دانلود مقاله عهدوپیمان امام به مالک اشتر

Word 84 KB 15603 31
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • عهدوپیمان امام به مالک اشتر نخعی در دستوردادرسی ورموز رعیت پروری وآداب مملکت داری وپند اندرز به همگان
    امر نمودن عثمان ابن حفیف را به جنگ با دشمن
    ترغیب نمودن اشعث بن قیس را به حفظ اموال آذربایجان
    امر کردن بعضی از کارگردانش را به مماشات با رعیت هایی که مشرک بودند
    تهدید نمودن زیاد ابن ابیه را از ضیافت به بیت المال
    امر نمودن ابن عباس را به مهربانی با قبیله بنی تمیم
    امر نمودن زیاد بن ابیه را به میانه روی وفروش
    دستور به پرهیزکاری ومهربانی با رعیت و اداء حقوق زیردستان
    امر نمودن محمدبن ابی بکر را به عدالت و پرهیزکاری و مخالفت هوای نفس و مواظبت نماز
    نکوهش یکی از کارگرداناش وحساب خواستن از او
    سرزنش یکی ازکارگردانان خود بر اثر پیمان شکنی وخوردن از بیت المال
    سرزنش معقله ابن هیبره برستمگری او درپخش غنیمت
    نکوهش عثمان ابن حفیف برای رفتن به مهمانی
    امر نمودن یکی از کارگردانان خود را به مدارا وخوش رفتاری با رعیت وسختگیری در هنگام مقتضی
    بیان حق سران لشگرهایش بر خود و حق خویش برانها وامر نمودن آنان را به دادگری و پیروی
    نهی نمودن کارگردانانش را از آزار رساندن برای گرفتن خراج و وادار نمودن به فروش چیزی که فروشش زیان دارد
    پنددادن عبدالله ابن عباس را به شادی و افسردگی در امر آخرت
    امر نمودن اسود ابن قطبه را به دادگری
    برحذر داشتن سلمان فارسی را از فریب دنیا
    آموختن خوهای نیکو وروش های پسندیده به حارث همدانی
    آموختن خوهای نیکو وروش های پسندیده به حارث همدانی امیرحسین دولت زارعی- قاسم نعمتی پور-ساسان احسانی-مرتضی جباری پیشگفتار بسم الله الرحمن الرحیم نهج البلاغه ،کتابی که سیرشریف ابوالحسن محمدرضی از سخنان امام الموحدین باب مدینه العلم علی بن ابیطالب گردآورده بهترین اثر ونشانه دین مقدم اسلام ومذهب شریف جعفری است ،‌دریای بی پایان است،محتوی مسایل علمی.ادبی،دینی،اجتماعی،اخلاقی،سیاسی که بهتر وبلیغ تر ازآن سخنان بعد از قرآن کریم وبیانات حضرت رسول دردنیا گوینده ای نگفته است و آن راهنمای گمراهان وچاره بیچارگان وپناه دهنده ودستگیر درماندگان است،پس کسی را که خواهان سعادت همیشگی وگریزان از ذلت وبدبختی است لازم است که این کتاب را سرمشق قرارداده از سخنان آن پندگرفته و به دستوراتش رفتار نماید زیرا مفاسد وتباهکاری های دنیا اصلاح نمی شود مگر روزی که تعلیمات امیرالمومنین علی(ع) در میان جمیع طبقات مردم عملی گردد، واین سخنی به گزاف گفته نشده، چون روی دو پایه برهان (عقل وعلم) استوار است.

    علماء اعلام ودانشمندان پیشین کتاب نهج البلاغه را اخ القران (برادر قرآن9 تعبیر نموده اند.

    هر چند علم ودانش در میان افراد بشر پیشرفت نماید، فضل و بزرگواری امام علی (ع) بیشتر هویدا می گردد و روزی بیاید که مردم دنیا در مقابل آنحضرت اظهار خضوع وفروش نموده برای رهایی از بدبختی چاره ای نیابند مگر آنکه به گفتار وکردار آن بزرگوار عمل نمایند.

    در این تحقیق تعدادی از نامه های مولاعلی(ع) را که حاوی سفارش ها، اندرزها و عهد وپیمان های آن بزرگوار به دشمنان ،یاران زمامداران واهل بیت عصمت و طهارت نوشته اند در این تحقیق جمع آوری کرده ایم امید است هم ما از یاران وپیروان آن حضرت بوده باشیم.

    از عهد وپیمان های حضرت علی(ع) برای مالک ابن حارث اشتر نخعی که این پیمان طولانی ترین وکامل ترین پیمانی است که علی(ع) برای والیانش نوشته است واین عهدنانمه دستورالعمل وراهنمای حکمرانان ووالیان در سراسر جهان گردیده است.

    ای مالک تو را به پرهیزکاری و ترس از خدا امر می کنم و پیروی از قرآن کریم وواجبات ومستحبات زیراکسی نیکبخت نمی شود مگر به پیروی از آنها وبدبخت نمی گردد جز با عمل نکردن به آنها.

    ای مالکت نفس خود را هنگام شهوات و خواهشها فرونشان وهنگام سرکشی ما جلویش را بگیر وبدان که بالاترین جهان جهاد کسی است که با نفس خود مبارزه می کند.

    ای مالک حکمران چه مسلمان باشد چه کافر باید کاری کند که ذکر جمیل و نام نیکویش به یادگار بماند تا مردم درباره اش دعای خیر نمایند وبر اثر آن نیکبختی جاوید بدست آورد پس باید بهترین اندوخته های توکردار شایسته ات باشد.

    ای مالک مهربانی وخوش رفتاری ونیکویی با رعیت را در دل خود جای بده نه انکه در ظاهر اظهار دوستی کرده ودر باطن با آنان دشمن باشی که این عمل تو موجب پراکندگی رعیت میشود چنانکه در قرآن کریم آیه 159 سوره آل عمران به رسول اکرم می فرماید: براثر بخشایش خدا تو با مردم مهربان گشتی و اگر تندخو سخت دل بودی از گردت پراکنده می شدند پس «اگر به تو بدی کنند» از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار جنگ با ایشان مشورت نما، وپس از مشورت اگر تصمیم گرفتن به خدا توکل که خدا متوکلین را دوست دارد.

    ای مالک مبادا خود را برای جنگ با خدا آماده سازی و مخالفت دین نموده به مردم ستم روا داری و به خشمی که می توان مرتکب نشوی شتاب منما و از سرکشی و بددلی مگو من مامورم وبه هر چه بخواهم امر می کنم پس باید فرمان مرا بپذیرند و این روش سبب فساد و خرابی دل و ضعف وسستی دین وتغییر و زوال نعمت ها می گردد و هر گاه سلطنت وحکومت برایت عظمت وبزرگی یا کبر و خودپسندی پدید آورد به عظمت وبزرگی خداوند وتوانایی او نسبت به خود بنگر زیرا اندیشه نمودن در بزرگواری و غالب بودن خدا بر هر چیز کبر وسرکشی انسان را از دور می کند.

    وکاری که باید بیش از هر کار دوست داشته باشی اجرای عدالت وحق است و برابری و دادگری را درهرکاری اختیار کن که به صلاح رعیت باشد هر چند بر خواص گران آمده از آن راضی نباشند زیرا خشم همگان رضا وخشنودی چند تن را پایمال می سازد و خشم چند تن در برابر خشنودی همگان اهمیت ندارد.

    ای مالک کینه مردم را در دل راه مده واز خود رشته هر انتقام وبازخواستی را جدا کن ودر تصدیق وباورداشتن گفتار بدگو وسخن چین شتاب منما زیرا سخن چین خیانتکار وفریب دهنده است هر چند خود را به صورت پنددهندگان درآورد.

    و در کار خود بخیل را را نده که تو را از نیکی وبخشش بازداشته از بی چیزی و درویشی می ترساند و نه حریص را که از اندوختن جهت روز نیازمندی ستمگری به مردم را در نظرت جلوه میدهد، پس بخل و ترس و حرص حاصل بدگمانی به خدا است و بدگمان خداوند را نمی شناسد.

    ای مالک بدترین وزیران وزیری است که پیش از تو وزیر اشرار وبدکرداران شریک و انباز بوده پس چنین کسی نباید از خواص ونزدیکان توباشد زیرا آنان یار گناهکاران وهمراه ستمگران هستند، در حالی که تو بجای آنها در کسانی که دارای اندیشه ها وکاربری های نیکو در امور مملکت هستند می توانی بهترین وزیر را بیابی زیرا اندک نعمت تو را بسیار دانسته از آن دانسته از آن قدردانی نموده سپاسگذاری می باشند و یاریشان برایت نیکوتر ومیل و رغبتشان به تو از روی مهربانی بیشتر و دوستی شان با غیر توکمتر است،پس ایشان را در خلوت ها و مجلس های خود از نزدیکان قرارده.

    وباید برگزیده ترین ایشان نزد تو وزیری باشد که سخن تلخ حق به تو بیشتر گردید و کمتر تورا درگفتار و کردارت که خدا برای دوستانش نمی پسندد بستاید اگر چه سخن تلخ وکمتر ستودن خواهش وآرزوی توسبب ناخشنودی تو از او شود و با راستگویان و درستکاران همنشین باش و آنان را بیاموز که بسیار تو را ستایند.

    ونباید نیکوکار و بدکار نزدتو به یک پایه باشد که آن نیکوکاران را از نیکوی کردن بی رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وادارد و هریک از ایشان را به آنچه گزیده جزاده.

    و بدان چیزی سبب خوش بینی حاکم نسبت به رعیت بهتر از نیکویی وبخشش او به ایشان وسبک گردانیدن هزینه ای آنها ورنجش نداشتن از آنها بر چیزی که حقی به آنها ندارد نیست پس باید در این باب کاری کنی که خوش بینی بر رعیت را به دست آوری زیرا خوش بینی رنج بسیار را از تو دور می دارد، و هر گاه به یاری رعیت نیازمند شدی اعتماد کن به کسی که به او احسان نموده ای نه به کسی که ا زتو بدی وسختی دیده.

    ای مالک برای انجام کارها افرادی را برگزین که برای بدست آوردن رضا وخشنودی خدا برای پیروی از امام و پیشوایت پند پذیرنده تر و راست گفتار ودرست کردارتر باشند.افرادی که دیر به خشم آیند و زود عذر گناهکار پذیرند و به زیردستان مهربان بوده و بر زورمندان سختگیری کرده باشند.

    پس همنشین باش با آنان که از خانواده های شریف و خوشنام و کسانی که دارای سابقه های نیکو می باشند وروسای لشکر وکشورت را از چنین مردمی برگزین زیرا آنان جامع بزرگواری و شاخه های احسان و نیکویی هستند پس به کارهای انها رسیدگی کن چون پدر و مادری که به فرزندانشان رسیدگی می نمایند و یاری کردن در کارهای کم اهمیت را رها کن به امید رسیدگی به کارهای بزرگ آنها.

    ونیکوترین چیزی که حکمرانان را خشنود می دارد برپا داشتن عدل و دادگری در شهرها و سالم ماندن سینه هاشان را بیماری خشم وکینه و خیرخواه نمی مانند مگر به دوستداری به نگهداری حکمرانان و گردآنان بودن وسنگین نشمردن حکومتشان وانتظار نداشتن بسررسیدن مدت حکومت آنها پس آرزوهای ایشان را برآورده کن و آنها را به نیکویی یاد کن و کسانی را که آزمایش نموده رنجی برده اند همتشان را به زبان آور،زیرا یاد کردن نیکوکاریهایشان دلیر را به هیجان آورده به جنبش وامی دارد و از کارای را به خواست خدایتعالی ترغیب می نماید و او را دوباره به کار می آورد.

    پس رنج و کار هر یک از آنان را برای خودش بدان و رنج کسی را به دیگری نسبت مده تاریخ بوده ا زعدل و انصاف والی نومید نگردد و دیگران هم بدکارهای بزرگ اقدام کنند وباید پاداش افرادت را به موقع بدهی وباید بزرگی کسی تو را برآن ندارد که رنج و کار کوچک او را بزرگ شماری، وپیستی کس تو را وادار نسازد که رنج وکار بزرگش را کوچک پنداری زیرا چنین رفتاری برخلاف عدل ودادگری است وسبب بی رغبتی کارگردانان در انجام کارها می شود.

    و در کارهای مشکلی که درمانده شدی و درکارهایی که برای دانستن حکم حق سرگردان ماندی به کتاب خدا وسنت پیغمبر بازگردد.

    ای مالک برای قضاوت و داوری بین مردم بهترین رعیت را اختیار کن کسی که از عهده هر حکمی برآیند آنکه ناتوان باشد ونزاع کنندگان رای خود را بر اوتحمیل نمایند و هرگاه به خطا خود آگاه شد یا او را به آن لغزش آشنا نمودند بازگردد، نه آنکه براشتباه خویش ایستادگی نماید.

    پس از آن از قضاوت او بسیار خبرگیر و وارسی کن مبادا خطایی از او سرزند وآنقدر به او ببخش و زندگی اش را فرخ ساز که عذر او از بین ببرد ونیازش به مردم با آن بخشش کم باشد تا بهانه ای برای رشوه گرفتن نداشته باشد.

    ای مالک درکارهای عمال وکارگردانانت نظر واندیشه کن و تا دیانت و راستی ودرستی شان را نیاز موده ای به کاری مگمار و آنها را به میل خود وبی مشورت به کاری نفرت چون حکمران اگرسر خود بدون مشورت وآزمایش به هوای نفس اشخاص را به کارهایی گماشت خلاف عدل وداد رفتار نموده وامانت مردم را تباه ساخته است.

    پس در کارهایشان کاوش و رسیدگی کن وبازرس های راستکار ووفادار برآنان بگمار زیرا خبرگیری و بازرسی درکارهای آنها سبب میشود آنها امانت دار باشند و با رعیت به نرمی رفتار کنند وهرگاه والی به کارهایشان نرسد آنها از راه عدل و دادگری بیرون رفته و به مردم ستم روا دارند.

    ای مالکت خود را از یاران خیانتکار دور کن واگر یکی از یارانت به تو ضیافت کرد و باز رسانت به ضیافت او گوا می دادند او را کیفر بدنی بده و او را به جزای کردارش برسان و او را بی مقدار و خوارش گردان و داغ ضیافت بر پیشانی او بزن تا نادرستان را عبرت و پند باشد.

    ای مالک در حال نویسندگانت بنگر وبهترین ایشان را از جهت راستی گفتار و درستی کردار به کارهایت بگمار و نامه هایت که در آنها تدبیر ها و رازها برای رفع دشمنی وملکداری بیان می کند تخصیص به کسی که در هم خوهای پسندیده مانند دینداری،امانت داری، خیرخواهی، پاکدامنی ومانند اینها از نویسندگان دیگرجامعتر باشد زیرا کسی که براسرار سلطنت وحکومت از هم بیشتر دست می یابد باید دارای اوصاف شایسته باشد وگرنه به اندک غرض شکست لشکر را در جنگ وزیان مملکت را در کارها فراهم می آورد.

    پس سفارش درباره سوداگران وصنعتگران را بپذیر و درباره نیکی کردن به آنها به گماشتگان خودسفارش کن که به طمع مالی و دارایی صنعتگران بهانه ها نیاورد.

    آنها را نرجانند تادلسرد نشوند زیرا آنها باعث رونق وآسودگی و رفاه حال مردم هستند و کارهای صنعتگران را وارسی کن و از دور ونزدیک آسودگی آنها را بخواه تا ظلم وستمی بر آنها رخ ندهد و بدان که سختگیری بی اندازه و بخل ورزی سبب میشود تاجرین وصنعتگران دست به احتکار ونگاهداری اشیا برای گرانفروشی بزنند و این کار ما سبب زیان رساندن به همگان وزشتی حکمرانان است.

    پس از احتکار جلوگیری کن که رسول خدا آن را منع فرموده پس کسی را که بعد از نهی تو احتکار کند به کیفررسان، کیفری که سبب رسوایی او و عبرت دیگران باشد ولی متناسب با جرم باشد و زیاده از گناه نباشد و ان نسبت به طبقات مردم مختلف است چه بسا کسی را که اندک سرزنش کیفر باشد و بسا به حبس وشکنجه متنبه نگشته به خود نیاید، در این صورت کیفره و هر کس با حکمران است.

    پس از خدا بترس، از خدا بترس درباهره دسته زیردستان درمانده بیچاره و بی چیز ونیازمند زیرادر این طبقه هم خواهنده است که ذلت و بیچارگی اش را اظهار میکند و هم کس است که به عطا و بخشش نیازمند است ولی از عفت نفس اظهار نمی نماید وبرای رضای آنچه را که از حق خود درباره ایشان به تو امر فرموده بجاآور وقسمتی از بیت المال که در دست داری وقسمتی از غلات وبهره هایی که از زمین های غنیمت اسلام به دست آمده در هر شهری برای ایشان مقرر دار زیرا همه ایشان ازبیت المال وغلات زمین هایی که از کافران گرفته شد بهره می برند خواه دور خواه نزدیک، و چون توانایی ندارندکه خود را به شهر توبرسانند وسهم خود را بگیرند پس در شهر خودشان ماموری بگمار که حق آنها را بپردازد تاکس محروم ونومید نماندورسیدگی و وارس کن به کارهای درویشان وناتوانان که به تو دسترسی ندارند زیرا دربانان آنان را ذلیل وخوارمی شمارند وایشان را به والی راه نمی دهند، پس تو برای آنان کاری کن که درخواست های خود را بی ترس و رنج به تو اظهار نمایند تاکسی ستمدیده و افسرده نماند و شکایت تو راه به خدایتعالی نبرد پس امین خود را که از خدا بترسد و فروتن باشد برای رسیدگی به احوال ناتوانان قرارده تاکارهای آنها را به تو برساند ورسیدگی کن به یتیمان خردسال وپیران سالخورده که چاره ای ندارند و از روی ناتوانی خود را برای حواسش آماده نساخته اند و پاره ای از وقت خود را برای نیامندان قرار بده تا ناتوانان و بیچارگان به تو دسترسی داشته باشند.

    پس برای خوشنودی خدایی که تو را آفریده با آنان فروتنی کن ولشکریان و دربانان خود را از جلوگیری رعیت باز دار تا آنها بی لکنت وگرفتگی زبان و بی ترس و نگرانی سخنی گویند که من بارها از رسول اکرم شنیده ام که می فرمود: هرگز امتی پاک وآراسته نگردد که در آن امت حق ناتوان بی لکنت وترس ونگرانی از توانا گرفته نشود.

    پس درشتی وناهمواری وآداب سخنی ندانستن را از آنان تحمل کن و به روی خود نیاور، زیرا بسیاری از حاجتمندان تنگدل و در سخن ناتوانند و اگر والی خوشخو وبردبار نباشد کارشان درست نمی شود و تندی وخودپسندی را از خویشتن دور کن تا خدا درهای رحتمش را به روی تو بگشاید واگر خواستی چیزی به یکی از آنها بدهی آنچه می بخشی به خوشرویی ببخش واگر به انجام خواهش او توانا نبوده یا مصلحت ندانستی آنچه را از او منع می نمایی با مهربانی وعذرخواهی منع کن تا نرنجد وکینه ات را در دل نگیرد.

    و در هر روز کار آن روز را بجا آور زیرا برای هر روز کاری است مخصوص آن پس اگر غفلت نمود کارامروز را به فردا و فردا را به پس فردا افکنی کارها بسیار گشته از عهده آن بر نمی یایی و مردم سرگردان و از کار باز می مانند و درنتیجه مملکت ضایع و تباه می گردد و بهترین وقت ها و پاکترین قسمت آن را به عبادت اختصاص بده هر چند رسیدگی به کار رعیت واجرای عدالت هم عبادت محسوب می شود.

    ای مالک مبادا خویشتن را از زیاده از رعیت پنهان کنی زیرا رونشان ندادن حکمرانان به رعیت قسمتی از نامه مهربانی وکم دانش وآگاه نبودن به کار ما است چون حکمرانان با نشست و برخاست وسخن گفتن با مردم از احوال مملکت و رعیت آگاه می گردند.

    سپس بدان حکمرانان را نزدیکان وخویشانی است که به خودسری وگردنکشی و درازدستی به مال مردم وکمی انصاف خو گرفته اند و رعیت را به سختی وگرفتاری دچار می نمایند پس با اجرای عدالت و با خبر بودن از اوضاع داخلی مملکت به آنها اجازه نده تا آنها بی عدالتی وبی خبری تو را وسیله خودسری ودرازدستی وکم انصافی قراردهند و بدرعیت آزار برسانند و به اهل بیت وخویشاوندانت زمین واگذار مکن و در هر زمان به اجرای حق بپرداز حتی اگر لازم آید ک از روی حق یکی از اقوامت را قصاص نمایی و اگر رعیت به تو گمان ستمگری بودند عذر و دلیلت را برای ایشان آشکار کن تا از اشتباه بیرون آمده دوستی ات را در دل جای دهند.

    و ازصلح و آشتی که رضاوخشنودی خدا در آن است ودشمنت تو را به آن بخواند سرپیچی مکن زیرا در آشتی وملح راحتی لشکریان و آسودگی اهل شهرهایت را به دنبال دارد ولی از دشمنت پس از آشتی او سخت برحذر باش و بترس زیرا دشمن قصد غافلگیر کردن تو را دارد پس احتیاط واستوارکاری را پیشه کن چون مومنی با اینکه به هم کس نیک بین است درامور اجتماعی باید از زیان نفاق و دورویی ومکر دشمن آگاه و هوشیار باشد.

    واگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و او را از جانب خویش پناه دادی به پیمانت وفادار باش وپناه دادنت را به درستی رعایت کن زیرا چیزی از واجبات خدا مهمتر از وفای به عهد نیست پس به امان وزنهارت خیانت نکرده پیمانت را نشکن و دشمنت را فریب مهمتر از وفای به عهد نیست پس به امان و زنهارت خیانت نکرده پیمانت را نشکن ودشمنت را فریب مده زیرا پیمان شکنی جرات و دلیری برخداست و بر خدا جرات ودلیری نمی کند مگرنادان بدبخت وعهد و پیمانی مبند که در آن تاویل و بهانه و به کاربردن مکر و فریب راه داشته باشد و بعد از برقراری واستوارنمودن عهد و پیمان گفتار دوپهلو به کار مبر.

    ای مالک بترس ازآدم کشی وناحق ریختن خون افراد ،زیرا چیزی بیشتر موجب عذاب و کیفر نمی شود جز ریختن خون های به ناحق وخداوند سبحان روزرستاخیز نخستین چیزی را که بین بندگان حکم فرماید درباره خون هایی است که ریخته اند، پس قوت و برقراری حکومتت را با ریختن خون مرام خواه زیرا ریختن خون حرام از اموری است که حکومت را ضعیف وسست می گرداند.

    وبپرهیز از خودپسندی وتکیه به چیزی که تورا به خود پسندی وادارد واز اینکه دوست بداری مردم تو را بسیار بستانید، زیرا این حالت از مهترین فرصت های شیطان است تا نیکی نیکوکاران را از بین ببرد وشخص را به خودپسندی وا میدارد تا کار نیکی که انجام داده بی اثر گردد.

    وبپرهیز از اینکه بر رعیت به نیکی که می کنی منت گذاری یا کاری ک انجام می دهی بیش از آنچه هست در نظر آری و وفار نکردن به وعده که سبب خشم خدا ومردم می گردد.

    ای مالک هر چیز را بجای خود بگذار و هر کاری را در وقت آن انجام ده که عدل وبرابری ودرستکاری این است، ولی اگر در هر امری از امور دنیا وآخرت افراط یا تفریط نمودی یعنی از حق تجاوز یادر آن کوتاهی کردی ستمکار بوده ای.

    ای مالک هنگام خشم وعصبانیت برخود مسلط باشد تا خشمت فرونشیند که در این هنگام اقتدار یافته ای وخشمت را که از کبر و سرکش شعله ور گشته نمی توانی فرونشانی مگروقتی که ذلت و بیچارگی وگرفتاری روز رستاخیز را به یاد آوری و بر تو واجب است که از سرگذشت پیشینیان عبرت بگیری.

    ای مالک ا زسفارشات می دراین عهدنامه پیروی کن و در پایان تو را به ترغیب وکوشش درنماز و زکات ومهربانی بر غلامتان امر می کنم وکسی را جنبش وتوانایی نیست مگر به مشیت وخواست خدای بلندمرتبه وبزگوار.

    از نامه های آنحضرت که آن را شریح ابن حارث که از جانب آن بزرگوار قاضی بوده نوشته در زیان دل بستن به دنیا ودارایی آن.

    روایت شده که شریح ابن حارث که از جانب علی(ع) قاضی بود در زمان خلافت آنحضرت خانه ای را به هشتاد دنیا فرید این خبر که به امام رسید او را طلبید وفرمود: 1)به من خبر رسیده که توخانه ای را به هشتاد دنیا خویده وبرای آن قباله نوشته و در آن چنش را گواه گرفته ای شریح عرضه کرد یا امیرالمومنین چنین بوده است.

    حضرت خشمگین شد و فرمود:ای شریع بدان که عزرائیل به زودی نزد تو می آید وقباله ات را نگاه نمی کند و گواهت را نمی پرسد و تو را از آن خانه حیران وسرگردان بیرون بود و از هم چیز بدا به گورت بسپارد .پس از شریح بنگر مبادا این خانه را از مال غیرخریده باشی ، برای آن را از غیر حلال داده باشی که در این صورت زیان دنیا و آخرت بوده ای و کسانی که دارایی بردارایی افزوده و آنها که ساختمانها بنا کرده و زینت داده وبیاراسته وخانه وباغ واثاثیه جمع نموده همه آنها فروشنده وخریدار را به محل بازپرسی و رسیدگی به حساب وجای پاداش وکیفر بفرستد، زمانی که فرمان قطعی بین حق وباطل و بهشتی و دوزخی از جانب خداوند صادر شود و در آنجا تباهکاران زیان برند وعقلی که از گرفتاری نفس اماره رها باشد و از وابستگی های دنیا سالم ماند و بدرستی این قباله گواه است.

    از نامه های حضرت علی به عثمان ابن حنیف که از جانب امام حکمران بصره بود که او را به جنگ با دشمنی در صورت اطاعت نکردن دشمن امر فرمود.

    اگردشمنان دست از تباهکاری کشیده و فرمانبردار گشته آن همان است که ما دوست میداریم واگر آماده جنگ شدند و نافرمانی کردند با کمک کسی که فرمانبردار توست بادشمنان بجنگ و از کمک کسی که فرمانبدار تو نیست بی نیاز باش زیر کسی که ب کاری مایل نباشد نبودنش بهتر از بودن ونشستنش سودمندتر از برخاستن است چون شخص بی میل به کار که از روی اجبار اقدام نماید ممکن است راز خود را آشکار سازد و دیگران از او پیروی نموده از کار بازمانند.

    از نامه های حضرت علی (ع) به اشعث ابن قیث که از جانب عثمان حکمران آذربایجان بود.

    اشعث به جهت کارهای ناشایسته خود می دانست که امام او از عزل خواهد نمود.

    امام علی برای آگاهی او به حفظ اموال آذربایجان بعد از خاتمه جنگ جمل نامه ای به او نوشت که از جمله آن این است: اشعث بدان که عمل وحکمرانی تو رزق وخوراک تو نیست و تو را حکومت نداده اند با آنچه بیابی از آن خود پنداشته بخوری ولی آن عمل امانت و سپرده ای درگردن تواست ونباید قدمی برخلاف دستوردین داری و تو زیردست امیری هستی که تورا حافظ ونگاهبان قرارداده و ولایتی به تو سپرده که آن را از جانب او مواظبت نمایی پس نباید در کار رعیت به میل خود رفتار نمایی.

    بدان مال ودارایی که از آن خداوند است باید به مساوات بین مردم تقسیم شود و تو تنها خزانه دار آن هستی تا آن را به من سپارسی وامید است من بالاترین والی ها و فرمانده ها برای تو نباشم.

    از نامه های حضرت علی به حاکمان و والیان درباره مماشات با رعیت هایی که مشرک بوده و از آن حاکم شکایت نموده بودند: کشاورزان شهری که تو در آن حکفرما هستی از خست دلی وستمگری تو شکایت نموده اند و از رفتارت مراآگاه ساختند.

    من بعد از تحقیقات بسیار آنان را به جهت آنکه بت پرستند شایسته مهربانی زیاد ندیده ام اما چون در پناه اسلامند و با مسلمانان پیمان بسته اند درخور ستم کردن هم نمی بینم.پس با آنان گاهی سخت وگاهی مهربان باش و حد اعتدال را از دست نده از نامه های آنحضرت به زیاد ابن ابیه قائم مقام وجانشینی عبدالله ابن عباس در حکومت بصره وتهدید نمودن او از خیانت به بیت المال: سوگند به خدا اگر به من خبر برسد که تو دربیت المال مسلمانان به چیزی اندک یا بزرگ خیانت کرده وبر خلاف دین اسلام عمل کرده ای بر تو سخت خواهم گرفت وتو را از مقام ومنزلت برکنار نموده و آنچه از بیت المال اندوخته ای می ستانم به طوری ک تو درویش گردیده و پیش مردم خوار وپست گردی ازنامه های حضرت علی به عبدالله ابن عباس که از جانب امام حاکم و فرمانروای بصره بود.

    عبدالله ابن عباس پسرعموی امام از اصحاب نیکوکردار رسول خدا واز شیعیان وپیروان امام علی بود.

    چون فرمانروای بصره گردید با قبیله بنی تمیم که در جنگ جمل از طلحه و زبیر و عایشه پیروی کرده بودند دشمنی وبدخویی نمود به طوری که آنها را یارعسگر «نام شتر عایشه» وحزب وطرفدار شیطان نامید.

    پس شیعیان قبیله بنی تمیم از جمله حارثه ابن قدامه به امام علی نامه نوشتند و از ابن عباس شکایت کردند پس امام نامه ای به ابن عباس درباره مهربانی نمودن با قبیله بنی تمیم نوشت که درزیرآمده است: ای پسر عباس بدان فتنه جویان شهر بصره بسیارند وبصره جای فرودشیطان است پس مردم آن سامان را با نیکویی کردن خرم وشاد گردان و به سبب بدخویی آنان را نشورانده و گره ترس را از دلهایشان بگشا وطوری با آنها رفتار کن که بفهمند از کیفر کارهای گذشته آنان چشم پوشیده ای.

    خبر بدخویی تو با قبیله بی تمیم به من رسید همانا آسمان فضل و بزرگواری آنان از کوکب درخشان تهی نگردیده واگر بزرگی از آنها کشته شده دیگری جایش را گرفته و در جاهلیت واسلام کسی به کینه جویی وخونخواهی برایشان پیش نگرفته از این رو با چنین مردمی نبایستی آغاز درشتی وبدخویی نمود.

    پس ای پسر عباس در گفتار وکردارت با رعیت مداراکن زیرا ما در گفتاروکردار با هم شریکیم چون تو از جانب من حکم میرانی و چنان باش که اندیشه ام درباره تو نیکو باشد وهیچ گاه سخن بیجا نگفته وبی دستور من کاری انجام مده.

    ازنامه های حضرت علی(ع) به زیادابن ابیه در مورد میانه روی در اقتصاد وفروتنی وصدقه دادن.

    ای زیاد در صرف مال میانه رو باش و بیشتر وکمتر از آنچه نیازمندی صرف مکن.

    در امروز به یاد فردا باش و به اندازه نیازمندی خود از دارایی پس انداز نما وزیاده برآن را به جهت روز آخرتت که روز نیازمندی توست پیش خوست ودرراه خدا به درویشان ومستنمندان ببخش.آیا امیدداری که خدا پاداش فروتنان که به دنیا دل نبسته و به دستور او رفتار می کنند.

    را به تو بدهد حال آنکه تو دل به دنیا بسته وخلاف دستور او انجام می دهی؟

    وآیا آزمندی که پاداش صدقه دهندگان بدون بزرگی و خودنمایی است را برای تو واجب ولازم گرداند درحالی که تو در عیش وخوشگذرانی غلطیده ناتوان وبیچاره و درویش را کمک می کنن.

    ازنامه های حضرت علی(ع) به یکی از کارگردانانش در پرهیزکاری ومهربانی با رعیت واداء حقوق زیردستان ومستمندان هنگامی که او را برای جمع آوری زکات فرستاده: تو را در اندیشه ها وکردارت به پرهیزکاری وترس از خدا دستور می دهم جایی که غیر از خدا حاضر وناظری نیست و تو را امر می کنم که منافق و دور نباشی و کسی که در گفتار وکردار دورو نبود دستورالهی را انجام داد.

    وعبادت و بندگی را با اخلاص وحقیقت نداز روی ریا وخودنمایی بجا آورده است وبه تو دستور می دهم که رعیت ها و زیردستان را نرنجانی وبه آنها دروغ نگویی وبه سبب فرمانروایی بر آنها از روی سرکشی خود را از ایشان بی نیازمندانی زیرا اینان در دین برادر و هم کیشند وهمان طور که ما حق تورا کامل وتمام می پردازیم تو نیز حقیقت رعیت و زیردستانت راکامل و تمام بپرداز و اگر از حقوقشان بکاهی در روز رستاخیز تواز همه مردم بیشتر دشمن خواهی داشت و وای به حال کسی که دشمن او نزد خدادرویشان و تهیدستان ومسافرین ورهگذران درمانده دور از مال وخانه واهل بیت باشند.

    وکسی که دستور خدا وامانت را خوا بشمارد و در خیانت بی باک باشد و خودو دینش را از آن پاک نسازد در دنیا رسوایی را به خود روا داشته و درآخرت فوارتر ورسوارتر است وبزرگترین ضیافت و زشت ترین دغل دغل یا پیشوایان است و هرکه در حقوق بینوایان ومستمندان دست درازی کند هم به امت خیانت کرده و هم به امام و پیشوای خود دغل نموده است.

    از نامه های امام علی به محمد بن ابی بکر و امر نمودن او به عدالت وپرهیزکاری ومخالفت هوای نفس و مواظبت نماز.

    ای محمد با همگان فروتن باش وکاری کن که همه کس از رفتارت سود برند و با زیردستان ترش رویی مکن ومساوات وبرابری را مراعات کرده بین خود و بزرگ تفاوت مگذار، ثروتمندان و بزرگان را بر زیردستان ومستمندان امتیاز نده با هم یکسان باش تا بزرگان به ظلم وستم تو نسبت به زیردستان ستم روا ندارند و ناتوانان از عدل و درستکاری تو نومید نگردند.

    پس ای بندگان خدا از پرهیزکاران پیروی نموده به دنیای نابودشدنی دل نبندید وازمرگ و نزدیک بودن آن بترسید.

    وای محمد بن ابوبکر بدان من را بر بزرگترین لشکرهایم فرمانروا گردانیم، پس سزاواری که با نفس خویش مخالفت نموده از دین وکیشت دفاع کن هر چند ساعاتی به پایان عمرت باقی نمانده باشد.

    نامه امام علی(ع) به یکی از کارگردانانش ونکوهش وحساب خواستنی از او.

    به من خبر رسیده که تو درکارت خیانت کرده و دیگر لیاقت حکمرانی نداری.

    به من خبررسیده است که محصول در فتان وزراعات را برای خود برده وچیزی به رعیت نداده ای و اموال ودارایی بیت المال را تصرف کرده برای خویش اندوخته ای.

    اکنون برای من حساب دخل وخرج خود را بفرست و بدان که حساب خدا در روز رستاخیز از حساب و وارسی مردم دقیق است زیرا اینجا ممکن است صورت دروغ و بر خلاف واقع تنظیم شود ولی آنجا جز راستی کاری انجام نمی گیرد.

    سرزنش یکی از کارگردانان خود براثر پیمان شکنی وخوردن از بیت المال من تو را در امانت خود یعنی حکومت رعیت واصلاح امر معاش ایشان شریک وانباز خویش ساختم وهمواره تو را از خواص و نزدیکترین شخص به خود می پنداشتم وهیچ یک از خویشانم برای یاری و رساندن اموال بیت المال به من از تو درستکارتر نبود،پس چون دیری دشمن با پسرعمویت (امام علی) در حال جنگ است از پیروی او دست کشیدی و او را یاری نکردی وامانت را ادا نکردی گویا تو در ایمان به پروردگارت سست وبی حجت بودی و خدا را نشناخته او را سرسری پنداشته وخلاصه منظور از اظهار دین وایمانت آن بود که مردم را فریفته دارایی شان را برپایی.

نهج البلاغه مجموعه‌اي از سخنان و نامه‌هاي امام علي (ع) است که علاوه بر حکمت‌ها و معاني بلند، از حيث بلاغت و سخنوري چنان است که آن را فروتر از کلام خلاق و برتر از کلام مخلوق دانسته، لقب « برادر قرآن» بر آن نهاده‌اند. يکي از نامه‌هاي مشهور نهج البلاغ

نهج البلاغه مجموعه‌ای از سخنان و نامه‌های امام علی (ع) است که علاوه بر حکمت‌ها و معانی بلند، از حیث بلاغت و سخنوری چنان است که آن را فروتر از کلام خلاق و برتر از کلام مخلوق دانسته، لقب « برادر قرآن» بر آن نهاده‌اند. یکی از نامه‌های مشهور نهج البلاغه فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر است که برای حکمرانی مالک بر مصر نوشته شده است و به نام « عهدنامه مالک اشتر» نیز شهرت دارد.عهدنامه ...

سوره مائده مدنى - 120 آیه مقدمه محتویات این سوره این سوره از سوره هاى مدنى است و 120 آیه دارد و گفته اند پس از سوره فتح نازل شده است ، و طبق روایتى تمام این سوره در حجه الوداع و بین مکه و مدینه نازل شده است . این سوره محتوى یک سلسله از معارف و عقائد اسلامى و یک سلسله از احکام و وظائف دینى است . در قسمت اول به مساله ولایت و رهبرى بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ...

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش ...

شرح صدر نخستین اصل از اصول اخلاقی مدیریت ، شرح صدر است . تفسیر شرح صدر : شرح صدر مرکب است از دو کلمه (( شرح )) و ((صدر )) ابتدا هر یک از این دو کلمه را معنا می کنیم . کلمه ((شرح)) در لغت به معنای بسط و گسترش و باز کردن است . راغب در کتاب مفردات القرآن در تفسیر کلمه ((شرح)) می نویسد: أصلَ الشّرحَ بسطَ اللّحم و نحوُه . ریشه لغت ((شرح)) باز کردن گوشت ومانند آن است . وقتی که کسی یک ...

مقدمه : قال علي عليه السلام : فاعلم ان افضل عبادالله عندالله امام عادل هدي و هدي .......... بدان وآگاه باش محققاً برترين بندگان حق نزد خداوند پيشواي عادلي است که هم خود هدايت يافته و هم عامل هدايت ديگران است . انگيزه رشد و تکامل از مهمترين عواملي ا

کتاب اصحاب امام علي (ع) مشتمل بر نام و زندگي نامه ???? صحابي اميرمومنان تاليف استاد محقق آيت الله ناظم زاده قمي در دست چاپ و انتشار است که مقاله مالک اشتر نخعي که از تحقيق هاي جامع و منحصر به فرد درباره اين صحابي بزرگ اميرالمومنين است، را از آن کتاب

بحث با توضیح و سنجش معامله های اشتراکی (joint rextures) به پایان رسید، شکل اتحاد رقابتی شامل بزرگترین سرمایه گذاری و به وسیله شرکت می‌تواند صورت بگیرد، می‌باشد. در بخش 12، ما در مورد صادرات به عنوان راهی برای وارد شدن به بازارهای خارجی بحث گردیم که آن می تواند بر پایه رشد سازمند به وسیله شرکت باشد. در این بخش، سرمایه گذاری مستقیم خارجی که به تحصیل شرکتها بر پایه تجارت خارجی امور ...

سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏اي که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شير بيشه نبرد و عارف شب‏هاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت کافران بسيار سخت بلکه محال است. سخن گفتن از شهيد دکتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه

اصلاح در لغت عرب ضد افساد شمرده و اصلاح شی‌ء بعد از آن افساد آن را به اقامه و برپاداشتن آن معنا کرده‌اند. در فرهنگ‌نامه‌ سیاسی و اقتصادی و نیز در لغت‌نامه دهخدا، اصلاحات به مجموعه تغییرهایی گفته‌ می‌شود که در جهت بهبود اوضاع اجتماعی، در چارچوب نظام تثبیت شده انجام می‌گیرد. در قرآن کریم، واژه اصلاح و افساد و مشتقات این دو مکرر به کاررفته است. در اصطلاح قرآنی، اصطلاحات اجتماعی به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول