پیشگفتار
اگرچه زندگیاقتصادی بشردردورههای مختلفتاریخی یکسان بوده ولی تغییرات بنیادی درمحتوای آن، ضرورتاًٌُُُ ما رابرآن میداردکه درکورانگذرازیک دورهبهدورهجدید، گذشته را دقیقاً تحلیل نماییم.
کشور ما،علیرغموسعت و غنای طبیعی پرارج فرهنگی سیاسی، در تقسیمبندیهای متعارف اقتصادی سیاسیجهان درزمرهکشورهای کمترتوسعه یافته است،لذادر برخورد با شرایط جدید و تحولات نوین اقتصادی و یا در اثر عوامل نشأت گرفته از کشورهای صنعتی (جدا از پیشینه تاریخی) و نیز تاریخ مدرن بشری، دچار تحولیگردیده است که متغیرهای اصلی آن را میتوان در عوامل بیرونی ودرونی خلاصه نمود.
ظهور انقلاب اسلامی و دمیدن روح تازه در کالبد جامعه، بالارفتن سطح توقعات مادی و معنوی مردم، افزایش جمعیت و نرخ رشد آن و بطور کلی تغییر در مناسبات اجتماعی فرهنگی را میتوان از عوامل درونی بهشمار آورد. ازطرف دیگر تحولات بنیادی در فعالیتهای اقتصادیجهان، سرعترشدشتابدار توسعه اقتصادی در کشورهای صنعتی و نیز آنچه انقلاب ارتباطات و اطلاعاتنامیده میشود، از جمله عوامل خارجی است که هماهنگی با این پدیده، مورد انتظار مردم و جهانیان میباشد به طوری که هم اکنون مبحثی چون ادغام اجباری در نظام نوین جهانی (و نه نظم نوین) بر سرزبانهاست، با این توصیف افزایشسطح توقعات جامعهبرای بهبود وضع و سطح کلی زندگی اقتصادی آنها، حل مشکلاتشان با استفاده از روشها و فنآوریهای جدید و نیز برطرف نمودن معضلاتیکههمینعوارض صنعتی شدن و یا ادغام برای آنها ایجاد نموده، همه از مسائلیاست که بار تکفلی دولت را افزایش میدهد. بدیهی است با توجه بهحجم عظیم مسئولیتها، دولت مجبور است که بجای کارهای عملی و اجرایی، به اقدامات فکری، برنامهریزی و کنترلی مبادرت ورزد. تحت عنوان مذکور مردم ما ادامه حیات پویای خود را در روآوردن برفراگرد توسعه اقتصادی اجتماعی میبینند، لذا جهت نیل به زندگی بهتر و کلیه امکانات رشد نیاز به مدیریت مناسب و برنامهریزی دقیق در کلیه زمینههای توسعه دارند. به عبارتی شاید بتوان گفت که توجه بهابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و ایجاد هماهنگی وهمسویی بین این ابعاد، بنیانیترین رکن برنامهریزی در رسیدن به توسعه پایدار میباشد، بهرهگیری از روشهای پیشرفته جهانی مبتنی بر امکانات و فعالیتهای عملی امری است گریزناپذیر، زیرا توسعه اقتصادی کشور مرهون بهرهبرداری مناسب از امکانات آب، خاک و ظرفیتهای موجود