مقدمه:
خداوند تمام مخلوقاتش را به طور مساوی نیافرید یکی را غنی و دیگری را فقیر، یکی را زور و بازو و دیگری را ضعیف و ناتوان، یکی را با اراده و دیگری را سست و بی اراده آفرید تا تمام بندگانش را مورد آزمایش قرار دهد تا بندگانش به صبر پیشه کنند و در برابر ناکامیها و مصائب و آزمایشات الهی صبور بوده تا کفر نورزند و فقر و غنی یک از بحثهای گسترده ای است فقر و غنا را به بنده اش داد تا کسی که فقیر است روی به خدا می آورد و ایمانش مستحکم است ولی همین فقیر از روی تنگدستی گاهی به فقر عناد می پردازد، گاهی غنی هم از بس که غرق لذات دنیوی است خدا را فراموش کرده و گاهی اینگونه نمی باشد فقیر و غنی هر دو به خدا روی آورده و شکرگذار نعمتهای الهی اند. و این تحقیق در رابطه با فقر و غنا از منابع گوناگون می باشد امیدوارم که مورد لطف شما واقع گردد.
شمسی اسکندری اقدم
دانشجوی رشته فقه و مبانی حقوق
پائیز 83
(فقر زحمتکشان)
اصطلاحی در فرهنگ مارکس کولیان است که فقر مستمر و تدریجی مخصوصاً شایع در طبقه کارگر و همچنین پیشروان خرده پا و دهقانان را که از تضادهای درونی ناشی از تطور سرمایه دارانی منبعث می شود می رساند.
1) بیروآلن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، انتشارات کیهان، بهار 1375 ص 9
(فقر)
فقر و آسیب پذیری در جوامع بشری دارای ابعاد گوناگونی است اما جنبه های اقتصادی آن از نمود بیشتری برخوردار است و تا حدی می توان ابعاد مختلف فقر و آسیب پذیری ناشی از تبعات فقر و اقتصادی دانست اگرچه تاکنون برای فقر تعاریف مختلف و تکنیک های گوناگون به لحاظ ابعاد آن از قبیل فقر مطلق و فقط نسبی به عمل آمده است با وجود این بسیاری از اندیشمندان پدیده فقر و محرومیت را لازم و ملزوم همدیگر می دانند و حتی در برخی از موارد آندو را یک مفهوم تصور کرده اند (1)
1) لهسایی زاده- عبدالعی 1374- نابرابری و قشربندی اجتماعی- انتشارات دانشگاه شیراز- نشریه علمی پژوهش نامه علوم اجتماعی- شماره 2- پائیز و زمستان 1381- انتشارات دانشگاه تهران ص 10
مفهوم پیشرفت: پیشرفت حرکتی به جلو و گام به گام است، یعنی حرکتی زنده و فعال و نه جابجایی ساده سنگی که تحت تأثیر عملی نیرویی می غلطد، حرکت مستلزم وجود فاعلی است که عملی را انجام می دهد یا لااقل فشاری را که از عمل نیرویی غلط خارج می تواند بر او وارد شود و به گام گام های خود تبدیل کند (1)
مفهوم فقر:
واژه فقر paurer از ریشه لاتین pauper می آید که با pauces و یونانی penes (فقیر) و penia (فقر) قرابت داشته و با penia (گرسنه) هم خانواده و با واژه ponos (درد) و واژه poine (مکافات- مجازات) نیز هم خانواده است، ولی خویش دورتری دارد. بنابراین (فقر) را در یونانی با واژه aporia (راه به جایی نداشتن، مشکلی که فقیر با آن دست به گریبان است) تعریف می کند (2)
1) پاول مارک هنری، فقه- پیشرفت- توسعه، ترجمه مسعود محمدی- ص 13
2) همان منبع ص 13
کلمه فقه در علوم اجتماعی و اقصادی، مترادف کلمه poverty در انگلیسی برگزیده شده و کلمه poverty ریشه در کلمه لاتین pouper و کلمه یونانی penia دارد، تاکنون برای این معضل ساخته دست بشری تعریف جامع و مانعی ارائه نشده اما در ساده ترین شکل می توان فقر را با توجه به نقطه مقابل آن عین رفاه walrave تعریف کرد، به این صورت که اگر welfer را در ساده ترین تعریف التی از خوب بون و خوب زندگی کردن بدانیم poverty را می توان محرومیت از زندگی خوب زندگی کردن تعریف کرد و به عبارتی فقدان رفاه و ناتوان از تأمین نیازها. (1)
1) پاول مارک هنری، فقر- پیشرفت و توسعه- ترجمه مسعود محمدی ص 13