فصل اول
جدایی مسلمانان از قرآن کریم
غفلت مسلمانان از توصیه حکیمانه و آینده نگرانه پیامبر اکرم (ص) - لزوم تمسک و اعتصام به قرآن کریم و اهل بیت (ع) - سبب شد تا سالهای سال ، طواغیت و مستکبران ، با سلطه بر مسلمانان ، آنان را از پیشرفت های مادی و معنوی باز دارند و نیازمند غرب سازند .
قرآن ، آنچه برای هدایت ، عزت و پیشرفت فردی و جمعی ، مادی و معنوی ، اساس و زیربنا محسوب می شود ، با وضوح در اختیار مسلمانان قرار داده است .
حیله های شیاطین سبب شد تا قرآن از متن زندگی و جامعه و اداره امور ملتهای مسلمانان خارج ، و به حاشیه رانده شود .
در سالهای اخیر ، کمونیستها با سر دادن «دین افیون ملتهاست» و لیبرال های غرب با تلقین «جدایی دین از سیاست» و «ناکارآمدی دین در اداره کشورها در عصر تکنولوژی و صنعت» ، مسلمانان را از این گوهر ناب و یکی از دو ثقل عظیمی که نبی اکرم (ص) به انس با آن توصیه فرموده بودند ، محروم نمود .
اقدام آن سیاستمدار انگلیسی در بلند کردن قرآن در مجلس عوام آن کشور و اعلام این که تا قرآن در میان مسلمانان زنده است و حضور دارد تسلط بر آنان ممکن نیست ، دقیقاً بر این مسأله تأکید دارد که قرآن ، کتاب زندگی و عزت است و برترین و ماندگارترین آثار حیات مادی و معنوی را در جوامع مسلمانان بر جای می گذارد .
«سالها غفلت مسلمین و مهجور ماندن قرآن سبب شد که دستهای تحریف بتوانند به نام دین ، هر سخن باطلی را در اذهان جای داده و بدیهیترین اصل دین خدا را منکر شوند و شرک را جامهی توحید پوشانده و مضمون آیات قرآن را بی دغدغه انکار کنند، و در حالی که قرآن اقامهی قسط را هدف از ارسال رسل می داند ؛ «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» ، و در حالی که با خطاب «کونوا قوامین بالقسط شهداء لله» ، همهی مؤمنین را موظف به تلاش برای اقامه قسط می کند ، و در حالی که آیات کریمهی قرآن ، اعتماد به ستمگران را ممنوع می سازد و به پیروان خود می فرماید :«و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار» ، و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافی با ایمان می شمرد و می گوید «الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به» ، و کفر به طاغوت را در کنار ایمان به خدا قرار می دهد ؛ «فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله فقداستمسک بالعروه الوثقی» ، و در حالی که نخستین شعار اسلام ، توحید ، یعنی نفی همه قدرتهای مادی و سیاسی و همه بتهای بی جان و باجان بود ، و در حالی که اولین اقدام پیامبر (ص) پس از هجرت ، تشکیل حکومت و اداره سیاسی جامعه بود ، و یا دلایل و شواهد فراوان دیگری که بر پیوند دین و سیاست حکم می کند ، باز کسانی پیدا می شوند که بگویند دین از سیاست جداست ، و کسانی هم پیدا شدند که این سخن ضد اسلامی را از آنها بپذیرند .
سیاستمدارانی که دائماً دم ا جدایی دین و سیاست می زنند و کسانی که از مدعیان دینداری که به کمک آنان شتافته و همین سخن را تکرار می کنند ، آیا هرگز در آیات قرآن و تاریخ اسلام و احکام شریعت اندیشیده اند؟
آیا فکر کرده اند که اگر دین جدا از سیاست است ، پس چرا قرآن همه امور سیاسی را، یعنی حکومت را ، قانون را ، صف بندیهای زندگی را ، جنگ و صلح را ، تعیین دوست و دشمن را و دیگر مظاهر سیاست را ، همه و همه را به خدا و دین خدا و اولیای خدا مرتبط میکند؟
آیا در آیه «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء» و «لاتطیعوا امرالمسرفین الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون» ، آیا آیات معرفی حزباللهو حزب الشیطان ، یا آیات ولایت الله ، یا آیات حکم به غیر ما انزل الله ، اندیشیده و در آن تأمل کرده اند؟
آیا اعمال و رفتار سیاسی و اجتماعی انسانها که بیشترین بخش زندگی آنهاست ، بدون جزاست ؟
پس «و وجدوا ما عملوا حاضراً» و «وفیت کل نفس ما عملت» چیست و با کدامین میزان سنجیده می شود؟
آیا می توان گفت اسلام در دنیا به خوب و بد این گونه اعمال کاری ندارد و وظیفه ای مقرر نمی کند ؛ ولی در آخرت جزای آن داده می شود؟
آیا جهاد اسلامی که در صدها آیه قرآن و حدیث مسلم ، در زمره برترین فرایض دینی قرار گرفته و ترک آن مایه ذلت و شقاوت دنیا وآخرت شناخته شده ، برای به دست آوردن چه چیز و دفاع از کدامین ارزش است ؟
آیا حیات طیبهای که برای تحصیل آن باید جهاد کرد ، زندگی در زیر سایه شوم ولایت غیرخداست ؟
بر خاک مذلت نشستن و حاکمیت جباران و ارزشهای غیرالهی را تماشا کردن و تن به ذلت دادن است ؟
و اگر چنین نیست و جهاد برای تحصیل حاکمیت الله و خروج از ولایت طاغوت به ولایت الله است ، پس چگونه می توان نقش و ارزش سیاست را در دین و در هدفهای تعیین شدهی دین ، دست کم یا نادیده گرفت؟» اگر ما هم مثل شما عمل می کردیم ، یک شاخه ایمان سبز نمی شد! «قرنها گذشت ، مسلمانان قرآن را فراموش کردند؛ خطوط روشن قرآن در زندگیها محو شد ؛ یا بد فهمیدند ، یا عمداً تحریف کردند ؛ یا فهمیدند ، اما جرأت و شجاعت اقدام نداشتند ؛ یا اقدام هم کردند ، محصولی هم به دست آمد ، اما برای دفاع و نگهداری محصول ، فداکاری نکردند .
اگر در صدر اسلام هم کلام پیامبر را نمیفهمیدند ، یا جرأت نمی کردند به آن اقدام کنند و می ترسیدند - همچنان که به بعضی از این گونه افراد در قرآن اشاره شده است :«یقولون ان بیوتنا عوره و ما هی بعوره ان یریدون الا فراراً» - یا آنچه را که به دست آمد ، اگر برای آن فداکاری نمیکردند ، نمی ماند .
امیرالمومنین (ع) صریحاً بیان می کند : « و لعمری لوکنا نأتی ما اتیتم ما قام للدین عمود و لا اخضر للایمان عود» ؛ یعنی اگر در صدر اول در کنار پیامبر ، ما هم مثل شما - آن کسانی که مخاطبان آن بزرگوار بودند - عمل می کردیم ، یک شاخهی ایمان سبز نمی شد و یک عمود دین بر پا داشته نمی شد پس ، این چیزها لازم است.» حذف قرآن از زندگی یعنی چه؟
«سالهای متمادی در این کشور تلاش شد تا بین ملت و قرآن فاصله بیندازند .
برای ایجاد فاصله ، عمداً تلاش کردند ؛ سعی کردند تا قرآن را از زندگی ما بکلی حذف کنند .
حذف قرآن از زندگی یعنی چه؟
یعنی قطع رابطه ملتهای مسلمان با اسلام ؛ چون قرآن مشعل اسلام و مشعل هدایت است .
آن کسی که با قرآن مأنوس است ، قلب و عملش ، با آن کسی که با قرآن بی ارتباط است ،فرق دارد .
آن ملتی که با قرآن ارتباط دارد ، با آن ملتی که با قرآن بی ارتباط است ، متفاوت است .
امروز دشمنان اسلام دارند بینات قرآن را زیر پا می گذارند ؛ برای خاطر این ملتهای ما با قرآن بی ارتباطند .
امرالمومنین فرمود : «و ما جالس هذا القران احد الا قام عنه بزیاده او نقصان : زیاده فی هدی ، أو نقصان من عمی» ؛ وقتی از کنار قرآن بلند می شوید ، چیزی بر شما افزوده شده است ، و آن هدایت است ؛ و چیزی از شما کم شده است ، و آن کوری و جهالت است .
می خواستند این هدایت را از ما بگیرند .
کار به جایی رسید که نسل پرورش یافته دوران ستمشاهی اخیر - یعنی این بیست سال قبل از پیروزی انقلاب - در مدارس با قرآن آشنا نشده بود ؛ حالا اگر شانسش می گرفت و در جایی دوره قرآنی ، استاد قرآنی ، پدر مهربانی ، مادر قرآن خوانی گیرش می آمد ، فبها و نعمه ، و الا قرآنی وجود نداشت !
انقلاب آمد و قرآن را با جان مردم آمیخت.» دشمنان از همان آغازین پیدایش اسلام ، سعی کردند تا سرچشمه وحی را با شبههآفرینی و هتاکی و تحریم از جوشش و تأثیرگذاری بازدارند .
با اتهام مجنون بودن پیامبر و هذیان بودن آیات ، با تحریک مردم به انگشت در گوش نهادن و نشنیدن آیات قرآن ، با تهدید و شکنجه و شهادت ایمان آورندگان ، با شایعه سازی و در انزوا قرار دادن پیامبر اکرم (ص) و زیر سؤال بردن نزول وحی و فرشته الهی ، یک جنگ روانی شدیدی علیه قرآن کریم و وحی الهی آغاز کردند .
آن گاه که از جنگ روانی ، طرفی نبستند ، به توطئه های دیگر روی آورند .
ممنوعیت نقل حدیث برای جلوگیری از تفسیر صحیح قرآن کریم و رایج کردن تفاسیر مادی و جبری و نافی ولایت صالحین امت ، از جمله این توطئه ها بود .
انقلاب اسلامی پس از صدها سال ، پرده های تزویر را کنار زد و حقیقت درخشان قرآن کریم را بر دلهای مسلمانان بازتاباند .
یکی از دلایل بزرگ دشمنی افسار گسیخته استکبار جهانی با این انقلاب همین مسأله است .
«من در کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان» این نکته را یادآور شده ام که یکی از نایب السلطنه های هند قبل از استقلال این کشور در سال 1947 گفته بود که اوایلی که انگلیسیها وارد هند شده بودند - یعنی بعد از دوران کمپانی های هند شرقی - و می خواستند حکومت هند را به دست بگیرند ، گفته بودند که مسألهی ما در هند ، مسلمانها هستند و بزرگترین هدف ما بایستی قلع و قمع و سرکوب آنها باشد!
سخن معروف «گلادستون» را هم که حتماً شنیده اید که گفته بود : این قرآن را باید برداشت .
استعمارگران ، از قدیم نسبت به اسلام همین احساس را می کردند که آن هم ناشی از چیزهایی بود که از اسلام دیده بودند .
مدتی از قضیه های تنباکو و قاضای مختلفی که در همان هند و افغانستان و ایران و مصر و سایر کشورها اتفاق افتاده بود ، گذشته بود و استکبار و استعمار جهانی ، از قدرت اسلام غافل شده بودند و دیگر آن حساسیت را نسبت به اسلام خیلی نشان نمیدادند .
علتش هم این بود که از این طرف ، اسلام چیزی از خودش نشان نداده بود و آنها قدری دچار غفلت شده بودند .
چند دههای که گذشت ، انقلاب ما پیروز شد و تمام معلومات و معارف استعماری آنها - که در طول سالهای متمادی اندوخته بودند - به هم ریخت و ناگهان احساس کردند که همان اسلام قدیمی - که از او می ترسیدند- با قدرت فراوان به میدان آمده است.» رژیم منحوس پهلوی ، مکتب خانه ها را برچید!
«این دوری ما از قرآن را رژیم کافر ملحد معاند پهلوی به وجود آورد .
لذا وقتی که من می گویم اگر ما پنجاه میلیون نفر هستیم - غیر از چند میلیون بچه های کوچک زیر پنج سال - بقیه باید بتوانند قرآن را از رو تلاوت کنند ، شما تعجب می کنید ؛ در حالی که تعجب ندارد .
مگر این طوری نبود ؟
قبل از دوران رژیم گذشته ، تقریباً این گونه بود .
بی سوادها اکثریت قاطع بودند ؛ اما غالب آنها قرآن را بلد بودند .
شما جوانان ندیده اید ؛ ولی من و کسانی که در سنین من هستند ، به تکرار و تکرار ، کسانی را دیده ایم که سواد روخوانی نداشتند و حروف فارسی را نمی شناختند ؛ لیکن می توانستند قرآن را از رو بخوانند .
مکتبهای قرآن ، بچه های چهارساله و پنجساله را قرآن درس می داد .
من خودم در سن پنجسالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم .
امثال من در همان مکتبی که ما می رفتیم ، زیاد بودند و اصلاً مکتبخانه ها همین طور بود .
این مکتبخانه هایی که رژیم منحوس پهلوی ، شجاعت و شهامت به خرج داد !
و رعد و برق کرد و آنها را برچید ، خانه هایی برای تعلیم قرآن بودند .
یک زن یا مردی می نشست ، بچه های مردم را قرآن یاد می دادند ، بعد این بچه ها در جامعهای می افتادند که در آن ، سواد و علم و فرهنگ متعلق به عدهی خاصی بودند ؛ اما قرآن را بلد بودند .
جامعهی اسلامی، این طوری است .
جایی که مسلمانان هستند ، این گونه اند.» چرا با قرآن مبارزه کردند ؟
«سالهای سال در کشور ما با گسترش قرآن مبارزه کردند ؛ به خیال خودشان کاری کردند که قرآن متروک و فراموش شود .
سالهای متمادی ، درس قرآن را از مراکز تعلیمات برداشتند و آهنگ قرآن و پخش آن را محدود کردند .
چه کسانی این کار را کردند؟
همان کسانی که با زور بیگانگان بر این کشور مسلط شده بودند ؛ یعنی رژیم فاسد و گنهکار و آلودهی پهلوی .
قصد آنها این بود که این کشور را با همهی منابع انسانی و مادیاش ، دو دستی در اختیار قدرتهای جهانخوار غربی قرار دهند ؛ آنها بودند که این کار را برنامه ریزی و اجرا کردند ؛ می دانستند تعالیم قرآن ، فکر قرآنی و تربیت قرآنی نمی گذارد خائنان کار خود را براحتی انجام دهند ؛ لذا با قرآن مبارزه میکردند .
خدای متعال در قرآن فرموده است : «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» .
حفظ قرآن ، حفظ معارف الهی ، حفظ آیات نازل شدهی بر قلب مقدس پیغمبر ، چیزی نیست که وسوسه ها و توطئه های بشری بتواند با آن مبارزه کند ؛ حفظ قرآن کار خداست وتدبیر الهی ، قرآن را رایج خواهد کرد .
البته شرط دارد ؛ مثل همهی نعمتهای الهی شرطش این است که مردم ، با تلاش و همهی وجود و تواناییشان به دنبال کسب این نعمت الهی باشند .
مردم ما با همهی وجود و با همهی تلاش ، به دنبال اسلام و قرآن راه افتادند ؛ خدای متعال هم این نعمت را به آنها ارزانی داشت .
امروز بحمدالله امواج آموزش و تعلیم و تعلم قرآن ، خیلی از نقاط جامعهی ما را فرا گرفته است و من خوشحالم از این که می بینم جوانها ، نوجوانها و کودکان در راه آموزش قرآن تلاش می کنند.» فصل دوم قرآن ، علاج دردهای مسلمانان از آنجا که قرآن پام و سخن خدا و راهبردهای الهی برای اداره صحیح جامعه انسانی است ، بایستی از سوی مسلمانان با توجه جدی رو به رو شود .
این که امام صادق (ع) فرموده است : قرآن عهد خداست با خلقش ، پس پسندیده است که هر فرد مسلمان هر روز در آن بنگرد که خدای با او چه می گوید ، تأکید بر این نکته است .
انس با قرآن و تدبر در آن ، انسانها را با عمق کلام الهی و گوهرهای این گنجینه بزرگ و راه و راهروی آشنا می سازد .
قرآن دلها را منقلب می کند و آشنایی با مفاهیم و حکمتهای آن دل را زنده می سازد و حیات واقعی می بخشد .
امروز امت اسلام بویژه ملت بزرگ ایران ، برای تداوم انقلاب اسلامی ، نیازمند انس و عمل به قرآن کریم است .
به خاطر قرآن ، تو را بخشیدم ! «امیرالمومنین ، وقتی کسی که یکی از گناهان را انجام داده است - دزدی - نزد او آمد ؛ حضرت فرمود : چقدر قرآن بلدی؟
آیه قرآن خواند .
حضرت گفت : «قد وهبت یدک بسوره البقره» .
دست تو را که باید قطع می کردم ، به سورهی بقره بخشیدم ؛ برو .
این تمایز بیجا نیست ؛ این امتیاز ، به خاطر سورهی بقره و به خاطر قرآن است .
امیرالمومنین (ع) در ملاحظه ای اصول و ارزشها و معیارها ، هیچ ملاحظه از کسی نمیکرد .
آنجا آن آدم را که فسق و فجور ورزیده است، به خاطر فسق و فجورش حد شرعی می زند و ملاحظه این که او به حال من خیری دارد ، نمی کند .
اما اینجا به خاطر قرآن ، از حد دزدی صرف نظر می کند .
امیرالمؤمنین این است .
یعنی صد در صد بر اساس معیارها و ارزشهای الهی - و نه چیز دیگر - حرکت می کند .
این ، عدل امیرالمؤمنین است.» انس با قرآن یعنی چه؟
«انس با قرآن ، معرفت اسلامی را در ذهن ما قویتر و عمیقتر می کند .
بدبختی جوامع اسلامی ، به خاطر دوری از قرآن و حقایق و معارف آن است .
آن کسانی از مسلمانان که معانی قرآن را نمی فهمند و با آن انس ندارند ، وضعشان معلوم است .
حتی کسانی هم که زبان قرآن ، زبان آنهاست و آن را می فهمند ، به خاطر عدم تدبر در آیات قرآنت ، با حقایق قرآنی آشنا نمی شوند و انس نمی گیرند .
می بینید که آیه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً» - یعنی خداوند مؤمنین را زیردست و زبون کفار قرار نداده است - در کشورهای عربی و به وسیلهی مردم عرب زبان در دنیا خوانده می شود ، اما به آن عمق نمی گردد .
در آیات قرآن ، توجه و تنبه و تدبر نیست ؛ لذا کشورهای اسلامی عقب مانده اند .
انس با قرآن ، یعنی قرآن را خواندن و بازخواندن و باز خواندن و در مفاهیم قرآنی تدبر کردن و آنها را فهمیدن .
فارسی زبانها می توانند از ترجمهی قرآن استفاده کنند و کلمات قرآنی را به طور تقریب بفهمند و مضامین آیات قرآن را دریابند و در آنها تفکر و تأمل کنند.» امت اسلام ، باید خود را با شاخصهای قرآنی اندازه گیری نماید «آنچه من همیشه اصرار دارم به همه - بخصوص به شما جوانها - عرض کنم ، این است که قرآن مجموعهی معارف اسلامی و پرچم بلند اسلام است ؛ این پرچم را باید همیشه مسلمانان بر سر دست بگیرند و خود رااز آن جدا نکنند ؛منتها نکته اینجاست که تمسک به قرآن ، فقط تلاوت قرآن نیست ؛ قرآن باید در عمل و زندگی و رفتار و منش ما و حرکت عمومی امت اسلام تجسم پیدا کند .
انس با قرآن ، تلاوت قرآن و حفظ قرآن لازم است ؛ اما هدف نهایی ، تمسک به قرآن است ؛ آن هم در متن زندگی .
امت قرآن باید خود را با شاخصهی قرآنی اندازه گیری کنند ؛ اگر دیدند با این شاخصها فاصله دارند ، سعی کنند این فاصله را کم کنند و پیش بروند .
قرآن ، کتاب علم و حکمت است .
امت اسلامی باید عالم ، حکیم و فرزانه باشد و روز به روز بر علم و حکمت خود بیفزایید .
قرآن کتاب توحید است ؛ یعنی خضوع در مقابل خداوند و عدم تسلیم در مقابل کسانی که در مقابل قدرت الهی برای خود قدرتی قائلند .
قرآن درس می دهد : «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» .
یعنی عبودیت خدا با اجتناب از طاغوت همراه است .
طاغوت کیست ؟
کسی که طغیانگر است و علیه بشریت و فضیلتهای بشری سرکشی می کند .
در همه دوره های تاریخ هم بوده اند، امروز هم هستند؛نمونه اش امریکای سرکش است که در مقابل بشریت،انسانیت،ملتها ،ارزشها ودر مقابل حقی که هر انسانی دارد،سرکشی می کند.امت قرآن اگر در رفتار خود،بااین درس قرآنی فاصله یی می بیند،بایدآن راکم کند.درس قرآن این است:خضوع در مقابل خدای واحد واجتناب از تسلیم واطاعت از طواغیت؛ یعنی «اندادالله».
قرآن کتاب عدالت است.
عدالت،درس قرآن است.
قرآن فرستادن پیغمبران را برای اقامه ی قسط می داند؛ «لیقوم الناس بالقسط».
اگر امت اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام احساس می کندبا عدالت فاصله دارد،بایدبداندبا قرآن فاصله دارد.
با خودمان تعارف نداریم؛ باید فاصله ی خودرا با عدالت کم کنیم تا فاصله ی ما با قرآن کم شود.
قرآن برای امت اسلامی معلم وحدت است؛ «انمّا المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم»؛ همه ی مسلمانها وهمه ی مؤمنین باهم برادرند.از نظر اسلام ،امت اسلامی ، واحد است.
فاصله ها، دشمنی ها، کدورتهاوقوم گرایی ها ، همه بر خلاف این وحدت است.
ما اگر می بینیم امت اسلامی دچار تفرقه وتشتت وبغض وسوء تفاهم با یکدیگر است، باید بدانیم با قرآن فاصله دارد.
دشمن از فاصله ی ما باقرآن حداکثر استفاده را می کند.
اگر ما فاصله ی خود را با قرآن کم کنیم، قوی خواهیم شد.
امت اسلامی روزی عزت خود رابه دست می آورد که فاصله ی خودرا با قرآن کم کند.
«انّ العزّه لله ولرسوله وللمؤمنین».
مؤمن ،عزیز است.
این که شما می بینید خیلی از کشورهای اسلامی آلت دست دشمنان اسلام شده اند وسرزمینهای مسلمانها لگد مال دشمنان اسلام است؛ هر وقت می خواهند، بیایند؛ هر وقت می خواهند بروند؛ هر طور می خواهند،استفاده کنند؛ این نشانه ی دوری از اسلام وقرآن است؛ قرآن این اجازه را نمی دهد.
ما باید فاصله ی خود رابا قرآن کم کنیم تا عزیز وقوی وثروتمندوعالم بشویم.
شما جوانهای عزیز اگر درس می خوانید، اگر پاکی وپاکدامنی وتقوا را شعار خود قرار می دهید، اگر دلتان برای ارزشهای اسلامی میتپد، اگر دوست دارید امت اسلامی در اوج عزت باشد وآماده ی مجاهدت برای این کار هستید، بدانید در راه قران دارید حرکت می کنید.
راه علم، راه مجاهدت ، راه تقوا، راه رحمت به مردم ومهربانی با انسانها ،راه قرآن است.
البته ما سالهای متمای ودر طول دوران حکومت طاغوت بتدریج از قرآن دور شدیم وفاصله گرفتیم ؛ اما انقلاب اسلامی مجدداَ پرچم قرآن را در این کشور برافراشت وبه اهتزاز در آورد ومردم مؤمن وجوانان پاکیزه ی ما ودلهای نورانی این عزیزان به سمت قرآن متوجه شد.
الان شما می بینید از این قبیل نوجوانها بحمدالله در کشور ما هستند وجوانهای مؤمن وتحصیلکرده وبا سواد وعالم ، به قرآن عشق می ورزند وبه سمت قرآن گرایش پیدا می کنند.» قرآن ، ذخیره ی مادام العمر!
«شما جوانها ونوجوانها که قرآن را فرا می گیرید، این را بدانیدکه یک ذخیره ی مادام العمر برای اندیشیدن وفکر کردن را دارید برای خودتان فراهم می کنید؛ این چیز خیلی با ارزشی است.
ممکن است در سنین جوانی ، معانی ومعارف عمیقی را از آیات قرآن استنباط نکنیدونتوانیددرست بفهمید؛ فقط چیزهای سطحی واندکی از معارف را بفهمید؛ اما به موازات بالارفتن سطح معلومات وپیشرفت علمی ، از آیات قرآن ـ که در حافظه وذهن شما قرار دارد ـ بیشتر استفاده می کنید.
حضور قرآن در ذهن انسان ، نعمت خیلی بزرگی است.
فرق است بین کسی که برای مطلبی ، بارها آیات قرآن وفهرستهای قرآنی را جستجو می کند تا ببینددر این باره آیه یی وجود دارد یا نه ، با آن کسی که آیات قرآن در ذهن ودل وجلوی چشم اوست ونگاه می کند، آنچه را که در هر بخشی از معارف اسلامی به آن نیاز دارد، از قرآن استنباط واستخراج می کندوروی آن فکر وتأمل می کندواز آن استفاده می برد.
انس با قرآن در دوران کودکی ونوجوانی، تا دوران جوانی، یک نعمت بسیار بزرگ است.
البته آشنایی با الفاظ وظواهر قرآن، گام اول است؛ اما گام اول لازم .
اگر دانش پژوهان دینی وقرآنی این قدم را برندارند، قدمهای تعدی دشوار وگاهی هم نا ممکن خواهد شد.
امروز می بینید کسانی در گوشه وکنار درباره ی اسلام حرف می زنندوچیزهایی را ادعا می کنند که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد؛ چرا؟
چون آنها بامعارف متون قرآن وسنّت آشنا نیستند.
انسان بایدبا متن قرآن وسنّت ـ یعنی حدیث نبوی وائمه (علیهم السّلام ) ـ آشنا شودتا بتواند معارف دینی را بفهمد؛ ولوبخواهد در اعماق آن غور کند.
پس این قدم ، قدم اول ودر عین حال لازم است.
البته بعد ، فکر کردن معلومات فراوان برای خود فراهم کردن واز آن معلومات برای درک معارف قرآن وحدیث استفاده کردن ، لازم است.
هر چه معلومات انسان بیشتر شود ، فهمش از قران وحدیث روشن تر خواهد شد.
تجربه ها هم همین طور است؛هر چه تجربه ی انسان در زندگی بیشتر شود، وقتی حوادث گوناگون دنیا را نگاه می کند، معرفتش نسبت به قرآن بیشتر ومطالب قرآن برای او واضح تر خواهد شد.» قرآن دستور العمل حیات سعادتمندانه « قرآن مایه ی عزت مسلمانان است.
قرآن هم به معنای تلاوت کردن واعتقاد داشتن فقط نیست؛ قرآن مجموعه ی نظام یک زندگی اجتماعی است ؛ قرآن دستورالعمل یک حیات سعادتمندانه وزندگی اجتماعی توأم با عزت است ؛ واین چیزی است که امروزبرای متفکران مسلمان مبهم ومشکل نیست.
آحاد ملتهای اسلامی هم بحمدالله آشنا هستند.
ملتهای مسلمان ، دولتهای مسلمان ، روشنفکران مسلمان سیاستمداران مسلمان ، جوانان کشورهای اسلامی ، باید تا آن جا که می توانند، زمینه ی ذهنی مردم خودشان وزمینه ی عملی زندگی آنها را مستعد وفراهم کنند، تا ملتها به زندگی قرآنی برگردند وبتوانند در جاده ی عزت وعظمت حرکت کنند.
آن پایبندی به گذشته یی که مایه ی سرافکند گی وجمود است، پایبندی به سنتهای جاهلی است.
پایبندی به قرآن ، مایه ی روشنفکری ومایه ی آزاد فکری ومایه ی به کار افتادن علم وعقل وابتکار وتلاش است.
اسلام مرده های اجتماعی وسیاسی را زنده کرد؛ « اذا دعاکم لما یحییکم».
اسلام ملتهایی را که خاک مرگ بر روی آنها پاشیده شده بود، چیزی از حیات حقیقی وسرافرازانه ی مجتمع انسانی نمی دانستند، حیات وآقایی بخشیدوپرچم انسانیت ودفاع از انسانها را به آنها داد.
نه فقط آن روز ، امروز هم بحمدالله همین طور است؛ نمونه اش این کشور ماست؛ این ملتی است که قرنهای متمادی در زیر فشار استبداد سلاطین ظلم وجور ، هویتوقدرت تصمیم وقدرت عمل خودش را از دست داده بود؛ در این صد سال اخیر هم در زیر فشارهای مضاعف استعمار واستکبار ودخالت خارجی ، اعتماد به نفس خود را بکلی از دست داده بود.
اسلام این ملت را به یک ملت پیشرو ، مقدم در میدان علم ، در میدان عمل ، در میدان سیاست، در میدان تفکر ، در میدان تعقل وتأمل ودر ابتکارات زندگی تبدیل کرد.
این ، علاج ملتهای مسلمان است.
این ، درست همان چیزی است که نسخه پیچان ضد اسلام آن را نهی می کنند واز آن می ترسند.
امروز هم نیست که منع می کنندواز آن باز می دارند؛ اگر تاریخچه ی استعمار را نگاه کنید ، از وقتی استعمار در کشورهای اسلامی شروع شد، این را تکرار کرده اند وگفته اندوخواسته اند دین واسلام را منزوی کنند واز زندگی انسان بیرون نمایند.» باید به راه قرآن عمل کنیم « امروز امت بزرگ اسلامی ما به قرآن نیازمند است.
حقیقت این است که ما قرآن را مهجور گذشتهایم .
درست است که قرآن را تلاوت می کنیم و به آن عشق می ورزیم ، اما این کافی نیست .
قرآن آمده است تا بنای زندگی انسان را بر طبق بینش الهی شکل دهد ؛ قرآن آمده است تا جوامع ما را سعادتمند ، عزیز ، مستقل و از لحاظ مادی و معنوی پیشرو قرار دهد ؛ نقش قرآن این است .
یک روز امت اسلامی به برکت عمل به قرآن در علم ، عزت و اخلاق و معنویت پیشرفت کرد و جامعه بشری را به جلو برد ؛ اما امروز که شما به امت و دنیای اسلامی نگاه می کنید ، می بینید که امت اسلامی وحدت و یکپارچگی ندارد ؛ استقلال ندارد ؛ از لحاظ علمی و مدنی پیشرو نیست ؛ دیگران به او زور می گویند ؛ قدرتهای مادی و شیطانی و طواغیت عالم به او اعمال سلطه می کنند ؛ اینها برای چیست؟
برای این است که ما درست به قرآن عمل نکرده ایم .
البته تلاوت ، حفظ و فراگیری قرآن ، مقدمه است برای این که ما به شکل قرآن دربیاییم ؛ هم شخصیت فردی ما به شکل قرآن دربیاید ، هم جوامع ما قرآنی شود .
اول ما باید خودمان را با قرآن تطبیق دهیم .
به یکی از همسران پیغمبر اکرم گفتند که خلق پیغمبر را تعریف کند ، گفت : «کان خلقه القران» ؛ خلق پیغمبر قرآن بود .
شما به قرآن نگاه کنید ، ببینید درباره مؤمنان چه گفته ، از آنها چه خواسته و آنها را به چه چیزی تشویق و ترغیب کرده است .
ما امروز به تدبر در این موضوع احتیاج داریم .
ملت ایران در انقلاب بزرگ اسلامی خودشان یک قدم به جلو برداشتند ؛ الان هم ما داریم تلاش می کنیم .
همه جنجالی هم که دنیا علیه ایران اسلامی دارد - که میشنوید - به خاطر همین نقطه است : می خواهند حرکت جوامع به سوی نظام اسلامی و قرآنی پیش نرود ؛ می خواهند این پرچمی که در این جا بلند شده است ، سرافراز و سربلند نماند ، چون می دانند وقتی یک الگو درست شد ، دیگر جوامع به این سمت حرکت می کنند .
ما به برکت قرآن توانستیم زنجیرهای اطاعت و تسلیم در مقابل قدرتهای شیطانی را از گردن و دست و پای خودمان باز کنیم ؛ ما به برکت قرآن توانستیم جوانهای خودمان را در راه پیشرفت و ترقی به راه بیندازیم .
امروز پایه علم و پیشرفت در کشور ما با قبل از پیروزی انقلاب قابل مقایسه نیست .
امروز میلیونها جوان ایرانی با احساس استقلال انسانی خودشان و با احترامی که به ارزش استعدادهای آنها می شود ، دارند حرکت می کنند .
در دنیای اسلام و در امت بزرگ اسلامی این چنین انگیزه ها بسیار زیاد است و استکبار می خواهد این چنین نباشد .
استکبار از بیداری اسلامی بشدت سراسیمه و نگران است .
امروز قدرتهای شیطانی و طاغوتی و در رأس همه آنها آمریکا ، مظهر شیطنت و طغیان علیه انسانیت هستند ؛ کشورها را تهدید می کنند ؛ به ملتها حمله می کنند ؛ بر خلاف همه قوانین بشری با انسانها رفتار می کنند ؛ به هیچ کدام از قوانین انسانی مورد قبول بشریت احترام نمی گذارند .
شما ببینید در عراق و افغانستان چه کردند ، با زندانیهای افغانی که الان در زندان آنهایند ، چه می کنند .
تعداد کثیری از مردم افغانستان را گرفتند ، بردند و زندانی کردند که نه آنها را زندانی جنگی می دانند و نه زندانی سیاسی ، و نه به قدر حقوق زندانی عادی برای آنها ارزش قائلند .
آنها هر جا که پا گذاشتهاند ؛ در آمریکای لاتین ، آفریقا و آسیا فساد کرده اند و مظهر شر وشرارت هستند .
اینها امروز علیه دنیای اسلام بسیج شدند و دنیای اسلام را تهدید می کنند .
علاج چیست؟
علاج را قرآن به ما گفته است :«و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا ؛ همه با هم باشند .
قدرتهای دنیای اسلام ، قدرت بزرگی است .
اختلاف ، دو شقه شدن ، با همدیگر درگیر شدن ، برای دنیای اسلام سم مهلک است .
باید به راه قرآن عمل کنیم .
اگر قدم در راه اتحاد و توحید اسلامی و علمی که اسلام ما را به آن توصیه می کند ؛ پیشرفتی که اسلام ما را به آن فرا می خواند ؛ تهذیب نفسی که اسلام ما را به آن وادار می کند ؛ برادری و محبتی که خداوند فیمابین مجموعهی مومنان و مسلمانان لازم می شمرد ؛ صلابت و اقتداری که در مقابل دشمنان برای مسلمانان لازم می داند گذاشتیم ، بدانیم که قدرت بزرگی هستیم و این قدرت به برکت قرآن حاصل خواهد شد.»