دانلود مقاله عید غدیر در اسلام

Word 37 KB 15617 18
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کتاب ارزشمند و عظیم ((الغدیر))، اثر محقق بزرگوار و عاشق اهل بیت و مدافع بزرگ حریم ولایت و امامت ، علامه عبدالحسین امینى (1320 - 1390 ق ) از ذخائر گرانقدر شیعه است که بر اساس قرآن و حدیث و منابع تاریخى به دفاع از حق و رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته و از چنان تتبع و کاوشى عمیق برخوردار است که براى بعضى باور این نکته که این کار بزرگ و سترک از عهده یک نفر برآید، دشوار است .

    مباحث سودمند و ابتکارى که در الغدیر آمده ، سزاوار آگاهى عموم است .

    اصل کتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است .

    اما شاید بسیارى از علاقه مندان ولایت ، حوصله یا مجال مطالعه مجموعه عظیم و چند جلدى الغدیر را نداشته باشند.
    از این رو این موسسه بر آن شد که برخى از موضوعات بحث شده در ((الغدیر)) را، بصورت گزینشى و خلاصه ، تدوین و در اختیار عموم قرار دهد، تا ازاین چشمه فیض ، بهره مند شوند.

    در این کار، علاوه بر ترجمه ، نوعى تلخیص و چکیده نویسى به کار رفته است ، تا مباحث مبسوط و فنى و نقلهاى فراوان یک مساله از منابع بیشمار، براى خواننده فارسى زبان خسته کننده نباشد.
    امید است که این سلسله جزوات ، پیروان اهل بیت (ع ) را با معارف شیعى و دیدگاه ها و تحقیقات علامه امینى در اثر ماندگارش ((الغدیر)) آشناتر سازد و گامى در تقدیر از خدمات و زحمات این بزرگ مدافع ولایت علوى محسوب گردد و عنایات خاصه مولى الموحدین ، امیرالمؤ منین على بن ابیطالب (ع ) را فراهم آورد.

    ان شاء الله .
    معاونت پژوهشهاى فارسى


    پیشگفتار مترجم
    در اینکه ((امامت ))، تداوم خط نورانى ((رسالت )) و ضامن اجراى احکام خدا در جامعه است ، شکى نیست و بدون این پشتوانه ، دین الهى از حالت قانون به صورت اجرا در نمى آید.
    پیش بینى مکتب وحى براى این منظور، همان ((وصایت )) است که در مورد پیامبران گذشته نیز تحقق داشته و انبیاء الهى براى ادامه دین خداپس ‍ از خودشان ((وصى )) معرفى مى کردند تا هادى مردم و مبین شریعت باشد.
    در اسلام ، آن چه که در روز هیجدهم ذى حجه سال دهم هجرى در ((غدیر خم )) پیش آمد و حضرت رسالت ، به فرمان الهى امیرالمؤ منین على (ع ) را به امامت و وصایت و خلافت تعیین نمود، یکى از حلقه هاى همین سلسله نورانى و رشته مستمر ((وصایت )) بود.

    دراهمیت آن نیز، همین بس که خداوند به پیامبرش فرمان اکید داد که آن را به مردم ((ابلاغ )) کند و گرنه رسالت خدا را ابلاغ نکرده است .

    پس از انجام آن مراسم نیز، آیه ((اکملت لکم دینکم ...)) نازل شد که نشان دهنده جایگاه والاى ولایت و رهبرى در اکمال دین و اتمام نعمت است .
    غدیر، کاشتن بذر ولایت درجانها بود و نشان دادن خورشید، به گرفتاران ظلمتها.

    پیامبر خدا (ص ) در غدیر خم ، براى مسلمانانى که ((طاعت خدا)) را در ((اطاعت از رسول )) به اثبات رسانده بودند، رهنمود داد که ((اطاعت از اولى الامر)) را هم در این قائمه قرار دهند، که آن هم اطاعت از خداست .
    از این رو، غدیر خم ، عید ولایت و رهبرى ، عید عدالت و حق گسترى و عید بشریت و روز ((انسان )) است ، روز پیمان و میثاق با ((ولى خدا)) و ((دین خدا)) و ((رسول خدا)).
    دریغ است که بشر، سرچشمه ساز زلال ((ولایت على )) سیراب نشود.
    بدون ولایت على ، کشتى مسلمانان به ساحل نجات و امنیت نمى رسد.

    در دنیاى طوفان زده ما، نوح ، على (ع ) است که رهشناس است و موج آشنا و قاطع و هادى .

    امت بى امام ، رمه اى بى چوپان است و گله اى بى شبان و کشتى بى ناخدا و راه بى علامت و شب بى چراغ !

    براى پیمودن این راه ، چه کسى رهشناس تر از ((مولود کعبه ))؟و قاطع تر از ((ابوتراب )) و پسندیده تر از ((مرتضى )) و والاتر از ((على ))؟
    این بودکه رسول اکرم (ص ) از سوى پروردگار فرمان یافت تا ((حق مجسم )) را آشکارا در بازگشت از ((حجه الوداع ))، به مردم معرفى کند و ((على بن ابى طالب )) (ع ) را به امامت و خلافت نصب نماید تا پس از وى ، مردم در حیرت و ضلالت نمانند.

    پس ، چه روزى شایسته تر از ((غدیر)) براى عید گرفتن و بزر
    در اینکه ((امامت ))، تداوم خط نورانى ((رسالت )) و ضامن اجراى احکام خدا در جامعه است ، شکى نیست و بدون این پشتوانه ، دین الهى از حالت قانون به صورت اجرا در نمى آید.

    پیش بینى مکتب وحى براى این منظور، همان ((وصایت )) است که در مورد پیامبران گذشته نیز تحقق داشته و انبیاء الهى براى ادامه دین خداپس ‍ از خودشان ((وصى )) معرفى مى کردند تا هادى مردم و مبین شریعت باشد.

    در اسلام ، آن چه که در روز هیجدهم ذى حجه سال دهم هجرى در ((غدیر خم )) پیش آمد و حضرت رسالت ، به فرمان الهى امیرالمؤ منین على (ع ) را به امامت و وصایت و خلافت تعیین نمود، یکى از حلقه هاى همین سلسله نورانى و رشته مستمر ((وصایت )) بود.

    پس از انجام آن مراسم نیز، آیه ((اکملت لکم دینکم ...)) نازل شد که نشان دهنده جایگاه والاى ولایت و رهبرى در اکمال دین و اتمام نعمت است .

    غدیر، کاشتن بذر ولایت درجانها بود و نشان دادن خورشید، به گرفتاران ظلمتها.

    پیامبر خدا (ص ) در غدیر خم ، براى مسلمانانى که ((طاعت خدا)) را در ((اطاعت از رسول )) به اثبات رسانده بودند، رهنمود داد که ((اطاعت از اولى الامر)) را هم در این قائمه قرار دهند، که آن هم اطاعت از خداست .

    از این رو، غدیر خم ، عید ولایت و رهبرى ، عید عدالت و حق گسترى و عید بشریت و روز ((انسان )) است ، روز پیمان و میثاق با ((ولى خدا)) و ((دین خدا)) و ((رسول خدا)).

    دریغ است که بشر، سرچشمه ساز زلال ((ولایت على )) سیراب نشود.

    بدون ولایت على ، کشتى مسلمانان به ساحل نجات و امنیت نمى رسد.

    براى پیمودن این راه ، چه کسى رهشناس تر از ((مولود کعبه ))؟و قاطع تر از ((ابوتراب )) و پسندیده تر از ((مرتضى )) و والاتر از ((على ))؟

    این بودکه رسول اکرم (ص ) از سوى پروردگار فرمان یافت تا ((حق مجسم )) را آشکارا در بازگشت از ((حجه الوداع ))، به مردم معرفى کند و ((على بن ابى طالب )) (ع ) را به امامت و خلافت نصب نماید تا پس از وى ، مردم در حیرت و ضلالت نمانند.

    پس ، چه روزى شایسته تر از ((غدیر)) براى عید گرفتن و بزرگ داشتن و شادمانى کردن ؟

    آن چه مى خوانید، فشرده بحثى است که مرحوم ((علامه امینى )) در جلد اول کتاب ارزشمند ((الغدیر))، تحت عنوان ((عید الغدیر فى الاسلام )) (1) آورده و با استفاده از منابع فراوان اهل سنت و با تکیه بر روایات و نقلهاى راویان و بزرگان آن فرقه ، هم به عید بودن غدیر اشاره کرد، هم ریشه تاریخى موضوع را از زمان پیامبر اکرم (ص ) بررسى نموده است و این که این مساله ، از روزگار حضرت رسول و از زبان و زمان او مطرح بوده است ، نه آن که از اختراعات شیعه در قرون بعد و به دست معزالدوله باشد.

    تبریک و تهنیت گویى مسلمانان ، بخصوص ابوبکر و عمر را به على بن ابى طالب (ع ) در همان روز غدیر به صورت مستند آورده و بحثى محققانه هم درباره سلسله سند این نقلها وروایات و معتبر بودن راویان و ناقلان حدیث غدیر و حدیث تهنیت ، از دیدگاه خود اهل سنت انجام داده است .

    بخش ((عنایت خدا و رسول به غدیر)) از صفحه 12 همین جلد گرفته شده است .

    در مواردى که نقلهاى متعدد از منابع مختلف ، پیرامون یک موضوع آمده ، جهت پرهیز از طولانى شدن نوشته ، به ترجمه بعضى از آن نقلها اکتفا شده و به مضمون و محتواى بقیه موارد اشاره شده است .

    امید است که این نوشته ، خوانندگان گرامى را با گوشه اى از معارف والاى گنجینه پرگوهر ((الغدیر)) آشنا سازد و گامى کوچک در ارج نهادن به کار عظیم حضرت علامه امینى ((ره )) به شمار آید.

    قم - جواد محدثى دى 1375 پیشگفتار مترجم عنایت خدا و رسول به ((غدیر)) خداى سبحان عنایتى فراوان داشت که حدیث و ماجراى ((غدیر خم )) علنى و آشکار باشد، تا زبانها و نقلهاى راویان پیوسته بر مدار آن بچرخد، تا آن که حجت و دلیلى آشکار براى حمایتگر بزرگوار دینش حضرت امام على (ع ) گردد.

    از این رو، ابلاغ این ماموریت را هنگامى به پیامبرش داد، که همراه جمعیت انبوهى از حج اکبر بازمى گشت .

    پیامبر خدا (ص ) نیز در حالى این دعوت را ابلاغ کرد که توده هاى وسیعى از مردم از شهرها و آبادیهاى مختلف بر گرد او بودند.

    فرمان داد تا جلو رفتگان برگردند و عقب ماندگان برسند، آن گاه پیام را به همه گوشها رساند و به حاضران فرمان داد تا به غایبان برسانند، تا همگان راوى این حدیث باشند، در حالى که حاضران بیش از صد هزارنفر بودند.

    خداوند به این مقدار بسنده نکرد، بلکه در این باره آیاتى نازل فرمود، تا پیوسته و با گذشت روز و شب ، تلاوت شود، تا مسلمانان هر لحظه به یاد این ماجرا باشند و راه و پیشوایى را که باید به او روى آورند و دین خود را از او فرا گیرند، بشناسند.

    این عنایت و توجه خاص را رسول خدا (ص ) نیز داشت ، آن حضرت در آن سال ، گروههاى مختلف مردم را به حج فرا خواند و مردم ، دسته دسته به او پیوستند و پیامبر اکرم (ص ) مى دانست که در پایان این سفر، آن ((خبر بزرگ )) را به آنان خواهد داد؛ خبرى که قوام بخش بناى مکتب و مایه سرورى امت اسلام برامتهاى دیگر و سیطره حکومت اسلام بین خاور و باختر مى شد، اگر به مصالح امت مى اندیشیدند و راه روشن هدایت را مى دیدند و مى پذیرفتند.(2) به خاطر همین هدف بود که امامان (ع ) پیوسته یادآور این واقعه بودند و براى اثبات امامت امیرالمؤ منین (ع ) به آن احتجاج و استدلال مى کردند.

    خود حضرت امیر (ع ) نیزدر طول حیاتش به آن استدلال مى کرد و در اجتماعات و جلساتى که مردم دور هم بودند، از کسانى که در صحنه غدیر حضور داشتند مى خواست که آن را بازگو کنند و شهادت دهند.

    همه اینها به این جهت بود که داستان غدیر، على رغم گذشت دورانها و سالها، همچنان تر و تازه و شاداب بماند.

    از این رو به پیروان خود دستور مى دادند که روز غدیر را عید گرفته ، دور هم جمع شوند، به یکدیگر تبریک و شادباش گویند، تا آن حادثه بزرگ یاد شود (که اشاراتى به این مساله خواهد آمد).

    در روز غدیر، شیعیان در کنار مرقد مقدس علوى ، اجتماع شکوهمندى دارند که بزرگان قبایل و چهره هاى برجسته شهرهاى دور و نزدیک ، براى گرامیداشت این خاطره گرامى جمع مى شوند و به نقل از پیشوایان دین ، زیارت بلندى را روایت و تکرار مى کنند که متضمن دلائل امامت و حجتهاى استوارى از قرآن و حدیث در اثبات خلافت و به ویژه حدیث غدیر است .

    هر یک از آن هزاران نفر را مى بینى که با شادى و مسرت ، الفاظ آن را بر زبان جارى مى سازد و خدا را سپاس مى گوید که او را بر این راه روشن ((ولایت ))، رهنمون شده است و خود را راوى آن فضیلت و اثبات کننده آن مى بیند که به مفاد آن حدیث ، ایمان دارد.

    کسانى هم که توفیق حضور در آن گردهمایى مقدس را ندارند، در شهرهاى دوردست ، هر جا هستند آن زیارت را تلاوت کرده و از همانجا به قبر شریف مولى اشاره مى کنند.

    روز غدیر، برنامه هایى از قبیل روزه ، نماز و دعا دارد که همه ، احیاگر یاد آنند و شیعیان در شهرهاى کوچک و بزرگ و دور و نزدیک و روستاها و آبادیها به آن مى پردازند.

    میلیونها نفر شیعه که به یک سوم یا یک دوم مسلمانان تخمین زده مى شوند، راوى این حدیث و معتقد به آنند و آن را دین و آیین خویش قرار داده اند.

    و اما کتب حدیث ، تفسیر، تاریخ و کلام شیعه ، بر هر کدام که دست بگذارى ، مى بینى که در اثبات داستان غدیر و استدلال به مفهوم حدیث غدیر، استوار و پرمطلب است ، چه کتبى که احادیث را با سلسله سند تا به حضرت رسول (ص ) نقل کرده ، چه آن ها که به خاطر اتفاقى بودن حدیث میان همه فرقه هاى اسلامى ، سند را نیاورده و احادیث را به صورت مرسل ، نقل کرده است .

    فکر نمى کنم که اهل سنت ، در اثبات این حدیث و پذیرش صحت آن و گرایش به مفاد آن و صحیح شمردن احادیث غدیر و ادعاى تواتر آن ، خیلى کمتر و عقب تر از شیعیان باشند!

    البته به جز عده اى که بیراهه رفته اند و تعصب کورکورانه ، آنان رابه گفتار بى پایه واداشته است .

    آنان تنها خودشان را عالم و اندیشمند مى پندارند.

    وگرنه ، محققان برجسته و آگاه و خبره ، هیچ شکى در اعتبار سلسله سند حدیث غدیر ندارند و سند آن را به صورت تواتر، به صحابه و تابعین مى رسانند.

    (3) از جمله چیزهایى که موجب جاودانگى داستان غدیر گشته و مفاد آن را ثابت و محقق ساخته است ، ((عید)) قرار گرفتن آن است .

    روز غدیر، عید به شمار آمده و روز و شب آن همراه با عبادت و خشوع و جشن و نیکى به ضعیفان و توسعه بر خود و خانواده قرار گرفته است و مردم در این جشن ، لباسهاى خوب و زینتهاى خود را مى پوشند.

    هرگاه که مردم به اینگونه امور گرایش داشته باشند، در پى عوامل آن رفته ، از راویان آن جستجو کرده و به سرودن و نقل کردن پیرامون آن مى پردازند و اینگونه در هر دوره اى ، همه ساله توجه نسلها به آن معطوف مى شود و همواره سندهاى واقعه و متون و اخبار مربوط به آن ، خوانده مى شود و ماندگار مى گردد.

    براى یک پژوهشگر در این مساله ، دو چیز آشکار مى گردد: 1 - اینکه این عید، تنها به شیعه مربوط نیست ؛ هرچند که شیعه ، دلبستگى خاصى نسبت به آن دارد.

    فرقه هاى دیگر مسلمین هم در عید گرفتن غدیر، با شیعه شریکند و بزرگانى از غیر شیعه در فضیلت این روز و عید بودنش به خاطر تعیین امیرالمؤ منین (ع ) به مقام والاى ولایت از سوى حضرت رسول (ص ) سخنانى ابراز کرده اند، چرا که این موسم ، موسم شادمانى هواداران على (ع ) است ، چه او را به عنوان جانشین بلافصل پیامبر بدانند، چه چهارمین خلیفه .(4) کتب تاریخ ، درسهایى از این عید بر ما مى خواند و اینکه امت اسلامى در شرق و غرب ، در عید بودن آن متفق اند و مصریان و مغربیان و عراقیان ، به جایگاه آن اعتنا و اهتمام داشته اند و روز غدیر نزد آنان به عنوان روزى مشخص براى نماز، دعا، خطبه و مدیحه خوانى مشهوربوده است و نامگذارى این روز به عید، مورد اتفاق بوده است .(5) ابن خلکان مى نویسد: پیامبر اکرم (ص ) هنگام بازگشت از مکه در حجه الوداع ، وقتى به غدیر خم رسید، میان خود و على (ع ) عقد برادرى بست و او را براى خود، همچون هارون براى حضرت موسى (ع ) دانست و فرمود: ((خدایا دوستدارانش را دوست بدار و دشمنانش را دشمن بدار، یارانش ‍ را یاور باشد و خوارکنندگانش را خوار کن )) و شیعه را به این روز، دلبستگى خاصى است .(6) سخن ابن خلکان را مسعودى هم تایید کرده است ، آن جا که مى گوید: ((فرزندان على (ع ) و شیعیان او این روز را بزرگ مى دارند.(7) ثعالبى نیز پس از آن که شب غدیر را از شبهاى مشهور نزد امت شمرده است ، مى نویسد: و این ، شبى است که فردایش پیامبر خدا (ص ) در غدیر خم ، بر فراز جهاز شتران خطبه خواند و فرمود: ((من کنت مولاه فعلى مولاه ...)) و شیعیان ، این شب را گرامى داشته ، به احیاء و عبادت مى پردازند.(8) این ، به خاطر عقیده شیعه بر این نکته است که نص صریح بر خلافت بلافصل امیرالمؤ منین (ع ) وجود دارد و شهرت این شب به فضیلت و فرخندگى ، بر اساس این باور است که در صبح این شب ، حادثه اى مهم و فضیلتى آشکار روى داده و آن روز را مشخص کرده و عیدى فرخنده ساخته است ، تا آن جا که در سروده ها نیز در باب نیکویى و مسرت و جلوه ، به آن تشبیه مى کنند.

    تهنیت و شادباش گفتن ابوبکر و عمر و همسران پیامبر و صحابه آن حضرت ، به على (ع ) که به فرمان پیامبر بود، از نشانه هاى دیگر عید بودن این روز است ، چرا که تبریک و تهنیت ، از ویژگیهاى عیدها و روزهاى شادمانى است .

    2 - سابقه این عید، به زمانى دیرین و پیوسته به دوران پیامبر (ص ) مى رسد.

    آغاز آن همان روز غدیر در حجه الوداع بود، که پیامبر خدا پایگاه و قرارگاه خلافت بزرگ خویش را بیان کرد و جایگاه دینى و دنیوى حاکمیت خویش رابراى جامعه دینى روشن ساخت و سطح بلند و والاى دینش را براى مردم تعیین نمود.

    از این رو، روزى برجسته گشت و جایگاه آن هر معتقد به اسلام را شادمان ساخت ، زیرا پس از این رخداد، خاستگاه انوار فروزان دین روشن گشت و دیگر هوسها و جهالتها نخواهد توانست دین را به این سو و آن سو بگرداند.

    چه روزى بزرگتر از غدیر، که خطوط اصلى سنتها و روشهاى روشن دین آشکار گشت و آیین به کمال رسید و نعمت پایان گرفت ، چیزى که قرآن ، آن را اعلام نمود.

    اگر روز بر تخت نشستن پادشاهان شایسته است که جشن و چراغانى گرفته شود و اجتماعات برپا گردد و سخنرانیها و سرودها و مهمانیها برپا شود - آن چنان که میان ملتها و نسلها رایج است - پس روزى که حکومت اسلامى و ولایت دینى به فرمان صریح خداوند استقرار یافت و پیامبرى که جز به حق سخن نمى گوید، آن را بیان کرد، سزاوارتر است که عید گرفته شود و چون این عید، از اعیاد دینى است ، لازم است که غیر از جشن و شادمانى ، چیزهایى به آن افزوده گردد که موجب قرب به خداوند است ، همچون روزه ، نماز، دعا و...

    از این رو، رسول خدا (ص ) فرمان داد همه کسانى که در صحنه غدیر حضور داشتند، از جمله ابوبکر و عمر و بزرگان قریش و چهره هاى برجسته انصار و همسران پیامبر، به حضور امیرالمؤ منین شرفیاب شوند و او را به خاطر این منصب والا تهنیت بگویند.

    محمد بن جریر طبرى ، ضمن بیان ماجراى آن روز، چنین آورده است : سپس پیامبر خدا (ص ) فرمود: اى مردم !

    بگویید: ((با تو پیمان بستیم و با زبان و دست بیعت کردیم و متعهد شدیم که به فرزندان و خانواده خویش ‍ برسانیم و جایگزینى بر آن نخواهیم گزید و خدا را بر این میثاق ، شاهد مى گیریم )).

    آن چه را گفتم ، بگویید و به على (ع ) به عنوان ((امیرالمؤ منین )) سلام دهید و بگویید: ((الحمد لله الذى هدانا و ما کنا لنهتدى لولا ان هدانا الله )) - خدا را سپاس که به این مرام ، هدایتمان فرمود و اگر خدا هدایت نمى کرد، راه را نمى یافتیم - همانا خداوند هر صدایى و نهانى را مى داند.

    هرکس پیمان شکند، به زیان خویش پیمان شکسته است و هرکس به پیمان وفا کند، خداوند پاداشى بزرگ مى دهد.

    چیزى بگویید که خدا را از شما راضى سازد و اگر ناسپاسى و کفران کنید، همانا خداوند از شما بى نیاز است .

    زید بن ارقم گوید: آن گاه مردم شتافتند و چنین مى گفتند: آرى !شنیدیم و گوش به فرمانیم و فرمان خدا و رسول را به جان مى پذیریم .

    اولین کسانى که با پیامبر و على (ع ) دست دادند، عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان ، طلحه ، زبیر و باقى مهاجرین و انصارو مسلمانان دیگر، تا آن که پیامبر خدا نماز ظهرو عصر را با هم خواند.

    مراسم بیعت ادامه یافت ، تا آن که آن حضرت ، نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواند و بیعت همچنان ادامه داشت .(9)و هرگاه که گروهى براى بیعت مى آمدند، پیامبر مى فرمود: حمد خدایى را که ما را بر جهانیان برترى داد.

    نیز نقل شده که : عمر بیعت کرد و گفت : اى پسر ابوطالب ، گوارا باد بر تو که مولاى من شدى ...

    و هر صحابى که به دیدار على (ع ) مى آمد، آن گونه تهنیت مى گفت .(10) نقل دیگر:...

    سپس رسول خدا (ص ) در خیمه مخصوص خود نشست و به امیرالمؤ منین هم فرمود تا در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم فرمود که در خیمه اش ، على (ع ) را تهنیت گویند.

    و چون مردم از تهنیت گویى فراغت یافتند، حضرت رسول همسران خود را فرمان داد که نزد على (ع ) رفته ، به او تبریک گویند - و چنان کردند - از جمله کسانى از صحابه که تبریک گفتند، عمر بن خطاب بود که گفت : گوارا باد بر تو، اى فرزند ابوطالب !مولاى من و مولاى همه زنان و مردان مؤ من شدى .(11) در ((حبیب السیر)) نیز نزدیک به همین مضمون آمده است .(12) تهنیت گویى ابوبکر و عمر را، بخصوص ناقلان روایات و پیشوایان حدیث و تفسیر و تاریخ از اهل سنت آن قدر نقل کرده اند که نمى توان شمار آنان را نادیده گرفت ، چه آنان که مساله را به صورت یک واقعه حتمى و قطعى نقل کرده و از مسلمات دانسته اند، و چه کسانى که با سندهاى صحیح از تعدادى از صحابه ، همچون ابن عباس ، ابوهریره ، براء بن عازب ، زید بن ارقم و...

    نقل کرده اند.(13) به روایت انس : رسول خدا (ص ) دست على (ع ) را گرفت و او را بر فراز منبر بالا برد و فرمود: خداوندا!

    این از من است و من از اویم ، جز اینکه او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است .

    آگاه باشید!

    هر کس را من مولاى او بودم ، این على (ع ) مولاى اوست .

    على (ع ) با چشمانى پراشک از صحنه بازگشت ، عمر بن خطاب در پى او روان شد و به آن حضرت اینگونه تبریک و تهنیت گفت : ((بخ بخ یا ابا الحسن !

    اصبحت مولاى و مولى کل مسلم )).

    و به روایت براء بن عازب : در حجه الوداع همراه پیامبر آمدیم تا به میان مکه ومدینه رسیدیم .

    حضرت فرمود آمد و دستور داد که همگان براى نماز فرود آیند.

    سپس دست على (ع ) را گرفت و فرمود: آیا من از مؤ منان نسبت به خودشان شایسته تر نیستم ؟

    گفتند: چرا.

    فرمود: ((پس من بر هرکس ولایت دارم ، این على ، ولى اوست .

    خداوندا دوستدارانش را دوست بدار و با دشمنش دشمنى کن .

    هرکسى را که من مولاى او هستم ، على مولاى اوست )).

    و این سخن را رسول خدا با رساترین صدا بیان مى کرد.

    پس از آن ، عمر بن خطاب ، على (ع ) را دیدار کرد و گفت : اى پس ابوطالب !

    گوارا باد بر تو.

    اکنون مولاى من و مولاى هر زن و مرد مسلمان شدى ((هنیئا لک یابن ابى طالب .

    اصبحت مولاى و مولى کل مؤ من و مؤ منه .)) بریک گویى ولایت در غدیر که به فرمان حضرت رسالت بود و آن بیعت یاد شده و شادمانى رسول اکرم (ص ) که فرمود: الحمد لله الذى فضلنا على جمیع العالمین ، و نزول آیه قرآن که به صراحت ، این روز را روز اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودى پروردگار به واقعه آن روز دانسته است ، رمز عید بودن غدیر است .

    این نکته را حتى طارق بن شهاب مسیحى که در مجلس ‍ عمر بن خطاب حضور داشت فهمیده بود، که گفت : اگر این آیه (14)در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید مى گرفتیم (15) و هیچ یک از حاضران حرف او را رد نکردند و عمر نیز سخنى گفت که به نوعى پذیرش حرف او بود.

    و این پس از نزول آیه تبلیغ (16) بود که متضمن نوعى تهدید بود که پیامبر، به خاطر پرهیز و بیم از پیامدهاى ابلاغ آن پیام آشکار از طرف امت ، تاخیر در رساندن پیام الهى نکند.

    همه این ویژگیها براى این روز بزرگ ، موقعیتى والا و ارزشمند پدید آورد، آن چنان که رسول خدا (ص ) و ائمه هدى و مومنانى که پیرو آنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند.

    مقصود ما از ((عید گرفتن )) این روز نیز همین است .

    خود حضرت رسول نیز به این نکته اشاره و تصریح فرموده است ، از جمله در روایتى که مى فرماید: ((روز غدیر خم ، برترین اعیاد امت من است .

    روزى است که خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله او راهنمایى شوند، و آن ، روزى است که خداوند در آن روز، دین را کامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین ، برایشان پسندید.)) کلام دیگر پیامبر که فرموده بود: ((به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید))(17) نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر در کلام حضرت رسالت است .

    خود امیرالمؤ منین (ع ) در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالى که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: ((خداوند متعال براى شما مؤ منان ، امروز دو عید بزرگ و شکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هر کدام به دیگرى است ، تا نیکى و احسان خویش را درباره شما کامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شمارا دنباله روکسانى قرار دهد که با نور هدایتش روشنایى گرفته اند و شما را به راه نیکوى خویش ببرد و به نحو کامل از شما پذیرایى کند.

    پس جمعه را محل گردهمایى شما قرار داده و به آن فراخوانده است ، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهاى جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مؤ منان و بیان خشیت تقوا پیشه گان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاى مطیعان درروزهاى دیگر قرارداده و کمال این عید، فرمانبردارى از امر الهى و پرهیز ازنهى او و گردن نهادن به طاعت اوست .

    پس توحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر (ص ) پذیرفته نیست و دین ، جز با قبول ولایت به امر الهى قبول نمى شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگیره هاى خدا و اهل ولایت ، سامان نمى پذیرد.

    خداوند در روز غدیر، بر پیامبرش چیزى نازل کرد که بیانگر اراده اش درباره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد که پیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس ‍ نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار شد...

    (تا آن جا که فرمود:) رحمت خدا بر شما باد!

    پس از پایان این تجمع ، به خانه ها برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانیتان کرده سپاس گویید، با هم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به یکدیگر نیکى کنید، تا خداوند هم الفت شما را پایدار کند، ازنعمت الهى به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند بر شما منت نهاد، و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است .

    نیکى دراین روز، ثروت را مى افزاید و عمر را طولانى مى کند.

    ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا مى شود.

    تا مى توانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابراز شادمانى و سرور کنید...))(18) ائمه اهل بیت ، این روز راشناخته و شناسانده و آن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عید گرفتن آن دستور دادند و فضیلت آن روز و ثواب نیکوکارى در آن را بیان کردند.

    فرات بن احنف مى گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم : جانم فدایت !آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟

    فرمود: آرى !با فضیلت ترین ، بزرگترین و شریفترین روز عید نزد خداوند، روزى است که خدا دین را در آن کامل ساخت و بر پیامبرش محمد (ص ) این آیه را نازل فرمود: ((الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا)).

    گفتم : آن کدام روز بود؟فرمود: هرگاه یکى از پیامبران بنى اسرائیل مى خواست جانشین خود را تعیین کند و انجام مى داد، آن روز را عید قرار مى دادند.

    آن روز، روزى است که پیامبر اکرم (ص )، على (ع ) را به عنوان هادى امت نصب کرد و این آیه نازل شد و دین کامل گشت و نعمت خدا بر مؤ منان ، تمام شد.

    گفتم : آن روز، کدام روز از سال است ؟

    فرمود: روزها جلو وعقب مى افتد، گاهى شنبه است ، گاهى یک شنبه ، گاهى دوشنبه ، تا...

    آخر هفته .

    گفتم : در آن روز، چه کارى سزاوار است که انجام دهیم ؟فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شکر و حمد خداوند و شادمانى است ، به خاطر منتى که خدا بر شما نهاد و ولایت ما را قرار داد.

    دوست دارم که آن روز را روزه بگیرید.(19) حسن بن راشد از امام صادق روایت مى کند که به آن حضرت عرض کردم : جانم فدایت !

    آیا مسلمانان راجز عید فطر و قربان ، عیدى است ؟فرمود: آرى اى حسن !

    بزرگتر و شریف تر از آن دو.

    پرسیدم : چه روزى است ؟فرمود: روزى که امیرالمؤ منین (ع ) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد.

    گفتم : فداى شما!در آن روز چه کارى سزاوار است که انجام دهیم ؟فرمود: روزه مى گیرى و بر پیامبر و دودمانش درود مى فرستى و از آنان که در حقشان ستم کردند، به درگاه خدا تبرى مى جویى .

    همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویش دستور مى دادند روزى را که جانشین تعیین شده ، ((عید)) بگیرند.

    پرسیدم : پاداش کسى که آن روز راروزه بگیرد چیست ؟فرمود: برابر با روزه شصت ماه است .(20) نیز عبدالرحمان بن سالم از پدرش روایت کرده که : از حضرت صادق (ع ) پرسیدم : آیا مسلمانان غیر از جمعه ، قربان ، فطر، عیدى دارند؟فرمود: آرى ، عیدى محترم تر.

    گفتم : چه روز؟

    فرمود: روزى که حضرت رسول (ص )، امیرالمؤ منین را به امامت منصوب کرد و فرمود: ((من کنت مولاه فهذا على مولاه )).

    عرض کردم : آن روز، چه روزى است ؟فرمود: به روزش چه کار دارى ؟

    سال درگردش است ، ولى آن روز، هیجدهم ذى حجه است .

    پرسیدم : در آن روز چه کارى شایسته است انجام شود؟

    فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یاد کردن محمد و آل محمد، خداوند را یاد مى کنید.

    همانا پیامبر اکرم (ص ) به امیرالمؤ منین توصیه فرمود که مردم این روز را عید بگیرند.

    پیامبران همه چنین مى کردند و به جانشینان خود وصیت مى کردند که روز تعیین جانشین را عید بگیرند.(21) امام صادق (ع ) نیز روزه غدیر خم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مى دانست و آن را ((عید بزرگ خدا)) مى شمرد.

    در ((خصال )) صدوق از مفضل بن عمر روایت آمده که : به حضرت صادق (ع ) عرض کردم : مسلمانان چند عید دارند؟

    فرمود: چهار عید.

    گفتم : عید فطر و قربان و جمعه را میدانم .

    فرمود: برتر از آنها روز هیجدهم ذى حجه است ، روزى که پیامبر خدا (ص )، حضرت امیر (ع ) را بلند کرد و او راحجت بر مردم قرار داد.

    پرسیدم : دراین روز، چه باید بکنیم ؟

    فرمود: با آن که هر لحظه باید خدا را شکر کرد، ولى دراین روز، بشکرانه نعمت الهى باید روزه گرفت .

    انبیاى دیگر نیز اینگونه به اوصیاى خود سفارش مى کردند که روز معرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند.

    در حدیث دیگرى (22) امام صادق (ع ) آن روز را روزى عظیم و مورد احترام معرفى کرده است که خداوند حرمت آن رابر مؤ منان گرامى داشته و دینشان را کامل ساخته و نعمت را بر آنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید کرده است .

    امام ، غدیر خم را روز عید و شادمانى و سرور و روز روزه شکرانه دانسته که روزه اش معادل شصت ماه از ماههاى حرام است .

    در حدیثى دیگر است که ، حضرت صادق (ع ) در حضور جمعى از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزى را که خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دین را آشکار کرد و آن را براى ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، مى شناسید؟گفتند: خدا و رسول و فرزند پیامبر داناتر است ، آیا روز فطر است ؟

    فرمود: نه .

    گفتند: روز قربان است ؟فرمود: نه ، هرچند این دو روز، بسیار مهم و بزرگند، اما روز ((فروغ دین )) از اینها برتر است ، یعنى روز هیجدهم ذى حجه ...

    تا آخر حدیث .

    فیاض بن محمد بن عمر طوسى در سال 259 (در حالى که خودش 90 سال داشت ) گفته است که حضرت رضا (ع ) را در روز غدیر ملاقات کردم ، در حالى که در محضر او جمعى از یاران خاص وى بودند و امام ، آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانه هاى آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتى کفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود و پیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مى فرمود.

    محمد بن علاء همدانى و یحیى بن جریح بغدادى مى گویند: ما به قصد دیدار احمد بن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسکرى (ع )) در شهر قم به درخانه اش رفته ، در زدیم .

    دخترکى آمد.

    از او درباره احمد بن اسحاق پرسیدیم ، گفت : او مشغول عید خویش است ، امروز عید است .

    گفتیم : سبحان الله !

    عید شیعیان چهار تاست : عیدقربان ، فطر، غدیر و جمعه .(23) تا اینجاى بحث ، حقیقت این عید و ارتباط آن را با همه امت و سابقه آن را که به دوران پیامبر اکرم (ص ) میرسد، فهمیدیم .

    پس از عهد پیامبر نیز، عید گرفتن این روز، از امامى به امام دیگر رسیده است و امینان وحى الهى ، همچون امام صادق و امام رضا (ع ) آن را آشکار کرده و یادش را زنده نگهداشته اند.

    پیش از آنان هم امیرالمؤ منین (ع ) احیاگر این عید بود.

    سخن و عمل امام صادق و امام رضا (ع ) درزمانى بود که هنوزنطفه ((آل بویه )) بسته نشده بود و روایات این دو امام در تفسیر فرات و کافى که در قرن سوم تالیف شده اند، آمده است و اینگونه روایات ، مدرک و منبع شیعه است که این روز را از دیر زمان عید گرفته اند، در سایه عمل به آن سخنان نورانى و طلایى امامان .

    اکنون تعجب از ((نویرى )) و ((مقریزى )) است که گفته اند این عید را معزالدوله در سال 352 پدید آورده است و آن را از بدعتهاى شیعه شمرده اند.

    نویرى ضمن برشمردن اعیاد اسلامى ، گفته است : یک عید هم هست که شیعه آن را ساخته اند و نامش را عید غدیر گذاشته اند و سبب آن ، عقد اخوتى بوده که پیامبر، میان خود و على (ع ) در روز غدیر خم بست و ((غدیر)) برکه اى است که آب چشمه در آن بریزد و اطرافش درختهاى انبوه باشد.

    بین غدیر و چشمه ، مسجد پیامبر است .

    روزى را که شیعه عید ساخته اند، هیجدهم ذى حجه است ، چرا که آن برادرى در حجه الوداع سال دهم هجرى بود و اینان شب غدیر را با نماز زنده مى دارند و فردایش ، پیش از زوال ، دو رکعت نماز مى خوانند و شعارشان در این روز، پوشیدن جامه نو و آزاد کردن برده و نیکى به دیگران و قربانى کردن است و اولین کسى که این روز را عید قرار داد، معزالدوله بود (که اخبار او را در قضایاى سال 352 خواهیم آورد).

    و چون شیعه ، این عید را ساختند و از سنتها و مراسم خویش قرار دادند، عوام اهل سنت نیز در سال 389، مثل شیعیان روزى را روز شادى و جشن قرار دادند و آن را هشت روز پس از عید شیعه تعیین کردند و گفتند: این روز، روز داخل شدن پیامبر و ابوبکر به غار است و در این روز، زیورها و جشنها و آتش افروختنهایى را رسم نمودند...))(24) مقریزى نیز گفته است : عید غدیر، عید مشروعى نبوده و هیچ یک از پیشینیانى که مقتداى مردمند به آن عمل نکرده اند و اولین بارى که در تاریخ اسلام دیده شده ، در روزگار معزالدوله است که در سال 352 آن را بنا نهاد و شیعه نیز از آن پس ، غدیر را عید قرار داد...(25) چه مى توان گفت درباره نگارنده اى که پیش از آن که حقیقت تشیع را بشناسد، درباره تاریخ شیعه مى نگارد، یا آن که حقیقت را شناخته ، ولى هنگام نگارش ، آن را فراموش کرده است ، یا به دلایلى از آن چشم پوشیده ، یا آن که نمى فهمد چه مى گوید، یا آن که به آن چه مى گوید، بى اعتناست !

    مگر مسعودى (م 346) نمى گوید: فرزندان و شیعیان على (ع ) این روز را گرامى مى دارند؟(26) مگر کلینى ، راوى حدیث در کافى (م 329) و پیش از او فرات کوفى در تفسیرش آن را نگفته است ؟

    این کتابها پیش از تاریخى که مقریزى گفته (یعنى 352) تالیف شده است .

    مگر فیاض بن عمر در سال 259 از آن خبر نداده و نگفته است که امام رضا (ع ) را دیده است که این روز را عید مى گرفت و فضیلت و سابقه اش را مى گفت و آن را از پدرانش از امیرالمؤ منین نقل مى کرد؟

    مگر امام صادق (ع ) (م 148) خبر از آن نداده و اینکه پیامبران پیشین هم روز نصب وصى را عید مى گرفتند، آن گونه که سلاطین و امرا، روز به تخت نشستن خود را عید مى گرفتند؟امامان شیعه (ع ) در دورانهاى کهن و زمان خویش پیروانشان را به انجام کارهاى نیک و دعا و عبادت در این روز دستور مى دادند.

    حدیثى که از ((مختصر بصائر الدرجات )) نقل شد، نشان مى دهد که در اوایل قرن سوم ، غدیر از اعیاد چهارگانه مشهور شیعه بوده است .

    این است حقیقت غدیر.

    اما آن دو نویسنده خواسته اند از شیعه ایراد بگیرند، آن سابقه شایسته را انکار کرده و غدیر را از بدعتهاى منسوب به معزالدوله دانسته اند و به خیال خود پنداشته اند که هیچ تاریخ ‌شناسى سخن آنان را به نقد نخواهد کشید!...

    چون صاحب خلافت و ولایت ، به منصب جانشینى پیامبر (ص ) معین شد، شایسته بود که تاجگذارى کند، همچنانکه سلاطین و امیران عادت دارند.

    تاجهاى زرین و جواهرنشان ، از نشانه هاى پادشاهان ایران بود و عرب ، عمامه را جایگزین تاج ساخته بود.

    جز بزرگان و اشراف ، عمامه بر سر نمى نهادند و دیگران بیشتر در صحرا و دشت ، سر برهنه بودند، یا کلاه بر سر داشتند.

    عمامه نزد عرب ، به منزله تاج نزد دیگران بود.

    از این رو از پیامبر اکرم (ص ) نقل شده است که عمامه ها، تاجهاى عرب است ((العمائم تیجان العرب ))(27) و به عمامه ، تاج مى گفتند و افراد اندکى عمامه داشتند و هرگاه مى خواستند کسى را به سرورى و بزرگى برسانند عمامه اى سرخ بر سرش مى نهادند.

    از لقبهاى پیامبر نیز یکى ((صاحب التاج )) است ، یعنى صاحب عمامه .(28) بر این اساس ، رسول خدا (ص ) در روز غدیر، امیرالمؤ منین را به شکل خاصى عمامه بر سر نهاد که نشانگر شکوه و جلوه او باشد.

    به دست مبارکش ، عمامه مخصوص خودش را (به نام سحاب ) در برابر دیدگان آن جمع انبوه ، بر سر على (ع ) نهاد، تا نشان دهد که این تاجدار، همچون خود رسول الله ، حاکم و فرمانرواست ، جز این که ابلاغگر از سوى آن حضرت و جانشین پس از اوست .

    از خود على (ع ) روایت است که : پیامبر اکرم روز غدیر خم بر سر من عمامه گذاشت و یک طرف آن را از پشتم آویخت (و در نقل دیگر: یک طرف آن را روى دوشم انداخت )...

    خداوند، روز جنگ بدر و حنین ، مرا با فرشتگانى امداد کرد که این عمامه را بر سر داشتند.

    نیزاز او روایت است که چون حضرت رسول (ص ) عمامه بر سر على (ع ) نهاد، فرمود: برو، رفت ، فرمود: بیا، آمد.

    آن گاه روى به اصحاب فرمود: تاج فرشتگان نیزهمین گونه است .(29) این روز تاجگذارى ، فرخنده ترین روز در اسلام و بزرگترین عید براى موالیان امیرالمومنین (ع ) است .

    و در عین حال ، یکى ازعوامل و انگیزه هاى کینه توزى ناصبى ها با على (ع ) است .

    تذکر: (مولف بزرگوار، علامه امینى (ره ) پس از این بحث ، سخن مبسوطى پیرامون سند حدیث دارد.

    از آن جا که ممکن است برخى کج اندیشان و مغرضان نسبت به سند حدیث غدیر تشکیک کنند و آن را ضعیف بشمارند، مولف بر اساس مستندات فراوان ، نظرات محققان و مولفان و صاحبنظران اهل سنت را که درباره حدیث و سند و رجال ، اظهارنظر مى کنند، آورده و از زمانهاى کهن تا عصر حاضر را مورد بررسى قرار داده است که همه ، حدیث را متقن و راویان آن را موثق شمرده اند.

    تعابیرى که در نوشته هاى آنان به کار رفته ، متنوع است ، از قبیل : حدیث حسن ، صحیح ، متواتر، مامون علیها، موافق بالاصول ، ثابت ، لااعرف له عله ، اجماعى ، مستفیض ، مشهور، روته الثقات ، قویه الاسناد، حسان ، لامریه فیه ، اتفق علیه جمهور اهل السنه ، نص ، المفیده للعلم ، طرقه کثیره ، رواه من الصحابه عدد کثیر و...

    که همه ، حاکى از اعتبار این حدیث ، بخصوص ذیل آن که مربوط به تهنیت گویى دوخلیفه به على بن ابى طالب (ع ) است ، مى باشد و پاسخى علمى و محققانه است به کسانى که حدیث غدیر یا ذیل آن را تضعیف و تشکیک کرده اند.

    این بحث گسترده و محققانه در ص 249 تا 313 کتاب آمده است .) (مترجم )

همه ما از واقعه تاريخي که در روز هجده ذي حجه سال دهم هجرت به وقوع پيوسته و مسلمانان همه ساله آنرا به عنوان بزرگترين عيد خود، جشن ميگيرند، مطلع هستيم. همه ما جمله هرآنکه من مولاي او هستم، علي مولاي اوست را بارها شنيده ايم و به آن ايمان داريم. جشن ع

پيش گفتار بدون شک شخصيت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترين وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خويش آراسته است . شخصيت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانيت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاريخ , م

مقدمه : اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت ب الاسلام دنيا سلام برغدير، سلام بر روز انتخاب برتر، سلام بر عيد بزرگ خدا، سلام بر انتخاب شونده در روز غدير،‌ سلام بر مولا و پيشواي منتخب درود و سلام بيکران حضرت حق بر پيامبر رحمت و منادي رسال

واقعه غدير و اهميت آن(1) سرتاسر حيات طيبه رسول ‌اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و لحظه به لحظه آن در نزد مسلمانان داراي اهميتي بس شگرف و والاست؛ چرا که نه تنها کلام رسول‌ اکرم به نص صريح آيات قرآن، عاري از هرگونه هوا و هوس و متصل به سرچشمه وحي است(

تاریخ اسلام نهضتی که پیامبر اسلام پایه گذار و رهبر آن بود به مانند هرنهضت انقلابی دیگری با یک جنبش و انقلاب ارتجاعی مواجه شد. نهضتهای انقلابی سایر پیامبران هم از این جنبش های ارتجاعی در امان نمانده اند،قرآن و تاریخ بسیاری از این نمونه ها را بیان می کند.همانند رجعت قوم موسی در بازگشت به گوساله پرستی به هنگام غیاب چهل روزه موسی و یا اشاره حضرت عیسی در بیان لزوم بعثت خود به رجعت ...

عيد غدير خم (1) عيد غدير، يک عيد اصيل اسلامى است. چرا که روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به اين عنوان جشن مى‏گرفته‏اند. گفتار مقريزى که مى‏گويد: «اولين بارى که اين عيد در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروايى معزلدوله على بن‏بويه، در عرا

هدايت و رهبري، يکي از ارکان مديريت به شمار مي رود. چرا که از اهم کارهايي است که يک مدير بايد انجام دهد بدين معنا که از نيروها و استعدادها در جهت صحيح که همانا تعالي و رشد و تکامل انسان هاست، استفاده نمايد و در طي اين طريق؛ به مقاصد مورد نظر و مطلوب

راستگویى و دروغگویى در فلسفه اخلاق على(ع) در خطبه عید غدیر خود که خوب است آن را خطبه غدیریه بنامیم به تفسیر و تحلیل این رویداد عظیم تاریخ پرداخت. معرفى این خطبه که در گوشه و کنار برخى از کتابهاى ادعیه و روایت در غربت به سر مى برد و بررسى سند و کتابشناسى آن و شرح پاره هایى از آن، موضوع این جستار است. اشارت ممکن است افراد بسیارى در طول تاریخ از حادثه غدیر و اهمیت آن سخن گفته و از ...

در خرداد ماه 1302 با وقوع زلزله ای در شرق خراسان و زلزله ای دیگر به فاصله 3 ماه بعد در سیرجان و کرمان و همچنین جاری شدن سیلاب های گسترده در همان سال در استانهای گیلان , مازندران , آذربایجان شرقی و اصفهان زندگی بسیاری از هموطنان به مخاطره افتاد وباعث تلفات و خسارات بسیاری گردید . در این سوانح برای اولین بار نیروهای ارتش بعنوان عوامل حکومتی و با استفاده از نیرو و امکانات موجود به ...

تاریخچه ی سازمان امداد و نجات آشنایی با سوابق و فعالیتهای سازمان امداد و نجات در خرداد ماه 1302 با وقوع زلزله ای در شرق خراسان و زلزله ای دیگر به فاصله 3 ماه بعد در سیرجان و کرمان و همچنین جاری شدن سیلاب های گسترده در همان سال در استانهای گیلان , مازندران , آذربایجان شرقی و اصفهان زندگی بسیاری از هموطنان به مخاطره افتاد وباعث تلفات و خسارات بسیاری گردید . در این سوانح برای اولین ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول