معنای زهد
ابن أثیر، لغت شناس معروف در کتاب ارزشمندش، النهایه ، می نویسد: «الزهد: قلیل الشیء شیء زهید؛ زهد؛ یعنی، چیز اندک و ناچیز». [ وقتی گفته می شود:] «تزاهدوا الحدّ: احتقروه و أهانوه؛ نسبت به چیزی زهد ورزیدند؛ یعنی، آن را حقیر شمردند و ناچیز انگاشتند». همچنین یکی از معانی زهد، خویشتن داری از ارتکاب نارواها و خودداری از ناسپاسیهاست؛ چنانچه پیامبر (ص) فرمود: «الزهد هو أن لا یغلب الحلال شکره و لاالحرام صبره، زاهد کسی است که در هنگام دستیابی به موارد مشروع و حلال، خود را گم نکند (به افراط و تفریط نگراید) و در صورت فراهم آمدن زمینه ارتکاب حرام، صبر و خویشتن داری را از دست ندهد و دست به گناه نیازد.»
مرحوم نراقی در کتاب معروف خود، جامع السعادات، می نویسد: «ضد حب الدنیا و الرغبه الیها هو زهد؛ ضد دوستی و تمایل به دنیا را «زهد» گویند او می افزاید: «زاهد کسی است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر ضرورت زندگی به دنیا رو نیاورد.»
طریحی می نویسد: «الزهد من الشیء خلاف الرغبه فیه؛ زهد نسبت به چیزی عبارت است از : عدم تمایل و گرایش قلبی نسبت بدان». وی همچنین در تبیین معنای زهد از معانی الأخبار مرحوم صدوق، حدیثی نقل می کند که : «الزهد یحب ما یحب خالقه، و یبغض ما یبغض خالقه، و یتحرج من حلال الدنیا، و لا یلتفت الی حرامها؛ زاهد کسی است که معیار حب و بغض او حب و بغض خدای متعال باشد و هرچه که در نظر خدا محبوب است در پیش او محبوب باشد، و هر چه که در پیش خدا مبغوض است در چشم او ناپسند آید، و از حلال دنیا کناره گیرد و به حرام آن اعتنا نکند.»