مهارت های زندگی
طبق تحقیقات صورت گرفته در این ارتباط، از 21 درصد افرادی که دچار اختلالات روانی هستند، نشان می دهد که در این میان اضطراب در زنان بیشتر به دلیل استرس های فراوان در اثر چند شغله بودن و تغییرات هورمونی بسیار مشهود است.دکتر نیلوفر مهدوی افزود: در حالی که فراگیری مهارت های زندگی برای این قشر جوان بسیار حائز اهمیت است ، بر اساس تحقیقات فوق ، حدود 40 درصد از جوانان این جامعه آماری اعتماد و عزت به نفس کافی ندارند، نیمی زود رنجی و بد اخلاقی را از صفات خود دانسته و 70 درصد از یافتن دوستان دایمی و داشتن رابطه صمیمی ابراز سرخوردگی کرده اند.و یک سوم آنان توانایی برخورد با مشکلات را ندارند .وی بهداشت روان را یک حالت رفاه ذهنی، احساس خود توانمندی، کفایت، درک همبستگی بین نسلی، توانایی تشخیص استعداد های بالقوه هوش و عاطفی عنوان کرد و گفت: در واقع، بهداشت روان، وضعیتی از رفاه است که فرد در این حال توانایی های خود را شناخته و قادر است با اتفاقات معمول زندگی کند.مهدوی ادامه داد:تعریف بهداشت روان از بعد منفی به حالتی گفته می شود که سلامت روان برابر با نبود اختلالات روانی تعریف می شود که در این حال، پژوهش ها نشان می دهد، آمار اختلالات در سن 18 تا 25 سال کمتر از گروه های دیگر بوده و این مساله حاکی است که با بالا رفتن سن، اختلات روانی بیشتر می شود .
کارشناسان بهداشت روان، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی اضافه کرد: در پژوهشی که از سوی وزارت بهداشت در این زمینه با در نظر گرفتن حجم نمونه 35 هزار و 14 نفر در گروه سنی 15 سال به بالا در سال 78 انجام شده نشان می دهد، احتمال بیماری 6/17 درصد در گروه سنی 15 تا 24 سال در طرح فوق وجود داشت و به همین ترتیب در گروه سنی 25 تا 44 سال، 8/19 درصد، در گروه سنی 45 تا 64 سال، 25 درصد و در گروه 65 سال به بالا، 31/5 درصد مشکوک به بیماری بوده اند
طبق تحقیقات صورت گرفته در این ارتباط، از 21 درصد افرادی که دچار اختلالات روانی هستند، نشان می دهد که در این میان اضطراب در زنان بیشتر به دلیل استرس های فراوان در اثر چند شغله بودن و تغییرات هورمونی بسیار مشهود است."دکتر نیلوفر مهدوی" افزود: "در حالی که فراگیری مهارت های زندگی برای این قشر جوان بسیار حائز اهمیت است ، بر اساس تحقیقات فوق ، حدود 40 درصد از جوانان این جامعه آماری اعتماد و عزت به نفس کافی ندارند، نیمی زود رنجی و بد اخلاقی را از صفات خود دانسته و 70 درصد از یافتن دوستان دایمی و داشتن رابطه صمیمی ابراز سرخوردگی کرده اند.و یک سوم آنان توانایی برخورد با مشکلات را ندارند ."وی "بهداشت روان را یک حالت رفاه ذهنی، احساس خود توانمندی، کفایت، درک همبستگی بین نسلی، توانایی تشخیص استعداد های بالقوه هوش و عاطفی "عنوان کرد و گفت: در واقع، بهداشت روان، وضعیتی از رفاه است که فرد در این حال توانایی های خود را شناخته و قادر است با اتفاقات معمول زندگی کند."مهدوی ادامه داد:"تعریف بهداشت روان از بعد منفی به حالتی گفته می شود که سلامت روان برابر با نبود اختلالات روانی تعریف می شود که در این حال، پژوهش ها نشان می دهد، آمار اختلالات در سن 18 تا 25 سال کمتر از گروه های دیگر بوده و این مساله حاکی است که با بالا رفتن سن، اختلات روانی بیشتر می شود ." کارشناسان بهداشت روان، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی اضافه کرد: "در پژوهشی که از سوی وزارت بهداشت در این زمینه با در نظر گرفتن حجم نمونه 35 هزار و 14 نفر در گروه سنی 15 سال به بالا در سال 78 انجام شده نشان می دهد، احتمال بیماری 6/17 درصد در گروه سنی 15 تا 24 سال در طرح فوق وجود داشت و به همین ترتیب در گروه سنی 25 تا 44 سال، 8/19 درصد، در گروه سنی 45 تا 64 سال، 25 درصد و در گروه 65 سال به بالا، 31/5 درصد مشکوک به بیماری بوده اند این کارشناس بهداشت و روان گفت:" زیاد شدن مسوولیت ها ی افراد، تحلیل قوای جسمانی و ایجاد آسیب پذیری بیشتر به عوامل استرس زا با بالا رفتن سن ارتباط مستقیم دارد که این مساله به طور عمده به ایجاد اختلالات، اضطراب و افسردگی منجر می شود."مهدوی میزان اختلالات مشاهده شده در جامعه آماری در این پژوهش را کمتر از سنین بالاتر دانست و افزود:" دیدگاه وزارت بهداشت نسبت به مفهوم سلامت روان بایدجامع تر باشد .
برنامه مهارتهای زندگی توسط who ، سازمان جهانی بهداشت پایه ریزی شده است.
که به طور عمده به مهارت های ارتباطی بین فردی و اجتماعی ، خودآگاهی، ویژگی های توانایی ،همدلی، حل مسئله و تصمیم گیری تفکر خلاق و نقاد و روش اداره هیجانات شدید نظیر خشم مر بوط می شود .
"کارشناس بهداشت روان در وزارت بهداشت درباره اقداماتی که تاکنون این وزارتخانه در همین زمینه انجام داده است، توضیح داد: "این برنامه برای اولین بار در دنیا به صورت برنامه پیشگیرانه از اعتیاد و ایدز با تاکید بر رد پیشنهاد، برگزار شد اما تاثیرات مثبت آن روی مسایلی نظیر ارتباط بین دانش آموزان، رابطه معلم و دانش آموز و غیره، منجر به گسترش برنامه شد." وی گفت: "این برنامه برای سنین پایین تر، موثر تر واقع شده است.
قابل توجه است که در این کارگاههای، جلسه مشاوره برگزار نمی شود و برگزار کنندگان به شرکت کنندگان با شیوه های مهارت آموزی، تواناییهای فوق را آموزش می دهند .
"دکتر مهدوی با تأکید بر اینکه طرح قید شده حدود یکسال و نیم ، با گسترش وسیع در اداره سلامت روان آغاز شده ، اضافه کرد :" طرح بهداشت روان جامع نگر، طرح پیشگیری از خودکشی، طرح حمایتهای روانی اجتماعی در حوادث غیر مترقبه، طرح آموزش مهارتهای فرزند پروری و ...
از دیگر طرحهای اداره سلامت است که گروه جوانان را نیز به عنوان گروه هدف در بر می گیرد.
بهداشت روان، تفکر و رفتار جوانان متأثر از عوامل زیستن و اجتماعی است .
فشار روانی نیرویی است که چون بر هر قسمت از بدن وارد شود، کار آن را مختل می کند و موجب بر هم خوردن نظم طبیعی کار و فعالیت در جامعه خواهد شد.
"وی افزود : "امروزه مشکلات شغلی و اقتصادی، تغییرات سریعی را به وجود آورده و ارزش های انسانی و اعتقادات امیدبخش گذشته را کمرنگ کرده است .
می توان مدعی شد که باید در انتظار ظهور زمینه بعضی از بیماری ها در سطح جامعه بود." مهدوی تاکید کرد : " همچنین، مسایل ناشی از بی عدالتی و تبعیض در محیط کار و زندگی با رشد اعمال خشونت آمیز در جامعه امروز ما همراه شده که باعث ایجاد فشارهای روانی که در نهایت منجر به وارد ساختن لطمه به سلامت و بهداشت روانی انسان خواهد شد..
بنابراین تلاش برای مقابله با نارضایتی های حاصله از این گونه مشکلات اگر به شکل علمی و کاربردی صورت نگیرد، ناموفق خواهد ماند.
تفکر خلاق (نوع دیگر دیدن) منظور از تفکر خلاق چیست؟
کاربرد آن کجاست؟
چه مواقعی نباید از تفکر خلاق استفاده کنیم؟
تفاوت ورابطه این روش تفکری با روشهای تفکری دیگرچیست؟
چرا باید ازتفکر خلاق استفاده کنیم؟
اگر از آن استفاده نکنیم چه پیش میآید؟آیا توانایی تفکر خلاق در همگان وجود دارد، یا تنها عده ای ازآن برخوردارند؟علل متفاوت بودن میزان شکوفایی آن در افراد مختلف چیست؟عوامل موثر وموانع شکوفا شدن آن، کدامند ؟آیا توانایی تفکر خلاق، اکتسابی است؟
چگونه توانایی تفکر خلاق را به دست آوریم؟
(در خود شکوفا سازیم؟) از کجا شروع کنیم؟...
این سوالات از جمله سوالات مهمی است که پیرامون تفکر خلاق مطرح هستند.
در اینجا، جهت آشنایی با این روش تفکری،قصد داریم به تعدادی از این سوالات بپردازیم.
جهت درک تفکر خلاق، در آغاز مروری بر تعریف تفکر مینماییم.در یک دیدگاه، تفکر،عملی ذهنی است و زمانی مطرح می گردد که ما با مسئله ای مواجه شده و خواستار حل آن باشیم؛ در این هنگام در ذهن تلاشی برای حل مسئله آغاز می گردد، که این تلاش ذهنی را تفکر می نامند.فعالیت برای حل مسئله ،از مراحلی تشکیل شده است که از تعریف مسئله بطور شفاف ،روشن و ملموس، شروع، و با پیدا نمودن راه حل هایی برای حل مسئله ادامه یافته و با به کارگیریِ عملی بهترین راه حل یافتن جواب نهایی به پایان می رسد.هر یک از روشهای تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود.بر این اساس تفکر خلاق (یا دقیق تر بگوییم، روشهای تفکر خلاق) شیوهای تفکریی می باشند که به کمک آنها برای حل مسئله، راه حلهای متعدد و متنوعی مییابیم.
از این طریق احتمال دستیابی به مناسب ترین راه حل بالا می رود.
یکی از تصورات نادرستی که درباره روشهای مختلف تفکری به ویژه تفکر خلاق وجود دارد این است که: هر یک از این روشها باید به تنهایی مسئله را حل کنند و جواب را تعیین نمایند، در صورتی که هر یک ازانها، تنها قسمتی از کار حل مسئله را به عهده دارند؛ به عنوان مثال تفکر خلاق تنها قسمت راه حلیابی را، در فرآیند حل مسئله، انجام می دهد و حتی با تفکر خلاق بهترین راه حل هم انتخاب نمی شود، تنها راه حل یابی صورت میگیرد.
توقع زیادی از روشهای تفکری، از معضلاتی است که آن روش تفکری با آن مواجه است.هر روش تفکری، برای قسمت خاصی از فرایند حل مسئله به کار میرود و دارای فضا وحال وهوای ویژهای می باشد برای مثال در مرحله تنظیم صورت مسئله ویا در مرحله انتخاب بهترین راه حل از میان راه حل های یافت شده ،فضای ذهنی فضایی جدی است .فضای ذهنی در مرحله ایی که از تفکر خلاق جهت ایده یابی برای حل مسئله استفاده میشود فضایی نرم ،لطیف،شوخ و غیر رسمی است؛از خطرات و معضلاتی که در فرایند حل مسئله امکان آن وجود دارد، رعایت ننمودن این فضاهای ذهنی است مثلاً در جایی که باید جدی بود، ( مرحله انتخاب مناسب ترین راه حل، از میان راه حلها )شوخ باشیم (یعنی فضای ذهنی تفکر خلاق را داشته باشیم )ویا در جایی که باید شوخ بود (فضای لازم برای تفکر خلاق) جدی باشیم .با جرات می توان گفت که همگان به نوعی در زندگی با مسئله ای مواجه اند و در نتیجه مجبورند جهت حل آن تلاش نمایند.
در موارد بسیاری ما دارای مسایل مشابه و مشترک میباشیم مثلاً مسئله تأمین معاش و مسائل خانوادگی و اجتماعی و ...
.نتایج حاصل از تلاش افراد مختلف در حل این مسائل مشترک، بسیار متفاوت است.
یکی از دلایل این تفاوتها را میتوان در متفاوت بودن راه حلهای یافتشده برای حل این مسائل، دانست.
و این تفاوت، ریشه در میزان شکوفا بودن توانایی راه حلیابی (تفکر خلاق) افراد دارد.
واکنش افراد در مقابل آشکارشدن این تفاوت، معمولاً جملهای توجیهکننده است و آن اینکه: "افراد با هم فرق دارند و توانایی تفکر خلاق ذاتی است و مخصوص عدهای خاص، و چون این توانایی در ما به ودیعه گذاشته نشده است، ما نمیتوانیم موفق باشیم و راه حلهای ویژهای برای مسائل بیابیم." اما تحقیقات جدید نشان میدهد که توانایی تفکر خلاق، بالقوه به همگان ارزانی شده و میزان شکوفابودن این توانایی است که در افراد مختلف، متفاوت است؛ و از علل این تفاوت، تفاوت در میزان پرداختن و توجه به آن و تلاش در شکوفانمودن آن میباشد.
تحقیقات جدید معرف آن است که تفکر خلاق، اکتسابی بوده و قابل یادگیری؛ با فهم و تسلط بر شیوههای تفکر خلاق، میتوانیم بسیار قدرتمند در جهت یافت ایده، عمل نماییم.
از جمله شیوههای معروف تفکر خلاق، به موارد زیر میتوان اشاره نمود: 1- روش یورش فکر (تحریک مغزی یا راهگشایی گروهی) Brain Storming 2- مدل سینکتیکس Synectics 3- سؤالات ایدهبرانگیز (فهرست سؤالات یا همان صورت تطبیقی اسکمپر Scamper) 4- تکنیک دلفی Delphi Technique 5- تکنیک گروه اسمی Normal Group Technique 6- تکنیک آینه مورینو 7- تکنیک ارتباط اجباری Forced Association 8- تجزیه و تحلیل مورفولوژیک Morphological Analysis 9- گردش تخیلی Speculative Excursion 10- الگوبرداری Bionics 11- تفکر موازی (جانبی) Lateral Thinking 12- روش "تحلیل معطوف به هدف" 13- تکنیک KJ 14- فهرست خصوصیات 15- روش نوآوری نظامیافته TRIZ 16- .
.
.اولین قدم در جهت شکوفاسازی توانایی تفکر خلاق در خود، این است که بخواهیم این توانایی را بدست آوریم و جهت بدست آوردن آن، وقت و انرژی بگذاریم و از آن مهمتر، نرم و پذیرندهشده و بپذیریم که تغییر کنیم.
با رعایت این شرطها در عمل، خود به خود گام مهمی را در جهت خلاقشدن و خلاقانه تفکر کردن برداشتهایم.
پس از این کار باید با دانش و فنون تفکر خلاق، با خصوصیات، رفتار، و منش افراد خلاق و نوآور، آشنا شده و آنها را در متن زندگی خود به کار بریم؛ باید بخواهیم، و آنچنان شویم که، افراد خلاق آنگونهاند.یکی از خصوصیات بارز افراد خلاق این است که توانایی "نوع دیگر دیدن" در آنها زنده و فعال است.
منظور از "نوع دیگر دیدن" این است که تنها به یک حالت، به یک تعریف، به یک گونه از رویدادها بسنده ننماییم و از خود بپرسیم که غیر از این تعریف، غیر از این تعبیر، چه تعبیر یا تعریف دیگری میتواند برای رویداد وجود داشته باشد؛ تکنیکی وجود دارد که این فرایند را در ما فعال میسازد.
این تکنیک، تنها پرسش یک سوال از خود،در هنگام مواجهه با مسائل و موضوعات است؛ این سوالِ حرکتدهنده، در جهت نوعی دیگر دیدن، سوال "دیگه چی؟" میباشد که موتور تفکر خلاق ما را روشن میسازد و از این طریق ما خود را وادار میسازیم که به دنبال برداشتها و تعابیر دیگری از موضوع برویم و به یک تعبیر بسنده ننماییم.
هرچه تعداد تکرار این سوال از خود، در مورد یک موضوع، بیشتر باشد، دستاورد آن بیشتر خواهد بود.
این دستاورد، دستیابی به ایدههای هرچه بیشتر میباشد.
البته این دستیابی، ملزوماتی دارد و از اصلیترین ملزومات آن این است که از عجلهکردن جهت به پایان رساندن حل مسئله، جداً بپرهیزیم و به خود زمان کافی برای حصول راه حلهای هرچه بیشتر را بدهیم.
حوصله داشته باشیم؛ مایه بگذاریم.
آفتِ این جریان ایدهیابی، شتابزدگی در به پایان رساندن حل مسئله است.از دیگر خصوصیات افراد خلاق، دقت کردن و دیدن ظرافتهاست.
افراد خلاق، معمولاً به مسائلی توجه میکنند که برای دیگران، عادی است و گاهی پرداختن به آن موضوعات را وقت تلف کردن و حتی تمسخرآمیز میپندارند.
البته این بدان معنی نیست که ما به دنبال هر موضوع تمسخرآمیزی برویم، بلکه منظور، روش فکر کردن افراد خلاق و توانایی آنان در بهگونهای دیگر مسائل میباشد.خصوصیت دیگر افراد خلاق، کنجکاوی است.
افراد خلاق، بسیار کنجکاو و جستجوگرند و در راه بدست آوردن پاسخ سؤالاتشان، بسیار سختکوش و خستگیناپذیرند.
به هر موضوعی دقت میکنند و از روی اتفاقات و مسائل، سطحی عبور نمیکنند، بلکه عمیقاً به آنها نگریسته و میاندیشند.در درون افراد خلاق، شمعی روشن است که حرکتدهنده کنجکاوی آنان میباشد و آن، حس پرسشگری است که با نماد "؟" و با واژه "چرا" آنرا میشناسند.از دیگر خصوصیات افراد خلاق میتوان به داشتن شور و نشاط، استفاده از قیاس در صحبت کردن، تمایل به داشتن چالش، یادگیری به روش خود، آزردگی از انجام کارهای روزمره و تکراری، میل به ریسک کردن و .
اشاره نمود.در آینده، به تمرینات و روشهایی که بهوسیله آنها میتوانیم این خصوصیات و ویژگیها را در خود، احیاء کنیم و نیز به مفاهیم بنیادینی که در وادی خلاقیت مطرح است، خواهیم پرداخت.
آموزش مهارت های زندگی هدف: افزایش توانایی های روانی اجتماعی کودکان و نوجوانان به منظور مقابله با مشکلات و کشمکش های زندگیپژوهش های بی شماری نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی، ریشه های روانی اجتماعی(Psychosocial) دارند.
این پژوهش ها سه عامل مهم را با سوء مصرف مواد مرتبط می دانند[1}: 1.
پایین بودن عزت نفس 2.
ناتوانی در بیان احساسات 3.
فقدان یا کمبود مهارت های ارتباطی بر اساس پژوهشی که در سال 1987 میلادی بر روی 1684 دانش آموز انجام شد، مشخص گردید که سوء مصرف دارو با «استرس» ارتباط دارد و پژوهش دیگری در سال 1988 نشان داد که اعتیاد به مواد مخدر در مراحل ابتدایی، با ناتوانی در برقراری ارتباط با والدین و همسالان رابطه دارد.[ بسیاری از پژوهش های علمی حاکی از آنند که پایین بودن عزت نفس با موارد زیر ارتباط دارد: - سوء مصرف الکل و مواد - بزهکاری - بی بند و باری جنسی - افکار مربوط به خودکشی «توانایی های روانی – اجتماعی» توانایی های روانی اجتماعی (Psychosocial Competence) عبارت است از: آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله ی مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می بخشد.
مستقیم ترین روش افزایش توانایی های روانی اجتماعی افراد، «آموزش مهارت های زندگی» است.
تعریف مهارت های زندگی اصطلاح مهارت های زندگی در معانی مختلفی به کار رفته است، مانند: 1.
مهارت های مربوط به امرار معاش چگونه فردی مشغول کار شود، شغل خود را حفظ نماید و ارتقاء یابد 2.
مهارت های مراقبت از خود مصرف غذاهای سالم، درست مسواک زدن، رعایت بهداشت و 3.
مهارت های مقابله ی منطقی با موقعیت های پرخطر زندگی مانند توانایی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر و...
موریس.ای.الیاس از دانشگاه راجرز آمریکا و مؤلف کتاب «تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارت های زندگی» چنین می گوید: «مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و یا دیگران صدمه می زند».
برنامه ی مهارت های زندگی بر این اصل استوارند که: «کودکان و نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند که بتوانند از خودشان و علایقشان در برابر موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند.
مهارت های اصلی ده گانه: 1.
توانایی تصمیم گیری 2.
توانایی حل مسئله 3.
توانایی تفکر خلاق 4.
توانایی تفکر نقادانه 5.
توانایی رابطه مؤثر 6.
توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه 7.
توانایی آگاهی از خود 8.
توانایی همدلی با دیگران 9.
توانایی مقابله با هیجان ها 10.
توانایی مقابله با استرس ها حال پژواک ایران سه سؤال مطرح می کند و از مخاطبان ارجمند خود تقاضای همکاری و تبادل نظر دارد: 1.
نظام آموزش و پرورش تا چه حدّی به آموزش مهارت های زندگی اهمیت می دهد؟
2.
سهم سیستم آموزش و پرورش کشور در پایین نگه داشتن عزت نفس، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی بین دانش آموزان چه قدر بوده و چگونه می توان آن را برطرف ساخت؟
3.
با چه مکانیزمی می توان امکان بیان انتقادات افراد را از کانال های منطقی فراهم ساخت و از انباشت احساسات منفی کاست؟
مواردی از مهارت های زندگی یادگیری دانش آموز یادگیری و تمرین مهارت های زندگی تقویت و یا تغییر نگرش، ارزش و رفتار رفتارهای سالم و مثبت پیشگیری از مشکلات بهداشتی زنجیره ی عوامل انگیزشی، دانش، نگرش، ارزش ها و رفتار سالم» آموزش مهارت های زندگی سلامت روانی آمادگی رفتاری رفتار سالم و مفید اجتماعی مدل تأثیر نحوه ی آموزش مهارت های زندگی» اجرای برنامه های آموزش مهارت های زندگی جلسات تقویتی آثار بلند مدت آثار کوتاه مدت آثار میان مدت افزایش دانش تغییر نگرش بهبود سطح بهداشت روان تمایلات رفتاری مثبت بهبود توانایی های روانی اجتماعی بهبود فضای کلاس و رفتارهای مدرسه بهبود روابط بین شاگردان و روابط معلمان و شاگردان بهبود حضور در مدرسه بهبود عملکرد تحصیلی ایجاد تغییرات معنی دار در رفتار سلامت و رفتارهای اجتماعی بروز تغییرات معنی دار در رفتار سلامت و رفتارهای اجتماعی نگه داری و حفظ تغییرات مثبت در طی زمان واژه ها می توانند تقدیرتان را بسازند یا خراب کنند .آنها میانجی های قدرتمندی هستند.
نخستین آنها - ما - است .بیش تر مواقع ما تمایل داریم که واژه ی مورد علاقه مان ٬یعنی -من- را بکار بریم .باید وجود -من- محور را ترک کنیم و درک کنیم که ما نمی توانیم به تنهایی کاری انجام دهیم.دوم ٬باید همیشه هر جا که لازم باشد -سپاسگزارم- را بر زبان جاری سازیم.این واژه برای کسی که به خاطرشما تلاش کرده است ٬محرک و نشاط آور است.سوم ٬بکار بردن عبارت خواهشی -ممکن است لطفاْ ٬به جای بکار بردن جمله ای امری ٬می تواند برای فردی که با وی ارتباط برقرار می کنید ٬تفاوت زیادی ایجاد کند .درخواست شما بطور حتم ٬پاسخی سریع و مثبت خواهد داشت.چهارم ٬سعی کنید با گفتن -امری دارید ؟یا فرمایشی دارید؟-به دیگران نشان دهید که تمایل دارید به آنانکمک کنید.سرور و شادی ناشی از مفید و موثر واقع شدن برای دیگران ٬افزون تر به خودتان باز میگردد.پنجم٬عادت خطا پذیری صریح را افزایش دهیدو از عبارت قبول دارم که اشتباه کرده ام .استفاده کنید.بسیاری از مشکلات و برخوردهای زندگی حل خواهند شدبه شرط آن که عملکرد اشتباه مان را بپذیریم.
ششم ٬با تعریف و تمجیدی ظریف ٬مانند شما کار بزرگی انجام داده اید٬دیگران را در مواقع لازم ٬تحسین کنید.طبق نظریه مازلو ٬روان شناس رفتاری ٬قدردانی و عشق صرف نظر از نیازهای غذایی٬اساس نیاز بشر است .بهمین دلیل است که می گویند ْانسان تنها با نان نمی تواند زندگی کند ْدر کشمکش زندگی ٬کلمه ی قدردانی کننده ٬بطور معجزه آسایی موثر واقع میشود.هفتم٬ایفای نقش دیگران را در زندگی تان درک کنیدو با اظهار کلماتی چون اگر شما نبودید ٬من چه کار میکردم ؟!
سپاسگزاری تان را نثار شان کنید .این جمله بطور حتم شما را از منیت رها و اعتماد و عشق را به دیگران القا میکنید.هشتم٬در هر لحظه ی زندگی تان باید به خاطر بسپارید که هرگز تنها نیستید.هر روز برای خودتان تکرار کنید :ْمن تنها نیستم٬خداوند با من استْ از کتاب خرد معنوی (امیدوارم توانسته باشم گامی کوچک در جهت رشد و تعالی شما دوستان برداشته باشم)آیا ذهنیت منفی شما تا بحال مانع از موفقیت شما شده است؟اگر این طور است زمان آن فرارسیده است.
فرد منفی نگر مشکلات و موانع را غیر قابل حل میداند ٬در حالی که فرد مثبت اندیش نه تنها راهی برای غلبه بر موانع می یابد ٬بلکه از آنها به عنوان سکوی پرش نیز استفاده میکند .به این مثال توجه کنید:قطعه زمینی به معرض فروش گذاشته شده بود .تنها دو پیشنهاد فروش برای آن داده شد.اولی از صاحب زمین مجاور بود .او قیمت پایینی را پیشنهاد کرده بود٬چون بیشتر زمین را بامبو پوشانده بود و از نظر او این مسئله باعث پایین آمدن ارزش زمین شده بود .دیگری از طرف مردی بودکه دو برابر قیمت را پیشنهاد کرده بود .او موفق شد زمین را بخرد ٬بامبو ها رابچیند ٬ از آنها چوب ماهیگیری بسازد و از فروش آنها پول زمین را در آورد!این همان خاصیت مثبنت اندیشی است که موفقیت را جذب می کند .در حالی که فرد منفی نگر نه تنها امکانات موجود را از خود میراند ٬بلکه وقتی سر راهش هم قرار میگیرند٬نمی تواند از آنها استفاده کند.