دانلود مقاله صبر

Word 72 KB 15518 10
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کتاب: مراحل اخلاق در قرآن ص 305
    نویسنده: آیت الله جوادى آملى
    بعد از مرحله رجاء مرحله «صبر» قرار دارد.

    کسى که اهل سیر و سلوک است و در تهذیب روح قدم بر مى‏دارد باید صبر کند و چون در مقابل صبر، «جزع» قرار دارد، سالک باید از جزع بپرهیزد؛ چون جزع، راه انحرافى و صبر، راه مستقیم است.

    اکنون باید معنا، موارد و مراتب صبر تبیین شود.

    گفته‏اند صبر «حبس نفس» و خویشتن دارى در برابر رخدادهاست.

    صبر مضطرب نبودن، اعتراض و شکایت نکردن و اعضا و جوارح را در جهت غیر صحیح حرکت ندادن است و صبر فرق دقیقى با حلم دارد.


    موارد و مراتب صبر
    صبر بر سه قسم است: صبر هنگام «طاعت» ، صبر از «معصیت» و صبر بر «مصیبت» .


    صبر هنگام طاعت این است که چون انجام کارهاى واجب و مستحب دشوار است و انسان ممکن است در برابر آن مقاومت نکند، از این رو توصیه به مقاومت شده است.

    سیر و سلوک مستلزم مقاومت است؛ مانند این که، برخاستن از خواب و خواندن نماز صبح براى جوانان دشوار است، ولى باید صبر کنند و این صبر بر طاعت است.


    صبر از معصیت آن است که چون معصیتها با «شهوت» همراه و از این رو گواراست و پرهیز از این امر گوارا براى انسان مخصوصا جوان دشوار است، او باید صبر کند و خود را از آن باز دارد و تن به تباهى گناه ندهد.


    صبر در مصیبت نیز این است که چون رویدادهاى ناگوار و رخدادهاى ناملایم، زمینه جزع را فراهم مى‏کند کسى که اهل سیر و سلوک است باید در برابر آنها صابر باشد.


    صبر از نظر درجات و مراتب نیز بر سه گونه است: «صبر توده مردم» که در اوایل سیر و سلوکند، «صبر سالکان» که در نیمه راهند و «صبر واصلان» که به مقصد رسیده‏اند.


    مرتبه ضعیف صبر این است که انسان، چه در مورد طاعت و چه در مورد معصیت و مصیبت، زبان به شکایت نمى‏گشاید و اعضا و جوارحش را از کارهاى نامشروع باز مى‏دارد، اما قلبش مضطرب است و مى‏تپد.


    از این مرتبه بالاتر صبر کسى است که چه در طاعت، چه در مصیبت و چه از معصیت، زاهدانه و عابدانه صبر مى‏کند؛ یعنى صبر مى‏کند تا اجر خود را در قیامت دریافت کند و از دوزخ برهد و یا به بهشت بار یابد.

    این صبر، صبر بردگانه یا سوداگرانه‏اى است که زاهدان و عابدان دارند.

    در این صورت، برعکس صورت پیشین، قلبش هم مضطرب نیست؛ چنانکه زبانش هم شکایت نمى‏کند و اعضا و جوارحش نیز کارهاى غیر عادى ندارد؛ اما هدف او از این خویشتن دارى رهایى از جهنم یا رسیدن به بهشت است.


    مرتبه سوم، صبر عارفانه است.

    عارفان صابرند، اما نه براى این که از جهنم برهند و یا به بهشت برسند.

    گرچه آنان از جهنم مى‏رهند و به بهشت مى‏رسند، ولى هدف آنان صرف پرهیز از جهنم یا وصول به بهشت نیست؛ بلکه تأمین رضاى الهى است.

    خداى سبحان در باره کسانى که صبرشان زاهدانه و عابدانه است مى‏فرماید: «إنما یوفى الصابرون أجرهم بغیر حساب» (1) خدا براى صابران، اجر و مزدى فراهم کرده است که به حساب متعارف در نمى‏آید؛ بنابراین، از این آیه استفاده مى‏شود که آنان اجیرانه صبر مى‏کنند؛ اما براى عارفان، صبرى هست که قرآن با بشارت از آن یاد کرده، مى‏فرماید: «و بشر الصابرین الذین إذا أصابتهم مصیبه قالوا إنا لله و إنا إلیه راجعون أولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و أولئک هم المهتدون» (2) صابران عارف را بشارت دهید؛ اینان کسانى هستند که اگر رخداد ناگوارى برایشان پیش آید، مى‏گویند: همه هستى و کمالات ما از خداست و همه نیز به سوى او بر مى‏گردیم.

    عارف صبر مى‏کند؛ زیرا خود را مالک چیزى نمى‏داند؛ بلکه مى‏گوید آنچه نزد ماست امانت دوست است و آن را از ما مى‏ستاند.

    بنابراین، روزى که آن امانت در دست ما بود ما به آن دل نبسته بودیم و امروز که آن را از دست داده‏ایم نیز، در فراقش نمى‏نالیم و به همین جهت خدا به این گروه بشارت مى‏دهد و «صلوات» مى‏فرستد ؛ گرچه طبق آیه سوره احزاب خداوند بر همه مؤمنان صلوات مى‏فرستد: «هو الذى یصلى علیکم و ملئکته لیخرجکم من الظلمات إلى النور» (3) ولى براى صابران صلوات مخصوص مى‏فرستد: «أولئک علیهم صلوات من ربهم» و گرچه این آیه درباره، صبر بر مصیبت است ولى این «تمثیل» است نه «تعیین» ؛ یعنى، صبر عارفان اختصاصى به حال مصیبت ندارد ، بلکه صبر در موقع اطاعت و معصیت نیز چنین است.

    پس اگر کسى دشوارى جهاد، روزه‏دارى، شب‏زنده‏دارى و نماز شب یا نماز صبح را از باب «إنا لله و إنا إلیه راجعون» تحمل کند، قرآن او را بشارت مى‏دهد و آنگاه خداوند صلوات مخصوصش را بر او نازل مى‏کند و این رحمت، «رحمت خاص» است.

    سپس مى‏فرماید: «و أولئک هم المهتدون» اینها نه تنها مهدیند بلکه مهتدیند و «مهتدى» برتر از «مهدى» است.

    در نتیجه کسانى که صبر عارفانه دارند مهتدى و آنان که صبر زاهدانه و عابدانه دارند مهدى هستند (4) .

    جزع در مقابل صبر «جزع» قرار دارد.

    ممکن است کسى جزع تام یا متوسط داشته باشد؛ ولى اگر کسى به مقام صبر شاکرانه و عارفانه برسد، از هرگونه جزعى منزه است.

    چنانکه امامان معصوم ( علیهم السلام) مى‏فرمودند: ما راضى به قضاى الهى و تسلیم امر او هستیم و هرگز آنچه را خدا برایمان بپسندد مکروه نمى‏داریم: «فإذا نزل أمر الله عز و جل رضینا بقضائه و سلمنا لأمره و لیس لنا أن نکره ما أحب الله لنا» (5) .

    این مقام «رضا» است که فوق مقام صبر است؛ یعنى، مقام صبر در سقف نهایى خود به مقام رضا مى‏رسد و صابر به مقام راضى بار مى‏یابد.

    پى‏نوشت‏ها: .1 سوره زمر، آیه .10 .2 سوره بقره، آیات .157 155 .3 سوره احزاب، آیه .43 .4 مهدى به معناى «هدایت شده» است، اما مهتدى به معناى «خیلى هدایت شده» .

    «اهتداء» و «هدایت» مانند «اقتدار» و «قدرت» است.

    به طور کلى کثرت حروف و مواد در این گونه از موارد نشانه کثرت معانى است: (کثره المبانی تدل على کثره المعانی) و بنابراین، «مقتدر» از «قادر» و «مهتدى» از «مهدى» برتر است.

    .5 من لا یحضر، ج 1، ص .190 صبر ، نتیجه آزادگی از دستاوردهای مهم خروج از اسارت نفس، شکیبایی در هنگام سختی و بلا است.

    مرحوم محقق طوسی ، صبر را نگه داری نفس از بی تابی در هنگام فرا رسیدن سختی و کراهت دانسته است .

    صبر را از مقامات متوسطین دانسته اند ، زیرا تا هنگامی که نفس ، بلاها را ناخوش بدارد ، معرفتش ناقص است ، لذا رضای به قضای الهی نسبت به صبر ، مقام برتری می باشد ، اگر چه ممکن است این را نیز از مقامات متوسطین عنوان کنیم.

    بر اساس این مطلب صبر بر معاصی و صبر بر طاعات نیز از مقامات متوسطین است ؛ زیرا کسی که حقیقت عبادت را بفهمد و صورت زشت گناهان را درک کند ، صبر برای او معنا ندارد.

    عارف معروف ، کمال الدین عبد الرزاق کاشانی در شرح منازل می گوید: صبر ، خودداری از شکایت نزد مخلوق است ، و الّا شکایت به حق تعالی و اظهار ناراحتی نزد خداوند با صبر منافات ندارد ، چنانکه حضرت ایوب به پروردگار شکوه کرد (سوره ص ، 41) نتایج صبر برای صبر ، دستاوردها و نتایح فراوانی است که از آن جمله تربیت نفس می باشد .

    زیرا وقتی که شخص ، مدتی را بر بلاها شکیبایی ورزید و ترک لذت نمود ، کم کم نفس عادت می کند ، از سرکشی بیرون می آید و به مقامات عالی می رسد.

    صبر بر گناهان سرمنشأ پرهیزگاری می شود ، صبر در طاعات منشأ انس با پرودگار و صبر در بلاها منشأ رضا به قضای الهی می گردد و اینها از مقامات بزرگ اهل ایمان است.

    امام صادق علیه السلام فرمود: " صبر نسبت به ایمان ، همچون سر نسبت به بدن است.

    پس زمانی که سر (از بین) رفت جسد نیز برود و همین طور زمانی که صبر (از بین) برود، ایمان هم خواهد رفت." شخص غیر صبور ، زبان به شکایت می گشاید ، درد دل را به هر کس می گوید و این کار علاوه بر این که او را نزد خلق رسوا می کند ، وی را از ارزش در درگاه الهی می اندازد.

    بنده ای که نتواند سختی ها را تحمل کند - با وجود هزاران نعمتی که از خداوند دیده است - چه ایمانی دارد.

    امام صادق علیه السلام می فرماید:" کسی که به بلایی مبتلا شود و صبر پیشه کند پاداش هزار شهید را دارد." درجه های صبر برای صبر ، درجاتی است و پاداش آن بر اساس درجات و مراتب ، متفاوت می باشد .

    امام علی علیه السلام به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت ، صبر بر طاعت و صبر در وقت گناه.

    پس کسی که بر مصیبت صبر کند ...

    خداوند برای او سیصد درجه...

    ، کسی که بر اطاعت صبر کند ، خداوند برای او ششصد درجه ...

    و کسی که بر مصیبت صبر کند خداوند برای او نهصد درجه ...

    بنویسد." درجات صبر اهل معرفت آنچه تا کنون در خصوص صبر گفته شد راجع به عموم مردم و متوسطین بود ؛ اما صبر اهل سلوک و اولیای کامل ، درجات دیگری دارد.

    اهل سلوک" صبر فی الله" دارند و آن عبارت است از ثبات در مجاهدتها و ترک خویشتن.

    اهل حضور و مشاهده جمال خداوند" صبر مع الله" دارند و آن عبارت از خروج از جامه بشریت و متجلی شدن قلب به تجلیات اسماء و صفات الهی است.

    همچنین عشاق و مشتاقین" صبر عن الله" دارند.

    گفتار امام علی علیه السلام در دعای کمیل:" فهبنی یا الهی و سیدی و مولای ..." اشاره به این مقام از صبر دارد.

    اهل تمکین و استقامت نیز" صبر بالله " دارند که پس از تخلـّق به اخلاق الهی برای آنها رخ می دهد و این حمل برای اولیای الهی میسر است.

    زینب (س) و صبر صبر کربلا در دو نگاه ـ زینب و دو مخاطب صبر خداوند برای خصوصیات و ویژگی های اخلاقی ، الگوهایی در عالم تعبیه فرموده که هر کس ، در هر کجا با نظر به اُفق بلند الگو ، بتواند خود را در مسیر جاذبیت آن قرار دهد و به طور مداوم و به عشق رسیدن به سرحدّات الگو از تکاپو و تلاش باز نایستد.

    صبر در متون دینی دارای سه شعبه می باشد: صبر در مصیبت ، صبر در طاعت و صبر بر معصیت.

    جهان آدمیزادگان بدون درد و رنج متصور نیست.

    پیمانهی هر کسی تا بدانجا که گنجایش و وسع داشته باشد، با گرفتاریها در هم آمیخته است؛ )لقد خلقنا الانسان فی کبد) (1) مصیبت ها کیمیا صفت، مس وجود آدمیان را به طلا مبدل می کنند، ولی اگر مقیاس کربلا نبود و اگر زینب(س) نبود چه بسیار مردان و زنانی که در نیمهء راه باز می ماندند.

    کربلا تا قیامت مقیاس همگان است تا گرفتاری ها و مشقات خود را با آن توزین کرده و از فشار روحی بر خود بکاهند.

    اما صبر چیست؟

    صبر در چنان موضعی نشستن حالتی در آدمی است که در اولین مواجهه اش با گرفتاری بتواند تعادل روحی خود را بازیابد و آن گاه واکنش مناسب و به جا اتخاذ نماید.

    بسیاری از مردم در دو حالت ، فرصت های گرانبها را از کف داده اند ؛ یکی در هیجانات شادی آور مفرط و دیگری در اوج غم های جان فزا.

    صبر بهترین وسیله برای رسیدن به موازنهء روانی و استفاده از فرصت ها در این دو حالت است ولی زینب(س) به بهترین شکل از فرصت ها بهره جست.

    برای بیان این منظور کلام خود را با استمداد از تاریخ توسعه می دهیم: کربلا در دو نگاه ؛ زینب(س) و دو مخاطب ؛ حضرت زینب )س)دو نگاه به کربلا دارد.

    در یک نگاه ، کربلا دریای خون و لختهء مصیبت است: أتدَرون أیَّ کبد لمحمّد فریتم وأیَّ دم له سفکتم، وأیَّ ...؟

    آیا می دانید چه جگری از پیغمبر(ص) پاره پاره کردید و چه خونی از او ریختید؟

    (2) مصیبت آن قدر بزرگ است که رگ و پی ستون دیانت را از هم گسیخته و افلاک و زمین بر اساس شعور باطنی خود که نور وجودشان را از نور وجود او ستانده اند، نزدیک است که عنان وجود از کف بدهند.(3) در این نگاه دل دریایی زینب سخت طوفانی است و کلام جانگداز او در پاسخ عبیدالله ملعون از ژرفای غم او حکایت دارد: « لقد قتلت کهلی و قطعت فرعی و اجتثثت اصلی فان یشفک هذا فقد اشتفیت یابن مرجانه(4)؛ به راستی که بزرگم را کشتی و شاخه ام را قطع کردی و ریشه ام را کندی ، اگر این تو را شفا می دهد شفا بگیر ، ای پسر مرجانه » این جا او به صبر نیاز دارد چرا که تنها رسول توانای دیار ثارالله است.

    او صبر پیشه می کند و بعد بهترین کلام را بر زبان می راند، بهترین سکوت را عملی می سازد، بهترین نگاه ، بهترین گریه ، بهترین فریاد و بهترین مرثیه را شیوهء خود می سازد.

    این درس صبر زینب(س) است.

    نه آن که در بایگانی عواطف خود ، از زینب صبور سپیدموی غصه داری بسازیم که در گوشهء تاریخ کز کرده ، بر برادران و فرزندان ...

    مویه می کند.

    صبر زینب یک شورش بر اساس حیاتی معقول است که همواره در بحرانی ترین شرایط، بهترین جهت را برای تاریخ و زمانه ساخته و پرداخته کرده و عالمی را درس داده است.

    ولی این صبر چگونه ممکن است؟

    چگونه آن دل طوفان زده را می توان به اختیار عقل و خرد درآورد؟

    چرا دستگاه ادراک ما از چشم و گوش و دل و عقل ، همه و همه در مواقعی نه این چنین که مواقعی نازل تر، دیگر در اختیار هیچ فرماندهی نیست: «من عشق شیئاً اعشی بصره و اعمی قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحه ویسمع باذن غیر سمیعه قد خرقت الشهوات وعقله …» (5) سرّ این صبوری در نگاه دیگر زینب به کربلاست که مخاطبی دیگر دارد.

    بانویی که وقتی بر عمرسعد خطابه می خواند مصیبت را بزرگ تر از فهم و عقل او می شمرد.

    اویی که وقتی ندبه می کند و مویه می سازد، اسبان نیز طاقت شنیدن ناله اش را ندارند...(6) زمانی که فقط خود اوست و خدا و کشتهء غرقه به خونش، دستان خود را به زیر آن پاره پاره تن می برد و تمام وجودش غرق در محبت و معرفت به خداوند التماس می کند: «ربنا تقبل منا هذا القربان»(7) حضرت زینب(س) شاگرد کلاس خطابهء امام علی(ع) است.

    او شاگرد زیرک و فطن مکتب امام علی (ع) ، که از الف الفبای آن کلاس احدیّت را فهمیده است.

    او بارها و بارها از پدر شنیده و از رفتارش خوانده و حتی فکر و اندیشهی علی را گمانه زده که: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم» (8) اگر خدا در جان کسی بزرگ شد؛ غیر خدا هر آنچه که هست در مشاعر او کوچک است.

    و خداوند در جان زینب (س) بسی بزرگ است.

    در مقیاس با خداست که حجت او کم است.

    دیدهء خدابین زینب(س) است که در جوار خداوند هیچ بزرگی را نمی بیند این ایمان و باور است که زینب(س) را به چنان صبوری فرا می خواند و صبوری او عین علم اوست ، نه به مانند کسی که از روی جهل و عدم آگاهی از عمق مصیبت، صبوری به خرج دهد.

    در این بین توجه به این مهم، اساسی است که زینب آن چنان در بستر تربیت فاطمی و علوی به تعادل قوا رسیده که همهء ظرفیت ها انسانی و زنانگی او یکی جا و متوازن رشد نموده است.

    آن بی بی دو عالم زنی است که در اوج مستوریت و عفت و حیا رشد کرده و در مدار تعالی، ویژگی های زنانگی اش بالیده است.

    در عین حال تعلیم حیا و عفت و پوشش در فرهنگ تربیتی خانهء فاطمه(س) به هیچ وجه به معنای انزوا، بی توجهی به مصالح اجتماعی اسلام، عدم شکوفایی خصایص انسانی و روحیهء شهامت و رشادت نیست.

    چه این که زینب کبری(س) در عین حرکت تام در مسیر زنانگی و رعایت همهء حریم ها، به دقت مقتضی آن چنان شهامت از خود نشان داده و با درایت و تدبیرش نظم مورد نظر فرهنگ عاشورا را در پی گرفته که همگان را متعجب کرده است.

    از نظر ما این ویژگی، خصیصهء تربیت فاطمی و علوی است.

    در بیان صبر بر معصیت کلام را طولانی نمی کنیم که زینب سرشار از شراب طهور محبت و صاحب ولایت است و این مقام با هیچ گناهی جمع نمی گردد که فرمود: )لاینال عهدی الظالمین((9) در صبر بر طاعت نیز به ذکر این مورد بسنده می کنیم که آن بانویی که مصیبات کمر او را خمیده کرده و سختی بار رسالت او را آزرده، سفر پر خطر و سهمگین شام را پشت سر گذارده، مجالس میگساری و سرمستی را نظاره کرده و تمام این ها هر کدام بر جام بلایش افزوده وقتی در شام مستقر می شود، در آن خرابه مشغول عبادت می گردد و امام سجاد(ع) بر حضرتش وارد شده ، دیدند آن بی بی باز هم نشسته نماز می خوانند: _ عمه جان نشسته نماز می خوانید؟

    _ ای عزیز برادرم ، از فرط گرسنگی بر قدم هایم راست نمی گردم.(10) نمی توان قلم را از نگارش این نکته بازداشت که شاید خاطرهء این نمازهای نشستهء زینب(س)است که امام سجاد(ع) را زین العابدین کرده و این سوز دل زینب است که از صحیفهء سجادیه به گوش می رسد، سخن خود را در بخش اوصاف ملکوتی مخدره زینب (س) با شعر رسای مرحوم کمپانی محقق اصفهانی به پایان می بریم: ملیکه الدنیا عقیله النساء عدیله الخامس من اهل الکساء شریکه الشهید فی مصائبه کفیله السجاد فی نوائبه بل هی ناموس رواق العظمه سیده العقایل المعظمه(11) پی نوشت ها: 1.

    بلد (90): 4 2.

    شیخ مفید، کتاب الامالی، ص 323 3.

    اشاره به حدیث شریف «حسین منی و انا من حسین» از رسول مکرم اسلام است که بر اساس آن می توان استنباط کرد اگر همهء وجود، شعاع نور پیغمبر اکرم(ص) و کلمهء نوریه محمدیه و صادر اول است ، پس هستی خود را از هست حسین بن علی(ع) نیز عاریت گرفته است چرا که نور وجود حسین(ع) همان نور وجود پیامبر(ص) است.

    4.

    منهاج الدموع، ص 370 5.

    نهجالبلاغه، خ 109 6.

    ...

    حتی رأینا دموع الخیل ینحدر علی حوافرها؛ مقتل خوارزمی، ج 2، ص 39 7.

    سیدرضا صدر، پیشوای شهیدان، ص 225 8.

    فیضالاسلام، نهجالبلاغه، خطبهی 185 (خطبهی متقن) 9.

    بقره (2): 124 10.

    ر.ک؛ سید نعمت الله جزایری، الخصایص الزینبیه، ص 120 11.

    الانوار القدسیه، ص 117 و 118 نامه جامعه حوزه ـ شماره هشتم ـ ص 49 ـ فریبا علاسوند

کلمات کلیدی: صبر

مقام صبر صبر درآئين برگزيده اسلام و کيش انسان ساز شيعه، جايگاهي بس والا و بالا دارد . دژي بسيار محکم است که اهل ايمان و يقين را امان از آفات زمان و مکان است شماره زيادي از آيات شريفه قرآن عظيم با واژه صبر و مشتقات آن ختم مي گردند و صفت ص

کليات گياه شناسي صبر زرد يکي از گياهاني است که قبل از ميلاد مورد مصرف مردم بوده است . کلئوپاترا ملکه مصر پوست خود را هر روزه با آن ماساژ مي داد که از شر آتاب مصر در امان باشد وحتي مصريان آنرا براي موميائي مدرگان خود بکار مي بردند . در کت

حضرت علي عليه السلام پايه هاي صبر را چهار چيز برشمردند : والصبر منها علي اربع شعب :علي الشوق والشفق والزهد والترقب دراينجا و در اين قسمت به شرح پايه هاي صبر مي پردازيم و ابتدا از شوق که اولين پايه هاي آن است آغاز مي نمائيم. شوق و رغبت: امير

زندگي صحنه تلاش و بالندگي، و لحظه هاي آن چون رودي درگذر است. رودي مواج که درتلاطمش ، انسان ها ساخته مي شوند ؛ پس تا دمي باقي است از لحظات و سخنان ديگران عبرت بگيريم : - با شکيبايي وصبر ، انتظار گشايش و پيروزي مي رود . ( حضرت محمد صلي الله عليه و آل

صبر درآئین برگزیده اسلام و کیش انسان ساز شیعه، جایگاهی بس والا و بالا دارد . دژی بسیار محکم است که اهل ایمان و یقین را امان از آفات زمان و مکان است شماره زیادی از آیات شریفه قرآن عظیم با واژه صبر و مشتقات آن ختم می گردند و صفت صابری در نزد پروردگار صبار و شکور پیوسته ستوده شده است. آن گونه که یگانه مهربان ، همواره بندگان مؤمن خویش را به صبر دعوت نموده و صالحان را از صابران می ...

«نيرودهنده و موجب تصفيه خون، مدر، اشتهاآور، مقوي معده، آرام کننده دردهاي عصبي، تب بر، کرم کش و خلط آور» دنبال چه دارويي هستيد که تمام اين اثرات را يکجا و بدون کوچک ترين عوارض جانبي دارا باشد؟! نياز به جست وجوي زيادي نداريد، علف چشمه يا بولاغ اوتن فق

ماه اکتبر ماهی است که علاقمندان به حیات وحش می روند. و همه ی آن برای دیدن نشانه های خطرناک یا قارچهای وحشی است. انگلیسها به قارچهای وحشی مشکوک و بدگمان هستند. آنها فقط یک نوع را می خورند نوعی که در قفسه های سوپرمارکتها وجود دارد و بسته بندی و بهداشتی است. قارچهای این مرد انگلیسی بی مزه هستند. آنها سالم و بی خطر ولی خسته کننده هستند. انگلیسی ها زیاد نگران هستند و هر قارچی که وحشی ...

گل نرگس (بخش اول) گیاه نرگس از خانواده نرگسیان (Amaryllidaceae ) و تیره Narcissus می باشد» نرگس گیاهی دائمی و پیازدار می باشد . پیازهای آن درشت و دارای ورقه های فلسی یا مطبق است . به عبارت دیگر پیاز آن می تواند چندین سال متوالی گل دهد و گل آن همه ساله درشت تر گردد. گلهای نرگس به رنگ سفید ، زرد ، نارنجی ، کم پر و پُر پر هستند . برگهای این گیاه از بن ریشه بصورت صاف یا شیاردار ...

مقدمه تجربه سالیان دراز مدیران اجرایی کشور حکایت از آن دارد که در اجرای عملیات عظیم پیمانکاری مهمترین عاملی که می تواند به انتقال و ارتقاء فن آوری ملی منجر شود ، حمایت از ایجاد و تقویت شرکتهای پیمانکار[1] یا پیمانکار عمومی در کشور است . شرکتهایی که بتوانند اجرای یک طرح بزرگ را به طور کامل برعهده گیرند و همچنین در صورت لزوم به اجزای قابل تفکیک تقسیم کرده و با انتخاب پیمانکاران ...

تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط نویسندگان: خانم مولود فرمهینی فراهانی ، خانم زهرا کاشانی نیا، آقای محمد علی حسینی، آقای اکبر بیگلریان نوع مقاله: روانپرستاری و پرستاری بهداشت روانی چکیده مقاله: تأثیر آموزش مهارتهاى ارتباطى به پرستاران بر رضایتمندى بیماران از نحوه برقرارى ارتباط مولود فرمهینى فراهانى ، زهرا کاشانى‌نیا ، دکتر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول