دانلود مقاله کمال نهایی انسان

Word 107 KB 15675 44
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هست فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد پس قدرت مطلق وعلم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد و آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم گرچه خود ندانیم زیباترین حال برای انسان آن است که به یاد خدا باشد وخود را دائماً در حضور او ببیند وحائلی میان خود و خدا تصور نکند ، انسانی که نور محض وکمال مطلق وعلم وقدرت و جمال و جلال حق را بادیده دل مشاهده کند وبا او انس بگیرد ،صورت قلبش صورت ذکر حق می شود و آثار ایمان از سراسر وجودش متجلی می گردد وبه چیزی که خلاف رضای اوست نمی اندیشد ابعاد بترتیب از ابعاد وجودی انسان جدا نیست انسان دارای جسم و روح است که هر یک را استعدادها و گرایش هایی است ، بویژه روح ونفس ناطقه که از استعدادهای پیچیده وگسترده ای برخوردار است .

    بنابراین تربیت آنگاه کامل است که رشد وتکامل انسان همه جانبه به طور متعادل مد نظر او قرار گیرد کمال مطلق که علم و آگاهی یکی از جلوهای آن است ، خواسته فطری انسان است وانسان تا رسیدن به آن - چیزی جز واجب الوجود نیست – آرام نمی گیرد .
    کمال حقیقی انسان
    به طوری که در تعریف تربیت گفتیم ، منظور از تربیت انسان به فعلیت رسانیدن استعدادهای بالقوه او است .

    و چون کمال هر موجودی در شکوفایی وبه فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه اوست لذا در صورتی که انسان به صورت صحیح ودر یک نظام تربیتی همه جانبه پرورش یابد به کمال نوعی خود خواهد رسید .

    ا زاینجا می توان دریافت که هدف نهایی از تربیت انسان نیز نباید چیزی جز کمال نهایی او باشد حال جای این سوال است که کمال حقیقی ونهایی انسان چیست ؟

    کدام مقصد است که اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقیقی خود نایل آمده است ؟

    و کدام هدف است که تمام مساعی تربیتی باید به سوی آن جهت گیری شوند وتمامی قواء استعدادهای انسان در ارتباط با آن ودر محدوده آن رشد وپرورش یابند ؟

    قبل از این که به بحث درباره کمال نهایی انسان بپردازیم ، نخست برای روشنتر شدن مفهوم کمال باید به این نکته اشاره کنیم که کمال انسان چیزی نیست که بستگی به قرار داد یا اعتبار افراد داشته وباتغییر اعتبار تغییر کند البته ممکن است از دیدگاه افراد مختلف کمال ، نمونه های متنوعی داشته باشد به طوری که حتی چیزی که از نظر فردی کمال تلقی می شود از دیدگاه فرد یا مکتب دیگر نقص تلقی گردد.

    اما این اختلاف در برداشتها به این معنی نیست که واقعا کمال انسان امری قراردادی است وبستگی به نظر اشخاص یا مکتب ها دارد .


    تعریف کمال : کمال انسان ( وهر موجود دیگر ) یک امر واقعی ویک صفت وجودی است که انسان در صورت طی مراحل لازم در واقع ودر حقیقت واجد آن صفت ومرتبت می شود به طوری که درهر مرتبه از کمال کاری از او ساخته است که اگر به آن مرتبه نرسد ، چنان کاری از او ساخته نیست .

    کمال نهایی انسان : حال که مفهوم کمال روشن شد ، جای این سوال است که کمال نهایی انسان چیست .

    آنچه ابتدا از عنوان کمال نهایی فهمیده می شود این است که کمالات غیر نهایی نیز برای انسان وجود دارد .

    یعنی چه بسا کمالاتی جنبه مقدمی و آلی داشته ، زمینه را برای رسیدن به کمال نهایی فراهم می آورند .

    ولذا باید کمال نهایی را از کمالات مقدّمی وفرعی باز شناخت تاهدف اصلی ونهایی از اهداف متوسط وضمنی باز شناخته شود .

    آنچه میزان رشد و کمال ومحدوده فعالیت هر یک از قوای انسان را تعیین می کند ، توجه به کمال نهایی انسان و مقتضیات آن است یعنی رشد و کمال هر یک از قوای انسانی تا آن جا که مناسبت با کمال نهایی انسان داشته ومقدمه ای لازم برای حصول آن باشد مطلوب است ، درغیر این صورت ، به جهت تعارض با کمال نهایی نامطلوب خواهد بود .

    شناخت کمال نهایی : چگونه واز چه راهی می توان کمال نهایی انسان را شناخت ؟

    آیا عقل یا تجربه قادر به شناخت آن هستند ؟

    واصولاً میزان کارایی هریک از آنها در این زمینه چقدر است ؟

    تردیدی نیست که کمال نهایی انسان مربوط به روح او بوده ، جنبه جسمانی ندارد .

    زیرا به طوری که می دانیم حقیقت انسان روح اوست وتکامل انسانی او در گرو تکامل استعدادهای روحی او می باشد ورشد جسمانی او تااندازه ای که لازمه تکامل روحی اوست .

    ارزش دارد وبه هیچ عنوان کمال نهایی او محسوب نمی شود .

    از این جا روشن می شود که کمال نهایی انسان مقوله ای نیست که بتوان از راه تجربه آن را شناخت .

    کمالات روحی زمانی قابل شناخت هستند که شخص خود واجد آنها شود وبا تجربه درونی وشهودی آنها را دریابد .

    ولذا شناخت آنهابرای کسانی که خود به این کمالات دست نیافته اند از طریق تجربی امکان‌پذیر نیست .

    اگر گفته شود با مطالعه در احوال و آثار شخصیتهای تکامل یافته می توان پی به کمال انسان برد ، در پاسخ گوییم که این امر مستلزم دوراست زیرا لازمه شناخت انسانها ی به کمال پیوسته این است که از قبل کمال را شناخته باشیم .

    بنابراین ، در این عرصه کاری از دست تجربه ساخته نیست .

    بنابراین برای شناخت کمال حقیقتی ونهایی انسان باید گوش به ندای وحی داده وگره این معما را به انگشت تدبیر کسانی گشود که اتصال به خالق انسان دارند .

    کمال نهایی انسان از دیدگاه وحی : از دیدگاه وحی ، انسان حقیقی است مرکب از دو بعد جسم وروح ، جسم انسان با مرگ او متلاشی شده از بین می رود .اما روح او جوهر اصلی وجود اوراتشکیل می دهد باقی می ماند وبه حیات ابدی خود در جهان دیگر ادامه می‌دهد .

    بنابراین کمال نهایی انسان نیز که مربوط به روح اوست باید امری فنا‌ناپذیر و جاودانه باشد .

    از سوی دیگر ، کمال حقیقی انسان نتیجه یک سیر آگاهانه واختیاری است یعنی آنچه که او را مستعّد برخورداریهای اخروی می گرداند .

    نتیجه سیر وحرکت اختیاری و آزدانه اوست وجنبه جبری یا ناآگاهانه ندارد .

    مطالعه در آیات قرآنی این حقیقت را به وضوح روشن می کند که از دیدگاه اسلام کمال نهایی انسان تعلق به دنیا و طبیعت نداشته ، متعّلق به جهان ابدی است یعنی اگر چه کمال امری است که باید دراین عالم کسب شود ، ولی ظهور این کمال به صورت مقصد نهایی حیات انسان در عالم آخرت است .

    ودنیا را با تمام وسعت وگستردگی خود ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را ندارد .

    از این رو ، جهان دیگری در پی این جهان هست که از محدودیتهای این عالم منزه ازحجابهای فراوان موجود در آن مبّراست است ولذا ظرفیت ظهور کمال نهایی انسان را داراست مقصد نهایی حیات انسان آن چنان که از آیات قرآنی دریافت می شود مقام ومرتبتی است که از آن به نزد خدا تعبیر می شود یعنی انسان در نقطه نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاههی می رسد که آن جا ، نزد خدا وجوار رحمت اوست از این رو تمام مساعی تربیتی با دید در جهت کسب شایستگی برای رسیدن به حضور خدا باشد واین کمال جز در سایه پرستش خدا حاصل نمی شود در برخی از آیات هدف از آفرینش ، پرستش خدا شمرده شده است .

    از سوی دیگر ، پرستش خدا نیز باید براساس اختیار وداشتن آزادی در انتخاب باشد تا موجب کمال آدمی شود ولازمه آن وجود زمینه برای آزمایش انسان است .

    تا درمواجهه با عوامل مخالف وموافق وبر سر چند راهیها از روی اختیار به انتخاب خویش ، سرنوشت خود را رقم زند ، از این رو ، در آیات دیگری هدف از آفرینش انسان آزمایش او شمرده شده است .

    2- جهت گیری امیال فطری : آنچه درباره انسان از حقایق انکار ناپذیر است ، این است که شعاع امیال فطری او از قبیل حقیقت جویی ، زیبا دوستی وقدرت طلبی تا بی نهایت امتداد دارد وهیچکدام از آنها اقتضای محدودیت وتوقف در مرتبه معینی را ندارند این از خصایص بارز انسان است که دارای خواسته های نامحدود است وبه کامیابیهای موقت ومحدود قانع نمی شود .

    بی نهایت بودن خواسته های فطری انسان حتی از نظر فیلسوفان غیر الهی نیز قابل انکار نیست بلکه از مهمترین اختلاف اساسی انسان وحیوان به شمار می رود .

    امیال فطری ، انسان با این که به امور مختلفی تعّلق می گیرند ، سرانجام همه به هم می پیوندند وارضای کامل ونهایی آنها دریک چیز خلاصه می شود و آن ارتباط با سرچشمه علم ، قدرت ، جمال و کمال است واین ، جزدر سایه پیوند ، با بارگاه الهی وتقّرب ونزدیکی به خدا امکان پذیر نیست ، تنها در نزدیکی به خدا واتصال به معدن جمال وکمال است که تمامی خواسته های فطری انسان از ارضاو انسان به مطلوب نهایی خود نایل می شود .

    جز پیوند با خدا ، هر هدف ومقصد دیگری برای انسان ،از آفت نقص ومحدودیت مبّرا نیست وبه همین جهت پاسخگوی فطرت بی نهایت طلب او نخواهد بود .

    معیار فضیلت اخلاقی آ‎نچه مسلم است این است که هر فصل وصفتی به هر اندازه که انسان را در رسیدن به کمال نهایی یاری کند یا زمینه را برای رسیدن به آن فراهم آورد ، به همان اندازه از ارزش اخلاقی برخوردار است بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که چون کمال انسان امری واقعی وغیر نسبی است افعال وصفاتی که بین آنها و کمال نهایی انسان رابطه واقعی وذاتی داشته باشد دارای ارزش اخلاقی بوده در ردیف فضایل اخلاقی محسوب می گردند .

    با توجه به این که کمال نهایی انسان ، رسیدن به مقام قرب الهی است ، پس هرفصل وصفتی که انسان را در رسیدن به این مرتبه یاری کند وسبب ارتقای انسان در مراتب قرب ربوبی باشد ، فضیلت محسوب می شود .

    بنابراین در فلسفه اخلاق اسلامی ، فضیلت ،فصل وصفتی را گویند که یا خود مستقیما انسان را مراتب قرب بالاتر برد یا زمینه را برای این مسیر فراهم آورد از این رو اگر عملی به ظاهر صالح وشایسته به نظر آید ولی از نظر نتیجه نهایی ، انسان را به کمال نهایی نزدیکتر نکند ، از نظر اسلام فاقد ارزش اخلاقی است .

    مفهوم تقّرب به خدا : ملاک اصلی در تشخیص فضیلت اخلاقی چیزی جز « قرب به خدا » نیست باید دید مراد از قرب به خدا چیست و حقیقت این نزدیکی کدام است .

    مفهوم نزدیکی به خدا را که امری ماوراء طبیعی است نباید با نزدیکی دو شیء مادی ، یا نزدیکی مجازی بین اشخاص اشتباه کرد .

    حقیقت قرب به خدا بنابراین‌،تقرّب‌به خدا امری واقعی وعینی است یعنی برای بندگان خدا بسوی درگاه الهی مدارجی است که هر چه دراین مدارج ومعارج بالاتر روند به آستان ربوبی نزدیکتر می شوند ودر این نزدیکی است که هر کمالی برای انسان حاصل است .

    اگر پرتوی از جمال لایزال الهی در دل مستعد بنده ای بتابد تا حدی خواهد توانست مفهوم وحلاوت تقّرب را با قلب وروح خود احساس کند.

    مراتب قرب به خدا براین اساس می توان گفت که اولین مرتبه قرب به خدا پیدایش ایمان به خداست کسی که روبه درگاه خدا ندارد ، بر اولین مرحله تقرب که مولود شناخت ابتدایی – در قالب ایمان است - نایل نخواهد شد .

    شرط لازم برای قرب به خدا ورسیدن به کمال ، وارد شدن در عالم ایمان است به طوریکه اگر در ظاهر بهترین اعمال را انجام دهد وشب روز خود را در خدمت به خلق سپری کند اما از ایمان به خدابی نصیب باشد ، چون جهت حرکت قلب روح او به سوی بالا وبر جانب کمال مطلق نیست ، از رسیدن به کمال وقرب خدامحروم است بعد از پیدایش ایمان ، هر اندازه انسان وابستگی وفقر وجودی خود را بهتر وروشنتر دریابد ودر سایه علم وعمل این معرفت او به دریافت قلبی تبدیل شود ، به همان اندازه به درگاه رحمت الهی نزدیکتر وبه ذات اقدس او مقربتر خواهد شد در این صورت است که در می یابد : باخدا همه چیز دارد وبی خدا هیچ!

    حضرت سید الشهداء (ع) در دعای عرفه می فرمایند : ماذا وَجَدَ مَن فَقَدکَ وَ مَا الذّی فَقَدَ مَن وَجَدَکَ « چه یافت آن کس که ترا گم کرد ؟

    و چه گم کرد آن کس که ترا یافت ؟

    بندگی خدا : هر اندازه انسان بیشتر به وابستگی خود التفات پیدا کند وهر چه بیشتر به وظیفه بندگی ، که همان اطاعت محض از رّب ومولا است ، قیام کند به همان اندازه در مسیر نزدیکی به خدا به پیشرفتهای بیشتری خواهد رسید .

    لازم بندگی خدا ، خالص کردن خود برای خداست و آن درگرو رها شدن از قید بتها ومعبودهای ظاهری وباطنی است .

    انسانی تنها به اندازه ای که از قید چنان معبودهایی پیدا ونهان آزاد شده ، به بندگی خدا توفیق می یابد ونه بیش.

    بنابراین ، در یک نگاه عمیق می توان دریافت که بندگی خدا عین آزادی وحریت است ، آزادی از همه انواع بت پرستی و رها شدن از قید هر نوع حقارت وذلّت که معبودهای گوناگون با خود به همراه می آورند .

    بنابراین معنای ضمنی بندگی خدا این است که چیزی جز کمال مطلق شایسته دلبستگی وتوجه وپرستش برای آدمی نیست اصولا باید توجه داشت که آدمی را گریزی از انتخاب معبود و محبوب نیست ( ولو این معبود خود او باشد ) هر معبودی جز خدا ناقص ، وابسته وحقیر است بنابراین آدمی هر معبودی جز خدا برای خود برگزیند به چیزی که شایسته دلبستگی نیست دل بسته است انسان امروزی که به بهانه آزادگی ، از بندگی خدا روی برتافته ، در نهایت کارش به بندگی وبردگی حزب ، ملّیت ،نژاد وبدتر ازهمه نفس اماره خویش کشیده است و چه حقارتی ذلت بارتر از این ، دنیای حاضر نمونه بارز حّریت و آزادگی در پرتو بندگی خدا را به طور عملی در وجود امام خمینی ( قدس سره) وپیروان راستین او دید .

    مراتب بندگی : کسی که عبودیت وبندگی خدا را برگزیده است در تمام مراحل زندگی وحتی در جزئیات اعمال ورفتار نیز بر طبق رضای خدا او مطابق خواست او عمل می کند یعنی کلیه اعمالی را که انجام آنها موجب رضای حق است به جا می آورد ( واجبات ) وا زکلیه اعمالی که موجب ناخشنودی اوست ، پرهیز می‌کند ( محّرمات ) وبدین ترتیب ملاک فعل یا ترک آن ، خواست ورضای خداست.

    عمل به واجبات وپرهیز از محّرمات ، چنان که در شرع مقرر شده است ، حداقل مرتبه بندگی است که نجات ورستگاری را در پی دارد .

    اماهنوز مراتب ودرجات بالاتری وجود دارد که باید بنده خویشتن را مستلزم به آنها گرداند یعنی که نه تنها در موارد مصادیق واجب وحرام ، بلکه حتی در جزئی ترین امور نیز امر پروردگار خویش پیروی کند .

    انگیزه های عبادت : انگیزه انسان در عبادت وبندگی خدا سه نوع است : 1- انسان خداشناس که اعتقاد به مبدا ومعاد دارد ، دنیا را مزرعه ای می داند که درجهان دیگر فصل درو وبرداشت آن فرا می رسد .

    2- کسانی که درجریان زندگی دنیوی از سقوط در منجلاب فساد وبی خبری از خدا مصون می مانند وبه جای معاصی به اطاعت از فرامین الهی وانجام اعمال صالحه می پردازند .

    3- هر دو مرتبه ازمراتب فوق اگر چه عبادت تلقی می شوند اما از ناخالصی وشرک خفی خالی نیستند .

    یعنی هر دو آفت حب ذات را با خود همراه دارند زیرا کسی که از خوف عذاب یا برخورداری از بهشت ومواهب اخروی خدا را می پرستد در واقع خدا را برای نجات خود پرستیده است بدین ترتیب می توان گفت بنده در جریان سیر وحرکت به سوی خدا به تدریج مراتب ومدارجی را طی می کند به طوری که رفته رفته اخلاص او در عبادت بیشتر می شود وسرانجام هدف او تغییر شکل داده ،ذات خدا تنها مقصد او می گردد تا آن جا که در سایه تزکیه وتهذیب ،حبّ خدا در دل او مستقر شده تمام توجه او به سوی درگاه الهی معطوف می گردد.

    این مرتبه از عبادت که عالیترین نوع عبادت است مخصوص بندگان خاص خداست .

    انسان کامل : انسان کامل از دیدگاه اسلام است ، انسان کامل یعنی انسان نمونه ، انسان اعلا، انسان والا و هرتعبیری که می خواهید بکنید ، انسان هم مانند بسیاری از چیزهای دیگر کامل وغیر کامل دارد و بلکه معیوب دارد وسالم ، انسان معیوب داریم وانسان سالم وباز انسان سالم خودش دو نوع است .

    1- انسان سالم وکامل 2- انسان سالم وغیر کامل شناختن انسان کامل یا انسان نمونه ازدیدگاه اسلام از آن نظر برای ما مسلمین واجب ولازم است که حکم مدل وحکم الگو سرمشق را دارد یعنی ما اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام می خواهد انسان کامل بسازد ما اگر بخواهیم به کمال انسانی خودمان برسیم ، تحت تربیت وتعلیم اسلامی باید بدانیم که انسان کامل چگونه چیزی است و چگونه است چهره انسان کامل چگونه چهره ایست یعنی چهره روحی ومعنوی آن ، سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمائی است مشخصات انسان کامل چگونه مشخصاتی است .

    یک راه این است که ببینیم قرآن در درجه اول وسنت در درجه دوم انسان کامل را با بیانات خودشان چگونه توصیف کرده اند حالا ولو به تعبیر انسان کامل نیست ، به تعبیر مسلمان کامل مومن کامل ولی خوب معلوم است .

    دومین راه این است که افرادی عینی از انسان ها افرادی که مطمئن هستیم که اینها ساخته شده اند آنچنانکه قرآن می خواهد و آنچنانکه اسلام می خواهد یعنی انسانهای وجود عینی ، انسانهای کامل اسلامی ، چون انسان کامل اسلامی فقط یک انسان ایده ال و خیالی وذهنی نیست .

    خود پیغمبر اکرم نمونه انسان کامل اسلام است علی علیه السلام یک نمونه دیگر از انسان کامل اسلام است .

    شناخت علی ، شناخت انسان کامل اسلام است اما شناخت علی ،نه شناخت‌علی‌به اسمش ونسبش شناخت شناسنامه‌ای .

    شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی ، شخص علی ، در هر حدی که ماشخصیت جامع علی علیه السلام را بشناسیم ، انسان کامل اسلام را شناخته‌‌ایم درهر حدی که آن انسان کامل را نمونه قرار بدهیم وراه او را برویم و او را عملا نه اسماً ولفظاً امام وپیشوای خودمان قرار بدهیم وخودمان تابع و پیرو او باشیم وهمیشه کوشش کنیم که خودمان را بسازیم برطبق این نمونه واین مدل در آن وقت ماشیعه این انسان کامل هستیم .

    شیعه یعنی کسیکه مشایعت بکند علی را یعنی با لفظ وحرف انسان شیعه نمی شود با حب وعلاقه فقط آدم شیعه نمی شود بلکه با مشایعت ،مشایعت یعنی همراهی و وقتی یک کسی میرود شما او را مشایعت کنید وهمراه و پشت سراو میروید این را می گویند مشایعت ، وشیعه علی یعنی مشایعت کننده عملی علی نه فلسفی وعلمی .

    اگر انسان کامل اسلام را ، چه از راه بیان قرآن و چه از راه شناخت شخصیت پرورده های قران نشناسیم نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده است برویم نمی توانیم ما یک مسلمان واقعی ودرست باشیم ، جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد پس ضرروت دارد حتما انسان کامل وعالی ، متعالی اسلام را ما بشناسیم انسان کامل یعنی چه ؟

    مسئله انسان کامل معنایش این است که یک انسان تمام داریم در مقابل انسانی که از نظر افقی ناتمام است .

    یعنی اصلا نیم انسان است ربع انسان است انسان تمام نیست ولی انسان تمام می تواند کامل باشد کاملتر باشد تا به آن حد نهائی که از آن بالاتر انسانی وجود ندارد آن را می گوییم انسان کامل .

    کامل که دیگر حد اعلای انسانیت است انسان کامل را هر کسی از دید خودش شکلی بیان کرده است بعضی انسانها از نظر جسمی سالمند وبعضی دیگر از نظر جسمی معیوبند ولی این ها مربوط به شخص انسان است اگر یک انسان کور باشد کر باشد .

    افلیج باشد وکوتاه قد باشد شما این را از نظر فضیلت نقص نمیشمارید ، از نظر شخصیت وانسانیت نقص نمیشمارید .

    در روز قیامت مردم گروه گروه محشور می شوند مکرر در مکرر پیشوایان دین گفته اند که فقط یک گروه از مردم بصورت انسان مشحور می شوند وگروههای دیگر بصورت حیوانات آن کسیکه در دنیا بصورت عقرب بوده است وجز گزندگی کار دیگری نداشته است وتمام لذتش آزار رسانی بوده است بصورت واقعی خودش که به صورت عقرب است محشور می‌شود.

    مردم در قیامت مطابق معنویات ومقاصد وخواسته ها وخصلتها وصفات واقعی شان مشحور می شوند شما در این دنیا چه هستید وچه می خواهید باشید وچه چیزی را می خواهید آن خواسته های شما خواسته های یک انسان است یاخواسته های شما خواسته های یک درنده است هر چه که خواسته شما باشد شما همان هستید وهمان که هستید همان محشور می شوید .

    اگر پول پرست بشویم پول جزء ماهیت ما می شود وجزء وجود ما می شود و این پول بعدا در قیامت همان فلز گداخته است که قرآن می گوید این موجودهائی که در دنیا این فلز جز وجودشان شده وغیراز این فلز وپرستش این فلز چیز دیگری نداشته اند در آخرت هم همان هستند .

    همین ها را در آن دنیا داغ می کنند و آتش های جهنم او هستند نگوئید پول فلزی از بین رفته پول اسکناس آمده در آن دنیا همه چیز ماهیتش شکل دیگری دارد .

    اسکناسهای آن دنیا هم بصورت آتش درمی آید که از آ‎ن فلزهای زرد وسفید بیشتر انسان را آتش می زند .

    می گویند یک گروه از نور مطلق آفریده شده اند ویک گروه هم ازخشم وشهوت که مقصود حیوانات هست وانسان را خدا مرکب آفرید انسان کامل همچنانکه با یک حیوان کامل متفاوت است .

    انسان کامل با یک فرشته کامل هم متفاوت است تفاوت انسان کامل بدلیل همان ترکیب ذاتش است .

    حال این مثال ساده را ذکر می کنیم یک کودک رشد می کند این کودک دست دارد پا دارد .چشم دارد ، بینی دارد .

    یک کودک سالم کودکی است که همه اعضایش رشد می کند وهم آهنگ هم رشد می کند حال ما اگر فرض کنیم مثل این کار یکاتورهائی که می کشند ، اگریک انسانی این‌گونه رشد بکند یعنی سایر قسمت های بدن رشد نکند فقط بینی اش مساوی باشد باهمه بدنش رشد ناهماهنگ می کند .

    انسان کامل آن انسانی است که همه ارزشهای انسانی اش باهم رشد بکنند هیچ کدام بی رشد نمانند وهمه هماهنگ رشد بکنند ورشدش به حد اعلاء برسد آن وقت این می شود انسان کامل .

    این جزر ومد دریاها ، دریا دائما خروشان است ودائما در حال جزر ومد است کشیده می شود از این طرف کشیده می شود از آن طرف روح انسان وبالتبع جامعه انسان این حالت جزرومدی را که در دریاهست دارا می باشد این روح انسان دائما در حال جزرومد است از این طرف و آنطرف کشیده می شود و جامعه ها هم همین طور هستند ، گاهی از این سو ، گاهی به‌آن سو کشیده می شوند البته منشاء کشیده شدن جامعه ها ممکن است افراد باشند و جریانهای دیگری باشند ولی این قضیه هست وفعلا ما به آن کشش های خاکی وحیوانی کاری نداریم حتی ارزشهای انسانی انسان هم همینطور است یعنی می بیند شما افرادی راکه واقعا گرایششان گرایش انسانی است اما گاهی در جهت یک گرایش از گرایش های انسانی همینطور مد پیدا می کنند وکشیده می‌شوند ومی روند بطوریکه همه ارزشهای دیگر فراموش می شوند اینها مثل همان آدمی هستند که فقط بینی اش رشد کرده و یا فقط دستش رشد کرده غالبا انحراف های جامعه ها از جهت ناهماهنگی است جامعه هیچ وقت از راه صد درصد باطل تمام به گمراهی کشیده نمی شود .

    گاهی جامعه بسوی زهد کشیده می شود زهد خودش یک حقیقتی است وقابل انکار نیست ولی زهدیک ارزش است ودارای آثار وفوائدی و محال وممتنع است که جامعه ای روی سعادت را می بینید یا لااقل بتوانیم ما جامعه‌ای را اسلامی بشماریم ودر آن جامعه این عنصر واین ارزش بنام زهدوجود داشته باشد اما همین ارزش یک وقت می بیند همه جامعه را می کشد بسوی خودش ودیگر همه چیز می شود زهد ، وغیر از زهد چیز دیگری نیست ارزش دیگر خدمت به خلق است یکی از ارزشهای قاطع ومسلم انسان که اسلام هم او را صد در صد تائید می کند واقعا ارزش انسانی خدمت گذار خلق بودن است .قرآن کریم در این زمینه ها می گوید : در زمینه تعاون ها کمک دادن به یکدیگر خدمت کردن به یکدیگر .

    «لَیسَ الُبرّاَن تَولُوّا وُجُوهَکُم قَبِلَ المشَرِقِ وَ المغَربِ وَ لکِنّ البِرَّ مَن آمَن بِاللهِ » آزادی یکی از بزرگترین وعالی ترین ارزشهای انسانی است وبه تعبیر دیگر معنویات انسان یعنی چیزهایی که مافوق حد حیوانات انسان است برای انسان آزادی یک ارزشی است مافوق ارزشهای مادی ، شما ببینید انسانهائی که بویی از انسانیت برده اند حاضرند شکم گرسنه زندگی بکنند تن برهنه زندگی بکنند در سخت ترین شرایط زندگی بکنند ولی در اسارت یک انسان دیگر نباشند محکوم یک انسان دیگری نباشند آزاد زندگی بکنند .

    در بعضی از جوامع این ارزش بطور کلی فراموش شده ولی یک وقت هم می بینید این حس در بشر بیدار می شود ووقتی هم که بیدار می شود می بینید می گوید بشریت یعنی آزادی بشر یعنی آزادی وغیر از آزادی دیگر ارزشی وجود ندارد تمام ارزشهای می خواهد محو بشود دراین یک ارزش که نامش آزادی است .

    ارزش دیگر نامش عدالت است وارزش دیگر حکمت است وعرفان است عقل ، عشق ، محبت ، عدالت ، خدمت ،عبادت آزادی وانواعی از این ارزشها حال کدام انسان ، انسان کامل است آنکه فقط عابد محض است .

    آنکه فقط زاهد محض است آنکه فقط مجاهد محض است آنکه فقط آزاده محض است آنکه فقط عاشق محض است آنکه فقط عاقل محض است کدامیک از اینها هیچ کدام از اینها انسان کامل نیستند انسان کامل آن انسانی است که همه این ارزشها د راو رشد کرده باشد وبه حد اعلاء هم رشد کرده باشد وهماهنگ با یکدیگر رشد کرده باشدما اگر بخواهیم علی را الگو و امام خودمان بدانیم یعنی یک انسان کامل را یعنی یک انسان متعادل را یعنی یک انسانی که همه ارزشهای انسانی هماهنگ یکدیگر در او رشد کرده اند یعنی یک انسانی که خلوت شب که می شود هیچ عارفی به پای او نمی رسد آن روح عبادت که جذب شدن در حق است وکشیده شدن بسوی حق است و پرواز بسوی خدا است با یک شدت در او رخ می دهد مکرر دیده اند و وقتی که انسان داغ می شود در یک مطلبی مثلا وقتی که انسان داغ می شود در حال جنگ ودعوی وستیز است چاقو می‌آید یک قسمت از بدنش را می برد مثلا یک قسمتی از دستش را می برد آنچنان گرم وداغ است یعنی آنچنان توجهش متمرکز در مبارزه است که احساس نمی کند که یک قطعه گوشت از بازویش جدا شده است علی در حال عبادت چنان گرم می شود چنان داغ می شود و آن عشق الهی چنان در وجودش شعله می کشد که اصلا گویی در این عالم نیست .

    ماهیت انسان : میدانیم که درباره حقیقت وماهیت انسان اختلاف نظرهائی وجود دارد وبطور کلی دو نظریه اساسی مقابل یکدیگر قرار گرفته اند یکی نظریه روحیون ودیگری نظریه مادیون براساس نظریه روحیون انسان یک حقیقتی است مرکب از جسم وروان وروان انسان جاویدان است وبا مردن انسان فانی نمی شود نظریه دوم این است که انسان بامردن بکلی نیست ونابود می شود ومتلاشی شدن بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان در عین اینکه درباره ماهیت انسان و در حقیقت انسان چنین اختلاف نظر بزرگی هست .

    انسانیت انسان به ساختمان جسمانی اش نیست که هر کس که یک سرودو گوش داشت وحرف زد این انسان است حال هر که می خواهد باشد وهر چه می خواهد باشد .

    تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت اگر آدمی به چشم است ودهان وگوش وبینی چه میان نقش دیوار ومیان آدمیت خودمان همیشه می گویم آدم شدن آدم بودن وحتی مثلی است معروف که ملا شدن چه آ‎سان ، آدم شدن چه مشکل اگر آدم بودن بهمین اندام هست خوب همه که از مادر ، آدم به دنیا می آیند خیر آدم بودن یک سلسله صفات واخلاق ومعانی دیگر است آنهاست که انسان بموجب آنها انسان است و آدم است وارزش پیدا می کند شخصیت پید ا می کند امروز اصطلاحی است همینها که به انسان ارزش وشخصیت می دهند واگر نباشند انسان با دیگر حیوانات تفاوتی ندارد اسم اینها را می گذارند ارزشهای انسانی ، دوست راستین هرکس عقل اوست ودشمن واقعی هرکس جهل ونادانی اوست آنکسیکه می‌گوید دشمن جان من عقل من وهوش من است معلوم می شود ناراحتی ها وبدبختیهای ناشی از جهالت ونادانی را هیچ حس نمی کند والا هرگز همچو حرفی را نمی زد .

    درد انسان چیست ؟

    گروهی مانند عرفای خودمان اینها آن دردی را که برای انسان سراغ دارند ودائما او را تقدیس می کنند ودائما می گویند از مختصات انسان است وحتی انسان بااین دلیل بر فرشته ترجیح دارد که فرشته بی درد است وانسان درد دارد آن دردی که آنها هم می گویند درد خدا جوئی است ولی در انسان یک دغدغه جاودانگی وجود دارد این درد همان است که انسان را می کشاند به عبادت پرستش خدا وبه راز ونیاز کردن به خدا .

    بشنو ازنی چون حکایت میکند واز جدایی ها شکایت می کند .

    کزنیستان چون مرا ببریده اند از نفیرم مرد وزن نالیده اند سینه خواهم شرحه ،شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق دو دهان داریم گویا همچونی یک دهان پنهانست در لبهای وی می خواهد بگوید انسان است که دغدغه بازگشت به عالم دیگر را دارد درد عرفانی دارد ، درد بازگشت بسوی حق وبسوی خدارا دارد درد مناجات با خدا را دارد ، درد وصال حق را دارد چقدر زیبا می گوید امیرالمومنین علی علیه السلام وقتی که با کمیل بن زیاد می رود به صحرا دست او را می گیرد به صحرا می برد وهمین که می رسند به خارج صحرا می گوید کسی نیست در آن جا کمیل می گوید فلما اصحر تنفس الصعداء یک آه خیلی عمیق علی علیه السلام کشید بعد خطاب کرد به کمیل فرمود ای کمیل ( ان هذه القلوب اوعیه فخیرها او دعاها ) دل انسان بمنزله ظرف است بهترین ظرف ها آن است که ظرفیتش بیشتر باشد یا بهتر نگه داری بکند .

    دردهای علی ودردهای عرفانی علی دردهای عبادی علی مناجات های علی این دیگر یک مسئله بسیار بسیار واضح وروشنی است که کارش درعبادت بجائی می رسد که آنچنان از خود بی خود می شود وگرم وداغ محبوب ومعشوق می شود که از آنچه در اطرافش می گذرد بی خبر است حتی اگر تیری را از بدنش بیرون بکشند ، این درد انسان است درد جدایی است از حق و آرزو واشتیاق تقرب به ذات او وحرکت بسوی او ونزدیک شدن بسوی او و تا انسان نرسد به ذات حق این دلهره واین اضطراب او از بین نمی رود دائما این حالت دلهره واضطراب برای او هست وانسان اگر خودش را سرگرم می کند به فلان چیز وفلان چیز سرگرمی هست حقیقتش چیز دیگری است وقرآن این را به این تعبیر می گوید .

    الابذکر الله تطمئن القلوب .

    یعنی بدانید فقط وفقط دلها بایک چیز از اضطراب ودلهره از ناراحتی آرام می گیرد این درد بشر به وسیله یک چیز است که آرامش پیدامی کند و آن یادحق است ، انس با ذات پروردگار است این یک درد بشر عرفا ، بیشتر روی این درد تکیه کرده اند ودیگر به درد دیگری چندان توجهی ندارند و یا کمتر توجه دارند گروهی دیگر در موضوع درد انسان که آن را ارزش ارزشها تلقی می کنند متوجه یک امر دیگر شده اند درد انسان نسبت به خلق خدانه درد انسان نسبت به خدا ، آنها می گویند که معیار انسانیت انسان به این است که درد دیگران را داشته باشد یعنی ناراحتی هائی را که هیچ به او مربوط نیست ومتوجه شخص او نیست ولی متوجه دیگران هست آنچه که متوجه دیگران است در او درد ایجاد می کند غم خوار دیگران است وما این معنی را بطور کامل در وجود مقدس علی علیه السلام می بینیم مخصوصا آخرین ماه مبارک رمضان که برعلی گذشت ماه رمضان دیگری بود برای او یک صفای دیگری داشت وبرای خاندان علی ازهمان روز اول ماه رمضان توام با یک دلهره واضطراب بود چون آن ماه رمضان روش علی باهمه رمضانهای دیگر تفاوت داشت علی (ع) می فرماید : تااین آیه نازل شد فهمیدم که بعد از پیغمبر فتنه ها و آ‎زمایش های بزرگی برای این امت پیش می‌آید عرض کردم یا رسول الله مقصود از آنچه که در این آیه آمده است چیست فرمود ( یاعلی ان امتی سیفتون من بعدی ) بعد از من امت من مورد امتحان و آزمایش قرار می گیرند بعد در آنجا می فرماید :

انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هست فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد پس قدرت مطلق وعلم مطلق بايد باشد تا آدمي دل به آن ببندد و آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم زيباترين حال براي انسان آن است که به ياد

پیشگفتار: هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است. هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات ...

از جمله آياتي که فلسفه انسان و جن را بيان مي‏کند آيه‏کريمه‏?? از سوره‏ذاريات مي‏باشد که مي‏فرمايد: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون؛ جن و آدمي را نيافريديم مگر براي عبادت و پرستش کردن». از جمله آياتي که فلسفه انسان و جن ر

موضوع بحث، انسان کامل از ديدگاه اسلام است، انسان کامل يعني انسان نمونه، انسان اعلاء، انسان والا. انسان هم مانند بسياري از چيزهاي ديگر کامل و غير کامل دارد و بلکه معيوب دارد و سالم و باز انسان سالم خودش دو نوع است: 1) انسان سالم و کامل 2) انسان سالم

اجاره انسان و قوانین آن مقدمه بی گمان کار به معنای تلاش و کوشش برای تولید در هر حوزه­ای، عملی ارزشی است. کار به اشکال مختلف ظهور و بروز می­کند؛ از این رو می­توان از کار فکری ، کار هنری ، کار معنوی و کار جسمی و بدنی سخن گفت. در همه این موارد آنچه اصالت می­یابد تلاش تولیدی بشر است. بشر برای دست یابی به کمال و سعادت و آسایش و آرامش نیازمند تهیه امکانات و وسایل و بر طرف کردن مشکلات ...

مقدمه انسان همواره با انبوهی از گزینه‌های رفتاری رو به دوست که فقط می‌تواند از شمار محدودی از آن‌ها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنی‌ها بدوزد، به بخشی از شنیدهی‌ها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندام‌های خود را برای انجام‌ برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوخته‌های علمی و مهارت علمی، دایره گزینه‌ها ...

انسانهایی که با کارهای سنگین درگیر نیستند . روزانه به مواد غذایی اساسی و ضروری ذیل نیاز دارند : 10 گرم پروتئین ، 90 گرم چربی و 500 گرم هیدراتهای کربن ، بنابراین ، هیدراتهای کربن ، قسمت اعظم (بیش از 70% ) غذای انسان را تشکیل می دهند . ارزش حرارتی یک گرم پروتئین 8/4 کیلو کالری ( احتراق ناقص در بدن تا تشکل اوره ) و ارزش حرارتی یک گرم چربی 3/9 کیلو کالری و بالاخره ارزش حرارتی یک گرم ...

هر چه در کنار و اطراف فرد وجود دارد و بر رفتار و شخصیت فرد اثر می گذارد و ضروری ترین عوامل بقای زندگی را فراهم می کند (بروس کوئن، 1384، ص81) محیط از لحاظ نگرش سیستمی عبارت است از عواملی که در خارج از سیستم قرار گرفته اند. (رضائیان، ص52) محیط شامل خانواده، مدرسه ، مذهب، فرهنگ، همسالان و جهانیان می شود. عمل فرد در محیط انجام می شود و محیط را در توضیح اعمال افراد باید به عنوان یک ...

چکیده این تحقیق که با عنوان بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری شهرستان ساوجبلاغ و تطبیق آن با آیین نامه انتصاب مدبران انجام شده است از نوع تحقیقات توصیفی می‌باشد . اهداف مد نظر تحقق 1- بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری شهرستان ساوجبلاغ و تطبیق آن با آیین نامه انتصاب مدیران . 2- ارائه پیشنهادها و راه حلهای مناسب به مسئولین به منظور بهبود فرایند مدیریت و آموزش مدیران . در ارتباط با ...

ظهور کامپيوتر انقلابي در اجتماع امروز پديد آورده است که برخي اهميت آن را به مراتب بيش از انقلاب صنعتي که در قرن هجدهم ميلادي در اروپا آغاز گرديده مي دانند. زيرا اختراع ماشين بخار و ساير ماشين هايي که به دست بشر ساخته شده و بوسيله او به خدمت گرفته شد

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول