عرفان چیست:
عرفان در لغت به معنای شناخت وشناسایی است.ودر اصطلاح ،روش وطریقه ویژگی های است که برای دستیابی وشناسایی حقایق هستی وپیوند و ارتباط انسان با حقیقت بر شهود ،اشراق، وصول واتحاد با حقیقت تکیه دارد ونیل به این مراتب را از طریق استدلال وبرهان وفکر ،بلکه از راه تهذیب نفس وقطع علایق از دنیا وامور دنیوی وتوجه تام به امور روحانی ومعنوی ودر راس همه مبدا وحقیقت هستی می داند.
برای روشن شدن مکتب عرفان، بهتر است مروری داشته باشیم بر پاره ای از تعرف ها که از سوی اهل عرفان و یا عرفان پژوهان برای « عارف » بیان شده است . چه تعریف عارف از آن جهت که عارف است در واقع ملازم با شناسایی « عرفن» می باشد .
عبدالرزاق کاشانی می گوید : « عارف کسی است که خداوند شهود زات ، صفات ، اسماء و افعال خود مفتخرش کرده باشد ، پس معرفت حالی است که از شهود پدید می آید.»
عبدالرحمن سامی گفته است: « بعضی می گویند: عارف کسی است که فنای در حق یافته و هنوز به مقام بقاء بالله نرسیده باشد، و از مقام تقلید به مقام اصلاق سیر ننموده ... و این به طریق حال و مکاشفه بر او ظاهر گشته باشد نه به طریق مجرد و علم و معرفت حال».
و باز می گوید « قلب عارف برای خدا و کالبدش برای خلق خداست»
از بایزید بسطامی می پرسیدند : علامت عارف چیست ؟ گفت : « از یاد او خسته نشود و از حق ملول نگردد و با غیر او انس نگیرد. کسی که به مقام عرفان خدا باریابد از هر چه که او را از حق باز دارد دوری می گزیند.»
حافظ می گوید:
عارف از پرتو می راز نهانی دانست گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
عرضه کردم دو جهان بر دل و بر کار بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست
ویژگی های مکتب عرفان:
الف ( در این مکتب تنها بر علم تکیه نمی شود بلکه عمل اصل و اساس کار است و علم خود نتیجه و محصول عمل است یعنی برای رسیدن به آگاهی عرفانی باید مراحلی را پشت سر گذاشت و به سیر و سلوک پرداخت.
ب) اعتقاد به حقیقت جهان خارج وحدت واقعی این حقیقت و این که حقیقت ظاهری دارد و مظاهری و نیز باطنی دارد که در آن حقیقت محض با وحدت کامل خود از هر گونه تفرقه و کثرتی منزه است.
ج) اعتقاد به اصالت ارتباط حضوری و شهودی میان انسان و حقیقت و در عین قبول علم های حصولی و ارتساحی.
د) بلور و اعتقاد به یک حقیقت واحد و عینی که هدف هر عارف ، وصول به آ« و اتحاد و فنای در آن است .
ه ) رابطه ی ممتاز انسان با حقیقت کلی جهان و امکان وصول و اتحاد و فنای وی در آن حقیقت و بقایش با آن .
و) اعتقاد به ریاضتو مجاهره.