مقدمات سیر و سلوک
خودشناسى و خداشناسى
یکى دیگر از گامهاى نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والاى انسانى، خود شناسى است.
چگونه ممکن است انسان به کمال نفسانى برسد و عیوب خود را اصلاح کند و رذائل اخلاقى را از خود دور سازد در حالى که خویشتن را آن گونه که هست نشناخته باشد!
آیا بیمار تا از بیمارى خود آگاه نگردد به سراغ طبیب مىرود؟
آیا کسى که راه خود را در سفر گم کرده، تا از گمراهى خویش با خبر نشود به جستجوى دلیل راه بر مىخیزد؟
آیا انسان تا از وجود دشمن در اطراف خانهاش با خبر نشود، اسباب دفاع را آماده مىسازد؟
به یقین پاسخ تمام این سؤالها منفى است، همین گونه آن کس که خود را نشناسد و از کاستیها و عیوب خویش با خبر نشود، به دنبال اصلاح خویش و بهره گیرى از طبیبان مسیحا نفس روحانى، نخواهد رفت.
با این اشاره به اصل مطلب باز مىگردیم، و رابطه خودشناسى و تهذیب نفس و همچنین رابطه خداشناسى و تهذیب نفس را مورد بررسى قرار مىدهیم.
1- رابطه خود شناسى و تهذیب نفس
چگونه خودشناسى سبب تهذیب نفوس مىشود؟ دلیل آن روشن است زیرا:
اولا: انسان از طریق خود شناسى به کرامت نفس و عظمت این خلقتبزرگ الهى و اهمیت روح آدمى که پرتوى از انوارالهى و نفحهاى از نفحات ربانى است پى مىبرد; آرى! درک مىکند که این گوهر گرانبها را نباید به ثمن و بهاى ناچیز فروخت و به آسانى از دست داد!
تنها کسانى خود را آلوده رذائل اخلاق مىکنند و گوهر پاک روح انسانى را به فساد و نابودى مىکشانند که از عظمت آن بىخبرند.
ثانیا: انسان با شناختخویشتن به خطرات هواى نفس و انگیزههاى شهوت و تضاد آنها با سعادت او پى مىبرد، و براى مقابله با آنها آماده مىشود.
بدیهى است کسى که خود را نشناسد از وجود این انگیزهها بىخبر مىماند و شبیه کسى است که گرداگرد او را دشمن گرفته، اما او از وجود آنان غافل و بىخبر است; طبیعى است که چنین کسى خود را آماده مقابله با دشمن نمىکند و سرانجام ضربات سنگینى از سوى دشمن دریافت مىدارد.
ثالثا: انسان با شناخت نفس خویش به استعدادهاى گوناگونى که براى پیشرفت و ترقى از سوى خداوند در وجود او نهفته شده است پى مىبرد و تشویق مىشود که براى پرورش این استعدادها بکوشد، و آنها را شکوفا سازد; گنجهاى درون جان خویش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد.