در طی سه سال گذشته عاشورای حسینی و نوروز ایرانی با یکدیگر مصادف شدند و شور تشیع در ایرانی مسلمان بر حس ملی گرایی فائق آمد و این سه سال عید به عزای حسین (ع) نشست. در طی سه سال گذشته این جمله آرایه هر دیوار و پرچمی بود: بهار من حسینیه، نگار من حسینیه ، واین چنین ملت ایران نشان داد که عشق حسین (ع) با تار وپود وجودش آمیخته است . واینک محرمی دیگر در راه است تا در سایه نام ویاد حسین (ع) ویادآوری جانفشانی های او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ایی از خون جان بخش حسین (ع) که در صحرای کربلا جاری شد در رگهای ما وبا در آمیختن با خون ما ، ما را در راه پاسداری از کرامت های انسانی استوار سازد.
از تاثیر واقعه عاشورا بر اذهان تاریخ و بر جان انسان ها بسیار گفته و نوشته اند و پیش از آنکه بخوانیم و بشنویم خود آن را با تک تک تارهای عصبمان احساس کرده ایم. به راستی برجسته ترین چهره عاشورا کدام است؟ به راستی آنچه جانها را در اندوهی جانکاه فرو می برد و چشمان را با بارش مدام همراه می سازد چیست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه عاشورا را در بلندای چهارده قرن زنده و پویا، تاثیرگذار و مانا نگاه داشته است کدام است؟ و آنچه حسین (ع) را این عصاره ایمان و عشق، این وارث آدم تا عیسی ، وارث محمد و علی و فاطمه را به چنین فداکاری سترگ وامیدارد چیست؟ آنچه ما از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می شناسیم ، می دانیم و می فهمیم مظروفی بزرگ به بزرگی حقیقت حسین (ع) است در ظرفی کوچک به بی مقداری اندیشه، عشق و جان ما :
در طی سه سال گذشته عاشورای حسینی و نوروز ایرانی با یکدیگر مصادف شدند و شور تشیع در ایرانی مسلمان بر حس ملی گرایی فائق آمد و این سه سال عید به عزای حسین (ع) نشست. در طی سه سال گذشته این جمله آرایه هر دیوار و پرچمی بود: بهار من حسینیه، نگار من حسینیه ، واین چنین ملت ایران نشان داد که عشق حسین (ع) با تار وپود وجودش آمیخته است . واینک محرمی دیگر در راه است تا در سایه نام ویاد حسین (ع) ویادآوری جانفشانی های او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ایی از خون جان بخش حسین (ع) که در صحرای کربلا جاری شد در رگهای ما وبا در آمیختن با خون ما ، ما را در راه پاسداری از کرامت های انسانی استوار سازد.
از تاثیر واقعه عاشورا بر اذهان تاریخ و بر جان انسان ها بسیار گفته و نوشته اند و پیش از آنکه بخوانیم و بشنویم خود آن را با تک تک تارهای عصبمان احساس کرده ایم. به راستی برجسته ترین چهره عاشورا کدام است؟ به راستی آنچه جانها را در اندوهی جانکاه فرو می برد و چشمان را با بارش مدام همراه می سازد چیست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه عاشورا را در بلندای چهارده قرن زنده و پویا، تاثیرگذار و مانا نگاه داشته است کدام است؟ و آنچه حسین (ع) را این عصاره ایمان و عشق، این وارث آدم تا عیسی ، وارث محمد و علی و فاطمه را به چنین فداکاری سترگ وامیدارد چیست؟ آنچه ما از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می شناسیم ، می دانیم و می فهمیم مظروفی بزرگ به بزرگی حقیقت حسین (ع) است در ظرفی کوچک به بی مقداری اندیشه، عشق و جان ما :
در طی سه سال گذشته عاشورای حسینی و نوروز ایرانی با یکدیگر مصادف شدند و شور تشیع در ایرانی مسلمان بر حس ملی گرایی فائق آمد و این سه سال عید به عزای حسین (ع) نشست. در طی سه سال گذشته این جمله آرایه هر دیوار و پرچمی بود: بهار من حسینیه، نگار من حسینیه ، واین چنین ملت ایران نشان داد که عشق حسین (ع) با تار وپود وجودش آمیخته است . واینک محرمی دیگر در راه است تا در سایه نام ویاد حسین (ع) ویادآوری جانفشانی های او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ایی از خون جان بخش حسین (ع) که در صحرای کربلا جاری شد در رگهای ما وبا در آمیختن با خون ما ، ما را در راه پاسداری از کرامت های انسانی استوار سازد.
از تاثیر واقعه عاشورا بر اذهان تاریخ و بر جان انسان ها بسیار گفته و نوشته اند و پیش از آنکه بخوانیم و بشنویم خود آن را با تک تک تارهای عصبمان احساس کرده ایم. به راستی برجسته ترین چهره عاشورا کدام است؟ به راستی آنچه جانها را در اندوهی جانکاه فرو می برد و چشمان را با بارش مدام همراه می سازد چیست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه عاشورا را در بلندای چهارده قرن زنده و پویا، تاثیرگذار و مانا نگاه داشته است کدام است؟ و آنچه حسین (ع) را این عصاره ایمان و عشق، این وارث آدم تا عیسی ، وارث محمد و علی و فاطمه را به چنین فداکاری سترگ وامیدارد چیست؟ آنچه ما از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می شناسیم ، می دانیم و می فهمیم مظروفی بزرگ به بزرگی حقیقت حسین (ع) است در ظرفی کوچک به بی مقداری اندیشه، عشق و جان ما :
در طی سه سال گذشته عاشورای حسینی و نوروز ایرانی با یکدیگر مصادف شدند و شور تشیع در ایرانی مسلمان بر حس ملی گرایی فائق آمد و این سه سال عید به عزای حسین (ع) نشست. در طی سه سال گذشته این جمله آرایه هر دیوار و پرچمی بود: بهار من حسینیه، نگار من حسینیه ، واین چنین ملت ایران نشان داد که عشق حسین (ع) با تار وپود وجودش آمیخته است . واینک محرمی دیگر در راه است تا در سایه نام ویاد حسین (ع) ویادآوری جانفشانی های او وخاندانش ، جان ما را زنده کند وقطره ایی از خون جان بخش حسین (ع) که در صحرای کربلا جاری شد در رگهای ما وبا در آمیختن با خون ما ، ما را در راه پاسداری از کرامت های انسانی استوار سازد.
از تاثیر واقعه عاشورا بر اذهان تاریخ و بر جان انسان ها بسیار گفته و نوشته اند و پیش از آنکه بخوانیم و بشنویم خود آن را با تک تک تارهای عصبمان احساس کرده ایم. به راستی برجسته ترین چهره عاشورا کدام است؟ به راستی آنچه جانها را در اندوهی جانکاه فرو می برد و چشمان را با بارش مدام همراه می سازد چیست؟ آنچه در عاشورا جانسوز است، آنچه عاشورا را در بلندای چهارده قرن زنده و پویا، تاثیرگذار و مانا نگاه داشته است کدام است؟ و آنچه حسین (ع) را این عصاره ایمان و عشق، این وارث آدم تا عیسی ، وارث محمد و علی و فاطمه را به چنین فداکاری سترگ وامیدارد چیست؟ آنچه ما از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) می شناسیم ، می دانیم و می فهمیم مظروفی بزرگ به بزرگی حقیقت حسین (ع) است در ظرفی کوچک به بی مقداری اندیشه، عشق و جان ما :