دانلود مقاله معاد و جهان پس از مرگ

Word 195 KB 15727 23
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چرا باید به زندگی بازپسین بیندیشیم ؟





    برخی از اشخاص براین باورند که ضرورتی ندارد درباره مرگ و معاد بیندیشیم وازمسائلی که راهی برای
    شناخت آن نداریم , سخنی بگوییم ویا کتابی بخوانیم.
    آنها می گویند: ما باید به وجدانیات وقوانین جاری کشور, آداب و سنن ملی واجتماعی پای بند باشیم .
    به کسی ستم نکرده و حقی را از احدی ضایع نکنیم .

    از دروغ و خیانت ودزدی و...

    پرهیز کنیم .

    کاری بر خلاف وجدان و عملی بر خلاف قانون انجام ندهیم , تا مورد ملامت وجدان ومکافات قانونی قرار بگیریم.
    برای اینکه خوش باشیم , نباید به مصائب و دشواری های مردمان محروم کاری داشته باشیم .

    از مرگ و –میر عزیزان نباید متا ثر شویم .

    اگر جمعیتی بر اثر زلزله و یا بمب اتمی نابود شوند ,به ما ربطی ندارد .

    ما برای دردها , رنج ها و بدبختی های مظلومان اشک تاثر نمی باریم...


    هم اکنون زندگی جمعی از خانواده ها بر این منوال می گذرد , حتی برخی از مذهب ها عملا زندگی خود را بر پایه ی این عقاید تنظیم کرده اند .

    ولی به عنوان درآمد پاسخ باید گفت : این گفتارها در حد شعار و حرف مطلوب است .

    آیا افراد بشر می توانند در جامعه زندگی کنند و از اینگونه مسائل کناره گیرند؟!

    مگرمی شود انسان خردمند و کنجکاو و متفکر و آینده نگر , ضروری ترین مسائل اعتقادی و فرهنگی را از تفکرات خود حذف کند ؟!

    مگر می شود درباره مرگ نیندیشید , در صورتی که به قول ((موریس مترلینگ))در زندگی و جهان ما فقط یک حقیقت قابل توجه وجود دارد و آن هم مرگ است ؟!

    مگر می شود از چنگ اینگونه مسائل فرار کرد؟!
    (( مرگ عبارت است از تولدی جاودانی در گهواره ای از نور و آتش هر کس بخواهد تصور وجود مرگ را از مخیله ی خود دور کند , یا از چنگ آن بگریزد بیش تر خود را در چنگال آن گرفتار می بیند .

    شبح مرگ مانع از دیدن همه ی چیزها می شود.

    ))1
    (( به نقل از کتاب معاد درنگاه دین و عقل اثر محمد باقر شریعتی))
    ------------------------------------------------------------------------------------------------------
    1 - موریس مترلینگ ,مرگ,ترجمه فرامرز برزگر ص 2
    رابطه انسان با معاد
    این باورجهانی وریشه دارازچند جهت باانسان ارتباط دارد: یکی ازنظرفلسفه تاریخ,که ازارکان((جهان بینی))به شمارمی آید: وقتی انسان به رشد جسمی وبلوغ فکری میرسد, قهرمانان خیر و شر را در کشمکش و نزاع می بیند .دراین جدال همگانی و پیکار دایمی و تاریخی , نمودهای فضیلت ,مغلوب عناصر رذیلت گشته و باطل غالبا بر حق چیره می گردد ,
    و تاریخ به طور مقطعی به سود ستمگران رخ می نماید.

    اما برای وجدان حساس و ضمیر بیدار بشرقابل قبول نیست که خداوندان آزادی وعدالت, مقهوروقربانی آفرینندگان شرارت وجنایت گردند و با فرا رسیدن مرگ آنان , همه چیز پایان پذیرد , و روزی قرار نباشد به حساب این دو قطب متضاد, رسیدگی شود و ((یوم الفصل )) (روز جدایی خائن از خادم ) فرا نرسد .
    آرمان های بی نهایت و اندیشه های بی پایان انسانی دومین دلیلی است که ایمان به رستاخیز را با جان آدمی پیوند می دهد .

    سقراط می گوید :
    (( این بذرهای بی حد و حصر برای رویش و پرورش خود , مزرعه ای بی نهایت و زمینه ای نامتناهی لازم دارد .))
    از این رو باغبان آفرینش برای روییدن بذرهای ابدیت طلبی و مطلق خواهی بشر , سرزمین دیگری را فراهم ساخته , که از ابعاد زمان و مکان کنونی فراتر است , و می تواند پرورشگاه آرمان های نامحدود بشر باشد .
    برای پرورش روح ما مکان تنگ است بیا به عرصه ی میدان لا مکان برویم
    دو روز عمر ,تمتع نمی دهد , برخیز که همچوخضر پی عمرجاودان برویم
    دل از ملازمت تنگنای تن , بگرفت بیا بیا که به خلوت سرای جان برویم

    اشباع حس کنجکاوی و حقیقت یابی انسان , در مورد سرنوشت نهایی عالم و آدم و این که پس از ویرانی جهان ,آیا سایه ی سنگین عدم و خاموشی همه جا را فرا می گیرد ,یا جنبش و -جوشش دیگری در جهان پیدا می شود ,حاکی از ارتباط این ایمان با ذات و فطرت بشری است وبالاخره هر متفکر و روشنفکری می داند برای کتاب زندگی بشرسر فصل های بی شماری وجود دارد ,که چند بخش آن در حیات دنیا تامین می گردد , و فصل های مبهم و تماشایی آن پس از مرگ و ظهور قیامت ,آغاز وپایان می پذیرد .


    بی دلیل نیست که این ایمان عمومی , در سرلوحه مسائل اعتقادی و معارف بشری قراردارد , اگر چه در مقابل اقیانوس خروشان جوامع انسانی , خاروخس هایی بوده وهست که بخاطر مسخ فطرت و بیماری روحی ویا فرو رفتن در حیوانیت و وجود تعصبات گروهی و جریانات انحرافی, تلاش کرده اند این فریاد درونی را خفه کرده و این شعله ی مقدس را خاموش نمایند ; غافل از اینکه خاموش کردن این مشعل محیط درونی آدمی را تیره وتار میکند و زمینه را برای یورش خفاشان و شیاطین درونی و برونی, آماده می سازد ,تا انسانیت را تباه ساخته وازآنها جانورانی سفاک و عناصری پلید بسازند.

    اینک نقش خلاق ایمان به معاد و اثرات فردی و اجتماعی آن راموردبررسی قرارمیدهیم .

    نقش ایمان به معاد در زندگی ماتریالیست ها و هواداران آنها می گویند : ایمان به حیات بازپسین , درامورفردی وجمعی اثرات منفی می گذارد و قدرت تحرک و نشاط را از آدمی سلب کرده واو را به انزوای سیاسی و اجتماعی می کشاند.

    دراین صورت او با اعتقاد به مکافات و انتقام الهی , با استعمارواستبداد نمی جنگد وبه امید ورود به بهشت ونجات ازدوزخ به ذکروعبادت می پردازد وازکارومبارزه دست می کشد وبه نیازمندی های مادی ومعنوی زندگی که منشا تلاش وفعالیت است ,بی توجه می شود .

    که دراینجابا تحلیل و بیان اثرات مثبت و سازنده ایمان به معاد به این اشکال پاسخ خواهیم داد.

    تاثیرمعاد در اندیشه و اخلاق اسلام جهان بینی و رسالت خود را بر سه پایه اساسی : مبدا, معاد و نبوت بنا گذاشته است .

    انکار هر یک از آنها را مانند نفی دو اصل دیگر می داند.

    ازطرف دیگر پایگاه تعلیم و تربیت- اسلامی بر زنده کردن فطرت استوار شده است ; بنابرین اسلام ایمان به معادرا ازارکان حیاتی انسان می داند که بدون آن ,زندگی برای بشر مفهوم درستی ندارد.

    مقررات دینی قوانین خشک و بی روح نیست ,که صرفا به خاطر تقلید و تشریفات در حاشیه زندگی تنظیم شده باشد ,بلکه مجموعه ای از احکام , اخلاقیات واعتقادات است که هماهنگ با طبیعت و آفرینش است .1 ------------------------------------------------------------------------------------------------------ 1- براسا س آیات 30 روم و 40 یوسف بدون شک انگیزه فعالیت , میل به بقا وعشق به حیات است وانسان برای تامین لوازم و نیازهای زندگی همچو خوراک و پوشاک و مسکن به تلاش برمی خیزد.

    آیین بشری ,زندگی محدود و منحصر در حیات چند روزه ی دنیاست.

    بی شک قوانین بشری که بازتاب نیازها و خواسته های بسیاری ازمردم است,برای همین دنیا وضع گردیده است,اما قوانین الهی,زندگی انسان ,یک زندگی ابدی و بی نهایت است, وخوشبختی و بدبختی او درگروسعادت و شقاوت زندگی دنیوی اوست ;ازاین روباید یک خط مشی معقول ومنطقی برای بشرتنظیم گردد,نه یک استراتژی عاطفی.

    باید مصلحت واقعی افراد تامین گردد.

    نه هوی وهوس آنها.

    انسان با شعور فطری ووجدانی خود,معاد راباورمی کند و بدین وسیله حیات ابدی رامی فهمد,که او باید حیات معقولی داشته باشد و یک لحظه از نیازهای آن غفلت نورزد.

    ولی یک فرد مادی – که منطقی جزتامین خواسته های حیوانی خود,و آرمانی جز دستیابی به هواهای نفسانی ندارد – اگر خیلی مترقی باشد ,آرزوداردهمه تمایلات حیوانی انسانها تامین گردد , و معتقد است نیازی به اخلاق و انسانیت نیست.

    نقش معاد درفکر,روح,اخلاق,اجتماع واعتقادات فردی کاملا روشن است;زیرا او در امور فکری , خود و جهان را با دیدی واقع بینانه می نگرد و خویشتن را یک موجود چند روزه ای می داند که به همراه کاروان جهانیان به سوی جهانی پاینده و ابدی در حرکت است.

    بااین باور, اندیشه او از محدوده محسوسات آزاد می شود ,تا به معقولات برسد و به مسائل غیبی و پنهانی دست پیدا کند .

    اگر مخترعان و مکتشفان بزرگ جهان فکر خود را در زندان محسوسات حبس می کردند, امروز علوم مادی این قدر پیشرفت نمی کرد; نه اتم شکافته می شد و نه میکروب شناخته می گردید ,و نه قانون ((نسبیت))کشف می شد.

    نقش معاددرقلمرواخلاق وروحیات نیزروشن است,زیرااین واقع بینی وطرز فکر,احساسات درونی راتعدیل کرده وآن راباخط مشی معقولی که باهدف نهایی سازگاراست محدود می سازد.

    کسی که معتقداست همچون پرکاهی است که برروی امواج سهمگین جهان هستی قراردارد وبه طرف هدف نهایی آفرینش می رود,غرائز او همچون:ریاست طلبی,خودخواهی, مال دوستی , شهوت وغضب طغیان نمی کند,تا باعث سرکشی وتجاوزبه حدود وحقوق دیگران شود,وانسان برای رسیدن به شکم وشهوت,خودراتبدیل به یک موجودبی اراده نمی سازد,بلکه لحظات حساس زندگی خودرادرراه ایثاروفداکاری,خدمات اجتماعی وتلاش های پرثمرصرف می کند,تا ضمن تامین نیازهای محدودخود,درراه حق وسعادت عمومی گام برداردوحیات ابدی خودراتامین کند ودراین راه اگرجانش رافداکند,چه بهتر;زیراحیات غم انگیزراداده وزندگی پرفروغ ولذت بخش بازپسین را به دست آورده است.

    بنابرین تصورمرگ وجهان پس ازآن,نشاط وپویایی راازانسان نمی گیرد, زیرافعالیت انسان مولود حس احتیاج وعشق به بقاست,وبااعتقادبه قیامت,این نیازطبیعی ازبین نمی رود.

    ایمان به معاد,دامنه نیازانسان رابه بی نهایت می رساندودنیا را((کشتگاه))آخرت می سازد.همانگونه که درنظام طبیعت گندم ازگندم می روید وجوازجو,وهمچنین نبایدازمکافات عمل غافل شد ,اعمال پلید,مانند:ظلم,بی عدالتی واستثمارکه از عقاید کثیف نشات می گیرد ونتایج زیانباری درزندگی جاودانی می گذارد,درجهان پهناورآخرت مفقود نمی شودبلکه درروزقیامت همه نهان هاآشکار گردیده وانسان پاداش اعمال وکیفرکردارش رامی یابد;1پس طبعا هرچه اعمال خوب وخدمات- اجتماعی انسان خالصانه و آگاهانه و بیش تر باشد,بدون شک پاداش آن نیزافزون ترخواهد بود.

    ایمان به زندگی جاودانی,بر فعالیت و نشاط پربار انسان می افزاید.

    تحلیلی از معمای مرگ یکی از مشکل ترین مسائل آدمی معمای مرگ است,که از دیربازذهن بشررابه خود مشغول داشته است .

    انسان ها پیوسته تلاش کرده اند که جوابی براین معمای مرموزومجهول پیدا کنند.

    اندیشه گران وحکیمان رنج تحقیق رابسیارکشیده اندتاحقیقت مرگ را بفهمند واین مساله ناشناخته درفرهنگ واندیشه انسانهارامعلوم کنند.

    شایداگرمرگ این اندازه مبهم نبود بشربه سبب آن مضطرب نمی شد.

    ابهام مساله مرگ باعث وحشت ونگرانی بشرشده است.قرنهاست فیلسوفان می کوشند این ترس را ازانسان بزدایندواورابه آرمانش,- زندگی جاودان- برسانند,اماتاکنون کسی نفهمیده است مرگ چیست!

    (( کم اطردت الایام ابحاثها عن مکنون هذا الامرفابی الله الا اخفائه هیهات علم مخزون))2 روزهای بسیاری بر من گذشت که در صدد جست وجوی حقیقت این سر مکنون بودم,اما اراده حق تعالی آن را ]ازفهم من[ مخفی ساخت.

    هیهات ازاینکه به آن دست یابم, زیرا این دانشی مستور و پنهان در خزانه علم الهی است.

    -----------------------------------------------------------------------------------------1-براساس آیه 49کهف 2-نهج البلاغه ,تحقیق صبحی صالح , کلام149,ص 207.

    شگفت آن که انسان با فرارازمرگ,خودرا به آن نزدیک می کند.دانش های دیروزوامروز بشر-ازجمله فلسفه-برای روشن کردن مساله مرگ,سخت تلاش کرده تاحدی که به احضارارواح وعلوم غریبه متوسل گردیده است,تا بتواند با سخنانی تسلی بخش باعث آرامش دل ها گردد.

    انسان مومن,ازپرواز به ملکوت ترسی نداردومی داند اگرازاین خاکدان پست پروازکند ,به گردون هاوگیتی های وسیع منتقل می شود.فقط آنان که ایمان رابرای آبادی دنیاخواسته و دلبسته به دنیا وعاشق جلال وجمال ومنصب و مقام هستندوآن هنگام که به ریاست می رسند, برای بقا قدرت حاضرند حتی عزیز ترین افرادشان رابه خاک وخون بکشند,دائما در ترس ووحشت اند.

    ازجمله ویژگی های انسان ترس ازمرگ است.

    علاقه به بقا و عشق به زندگی از خصایص جدانشدنی همه موجودات است اما آدمی به غیراز علاقه به حفظ حیات خویش درآرزوی خلود نیز هست .ابدیت خواهی منوط به تصور ابدیت است واندیشه جاودانه زیستن ازمختصات انسان است.

    به همین دلیل خوف وهراس ازمرگ همواره فکراورامشغول کرده واوباتمام توان با عوامل پیری و مرگ می جنگد وبرای دستیابی به چشمه حیات و راز بقا می کوشد.

    امکان تجدید حیات مردگان براساس آنچه که تابحال محققان و اندیشمندان گفته اند : معادجسمانی دارای دو بعد است; تجدیدحیات مردگان وآفرینش مجدد جهان.

    حال آنچه که اینجا مطرح است این است که آیا تحقق این دوامرازنظرعقلی امکان دارد یا خیر؟این پرسش با توجه به سالها تحقیق وپژوهش فیلسوفان که بسیارهم گسترده است ودرچند سطرنمی گنجد پاسخی مثبت یافته است اماآنچه که شایان ذکر است این است که:اصل وجودانسان وجهان گویاترین شاهدبرامکان پیدایش مجدداست.

    اگرتجدید ساختمان عالم وآدم ممکن نبود,قطعا ازآغاز,چنین وضعی رخ نمی دادواکنون نیزامکان نداشت نمی توان گفت:آفرینش عالم وآدم درآغازپیدایش امکانپذیربوده,ولی پس ازخرابی جهان ومرگ آدمی, آفرینش دوباره جزامورامکان ناپذیراست ;زیراقوانین کلی علمی وعقلی , به هیچ وجه محدودبه زمان ومکان واشیای مشخصی نیست.

    بلکه ازقلمرومحدودیت ها بیرون است.

    انگیزه پیدایش انسان وجهان,خواست خداست, که به یک امرممکن و شدنی تعلق یافت وسپس جهان و پدیده هایش تدریجا به وجود آمد.

    دررستاخیزنیزآفریدگاربرای تحقق عدل مطلق ودستیابی مردم به پاداش اعمال وکیفرکردار-که وحی وعقل,لزوم وتحقق آن رااثبات می کند- برای دومین بار جهانی از نوبنا کرده و همه انسانها را محشور می کند.

    اگرپروردگاربرای تامین مصالح عالی- آفرینش وتحقق هدف نهایی آفرینش,روانهای زنده وآماده رامجددابه بدن گرداندوجهان براساس عدل وتکامل به جهان نو بنیاد مبدل گردد,آیا امرمحالی صورت می گیرد؟

    قطعا"محالی لازم نمی آید...

    .

    لازمه عدل خدا بر پا کردن قیامت است : آنچه که بر همگان واضح است و همه آن را به عنوان یکی از اصول پنج گانه پذیرفته اند, عدل خداست, اعتقاد بر این است که خدا عادل است و آنقدر بخشنده و کریم است که هر چیزی را هر موجودی بخواهد هنوز به زبان نیاورده به او عطا می فرماید .

    ما عدم بودیم تقاضامان نبود لطف حق ناگفته ما می شنود از موا ردعدل الهی جزا دادن افراد است : نیکوکارانی را می بینیم که عمر خود رادرعبادت و اطاعت وخیر و صلاح گذرانیدند و آنطوری که باید در دنیا پاداش خود را نمی بینند و همچنین بدکارانی رامی بینیم که چه فسادها وتبهکاریها ازآنها سرمی زند وپاداش کردارخودرا نمی بینند بلکه غالبا اهل فساد خوش تر از اهل صلاح عمر خود را می گذرانند ونیز می بینیم که بشر چه ظلم هائیکه به یکدیگرمی کنند وازغضب وتلف اموال گرفته تاهتک واعراض وریختن خون ها و...

    اما چون خدا عادل است پس یقینا روزی را خواهدآورد که هر کس به جزای عملش برسد وحق هرکس را که بر عهده اوست داده شود, 1 ظالمی که به مظلومی ظلم کرده در آن روزبه آتشی که وعده داده شده برسد,2 مقتولی که بی گناه کشته شده است از قاتلش انتقام بگیرد,3 وبه مئلوم و مقتول اجر داده شود تا تلافی شود و نیز نیکوکار راجزاء خیرو تبهکاررا جزاءشر دهد تا عدل او ظاهر شود .

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------1- لیجزی کل نفس بما کسبت لا ظلم الیوم 2-انااعتدناللظالمین نارااحاط بهم سرادقهاوان یستغیثوایغاثوابماءکالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب 3- واذا المووده سئلت بای ذنب قتلت راستگویان از قیامت خبر می دهند امروزه اکثر مردم ویاحتی به جرات می توان گفت که همه مردم پذیرفته اند که پیامبران راستگوترین مردم هستند و سخن و گفته آنان برای همگان حجت و برهان به محسوب می شود وحال در تمام آنچه که ازآنان ویا یاران راستین آنان باقی مانده است به وضوح مشاهده می شود که بارها و بارها از آمدن قیامت خبرداده اند وهمچنین جمیع متدینین عالم ازهرمذهب و ملت به روزواپسین اعتقاد داشته ودارند ودوباره جای آن است که به این موضوع اشاره ای داشته باشیم که دیانت بر سه اصل : «مبدا و نبوت و معاد» استوار گشته است و در اکثرآیات قرآن که از اعتقاد به خدا صحبت می شود بلافاصله ازایمان به روزجزاهم می فرماید « یومنون بالله والیوم الاخر» جمیع مذهب ها حتی اگربراصل نبوت هم اختلاف نظری داشته باشند بازهم بر دو اصل دیگر یعنی مبدا و معاد مشترک می باشند .

    اجمالا مخبرین صادق نه یک و نه ده هاهزار, همه به آمدن روزجزائی خبر داده ومی دهند پس براساس این حکم متواتروپی درپی عقل هم میگوید که حتما باید پذیرفت که چنین روزی خواهد آمد.

    رستاخیز در کجا خواهد بود ؟

    سئوالی که ممکن است در اینجا ذهن ما را به خود مشغول کند این است که اگر همه مسائل ومشکلات دررابطه با معاد حل شود تازه برای بازگشت این همه انسان که دردوران عمرزمین آمده اند جایی درروی کره زمین وجود نخواهد داشت ,زیرا هم امروز وسعت کره زمین برای نسل موجوددرپاره ای ازنقاط کم است و برنامه مبارزه با افزایش جمعیت درهمه جا مطرح می باشد,حال فکر می کنید اگر بخواهند همه انسان های گذشته و آینده در زمان واحد باز گردند چه غوغایی بر پا خواهد شد,اما اگرمعاد تنها جنبه روحانی داشته باشد و به جنبه جسمانی مربوط نشود,می توان آن را تاحدودی قابل تصور دانست اما این در حالی است که در قرآن هر جا که سخن از معاد آمده است منظور معاد جسمانی بوده است ...1 ----------------------------------------------------------------------------------------- 1-پیامبراسلام(ص) همه جا سخن از بازگشت این جسم و معاد جسمانی می گفته است و لذا مخالفان از آن تعجب می کردند و آیات قرآن به پاسخگویی آنها در موارد مختلف پرداخته و می گوید: « الله یبدوا الخلق ثم یعیده الیه ترجعون ;خداوند آفرینش راآغازمی کند, سپس آن را تجدید می نماید و سپس به سوی اوبازگردانده می شوید»- بر اساس آیه 11 سوره روم - پاسخ: دراینجا باید به یک نکته اصلی اشاره کرد وآن این است که کسی که چنین ایرادی را مطرح می کند گویا ازیک نکته غفلت کرده است وآن این است : همانگونه که درقرآن نیز صریحا آمده است درپایان این جهان نظام کرات عالم هستی به هم می ریزد:خورشیدخاموش,ماه تاریک می گرددوکوهها همانند ذرات غبارپراکنده می گردند,سپس برویرانه این جهان کهنه,جهان نوو تازه بنیاد می گردد وزندگانی نوین انسانها درجهانی نوصورت می گیرد, وبه این ترتیب مشکل کمی وسعت کره زمین اساسا مطرح نخواهد بود,زیرا آن روز کره زمینی به این شکل نخواهیم داشت که از کمی وسعت آن نگران باشیم ...

    قیامت بزرگ است...

    آنچه قابل تامل است این است که,ازقیامت زیاد می شنویم حال آنکه آن را ساده گرفته ایم و این درحالی است که عالم دنیایی که اینقدردرنزد ما بزرگ ومهم است, پروردگاردرقرآن از آن به عنوان لهوولعب و بازیچجه یاد کرده است ولیکن ازقیامت به نام خبربزرگ یاد میفرماید.1 آری قیامت خیلی عظیم است ,روزی که خلایق ازاولین تا آخرین همه وهمه جمعند و چنین جمعیت عظیمی همه متحیروناراحت ازنتیجه اعمالشان ,همه درجزع و فزعند مگرعده کمی و مابقی همه همه درانتظارچکه ای ازرحمت پروردگار...

    درآن روزازهرطرف که به اطراف نگریسته شود,اسباب وحشت فراهم است, وضع زمین کاملا تغییر کرده والبته آنچه اینجا شایان ذکراست این نکته می باشد که زمین قیامت فهم دارد, با شعوراست وحیات دارد,درزیرپای مومن,آرام وسفید ودرخشنده است ولیکن درزیرپای کافر یکپارچه آتش سوزان است.

    درآنجا دیگردرختی,کوهی,برکه ای یا چیزدیگری به چشم نمی آید همه فقط یکدیگررامی بینند,همه بشرنداماشکلهاشان عوض شده – دردنیاهمه یکسانندوشکلهای آنها یکی است اما درقیامت برحسب اعمال وعقایداست که صورتها تشکیل می شود وهمین دلیل تفاوت درظاهرهاست.

    استخوانهای پوسیده چطور زنده می شوند؟

    « وضرب لنا مثلاونسی خلقه قال من یحیی العظام وهی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مره وهو بکل خلق علیم » جاهلان درزمان پیامبراکرم(ص)به خدمت ایشان می رسیدندوبرای ایجادشبهه دردل دیگران استخوانهایی پوسیده رادردست خودمی فشردند تا خرد شود سپس آن رابه باد می دادند ومی گفتند: که دیگرچه کسی قادراست تا این استخوانهاراکنارهم جمع کرده وآن رازنده کند.

    خدای تعالی درآیاتی که مثال آن در بالا ذکر شده است,این گفتارجاهلانه را سرزنش می کندوبه آنها خطاب می کند که شماها آفرینش خود رافراموش کرده اید وبه خاطرندارید که هیچ بودیدوازهیچ آفریده شده اید – بگوای پیغمبرما (ص) همانکه اول بارآن رادرست کرده است دوباره آن را زنده می کند واوبه هرخلقی تواناست – وبراساس آنچه که ازروایات حاصل شده ذرات بدن مومن همانند طلا ازدیگران امتیازدارد.

    به طوریکه وقتی باران بیایدخاکهاراکنارمی زندوذرات طلا می درخشد اما آنچه که قابل ستایش است,اینست که به وسیله قدرت لایزال خداوندی هچگونه اشتباهی رخ نمی دهد وذرات بدن هر شخصی به طور کاملا مجزا جمع می گردد همانند آنچه که ازقضیه حضرت ابراهیم (ع)به گوش همگان ویااکثریت آشنا است که ابراهیم (ع) چهارمرغ شامل زاغ وخروس وکبوتروطاووس را گرفت وسرهایشان رابرید وبدنشان را قطعه قطعه کرد ودرهم کوبید تا کاملا دریکدیگرمختلط شوندآنگاه بنا برروایتی آن را 17 قسمت کردوهرکدام را درجایی از کوه گذاشت وبعد سرکبوتر رابه دست گرفت اوراصدا زد,بعد ازهرگوشه ذرات بدن کبوتر جمع شد وبه سرش چسبید.

    بعد ازآن طاووس راصدا زدوهمین اتفاق افتاد ابراهیم (ع) سرخروس رادرمقابل بدن طاووس گرفت اما چیزی به آن نچسبید وذرات سری غیر ازسرخود را نمی پذیرفتند.

    ((منظورازآوردن داستان توجه به این نکته بود که درعلم خداهیچگاه اشتباه راه ندارد.)) (( دیدگاههای شخصی )) درراستای جمع آوری این مطالب به منابع زیادی رجوع کردم تا اطمینان حاصل کنم مطلبی که ازکتابی خاص می نویسم, میتواند تاحدودی آنچه را که شایسته بیان درارتباط با این واقعیت گسترده است ,به عرصه نمایش بگذارد.

    آنچه که بیش ازهمه توجه مرا به خودجلب کرد ومرا واداربه فکرکردن در راستای خود کرد این نکته بود که :قرآن کریم تنها به خبردادن ازآخرت قناعت نکرده است ,بلکه درتمامی موارد انسانها رابه اندیشیدن درباره سرنوشت خود وجهان فراخوانده است تا همگان عقل خودرابه کار انداخته وبا دلیل وبرهان به ضرورت معاد پی ببرند.

    ازجمله راههای عقلی که به نظرمن قرآن ـ کریم برآنها تاکید ورزیده وبه تفکردرباره آنها دعوت کرده, عبارتند از : 1- تفکراز دیدگاه توجه به حکمت الهی 2- تفکراز دیدگاه توجه به عدل خداوندی من روی این دو دیدگاه تفکربسیار کردم تا حداقل جوابی برای سوالات خودم یافته باشم, حال تصورمی کنم بیان نظرات شخصی خودم ــ البته درغالب آنچه که تا به حال درکتابها آموخته ام و ازدیگران شنیده ام ــ چندان هم خالی ازلطف نباشد.

    معاد در پرتوحکمت الهی همه ما حکیم بودن خداوند را قبول داریم, درضمن این راهم قبول داریم که فرد حکیم کارش حکیمانه است یعنی برای هرکارش هدف معقول و درستی دارد و این یعنی که خدای بزرگ که ازهرنقصی به دوراست,تمام کارهایش حکیمانه است; پس اگرموجودی راخلق می کند,حتما آن راهدفمند خلق کرده است آن هم هدفی بزرگ وچون خداحکیم است حتما وسیله رسیدن به آن را هم دراختیارآن موجود قرارمیدهد.

    یکی ازاین موارد تمایلات انسان است,خداوند تمایلات بسیار دروجودانسانها قرارداده است وبرای هرکدام پاسخ مناسبی درعالم خارج.

    یکی ازاین تمایلات گرایش به بقا وجاودانگی است.

    آنچه که برهمگان مسلم است این نکته است که انسان همیشه میل به جاودانگی داشته وطالب حیات جاویدان است.

    این گرایش تا حدی درآدمی قوی است که عموم فعالیتهای خود ازقبیل خوردن ,آشامیدن ودفاع ازخود دربرابرآفات وخطرها وکسب وکار وبسیاری ازامور دیگررابرای دستیابی به آن انجام می دهد,وحتی برخی حاضرند برای رسیدن به آن به هرروشی متوسل شوند.

    تمایل دیگری که دروجود آدمی به وضوح مشاهده می گردد و فکرمرا با سوالات بسیاری مشغول کرد تمایل به بی نهایت طلبی ومیل به کمالات مطلق می باشد.

    همه ما انسانها طالب و خواستارهمه کمالات وزیباییها می باشیم;این طلب ماانسانها به هیچ حدخاصی محدود نمی شود.

    و سوالی که از آن بحث کردم این بود , که آیا دنیایی که درآن زندگی می کنیم , به تنهایی مکان مناسبی برای پاسخگویی به اینگونه نیازهای عمیق آدمی می باشد؟

    پاسخی که توانستم بدهم این بود که,این دنیا مساوی با تغیرودگرگونی است;همه چیزآن موقت وگذراست وحیات ومرگ, آبادی وخرابی آن همه وهمه با تغیروحتی خرابی همراه است.

    آدمی نیز پیرو همین نظم وقاعده است.

    حال اگرزندگی انسان منحصربه همین دنیا باشد وبامرگ تمام شود ,آیا به امیال او پاسخ درستی داده شده است ؟

    آیا خدای حکیم و مهربان به این استعدادهای عمیق وعظیم انسانی بی توجهی کرده است؟

    آیا می شود که خداوند عشق به خود وحیات ابدی رادروجود کسی قرار داده وسپس او را درحالی که هنوز مشتاق اوست اما بدان نرسیده است از هستی بیندازد؟

    وآیا تمام این موضوعات با حکمت الهی سازگای دارد؟

    علاوه براینها ,انسان درستکارو باایمان در طول زندگی خود با پیروی ازدستورات دین و تبعیت ازعقل وفطرت به درجاتی ازرشد و کمال می رسد و به فضائل معنوی وخصلتهای الهی آراسته می شود,اگرمرگ پایان زندگیش باشد,آیاعموم دستورات الهی وسفارشهای عقل وفطرت بیهوده نمی شود؟

    وآیا همه آن کمالات کسب شده بیهوده وعبث نخواهد بود؟

    (( فقط تنها چیزی که اینجا لازم به ذکر است این نکته است که هیچگاه بناید فراموش کرد که خداوند حکیم است )) معاد در پرتو عدل الهی عدل هم یکی از صفات الهی است که از جمله اصول اعتقادی ماست و همه پذیرفته ایم که خداوند عادل است وجهان را براساس عدل استوار ساخته است.

    بالعدل قامت السماوات والارض آسمانها وزمین براساس عدل پابرجاست.

    1 ----------------------------------------------------------------------------------------- 1- عوالی اللئالی,ج 4 ص 102 زندگی همه ما انسانها درداخل این نظام واقع شده است;نظامی براساس روایتی که درصفحه قبل ذکرشد,نظامی عادلانه است;ازسوی دیگر خداوند وعده داده است که هرکس را به آنچه که استحقاق دارد,برساند و حق کسی را ضایع نگرداند وبه عدل رفتارکند.

    اما آنچه در ذهن من نقش بست این بود که: زندگی انسان در دنیا به گونه ای است که امکان تحقق این وعده را نمی دهد.

    برای این طرز تفکر هم دلایل زیر را داشتم: ـــ عمرانسان در دنیا محدود است.

    عموم انسانها هم پیش ازآنکه نتیجه کار خودرا به طورکامل ببینند,از دنیا می روند.

    ـــ پاداش بسیاری از اعمال ,مانند پاداش کسی که درراه خدا شهید شده است , به علت حضور نداشتن در دنیا امکان پذیر نیست.

    ـــ پاداش کسی که به جمع زیادی ازانسانها خدمت کرده است, با توجه به عمرمحدودی که دارد در این دنیا میسر نیست.

    ـــ مجازات کسانی که به دیگران ستم کرده اند- برای مثال, کسانی را به قتل رسانده اند- دراین دنیا عملی نیست.

    ـــ بسیاری ازاستعدادها به علت ستم دیگران,فرصت شکوفایی پیدا نمی کنند وتلف می شوند.در این دنیا نه تنها تییعن میزان چنین جرم هایی ممکن نیست و مرجعی برای رسیدگی وجود ندارد بلکه تعیین افراد مقصر و میزان تقصیر آنها نیز ممکن نیست.

    اینها خلاصه آنچه بود که به ذهن من رسید وآنچه در پاسخ توانستم به خود بدهم این موارد بود: اولا:دنیا به گونه ای است که انسانها نمی توانند نتیجه کارخود رادرآن به طورکامل دریافت کنند.

    ثانیا:ظلم هایی که برخی از انسانها بردیگران روا داشته اند,دراین دنیا قابل جبران نیست.

    برپایه این تصورات ذهنی به خود پاسخ دادم: درست است که دنیا برپایه عدل بنا شده است اما آنقدرمحدوداست که نمی توان تمام جلوه های عدل الهی رادر آن دید واز طرفی چون بایدانسانها برای به نمایش گذاشتن عدل الهی به پاداش وجزای خود برسند پس حتمابایدجهان نامحدود دیگری وجود داشته باشد تاهم عدل الهی معنا یابد وهم حکمت الهی.

    (( آنچه در انجا ثبت شد شاید به طورکامل بازگوی حقیقتی چنین ژرف نباشداما ما به درگاه ایزد تعالی امید داریم تاهمین کارکوچک وظریف دریچه ای بگشاید به آنچه که باید درموردش بیشتر دانست وروزنه ای شود برای گام برداشتن و تلاش به سوی فردایی درخشان تر.)) فهرست...

    صفحه چراباید به زندگی باز پسین بیاندیشیم(مقدمه)-------------------------------------- 3 رابطه انسان با معاد------------------------------------------------------------ 4 نقش ایمان به معاد درزندگی---------------------------------------------------- 5 تاثیرایمان به معاد دراندیشه واخلاق--------------------------------------------- 5 تحلیلی از معمای مرگ--------------------------------------------------------- 7 امکان تجدید حیات مردگان------------------------------------------------------ 8 لازمه عدل خدا برپا کردن قیامت است------------------------------------------- 9 راستگویان از قیامت خبرمی دهند------------------------------------------------ 10 رستاخیزدرکجاخواهد بود-------------------------------------------------------- 10 قیامت بزرگ است-------------------------------------------------------------- 11 استخوانهای پوسیده چطورزنده می شوند------------------------------------------ 12 دیدگاههای شخصی-------------------------------------------------------------- 13 90اسم ازاسامی قرآن ازدیدگاه قرآن---------------------------------------------- 16 منابع--------------------------------------------------------------------------- 23 منابع...

    ((معاد درنگاه عقل ودین)) اثرمحمد باقرشریعتی ((معاد )) اثر آیت اله سیدعبدالحسین دستغیب ((معاد وجهان پس ازمرگ )) اثرآیت اله مکارم شیرازی ((معاد جسمانی یا سیرالمنازل)) اثرسیدعلی اکبرحسینی

کلمات کلیدی: جهان پس از مرگ - معاد

عقيده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کيفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنيت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنيت اثر اجتماعى آن است، اينک پيرامون آرامش روانى و آثار فردى عقيده به معاد بحث ميکنيم. بشر هر چند در پرتو قدرت صنع

آيا انسان به جز زندگى مادى دنيوى، زندگى ديگرى دارد؟ آياغير از عالم دنيا، عالم يا عوالم ديگرى به نام جهان يا جهانهاى‏پس از مرگ وجود دارد؟ آيا انسان موجودى تک‏ساحتى و يک‏بعدى است‏که بر اين کره خاکى همچون گياهى مي‏رويد و مي‏خشکد و مي‏پوسد وچيزى جز همين

تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباًَ جزء اجتماعی‌ترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته‌اند که کار نیمه‌تمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفته‌اند که بزرگ‌ترین تکلیف تاریخ، کار بزرگ‌ترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت‌‌زدایی و الهیت‌زدایی ...

و او همان است که آسمان ها و زمین را در حالی که تخت [سلطنت] او بر آب بود در شش روز بیافرید... هود:7 عرش به معنای سقف و کنایه از قدرت و سلطنت است؛ و منظور از شش روز شش دوره است که هر دوره ممکن است میلیون ها و یا میلیاردها سال باشد؛ و شاید این شیوه خلقتْ علم و حکمت و قدرت و عظمت پروردگار را بهتر بنمایاند. درباره خلقت عالم چند مطلب مهم از قرآن فهمیده می شود: 1) منشأ آفرینش آب بوده ...

دید کلی آب شرط وجود حیات می‌باشد و اکثر قریب به اتفاق واکنشهای شیمیایی در محیط آبی صورت می‌گیرد. آب به علت پاره خواص ویژه اساسی نقش تنظیم کننده‌ای در طبیعت داشته و آن را در برابر تغییرات ناگهانی دما حفظ می‌کند. آب بعد از مصارف گوناگون (خانگی ، کشاورزی و صنعتی و …) تبدیل به پساب می‌شود. برای جلوگیری از آلودگی آب و محیط زیست توسط این پسابها باید راهکارهایی برا ی تصفیه و استفاده ...

مرگ در شعر سنتي مولوي مولوي عقيده داردکه تصور هرکس ا ز مرگ بنا بر تصويري است که از زندگي دارد: مرگ هرکس ا ي پسر همرنگ اوست پيش دشمن ،دشمن وبر دوست ،دوست پيش ترک آيينه را خويش رنگي است پيش زنگي آيينه هم زنگي است (مثنوي،ص413) به نظر مولوي ،هراسي که

ابوبکر محمد پسر زکرياي رازي فيلسوف و عالم طبيعي و شيمي دان و پزشک بزرگ ايران عالم اسلامي و ملقب به جالينوس المسلمين از مفاخر مشاهير جهان و يکي از نوابغ روزگار قديم است. تولد او در اوايل شعبان سال 251 هجري در ري اتفاق افتاد و در همين شهر به تحصيلات خ

ابن سينا ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا که درمغرب زمين به ابن سينا ،معروف است .ازفيلسوفان بزرگي بشمارمي آيدکه جامع تمام علوم عصرخويش بود.شهرت ابن سينا به قدري است که بيشترممالک شرقي قصددارندبراي افتخاربه گذشته علمي کشورخويش اورابه خودمنتسب نمايند. ا

بخش شرقی امپراطوری روم همواره، چه از لحاظ اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، پیشرفته ترین بخش آن امپراطوری بود. اقتصاد بخش غربی هرگز بر اساس آبیاری استوار نبود، کشاورزی بخش غربی به گونه ای گسترده بود که انگیزه ای برای مطالعه نجوم فراهم نمی آورد. در واقع غرب با اندکی نجوم، کمی حساب عملی، و کمی دانش اندازه گیری که تکافوی تجارت و مساحی را می کرد، از عهده کارهای خود به خوبی برمی آمد، اما ...

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ معاد شناسي مقدمه : سپاس‌ و حمد بي‌اندازه‌ و قياس‌ از ويژگيهاي‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءکرام‌، خداي‌ منّان‌ است‌ که‌ بشر را بعد از آفرينش‌ و هدايت‌ تکوينيّه‌ به‌ خلعت‌ حرکت‌ بسوي‌ کمال‌

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول