چکیده
داستان زندگی و تعالیم حضرت زکریا(ع) و یحیی(ع) یکی از داستانهای مشترک میان قرآن کریم و أناجیل اربعه می باشد که اگرچه بصورت مختصر و کوتاه در هر دو کتاب طرح شده، ولی نکات عبرت آموز و جنبههای تربیتی و سازنده آن در هر دو کتاب به حدی فراوان است که ضمن تقویت زمینه های صلح و همزیستی میان پیروان ادیان توحیدی می تواند چراغ پرفروغی فرا راه دیدگان پیروان اسلام و مسیحیت در جهت تحکیم بنیانهای مشترک عقیدتی قرار دهد.
انجیل لوقا، زکریا (ع) را به عنوان کاهنی یهودی و بسیار درستکار و مجری احکام الهی با جان و دل می داند که در ایام پیری توسط فرشته خدا به ولادت یحیای نبی بشارت داده شد.
قرآن کریم نیز، زکریا را به نبوت و وحی وصف نموده که علاوه بر دریافت بشارت اعجاز آمیز یحیی در کهنسالی توسط وحی، کفالت و سرپرستی مریم مقدس(س) را نیز بر عهده داشته است.
در اناجیل اربعه، وظیفه یحیی(ع)، تمهید راه برای عیسی مسیح(ع) و تبشیر نسبت به ظهور پیام آور مسیحیت بیان شده است و قرآن کریم نیز یحیی را پیامبری می داند که علاوه بر تصدیق نبوت عیسی (ع)، دارای کتاب آسمانی بوده و در سن کودکی، مقام نبوت به وی عطا شده بود.
کلید واژه ها: قرآن، اناجیل اربعه، زکریا، یحیی، مقایسه تطبیقی، داستان.
طرح مسأله:
در نیم قرن گذشته، بیشتر متألهان و متفکران ادیان بزرگ، از ضرورت گفتگوی ادیان سخن می گویند و برای بسط و گسترش آن تلاش می کنند.
طرح این گفتگو و تبادل نظر جهت ابهام زدایی، از پیامهایی اصلی ادیان و تقویت زمینه های صلح و همزیستی میان پیروان آنها، نقش حیاتی دارد از این رو موضوع نبوت و شرح داستان زندگانی و رسالت پیامبران الهی، از موضوعاتی است که در قرآن کریم و اناجیل اربعه به آن پرداخته شده است.
مسأله هدایت مردم و دعوت آنان به پرستش خدای یگانه، بار سنگینی است که بر دوش انسانهای برگزیده الهی نهاده شده و آنان از طریق اتصال به وحی، مأمور تبلیغ پیامهای الهی و مبارزه با ظلم و فساد پادشاهان و نیز حمایت از ستمدیدگان و پابرهنگان بوده اند.
در همین راستا اناجیل اربعه و قرآن کریم، گاه به تفصیل و گاه به اجمال، به بیان داستان زندگی پیامبران الهی و مبارزات سخت آنان با حاکمان و زورگویان جامعه و نیز عابدان و راهبان مقدس مآب و ریاکار معاصر خویش پرداخته و مخاطبان و پیروان خویش را با داستان زندگی و سطح تعالیم و آموزه های آنان و نیز سرگذشت امتهای پیشین آشنا نموده اند.
از میان پانزده پیامبری که نام آنها بطور مشترک در قرآن کریم و اناجیل اربعه، ذکر شده است، مقاله حاضر تنها به مقایسه تطبیقی داستان حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی(ع) ابتدا در اناجیل اربعه و سپس در قرآن کریم می پردازد و نقاط اشتراک و افتراق هر یک را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهد.
لازم به ذکر است که داستان حضرت زکریا به تفصیل فقط در انجیل لوقا ذکر شده ولی داستان حضرت یحیی (ع) در اناجیل چهارگانه وارد شده است.
از میان پانزده پیامبری که نام آنها بطور مشترک در قرآن کریم و اناجیل اربعه، ذکر شده است، مقاله حاضر تنها به مقایسه تطبیقی داستان حضرت زکریا (ع) و حضرت یحیی(ع) ابتدا در اناجیل اربعه و سپس در قرآن کریم می پردازد و نقاط اشتراک و افتراق هر یک را به تفصیل مورد بررسی قرار می دهد.
لازم به ذکر است که داستان حضرت زکریا به تفصیل فقط در انجیل لوقا ذکر شده ولی داستان حضرت یحیی (ع) در اناجیل چهارگانه وارد شده است.
1-زکریا(ع) 1-1- داستان زکریای پیامبر در انجیل لوقا: داستان حضرت زکریا(ع) در انجیل لوقا نسبتاً کوتاه و گذرا آمده و تحت الشعاع داستان حصرت یحیی(ع) قرار گرفته است از لحاظ شخصیتی زکریا، کاهنی یهودی و عضو دسته ای از خدمه خانه خدا به نام اََُبِِیّّا(1) و همسر الیصابات از نسل کاهنان یهود میباشد.
وی بسیار درستکار و مجری احکام الهی با جان و دل بود.
او توسط فرشته خدا در ایام پیری به ولادت یحیای نبی بشارت داده شد.
1-1-1- بشارت ولادت یحیی: «در ایام هیردویس پادشاه یهودیه کاهنی زکریا نام از فرقه ابیا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.
و هر دو در حضور خدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند بی عیب، سالک بودند.
و ایشان را فرزندی نبود زیرا که الیصابات نازا بود و هر دو، دیرینه سال بودند.
و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود در حضور خدا کهانت می کرد.
حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند در آمده بخور بسوزاند و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت می کردند.
ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت.
چون زکریا او را دید در حیرت افتاده ترس بر او مستولی شد.
فرشته بدو گفت: ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.
و ترا خوشی و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد، زیرا که در حضور خداوند، بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود پر از روح القدس خواهد بود.
و بسیاری از بنی اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.
و او به روح و قوت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان برگرداند تا قومی مستعد برای خدا مهیا سازد زکریا به فرشته گفت این را چگونه بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زوجه ام دیرینه سال است.
فرشته در جواب وی گفت من جبرائیل هستم که در حضور خدا می ایستم و فرستاده شدم تا با تو سخن گویم و از این امور ترا مژده دهم.
والحال تا این امور واقع نگردد گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت زیرا سخنهای مرا که در وقت خود به وقوع خواهد پیوست باور نکردی.
و جماعت، منتظر زکریا بودند و از طول توقف او در قدس متعجب شدند.
اما چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است.
پس به سوی ایشان اشاره می کرد و ساکت مانده و چون ایام خدمت او به اتمام رسید به خانه خود رفت و بعد از آن روزها، زن او الیصابات حامله شده، مدت پنج ماه خود را پنهان نموده و گفت به این طور خداوند به من عمل نمود در روزهایی که مرا منظور داشت تا ننگ مرا از نظر مردم بردارد.» (انجیل لوقا، باب اول، 25-5) در این قسمت از انجیل لوقا، بدینگونه به داستان زکریا(ع) پرداخته شده که در یکی از روزهایی که زکریا در معبد بوده است، فرشته خداوند بر او نازل می شود و با او صحبت میکند و او را بشارت می دهد که دعای تو مستجاب گردیده است و همسرت برای تو پسری خواهد آورد که او را یحیی نام خواهی نهاد و به او خبر داد که از این پس، شادی و سرور زائدالوصفی نصیب تو و همسرت خواهد شد و بسیاری از ولادت آن نوزاد، خوشحال خواهند شد.
زیرا که او یکی از بندگان بزرگ خداوند خواهد بود که گناه نخواهد کرد و قوت و قدرتی به مانند الیاس پیغمبر به او عطا خواهد شد.
در این حال، زکریا(ع) به فرشته گفت که این امر چگونه ممکن است با اینکه من و همسرم هر دو پیر شده ایم و در عین حال او هم، نازاست.
ولی فرشته به او چنین گفت که از طرف خدا مأموریت دارم تا این مژده را به تو بدهم.
در ادامه داستان، فرشته، او را از علامت و نشانه صحیح بودن و نیز وقوع نزدیک این بشارت خبر داد و گفت از این لحظه به بعد، توان تکلم از تو گرفته خواهد شد و نمی توانی با مردم سخن بگویی تا آنکه این امور، واقع گردد.
و البته چنین هم شد و این در حالی است که زکریا، بشارت جبرئیل را باور نکرد و عدم تکلم زکریا به عنوان تنبیه وی معرفی شده زیرا وقتی که او از معبد بیرون آمد، جماعت منتظر بیرون، متوجه عدم تکلم او شدند و فوراً به حادثه بزرگی پی بردند و سرانجام الیصابات باردار شد و ننگ بزرگ از او برداشته شد.
1-1-2- ولادت یحیی: «اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید پسری بزاد و همسایگان و خویشان او چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده با او شادی کردند و واقع شد در روز هشتم چون برای ختنه طفل آمدند که نام پدرش زکریا را بر او می نهادند.
اما مادرش ملتفت شده گفت نه بلکه به یحیی نامیده می شود.
به وی گفتند از قبیله تو هیچ کس این اسم را ندارد.
پس به پدرش اشاره کردند که او را چه نام خواهی نهاد، او تخته ای خواسته بنوشت که نام او یحیی است و همه متعجب شدند.
در ساعت دهان و زبان او بازگشته به حمد خداوند متکلم شد پس بر تمامی همسایگان ایشان خوف مستولی گشته و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.
و هرکه شنید در خاطر خود تفکر نمود گفت این چه نوع طفل خواهد بود و دست خداوند با وی می بود.
و پدرش زکریا از روح القدس پر شده نبوت نموده گفت: خداوند خدایِ اسرائیل، متبارک باد.
زیرا از قوم خود تفقد نموده برای ایشان خدایی قرار داد و شاخ نجات برای ما برافراشت در خانه بنده خود داود.»(انجیل لوقا، باب اول،67-57).
به گزارش انجیل لوقا، پس از ولادت یحیی مردم خواستند اسم آن نوزاد را همنام پدرش زکریا کنند ولی مادرش از این کار آگاه شده و گفت که نام او یحیی خواهد بود.
اطرافیان از این نام تعجب کردند زیرا که پیش از این کسی بدان اسم نامبردار نشده بود.
همسایگان و اطرافیان دوباره از زکریا پرسیدند که نام آنرا چه خواهی گذاشت.
زکریا هم، نام یحیی را، روی تخته ای نوشت و به آنان نشان داد و از این وقت بود که زبان زکریا به سخن گشوده شد و به حمد و ستایش پروردگار پرداخت و او که از روح القدس پر شده بود، پس از حمد و ستایش الهی، به بیان فلسفه ولادت یحیی و آینده بنی اسرائیل پرداخت و آنرا هدیه ای الهی و بسیار متبارک برای بنی اسرائیل خواند که مایه نجات بنی اسرائیل از دشمنان و نجات آنان از گناهان خواهد بود تا آنان را از ظلمت و جهالت و موت به سوی نور رهنمون شود.
1-1-3- شهادت زکریا: «تا انتقام خون جمیع انبیاء که از ابنای عالم ریخته شد از این طبقه گرفته شود.
از خون هابیل تا خون زکریا که در میان مذبح و هیکل(1) کشته شد.
بلی به شما می گویم که از این فرقه بازخواست خواهد شد.» (انجیل لوقا، باب یازدهم، 51 و 50) در این قسمت، عیسی مسیح، به این نکته اشاره می کند که خداوند، انتقام خون تمامی انبیا و فرستادگان خود را از دست ظالمان و سفاکان یهود خواهد گرفت از خون هابیل تا خون زکریا که خون هیچ یک به هدر نخواهد رفت و این قوم در محضر خدا، بازخواست خواهد شد.
همچنانکه این مطلب در انجیل متی نیز آمده است: «تا همه خونهای صادقان که در زمین ریخته شد بر شما وارد آید.
از خون هابیل صدیق تا خون زکریا ابن برخیا که او را در میان هیکل و مذبح کشتید.(انجیل متی، باب بیست و سوم، 35) 1-1-4- همسر زکریا: طبق گزارش انجیل لوقا، همسر زکریا، الیصابات نام داشت که از نسل هارون برادر موسی و از قبیله کاهنان یهود بود.
(لوقا، باب اول، 5) الیزابت، زنی پارسا، متعبد، مجری احکام الهی، پیر و سالخورده و نازا بود.(لوقا، باب اول، 17-5).
1-2- داستان زکریا در قرآن: در قرآن کریم داستان زندگی و نبوت حضرت زکریا(ع) در سوره های آل عمران(38-37)، انعام(85)، مریم(2و 7) و انبیا(89) بیان شده است و در هر یک به ترتیب خداوند وی را به «نبوت و وحی»، «پیامبری عظیم همانند الیاس و اسماعیل و عیسی» و «اهل عبودیت و صلاح» وصف نموده است.
از تاریخ حیات زکریا جز دعا و نیایش آن حضرت به درگاه خداوند جهت فرزند دار شدن و استجابت آن از سوی خداوند و اعطاء یحیی (ع) به وی آنهم پس از مشاهده حالات مریم مقدس(س) در عبادت و کرامت وی به نزد خداوند، چیز دیگری گزارش نشده است.
(طباطبایی، المیزان، 114/27) از این رو، مطابق بیان قرآن کریم، کفالت و سرپرستی مریم به خاطر فقدان پدرش عمران به زکریا داده می شود و پس از رشد و نمو مریم در بیت زکریا و اشتغال وی به عبادت، زکریا بر وی داخل می شود و به تفقد و تشویق مریم می پردازد:«فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقاً قال یا مریم این لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بعیر حساب: پس خداوند او را به نیکویی پذیرفت و او را به تربیتی نیکو پرورش داد و زکریا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت و هر وقت زکریا به صومعه عبادت مریم می آمد، رزق شگفت انگیزی مییافت می گفت ای مریم این روزی از کجا برای تو می رسد؟
پاسخ داد که این از جانب خداست که همانا خدا بی سبب به هرکس خواهد روزی بیحساب دهد.»(آل عمران 37) در این هنگام بود که زکریا با مشاهده کرامت مریم، به نیایش به درگاه الهی پرداخت و از پروردگار خود خواست که فرزندی طیب و پاک از ذریه ای پاک به وی عطا نماید: 1-2-1- بشارت ولادت یحیی: «هنا لک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء.
فنادته الملئکه و هو قائم یصلی فی المحراب اِنّ الله یبشّرک بیحیی مصدّقاً بکلمه من الله و سیداً و حصوراً و نبیاً من الصالحین.
قال رب أنّی یکون لی غلام و قد بلغنی الکبر و امراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشاء.
قال رب اجعل لی آیه قال آیتک ان لا تکلم الناس ثلاثه ایام الّا رمزاً.
و اذکر ربک کثیراً و سبح بالعشی والابکار: در آن هنگام که زکریا کرامت مریم را مشاهده کرد عرض کرد پروردگارا مرا به لطف خویش فرزندانی پاک سرشت عطا فرما که همانا تویی مستجاب کننده دعا.
پس زکریا را فرشتگان ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده که همانا خداوند ترا به ولادت یحیی بشارت می دهد در حالی که او به نبوت عیسی کلمه خدا گواهی می دهد و او خود در راه خدا پیشوا و پارسا و پیغمبری از شایستگان است.
زکریا عرض کرد: پروردگارا چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که مرا سن پیری فرا رسیده و اهل من نیز عجوزی نازا باشد؟
گفت چنین است کار خدا هرچه بخواهد می کند بی آنکه به شرایط و اسباب محتاج باشد.»(آل عمران/ 40-38) و در سوره دیگر، چنین آمده است: «کهیعص ذکر رحمت ربک عبده زکریا.
اذ نادی ربه نداء خفیا.
قال رب انی و هن العظم منّی و اشتعل الرأس شیباً و لم اکن بدعائک ربّ شقیاً.
و انی خفت الموالی من ورائی و کانت امرأتی عاقرا فهب لی من لدنک و لیّاً.
یرثنی و یرث من آل یعقوب و اجعله رب رضّیا.
یا زکریا اِنّا نبشرک بغلام اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیّا.
قال رب انی یکون لی غلام و کانت امرأتی عاقرا و قد بلغت من الکبر عتیّا.
قال کذلک قال ربک هو علیّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئاً.
قال ربّ اجعل لی آیه قال آیتک ان لا تکلم الناس ثلاث لیالٍ سوّیاً.
فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبّحوا بکره و عشیّاً: کهیعص.
در این آیات پروردگار تو از رحمتش بر بنده خاص خود زکریا سخن می گوید.
یاد کن حکایت او را وقتی که خدای خود را پنهانی و از صمیم قلب ندا کرد.
عرض کرد که پروردگارا استخوان و (ارکان حیات) من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو (چشم امید دارم) و خود را محروم از عطای تو هرگز ندانستهام.
بار الها من از این واژگان کنونی بیمناکم مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشد و راه باطل پویند و زوجه من هم نازا و عقیم است.
تو خدایا از لطف خاص خود، فرزندی صالح و جانشینی شایسته به من عطا فرما.
که او وارث من و همه آل یعقوب باشد و تو ای خدا، او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش، همنام و همانندش، در تقوا نیافریدیم، بشارت می دهیم.
زکریا از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان عرض کرد پروردگارا مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازا و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شده ام.
خدا فرمود این کار برای من بسیار آسان است و من هستم که تو را پس از هیچ و معدومِ صرف بودن، نعمت وجود بخشیدم.
زکریا باز عرضه داشت بار الها برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده خدا فرمود که بدین نشان که با مردم تکلم تا سه روز نکنی پس ما به زکریا در آنجایی که از محراب عبادت بر قدمش بیرون آمد وحی کردیم که (تو و امتت) همه صبح و شام به تسبیح و نماز قیام کنید.»(مریم/11-1) در این دو سیاق بلند از آیات سوره های آل عمران و مریم، پیرامون نیایش و مناجات حضرت زکریا (ع) به درگاه الهی و درخواست ایشان از خدای مهربان جهت دارا شدن فرزندی شایسته و صالح سخن گفته شده است.
آنچه که در این میان بیشتر جلب توجه می کند، نزول فرشته بر زکریا و ندای وی می باشد که بشارت استجابت دعای وی و بشارت ولادت فرزندی بزرگ و صالح که دارای رسالت و نبوت خواهد بود، میباشد توضیح آنکه مطابق بیان این قسمت از آیات شریفه قرآن کریم، زکریا به محض شنیدن این خبر مسرّت بخش، بسیار شگفت زده شده و چنین استدلال می کند که این امر با اسباب و علل طبیعی و بشری، در تضاد خواهد بود چرا که خود دچار پیری و کهنسالی شده و همسرش هم، عقیم و نازاست.
ولی خداوند، این واقعه را امری ممکن می شمارد و حتی نام آن طفل را که هنوز بدنیا نیامده است، به نام یحیی معین می کند و نشانه صحت این بشارت را چنین بیان می دارد که زکریا تا سه شبانه روز قادر به تکلم نخواهد بود و لذا قدرت تکلم به اذن الهی از وی سلب خواهد شد و چنین نیز شد.
1-2-2- همسر زکریا در قرآن علاوه بر آنچه که در سوره های فوق الذکر قرآن کریم از زبان زکریا نقل شده که همسرش عقیم و نازاست، در سوره انبیاء، ضمن بیان سرگذشت نیایش و درخواست زکریا از خداوند در فرزند دار شدن، توصیفی هم از صلاح و شایستگی و پاکدامنی همسر زکریا بیان شده است که نشان می دهد وی به جهت پاکدامنی، شایستگی مادر شدن یحیی و نیز صلاحیت قبول و پذیرش موهبت الهی یعنی یحیی را داشته است و به همین خاطر، هر دو یعنی زکریا و همسرش، با صفاتی همچون :«مسارعین فی الخیرات» و «خاشعین» معرفی و ترسیم شده اند.
«و زکریا اذ نادی ربه رب لاتذرنی فرداً و انت خیر الوارثین.
فاستجبنا له و وهبنا له یحیی و اصلحنا له زوجه انهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین.» (انبیاء/89-88): «و یاد آور حال زکریا را هنگامی که خدا را ندا کرد که بار الها مرا تنها و یک تن وامگذار که تو بهترین وارث اهل عالم هستی.
ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و زنش را که (نازا بود) شایسته همسری او و قابل ولادت گردانیدیم زیرا آنها در کارهای خیر تعجیل می کردند و در حال بیم و امید ما را میخواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.» در این قسمت از آیات، علاوه بر آنکه از یحیی (ع) به عنوان موهبت و عطیه الهی به زکریا یاد شده است، از شخصیت و پاکدامنی و صلاح و ایمان همسر زکریا نیز یاد شده است که ما چگونه او را صالح و شایسته گردانیدیم:«و اصلحنا له زوجه» آنگاه در ادامه، همچنانکه برخی از مفسرین از جمله علامه طباطبایی(ره) نیز فرموده اند، خداوند متعال طبق سیاق آیه، به بیان علت و وجه این انعام و موهبت خویش به زکریا و اهل بیت او از جمله همسرش اشاره می کند و آنرا در سه جهت اصلی، خلاصه مینماید: اول بدان جهت که اینان از پیشگامان و پیشتازان در خیرات بوده اند، دوم آنکه پیوسته و همیشه در حال خوف و رجا، پروردگارشان را می خواندند و دیگر آنکه همواره در برابر خداوند، اهل خشوع بوده اند.
بنابراین مطابق بیان صریح این فراز از آیات، همسر زکریا، بانویی صالح و شایسته، پیشگام در انجام خیرات و نیکیها، اهل دعا و نیایش مداوم همراه با بیم و امید و نیز اهل خشوع و خضوع به درگاه الهی بوده است.
به همین خاطر، مورد عنایت ویژه خداوند و اصلاح او، قرار گرفته است.
(طباطبایی، همان، 14/319) 1-2-3- سرنوشت زکریا در قرآن: در قرآن کریم پیرامون سرنوشت و عاقبت کار زکریا (ع) و نیز کیفیت رحلت وی، چیزی بیان نشده است لکن اخبار و گزارشهای فراوانی از طرف عامه و خاصه وارد شده است که قوم زکریا، او را به قتل رسانیدند و ماجرای آن بدین صورت نقل شده است که دشمنانش قصد جان وی کردند ولی زکریا از میان آنان گریخت و به درختی پناه برد و آن درخت نیز برای وی شکافت شد و زکریا به درون آن درخت رفت و آن درخت به حالت اول خود برگشت.
آنگاه شیطان بر قوم زکریا مسلط شد و به آنان دستور قطع درخت با اره را صادر کرد و آن قوم نیز چنین کردند و درخت را به دو نصف در آوردند در آن هنگام، زکریا به شهادت رسید.
(تفسیر قمی، 3/76) و (طبرسی، مجمع البیان، 5/96).
در برخی دیگر از اخبار نیز چنین آمده که سبب شهادت زکریا بدین امر بوده است که قومش او را در ماجرای بارداری مریم به مسیح(ع)، متهم به مباشرت با مریم کردند و به همین جهت او را به شهادت رسانیدند و برخی دیگر غیر این گزارش کرده اند.
(طباطبایی، همان، 14/27) و (سیوطی، الدرالمنثور، 6/39) مقایسه (نتیجه) 1)در هر دو کتاب، زکریا به عنوان نبی خدا به ولادت یحیی بشارت داده شده و مورد رحمت خداوند بوده است.
2)در هر دو کتاب، به مسأله ولادت یحیی به صورت اعجازگونه و در حالت شگفت انگیزی و سالخوردگی و ناتوانی زکریا و نیز عقیم و سالخورده بودن همسر زکریا اشاره کامل شده است.
3)در هر دو کتاب، برای نوزاد آینده زکریا، نام یحیی از طرف خدا انتخاب شده که تا کنون این اسم، مسبوق به سابقه نبوده است.
4)در هر دو کتاب به موضوع سلب قدرت تکلم زکریا پس از بشارت ولادت یحیی به واسطه ندا و نزول فرشته بر وی، اشاره شده با این تفاوت که قرآن کریم، مدت این سلب تکلم زکریا را تا سه شبانه روز و انجیل لوقا تا پس از بیان ولادت یحیی ذکر کرده اند.
5)قرآن کریم، علت سلب قدرت تکلم زکریا را نشانه ای از سوی پروردگار می داند ولی در انجیل لوقا علت آن، تنبیه زکریا، به سبب باور نکردن بشارت خداوند معرفی شده است.
6)هم قرآن و انجیل لوقا، بشارت را در خلوتگاه عبادت ذکر می کنند با این تفاوت که در قرآن، بشارت در پی دعای زکریا و استجابت خداوند محقق شده است.
7)در قرآن کریم، صفاتی نظیر صالح، صابر، خاشع، عابد، مستجاب الدعوه، مسارع فی الخیرات و تسبیح گو برای زکریا ذکر شده که در انجیل لوقا، کاهن بودن، بسیار درستکار بودن، مجری و سالک احکام الهی با دل و جان بودن برای او آمده است.
8)در قرآن کریم، زکریا، سرپرست و کفیل مریم، معرفی شده است ولی در اناجیل چهارگانه چنین نیست.
9)در انجیل لوقا، نام همسر زکریا، الیصابات، آمده است ولی در قرآن با عناوینی همچون:« اصلاح شده از سوی خداوند».
«از جمله مسارعین فی الخیرات» و «نیایشگران پیوسته به درگاه الهی» و نیز از جمله «خاشعین نسبت به خداوند» از او یاد شده است.
11)در گزارش انجیل لوقا، الیصابات از نسل هارون و از قبیله کاهنان می باشد ولی در قرآن به نسب وی اشاره ای نشده است.
12)در قرآن، نسبت بین مریم و زکریا در رابطه با تربیت مطرح می شود ولی در انجیل لوقا، نسبت نسبی مطرح می شود.
13)طبق گزارش انجیل لوقا و متی، زکریا بدست اقوام فریسی(1) و أحبار و دانشمندان یهود به شهادت رسیده است ولی در قرآن کریم، هیچ اشاره ای به سرنوشت زکریا و چگونگی وفات وی نشده است.
2- یحیی (ع) 2-1- داستان یحیی در اناجیل اربعه داستان حضرت یحیی(ع) در اناجیل چهارگانه بیان شده و طی آن به شرح زندگی، مواعظ و تعلیمات و رسالت وی و همچنین به دعوت از مردم برای ایمان به خدا و پرستش او و ترک گناهان اشاره شده است.
از جانب دیگر در اناجیل اربعه، وظیفه یحیی، تمهید راه برای حضرت عیسی مسیح(ع) می باشد به گونه ای که بشارتهای آن حضرت نسبت به ظهور پیامبری با عظمت به نام عیسی مسیح و نیز تمجیدها و تجلیل هایی که آن حضرت نسبت به مسیح، بیان می دارد، شاهدی بر این مدعاست.
2-1-1- بشارت ولادت یحیی (ع): «ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت.
فرشته بدو گفت ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.
و ترا خوشی و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد.
زیرا که در حضور خداوند، بزرگ خواهد بود و شراب و مسکری نخواهد نوشید و در شکم مادر خود، پر از روح القدس خواهد بود و بسیاری از بنی اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.
و او به روح و قوت الیاس، پیش روی وی خواهد خرامید تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان برگرداند تا قومی مستعد برای خدا مهیا سازد.
زکریا به فرشته گفت این را چگونه بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زوجهام دیرینه سال است.
فرشته در جواب وی گفت من جبرائیل هستم که در حضور خدا می ایستم و فرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور ترا مژده دهم.» (انجیل لوقا، باب اول، 19-11) شرح داستان یحیی(ع) از بشارت ولادت و خود ولادت تا رسالت وی و نیز رابطه او با مسیح(ع) به طور مفصّل و مشروح تقریباً فقط در انجیل لوقا، وارد شده و سه انجیل باقیمانده دیگر، تنها به مرحله رسالت و تعمید وی آن هم به طور مختصر اشاره کردنده اند.
آیات فوق، به موضوع بشارت ولادت حضرت یحیی(ع) از طرف خداوند و نیز بشارت نبوت و رسالت آن حضرت به پدرش زکریا اشاره دارد.
در اینجا، علاوه بر مژده فرزند دار شدن زکریا با اراده الهی و نیز نامگذاری آن نوزاد به نام یحیی، از بشارت مهمتر دیگری نیز مبنی بر اینکه آن نوزاد در آیندهای نه چندان دور، از پیامبران بزرگ الهی خواهد شد.
سخن به میان آمده است.
توضیح آنکه در این بشارت، علاوه بر آنکه دلالت روشنی بر عظمت قدرت خداوند دارد، سرور و شادمانی، ولادت این نوزاد، متوجه اشخاص زیادی خواهد شد: اول آنکه سهم قابل توجهی از این سرور و شادمانی نصیب زکریا و همسرش خواهد شد چرا که مطابق بیان صریح این قسمت از آیات انجیل لوقا، فرشته خداوند بر زکریا نازل می شود و با او سخن می گوید و او را از استجابت دعایش در درگاه خداوند آگاه می کند که این دو امر یعنی نزول فرشته و استجابت دعا، بر عظمت شخصیت و مقام و منزلت زکریا در نزد خداوند دلالت می کند و نشانگر آن است که زکریا چگونه با تهذیب نفس و طهارت درون، مورد اعتماد خداوند در نزول فرشته و سخن گفتن با او قرار گرفته است.
دیگر آنکه با مستجاب شدن دعای حضرت زکریا(ع) از سوی خدا، اوج لطف و عنایت الهی در حق زکریا، روشن و نمایان می شود که چگونه خداوند، به این پیامبر عظیم الشأن خویش، نظر و عنایت ویژه ای دارد که در کهنسالی و نازایی همسرش به اذن و اراده الهی، صاحب فرزند می شود آنهم نه یک فرزند عادی و معمولی بلکه از همان اوان انعقاد نطفه، مورد عنایت ویژه خداوند است که هم، اسم او در آسمانها و هم در زمین مشخص و معین است و هم تکلیف و وظیفه او پس از ولادت و بزرگسالی مشخص و معین است.
او به عنوان یکی از پیامبران بزرگ الهی است که از هم اکنون، رسالت و تکالیف او در هدایت خلق به سوی خالق و نجات آنها از ضلالت و حیرت، روشن و مشخص است.
بنابراین، با این اوصاف، عزت و عظمت زکریا و همسرش در پیشگاه خداوند، روشن می شود که از رهگذر آن، اوج عزت و عظمت و محبوبیت یحیی در پیشگاه خداوند نیز نمایان می شود.
دوم آنکه، بیشترین سهم از سرور و شادی ولادت حضرت یحیی (ع) نصیب بنی اسرائیل و پیروان یحیی خواهد شد، چرا که او بسیاری از بنی اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان بر خواهد گردانید و ایشان را از ستمگران نجات خواهد بخشید و خود نیز بشارت ولادت و ظهور منجی پس از خود یعنی عیسی مسیح را به آنان خواهد داد.
از سوی دیگر، سهم بشارت ولادت یحیی علاوه بر افراد یاد شده، نصیب مادرش الیصابات خواهد شد و او را از آماج طعنه ها و سرزنش های آشنایان و زنان و مردان رها خواهد ساخت و سرور و شادی وصف ناپذیری را برای او به ارمغان خواهد آورد.
نکته قابل توجه که در این فراز از انجیل لوقا پیرامون شخصیت یحیی بیان شده، آن است که جبرئیل در بیان اوج عزت و قدرت یحیی به نزد خداوند، او را به سان الیاس پیغمبر(ع) می داند که وی به روح و قوت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید.
2-1-2- ولادت یحیی: «اما چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید پسری بزاد و همسایگان و خویشان او چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده با او شادی کردند و واقع شد در روز هشتم چون برای ختنه طفل آمدند که نام پدرش زکریا را بر او می نهادند.
در ساعت، دهان و زبان او بازگشته به حمد خداوند متکلّم شد پس بر تمامی همسایگان ایشان خوف مستولی گشته و جمیع این وقایع در همه کوهستان یهودیه شهرت یافت.
و پدرش زکریا از روح القدس پر شده نبوت نموده گفت: خداوند خدای اسرائیل متبارک باد.
زیرا از قوم تفقد نموده برای ایشان خدایی قرار داد و شاخ نجاتی برای ما برافراشت در خانه بنده خود داود چنانچه به زبان مقدسین گفت که از بدو عالم انبیای او می بودند.
رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند.
تا رحمت را بر پدران ما بجا آرد.
و عهد مقدس خود را تذکر فرماید.
سوگندی که برای پدر ما ابراهیم یاد کرد.
که ما را فیض عطا فرماید تا از دست دشمنان خود رهایی یافته.
او را بیخوف عبادت کنیم در حضور او به قدوسیت و عدالت.
در تمامی روزهای عمر خود.
و تو ای طفل.
نبّی حضرت اعلی خوانده خواهی شد.
زیرا پیش روی خداوند خواهی خرامید.
تا طرق او را مهیا سازی تا قوم او را معرفت نجات دهی.
در آمرزش گناهان ایشان.
به احشای رحمت خدای ما.
که به آن سپیده از عالم اعلی از ما تفقد نموده تا ساکنان در ظلمت و ظل موت را نور دهد.
و پایهایی ما را به طریق سلامتی هدایت نماید.
پس طفل نمو کرده در روح قوی می گشت و تا روز ظهور خود برای اسرائیل در بیابان به سر می برد.»(انجیل لوقا، باب اول، 80-57)