دانلود مقاله معارف

Word 120 KB 15731 28
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نکوهش تکبر و خودپسندی شیطان
    شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است.

    دچار تعصب و غرور شد.

    پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصب‌ها و سر سلسله متکبران است.

    که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا در افتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد.

    آیا نمی‌نگر که خدا به خاطر خود بزرگ‌بینی ، او را کوچک ساخت؟

    و به جهت بلند پروازی او را پست و خوار گردانید، پس او را در نیا طرد شده، و آتش جهم را در قیامت برای او مهیا فرمود؟


    آزمایش درمان تکبری: خداوند اگر اراده می‌کرد، آدم را از نوری که چشم‌ها را خیره کند و زیباییش عقل‌ها را مبهوت سازد.

    و عطر و پاکیزگی‌اش حس بویایی را تسخیر کند، می آفرید، که اگرچنین می‌کرد گردن‌ها در برابر آدم فروتنی می‌کردند، و آزمایش فرشتگان برای سجده آدم آسان بود.

    اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می‌کند، تا بد و خوب تمیز داده شود، و تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید، و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند.

    پس از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید زیرا اعمال فراوان و کوشش‌های مداوم او را با تکبر از بین برد.

    او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص می‌باشد از سال‌های دنیا یا آخرت است.

    اما با ساعتی تکبر همه را نابود کرد.

    چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟



    هشدار از دشمنی‌های شیطان
    ای بندگان خدا!

    از دشمن خدا پرهیز کنید.

    مبادا شما را به بیماری خود مبتلا سازد، و با ندای خود شما را حرکت درآورد، و با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد!

    به جانم سوگند!

    شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما بر چله‌ کمان گذارده و تا حد توان کشیده و از نزدیک‌ترین مکان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفت: «پروردگارا به سبب آن که مرا دور کردی دنیا را در چشم‌هایشان جلوه می‌دهم و همه را گمراه خواهم کرد» .


    اما تیری در تاریکی‌ها و سنگی بدون نشانه‌ روی رها ساخت، گرچه فرزندان خودپسندی، و برادران تعصب و خودخواهی و سواران مرکب جهالت و خودپرستی، او را تصدیق کردند.


    افراد سرکش شما تسلیم شیطان شدند و طمع ورزی او در شما کارگر افتاد و این حقیقت بر همه آشکار گردید.

    و حکومت شیطان بر شما استوار شد، و با لشگر خویش به شما را با فرود کردن نیزه در چشم‌ها، بریدن گلوها ، کوبیدن مغزها پایمال کرد.

    تا شما را به سوی آتشی بکشاند که از پیش مهیا گردید.


    پس شیطان بزرگ‌ترین مانع برای دینداری و زیانباراترین و آتش افروزترین فرد برای دنیای شماست!

    شیطان از کسانی که دشمن سرسخت شما هستند و برای درهم شکستن‌شان کمر بسته‌اید خطرناک‌تر است.

    مردم !

    آتش خشم خود را بر ضد شیطان به کار گیرید، و ارتباط خود را با او قعط کنید.

    به خدا سوگند شیطان بر اصل و ریشه شما فخر فروخت و برحسب و نسب شما طعنه زد و عیب گرف و با سپاهیان سواره خود به شما هجوم آورد و با لشکر پیاده راه شما را بست که هرکجا شما را بیابند شکار می‌کنند و دست و پای شما را قطع می‌کنند نه می‌توانید با حیله و نقشه آنها را بپرا کنید و نه با سوگندها قادرید از سر راهتان دور کنید.

    زیرا کمین گاه شیطان ذلت‌آور، تنگ و تاریک، مرگ آور، و جولانگاه بلا و سختی‌هاست، پس شراره‌های تعصب و کینه‌‌های جاهلی را در قلب خود خاموش سازید.

    که تکبر و خودپرستی در دل‌ مسلمان از آفت‌های شیطان، غرورها و کشش‌ها و وسوسه‌های اوست.

    تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید و حلقه‌های زنجیر خود بزرگ بینی را از گردن باز کنید و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد.

    و شما همانند قابیل نباشید که بر برادرش تکبر کرد، خدا او را برتری نداد.

    خویشتن را بزرگ می‌پنداشت و حسادت او را به دشمنی وا داشت تعصب آتش کینه در دلش شعله‌ور کرد.

    و شیطان باد کبر و غرور در دماغش دمید و سرانجام پشیمان شد و خداوند گناه قاتلان را تا روز قیامت برگردن او نهاد.

    پرهیز از تکبر و اخلاق جاهلی: آگاه باشید !

    در سرکشی و ستم زیاده‌روی کردید، و در زمین در دشمنی با خداوند فساد به راه انداختید، و آشکارا با بندگان خدا به نبرد پرداختید.

    خدا را !

    از تکبر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کنیه و رشد وسوسه‌های شیطانی است، که ملت‌های گذشته و ملت‌های پیشنی را فریب داده است، تا آنجا که در تاریکی‌های جهالت فرو رفتند،‌و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند، و به آسانی به همان جایی که شیطان می‌خواست کشانده شدند.

    کبر و خودپسندی چیزی است که قلب‌های متکبران را همانند کرده تا قرن‌ها به تضاد و خونریزی گذراندند، و سینه‌ها از کینه‌ها تنگی گرفت.

    پرهیز از سران متکبر و خودپسند: آگاه باشید زنهار !

    زنهار از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان آنان که اصل و حسب خود می‌نازند و خود را بالاتر از آنچه که هستند می‌پندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت می‌هند و نعمت‌های گسترده خدا را انکار می‌کنند تا با خواسته‌های پروردگاری مبارزه کنند و نعمت‌های او را نادیده انگارند آنان شالوده تعصب جاهلی و ستون‌های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.

    پس از خدا پروا کنید و با نعمت‌های خدادادی درگیر نشوید، و به فضل و بخشش او حسادت نورزید و از فرومایگان اطاعت نکنید آنان که تیرگی‌شان را با صفای خود نوشیدید و بیماری‌شان را با سلامت خود در هم‌آمخیته‌اید و باطل آنان را با حق خویش مخلوط کرده‌اید در حالی که آنان ریشه همه فسق‌ها و انحرافات و همراه انواع گناهانند.

    شیطان آنها را برای گمراه کردن مردم مرکب‌های رام قرار داد و از آنان لشکری برای هجوم به مردم ساخت و برای دزدین عقل‌ها و داخل شدن در چشم‌ها و گوش‌های شما آنان را سخنگوی خود برگزید.

    که شما را هدف تیرهای خویش و پایمال قدم‌های خود و دستاویز وسوسه‌های خود گردانید.

    ضرورت عبرت از گذشتگان: مردم از آنچه که بر ملت‌های متکبر گذشته از کیفرها و عقوبت‌ها و سختگیری‌ها و ذلت و خواری فرود آمده عبرت‌گیرید.

    و از قبرها و خاکی که بر آنچه ره نهادند.

    و زمین‌هایی که با پلهوها بر آن افتادند پند پذیرید.

    و از آثار زشتی که کبر و غرور در دل‌ها می‌گذارد به خدا پناه ببرید، همانگونه که از حوادث سخت به او پناه می‌برید!

    اگر خدا تکبر ورزیدن را اجازه می‌فرمود حتماً به بندگان مخصوص خود از پیامبران و امامان اجازه می‌داد در صورتی که خدای سبحان تکبر و خودپسندی را نسبت به آنان ناپسند و تواضع و فروتنی را برای آنان پسندید که چهره بر زمین می‌گذارند و صورت‌ها برخاک می‌مالند، و در برابر مومنان فروتنی می‌کنند و خود از قشر مستضعف جامعه می‌باشند که خدا آنها را با گرسنگی آزمود و به سختی و بلا گرفتارشان کرد و با ترس و بیم امتحانشان فرمود و با مشکلات فراوان خالصشان گردانید پس ما و فرزند را دلیل خشنودی یا خشم خدا ندانید که نشانه ناآگاهی به موارد آزمایش و امتحان در بی‌نیازی و قدرت است، زیرا خداوند سبحان فرمود: «آیا گمان می‌کنند مال و فرزندانی که به آنها عطا کردیم به سرعت نیکی‌ها را برای آنان فراهم می‌کنیم؟

    نه آنان آگاهی ندارند.» فلسفه آزمایش‌ها پس همانا خداوند سبحان بندگان متکبر را با دوستان خود که در چشم آنها ناتوانند می‌آزماید؛ وقتی که موسی بن عمران و برادرش هارون بر فرعون وارد شدند.

    و جامه‌های پشمین به تن و چوب دستی در دست داشتند، و با فرعون شرط کردند که اگر تسلیم پرودرگار شود حکومت و ملکش جاودانه بماند و عزتش برقرار باشد، فرعون گفت: «آیا از این دو نفر تعجب نمی‌کنید که دوام عزت و جاودانی حکومتم را به خواسته‌های خود ربط می‌‌دهند.

    در حالی که در فقر و بیچارگی به سر می‌برند؟

    اگر چنین است چرا دستبندهای طلا به همراه ندارند؟

    این سخن را فرعون برای بزرگ شمردن طلا و تحقیر پوشش لباسی از پشم گفت».

    غرور علم ناقص همان طوری که انسان گاهی به مال خود مغرور می‌شود و جنون ثروت او را می‌گیرد، خیال می‌کند مال و ثروت که به چنگ آورده او را از همه چیز بی‌نیاز می‌کند و می‌تواند او را در دنیا مخلد سازد (یحسب ان ماله اخلده)، یا گاهی به جاده و مقام خود مغرور می‌شود، جنون جاه و مقام بر مغزش مستولی می‌گردد، به طغیان و فساد در روی زمین می‌پردازد، کوس «انا ربکم الاعلی» می‌زند، همین طور هم گاهی غرور علم بر انسان مسلط می‌شود و یک نوع جنون بر او مستولی می‌کند؛ با این فرق که جنون ثروت و قدرت، از ثروت زیاد و قدرت زیاد پیدا می‌شود و جنون علم، از علم کم و ادراک ضعیف می‌گویند هر چیزی وجود ناقصش بهتر است از عدم محض، گر علم که هیچ نداشتنش از ناقص داشتن بهتر است؛ زیرا اعلم ناقص جنون‌آور و سکرآور و مست کننده‌ است، البته مال و جاه و هم جنون‌آور و سکر آورند.

    اما جنون اینها از زیادی پیدا می‌شود برخلاف سکر علم و جنون علم که از کمی و نقص آن برمی‌خیزد نه از زیادی، و همین سکر و مستی منشا تکذیبهای به حقایق می‌شود.

    در اینجا یک حدیث دیگر از امام صادق سلام‌علیه نقل کنم.

    کبر ورزیدن : از گناهانی است که در قرآن مجید وعده عذاب داده شده است در سوره زمر می‌فرماید «آیا نیست در دوزخ آرامگاه تکبر‌کنندگان» یعنی بلی جای ایشان دوزخ است و نیز می‌فرماید درآئید بدرهای دوزخ در حالیکه در آن همیشگی باشید پس بد جایگاهی است دوزخ برای تکبرکنندگان و در سوره مومن می‌فرماید: اینچنین مهر می‌کند خداوند بر هر دل تکبر کننده سرکش که خود از دیگری برتر داند تا بدان مهر و نشانه شناخته شود و آیات وارده در موضوع تکبر بسیار است و تذکر به آیاتی که درباره کبر ورزیدن شیطان رسیده کافیست که بواسطه این عمل رجیم و ملعون و مبتلا بعذاب همیشگی گردید چنانچه در سوره البقره می‌فرماید: «شیطان به آدم سجده نکرد و تکبر نمود و از کافرین گردید».

    حضرت امیرالمومنین (ع) در ضمن خطبه‌‌ای می‌فرماید «ازآنچه از کار خدا درباره ابلیس شد عبرت بگیرید زمانیکه باطل کرد عمل دراز وجود وجهه بی‌اندازه‌اش را در حالیکه خدا را در ظرف شصت‌ هزار سال عبادت کرده بود و معلوم نیست آیا از سالهای دنیوی بوده یا از سالهای اخروی (که هر روش هزار سالست) بسبب کبر یک ساعت که با آدم نمود پس کیست پس از ابلیس که از عذاب خدا سلامت بماند که بمثل معصیت او اقدام کرده باشد اینطور نیست که خداوند آدمی را داخل بهشت کند به امریکه سبب بسبب آن از بهشت ملکی را بیرون کرد و جز این نیست که حکم خداوند در حق اهل آسمان و زمین یکی است و میان خدا و کسی از خلقش رخصتی نیست در مباح ساختن چیزیکه خاصه اوست که حرام گردانیده است آنرا بر تمام عالمیان» (یعنی کبریائی و بزرگواری) و پس از کلماتی چند می‌فرماید: «مانند قابیل که بر برادر خود هابیل بدون آنکه خداوند مزیتی بر او قرار داده باشد تکبر کننده نباشید تنها بزرگ دانستن خود او را گرفت از عداوتیکه از حسد ناشی می‌شد و از آتش غضب حمیت و عصبیت در قلبش آتش زد در دماغش از باد کبر و نخوت دمید چنان کبری که به پشیمانی همیشگی مبتلایش کرد و گناه تمام قاتلها تا روز قیامت او را گرفت» خلاصه قابیل بواسط تکبری که ببرادریش نمود ببدبختی همشگی و سخت‌ترین عذابها مبتلا گردید.

    پس از جمللاتی چند می‌فرماید: «از آنچه با متهائیکه پیش از شما تکبر نمودند رسید عبرت بگیرد از غضب وانتقام الهی و عقوبتها و عذابهای او پند بگیرید بجاهای صورتهایشان در قبرها و جاهای افتادن پهلوهایشان، و پناه بخدا ببرید از اسبابیکه کبر می‌آورد چنانکه از حوادث روزگار به او پناه می‌برید».

    کبر و تکبر و اقسام آن کبر حالتی است که در انسان از خودبینی پدید می‌آید که خود را بالاتر و بزرگتر از دیگری (یا دیگران) می‌داند و ظاهر ساختن این حالت را در گفتار و کردار تکبر می‌گویند و بر سه قسم است کبر در برابر خدا و کبر در برابر پیغمبر و امام و کبر با مردم.

    کبر در برابر خدا دارای انواعی است گاهی انسان جاهل و مغرور را حالتی دستی می‌دهد که در آن حال خود را مستقل دانسته هستی و تمام شئون خود را از خودش می‌داند و حاضر نیست خود را مخلوق و زیر دست و تحت تدبیر و تربیت خدا بداند و بزبان حال و قال می‌گوید منم که چنین کردم و چنان خواهم کرد و در اثر توانائی محدود ظاهری و مستی مال و جاه، خدائی و پروردگاری آفریدگار را تصدیق ندارد و ظلمت کفر تمام دلش را گرفته است.

    در قرآن مجید می‌فرماید «نیست در سینه‌های ایشان مگر کبر و سرکشی که به آن نخواهند رسید (و به مقتضای آن یعنی نه در دنیا و نه آخرت ببزرگی و غالب شدن برحق نخواهد رسید) و در جای دیگر می‌فرماید: «کسانیکه سرای دیگر را باور نمی‌کنند دلهایشان انکار کننده است و ایشان تکبر‌کنندگان».

    گاهی این غرور و نخوت و کبر شدیدتر شده و از خودش تجاوز می‌کند و درباره دیگران هم دعوی ربوبیت و آلوهیت می‌کند و می‌گوید من فلان جمعیت را اداره می‌کنم و آنها تحت تصرف و تربیت منند چنانچه فرعون احمق می‌گفت من پروردگار بزرگتر شمایم و برای مدعای خودش دلیل می‌آورد که «آیا برای من سلطنت و تصرف در ملک مصر نیست و جمیع شئون این مملکت که از آن جمله جریان نهرها از زیر قصرهای من است آیا مال من نیست.» و گاهی می‌گفت غیر از خودم برای شما خدائی سراغ ندارم.

    و مانند نمرود بدبخت که حتی زندگانی و مرگ را از خودش می‌دانست و می‌گفت «من زنده می‌کنم و می‌میرانم».

    و دلیلش این بودکه دو نفر مقصر را از زندان آوردند یکی را کشت و دیگری را زنده نگه داشت.

    گاهی نیز در اثر جهل و غرور از بندگی و اطاعت او امر و نواهی خداوند تکبر می‌کند هرچند منکر خدا نیست چنانچه در سوره نساء می‌فرماید اباء و امتناع ندارد مسیح(ع) و ملائکه مقربین که بنده خدا باشند و کسیکه از بندگی خدا امتناع ورزیده و تکبر و سرکشی کند پس بزودی همگی ایشانرا بسوی خود جمع فرماید پس آنهائیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته بجا آوردند و کارهای شایسته بجا آورند پس مزدهایشانرا بایشان تمام می‌دهد و از فضل خود به آنها زیاده‌ می‌دهد اما آنهائیکه زیر بار اطاعت و بندگی او نرفته تکبر و سرکشی کردند پس آنها را عذاب می‌فرماید عذاب دردناکی.

    در حقیقت تر عبادت و اطاعت از روی کبر و سرکشی کفر وانکار الوهیت و ربوبیت خداوند است که او را سزاور ستایش و پرستش نمی‌داند زیرا کسیکه خود را ببندگی و خدا را بخدائی شناخت و خود و جمع شئونش را مخلوق و مربوب او دانست محالست در برابر او گردنشگری کند و اگر گناهی از چنین کسی سر زند و امر خدای را مخالف کند در اثر غفلت و غلبه شهوت و هوای نفس است نه انکار ربوبیت و کبر در مقال خدا ـ چنانچه حضرت سجاد (ع) در دعای ابوحمزه عرض می‌کند خداوندا زمانیکه ترا گناه کردم منکر خدائی تو نبودم و امر ترا خوار و کوچک نشمردم و وعده عذاب ترا سبک نگرفتم و خود را از روی سرکشی در معرض قهر تو قرار ندادم لکن گناهی بود که از من سر زد و نفسم برایم جلوه داد و فریبم داد و هوای بر من غالب شد».

    هرگناهیکه از روی کبر و سرکشی باشد قابل آمرزش نیست زیرا شاهد بر کفر صاحبش می‌باشد و از اینجا کفر ابلیس ظاهری می‌گردد چون امر خدای را که سجده به آندم بودن از روش سرکشی ترک کرد و گفت «هرگز برای بشری که او را از خاک آفریدی سجده نمی‌کنم و خداوند در پاسخش فرمود «نمی‌رسد ترا که در عالم بالا تکبر کنی بیرون شو که تو از پستهائی و نیز می‌فرماید: «ابلیس اطاعت مرا خدا را نکرد و تکبر نمود و از کافرها بود.» ترک دعا از روی کبر نیز کفر است: چنانچه دعا نکردن و ترک عبادت خدا اگر از روی کبر باشد یعنی خود را به او نیازمند نبیند نیز کفر و موجب خلود در آتش است در قرآن مجید می‌فرماید: و گفت پروردگارتان که مرا بخوانید تا شما را پاسخ گویم جز این نیست آنانکه از پرستش من سرکشی کنند زود باشد که در دوزخ درآیند درحالیکه ذلیل و خوار شده گانند.

    در تفسیر کاشفی می‌نویسد مراد از دعاء سوال یعنی بخواهید که حزانه من مالامالست و کرم من بخشنده آمال ـ کدام گدائیست که نیاز پیش آورده و نقد مراد بر کف امیدش ننهادم وکدام محتاج زبان سؤال گشاد که رقعه حاجتش را بتوقیع اجابت متوشح نساختم.

    بر آستان ارادت که سر نهاد شبی که لطف دوست برویش دریچه‌ای نگشود و چون حقیقت دعا یعنی سؤال در حال احتیاج از روی عجز و انکسار از حضرت آفریدگار، همان عبودیت و پرستش خداوند است پس کسیکه از روی کبر ترک دعا کند یعنی خود را نیازمند او نداند خدا را سزاوار پرستش ندانسته و آن کفر محض و موجب خلود در آتش است.

    حضرت سجاد (ع) عرض می‌کند پرودگارا سوال کردن از حضرتت را عبادت نامدید (زیرا عبادت آشکار کردن نهایت ذلت بدرگاه خداوند و بالاترین اقسام آن سوال کردن از اوست که احتیاج و خضوع ودلشکستگی) و عبادت نکردن را استکبار نامیدی (زیرا ترک سوال از خداوند ظاهر ساختن بی‌نیازی خود از خداوند و اقرار نکردن باینکه همه چیز از اوست و حل هر مشکلی بدست توانای اوست) و در جای دیگر می‌فرماید «محبوب‌‌ترین بندگان نزد توکسی است که تکبر رها کند و از اصرار بر گناه دوری نماید و استغفار را ملازم باشد و من بسوی تو بیزاری می‌جویم از اینکه تکبر کنم و ترا نخوانم» تکبر نسبت بحرمات خدا.

    از انواع تکبر با خدا تکبر کردن در برابر اموریستکه بخدا نسبت دارد و از حرمات الهیه است مانند اوامر و نواهی خدا و مانند ماههای حرام مخصوصاً ماه مبارک رمضان و مانند بیت‌الله الحرام و مشاهد مشرفه بلکه عموم مساجد چون در قرآن مجید بطورکلی مساجد را بخودش منسوب فرموده است پس تکبر در برابر هریک از این امور اگر متضمن هتک آنها باشد قطعاً حرام و گناه کبیره است و در حقیقت تکبر با خداوند است.

    در سوره مائده می‌فرماید: «ای کسانیکه ایمان آورده‌اید حلال ندانید ترک حرمت و تعظیم شعائر خدای را» یعنی اموریکه بخدا منسوب است و از نشانه‌های اوست احتراامش را نگهدارید.

    تکبر ذلت دنیا و آخرت می‌آورد: از آثار تکبر در برابر حرمات الهی بلکه جمیع اقسام تکبر ذلت و خواری در دنیا و آخرت است چنانچه از آثار تواضع زیاد شدن عزت و شرف در دنیا و آخرتست.

    پیغمبر اکرم (ص) می‌فرماید: هرکس برای خدا فروتنی کند خداوند او را بلند می‌کند و هرکس تکبر کند خدا او را پست می‌فرماید.

    تواضع سر رفعت افرازدت تکبر بخاک اندر اندازدت در شرح صحیفه از عمر بن شبیه نقل می‌کند که گفت در شرح صحیفه از عمربن شبیه نقل می‌کند که گفت در مکه معظمه بین صفا و مروه بودم مردیرا دیدم سوار بر اشتری است و غلامانش مردم را از اطرافش دور می‌کردند و مزاحمت می‌کردند پس از چندی داخل بغداد شدم مرد پژمرده ایرا با پای برهنه و ژولیده با موهای درازدیدم به او نگریستم بمن گفتم چرا اینطوری بمن می‌نگری؟

    گفتم ترا شبیه می‌بینم به مرد متکبری که بین صفا و مروه متکبرانه سعی می‌کرد و چنین و چنان می‌نمود گفت من همان مردم گفتم چه شد که به این روزگار سیاه افتاده‌ای؟

    گفت: در جائیکه همه مردم آنجا فروتنی می‌کنند من تکبر کردم پس خداوند پست کرد مرا در جائیکه همه مردم بلند پروازی می‌کنند (یعنی در بغداد).

    کبر در مقابل پیغمبر و امام: کبر در مقابل پیغمبر وامام آنست که خود را برابر یا بالاتر از ایشان دانسته و حاضر برای تسلیم و انقیاد و فرمانبرداری از ایشان نباشد مانند فروعونیان که به حضرت موسی‌(ع) و هارون (ع) تکبر نموده و می‌گفتند: «آیا ایمان بیاوریم بدو بیشری که مثل ما هستند و بر ما برتری ندارند» و مانند دیگران که به پیغمبران می‌گفتند: «نیستند شما مگری بشری مثل‌ ما و برما امتیازی ندارید» با اینکه می‌گفتند «چرا ملائکه بر ما نازل نشده (یعنی چون ما از پیغمبر بالاتریم باید ملک بر ما نازل شود) یا انیکه «ما پروردگارمان را ببینیم بتحقیق سرکشی نمودند در نفسهای خود و از حد گذرانیدند تجاوز بزرگی» و از قول حضرت نوح می‌فرماید: «پروردگار هرگاه ایشانرا می‌خوانم که روبتو آورند تا آنها را بیامرزی انگشتان خود را در گوشهایشان فرو می‌کنند تا صدای مرا نشنوند و لباس‌هایشانرا بخود می‌پیچند و اصرار می‌ورزند و تکبر می‌کنند تکبری زیاد از حد»‌.

    و مانند تکبر کردن قریش در برابر حضرت محمد(ص) که می‌گفتند جوانی یتیم است و چون مال و جاه ندارد سزاوار پیغمبری نیست چرا قرآن برکسی که جلال ظاهری دارد (مانند ولیدبن مغیره و ابومسعود ثقفی) نازل نگردید تا ما او را پیروی کنیم.

    و در حقیقت کبر با پیغمبر و امام، کبر با خداست چنانچه تکبر با نمایندگان پیغمبر وامام واطاعت نکردن از ایشان در جهت نمایندگی آنها تکبر در برابر پیغمبر وامام بلکه خداست بنابراین علماء عاملین و فقهای راشدین که در این زمان نواب عامه و نمایندگان حضرت حجه عجل‌الله تعالی فرجه می‌باشند اگر کسی با آنها تکبر کرد (در مقام اطلاعات احکام) یا به ایشان اهانت نمود و آنچه را از احکام الهیه بیان کردند اطلاعات نکرد و بزبان حال و قال گفت شما کیستند که من از شما پیروی کنم یقیناً با پیغمبر و امام تکبر نموده و بفرمایش حضرت صادق(ع) در حد شرک بخداست.

    تکبر بعالم تکبر پیغمبر (ص) است: پیغمبر اکرم (ص) می‌فرماید زینهار عالمی را تکذیب نکنید و بر او رد نمائید و او را دشمن ندارید و دوستش بدارید زیرا وستی علماء نشانه اخلاص و دشمنی ایشان نشانه نفاقست آگاه باشید هرکسی عالمی را خوار کند مرا خوار نموده و هر که مرا خوار کند خدای را خوار کرده و هر که خدا را خوار کند جایش در دوزخ است، آگاه باشید هرکس عالمی را گرامی بدارد مرا گرامی داشته و هرکه مرا گرامی داشت خدای را گرامی داشته و هر که خدای را گرامی دارد رجوعش به بهشت است.

    متکبرینی که در آتشند: باید دانستکه آیات و روایاتیکه دلالت بر خلود متکبرین در جهنم دارد مراد این دو مرتبه از کبر است بعنی کبر با خدا و کبر با پیغمبر (ص) و امام (ع) زیرا چنانچه ذکر شد این دو مرتبه از کبر برگشتن بانکار و نداشتن ایمان به خداوندی آفریدگار است و شکی نیست که هرکس بدون ایمان بمیرد همیشه در آتش است.

    شهید در کتاب قواعد می‌فرماید کبر معصیت است و اخباریکه درباره آن رسیده بسیار است از‌آنجمله پیغمبر (ص) می‌فرماید هرگز داخل بهشت نمی‌شود کسیکه هموزن ذره از کبر در دلش باشد سپس می‌فرماید مراد کبری است که منتهی بکفر شود (یعنی کبر با خدا و پیغمبر (ص)) و اگر مراد غیر از این باشد یعنی کبر با سایر مردم پس معنی حدیث چنین است که هرگز متکبر همراه مومن متواضع به بهشت نمی‌رود بلکه پس از اینکه مدتی در آتش معذب شد.

    (پایان فرمایش شهید).

    توجیه اولی بهتر است و شاهد آن حدیثی است که محمدبن‌ مسلم از حضرت صادق(ع) روایت نموده که فرموده هرکس هموزن دانه خردلی کبر در دلش باشد بهشت نمی‌رود گوید من گفتم «انا‌الله و انا الیه راجعون» امام (ع) فرمود چرا آیه استرجاع خواندی؟

    گفتم برای آنچه از شما شنیدم فرمود آنطوریکه تو پنداشتی نیست همانا مقصود من جحود و انکار است ثانیاً فرمود همانا آن عبارت از جحود و انکار خدا و پیغمبر یا اما مباشد اما کبر در برابر مردم با داشتن ایمان پس‌طوری نیست که هیچوقت نجاتی از آتش برایش نباشد).

    کبر با بندگان خدا قسم سوم کبر با مردم است باینکه خود را بزرگ و دیگر آنرا کوچک شمرده برآنها بزرگی بفروشد و خود را برتر از آنها قرار دهد و از مساوات با آنها بدش بیاید، در راه رفتن بر آنها مقدم شود در مجالس بالا دست همه بخواهد بنشیند و توقع سلام و کوچکی کردن از همه دارد اگر کسی او را نصحیت کند متفرقه می‌شود و نمی‌پذیرد و اگر حرف باطلی بزند و برآورد کنند خشمناک می‌شود و اگر چیزی یاد کسی بدهد رفق نمی‌کند و منت برطرف می‌گذارد و توقع خدمتگزاری از او دارد و بالجمله خود را فوق مردم بداند و قرار دهد چنانچه خود را از حیوانات بالاتر و بتر می‌بیند و اگر مال یا منصبی دارد حاضر نیست با فقراء و ضعفاء در نماز جماعت و اجتماعات دینی و غیره شرکت نماید در حقیقت چنین شخصی خود را در صفت ویژه خدا یعنی عظمت و کبریائی شریک او قرارداده است چنانچه ذکر شد مانند غلام سلطانیکه تاج سلطنتی را بر سر بگذارد و برتخت سلطنتی بنشیند چنین بنده بیحیائی سزاوار قهر و غضب است و جمیع عقلا او را سرزنش می‌کنند و چون تمام افراد بشر بنده خدایند و در این جهت همه مساوی و برابرند پس اگر یکی از آنها دیگر آنرا پائین‌تر از خود دانسته و بر آنها کبریائی کند با خداوند در چیزیکه تنها سزوار اوست منازعه کرده است.

    حضرت صادق (ع) می‌فرماید «کبر آنستکه مردم را کوچک بدانی و خوارشماری و حق را سفاهت بدانی مجلسی می‌فرماید یعنی در برابر حق نادانی و سفاهت کند و آنرا نپذیرد یا اینکه حق را سبک گیرد و قدر آنرا نداند.

    پیغمبر اکرم (ص) می‌فرماید: «بزرگترین مراتب کبر خوار شمردن خلق و سبک گرفتن حق است» یعنی حق را نادیده گرفته بر اهل آن طعنه زند.

    عمربن یزید بحضرت صادق(ع) عرض کرد من خوراک خوب می‌خورم و بوی خوش بکار می‌برم و برمرکب خوب سوار می‌شوم و غلام هم دنبال سرم هست آیا رویه تجبر و تکبر است تا آنرا ترک کنم؟

    امام (ع) سر بزیر انداخت و سپس فرمود همانا جبار ملعوق کسیست که مردم را خوار شمارد و حق را نادیده گرفتن را نمی‌فهمم فرمود «هرکس مردم را پست شمارد و بر آنها بزرگی کند او جبار است.» بخرج دادن دارائی نیز کبر است: از کبر بر خلق ثروت و مکنت و جاه را بخرج مردم دادن و برآنها جلوه کردن و فخر و ماهات نمودن است چنانچه در سوره قصص می‌فرماید: «بدرستی که قارون از قوم موسی بود پس ستم کرد (وی افزونی جست و تکبر کرد) برایشان پس بیرون آمد بر قوم خودش (روز شنبه) در آرایش (بر استر سفید که زین زرین داشت نشسته و جامه ارغوانی پوشیده و چهار هزار کس بهمین کیفیت همراه خودآورد و ثروت و جلال خود را در معرض نمایش برقوم خویش قرارداد) تا آخر حکایت که به زمین فرو می‌رود».

    در بحار مرویست که پیغمبر (ص) نهی فرمود کسی از روی خیلاء و تکبر راه برود و فرمود هر که جامه بپوشد و در آن جامه تکبر کند خدا او را از کنار آتش جهنم فرو برد و قرین قارون در دوزخ است زیرا او اول کسی است که خیلاء و تکبر کرد و خدا بسبب آن خانه‌اش را بزمین فرو برد و هر که اختیال کند در جبروت خدا با او منازعه کرده است و فرموده هر که بر فقیری بغی و تطاول کرده یا او را کوچک شمارد حقتعالی او را بقدر مورچه‌های کوچک بصور آدمی محشور می‌فرماید تا داخل دوزخ شود: متکبران دیوانگان حقیقی‌اند: و نیز در بحار نقل می‌کند پیغمبر اکرم(ص) بر جماعتی گذشتند که در یکجا جمع شده بودند حضرت پرسیدند برای چه اینجا جمع شده‌اید عرض کردند دیوانه‌ای در اینجا هست و حرکاتی می‌کند فرمود این مجنون نیست بلکه بمرض مبتلا شده است مجنونی که سزاوار است او را مجنون بگویند کسی است که در راه رفتن خود تبختر کند و بسبب خودبینی براست و چپ خود بنگرد و بر خود ببالد و دوش‌ها و پهلوهای خود را متکبرانه حرکت دهد و از خدا درخواست بهشت کند درحالی که مشغول معصیت خداوند باشد و مردم از شرش ایمن نباشند و امید خیر از او نداشته باشند انیست دیوانه.

    تزکیه نفس هم کبر از موارد کبر خود را پاک و صاحب مقام و درجه‌ای دانستن و بخرج دیگران دادن است در سوره نجم صریحاً از تزکیه نفس نهی می‌فرماید و در سوره می‌فرماید «آیا نمی‌نگری بکسای که تزکیه نفس خویش می‌کنند (مانند گروهی از یهوند که سوگند می‌خورند که ما از هر گناهی پاکیم) بلکه خداوند تزکیه و پاک می‌فرماید هرکه را بخواهد و برایشان ظلم نکند و از حقشان نکاهد و زیادتر از استحقاقشان عقوبتشان نفرماید باندازه فتیلی (فتیل رشته ضعیفی است که در میان هسته خرما است) بنگر ای محمد (ص) که چگونه بر خدا دروغ می‌بندد (چنانچه یهود می‌گفتند ما پاکیم و اهل بهشتیم و نصا را ادعا می‌کردند ما دوستان خدائیم و اهل بهشت مائیم) و بس است این دروغ بخدا بستن از حیث اینکه گناه ظاهر و آشکاریست.» گاهی تزکیه نفس بعلم است مثل اینکه یخرج مردم می‌دهد و می‌گوید من صاحب علوم کثیره‌ام فلان استاد و فلان بزرگ را دیده‌ام چندین سال زحمت در فلان علم کشیده‌ام گاهی تزکیه نفس بعبارت است مثلاً می‌گوید چندین سال شبها را احیاء داشته‌ام روزها روزه گرفته‌ام فلانی چندین برابر من مال دارد هنوز حج نرفته ولی من چند سفر حج و زیارت رفته‌ام و نظائر این جملات.

    گاهی نیز تزکیه نفس بطور ضمنی می‌شود نه صریحاً مثلاً گوید فلان شخص بمن ستم کرد مرد یا فلان مرض مبتلا شد یا گدا شد و غرضش اظهار کرامتی برای خودش هست یا اینکه می‌گوید من مستحاب الدعواه‌ام و بالجمله انواع کبر در افعال و اقوال زیاد است و بعضی از علمای اخلاق فرموده‌اند رذیله‌ای نیست مگر اینکه صاحب کبر ناچار باید دارا باشد تا عز خودش را نگهدارد مانند حسد، حقد غضب ، عجب، ریاء، کذب، غیبت و تهمت و غیره و نیست خلقی از اخلاق پسندیده مگر اینکه صاحب کبر از آن محروم است از ترس کم شدن عزش مانند تواضع، کظم غیظ، عفو، صدق، دوستی مؤمنین و نظایر اینها.

    و چون کمتر کسی از این مرض مهلک پاک است بلکه بربسیاری مشتبه گردیده و شاید خود را از این بیماری پاک می‌بینند در حالی که به آن مبتلایند علمای اخلاق نشانه‌هائی برای آن ذکر کرده‌اند که اگر کسی درخود دید بداند که از ریشه‌های این شجره خبیثه در قلب اوست و باید درصدد اصلاح خود برآید.

    نشانه‌های کبر 1- هنگامی که با امثال خود در مطلبی گفتگو می‌کند اگر حق بر زبانشان جاری شود در صورتی که پذیرفتن و اعتراف کردن به آن برایش گران باشد و اظهار بشاشت و خرمی نتواند کند معلوم است تکبر دارد.

    2- اگر در محافل و مجامع پائین‌تر از محلی که سزاوار نشستن اوست برایش گران باشد یا هنگام راه رفتن عقب همه قرار گرفتن با ریش گران باشد متکبر است.

کلمات کلیدی: معارف

چکیده این تحقیق که با عنوان بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری شهرستان ساوجبلاغ و تطبیق آن با آیین نامه انتصاب مدبران انجام شده است از نوع تحقیقات توصیفی می‌باشد . اهداف مد نظر تحقق 1- بررسی خصوصیات مدیران مدارس شهری شهرستان ساوجبلاغ و تطبیق آن با آیین نامه انتصاب مدیران . 2- ارائه پیشنهادها و راه حلهای مناسب به مسئولین به منظور بهبود فرایند مدیریت و آموزش مدیران . در ارتباط با ...

دکتر محمد رضا شفيعي کدکني شعر فارسى، به عنوان يکى از برجسته‏ترين و گسترده‏ترين آثار فرهنگِ بشرى، همواره موردِ ستايش آشنايانِ اين وادى بوده است. اين شعر، همان‏گونه که در حوزه مفاهيم و معانى ويژگيهايى دارد که آن را از شعر ديگر ملل امتياز مى‏بخشد، در

زندگي حجت‌الاسلام امام محمد غزالي به سال ??? هجري قمري در توس (طوس) از اعمال خراسان ديده به جهان گشود، دوران کودکي وتعاليم در زادگاه خود فرا گرفت. پدرش مردي از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم ، گذاران زندگي ميکرد. آنچه ميرشت در دکاني در بازار پ

مقدمه هنر خاتم‌سازی یکی از مهمترین هنر های دستی ایران است .این صنعت ارزش هنری فوق العاده زیادی دارد .سابقه خاتم‌سازی درایران از زمانهای خیلی قدیم بوده است .به طورکلی ابتدا باید دید خاتم چیست و خاتم‌ساز یا خاتم‌کار چه کسی است. تعریف خاتم خاتم ترکیبی است از چند ضلعی‌های منظم با تعداد اضلاع متفاوت که با استفاده از مواد اولیه گوناگون در رنگ‌های مختلف تشکیل می‌شود. پنج ،شش ف هشت یا ...

مقدمه قبل از ورود به مطلب لازم است که با مراجعه به فرهنگ ها و دایره المعارف ها معنی این واژه ها را تعریف کنیم : مرحوم دکتر محمد معین ، ادیب و پژوهنده سالیان گذشته در اثر ارزشمند خود – فرهنگ فارسی – کلمه روناس را چنین تعریف می کنند : روناس = rounas - یا runas (رویناس – روغناس – روین – رودن – رودنک )اسم گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر ، دارای برگهای نوک تیز و گل ...

دکتر علی شریعتی 29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار ...

عاشق ورنه و نظر بازم و می گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام عوام عیب ام کنند که عاشقی همه عم کدام عیب که سعدی همین هنر دارد با گذر از مکتب ها و سبک های فکری فرهنگی و با همه تعاریفی که متفکران و فیلسوفان از هنر و عوالم هنری کرده اند: هنر، شاید به دلیل بازگشت اش به حس انسانی و شاید به خاطر تکیه اش بر شهود و مکاشفه کارآیی بسیار در انتقال تجربه های درونی و باطنی زندگی آدمی ...

چکیده: مدیریت اسلامی باید با جهت گیریهای دینی همراه باشد. جهت گیریهای دینی در مدیریت اسلامی نقشی اساسی دارد، مدیر اسلامی در چارچوب جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند به امور و فعالیتهای خود رسیدگی کند. در مدیریت اسلامی جهت گیریهای دینی مدیر است که در چارچوب این جهت گیریهای دینی و اسلامی می تواند مجموعه امور، کارها و اقدامات مدیریتی خود را ساماندهی کند. مدیریت اسلامی را مانند ...

مقدمه اولین موزه ملی ایران در یک اتاق برپا شد اولین موزه ملی ایران ، سال 1925 شمسی در یکی از اتاق های بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف تأسیس شد. این موزه در اتاقی در قسمت شمالی بنای مدرسه دارالفنون سابق در ضلع غربی خیابان ناصرخسرو به دست مرحوم مرتضی خان مرتضایی ممتازالملک تأسس شد. این موزه دارای جزوه نظامنامه و کاتالوگ نیز بوده است که هم اکنون نسخه هایی از آن در انبار موزه ایران ...

ماهیت «تصویر» و «اندیشه» وینگشتاین بعد از بیان اصول و مبادی هستی شناسی به طرح ماهیت اندیشه و تصویر و از آن پس به طرح ماهیت زبان می پردازد این انتقال از طریق این ایده‌ی معروف ویتگنشتاین صورت می گیرد که اندیشه ها و گزاره ها تصاویر واقعیت هستند. وینگشتاین قبل از اینکه وارد مبحث ماهیت اندیشه و زبان شود به طور مختصر در ابتدا درباره‌ی ماهیت تصویر سخن می گوید ما از طریق یک تصویر می ...

در فرهنگهاي فارسي تعريف دقيقي از تذهيب وجود ندارد. در لغتنامه ها، تذهيب را زر گرفتن و طلا کاري دانسته اند. در دايره المعارفهاي فارسي نيز تعريفهايي از تذهيب آمده است که به شيوه هاي تذهيب، در يک دوره‌ي خاص از تاريخ، تعلق دارد. به هر حال تذهيب را مي ت

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول