم نیست در این بودجه شرکت کند .

    به عقیده او اسلام به شکل بیسابقهای جانب زن را در مسایل مالی و اقتصادی رعایت کرده است .

    او در پاسخ به از بین رفتن دلیل لزوم نفقه در دنیای معاصر به دلیل اشتغال زنان و بینیازی از شوهر، میگوید به چند دلیل پرداخت نفقه هنوز در دنیای کنونی ضروری است .

    دلیل نخست آن است که عصر مدرن نمیتواند طبیعت مرد وزن را تغییر دهد .

    مرد در دنیای مدرن هنوز مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بینیازی است و اسلام مرد را به صورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا میشناسد .

    او میگوید نیاز روحی مرد به زن باعث میشود که او پول خود را به زن بدهد .

    دلیل دیگر مطهری برای بقای لزوم نفقه ،مسوولیتی است که زن در تولید نسل دارد که شامل سنگینی دوره بارداری ، بیماری مخصوص این دوره ، سختی زایمان ، شیر دادن به کودک و پرستاری از آن است .

    سومین علت لزوم نفقه در دوران معاصر نیاز بیشتر زن به دارایی نسبت به مرد است .

    او میگوید که تجمل وزینت جزو زندگی زن و از احتیاجات اولیه اوست .

    آن چه یک زن در زندگی معمولی خود خرج خودآرایی میکند برابر با مخارج چندین مرد است .

    دیگر دلیل مطهری آن است که نیروی کار زن کمتر از مرد است و اگر مرد به یاری زن نپردازد ، زن از تامین مخارج خود ناتوان خواهد بود .

    و سرانجام این که بقای زیبایی و نشاط زن مستلزم آسایش بیشتر است و اگر زن مجبور باشد مانند مرد کار کند غرورش در هم میشکند و زیباییاش از بین میرود .

    میراث زن : به عقیده مطهری محرومیت زنان از ارث در دنیای قدیم دو دلیل عمده دارد .

    نخست آن که از انتقال ثروت خانوادهای به خانواده دیگرجلوگیری میکند چرا که بنا به عقاید قدیمی نقش مادران در تولید فرزند ضعیف بود از این رو فرزندان دختری در زمره خانواده به حساب نمیآمدند .

    دلیل دیگر محرومیت زن ، ناتوانی او در جنگیدن بوده است .

    مطهری دلیل محرومیت زن از ارث در دوره جاهلیت را همین امر میداند .

    او در پاسخ به اعتراض تفاوت ارث زن و مرد ، بعد از بررسی وضعیت ارث زن در دوره جاهلیت و در ایران ساسانی میگوید در قوانین اسلام هیچ یک از ناهمواریهای گذشته در مورد ارث وجود ندارد .

    چیزی که در قوانین اسلامی مورد اعتراض مدعیان تساوی حقوق است این است که سهم الارث زن معادل نصف سهم الارث مرد است .

    مطهری دلیل تفاوت مزبور را وضع خاص زن از لحاظ مهر و نفقه و سربازی و برخی قوانین جزایی میداند وبه تعبیر او، وضع خاص ارث زن ، معلول وضع خاص زن از لحاظ مهر ونفقه وغیره است .

    اسلام به موجب دلایلی ...

    مهر ونفقه را اموری لازم و موثر در استحکام زناشویی و تامین آسایش خانوادگی و ایجاد وحدت میان زن و شوهر میشناسد .

    از نظر اسلام الغاء مهر و نفقه و خصوصا نفقه موجب تزلزل اساس خانوادگی و کشیده شدن زن به سوی فحشا است .

    و چون مهر ونفقه را لازم میداند و به این سبب قهرا از بودجه زندگی زن کاسته شده است و تحمیلی از این نظر بر مرد شده است ، اسلام میخواهد این تحمیل از طریق ارث جبران بشود .

عرفان در افق انديشه استاد شهيد مرتضي مطهري(ره) چکيده‏ در اين مقاله بر آن شده‏ايم تا «عرفان» را از ديدگاه استاد شهيد مطهري بررسي کرده، به تبيين نگرش‏ها وگرايش‏هاي عرفاني او بپردازيم؛ چه اين‏که استاد، عرفان را از نوع شناخت شهودي و مبتني بر سير و سلو

استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت ...

مقدمه ‏ماندگاری, پویایی و پیوستگی ادیان در جاری زمان, بسته به دلبستگی و پای بندی پیروان و گروندگان به ‏آنهاست. زیرا دینداری, سعادت و رستگاری و کامیابی خویش را در باورمندی به آموزه های دینی خود می داند ‏و با چنین انگاره ای, خود را از درون پای بند به پشتیبانی و دفاع از آن می بیند. بر همین اساس شخص دیندار ‏حاضر است برای دست یابی به سعادت و رستگاری, هرگونه پشتیبانی مادی و معنوی را ...

مختصري از زندگينامه استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) استاد شهيد آيت الله مطهري در 13 بهمن 1298 هجري شمسي در فريمان واقع در 75 کيلومتري شهر مقدس مشهد در يک خانواده اصيل روحاني چشم به جهان مي گشايد. پس از طي دوران طفوليت به مکتبخانه رفته و به فراگيري در

شهيد مطهري، نور تابنده اي بود که انوار يکتا پرستي را بر جان مخاطبان خود تاباند و زنگار انحراف و التقاط را از دل ها زدود. او تجسم معارف اسلامي، علوم و فنون عقلي و نقلي، اصلاحگر بزرگ جامعه اسلامي و مظهر کامل يک انديشمند برجسته کشور ايران و جهان اسلام

چمران از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله هاي بلند کوههاي جبل عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده از خود قهرمانيهاي بسياري به يادگار گذاشته و هميشه در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته است . به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري « مهر» : دکتر مصطفي چم

( الف) سال شمار زندگي شهيد بهشتي : 2 آبان 1307 تولد در محله لُنبان اصفهان در يک خانواده روحاني (پدر: حجت الاسلام سيد فضل الله حسيني بهشتي. مادر : معصومه بيگم خاتون آبادي. پدر بزرگ مادري: آيت الله العظمي مير محمد صادق خاتون آبادي) ؛ 1311 :‌ آغ

زندگاني استاد مطهري تولد و دوران کودکي در 13 بهمن ماه سال 1298 هجري شمسي در قريه فريمان – که اکنون شهرستان شده است و در 75 کيلومتري مشهد قرار دارد – در خانواده اي از اهل علم و تقوا کودکي ديده به جهان گشود. خانواده اي که انوار علم و ايمان، تقوا و

شهيد مطهري، نور تابنده اي بود که انوار يکتا پرستي را بر جان مخاطبان خود تاباند و زنگار انحراف و التقاط را از دل ها زدود. او تجسم معارف اسلامي، علوم و فنون عقلي و نقلي، اصلاحگر بزرگ جامعه اسلامي و مظهر کامل يک انديشمند برجسته کشور ايران و جهان اسلام

کانون انديشه مطهر که توسط جمعي از دانشجويان دانشگاه پيام نور و با همکاري نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه و در آغاز ترم تحصيلي حاضر تشکيل گرديد، اهداف ارزشمندي را سر لوحه کار خويش قرار داده است و سعي دارد تا هرچه بيشتر در جهت تحقق بخشيدن به

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول