نکته بیشتر روشن می شود .
قدرت هنر:
چنان که در ادامه - در ضمن یاد کرد عناصر اثر هنری بیان خواهیم کرد- هنراز رسایی ، پذیرش بیشتر وسرعت در انتقال پیام برخوردار بوده و به خاطر جهانی بودن زبان ان در میان راههای مختلف پیام رسانی پذیرفته ترین راه می باشد
توجه قدرتهای باطل کیش به قدرت جایگاه هنر:
دریافت نقش هنر درهدایت یا ضلالت مردم امری نیست که بتازگی روشن شده ، باشد لیکن در عین حال به نظر می رسد در عصرهای اخیر قدرتهای جهانی به نقش هنر در تحقق منابع پلید خود ، بیش از پیش پی برده اند .
بی تردید یکی از نمودهای ان جایگزین تهاجم فرهنگی به جای تهاجم سیاسی و نظامی و ...
برای توسعه قلمرو سیطره و نفوذ استعماری می باشد .
تهاجم به گونه فرهنگی نیز ، بیش از هر چیز دیگر برعنصر هنر و مولفه های ان تکیه دارد .
سرمایه گذاری میلیاردها دلاری در توسعه و رونق هالیوودها ، ساختن فیلمهای خشن و ضداخلاقی ، توسعه برنامه های ویدئویی و ماهواره ای ، رمانهای منحرف کننده و ..
همگی حکایت از این توجه خطر افرین به نقش منفی هنر دارد .
ظهور نهضت اسلامی و عدم بازیافت مرزهای بایسته هنر:
انقلاب اسلامی به دو دلیل به هنر نیازمند است :
◄ ابلاغ پیام
◄ مقابله با شبیخون فرهنگی
زیرا تنها راه مقابله با فرهنگ ، خود فرهنگ است .
از سوی دیگر ، هنر دارای مولفه های مختلف بوده ، مرزهای بایسته و نبایسته ای دارد که عدم بازیافت این مرزها سبب فروغلتیدن دران چیزی می گردد که به دنبال اجتناب از ان بودیم .
با این حال ، از سوی دانشوران اسلامی ، تحقیق بسیار کمرنگ و ضعیفی درباره ان انجام شده است ، به گونه ای که به زحمت می توان به برخی از آراء ان هم در چند مقوله محدود هنری دست یافت .
از این رو ، روشن نبودن مرزبندیهای هنر مقبول و مردود ، مسولان فرهنگی جامعه را با مشکلات بنیادینی در جهت سیاستگذاری مناسب روبرو ساخته است .
از این رو ، روشن نبودن مرزبندیهای هنر مقبول و مردود ، مسولان فرهنگی جامعه را با مشکلات بنیادینی در جهت سیاستگذاری مناسب روبرو ساخته است .
سینما ، برنامه های رادیو و تلویزیون ، موسیقی ، مجسمه سازی ، نقاشی و ...
از جمله مقوله های هنری است که داوری در مورد انها پس از انقلاب با فراز و نشیب روبرو بوده است .
گاه با پذیرش انها بر مبنای احتیاط و به شکل کم رنگ کردن مظاهر هنری در برنامه های کلان و با تمسک به مشکل روی اوری جوانان به سمت و سوی برنامه های ضد اخلاقی برون مرزی و گاه با دست گشادگی در این زمینه و رنگ باختگی مظاهر اسلامی از این برنامه ها با ان برخورد شده که نوع دوم ، مخالفتهایی را در پی داشته است .
عنایت به این نکات ضرورت بحث در مورد جایگاه هنر و بازیافت مرزهای بایسته ان را تعیین می نماید .
در بحثی که پیش رو نهاده ایم ، همواره در صدد انیم تا با مراجعه به منتهای دینی بویژه قران کریم ، در حد توان خود ، جایگاه هنر و مظاهر ان را بازشناخته ، دیدگاه دینی خود را نسبت به مسأله هنر در معرض داوری خوانندگان قرار دهیم .
مفهوم هنر: هنر در لغت به معنای « فن ، صنعت ، علم ، معرفت ، امری توام با ظرافت و ریزه کاری ان درجه از کمال که فراست و فضل را در برداشته و نمود ان صاحب هنر را برتر از دیگران بنمایاند،کیاست، زیرکی، خطرو اهمیت ، لیاقت ، کفایت و کمال »(1) امده است .
هنردر مفاهیم دیگری نیز ، از جمله « عشق » و « حقیقت » امده چنان که حافظ در شعر ذیل هنر را به ترتیب- در دو معنی- به کار برده است بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری روندگان حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس ان کس که از هنر عاری است درمعنای اصطلاحی هنر ، اختلافات زیادی به چشم می خورد که نشان می دهد هنر به خاطر عمق و گستردگی و ظرافت خود ، درعین پیدایی ناپیداست؛ چنان که تولستوی ، نویسنده کتاب معروف«هنرچیست ؟» می نویسد : «براستی هنر که از دیرباز از زمان افلاطون و ارسطو این همه گفت وگو در پیرامون خود برانگیخته ، چیست ؟
ایا هنر از درون انسان بر می خیزد ؟
ایا مائده ای است اسمانی که ازماورای ابرها به روح وجان حلول می کند؟یا نه،امیزه ای است ازتمامی اینها و یا به باور « فروید » تبلور امیال سرکوفته ادمی است ؟» (2) « هنر وسیله ای است برای ثبت و ظبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز انتقال ان در خارج از عوالم ذهنی و همچنین تفهم ان احساس هنر به دیگران است » محمود بستانی ضمن تفسیر زیبایی که از هنر به دست داده است ، به نقش موثر ان در انتقال پیامهای مهم اشاره می کند .
وی می نویسد : « هنر در تجربه انسانی ، روش خاصی از بیان حقایق زندگی است ، یعنی اگر زبان علمی یا عادی که ما ان را در زندگی روزمره خود به کار می گیریم دارای این ویژگی است که بیان مستقیم حقایق می باشد ، زبان هنر نیز این زیژگی را دارد که بیان غیرمستقیم همین حقایق است .
تفاوت این دو زبان ان است که زبان نخست بر نقل حقایق به صورت واقعی خود استوار است ، در حالی که زبان هنر بر عنصر تخیل استوار است .
به عنوان مثال اگر بخواهیم اهمیت انفاق در راه خدا را بیان کنیم ، می گوییم هر کسی برای خشنودی خدا اموال خود را انفاق کند چند برابر ان پاداش خواهد گرفت ، در این حالت این سخن یک بیان واقعی یا عادی یا علمی می باشد .
اما هنگامی که همین مفهوم را با ایه کریمه :( مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه ) بیان می کنیم ، این تعبیر یک بیان « هنری» خواهد بود و تفاوت تعبیر گذشته با این تعبیر ، ایجاد یا افزون یک رابطه جدیدی میان «انفاق » و « دانه گندم » است .» (3) با توجه به تعاریف یاد شده هنرمند کسی است که : « اندیشه ها و عواطف خویشتن را یا از طریق « قلم » یا « قلم مو » و « چکش » یا ابزار تولید آواها به صورت « شعر » ، « نثر » و « نقاشی » و « تندیس » و « موسیقی » به منصه ظهور برساند و بدین وسیله دیگران را در مسیر فکری و عاطفی خود قرار دهد .
» (4) از مجموع تعاریفی که برای هنر شده است ، می توان دریافت که هنراز عناصری ترکیب می یابد که با وجود انها انسان می تواند به دستاوردهای لطیفی از احساس ادمی دست یابد که در شرایط دیگر ، چنین امکانی میسر نمی باشد .
این عناصر عبارتند از : تخیل ، ذوق ، خلاقیت و زیبایی .
در میان این عناصر، سه عنصرنخست در تکوین و ظهور اثر هنری نقش دارند و عنصر آخری در کیفیت ارزشگذاری ان ، که در زیر به شرح هر کدام می پردازیم : تخیل: حکمای قدیم قوای باطنی را به چهار قوه : عقلیه ، غضبیه ، شهویه و وهمیه تقسیم می کردند .
و قوه وهمیه را شامل واهمه ، خیال و متخیله می دانستند ؛ واهمه ، معناهای خبری را درک می کند و خیال ، صورتها را ؛ و متخیله بین ان دو ، ترکیب را بر قرار می سازد .
(5) امروزه نیز ، که تحقیقات بشری به جای تکیه بر تعقل محض ، بیشتر به تجربه تکیه کرده است ، وجود چنین قوه ای را در ادمی که منشا اثاری از جمله هنر است مورد پذیرش قرار داده اند ؛ هر چند که ان را به عنوان فعالیتهای فیزیولوژیستی پیچیده مغز می شناسند .
بارزترین نمود این قوه ، صنعت شعر است که در منطق در کنار جدل و خطابه قرار گرفته است وان را برخاسته از قوه خیال شاعر تعریف نموده اند .
(6) تصویری که یک شاعر از پدیده های مختلف ارائه می کند .
با استفاده از انواع تشبیه کنایه ، استعاره ، استخدام ، ایهام و ....
سرازیر و لبریز از پرورش خیال است که به همین سبب به شعر ، لطافت ، طراوت و زیبایی می بخشد .
بدین خاطر است که تنها اثر منظوم را از مصادیق شعر نمی شناسند ؛ زیرا می گویند چنین اثری برخاسته از قوه های عاقله است .(7) ذوق: ذوق یکی از واژهایی است که شاید همه بتوانند مفهوم ان را به کمک وجدان خود دریابند .
با این حال ، ارائه تعریف جامعی از ان بسادگی ممکن نیست .
( یدرک و لا یوصف ) یکی از این تعریفها چیزی است که تولستوی یاد کرده است که بران اساس شاید بتوان ذوق را « توانمندی اندیشه ادمی در درک عمیقتر و ارائه بهتر » دانست .
وی معتقد است : « ذوق شناخته نمی شود مگر به وسیله ان فداکاری که هنرمند یا دانشمند در صرف وقت و چشمپوشی از راحتی و خوشی خویش در پیروی ذوقش می نماید.» (8) کانت در مورد ان چنین گفته است : « ذوق ، قدرت قضاوت در چیزی یا واقعه و نمودی است به وسیله خشنودی بی شائبه که عاری از هر سودی باشد.»(9) نقش ذوق ادمی تا بدان جاست که بسیاری موفقیت در امر خطابه ، اجتهاد و تحقیق را به داشتن ذوق سلیم مرتبط دانسته اند ؛ به عنوان مثال : سکاکی قران را از بعد فصاحت و بلاغت ، یک اثر هنری فوق بشری (معجزه) معرفی می کند.
با این حال می گوید:« اعجاز قران قابل درک است،اما قابل وصف نیست.
او می گوید: تنها راه درک اعجاز قران، ذوق است که ان هم در سایه داشتن علم وبیان فراهم می اید.» (10) سکاکی خود تعریف روشنی از ذوق ارائه نمی دهد .
خلاقیت: از شگفتیهای منحصر به فرد روان ادمی که از امتیازات اوست ، خلاقیت او می باشد که بی تردید ، این توان ، شعاعی از قدرت مطلق خلاقیت حضرت باری است که در روان ادمی به عاریه نهاده شده است و او را از رهگذر همین نشانه ها به صفات خالق رهنمون می گردد .
خلاقیت ، توان افرینش اثر یا کاری است بدون ان که پیشینه ای داشته یا از اثر و کار دیگری نمونه برداری شده باشد و این از جمله عناصری است که هر هنری و بیش از ان بهره برده است .
نقاشی ، گرافیک ، مینیاتوری و ...
از جمله نمودهای هنری است که عنصر خلاقیت در انها بیشتر مشاهده می گردد .
از خلاقیت گاه به نبوغ تعبیر می شود و در تفاوت ان با مهارت گویند : « ماهر در فن به کسانی گویند که در هر رشته یک نوع کاری انجام می دهند که در واقع تکرار زمان گذشته یا نتیجه مهارت خودشان است ، ( در حالی که ) نابغه، ساخته هایی ایجاد می کند که دارای اندیشه های بکر باشد و با اثار موجود تفاوت مبینی داشته باشند.
» (11) اثار پدید امده از نبوغ ، همگی بدیع ، تازه ، ناگهانی ، شگفت اور ، زنده و مخالف معمول است .
زیبایی: شمار صفحاتی که در گوشه و کنار جهان بر انها حروفی نگاشته شده ، به هزاران هزار برگ می رسد ، بی ان که مورد توجه قرار بگیرند بجز این که همگان ، مفاهیم مورد نظر نویسنده را در قالب ان حروف ، جست وجو می کنند ؛ اما براستی چه ویژگی باعث می شود که یک اثر خوشنویسی برجسته ، هزاران نفر را تحت تاثیرقرار می دهد و هر فرد هنردوستی را ساعتها به درنگ و توجه در مورد خود وا می دارد؟
مقدار چوپ و پارچه ای که در تابلوهای نقاشی به کار رفته ان قدر ناچیز است که مورد توجه قرار نمی گیرد ، با این حال چنین اثار شگرف و شگفتی افرین همواره با پولهای گزاف ، خرید و فروش گردیده ، در موزه ها با تجلیل فراوان نگهداری می شود !
قطعا تنها عاملی که چنین عنایت و توجهی را به این اثار بخشیده ، زیبایی افزون است که در انها به تصویر کشیده شده است.
لیکن با این همه ، تعریف دقیق و جامعی از ان ، ارائه نگردیده است .
مفاهیمی چون مطبوع بودن ، نظم و عظمت ، سود بخشی و ...
(12) چیزهایی هستند که در تعریف ان امده اند ، اما وجود هر کدام ، گاهی زیبایی نیست و گاهی نزد افراد خاصی ، زیبایی تلقی می شود .
بنابراین می توانیم زیبایی را نسبی بدانیم .
دیرینه هنر: باستان شناسان معتقدند که نشانه هایی از هنر در دوران قبل از تاریخ ، یعنی دوره پارینه سنگی ( از حدود 40000 تا 10000 ) سال قبل از میلاد یافت شده است .
( در این دوره ) « نقاشی بر سقف دیوار غار، و نیزکنده کاری روی سنگ ، با دوده زغال یا سوخته استخوان مخلوط با پیه جانوران ویا بارنگیزه های کانی ، مانند : گل اخرا و خاک سرخ ، با نقوش ساده و انتزاعی » صورت می گرفته است .
(13) در دوران « نو سنگی » ( حدود هشت هزارسال قبل از میلاد ) نیز ، هنر به رشد خود ادامه داده است که نگارینه های سفالین به جا مانده از ان حکایت دارند .
در عصر مس و سنگ نیز ، پیکره ها ، ظروف ، چوبهای منبّت کاری شده ، شیشه گری و ترصیع سنگهای قیمتی ، نشانه ای ازرونق و رواج هنردرمیان انسانهای باستان است که اثار کشف شده ازانها هم اکنون در موزه ها نگهداری می شود.(14) در مصر باستان ، پیگر تراشی ، نقاشیهای دیواری ، سفالگری لعابی ، صنعت شیشه برای ساختن ظروف و اشیاء تزئینی کوچک و ...
از جمله هنرهای رایج انان بوده است .
در ایران دوره هخامنشیان هنرهای فرعی از جهت کمال مهارت فنی از دیگران چیزی کم نداشته است ، به گونه ای که ساخته های دست پیشه وران و هنر ورزان ایرانی چون تحفه هایی گرانبها به دورترین نقاط جهان ان روز، صادر می شده است .
سیر تاریخی هنر از مراحل ساده اولیه تا عصر تکامل ان را می توان در سایر ملتها ، نیز ( از قبیل هند ، چین ، ژاپن ، یونان و ...
) دنبال نمود ، لیکن نکته مهم در بررسی تاریخ هنر این است که رشته ها و فنون گوناگون امروزی ان ، در اغاز،از یکریشه به وجود امده اند ، و کم کم شاخه شاخه شده و هر یک به اقتضای خاص خود تطوّر یافته است .
هنر اسلامی: کریستین پرایس ، شکوفایی هنر اسلامی را در اثر برخورد با تمدن سایر ملل می داند و می گوید : « داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و اوای سم ستوران در بیابانها و بانگ بلند پیروزی « الله اکبر » اغاز می شود .
» (15) نویسنده کتاب خلاصه هنر نیز معتقد است که شکوفایی هنر اسلامی ، مرهون فتوحات مسلمین و اشنایی با فرهنگ و تمدن ملل متمدن بوده است .
(16) گوستا ولوبون ، مورخ شهیر فرانسوی ، پاره ای از این دیدگاهها را مخدوش می داند.
او معتقد است اساساً شرق دارای فرهنگ و تمدن ریشه ای بوده و اعراب مردمانی اشنا به تمدن بوده اند .
وی می گوید : « همیشه مشرق زمین مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای ادب بوده است .» (17) به نظر می رسد عامل اساسی ای که در شکوفایی تمدن اعراب و ظهور هنرهای مختلف در میان مسلمانان نقش داشته و کمتر بدان توجه شده ، بخشی از تعالیم قران و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) بوده است .
تشویق نسبت به علم وفن ، تمجید از دانشمندان و هنرمندان می توانسته است در رویکرد عمیق اعراب تازه مسلمان به دانش و هنر نقش بسزایی داشته باشد .
کارل جی دوری می نویسد : « در اسلام ، هنر و ایمان پیوند ناگسستنی دارند و در چهارچوب قوانین سخت ، ازادی بسنده برای هنرمندان به منظور خلق اثار هنری نهاده شده است ، محور هنر اسلامی برپایه تعالیم پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) گذاشته است ؛ تعلیماتی که معنی را مرکز نقل هنر قرار داده است .» (18) نقش هنر در حفظ اثار اسلامی: در بررسی مظاهر واثار هنری پس از ظهور اسلام ، به یک نکته مهم پی می بریم و ان نقش مهم و تحسین برانگیزی است که هنر در حفظ و پاسداشت شعائراسلامی ایفا کرده است : هنر خط و بقای نص قران: چنان که تاریخ به ما گزارش کرده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از نخستین روز نزول قران به مساله کتابت قران توجه تام داشته ، عده ای از اصحاب را به عنوان « کاتبان وحی » به این کار مامور نموده بودند .(19) هر گاه ایه یا سوره ای نازل می شد، حتی اگرشب هنگام بود، یکی از کاتبان را احضارکرده ، ایات را بر او املاء می نمود .
این تلاش و نیز عنایت مسلمانان به حفظ قران به عنوان یکی از وظایف تقوایی باعث حفظ قران شده است .
بعد از جمع اوری قران و یکدست شدن قرائت ان در عهد عثمان ، تلاشهای بسیاری برای کتابت مجدد همراه باضبط رسای واژگان اعراب ان و علایم دیگر انجام گرفت.(20) باید توجه داشت که از جمله عواملی که باعث اختلاف مسلمانان در قرائت قران شد نارسایی کتابت ان بوده است که پس از ان با درک این مشکل ، با همت خوشنویسان متبحر ، قران به شیوه صحیح و رسایی نگاشته شد .
اولین خوشنویس که به نگارش قران همت گمارد ، خالدبن ابی الهیاج بود .
(21) این سنت در سده های مختلف با توجه به ضرورت استنساخ قران ادامه یافت .
امروزه تقریبا تمام قرانهای موجود به جای استفاده از حروفچینی ، به دست پرتوان خوشنویسان تهیه می شود .
بنابراین خوشنویسی قران،افزون برحفظ و انتشار از پراکندگی قرائت ان جلو گیری نموده ورغبت مسلمانان رابه تلاوت قران افزوده است .
هنر معماری و حفظ اثار اسلامی: خانه عبادت خداوند ، چنان مهم است که صاحبان تمام ادیان برای خود ، جایگاهی ویژه عبادت دارند ( چون کلیسا برای مسیحیان ، کنیسه برای یهودیان ، معابد برای هندوان و ...) بدین جهت پیامبر (صلی الله علیه و اله) پس از هجرت از مکه و پیش از ورود به مدینه ، اقدام به ساختن مسجد قبا می نماید .
(22) و پس از ورود به مدینه نیز ، اولین اقدام اساسی را ساختن مسجد قرار می دهند .
از این رو می بینیم که اولین گام فرهنگی مسلمانان پس از فتح شهرهای مختلف ، ساختن مسجد بوده است .
عنایت به بارگاههایی که به عنوان تکریم و حفظ خاطره بر مزار بزرگان دین ساخته شده ، همگی از ارتباط تنگانتگ بین فرهنگ دین و این اثار حکایت دارد ؛ چنان که قران کریم از ساختن مسجد بر غار اصحاب کهف یاد کرده است .
(23) بناهایی که در شهرهای اسلامی ساخته شده وبه عنوان میراث فرهنگی اسلامی نقش مهمی راایفا کرده، همگی مرهون هنرمعماری (کاشیکاری ، گچکاری و ...
) بوده است .
یکی از نویسندگان در این مورد می نویسد : « معماران دوره اسلامی مسجد را به شیوه های گوناگون می اراستند .
برای مثال درعهد سلجوقیان اجر کاری ، در عهد ایلخانان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان کاشیکاری رواج بیشتری داشته است .
» (24) طبقه بندی هنرها: هنر جوشش درونی هنرمند است که از راههای متفاوت به ظهور می رسد .
هنر را از جهات مختلف می توان تقسیم کرد ؛ مثلا با عنایت به مبدا ظهور ان به دسه دسته تقسیم می شود : ◄ هنرهایی که از رهگذر بیان ادمی به ظهور می رسد ؛ همچون شعر ، نشر ، خطابه قصه و ...
که از جمله هنرهای گفتاری هستند .
◄ هنرهایی که وسیله ظهور انها دست ادمی است همچون هنر نقاشی ، مجسمه سازی ، خوشنویسی ، معماری ، گرافیک ، فیلم و ....
◄ هنرهایی که تقریبا تمام اعضای ادمی درظهورانها دخالت دارند ؛ نظیر هنر نمایش ، تردستی ، اکروبات و ...
تقسیم بندی دیگری نیز ، می توان بر اساس صفتی برای هنر قابل شد که اثر هنری پس از ظهور به واسطه ان تعریف شده و از دیگر اقسام، تا حدودی متمایزمی گردد.
هنر با این معنا به هنرهای مصور، مصوت ، هنر امیخته با صنعت و ....
تقسیم می گردد.
هنرهای مصور چون : معماری ، حجازی ، پیکر تراشی ، عکس ، فیلم ، نقاشی و ...
هنرهای امیخته با صنعت فراوان اند که از ان جمله است : ◄ صنایع هنری مربوط به خانه واسباب خانه؛ نظیرصنعت قالیبافی ، جاجیم بافی ، گلسازی ، منبت کاری ، مینا کاری و ...
◄ صنایع تزیین شهرها ؛ از قبیل ، پارک و محوطه سازی ، نقشه های زیبای شهر سازی و ....
◄ صنایع مربوط به زینت الات و البسه ؛ نظیر مد لباس ، جواهر سازی ، زرگری ، حصیر سازی و ....
◄ صنایع مربوط به کتاب؛ نظیرصفحه ارایی ،صحافی ،تذهیب ،گرافیک و ...(25) بررسی علل روی اوری ادمی به جلوه های هنری: همان گونه که دیرینه هنر نشان داده است ادمی همواره به هنر و مظاهر هنری علاقمند بوده ، هر از چند گاهی با خلق اثار هنری -هر چند در حد بسیط- میل و کشش خود را پاسخ می داده است .
این کشش همچنان پا برجاست و امروزه هنر و مظاهر مختلف ان ، چه در قالبهای قدیم و چه در قالبهای جدید چون فیلم و سینما در همه شوون زندگی ادمی حضور فعال دارند .
اکنون جای ان دارد که عوامل این رویکرد را مورد بررسی قرار دهیم .
اهم این عوامل بدین قرار می باشد : هماهنگی بافطرت: فطرت یا نهاد ادمی همان درون مایه روان اوست که بدان سرشته شده است .
مفهوم فطرت ان است که در روح و روان ادمی ، میل و کششی به اموری لطیف نهاده شده است که سمت وسوی این کشش نیز ، ماّلا به خوبیها و زیباییهاست .
قران کریم بر اصل فطرت تکیه نموده و گفته است .
فاقم و جهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها (26) روی به دین حنیفی بیاور ( که ) فطرت خداوند است .
همان که خداوند ، مردم را بر ان ( اساس ) پدید اورده است .
بسیاری دیگر از مفسران نیز ، از ایه ذرّ ، وجود فطرت را برای ادمی استفاده کرده اند ، هر چند درباره زمان سرشته شدن ادمی با این کششها اختلاف دارند ، بعضی ان را قبل از افرینش روان ادمی یا جسم ، دانسته و برخی همگام با بسته شدن نطفه یا تکوین روح یا به هنگام بلوغ جسمانی او دانسته اند .
(27) از ویژگیهای امور فطری ، همگانی بودن ، محدود به زمان خاصی نبودن ، نیاز به تعلیم و تعلم نداشتن و ...
می باشد ، و نیک می دانیم که تمام این ویژگیها در مورد میل به زیبایی ، صادق است ، زیرا ایجاد میل و کشش به زیبایی ، برای هیچ فرد تکیه بر غیر ندارد ، چنان که نمی توان برای ان زمان مشخص کرد و در هماره تاریخ ، این کشش وجود داشته است .
و همچنان که نیاز به اموزش نیز ندارد .
نمونه های اساسی فطرت: گرچه ممکن است مصادیق فطرت و درون خواهی ادمی فراوان باشد ، اما در مجموع ، از چهار محور اساسی می توان نام برد : ← خداخواهی ← اگاهی طلبی ← میل به نیکیها ← میل به زیباییها .
(28) بنابراین ، میل به زیباییها از محورهای اساسی نهاد فطرت ادمی است که از رهگذر ان ، دهها مصداق را می توان تتبین نمود .
از طرفی همان گونه که در بیان عناصر هنر گفته شد زیبایی ، یکی از عناصر جدا ناپذیر ان می باشد ، به این معنا که هر اثری زیبایی نداشت، هیچ گاه اثرهنری تلقی نمی گردد و چون میل به زیبایی ، فطری است ، میل به هنر و اثار هنری نیز ، برای ادمی خواهد بود ؛ زیرا اثر هنری از عصر زیبایی جدا ناپذیر است .
پذیرش فطری بودن هنر ما را به یک اصل مسلم رهنمون می گردد که هرگز نمی توان مدعی شد ادیان اسمانی و پیام اوران ان با هنر مخالفت کرده اند ، چه اساسا دعوت پیامبران در راستای قانون فطرت بوده است .
همان گونه که حضرت امیر (علیه السلام) در تتبین مقاصد پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرموده است : « لیثیروا لهم دفائن العقول و یستادوهم میثاق فطرته ....» (29) تا دفینه های خرد را برای انان ( مردم ) برافشانند و پیمان فطرت خداوند را بازپردازی کنند .
بنابراین ، برای باز یافتن دیدگاه اسلام به عنوان « جامع و مکمل ادیان اسمانی » در مورد هنر ، نمی توان به پیشینه مردود بودن ان باور داشت .
افلاطون در جایی می گوید : « روح انسان در عالم مجردات قبل از ورود به دنیای حقیقت زیبایی و حسن مطلق ، خیرونیکی را بدون پرده حجاب دیده است .
پس در این دنیا چون حسن ظاهری و نسبی و مجازی را ببیند از ان زیبایی مطلق که سابقا درک نموده یاد می کند ، غم هجران به او دست می دهد و هوای عشق او را بر می دارد .
» (30) وی دراین بیان ، به فطرت نظر دارد .
و به گفته سعدی : پیش از اب وگل در دل من مهر تو بود با خود اوردم از ان جانه به خود بربستم رسایی هنر در تتبین مقاصد: هنر با بهره گیری ازذوق وخلاقیت ادمی ازچنان لطافت و نرمی ای برخورداراست که با استفاده از ان براحتی تمام می توان عالیترین مقاصد را تتبین نمود ، کاری که اگر هنربه مدد ادمی نیاید ، براستی در پاره ای از مواقع سخت و دشوار می نماید.
رهبر فرزانه انقلاب حضرت ایه الله خامنه ای ( مدظله ) در این باره اورده اند : « شعر و هنر ، زیباترین قالب برای همه پیامها نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیامها تا هر سوی خطه دلها و جانهای انسانی است .» (31) در این جا به نمونه هنری ، یکی از قران و دیگراز شعر اشاره می کنیم که دران دو با استمداد از صنعت تمثیل و تشبیه هدف بلندی به رسایی تمام ، تتبین شده است : شاهد قرانی: قران برای ان که حقیقت شرک وفرایند ان را در سقوط ادمی در سخت ترین جایگاه ممکن نشان دهد .
چنین اورده است : و من یشرک بالله فکانما خرّ من السماء فتخطفه الطیّر او تهوی به الریح فی مکان سحیق ) (32) هر کس به خداوند شرک ورزد ، گویی از اسمان افتاده و پرنده ای او را در ربوده ، یا او را به جایی دوردست در انداخته است .
شاهد شعری: سعدی حکیم سخنور پارسی با استفاده از شعر و رسایی ان و با بهره گیری از صنعت تشبیه و تمثیل ، پیام بلندی را در دو بیت زیر اورده است : بنی ادم اعضای یکدیگرند چو در افرینش زیک گوهرند چو عضوی به درد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار (33) در رسایی ان همین بس که زینت بخش سر در سازمان ملل متحد شده است .
نکته اساسی دیگری که در رسا بودن اثر هنری نقش دارد ، عدم رهیافت استدلال و برهان و پیچیدگیهای عقلانی ویژه اثار علمی در ان می باشد .
بدین خاطر گفته اند که زبان علم و فلسفه ، زبان ویژه برخی از مردم است ، در حالی که در اثر هنری ، فهم ان برای همگان میسر می باشد .
پذیرشمندی بیشتر هنر: در بین روشهای پذیرفته شده برای رساندن پیام، ان که بیشترازهمه مورد توجه است، استفاده ازروش غیرمستقیم است .
(34) در متون دینی هم بسیار به این روش توجه شده است ؛ ان جا که امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) برای تتبین خطای پیرمرد ، وضو می سازند و او را به قضاوت می خوانند پیدا ست که اگر روش غیر مستقیم با بهره گیری از اثر هنری همراه باشد ، تاثیر ان دو چندان خواهد بود .
قران در تتبین مقاصد خود ، به یاد کرد قصص تفکر امیز و عبرت اموز پرداخته است و می فرماید : فاقصص القصص لعلهم یتفکرون (35) پس داستانها را حکایت کن !
شاید که ( درانها) بیندیشند.
لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الابصار(36) به حقیقت که در داستانهای انها برای بینش مندان ، پند اموزی است .
بدیهی است که گزینش قران به عنوان معجزه پیامبر (صلی الله علیه و اله) از سوی خداوند به منظور پذیرش پیام الهی از طریق هنر قران بوده است .
چنان که تاریخی بخوبی گواهی داده است که بخش عظیمی از سهم پذیرش اسلام توسط مشرکان - خصوصا در اوائل بعثت - بر عهده هنر گفتاری قران بوده است .
هم اکنون نیز ، تهاجم فرهنگی که خطر ان کشورهای اسلامی وغیراسلامی را مورد تهدید جدی قرار داده عمدتا درمایه های هنری - فیلم ، سینما و ویدئو وغیره - انجام می گیرد .
تکیه بر پدیده های هنر در شبیخون فرهنگی بیشتر بدین خاطر است که پذیرش پیام ، هر چندکه ضد اخلاق باشد ، از راه هنر اسانتر انجام می پذیرد ؛ زیرا تاثیر ان ؛ غیرمستقیم است .
هنر ، زبان جهانی: از جمله موانع اساسی بر سر راه انتقال فرهنگها تفاوتهای زبانی است که ارتباط با دیگران ، بجز از راه فراگیری زبان ممکن نمی باشد .
از این رو ، مقوله های هنری بیانی نیز ، که برگفتار تکیه دارند ، از چنین محدودیتی برخور دارند ؛ اما برخی ازهنرها چنین نیستند و براحتی قابل انتشار می باشند .
هنرهایی که با کِلک توانا و انگشتان جادونمای ادمی به ظهور می رسند - نظیر نقاشی ، مجسمه سازی ، کاشیکاری ، گرافیک ، عکاسی و نیز برخی هنرهای نمایشی همانند سینما تئاترو هنرهای امیخته با صنعت - بدون کوچکترین محدودیتی قابل انتشار در میان تمام فرهنگها و ملتها می باشند .
مسابقات جهانی ، جوایز بین الملی ، وجود سازمانهای تشویق کننده نسبت به اثار هنری ، حکایت از بین الملی بودن زبان هنر دارند .
به همین خاطر اگوست کنت با اعتقاد به این که هنر ، زبان بین الملی است ، اصرار دارد که تمام کودکان باید نقاشی و موسیقی را فرا گیرند .
(37) ماندگاری هنر: همه انچه از انها سخن گفتیم ، از جمله عواملی هستند که هنر راه ماندگار می سازند.
بسیاری از صاحبان اندیشه ، افکار بلند خود را بدین منظور در قالب یکی از مقوله های هنر ارائه کرده اند .
یکی از دلایلی که پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و اله ) و نیز اهل بیت (علیهم السلام) به شعر و شاعران درست اندیش ، توجه تام داشته ، در حوادث مهم از ایشان کمک می خواستند توجه به ویژگی ماندگاری شعر بوده است .