زنان به ملکوت نزدیک ترند
ویژگیهای زنان در عرفان:
یکی از مهم ترین نیازهای بشری که ریشه در فطرت تمامی انسانها دارد، امور معنوی و عرفان می باشد و راز موفقیت انسانهای با ایمان، توکل و مقام رضا و پیوند و ارتباط آنها با خداست.
در این میان سهم زنان کمتر از مردان نیست و از جهت سیر الی الله و رسیدن به مقام قرب جایگاه یکسانی داشته و دارند و البته علایق معنوی زنان بیشتر از مردان است.
در این نوشتار، ابتدا تحلیلی از عرفان ذکر شده و بعد جایگاه زن در عرفان و زیبایی معنوی او و برخی نمونه های عملی آن بیان شده است.
تحلیلی از عرفان:
«ریشه عرفان را، که دارای دو جنبه نظری و عملی است، باید در اعماق جان و سر وجود انسان جست و جو کرد.
عرفان رشته و پیوند اتصال پرقدرتی است که انسان خاک نشین را به غیب، عالم پاک، یعنی مبدأ هستی پیوند می دهد و از این طریق تمام ابواب رحمت و برکت را به سوی انسان می گشاید.
عرفان به معنای شهود عظمت حق تعالی از طریق بینایی دل است، این بینایی حاصل معرفت انسان به حق است و این معرفت جز از طریق شناخت انبیا، امامان معصوم (علیهم السلام) قرآن و پیروی از آنان به دست نمی آید.
عبادت بدون عرفان برنامه ای است خشک و کم ارزش....
عرفان آزادی از خود پرستی، رهایی از زندان مادیت و مقید شدن به قید بندگی حق و منور شدن جان به نورالله و صبغه الهی بر خود زدن است.»1
جایگاه زن در عرفان:
عرفان یکی از نیازهای جدی آدمیان و از ضرورتهای زندگی بشر امروز به شمار می آید.
در این میان هیچ فرقی بین زن و مرد وجود ندارد.
خدای سبحان می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی فهو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه»2
عرفان یکی از نیازهای جدی آدمیان و از ضرورتهای زندگی بشر امروز به شمار می آید.
خدای سبحان می فرماید: «من عمل صالحا من ذکر او انثی فهو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه»2 یعنی در سیر و سلوک و عرفان عملی، جهت نیل به قرب الی الله و کمالات وجودی، زن و مرد بودن ملاک نیست بلکه معیار، طبق کلام الهی ایمان و عمل صالح می باشد.
بی شک، زن و مرد تفاوتهایی از نظر جسم و روح دارند و به همین دلیل در احراز پستهای اجتماعی متفاوتند.
ولی هیچ یک از اینها دلیل بر تفاوت شخصیت انسانی آنها و یا تفاوت مقامشان در پیشگاه خدا نیست، به همین دلیل معیاری که بر شخصیت و مقام معنوی آنها حکومت می کند، یک معیار بیش نیست و آن ایمان است و عمل صالح و تقوی که امکان دسترسی هر دو به آن یکسان است.
ولایت که همان رسیدن به درجه ای از کمال عرفانی می باشدوعالم وآدم را تحت تدبیرولایت مطلقه الهیه مشهودمی گرداند، تا به مقام فنای در ذات، صفات و افعال برساند، این راه بر روی تمام زنان و مردان باز است.
زن هم مانند مرد می تواند سالک الی الله شود تا به مقام اولیاء الله برسد.
لذا جزو ویژگیهای اولیاء الله، هرگز زن یا مرد بودن مطرح نشده و چه بسا زنانی که به مقامات بلند عرفانی رسیده اند.
بنابراین هیچ اثری از ویژگیهای جسمانی، ظاهری و صنفی چون ذکور یا اناث در عرفان اصیل اسلامی وجود ندارد.
لکن در عرفانهای دیگر از جمله عرفان هندویی مقوله طبقات و کاستهای اجتماعی مطرح و ملاک است که زنان و گروهی از مردان از عرفان و سیرو سلوک محروم هستند.
همچنین در عرفان مسیحی، شاهد محرومیت زنان از زندگی معنوی هستیم.
بدون شک زنان به دلیل لطافت طبع و زیبایی روح، روحیه ای مذهبی تر از مردان دارند و به اعتراف بسیاری از روانشناسان غربی و اندیشمندان اسلامی، علایق دینی و زیبایی معنوی در زنان بیشتر است و زنان بیش از مردان به مسایل اخلاقی و مذهبی توجه دارند.
شرکت زنان در انواع کلاسهای اخلاقی و عرفان این مطلب را ثابت می کند، و به همین دلیل دشمنان و شیاطین انسان نما خیانتهایی در حق دین و عرفان حقیقی و طالبان ناآگاه کرده اند، یعنی پا به پای عرفان اصیل شیعی که در میان اهل بیت و خواص و اولیای الهی وجود داشته و بعد از آنها، توسط عارفان پایبند و عامل به شریعت دنبال شده، نوعی عرفان دست ساز و تقلبی خانقاهی دیده می شود که هدف از آن علم کردن خانقاه در مقابل مساجد و تضعیف بنیانهای شیعی بوده است.3 «زن در اسلام استعداد یافتن مقام با عظمت عصمت را دارد.
اسلام فقط و فقط برای پاک ماندن محیط پرارزش خانه و پاک ماندن محیط با عظمت اجتماع از هر نوع گناه و آلودگی از زن می خواهد که ادب، عفت، وقار، کرامت، اصالت، شرافت و آداب الهی و انسانی خود را حفظ کند و برای اینکه بستر فساد و گناه و شهوت گسترده نگردد از خودنمایی و عشوه گری و جلب توجه نامحرمان، جدا خودداری کرده و تقوای الهی را مراعات نماید.
در اسلام ارزش و شخصیت زن به پاکی و تقوا و عفت اوست، همان گونه حضرت زهرا قیمت و اعتبار زن را در این می دانند که با نامحرمان در رابطه نباشد»4 بنابراین زن که موجودی لطیف و زیباست می تواند با تقویت نمودن امور مذهبی و معنوی به مقامات بلند عرفانی دست یابد و انسانی کامل شود و آیت کبرای حق گردد.
عنایات ویژه حق به زن: «از جهتی زنان نسبت به مردان از سلامت دل برخوردارند، خدای سبحان بعضی از مردها را مریض القلب معرفی می کند و نامی از مرض قلب زن نیست.
خدای سبحان در راه تهذیب نفس، زنها را مسلح تر از مردها آفریده است.
خدا اسلحه جهاد اکبر را به زنها بیش از مردها داده منتها این را باید به جا مصرف کنند.
عنایت دیگری که خداوند نسبت به زن دارد این است که دستور داده، زن با سر انگشتانش تسبح بگوید، یعنی گذشته از این که تسبیح گفتن با تربت حسین (علیه السلام) فضیلت فراوانی دارد، دستور آمده است که اینها با سرانگشتانشان تسبیح بگویند، زیرا این سرانگشتان در قیامت مسئول واقع خواهند شد، این یک عنایتی از سوی خدا نسبت به زن است تا انگشت او نیز عبادت کند و متوجه باشد با این دستی که تسبیح گفته، معصیت نکند و چنین دستوری برای مرد نیامده است.
مسأله دیگر اینکه ذات اقدس اله، زن را 6 سال قبل از مرد مورد عنایت خود قرار داده و تکلیف بر گردن او نهاده.
زن باید موقعیت خود را درک کند.
دین، زن را زودتر از مرد به حضور می پذیرد، زیرا او ریحانه است و این گل فقط باید به دست باغبان باشد و باغبان این گل، فقط قرآن و عترت و ذات اقدس اله است.
کمالات انسانی در سایه عبادت و اطاعت حق است و اطاعت و عبادت بین زن و مرد مشترک است، به طور قطع راه تکامل نیز مشترک خواهد بود.
به عنوان نمونه دعاها و نیایشها یکی از بهترین راههای تکامل انسانی است زیرا کمال یک انسان در این است که به خداوند که علم محض و قدرت صرف است نزدیک شود و به اخلاق آن کامل محض آراسته شود و راه تخلق به اخلاق الهی و تقرب به آن کمال را، عبادتها و نیایشها به عهده دارند.
در این نیایشها، فرقی بین زن و مرد نیست، نگفته اند شما مردها دعای کمیل یا مناجات شعبانیه بخوانید و زنها این توفیق را ندارند.
اگر زنی در خواندن مناجات شعبانیه یا جوشن کبیر، موفق تر از مرد باشد، توفیقش در تکامل نیز بیش از مرد خواهد بود، نصیب زنها در مسأله مناجات و پند و اندرزگیری، اگر بیش از مردها نباشد کم نیست.
زیرا یک موجود عاطفی و رقیق القلب است و در راه ذات اقدس اله رقت دل و عاطفه و احساس نقش مؤثری دارد.
بنابراین او می تواند در این راه، از مردها موفق تر باشد.»5 زیبایی معنوی زن: آنچه بیش از زیبایی حسی و ظاهری مورد اهمیت است، زیبایی معنوی زن است.
زیبایی و جمالی که در هستی انسانی او ظهور فعلی پیدا می کند.
در این مرحله از زیبایی، زن موظف است نفسش را زینت دهد و به اخلاق الهی بیاراید.
برای این که نفس مزین به جمال الهی شود، ابتدا درک و آگاهی صحیح از خدا لازم است؛ درکی که از طریق پیامبران (صلوات الله علیهم اجمعین) به ما رسیده است.
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) آن زن ثروتمند قریش، در سیر الی الله و پیدا کردن جمال باطنی در شعاع جمال ارادی به مقامی نایل می شود که جبرئیل بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل شده و سلام خدا را توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خدیجه (سلام الله علیها) می رساند.
«آسیه، زنی که سالها در کاخ ستم بود، اما ایمانش را حفظ کرد و آلوده به مسایل زشتی که زنان کاخ نشین می شدند، نگشت او در حین شکنجه فرعون، این در خواست را از خدای متعال کرد که: «پرودگارم!
برای من نزد خودت در بهشت خانه ای بنا کن و مرا از ستم فرعون و از گروه ستمگران نجات ده» خداوند به او الهام فرمود: «سرت را بلند کن» به بالا نظر کرد و خانه ای را که در بهشت از مروارید برای او بنا شده بود، دید و خندید.
اما عمل او برای آدم احساسگرا و ماده پرستی چون فرعون قابل فهم نبود و انتظار خنده او را نداشت.
بلکه فرعون انتظار داشت که آسیه ناله کند و عذر بخواهد.
اما عقل بر احساس غالب شد و با اینکه احساس و عاطفه زن بسیار قوی است، عقل، عاطفه او را رهبری می کرد نه احساس، به همین جهت، فرعون گفت: «به این دیوانه بنگرید که چگونه در زیر شکنجه می خندد.»6 زنی که رشته ارتباطی خود را با جمال مطلق (خدای متعال) محکم گرداند و به جمال انسانی که جمال الهی است راه یابد، موفق به زیبایی معنوی در بعد جسمانی و حیوانی خواهد شد و به مقام آرزومندان جمال رؤیت خدا خواهد رسید و دامان او کشتزاری سالم در جهت پرورش انسانهای بزرگ خواهد گشت، انسانهای خداجو، دوستدار عدالت و صلح و عاشق فضایل انسانی.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) والاترین الگوی زن عارف: صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را در یک کلام می توان به عنوان «مظهر جمیع اسماء و صفات الهی» معرفی کرد.
شخصیتی جامع که از رهگذر عبودیت و بندگی به والاترین مرتبه فنای فی الله و جلوه نمایی حق واصل گردیده است.
امام خمینی (ره)، آن عارف مهربان چنین بیان داشته که: «تمام ابعادی که برای یک زن و یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوه کرده است.
یک زن روحانی و ملکوتی و تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان و تمام نسخه انسانیت.
موجودی ملکوتی که در عالم به صورت انسان، ظاهر شده و موجودی الهی و جبروتی که به صورت یک زن پدیدار گشته است ...
.
انسان، موجودی متحرک است.
حرکت او از نازل ترین مراتب صوری طبیعی، شروع می شود و به سوی والاترین مدارج کمال پیش می رود، از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب و فنای در الوهیت.
برای صدیقه طاهره(سلام الله علیها) ، همه این معانی حاصل است.
حرکت معنوی اش را از مرتبه طبیعت، شروع کرده و با قدرت و تأیید الهی و تحت تربیت رسول الله(صلی الله علیه و آله) همه مراحل را طی کرده و بدان مرتبه ای رسیده که دست همگان از آن کوتاه گردیده است.
تمام معنویات، جمیع جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی، جلوه های جبروتی، جلوه های ملکی و ناسوتی، همه و همه در این موجود جمع گشته.
انسانی به تمام معنا انسان، زنی به تمام معنا زن.»7 مقام عرفانی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای فهم بشری اگر ممتنع نباشد، فوق طاقت و بسی مشکل می باشد.
و باید گفت والاترین فضیلت ایشان هم که مختص حضرت صدیقه (سلام الله علیها) است، صحیفه فاطمه می باشد و محتوای آن مسایل آینده است و جبرئیل در طول 75 روز بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر آن بانو فرو آورده و حضرت علی (علیه السلام) هم آن را نوشته است.8 زینب (سلام الله علیها) عابده ای عارفه: «زینب زنی خدا آشناست.
از همان دوران خردسالی عشق به خدا و معبود در درون اوست و تجلی آن به صورت پرستش و نیایش است.
در کودکی از پدر می پرسد آیا دوستش دارد یانه و جواب مثبت می شنود و آنگاه می گوید مگر ممکن است حب خدا و فرزند در دلی جمع شود؟
و نتیجه می گیرد محبت خاص خداست، نسبت به فرزندان باید شفقت باشد.
اهل عبادت است و اهل صبر و وفا، بنده ای شکرگزار است و اهل دعا، در سایه قرب به خدا برای زینب نوعی کشف بصر پدید آمده، آنچنان که حقایق را بی پرده می بیند و ناشنیدنی ها را می شنود و در نتیجه مصداق این سخن خدا می شود که: آن گاه که بنده ای به واقع بنده شود، من (خدا) گوش او می شوم که با آن بشنود و چشم او می شوم که با آن ببیند.»9 در طول تاریخ زنان پاک طینت، عابده و عارفه بسیاری بوده اند که ملائک با آنها گفت و گو می کردند و آنها را بشارتهایی می دادند.
بنابراین خداوند متعال آدمیان را اعم از زن و مرد در پیشگاه خویش یکسان می طلبد و فقط معیار حضور را تقوا می داند و بس.
پی نوشتها: 1.
انصاریان، حسین؛ عرفان اسلامی، ج 1، ص 1.
2.
سوره نحل، آیه 97.
3.
ر ، ک: مجله شورای فرهنگی و اجتماعی زنان، ج 6، ص 62.
4.
انصاریان، حسین؛ همان، ج 4، ص 52.
5.
جوادی آملی، عبدالله؛ زن در آیینه جلال و جمال، ص 200.
6.
بحارالانوار، ج 13، ص 164.
7.
سخنرانی حضرت امام خمینی در زاد روز حضرت فاطمه زهرا، 26/ 5/ 1358.
8.
مصباح یزدی، محمد تقی؛ جامی از زلال کوثر.
9.
قائمی، علی؛ زندگانی حضرت زینب، ص 149.