دین آیین نامه زندگی انسان است / اسلام هدایتگر انسان در مسیر سعادت است
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: عصر ما، عصر بازنگرى و برگشت به دین است.
امروزه دین پژوهى به شیوه علمى از پیشرفته ترین تحقیقات و رشته هاى آکادمیک است.
به موازات این تغییرات، آثار دینى و دین پژوهى که در غرب منتشر می شوند حجم و تنوع داشته و به زبانهای مختلفی چون انگلیسی و آلمانی سالانه هزاران عنوان کتاب، اعم از مرجع و عادى در این زمینه منتشر مى شود .
به گزارش خبرگزاری مهر به اعتقاد اندیشمندان الهی و روانشناسان دیندار ، سرچشمه دین گرایى انسان، عقل و فطرت او است چرا که انسان در نخستین مراحل آگاهى خویش، از واقعیت خود و اطراف، رابطه خود را با اشیا و رابطه بین اشیا را درک مى کند و این ادراک اندیشه نیازمندى عمومى واقعیتهایى را که شناخته است، ایجاد کرده و همین امر ذهن انسان را متوجه نقطه اتکالی می کند که برآورنده نیاز موجودات است .
امروزه همواره بحث از تغییر و تحول است.
تحولى فراگیر که به عقیده عده اى، در ثابت ترین معیارهاى بشرى رسوخ کرده است معتقدان این گروه بر این باور هستند که هیچکدام از معارف بشرى در برابر این تغییرات، مقاومت نکرده، ارزش هاى مقدس و پایه هاى مذهبى و علمى نیز دستخوش تغییرات عظیم خواهند شد.
در چنین محیطى که همه چیز در برابر فطرت انسان قرار گرفته بود، فطرت خفته بشر، خواستار تعدیل نظامهاى فکرى و اجتماعى حاکم بر محیط خویش شد .
این انقلاب روحى با بازنگرى مبادى فکرى مادیگرایى و بازگشت به عقاید گذشته همراه شد و انسان قرن بیستم دریافت که حرکتى خطرناک را آغاز کرده است، ازاین رو این قرن را باید قرن زنده شدن دوباره معنویت دانست.
دین اسلام هدایتگر انسان در مسیر سعادت است
حجت الاسلام خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران گفت: دین اسلام با ارائه مبانی مشخص به ابعاد مختلف زندگی انسان توجه داشته و پاسخگوی تمامی نیازهای فطری وی است به همین دلیل دین، مسیر اصلی زندگی انسان را مشخص و آن را برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی هدایت و راهنمایی می کند.
وی با اشاره به مسئله اجتهاد اظهار داشت: دین تمام پرسشهای بشر را تا روز قیامت پاسخ می دهد از این رو امام خمینی (ره) فقه را تئوری زندگی از ولادت تا وفات می دانند، اما ممکن است افرادی به عمق اسلام پی نبرند و در این مرحله است که بحث اجتهاد مطرح می شود .
حجت الاسلام خاتمی افزود: مجتهدان شیعه، دین را با زندگی امروز بشر تطبیق و با تکیه بر مبانی استوار دینی به برآوردن نیاز او می پردازند.
دین بسیاری از ناگفته های انسان و زندگی را مطرح می کند
دکتر قاسم پور حسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه دین باطل کننده عقل نیست، افزود: دین، بر عقل خط بطلان نمی کشد تنها تعادل را به انسان می آموزد و این همان چیزی است که اخلاق اسلامی که مبتنی بر دین خاتم است به آن سفارش می کند.
وی بحث در زمینه اخلاق را جزئی از علوم عقلی عنوان کرد و اظهار داشت: سخن پیرامون اخلاق از ارسطو آغاز شده و اخلاقیون بحث خانواده و علم الاجتماع را در برابر اخلاق فردی مطرح کردند و این دو مورد را پیرو فرد و عقل فردی دانستند.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تأثیر بسیاری امور بر معرفت انسان و تکامل شناخت بشر نسبت به مسائل مختلف در طول زمان، ارزش های عقلی را قابل تغییر اعلام کرد و افزود: چون عقل جمعی تحول می یابد پس ارزشهای برخاسته از آن نیز متحول می شوند، اما ارزشهایی که بر مبنای دین استوار هستند تغییر نمی کنند چون با فطرت انسان همخوانی دارند و فطرت تبدیل ناپذیر است.
دین آیین نامه زندگی انسان است
حجت الاسلام دکتر محمد جواد اسکندرلو عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی نیز با استناد به گفته شهید مطهری ، دین را آیین نامه زندگی انسانها عنوان کرد و گفت: انسانها موجودات اجتماعی هستند و نمی توانند به صورت انفرادی زندگی کنند به همین دلیل به قواعد و اصولی نیاز دارند که بر اساس آن تصمیم گیری کرده و به ارتباط با یکدیگر بپردازند که بهترین راهنما و دستورالعمل برای آنها، توجه به دین و دستورات آن است.
حجت الاسلام اسکندرلو اسلام را کاملترین آیین و شریعت برای پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی انسان معرفی کرد و گفت: اسلام مصالح زندگی فرد را در نظرگرفته، تمام روشهای لازم برای جذب منافع و دور کردن مفاسد را بیان می کند و ازعقل انسان برای رسیدن به این مرحله کمک می گیرد.
وی عقل را مهمترین عامل پس از کتاب و سنت در استنباط احکام دینی عنوان و تأکید کرد: برای بهره گیری صحیح از کتاب و سنت باید به عقل پناه برد که پیامبر درونی انسان است، اگر چه به همه معرفتها از طریق عقل نمی توان دست یافت، برای مثال اینکه انسان چه کند و چه نکند را عقل پاسخ نمی دهد بلکه وحی ، جوابگوی آن است.
دین زندگی انسان را هدفمند می کند
حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم در گفتگو با خبرنگار مهر ، دین را عاملی برای هدفمند کردن زندگی انسان عنوان کرد و گفت: دین بر سه بخش وجودی انسان یعنی باور، اندیشه و کردار او اثر گذاشته و زندگی او را تحت تأثیر قرارمی دهد چرا که انسان بدون باور به وجودی برتر، سر در گم و آشفته است و وقتی به باور رسید فکر و اندیشه خود را که دین می تواند به آن جهت دهد به کار خواهد گرفت.
وی عمل انسان را سومین بخش از وجود او معرفی کرد و افزود: وقتی باور انسان بر مبنای عقل و اندیشه وی شکل گیرد، برکردار او تأثیر گذاشته، مسیر زندگی او را تصحیح می کند و انسانی که دیندار است از آرامش بیشتری برخوردار بوده و زندگی هدفمندی خواهد داشت.
حجت الاسلام نواب با اعتقاد به اینکه دین، همه ابعاد زندگی بشر را در بر می گیرد گفت: دین از پیش از تولد تا پس از فوت، زندگی ما را در برگرفته و برای هر کدام، احکام خاص خود را دارد، حتی دین با حاکمیت هم در ارتباط با لایه های مختلف زندگی انسان عجین شده است.
دین پاسخگوی نیازهای بشری است
حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: مباحث فلسفه دین به طور منطقی بر مباحث کلامى مقدم هستند، در بسیارى از موارد رابطه این دو مانند رابطه اصول فقه با فقه است.
وی افزود: موضع اصول فقه، در حقیقت یک موضع بیرون فقهى است و پذیرش مبانى خاص اصولى، در استنباط فقهى فقیه مؤثر است و لذا جاى هر گونه مناقشه اى در باب این مبانى، در علم اصول است، کما اینکه بحثهاى فلسفه دین و انتخاب هر گونه موضعى در حوزه فلسفه دین، در آرای کلامى متکلم نیز مؤثر خواهد بود .
حجت الاسلام خسروپناه در مورد اینکه منشأ گرایش فردى و اجتماعى به دین چیست، گفت: امروزه در این بحث، نظریه هایى مانند نظریه فطرت، نظریه ضمیر ناهوشیار فروید، نظریه فرافکنى بودن دین از فوئرباخ، نظریه اریک فروم و نظریه شلایر ماخر مطرح است و هر فیلسوف دینى با پذیرش یکى از این مبانى، باید موضع خود را در برابر بقیه نظریه ها مشخص کند.
وی با تأکید بر ضرورت نیاز بشر به دین، افزود: چرا على رغم تغییرات اجتماعى و رشد عقلانى بشر، هنوز به دین محتاجیم؟
دین چه نیازهایى از ما انسانها را پاسخ مى گوید که علم یا عقل قادر به پاسخگویى آنها نیستند؟
که این موارد در واقع همان انتظارات ما از دین هستند .
وی یادآور شد: نیازهایى که ما را به سمت دین مى کشانند چند نیاز اساسى است.
نیاز به رهایى از ترس و از مرگ، نیاز به رهائى از تنهایى، نیاز درونى ما به اجراى عدالت، نیاز به معنادارى زندگى و نیاز به امیدى که بتوان با آن رنج زندگى را تحمل کرد، از جمله این نیازها هستند
دین آیین نامه زندگی انسان است / اسلام هدایتگر انسان در مسیر سعادت استخبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: عصر ما، عصر بازنگرى و برگشت به دین است.
به موازات این تغییرات، آثار دینى و دین پژوهى که در غرب منتشر می شوند حجم و تنوع داشته و به زبانهای مختلفی چون انگلیسی و آلمانی سالانه هزاران عنوان کتاب، اعم از مرجع و عادى در این زمینه منتشر مى شود .به گزارش خبرگزاری مهر به اعتقاد اندیشمندان الهی و روانشناسان دیندار ، سرچشمه دین گرایى انسان، عقل و فطرت او است چرا که انسان در نخستین مراحل آگاهى خویش، از واقعیت خود و اطراف، رابطه خود را با اشیا و رابطه بین اشیا را درک مى کند و این ادراک اندیشه نیازمندى عمومى واقعیتهایى را که شناخته است، ایجاد کرده و همین امر ذهن انسان را متوجه نقطه اتکالی می کند که برآورنده نیاز موجودات است .
امروزه همواره بحث از تغییر و تحول است.
در چنین محیطى که همه چیز در برابر فطرت انسان قرار گرفته بود، فطرت خفته بشر، خواستار تعدیل نظامهاى فکرى و اجتماعى حاکم بر محیط خویش شد .
این انقلاب روحى با بازنگرى مبادى فکرى مادیگرایى و بازگشت به عقاید گذشته همراه شد و انسان قرن بیستم دریافت که حرکتى خطرناک را آغاز کرده است، ازاین رو این قرن را باید قرن زنده شدن دوباره معنویت دانست.
دین اسلام هدایتگر انسان در مسیر سعادت است حجت الاسلام خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران گفت: دین اسلام با ارائه مبانی مشخص به ابعاد مختلف زندگی انسان توجه داشته و پاسخگوی تمامی نیازهای فطری وی است به همین دلیل دین، مسیر اصلی زندگی انسان را مشخص و آن را برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی هدایت و راهنمایی می کند.
وی با اشاره به مسئله اجتهاد اظهار داشت: دین تمام پرسشهای بشر را تا روز قیامت پاسخ می دهد از این رو امام خمینی (ره) فقه را تئوری زندگی از ولادت تا وفات می دانند، اما ممکن است افرادی به عمق اسلام پی نبرند و در این مرحله است که بحث اجتهاد مطرح می شود .
حجت الاسلام خاتمی افزود: مجتهدان شیعه، دین را با زندگی امروز بشر تطبیق و با تکیه بر مبانی استوار دینی به برآوردن نیاز او می پردازند.
دین بسیاری از ناگفته های انسان و زندگی را مطرح می کند دکتر قاسم پور حسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه دین باطل کننده عقل نیست، افزود: دین، بر عقل خط بطلان نمی کشد تنها تعادل را به انسان می آموزد و این همان چیزی است که اخلاق اسلامی که مبتنی بر دین خاتم است به آن سفارش می کند.
وی بحث در زمینه اخلاق را جزئی از علوم عقلی عنوان کرد و اظهار داشت: سخن پیرامون اخلاق از ارسطو آغاز شده و اخلاقیون بحث خانواده و علم الاجتماع را در برابر اخلاق فردی مطرح کردند و این دو مورد را پیرو فرد و عقل فردی دانستند.
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به تأثیر بسیاری امور بر معرفت انسان و تکامل شناخت بشر نسبت به مسائل مختلف در طول زمان، ارزش های عقلی را قابل تغییر اعلام کرد و افزود: چون عقل جمعی تحول می یابد پس ارزشهای برخاسته از آن نیز متحول می شوند، اما ارزشهایی که بر مبنای دین استوار هستند تغییر نمی کنند چون با فطرت انسان همخوانی دارند و فطرت تبدیل ناپذیر است.
دین آیین نامه زندگی انسان است حجت الاسلام دکتر محمد جواد اسکندرلو عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی نیز با استناد به گفته شهید مطهری ، دین را آیین نامه زندگی انسانها عنوان کرد و گفت: انسانها موجودات اجتماعی هستند و نمی توانند به صورت انفرادی زندگی کنند به همین دلیل به قواعد و اصولی نیاز دارند که بر اساس آن تصمیم گیری کرده و به ارتباط با یکدیگر بپردازند که بهترین راهنما و دستورالعمل برای آنها، توجه به دین و دستورات آن است.
حجت الاسلام اسکندرلو اسلام را کاملترین آیین و شریعت برای پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی انسان معرفی کرد و گفت: اسلام مصالح زندگی فرد را در نظرگرفته، تمام روشهای لازم برای جذب منافع و دور کردن مفاسد را بیان می کند و ازعقل انسان برای رسیدن به این مرحله کمک می گیرد.
وی عقل را مهمترین عامل پس از کتاب و سنت در استنباط احکام دینی عنوان و تأکید کرد: برای بهره گیری صحیح از کتاب و سنت باید به عقل پناه برد که پیامبر درونی انسان است، اگر چه به همه معرفتها از طریق عقل نمی توان دست یافت، برای مثال اینکه انسان چه کند و چه نکند را عقل پاسخ نمی دهد بلکه وحی ، جوابگوی آن است.
دین زندگی انسان را هدفمند می کند حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم در گفتگو با خبرنگار مهر ، دین را عاملی برای هدفمند کردن زندگی انسان عنوان کرد و گفت: دین بر سه بخش وجودی انسان یعنی باور، اندیشه و کردار او اثر گذاشته و زندگی او را تحت تأثیر قرارمی دهد چرا که انسان بدون باور به وجودی برتر، سر در گم و آشفته است و وقتی به باور رسید فکر و اندیشه خود را که دین می تواند به آن جهت دهد به کار خواهد گرفت.
وی عمل انسان را سومین بخش از وجود او معرفی کرد و افزود: وقتی باور انسان بر مبنای عقل و اندیشه وی شکل گیرد، برکردار او تأثیر گذاشته، مسیر زندگی او را تصحیح می کند و انسانی که دیندار است از آرامش بیشتری برخوردار بوده و زندگی هدفمندی خواهد داشت.
حجت الاسلام نواب با اعتقاد به اینکه دین، همه ابعاد زندگی بشر را در بر می گیرد گفت: دین از پیش از تولد تا پس از فوت، زندگی ما را در برگرفته و برای هر کدام، احکام خاص خود را دارد، حتی دین با حاکمیت هم در ارتباط با لایه های مختلف زندگی انسان عجین شده است.
دین پاسخگوی نیازهای بشری است حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور شد: مباحث فلسفه دین به طور منطقی بر مباحث کلامى مقدم هستند، در بسیارى از موارد رابطه این دو مانند رابطه اصول فقه با فقه است.
وی افزود: موضع اصول فقه، در حقیقت یک موضع بیرون فقهى است و پذیرش مبانى خاص اصولى، در استنباط فقهى فقیه مؤثر است و لذا جاى هر گونه مناقشه اى در باب این مبانى، در علم اصول است، کما اینکه بحثهاى فلسفه دین و انتخاب هر گونه موضعى در حوزه فلسفه دین، در آرای کلامى متکلم نیز مؤثر خواهد بود .
حجت الاسلام خسروپناه در مورد اینکه منشأ گرایش فردى و اجتماعى به دین چیست، گفت: امروزه در این بحث، نظریه هایى مانند نظریه فطرت، نظریه ضمیر ناهوشیار فروید، نظریه فرافکنى بودن دین از فوئرباخ، نظریه اریک فروم و نظریه شلایر ماخر مطرح است و هر فیلسوف دینى با پذیرش یکى از این مبانى، باید موضع خود را در برابر بقیه نظریه ها مشخص کند.
وی با تأکید بر ضرورت نیاز بشر به دین، افزود: چرا على رغم تغییرات اجتماعى و رشد عقلانى بشر، هنوز به دین محتاجیم؟
وی یادآور شد: نیازهایى که ما را به سمت دین مى کشانند چند نیاز اساسى است.
نیاز به رهایى از ترس و از مرگ، نیاز به رهائى از تنهایى، نیاز درونى ما به اجراى عدالت، نیاز به معنادارى زندگى و نیاز به امیدى که بتوان با آن رنج زندگى را تحمل کرد، از جمله این نیازها هستند به انسان برای بر آوردن نیازش چه کمکی می کند؟پرسش «جایگاه دین در عرصه زندگى» هم از سوى افرادى مطرح مىشودکه به مبدء و معاد عقیده ندارند، هم توسط کسانى که به خدا و معاد ایمان دارند.
دیدگاهها درباره نیاز به دین.
دین شناسان وجود دین را در تفسیر زندگى، هدایت و تأمین سعادت دنیا و آخرت ضرورى دانستهاند.(1) البته این دسته در خصوص گستره حداقلى و حداکثرى دین اختلاف نظر دارند.(2) براى بیان نقش دین در زندگى ضرورى است برخى از دلائل لزوم دین و فواید آن بیان شود.(3) بیان فواید و لزوم دین هم بطلان مبناى مخالفان ضرورت دین را اثبات مىکند و هم نیاز انسان به دین را ضرورى مىنماید.
1- رشد عقلى: عقل براى هدایت و تأمین سعادت انسان کافى نیست، بلکه عقل جهت رشد و شناخت برخى از واقعیات، نیاز به دین دارد، زیرا عقل در شناخت برخى از مسایل عاجز است و در تشخیص حق و باطل دچار مشکل مىشود.
دین است که در برخى موارد زمینههاى حکم عقل را فراهم مىنماید و آن را در تفسیر زندگى، شناخت جهان و شناخت مبدأ و معاد کمک مىکند.(4) بر اساس نیاز عقل به دین است که یکى از فلسفههاى بعثت پیامبران «رشد عقلانى» بیان شده است.
امام على(ع) فرمود: «خداوند رسولانش را فرستاد...
تا گنجینههاى عقل را آشکار سازند...».(5) استاد آیت اللَّه جوادى آملى مىنویسد: «...
مثلاً عقل انسان، بعضى از صفات جزئیه خداوند، مانند سمع و بصر و کلام الهى و همچنین حقیقت معاد و چگونگى آن و احکام الهى را کاملاً درک نمىکند و باید آنها را از نقل (حدیث) استفاده کند...».(6) 2- تشریع قانون: اندیشمندان باور دارند که انسانها مدنى بوده و نیاز به زندگى دسته جمعى دارند تا نیازهاى خویش را با تعامل تأمین کنند.
اولین مؤلفه زندگى دسته جمعى، وجود قانون و اجراى آن است؛ زیرا بدون قانون نمىتوان امنیت و عدالت را برقرار کرد و از حقوق مردم دفاع نمود.
طرفداران دین باور دارند که عقل و علم به تنهایى قادر نیستند که همه مصالح و مفاسد انسانها را درک کردهو بر اساس آن قانون وضع کند: «ما نباید فراموش کنیم که معلومات و ادراکات عقلى ما بر آنچه که نمىدانیم، قطرهاى در مقابل یک اقیانوس عظیم است، و این حقیقتى است که همه دانشمندان اعم از مادى و غیر مادى به آن معترفند...».(7) محدودیت عقل انسان از یک سو و نیاز انسان به قانون از جانب دیگر این امر را ضرورى مىنماید که خداوند هم باید قانون جعل کند و هم براى اجراى قانون پیامبران را ارسال نماید تا آنها با اجراى قانون، ارتباط انسانها با خدا را بر قرار نمایند و سعادت آنان را تأمین کنند.
این قوانین همان دین است که مجریان آن پیامبران هستند.
در تعریف دین گفته شده است: «مراد از دین مکتبى است که از مجموعه عقاید اخلاق و قوانین و مقررات اجرایى تشکیل شده و هدف آن راهنمایى انسان براى سعادتمندى است».(8) امام صادق(ع) در خصوص فلسفه بعثت پیامبران فرمود: «...
هنگامى که ثابت کردیم خالق و آفریدگارى داریم و آن آفریدگار هرگز به چشم دیده نمىشود و قابل لمس نیست تا بندگانش با او تماس مستقیم داشته باشند، ثابت مىشود که او سفیرانى میان بندگانش دارد که دستورهاى او را به آنها مىرسانند و آنها را به آنچه مصالح و منافع شان در آن است و مایه بقاى آنها، و ترک آن مایه فناى آنان مىشود، رهنمون مىشوند».(9) 3- اخلاق و تربیت: در حوزه اخلاق و تربیت نیز انسانها به دین نیاز دارند، زیرا عقل و دانش انسان در رشد فضایل اخلاقى و تفسیر و شناخت مفاهیم آن عاجز است؛ از این رو امروزه این لغزش به وجود آمده است که ارزشهاى اخلاقى و کرامت انسانى، در لذت دنیوى، قدرت گرایى و ثروت ظهور مىکند.(10) در مکاتب اخلاقى به وجود آمده، هر کدام خوشبختى انسان را در یک چیز دانستهاند: یکى در لذّتگرایى، دیگرى در ترک لذّت، یکى در سود خواهى و دیگرى در قدرتطلبى، که «نیچه» فیلسوف آلمانى، خوشبختى انسان را در رسیدن به قدرت هر چه بیشتر مىداند، حتى با از بین بردن انسانها.
و این نشان از سردرگمى عقل در شناخت راه سعادت و نجات بشرى است.
و براى نجات بشریت و پیمودن راه سعادت باید از دین کمک گرفت، دینى که توسط رسولان الهى براى ما انسانها آورده شده است.
و به همین جهت پیامبر(ص) فرمود: «انّى بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق؛(13) بدرستى که مبعوث شدم براى کامل کردن اخلاق».
این حدیث بیانگر آن است که عقل به تنهایى براى کسب فضایل و مفاهیم اخلاقى کافى نیست، بلکه براى تشکیل جامعه آرمانى نیاز به مکمّل دارد که آموزههاى اخلاقى است.
شاید بر همین اساس باشد که یکى از فلسفههاى بعثت پیامبر(ص) تعلیم و تربیت بیان شده است.(14) دین نه تنها در تعریف و ارائه مفاهیم اخلاقى نقش دارد، بلکه پشتوانه مهم اجراى بایدها و نبایدهاى اخلاقى است.
عقل انسانها نمىتواند هواهاى نفسانى را مغلوب کند، بلکه در تضاد این دو (عقل و شهوت) پیروز میدان نفس اماره است.
شاید انسانها خوب و بد و راه خوشبختى را بشناسند، اما انگیره و عاملى که بتواند آنها را به انجام برساند، نبوده یا ضعیف است.
بنابراین، دین با ایجاد ایمان و باور به خداوند و رستاخیز و حسابرسى قیامت و بیان ارزشهاى الهى و انسان، پشتوانه بسیار محکمى براى اخلاق انسانى است که براى اجراى مفاهیم اخلاقى نیاز به تشویق است؛ از این رو پیامبران الهى معلمان جامعه خوانده شده اند و مردم، دانش آموزانى که پیامبران با بهرهگیرى از دو عنصر «بشارت و انذار» به هدایت آنان مىپردازند.(15) بر اساس نقش دین در زندگى و پرورش اخلاق است که برخى از اندیشمندان غیر مسلمان نیز بر ضرورت دین تأکید کردهاند.
«تولستوى» مىگوید: ایمان آن چیزى است که آدمى با آن زندگى مىکند.(16) و دنیا بدون دین زندان است.
استاد شهید مطهرى در خصوص نقش دین مىنویسد: «اولین اثر ایمان این است که پشتوانه اخلاق است.(17) خواجه نصیر طوسى و بوعلى سینا نیز عقیده دارند که براى ایجاد مدینه فاضله و جامعه سعادتمند به دین و آموزههاى آن نیاز است.(18) 4- راهنمایى به زندگى با آرامش: انسان داراى دو بُعد مادى و معنوى است که پرورش و هدایت هر دو نیاز به راهنمایى دارند.
عقل و علم در پرورش بُعد مادى تا اندازهاى موفق بودهاند، ولى تقویت و پرورش بُعد معنوى، نیاز به راهنماى دیگر دارد که دین است.
دین در ایجاد آرامش (که یکى از نیازهاى روحى انسان است) نقش بنیادى دارد، زیرا دین با راهنمایى خود زندگى انسان را هدفمند نموده و زمینه هایى را فراهم مىکند که انسان به مبدأ و معاد اعتقاد پیدا کند.
اعتقاد به مبدأ و معاد سختىها و مشکلات زندگى را معنا دار نموده و به انسان آرامش مىدهد.
یکى از نویسندگان در این خصوص مىنویسد: «دین، اطلاعاتى را در اختیار انسان مىنهد تا زندگى براى او در مجموعه هستى، میسّر و مطبوع شود.
به تعبیر دیگر: بین آدمى و جهان و زندگى و خویشتن او آشتى بر قرار گردد و همه چیز را به دید مثبت بنگرد.
دکتر «بیل» در پیامى به جهانیان، آنان را به داشتن قدرت مثبت نگریستن فراخوانده و گفته است: با اطمینان به نفس، شور و حرارت، نگرش مثبت و کمک پروردگار مىتوانى مشکلات شخصى خویش را حل کنى...» .(19) قرآن کریم نیز یکى از پیامهاى دین را آرامش روانى مىداند: «ألا بذکراللَّه تطمئنّ القلوب».(20) 5- معنا بخشى به زندگى: یکى از فواید دین در معنا بخشیدن به زندگى ظهور مىکند.
این پرسشها، پرسشهاى مهم همه انسانها هستند: از کجا آمدهام، براى چه آمدهام، به کجا خواهم رفت؟
واقعیت آن است که عقل به این پرسشها جواب قابل قبول ارائه نکرده، از این رو هنوز این پرسشها وجود داشته و بشر از شناخت معناى زندگى عاجز است.
یکى از فواید دین این است که با طرح مبدأ و معاد و فلسفه آفرینش انسان به زندگى معنا بخشید؛ از این رو برخى از جامعه شناسان در تحلیل دین مىگویند: «جوهر دین را باید در این واقعیت جستجو کرد که دین در واقع، واکنشى در برابر تهدید به بى معنایى در زندگى بشرى، کوششى براى نگریستن به جهان، به صورت یک واقعیت معنا دار است».(21) یکى از نویسندگان مىنویسد: «شاید این فایده دین معنا بخشیدن به زندگى، از مهمترین فواید دین باشد، زیرا زمانى زندگى براى انسان معنا دارد که بداند هدف و معناى آن چیست و براى چه آفریده شده است.
در واقع اگر معناى زندگى را در جهت تأمین جاودانگى و ابدیت انسان تبیین کنیم، به یکى از عظیمترین و اصلىترین فواید دین دست یافتهایم، از این رو گفتهاند: «سرّ حاجت انسان به دین، جاودانه بودن و زندگى اُخروى است و اگر جاودانگى مطرح نباشد، زندگى لغو (و بیهوده) خواهد بود».(22).
6- برقرارى قسط و عدل: تاریخ انسانها چالش و اختلافات و ظلمهایى را شاهد بوده، و این در حالى است که بشر از عقل و دانش برخوردار مىباشد.
و عقل در چالش زدایى و ایجاد زندگى مسالمت امیز موفق نبوده؛ همچنین عقل در تعریف صلح و تبیین شرایط و عوامل برقرارى عدالت نیز دچار مشکل شده است و عامل بازدارنده در برابر ظالمان به حساب نمىآید.
دین نخست ظلم، عدل و صلح را تعریف نموده، مردم را به ظلم ستیزى و حمایت از مظلومان سفارش کرده؛ از این رو پیامبران الهى در طول تاریخ با عدالت ستیزان مبارزه نموده و تاریخ شاهد درگیرى حق و باطل بوده است.
از سوى دیگر دین همگان را به صلح سفارش نموده و شرایط صلح را بیان کرده است، افزون بر این که اسلام جهاد در راه عدل را لازم دانسته و همه پیروان ادیان الهى را به همگرایى و گفتگو فراخوانده است