دانلود مقاله فطری بودن اعتقاد به وجود و ظهور مصلح کل برای آینده بشریت

Word 212 KB 15632 97
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فصل اول: فطری بودن اعتقاد به وجود و ظهور مصلح کل برای آینده بشریت
    گفتار اول: تعریف فطرت و جایگاه معلومات فطری در معلومات انسانی
    1-1.

    فطرت در لغت.
    اهل لغت در باب فطرت، عموماً آن را معرفتی دانسته اند که خداوند در نهاد وجود انسان قرار داده است.
    مؤلف لسان العرب در بابا کلمه فطرت می نویسد «فطرت معرفتی است که خداوند در خلائق آفریده است و آیه شریفه به آن اشاره می نماید «فطره الله التی فطراناس علیها، لاتبدیل بخلق الله.»
    صاحب کتاب اقراب الموارد نیز فطرت را خلقتی می داند که مولود در رحم مادر بر آن آفریده می شود.

    هم چنین استعداد .

    آمادگی برای قبول دین ازجمله معانی مذکور در این کتاب لغت برای فطرت هستند .

    در کتاب قاموس المحیط و تاج العروس تیز همین معانی تکرار گردیده است
    2-1- جایگاه معلومات فطری در میان معلومات انسانی
    حس، عقل، فطرت و وحی از ابزارهایی هستند که خداوند جهت ادراک، دریافت و شناخت در آدمی یا برای او به ودیعت نهاده است.

    بدینجهت ادراکات و معارف انسان از خداوند، جهان، انسان را می توان به معلومات حسی، عقلی، فطری و وحیانی تقسیم نمود.

    معلومات حسی ادراکات هستند که بوسیله حواس پنجگانه انسانی از پدیده های مادی درک می گردند و معلومات عقلی ادراکاتی هستند که بوسیله عقل به عنوان قوه و نیروی مدرک کلیات درک می گردند قانون علیتن، وجوب وجود، امتناع، اجتماع نقیضین و امتناع اجتماعی ضدین، ارجمله معلومات و ادراک عقلی بشمار می آیند.
    حس، عقل، فطرت و وحی از ابزارهایی هستند که خداوند جهت ادراک، دریافت و شناخت در آدمی یا برای او به ودیعت نهاده است.

    معلومات حسی ادراکات هستند که بوسیله حواس پنجگانه انسانی از پدیده های مادی درک می گردند و معلومات عقلی ادراکاتی هستند که بوسیله عقل به عنوان قوه و نیروی مدرک کلیات درک می گردند قانون علیتن، وجوب وجود، امتناع، اجتماع نقیضین و امتناع اجتماعی ضدین، ارجمله معلومات و ادراک عقلی بشمار می آیند.

    حقایقی در هستی وجود دارند که فطرت آدمی می تواند آنها را درک نماید.

    شناخت و دریافت صفات و اسماء حق تعالی، کشش و گرایش به خداوند، حقیقت جویی میل به زیبایی کمال طلبی و گرایش به سعادت و تنفر از شقاوت ازجمله ادراکاتی هستند که از ناحیه فطرت درک می شوند بدینجهت به آنها معلوماتئ فطری گفته می شود.

    علاوه بر حس، عقل و فطرت نیرویی ماورایی نارسائیهای ناشی از عدم بکارگیری صحیح و کامل ابزارهای سه گانه را مرتفع می سازد و آن وحی است.

    شناخت های که وحی به آدمیان ارایه می دهد بسان مشعل فروزانی است که انسان در سیر تکاملی خود با بهره گیری از آن به مقاصد آفرینش خویش دست می یابد.

    معلومات فطری مهمترین سرمایه برای به ثمر نشستن آموزه ها و تعلیمات وحیانی است.

    آموزه های وحیانی با تکیه به بینشها و گرایشات فطری، آدمیان را به سوی رستگاری و فلاح رهنمون می شوند لذا جایگاه معلومات فطری در میان معلومات انسان برجسته و کلیدی است.

    گفتار دوم: ویژگیهای بینشها و گرایشات فطری چنانکه در مباحث پیشین گذشت بینشها و گرایشات فطری با معلومات عقلی، حسی متفاوتند.

    ویژگیهایی در بینشها و گرایشات فطری وجود دارد که آن را از ادراکات و معلومات دیگر متمایز می نماید که دو ویژگی 1- همگانی بودن و شمول و فراگیری زمانی و مکانی 2- لایتنهاهی بودن ارجمله ویژگی های متمایز سازنده معلومات فطری از دیگر معلومات است.

    1- همگانی بودن و شمول و فراگیری زمانی و مکانی معلومات فطری معلومات فطری چون از جوهر مشترک نوع انسانی فطرت نشأت می گیرند همگانی است یعنی همه آدمیان هدالت را مطلوب می دانند و به زیبائیها عشق می ورزند تنوع تفاوت مصادیق زیبایی در ذائقه انسانها با عنایت به تفاوت بینشها و فرهنگ ها مانع از همگانی بودن زیبایی دوستی نیست.

    حکیم ابونصر فارابی به این حقیقت به درستی اشاره می کند.

    وی در این زمینه می نویسد «الناس الذین فطرتهم سلیمه، اهم فطره مشترکه اعدوا بها اقبول معقولات هی مشترکه لحمیهم، سیعون بها نحو امور مشترکه لهم».

    میل به فضایل و ارزشهای اخلاقی از جمله گرایشات فطری است که همواره مورد توجه بوده است.

    دکارت از گرایش به فضایل اخلاقی به حس اخلاقی تعبیر می نماید و می نویسد «حس اخلاق شناختی است که اولاً بی نیاز از دلیل و برهان است ثانیاً به روشنی و بداهت بدون ابهام به ذهن انسان می آید» بهرحال میل و گردش به فضایل اخلاقی حتی در اوج مخالفت با مراکز دفاع از آموزه های اخلاقی یعنی کلیساها در عصر رنسانی مغفول نمانده است.

    بنابراین بینشها و گرایشات فطری اموری فرازماین و مکانی هستند.

    2-لایتناهی بودن بینشهای فطری فطرت آدمی نظر به کمال طلبی آن نامحدود خواه و بی نهایت طلب است متعلق واقفی بینشها و گرایشهای فطرت حقیقتی است که از اطلاق در کمال برخوردار است لذا با توسعه بینشها و گرایشهای فطری، ابتهاج فطرت برای وصول به کمالات بیشتر می شود زیرا که پایگاه فطرت همانا روح الهی است که در خلقت آدمی به ودیعت نهاده شده است برخلاف لذایذ غریزی که با اندک طعامی یا شرابی یا ارضای غرایز جنسی به مقصد خود نایل می آید.

    ابن سینا در این زمینه می نوسد «والنفوس السلیمه التی هی علی الفطره و لم یفظظها مباشره الامور الارضیه الجالسیه اذا سمعت ذاکراً روحانیاً بشیر الی احوال امنارقات غشیها غاش شائق لایعرف سببه و اصابها وجد مبرح مع لذه مفرحه لفضی ذلک بها الی حیره و دهش و ذلک للمناسبه و قد جرب هذا تجریبا شدیداً.

    بنابراین انسانهایی که فطرتشان دست نخورده مانده و دستخوش امور طبیعت که موجب کدورت فطرت هاست نگشته اند وقتی یک ذکر روحانی را می شنوند آنقدر شاد می شوند و متهیج می گردند که قابل قیاس با هیچ شادی و بهجتی نیست ابن سینا این مسئله را از اموری بشمار می آورد که با استدلال بدست نمی آید بلکه با تجربه می توان به آن اذعان نمود.

    گفتار سوم: عوامل رشد و شکوفایی فطرت.

    دانسته های ذاتی و نهفته از ابتدای خلقت و گرایشات و انگیزه ها و کشش های درونی انسان مهمترین ابعاد فطرت انسان را شکل میدهند که دو دسته عوامل در آن مؤثرند دسته اول عواملی هستند که موجب رشد و شکوفایی فطرت هستند و دسته دوم عواملی هستند که مانع شکوفایی بینشها و گرایشات فطری هستند و اهتمام در پرورش حس حب به نیکیها و پاکیزگیها و مراقبت مداوم از خویشتن و نگهداری خود از ارتکاب به معاصی ازجمله عواملی هستند که در شکوفایی و رشد فطرت بسیار مؤثر می افتد.

    1-3- اهتمام در پرورش حس حب به نیکیها صدالمتالهین شیرازی در زمینه پرورش حس حب به نیکیها و خیرات می نویسد «خداوند متعال برای هر یک از موجودات غایت و هدفی قرار داده است که بسوی آن حرکت کنند و به خیر و کمال خود نایل آیند.

    همانگونه که قرآن کریم می فرماید «هوالذی اعطی کل شیء هلقه ثم هدی» مهمترین سبب و وسیله، هشق و حب به کمال است و انسان با سیر پله های نره بان کمال به بالاترین نقطه و غایت الغایات و خیرالخیرات دست می یابد.

    شرط اصلی و محوری حرکت انسان به سوی کمال عشق و علاقه به این راه است و انسان باید تلاش نماید که به این حب و عشق به این راه افزوده شود.

    در مقابل میل به زشتیها نیز موجب دفن فطرت می شود.

    بنابراین پرورش حب به منبع کمالات یعنی خداوند متعال و تجلی کمالات او در انسان کامل موجب شکوفایی فطرت می شود.

    حافظ شاعر عارف در این زمینه می گوید.

    عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ای خواجه درد نیست ورنه طبیب هست در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست هرجا که هست پرتوی روی حبیب هست به می سجاده رنگین کن گرن پیر مغان گوید که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها 2-3.

    مراقبت مداوم از خویشتن و نگهداری خود از ارتکاب معاصی خداوند متعال در آیه شریفه «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیاً و جعل لکم السمع و الابصار و الافتره لعلکم تشکرون» به ضرورت شکرگذاری از قوای باطنی و ظاهری تأکید می ورزند.

    شکرگذاری از قوای باطنی و ظاهری همانا بکارگیری آنها در مسیر صحیح خلقت آنها است.

    یعنی اگر سمع و الابصار و افئده بسوی خیر، عدل و توحید حرکت کنند آدمی شاکر خواهد بود و در مسیر فطرت باقی خواهد ماند.

    افئده مرکز دریافت ها و ادراکات باطنی است چنانکه مولف لسان العرب می نویسد «الفؤاد وسط القلب» و راغب اصفهانی نیز معتقد است «الفواد کالقلب ولکن یقال له فواد اذا اعتبر فیه یعنی التنقد الوالتوقد» مقطه مشتعل آن قلب فواد گفته می شود عارف وارسته سید حیدر آملی از فؤاد به معدن معرفت یاد نموده است یعنی شناخت و معرفت انسانی از همین نقطه طلوع می نماید.

    راغب اصفهانی به مشتقات این کلمه اشاره می کند و می گوید وقتی گفته می شود «لحیم فئید» یعنی گوشتی که کباب شده است گوشت زمانی کباب می شود که آتش مشتعل شده باشد قلب هم آنگاه که به تکاپوی معرفت می افتد مشتعل می شود فؤاد نامیده می شود.

    فخر رازی در تفسیر کبیر خود در ذیل آیه مبارکه «اناالله الموقده التی تطلع علی الافئده» می نویسد که فواد لطیف ترین نقطه قلب است همچنین نبی اکرم نیز در حدیثی آخرین نقطه قلب معرفی می کنند.

    قرآن کریم دو حالت فوائد را بیان می کند که حکایت از ویژگیهای عارض بر فوائد است.

    یکی مبین اوج معرفت و دیگر معرف ادبار و انحطاط عارض بر فوائد است چنانکه قرآن می فرماید «ما کذب الفوائد مارای» یعنی آنچه قلب رسول دید درست بود و دچار اشتباه و خطا نشد و این کافران هستند که اشتباه می کنند قلب صاف آن حضرت راه غلط را نمی پیماید یعنی فوائد او از عصمت برخوردار است که نقطه اوج فواد است و آیه شریفه «انالله الموقده التی تطلع علی الافئده» می فرماید آتشی که خدابی می افروزد.

    این آتش بر فؤاد مشتعل می شود.

    در تفسیر این آیه برخی از مفسرین گفته اند که این آتش از فواد خارج می شود و برخی میز گفته اند: این آتش بر فواد می نشیند.

    اگر خوب دقت شود بدست می آید که هر دو تفسیر و تعبیر صحیح و قابل جمع است.

    این آتش از فواد خارج می شود و سپس بر خود فواد موی نشیند.

    تطلع یعنی بیرون می آید و علی الافئده یعنی بر آن می نشیند.

    آتش جهنم از درون دل و قلب و ضمیر و باطن پرده اخیر قلب مشتعل می شود و بر همان نقطه نیز برمی گردد.

    زیرا که این نقطه، نقطه اختیار و تصمیم گیری انسان است.

    آتش بر همان نقطه ای می نشیند که مسئول بیراهه رفتن انسان است.

    روایتی از عایشه نقل شده است که وی در احوال حضرت رسول (ص) نقل می کند که: شب تیمه شعبان، هنگام سحر، از خواب بیدار شدم و حضرت رسول (ص) را در بستر نیافتم.

    پس از جستجو دیدم که حضرت رسول در راهروی مسجد بر خاک سجده نموده اند و به درگاه الهی چنین تضرع می نمایند که: الهی سجدلک سوادی و ضیامی و آمن بک فوادی هذه یرای و ما جنیته علی نفسی، یا عظیم ترجاه لکل عظیم، اخف لی الذنب اعظیم فانه لایغفر الذنب العظیم الا العظیم» خدایا این پیکر من، این نیروهیا باطنی من بر تو سجده می کند و این پرده اخیر دل من یعنی فواد من نیز با توست و به تو ایمان دارد.....

    آنچه حضرت رسول (ص) بیان می کنند و آنچه از آیات فواد بدست آمد این استن که باید اطاعت و ایمان در نهایت وجود انسان رسوخ کرده باشد و حتی اعماق قلب انسان را نیز در برگرفته باشد به چنین ایمانی، تقوای حقیقی و ترس واقعی نسبت به خداوند گفته می شود و این تقواست که فطرت را در همه زمانها و مکانها و احوال حفظ می کند.

    اگر فطرت ها بیدار باشد صدای ضمیر به از بیرون نیز شنید.

    می شود چرا که چنین انسان بیدار فطرتی مناسبات عادلانه مطلوب را در زندگی اجتماعی مطالبه می کند و ندای فطرت خویش را ابراز می نماید روبه خدای خویش بانک برمی دارد که: «أین المنتظر لاقامه الأمت و العرج.

    أین طاس آثار و الاهواء أین قاطع حبائل الکذب و الافتراء ...

    أین السبب المتصل بین الارض و السماء ...

    گفتر چهارم: شرایط شکوفایی فطرت شکوفایی و رشد بینشها و گرایشات فطری نیازمند به تمهید شرایط درونی و بیرونی است.

    تزکیه نفس، محاسبه و مراقبت از آن ازجمله شرایط درونی و آموزش و پرورش صحیح، محیط اجتماعی سالم ازجمله شرایط بیرونی رشد و شکوفایی فطرت بشمار می آیند.

    نوجوانان و جوانانی که از زمینه های فطری نیرومندی برخوردارند و موانع و عوامل بازدارنده از بینشها و گرایشات فطری در درون آنها شکل نگرفته است.

    در شکوفایی فطرت خویش موفق می باشند.

    تاریخ تمدن معنوی بشر نشان می دهد که نوجوانان بیش از گروههای دیگر به دعوتهای اصلاح به ویژه دینی پاسخ مثبت داده اند این پاسخ در حقیقت همان تجلی گرایش به نیکی ها و خیرها می باشد.

    همچنین مناسبات صحیح عادلانه در جامعه از گرایشات فطری انسان است زیرا عدالت اجتماعی کمال تلقی می شود و گرایش به کمال یک گرایش فطری است نظام جامع عادلانه جهان در همان حال که یک مطلوب فطری است از شرایط بیرونی شکوفایی و رشد نیز بشمار می آید.

    در عصر حاضر با اینکه انسانها از آموزه های فطری فاصله گرفته اند.

    مع الوصف برای کسب قدرت یا جلب منفعت و رهایی به قلوب مردم و جلب افکار عمومی به عناصر فطری تمسک می جویند خود را طرفدار حقوق بشر، حقوق مردم و عدالت اجتماعی معرفی می نمایند.

    زیرا در فطرت انسانی رعایت حقوق انسانها، عدالت اجتماعی یک کمال و مطلوب فطری است.

    گفتار پنجم از منظر قرآن کریم و احادیث: 1-5- فطرت از دیدگاه قرآن کریم ایمان فطری و گرایش درونی همگانی بشر به عدالت و روی گردانی از ظلم و نابرابری در تمامی ادیان و مکاتب فکری و فلسفی مطرح جهان امری مسلم و روشن است، و جامعه ی انسانی که بر اساس فطرت متمایل به اجتماع صالح و اجتماعی است که اصول انسانی و ارزشهای متعالی و روحانی در پرتو آن تحقق یابد، چرا که روح زیست مدنی و همکاری انسان ها و دست یابی به وحدت با فساد و ظلم و نابرابری بیگانه است و فطرت ها از رنگ و آب آسمان های صدق و عدل و انصاف و پرهیزکاری و نظایر آن سیراب می شوند.

    قرآن کریم این اساس فطری و اصل مشترک انسانی را تصدیق می نماید: «فاقم وجهک للدین حنیفاً فطره الله فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون» (سوره ی روم، 30) اصول انسانیت و روح بشری که در همه ی افراد بشر فطری و طبیعی است چنان چه احیا گردد ثمره ی آن وحدت جوامع پراکنده ی بشری خواهد بود و این ملاک معیاری است که قرآن انسان ها را به آن متوجه می شازد.

    انسانیت، سنت مشترک و عمومی الهی است که تمام افراد انسان ها در هر زمان و مکان و با هر فرهنگ و تمدنی بر محور آن می گردند.

    فاصله ی میان تمدن ها و فرهنگ ها، زبان، جغرافیا و اموری از این قبیل شرایط ثانوی زندگی اند و این تفاوت ها در ریشه و اساس امر فطری و طبیعی جوامع راهی ندارند.

    اکنون به نکاتی اشاره می کنیم که آیه ی شریفه فوق در تأیید این مطلب به آن ها توجه داده است: «فاقم وجهک للدین» اقامه ی وجه یعنی رویکردی کامل به دین و شخصیت انسانی خود را با دین پیوند زدن، همان طوری که در برابر آینه می ایستیم و خود را در آن می بینیم، دین نیز چنین است که اگر انسان وجود کیان و هویت خود را با معیارهای دین بسنجد و افکار و اخلاق و انسانیت خود را با آن محک بزند حقیقت خود را خواهد یافت.

    «حنیفاً» انسان مؤمن باید در ارزیابی دینی خود همواره جانب اعتدال را پیش گرفته و از افراط و تفریط و کندی و تندی پرهیز نماید.

    «فطره الله التی فطرالناس علیها» دین داری و خداجویی و حق طلبی انسان ها از یک ریشه و اساس نور می گیرد و آن فطرت است و فطرت در نهاد همه‌ی انسان هاست.

    حق طلبی در همه‌ی انسانها آفریده شده است.

    انحراف ها و الحادها در آدمی به صورت فطرت ثانوی و سرشت عرضی پدید آمده است.

    «لاتبدیل لخلق الله» بنابراین حس درونی انان نسبت به آینده و حق و عدالت باقی است و از دست تغییر و تحول و تطاول ایام برای همیشه دور است و سیر بشر در این مسیر او را در طریق تکامل قرار می دهد.

    «ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون» این برای همیشه به سان آینه ای است محکم و استوار و شفاف و بدون زنگار که انسان با استواری در طریق مآن می تواند استعدادهای خود را به عرصه‌ی ظهور برساند و مظهر اسمای الهی گردد، گرچه بسیاری از انسان های بی خبر، نه از خود را می شناسند و نه آینه را «منیبین الیه و اتقوه و اقیمو الصلوه» دست یابی به چنین فضیلت و جایگاهی در گرو عمل به دستورات و قوانین الهی است.

    این حقیقتی که در باطن و نهاد آدمی قرار دارد هرکس بر اساس طبع و طینت انسانی خود آن را احساس می کند، حقیقتی که پشتوانه و اساس همه ارزش های انسانی است.

    ازجمله آیاتی که بنحوی به مسئله فطرت از نظر قرآن کریم مربوط می باشد ایه شریفه «و نفس فالهما فجورها و تقویها» ادیب و مفسر بزرگ شیخ ابوعلی طبرسی در تفسیر آیه مبارکه فالهما فجورها و تقویها می فرماید که: الهام یعنی معرفت و شناخت خیر و شر و رغبت و گرایش به خیر و نفرت و دوری از گناه و شر که در ذات انسان ریخته شده و در ذیل آیه و نفیش و ما سویها ...

    می فرماید که: خداوند تمام قوای ظاهر و باطن ازجمله عقل را به انسان عطا فرمود و سپس فهم خیر و شر اطاعت و عصیان و گرایش به خیر و دوری از شر و به عبارت دیگر جاذبه به خیر و دافعه شر را در نهاد وجود انسان آفرید.

    «قد افلح من زکاها و قد خاب من دسیها» سعادتمند کسی است که جهت و مسیر فطرت را دنبال می کند.

    ابوحامد احمد غزالی نیز این آیه مبارکه را به همین صورت معنا نموده و فطرت را به این معنا داشته است.

    راغب اصفهانی در مفردات قرآن می نویسد «الالهام القاء الشی فی الفروع و یختص ذلک بما کان من جهت الله تعالی و جه الاعلا الا علی کما قال تعالی «فالهما فجورها و تقویها».

    بنابراین مراد از الهام در آیه مبارکه همانا بینشها و گرایشات فطری مبنی بر میل به خیرها و تنفر از زشتیهاست.

    مفسر بزرگ و فیلسوف عارف، علامه سید محمد حسین طباطبائی (ره) الهام فجور و تقوی را اشاره به تحمل عملی می دانند و تفریع الهام بر تسویه را به این معنا می دانند که الهام از نعوت خلقت و ویژگی سرشته در ذات او و همراه با فطرت انسانی است.

    خداوندی که انسان را موجودی صاحب علم و حکمت و قدرت و دارای قوای متعادل آفرزید، در دل او راه تشخیص بین فجور و تقوا را نیز قرار داد.

    و صاحب لسان العرب الهام را چنین معنا می کند که خداوند مطلبی را در نفس انسانی القاء نماید که او را بر فعل یا ترکی منبعث نماید.

    و این نوعی وحی است که خداوند به هر بنده ای که صلاح بداند می دهد.

    پس الهام جهتی الهی داشته و شناختی است که انسان را بسوی غایت هستی می برد، نه آنکه فطرت انسان حالتی متساوی بین فجور و تقوا داشته باشد و سویی برای حرکت خود نیابد.

    امام غزالی، فطرت انسانی را چنین می شناسد که در حالتی تساوی و برابری محض بین درستی و نادرستی، تعالی و سقوط و تقوا و فجور می داند که هیچکدام به دیگری ترجیحی نداشتند و تنها با تبعیت انسان از خواسته های الهی یا شیطانی، یکی بر دیگری برتری می یابد.

    «والقلب باصل الفطره صالح لقبول آثار الملک و لقبول آثار الشیطان، صلاحاً متساویاً لیس یترجح احدهما علی الاخر و انما یترجح احد الجانبین باتباع الهوی و الاکباب علی اشهوات او الاعراض هنها و مخالفتها» برخلاف نظر غزالی، فطرت امر بی تفاوتی نیست که به هر سو که کشیده شود، رنگ همانجا را به خود بگیرد.

    بلکه در جهت زیبائی گرایش دارد و همواره مجذوب زیبائی است و اگر به اختیار خود، به سوی زیبائی رود، به این کشش و جاذبه افزوده می شود و بیش از پیش به آن سو می رود و اگر بر خلاف این کشش درونی برود، غبار بر فطرت او می نشیند و آنرا می پوشاند، و گرچه اصل این جاذبه و کشش از بین نمی رود ولی انسان به مقتضای طبیعت ثانیه مسیر سقوط و انحطاط را طی می نماید.

    همچنین قرآن کریم در سوره شمس بلافاصله پس از بیان وجود فطرت و آشنایی درونی انسانی با فجور و تقوا که بواسطه الهام الهی صورت می گیرد به مسأله طغیان و نحوه پوشیده شدن فطرت اشاره می کند و می فرماید: «قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها» رستگار شد آنکه نفس خویش را تزکیه کرد و بی بهره شد آنکه تباهش ساخت.

    انسان علاوه بر شناخت زیبایی ها به جانب آن نیز گرایش دارد.

    لذا ابتداءاً بسوی زیبایی ها حرکت می کند و به همین جهت قرآن حال پرهیزکاران را مقدم بر تبهکاران و اهل فجور بیان می دارد.

    قرآن عامل انکار فطرت را این چنین بیان می دارد که: «کذب ثمود بطغویها» قوم ثمود به دلیل طغیانشان به غضب الهی گرفتار شدند.

    طغیان و سرکشی مثل گردبادی است که در گردبادی است که در گرد و غباری که بپا می کند نمی توان هیچ چیز را از دیگری تشخیص داد.

    انسان گرفتار در گرد و باد طغیان به هر سویی م.کن است برود ولی نزدیک ترین حقایق به خود یعنی ندای دل و ضمیر خویش را نخواهد دید.

    چنین انسانهایی به تکذیب برسول باطنی می پروراند «فقال لهم رسول الله ناقه الله و مستعییها فکذبوه فعتروها» اینان برای خود حالت ثانویه ای می سازند که نتیجه آن جز عذاب الهی نیست.

    (فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسویها و لایخاف عقبیها».

    بنابراین فطرت از ویژگی و فراگیری زمانی و مکانی برخوردار است مگر اینکه کسی فطرت خویش را عوض کرده باشد.

    در مجموع می توان چنین استنباط نمود که از نظر قرآن کریم، انسان با خدای خود به طور فطری آشنا است و به او گرایش دارد.

    گرچه گاه ممکن است بر اثر غفلت و ارتکاب معاصی، فطرت انسانی پوشیده شود، اما این هدایت گر درونی، همیشگی و باقی است و انسان را، چنان چه به ندای آن گوش فرا دهد، به سوی دین قیم رهنمون خواهد کرد و عرصه ای را به وجود خواهد آورد که تمام استعدادهای درونی و کمالات متعالی انسان به ظهور برسد که جز در سایه ی عدل جهانی ممکن نیست.

    پس گرچه خداگرایی و خداجویی، از مصادیق روشن گرایشات فطری اند، اما به دنبال آن ها، گرایش به دیانت کامل و عدل جهانی، به عنوان لوازم و دنباله خداگرایی، از منظر قرآن کریم جزو خواسته های فطری انسان محسوب می شوند.

    2-5- فطرت ار دیدگاه احادیث در احادیث مأثور از ائمه علیهم السلام به فطرت به روشنی پرداخته شده است «کل مولد یولد علی الفطره» همچنین از جمله احادیثی که مشتمل بر نسبتها و گرایشات فطری است متون نیایشی می باشد کهب ه عنوان بزرگترین میراث معنوی بعد از قرآن کریم در اختیار مسلمین قرار دارد.

    امام زین العابدین (ع) در روز عرفه در مقام نیایش با پروردگار، معرفت و شناخت خداوند را از دریچه فطرت دانسته است و پس از مدح و ثنای پروردگار، در صفات و اسماء الحسنی الهی را توصیف و امام و حجت شناسی در عصر و زمان به ویژه آخر الزمان را با استناد به گرایشات فطری ترسیم نمودند آنحضرت فرموده اند «پروردگارا، امروز روز عرفه است.

    روزی است که شرف و تکریم و تعظیم تو افتخار یافته و روزی است که فرشته رحمت تو بر جهان بال گسترده و روزی است که نعمت تو و گذشت تو و عطایا و ...

    اکرام تو بر جهانیان ارزانیست و بندگان تو از مواهب بی پایان تو بهره ورند» سپس به فطری و نهادی بودن موهبت شناخت و معرفت به حق تعالی اشاره می کند و آنرا تنید.

    در جان آدمی، قبل از تولد و ورود به دنیا می داند.

    «پروردگارا!

    من نیز بنده تو باشم، بنده ای که هنوز به دنیا نیامده ممنون تو بوده و همچنان نعما و آلای تو وی را درمی یابد.

    بنده یا که به هدایت تو سعادت یافته و دین تو را شناخته و حق ترا ادراک کرده و به خوب تو راه گرفته است و دوستان تو را چنانچه ارشادش کرده ای دوست می دارد و از دشمنان تو چنانچه می خواهی بیزار است.

    امام سجاد این ندای فطرت را، بزرگترین دلیل ندامت انسان بر گناهان و خطاهای خود می داند.

    عصیان بنده تو از عناد و نخوت وی مایه نگرفته و گناهش از گردنکشی و استکباتر وی نشانی ندارد بلکه به هوس خویش تسلیم شده و از طریق سداد و ارشاد انحراف یافته است.

    پروردگارا، دشمن من که دشمن تو نیز باشد از غفلت من فرصت گرفته و به اغوا و اغرای من همت گماشته است.

    من در عین اینکه به حق تو عرفان و آشنائی داشته ام و فرمان تو را به چشم و و گوش گرفته بودم به امید عفو عمیم و رحمت واسعه تو دامن به گناه آلوده ام.

    پروردگارا!

    معهذا بد کرده ام.

    زیرا از بنده ای که در آغوش نعمت و لطف تو پرورش یافته و شب و روز دست در سفره دارد خطا زیبنده نبود.» فطرت انسان باطاعت حق مأنوس است و لذا اگر انسان به ندای فطرت خویش پاسخ گوید و به سوی حق تعالی رود، لذت معنوی و روحانی عبادت را لمس خواهد کرد، چه لذت را حکماء ادراک امر ملائم به طبع تعریف نموده اند و چه امری، ملائم تر و هماهنگ تر از طاعت و عبادت حق تعالی.

    انسانی که رو به سوی خدا می رود، چنان در حلاوت قرآن و روشنائی نور معرفت می شود که هرگونه انحرافی از این مسیر، برایش رنج آور و منزجر کننده خواهد بود.

    امام سجاد علیه السلام از خدا می خواهد که قلب من این چنین باشد و از درون خودم به چنین مرحله یا برسم که از قبح سیئات بیزار باشم.

    «قلب مرا ای کسیکه زمام قلوب در دست توست بسوی طاعت و تقوی بکشان و از آنچه مایه شقاوت و سیه روزی من است برکنارم دار.

    راه خیرات را به سوی من بگشای و مقرر فرمای که به آسانی بار وظایف خویش را به منزل برسانم و چنانچه فرمان داده ای به عبادت بپردازم...» حضرت، چه هنگامی که در ضرورت خودسازی و تزکیه نفس سخن می گوید و چه وقتی که در باره دین و جامعه اسلامی با خداوند مناجات می کند، فطرت و راه آنرا فراسوی انسان می داند و وجود امام عصر (عج) را راه خاصی انسان از تنگناهای حیات بشری می شمارد که زمین و زمان، در سایه لطف وجودش به آرامش می رسد.

    سیه روزگار برروی زمین، دین تو در سایه بنده یا از بندگان برگزیده تو پناه می گیرد و در حمایت وی تایید و تشدید گردد.

    این بنده برگزیده تو امام مردم باشد و اقوام و ملل را بسوی رضوان تو هدایت کند زیرا رشته ای با رشته تو مربوط دارد» پروردگارا!

    به محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و دوستانشان را که به مقام جلیلشان سر تعظیم فرود آورده اند و به سیادت و برتری آنان اعتراف داده اند و راه راست ترا به پیش گرفته اند و آن رشته را که به رحمت و رضوان تو انتها گیرد پذیرفته اند و اولیای ترا پیشوای خویش شمرده اند و در طاعت آنان کوشیده اند و به انتظار پیروزی آنان چشم دوخته اند از صلوات و برکات خود برخوردار» در این متون همه این دریافت ها فطری بشمار آمده اند.

    معنای این کلام که اولیای امام زمان و متمسکین به جهل و ولایت او و آنانکه به تمام وجود تسلیم اویند و انتظار فرج او را می کشند و چشم به انتظار فرج او دوخته اند این است که حقیقت دینداری و ولایت و انتظار، آنچنان با وجود و روح انسان، همساز و قرین و آمیخته است که رفتن در این مسیر، چنین دلنشین و گوارا و شیرینی برای انسانهاست.

    انسان راهی جز رفتن به سوی عدالت گستر برای رسیدن به آرامش جهانی ندارد و چه عبادتی و چه سلوکی، دلنشین تر و آرامش و لذت بخش تر از رسیدن به دادگستر هستی.

    علاوه بر متون نیایشی در متون زیارتی نیز تکیه بر بینشها و گرایشات فطری مسئله شناخت حجت خدا و خلیفه او پرداخته است.

    از مجموع احادیثی که در باره فطرت از اهل بیت عصمت – صلوات الله علیهم اجمعین – رسیده است استفاده می شود: همه انسانها بر فطرت توحید و حق طلبی آفریده شده اند.

    افرادی که راه سعادت یا شقاوت را طی می کنند، به اختیار و اراده خود چنین می کنند و به هیچ وجه جبر و سلب آزادی در میان نیست.

    انسان در مقام فکر و عمل، آزاد است و می تواند هر لحظه به فطرت اولیه و اصلی خود بازگردد.

    3- آنها که راه سعادت را می پیمایند، فطرت خود را شکوفا کرده اند، چون غنچه ای که در نسیم سحرگاه می شکفد و فضا را معطر می سازد و کسانی که راه باطل و الحاد را پیش می گیرند، فطرت خدادادی را در مسیر عمل و بستر زندگی آلوده نموده اند.

    بدون اینکه به اصل آن لطمه ای وارد شده باشد، مانند چشمه جوشان آب زلال و خوشگوار که اگر در مجاری تمیز و پاکیزه قرار بگیرد، در هر کجا از این آب استفاده شود، آبی حیات بخش نوشیده می شود، گرچه صدها فرسنگ با چشمه فاصله باشد.

    اما اگر در جوی های سرباز و در مسیری آلوده جاری گردد، در هر قدمی غباری و گرد و آلودگی‌ای سلامت آب را تهدید می کند و چه بسا در اندک مسافتی، آب قابل نوشیدن نباشد و انسان را مبتلا به بیماری های گوناگون کند.

    آب چشمه، در این حال باقی است.

    آنچه آب را فاسد کرده است، مسیر خراب و بستر غیرمناسب است که ناخالصی هایی به آب افزوده است.

    سعادت و رستگاری جمعی بشر در سایه گرایش به عدلت جهانی و مصلح کل مسیر می باشد.

    گفتار ششم: گرایشات فطری از دیدگاه فلاسفه، حکماء و عرفای اسلامی تمامی اندیشمندان و فلاسفه ای که به مناسبتی در باره انسان وارد بحث شده اند به نحوی سرشت و طبع او را نیز مورد مطالعه قرار داده اند و اغلب به این معنا معترفند که فهم عمق فطرت آدمی و رکن اساسی آن توجه و دقت و تأمل در خورد این موضوع می طلب.

    و هر یک سعی نموده اند با نگرش عمیق به بررسی و تحلیل در باره‌ی آن بپردازند.

    1-6.

    فارابی فارابی بر این باور است که هدف از آفرینش انسان رسیدن و اتصال او به سعادت و نیک بختی و کمال انسانی است و رسیدن به این مقصد در گرو معارف و آگاهی آدمی است که اساس آن ها را دانسته های نخستین و اولیه شکل می دهند و انسان ها در مقایسه نسبت به این دسته از معارف و آگاهی ها سه گروهند:

  • فصل اول: فطری بودن اعتقاد به وجود امام (عج) و ظهور مصلح کل
    گفتار اول: فطرت و جایگاه معلومان فطری در معلومات انسانی
    1-1- فطرت در لغت
    2-1- جایگاه معلومات فطری در میان معلومات انسانی
    گفتار دوم: ویژگیهای بینشها و گرایشهای فطری
    1- همگانی بودن و شمول زمانی و مکانی معلومات فطری
    2- لایتناهی بودن گرایشهای فطری
    گفتار سوم: عوامل رشد و شکوفایی فطرت
    1-3- اهتمام در پرورش حس حب به نیکیها
    2-3- مراقبت مداوم از خویشتن و نگهداری از ارتکاب به معاصی
    گفتار چهارم: شرایط شکوفایی فطرت
    گفتار پنجم: فطرت از نظر قرآن کریم و احادیث
    1-5- فطرت از دیدگاه قرآن کریم
    2-5- فطرت از دیدگاه احادیث
    گفتار ششم: گرایشات از فطری دیدگاه کلی و عرفای اسلامی
    1-6- فارابی
    2-6- ابن سینا
    3-6- محی الدین ابن عربی
    4-6 صدرالمتالهین
    5-6- حکمای رواتی
    6-6- ابن فارض
    7-6- سعیدالدین فرغانی
    8-6- سید صدر آملی
    9-6- خواجه عبدالله انصاری و عبدالرزاق کاشانی
    گفتار هفتم: بینشها و گرایشهای فطری از نظر برخی اندیشمندان غرب
    1-7- فطری گرایی دکارت
    نقد فطری گرایی دکارتی
    2-7- فطری گرایی اسپینوزا
    3-7- قضایای فطری در منطق
    4-7- گرایشهای فطری
    گفتار هشتم: غفلت از امور فطری و نتایج آن
    1-8- امکان غفلت از امور فطری
    2-8- فطرت اولیه و ثانویه
    3-8- نقش انحراف در دفن فطرت
    4-8- عوامل عدم پاسخگویی انسان به ندای فطرت
    1- جهل و نادانی
    2- قساوت
    3- شرک
    4- طغیان
    5- قدرتها و تبلیغات و فضاسازی آنها
    گفتار نهم:کیفیت دلالت فطرت بر ضرورت وجود امام و مصلح جهانی
    1-9- گرایش به عدالت و امنیت جهانی یک گرایش فطری
    2-9- فطرت عقل و نیاز بشر به مصلح جهانی
    نتیجه گیری

واژه تاریخ و تعریف آن واژه «تاریخ» ( History ) از زبان یونانى گرفته شده و هرودوت (هرودوتوس Herodotus ) مُبدع و «پدر تاریخ» شناخته شده است. تاریخ، از نظر هرودوت، به معناى مطالعه و یا بررسى روزگاران گذشته است. البته چیستى تاریخ از پرسش هایى است که تاکنون پاسخى جامع، دقیق و مورد اتفاق نداشته، همه تعریف هاى آن با ایراد یا انتقادهایى رو به رو بوده است; زیرا گروهى معناى تاریخ را بس ...

مهدي و نهضت عدالتخواهي اشرقت الاَرض بِنورِ رَبِها اينک افق را بنگريد که خورشيد طالع مي شود ، تاريکي ها را مي شکافد و شوکت و سطوت خويش را بر همه جا مي گستراند ، سپاه فرشتگان در پيش رويش به تعظيم ايستاده ، چشم بر فرمان ، در پيشاپيش آنان

حضرت مهدی ( عج ) به نا م او که ، بی نام او جهان صفا ندارد بی یاد او جان ها بها ندارد بی عشق او دل ها نوا ندارد بیشتر اوقات برایمان راجع به حضرت مهدی (عج) سوالاتی پیش می آید، و با بررسی و جست و جو و کنکاش زیاد به برخی از سوالات خود دست پیدا کرده ، ولی هیچگاه وجود آن را در ادیان مختلف بررسی ننمودم ؛ اساسی ترین سوالاتی که برای من یا هر فرد دیگری ممکن است ، سر آغاز کنکاش پیش آید و ...

سرنوشت‌سازترین دگرگونی جهان پژوهشی در باب دگرگونی‌های اجتماعی و مسأله انتظار دگرگونی اجتماعی از مسائلی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب کرده است و هر کدام به فراخور وسع علمی خویش در این باره اظهار نظر کرده و علل و عوامل آن را با توجه به دیدگاه خود شرح و بسط داده‌اند. در این پژوهش با استفاده از سخنان بزرگانی همانند استاد مطهری، (به عنوان عالمی روشن اندیش که نسبت به ...

حقوق بشر در اسلام و اعلاميه جهاني حقوق بشر حقوق بشر که به زبان فرانسه droits lhomme و به انگليسي Human Rights و به عربي حقوق الانسان ناميده شده است طبق نظريه مکاتب آزاديخواه عبارت است از حقوقي که لازمه طبيعت انسان است , حقوقي که پيش از پيدايي دولت و

مقدمه: فرهنگ ، مانترین وجه زندگی بشر توصیف شده است. در تعریف این منشور چندوجهی، دیدگاههای گوناگون متفکران و اندیشندان، دست یابی به یک فصلمشترک را دشوار می سازد. اما در تعریفی نسبتاً عام فرهنگ را می توان مجموعه ای از معارف، اعتقادات، اخلاق و آداب و رسوم و نیز جهت گیری هایی برشمرد که در ابعاد مختلف، مسائل عمده ی هستی و حیات رابرای بشر وجوامع بشری معنا و مفهوم می بخشند. فرهنگ را ...

فصل اول ضرورت وجود قانون در جامعه «برای اثبات ضرورت وجود نظام قانونی در هر جامعه، از دو مقدمه بهره می‌گیریم: اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر در باب منشا پیدایش جامعه و زندگی اجتماعی در میان فیلسوفان و اندیشمندان اختلاف فراوانی بروز کرده ایت و توافقی صورت نپذیرفته است به اعتقاد ما، هم در پیدایش جامعه و هم در دوام و استمرار آن، عامل طبیعی و غریزی و عامل عقلانی با هم تاثیر ...

چکیده در این مجموعه تلاش بر آن بود تا ضمن یک بررسی اجمالی نخست عدم صلاحیت انسان برای وضع قوانین عام و جهان شمول بررسی شود با این بیان که: ادیان الهی قائل هستند، تشریع و قانون گذاری باید از سوی کسی انجام بگیرد که آفرینش و تکوین از سوی او انجام گرفته است. البته ممکن است خداوند متعال به افراد محدودی و در قلمروهای محدودی، حق قانون گذاری را تفویض نماید، پیامبر و ائمه اطهار علیهم ...

يکي از برکات انقلاب ما ضمن اسلامي بودن آن که شاخصه اصلي آن بوده و هست ظهور و پديدار شدن نيروئي به نام بسيج بود که در ميان انقلاب هاي موجود در جهان يک عنصر متمايز محسوب ميشود . تمامي انقلابها و نظام هائي که براي حفظ و ادامه حيات خود تلاش ميکن

توانمندسازي(توانا سازي) فرايند قدرت بخشيدن به افراد است. در اين فرايند به کارکنان خود کمک مي کنيم تا حس اعتماد به نفس خويش را بهبود بخشند و بر احساس ناتواني و درماندگي خود چيره شوند. تواناسازي در اين معني به بسيج انگيزه هاي دروني افراد مي انجامد.(

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول