دانلود مقاله مهدی های دروغین

Word 74 KB 15780 20
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیشگفتار
    در سپیده دم نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری در شهر سامرا پایتخت خلافت عباسی یگانه فرزند امام یازدهم (ع )دیده به جهان گشود که وی را محمد نامیدند و میلادش را از توده مردم بویژه جاسوسان دستگاه جبار بنی عباس پنهان داشتند زیرا که حکومت وقت از این کودک نامور که مژده قیام جهانگستر وی را پیامبر اسلام در گذشته داده ،سخت هراس داشت و سعی می نمود از ولادت چنین مولودی جلوگیری کند غافل از آنکه وعده خدا حتمی و قطعی بود.
    در دوران امامت پدر،فقط شیعیان خالص امام توفیق زیارت حضرتش را می یافتند و چون در سال دویست شصت هجری امام عسکری (ع )به شهادت رسید و فرزند پنجساله اش حضرت مهدی (ع )بر او نماز گذارد پیگیری شدیدی برای یافتن و کشتن حضرتش به دستور معتمد عباسی آغاز گشت که سبب گردید تا حجت خدا غیبت اختیار نمود و به فرمان الهی از انظار پنهان گشت .
    دوران غیبت حضرت مهدی (عج )به دو غیبت صغری و کبری تقسیم می شود .در غیبت صغری که شصت ونه سال به طول انجامید ،چهار نفر از پرهیزکاران و افراد مورد وثوق به مقام وکالت و نیابت از طرف حضرتش منصوب شدند و سوالات و مشکلات شیعیان را جمع آوری نموده و خدمت امام عرضه می نمودند و مکتوبات حضرت را در پاسخ در خواستهای مردم که توقیعات نامیده شده به مردم می رساندند و بدین ترتیب شیعیان در این مدت ارتباطی پنهانی از طریق پیامهای و نوشتارهای حضرتش بواسطه آن نایبان به امام داشتند تا آنکه در سال سیصد و بیست نه هجری غیبت کبری آغاز شد و باب نیابت خاصه مسدود اعلام گردید و از آن زمان به بعد دیگر کسی از مکان و مسکن امام آگاهی نداشته و نمی تواند به دلخواه خویش به حضور حضرتش راه یابد اگر چه آن امام مهربان خود گهگاهی از روی لطف و محبت در مورد برخی از شیعیان نجلیاتی داشته و نامه ای را برایشان رقم زده است.


    دوران غیبت امام زمان (عج) که مفهومی جز عدم حضور امام در صحنه ظاهری اجتماع را ندارد در روایات اسلامی به پنهانی خورشید درپس ابرهای تیره تشبیه گردیده است .

    بهمانگونه که خورشید آنزمان که در پشت ابر از دیده ها مخفی می گردد موجودات از تمام اشعه نور و گرمای مستقیمش برخوردار نشده و در بهره گیری از آن محرومیت هایی را متحمل می شوند بهمان ترتیب تمامی خلقت و به ویژه جامعه انسانی در عین آنکه از فیوضات لازمه برخوردار می گردند اما از دیدار مستقیم و بهره وری از تمامی فیوضات آن وجود پربرکت محرومند.

    گذشتگان که امام زمانشان را در صحنه اجتماع حاضر می دیدند به خدمتش می شتافتند محضر پر فیضش را غنیمت دانسته و از معارف الهیش سیراب گشته مسیر هدایت را جسته وظیفه خویش را شناخته و تمامی مشکلات خود را به یمن وجود آن امام حل می نمودند .

    اما متاسفانه آنانکه از فیض دیدار امام زمانشان محرومند و نمی دانند که در کجا عزیز گم کرده خود را بیابند درگیر هجرانی جانسوز ودردی جانکاهند زیرا نه به خدمتش می رسند نه آنچنان که باید از علوم الهی و معارف ربانیش بهره می برند و هم در برابر مشکلات و بدبختی های آخرالزمان و دوران غیبت اسیر و بیچاره می شوند.

    در این مجموعه تحقیقی سعی شده تا با شواهد و قرائت اصل مهدویت اثبات گردد چرا که اصل مهدویت ریشه دار بوده و در صدر اسلام امر واقعی بوده است.

    هر چند با توجه به براهین عقلی باز هم نادانان نتوانستند آن را درک کنند و بنابراین تصمیم به جمع آوری این مطالب نموده تا مهدی های غیرواقعی روشن شوند .

    امیدوارم که تمامی مسلمان جهان دست به دعا برداریم و برای ظهور فرجش دعا کنیم .

    بیان مسئل آنچه در این پروژه تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است وجود حضرت مهدی (عج) از دیدگاه فرقه های مختلف می باشد.

    و عقاید و نظرات ادیان و فرقه ها مورد بررسی قرارگرفته است.

    گرچه هر کدام از این فرقه های مهدی غیر واقعی را معرفی نموده اند.

    بنابراین بدین وسیله خواستم شناختی از این فرقه ها به افراد جامعه بدهم و ذهنهای مردم را روشن کرده تا افراد مراقب و هوشیار باشند و همواره پیرو خاندان نبوت و امامت باشند و برای ظهور فرجش (مهدی موعود) دعا نمایند.

    اهداف پژوهش اهداف تحقیق به شرح زیر می باشد: شناسایی فرقه و ادیان مختلف تعیین نقش و تاثیر مهدویت در ظهور آقا امام زمان (عج) تلاش برای شناخت بهتر ائمه اطهار علیهم السلام بخصوص حضرت حجت (عج) اهمیت و ضرورت پژوهش انجام این تحقیق سبب هوشیاری مردم در زمینه امر مهمی چون مهدویت می شود و هر چه بیشتر به حقانیت ائمه اطهار و به خصوص و حضرت حجت (عج) پی برده و با مطالعه این مطالب خواننده حساسیت و دقتش نسبت به امر مهدویت بیشتر می شود.

    سوالهای پژوهش : آیا بینش مردم نسبت به ادیان و فرقه های مختلف کافی است ؟

    آیا موقعیت های اجتماعی موجود عاملی برای هموار کردن شرایط ظهور آن حضرت می باشد ؟

    آیا رسانه های گروهی در زمینه موضوع مهدویت تمامی موثر برداشته است ؟

    بسم الله الرحمن الرحیم مقدمه هنگامی که تاریخ را مطالعه می کنیم و سرگذشت رهبران راستین را با توده های مردم کج اندیش از مد نظر می گذرانیم آرزو می کنیم که ای کاش انسان را آزادی و اختیاری نبود و اگر بود ای کاش فهم و درکی می داشت .

    اما اگر انسان آزادی نداشت و مقدرات بالاجبار برای او حاکم بودند دیگر انسانیت را مفهومی نبود و جداسازی صفوف انسانها از دیگر موجودات امکان نداشت پس بهتر همان را می بینم که انسان مختار باشد و افعال و اعمال خویش را در محدوده قدرتی که به او تفویض شده انجام دهد.

    متاسفانه اکنون که آزادی را برای انسان ترجیح می دهیم به هزاران فاجعه برخورد می کنیم فجایعی که انسان آزاد آفریده مفاسدی که به دست این موجود مختار پدید آمده که گاهی فسادش دریاها و خشکی ها را میگیرد که : ظهر الفساد فی البر البحر بما کسبت ایدی الناس و همین انسان آینده ای بس خطرناک را در پیش رو دارد تا جایی که جهانی را پر از ظلم و جور می نماید که چنین آینده خطرناک و گذشته نکبت باری را نه حیوانات داشته نه ملائکه و این همان حالتی است که ملائکه در پیشگاه خداوند عرضه می دارند و بدان اشاره می کنند.

    اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و خداوند با اینکه می توانست و می تواند با قدرت قاهره خود جلوی همه را بگیرد و در یک لحظه همه فسادها را ریشه کن سازد در عین حال نمی کند زیرا قرار نیست اختیار و آزادی را از انسان بگیرد و اینها همه جنبه های منفی آزادی انسان است که جنبه های مثبتش را نیز انسانهای وراسته : پیامبران ،امامان ، پزهیزکاران و صدیقان در طول تاریخ نشان داده و آینده نهانی جهان نیز در اختیار همین انسانهای صالح خواهد بود.

    به آزادی انسان رضایت داده و می گوییم ای کاش این آزادی توام با علم و فهم و درک بود که باز هم بسیاری از همین مفاسد را پدیده دست انسانهای آزاد و دانا می بینیم نه آزاد نادان و از این جهت شرط دیگری لازم می دانیم و آن داشتن ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت است.

    در اینجاست که می گوییم ای کاش جهانی می داشتیم با انسانهای آزاد ،دانا و با ایمان و تقوی !

    و ای کاش آنان که می توانستند چهره ای زیبا به جوامع بشری داده و به این جنگلها و نابسامانیها خاتمه دهند و بشر آزاد را با حفظ آزادیش از علم و دانش بهره مند سازند و جانش را با تقوی بیامیزند تا زودتر بر سر کار آیند و ای کاش آن پیشوای ذخیره شده برای چنین روزی زودتر زخ بنمایند و وارد صحنه شود.

    امید است این تحقیق مورد استفاده خوانندگان قرار گیرد و همگی دست به دعا برداشته و دعایی که حضرتش به ما تعلیم فرمودند زمزمه کنیم: الهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک.

    وبعضی گویند امام ابوحنیفه با محمد بن عبدا......امام بیعت کرد در ایام منصور خلیفه ،و چون محمد بن عبدا....در مدینه به قتل رسید امام ابو حنیفه بر همان بیعت معتقد و ثابت قدم بود ،و بدوستی اهل بیت راسخ ،و این خبر به منصور رسیده و وی را زندانی کرده تا آنکه در حبس وفات یافت .

    بعضی گویند که کشته نشد وحی است و بعد ازاین خروج کند و عالم را به عدل آراسته کند و برخی دیگر به مرگ او اقرار نمودند و گفتند که امامت به محمد بن قاسم بن علی بن الحسین بن علی رسید که در ایام معتصم با الله اسیر شد ،و او را نزد معتصم حبس شد تا اینکه مرد.

    و برخی دیگر به امامت یحیی بن عمر (ابوالحسین ،یحیی بن عمر بن یحیی بن حسین بن زید بن علی بن الحسین )که در کوفه خروج کرد قاتل شدند وی در ایام متوکل خروج کرد و توسط بن طاهر دستگیر و زندانی شد و سپس توسط محمد بن عبدا.....

    بن طاهر کشته شد.

    امام ابوجعفر محمد بن علی باقر (ع)(امام صادق ع) ابوالجسارود را سر خوب لقب فرمود و تفسیر نمودند که سر خوب شیطانی است اعمی که ساکن دریاست .برخی دیگر بر این عقیده اند که علم فرزندان امام حسن (ع )و امام حسین (ع )،همچو علم پیغمبر است و رواست که علم از ایشان گرفته شود .

    قرامطه :محمد بن اسماعیل را مهدی موعود می دانند و عقیده دارند که زنده است و در بلاد روم زندگی می کند .

    کیسانیه محمد حنیفه فرزند علی (ع )البته از مادری غیر از فاطمه (ع )بود که گروه کیسانیه اعتقاد داشتند او مهدی موعود است و پس از مرگ او ،سر و صدا بلند کردند که او هرگز نمرده است ،بلکه در کوه رضوی در میان دو شیر قرار گرفته که حافظ و نگهبان اویند !

    در حالیکه می دانیم (محمد حنیفه )در سال 80یا 81 وفات کرد و در بقیع (گورستان معروف مدینه )به خاک سپرده شد و خوشبختانه امروز دیگر سر و صدایی از این گروه به گوش نمی رسد .

    عقیده کیسانیه و رد آن عقیده آنچه دلالت دارد بر فساد کیسانیه که قائل به امامت محمد بن الحنیفه (یکی از پسران امیرالمومنین ع) هستند و معتقدند که او زنده و امام زمان است چند چیز می باشد .

    یکی اینکه : اگر محمد حنیفه امام معصوم بود واجب بود نص صریحی در تائید و اثبات آن رسیده باشد.

    زیرا عصمت جز به نص صریح از پیغمبر دانسته نمی شود.

    خود کیسانیه هم در این خصوص مدعای نص صریح نیستند بلکه به چیزهای ضعیفی که باعث اشتباه و انحراف آنها گشته متوسل شده اند و نصی بر آن دلالت ندارد مانند اینکه می گویند : حضرت امیرالمومنین (ع) در روز جنگ جمل پرچم را بدست او داد و گفته آن حضرت که بوی فرمود: تو فرزند من هستی !

    با اینکه حسن و حسین هم فرزندان او بوده اند؟

    و دیگر : روایاتی که شیعه امامیه از پدران امام زمان و جد آن حضرت درباره امامتش نقل کرده اند مخصوص و متواتر و در کتب معتبر موجود است که از ذکر آنها به لحاظ اختصار خودداری می کنیم .

    و دیگر روایاتی است که از طریق شیعه و سنی از پیغمبر اکرم (ص) در خصوص امامت دوازده امام رسیده است .

    هر کس که معتقد به امامت آنها باشد می داند که محمد حنیفه فوت شده و امام عصر صاحب الزمان عجل ا...

    فرجه است .

    و دیگر منقرض شدن این فرقه است .

    زیرا در زمانها و زمان طولانی پیش از این (مقصود بعد از انقراض آنهاست) کسی نمانده که معتقد به امامت محمد حنیفه شود.اگر اعتقاد آنها درست بود نمی باید منقرض گردند.

    اگر گفته شوند : از کجا معلوم است که آنها منقرض شده اند ؟

    شاید در بعضی از شهرهای دوردست و جزیره ها و اطراف زمین مردمی باشند که هنوز محمد حنیفه را امام بدانند ؟

    چنانکه ممکن است در اطراف زمین افرادی پیرو مذهب حسن (بصری) باشند و بگویند کسی که مرتکب معصیت کبیره می شود منافق است و بنابراین نمی توان ادعا کرد که این فرقه منقرض شده اند.

    بلکه در صورتی ممکن است یقین به انقراض آنها پیدا کرد که مسلمانان اندک و علما محدود باشند.

    اما در همه جا وقتی که مسلمانان پراکنده و علما بسیار باشند از کجا دانسته می شود؟

    می گوییم : این حرف بازگشت به این معنی می کند که ما نتوانیم به هیچ وجه علم به اجماع امت اسلام پیدا کنیم چه که شاید در اطراف زمین شخصی مخالف اجماع باشد !

    در واقع لازمه این حرف این است که مثلا بگوییم : شاید در اطراف زمین کسی پیدا شود که بگوید : تگرگ روزه را باطل نمی کند یا اینکه برای روزه دار جایز است تا طلوع آفتاب خوردن و آشامیدن را ادامه دهد !

    زیرا قول اول مذهب ابوطلحه انصاری و قول دوم مذهب حذیفه و اعمش است .

    و همچنین بسیاری از مسائل فقه که میان صحابه و تابعین مورد اختلاف بوده و بعدها این اختلاف برطرف گردید و علمای اعصار متاخر اجماع برخلاف آن نمودند پس لازم است که انسان در این باره شک کند و اطمینان به اجماع بر مسئله ای که سابقا مختلف فیه بوده است حاصل ننماید این گفتار بیهوده از کسانی است که می گویند شناختن اجماع و رسیدن به آن ممکن نیست ما می دانیم که طایفه انصار بعد از پیغمبر کوشیدند که مقام امامت را تصاحب کنند ولی مهاجرین آنها را عقب زدند و بعدها انصارنیز قول مهاجرین را پذیرفتند.

    پس اگر کسی بگوید : منصب امامت برای انصار که در صدر اسلام با مهاجرین بر سر آن اختلاف داشتند جایز است و شاید در اطراف زمین کسی یافت شود که معتقد به این معنی باشد جواب آنها چیست ؟

    هر جوابی که آنها در این مورد دارند همان جواب ماست .

    گروهی از مسلمین محمد حنیفه را را امام مهدی پنداشته اند و می گویند نمرده است و در کوه رضوی غائب می باشد .

    بعد از این ظاهر می شود و دنیا را پر از عدل و داد می کند.

    فرقه محمدیه : عقیده دارند که بعد از امام علی نقی فرزندش محمد بن علی امام است.

    او را زنده و مهدی موعود می دانند با اینکه در حیات پدرش وفات کرده است.

    همه کس طالب یا رند چه هشیار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت (حافظ) ناووسیه از متابعان ناوس نامی اند و گویند که منسوب اند به دهی که آنرا ناوسا گفتندی و زعم ایشان آن است که امام صادق رضی ا...

    عنه زنده است و هرگز نمیرد تا آنکه ظاهر شود برخلایق و مهدی او است.

    و این طایفه از وی روایت می کنند که فرمود اگر ببینید سر مرا از فراز کوهی آویزان شده پس جرم نکنید در کشتن من که من صاحب شما ام صاحب شمشیر ایالت و ظهورم .

    و ابوحامد زوزنی حکایت کند که ناوسیه بر آنند که اگر چه مرتضی علی – رضی ا...

    عنه مرده است اما پیشتر از قیام قیامت زمین شکافته شود و بیرون آید و زمین را به عدل انصاف پر سازد.

    در بعضی از نسخ عربی عبارت چنین است : ان الناوسیه زعمت ان علیا باق و ستتشق الارض عنه قبل یوم القیامه فیملاء الارض عدلا.

    ناووسیه : یاران مردی ناوس نام – و بعضی گویند منسوبند به قریه ناوسا – و گمان ایشان آن است که صادق زنده است .

    حضرت صادق را مهدی و زنده و غائب می دانند.

    دلیل بر بطلان عقیده آنها روشن است زیرا ما یقین به وفات حضرت صادق (ع) داریم همانطور که یقین به مرگ پدر و جدش و شهادت امیرالمومنین و رحلت پیامبر داریم .

    اگر با این وصف در وفات حضرت صادق شک داشته باشیم باید در وفات و شهادت آباء و اجداد بزرگوارش هم شک کنیم ،و آن وقت است که باید مانند غلات و مفوضه منکر شهادت امیرالمومنین و امام حسین علیهماالسلام شویم ،در صورتی که این سفسطه است.

    واقفیه واقفه یا وافقیه فرقه ای هستند که بر امامت امام هفتم حضرت موسی کاظم (ع )باقی ماندند و می گویند مهدی موعود اوست (و دیگر امام هشتم را قبول ندارند )عقیده اینا ن نیز باطل است.

    زیرا رحلت حضرت موسی بن جعفر (ع )برای همه کس آشکار شد و میان مردم مشهور و مسلم است .

    همانطور که رحلت آبای و اجداد طاهرینش معروف و مسلم می باشد .

    اگر ما نیز در باره فوت آن حضرت شک کنیم با ناووسیه و غلات و مفوضه و کسیانیه که مرگ پدران امام هفتم را منکر هستند ،فرقی نخواهیم داشت.

    مضافا با اینکه وفات امام موسی بن جعفر(ع)بقدری مشهور است که مرگ هیچیک از پدران عالیقدرش بدان شهرت نرسیده .

    زیرا هنگام وفات آن حضرت جنازه اش را (به امر هارون الرشید )به مردم نشان دادند و قضات و شهود حاضر کردند (تا گواهی دهند که حضرت به مرگ طبیعی مرده است ) آنگاه جنازه را بر سر جسر بغداد نهادند و اعلام کردند که اینست کسی که رافضیسان (شیعیان )معتقدند اوزنده است و نمی میرد بدانید که وی به مرگ طبیعی مرده است !وقتی که ماجرای رحلت حضرت بدینگونه مشهور باشد نمیتوان در باره آن تردید کرد.

    آنچه که مشهور است ،حضرت موسی کاظم (ع )در حال حیات وصیت به فرزندانش علی (امام رضا (ع )نمود و امر امامت را بعد از خود بوی واگذار کرد و روایات مربوط به این باب بیش از آن است که شماره شود .

    اما در جواب و رد عقیده واقفیه می گوییم که : به عقیده شما همانطور که یقین به مرگ پدران و اجداد موسی بن جعفر (ع ) دارید یقین به وفات آن حضرت نیز دارید : ممکن است کسی از این گفته اتخاذ سند کند و بگویید :ما نیز می دانیم که امام حسن عسکری (ع )فرزندی نداشته ،همانطور که می دانیم مثلا ده پسر نداشته و می دانیم که پیغمبر (ص )پسری نداشت که بعد از رحلت خودش زنده باشد .

    اما اینکه پیغمبر (ص )بعد از رحلتش فرزندی نداشت که زنده مانده باشد این را ما از راه مقام عصمت و پیغمبری حضرت می دانیم ،چه اگر چنین فرزندی می داشت او را در زمان خود آشکار می ساخت و در آشکار ساختن او از کسی ترسی نداشت به علاوه به اجماع است .

    می دانیم که رسول خدا فرزندی نداشت که بعد از حضرتش زنده مانده باشد .

    ولی فرزند امام حسن عسکری (ع )اینطور نبوده ،زیرا امام حسن عسکری (ع )از طرف خلیفه عصر تقریبا تحت نظر و محبوس بود و قهرا از وجود فرزندانش در برابر دشمنان هراسناک بود .چه آن حضرت می دانست و از مذهب شیعه مشهور بود و همه کس می دانست که امام دوازدهم قائم آل محمد دولتهای باطل را میان خواهد برد .

    بنابراین پنهان نمودن چنین فرزندی کاری پسندیده است.

    بعلاوه حضرت از کسان خود مانند برادرش (جعفر کذاب )که چشم طمع به ارث و اموال او دوخته بود هم ترس داشت .

    بهمین جهت ناگریز از آن شد که فرزندش را مخفی بدارد و بدینگونه ولادت آن حضرت برای مردم تولید شک نمود .چنین موردی را نمی توان مانند موردی دانست که مثلا کسی بمیرد و ما یقین به مردن او داشته باشیم زیرا آن مورد وضع غیر عادی داشته و حقیقت بر مردم پوشیده بوده است .

    ولی در مورد دوم مردن فلان شخص معلوم و در منظر عموم بوده و با نشانیهای مخصوص همه می توانند مردن او را تشخیص دهند و تصدیق کنن .

    فرق میان این دو مورد (ولادت امام –و معلوم بودن مردن کسی ) به این می ماند که فقها می گویند اقامه شهود در مقام اثبات حق است نه برای نفی حق زیرا نفی شیی محتاج به اقامه شهود نیست مگر اینکه متضمن اثبات باشد.

    و با این بیان فرق میان هر دو مورد معلوم گشت .

    بنابراین در بیان فرقه واقفه می توان گفت : واقفه از تابعان : ابی جعفر محمد بن علی الباقر (باقریه) و پسرش جعفرصادق (ع) نیز معتقدند.

    این دو فرقه از سایر فرق شیعه جدا می گردند زیرا بعضی از آنها امامت را به امام باقر(ع) خاتمه یافته دانسته و برخی دیگر امامت را به امام صادق (ع) خاتمه یافته می دانند.

    واقفیه : موسی بن جعفر را امام زنده غائب می پندارند و عقیده دارند که آن جناب بعدا ظاهر می شود و دنیا را پر از عدل و داد می کند.

    هاشمیه عده ای که به امامت امام محمد بن حنیفه معتقد بودند بعد از فرزندش ابوهاشم را امام خود دانسته و متابعت نمودند و گفتند که گنجینه های علم و دانش و اسرار علوم را امام محمد حنیفه در دل وی به امانت سپرده است.

    هاشمیه گویند که هر ظاهری را باطنی هست و هر شخصی را روحی و هر تنزیلی را تاویلی و هر مثالی را که در این عالم است در آن عالم حقیقتی هست و هر چه در عالم پراکنده شده است از حکمت و اسرار در شخص انسانی جمع آمده است و آن علمی است که حضرت علی (ع) به پسرش محمد بن حنیفه داده و او را مخصوص گردانیده است و محمد بن حنیفه نیز این علم را به پسرش ابوهاشم به امانت سپرد.

    پس از ابوهاشم شیعیان او پنج گروه شدند.

    فرقه ای گفتند : ابوهاشم هنگام مراجعت از شام در سرزمین شراه وفات یافت و وصیت کرد که امامت به محمد بن علی بن عبدا...

    بن عباس و بعد از او به فرزندانش برسد تا خلافت به بنی العباس رسید.

    گروه دیگر گفتند پس از مرگ ابوهاشم امام به حق پسر برادرش یعنی حسن بن علی بن محمد حنیفه است .

    طایفه دیگر نیز معتقدند که ابوهاشم قبل از مرگش امامت را به برادرش علی بن محمد وصیت نمود و علی نیز به پسرش یعین حسن و به عقیده این طایفه امامت از خداندان بنی حنیفه بیرون نیست.

    هاشمیه : فرقه ای از هاشمیه عبدا...

    بن حرب کندی را امام زنده غائب می پندارند و در انتظار ظهورش بسر می برند.

    و فرقه دیگر از ایشان معتقدند که ابوهاشم به عبدا...

    بن عمر و بن حرب کندی وصیت نموده و امامت از ابوهاشم به عبدا...

    رسید و روح ابوهاشم به عبدا...

    انتقال یافته است.

    برخی از افراد این فرقه چون عبدا...

    را از علم و دیانت بی بهره می دانستند از متابعت و پیروی او اعراض کردند و لذا به امامت عبدا...

    بن معاویه بن عبدا...

    بن جعفر بی ابی طالب قائل شدند .

    عبدا...

    بن معاویه به تناسخ قائل بود یعنی آنکه روح شخصی به شخص دیگر قابل انتظار است و دعوی او این بود که روح ا...

    (حضرت عیسی (ع)) به وجود او فرود آمده است.

    بعدها دعوی الوهیت و نبوت کرد و پیروان و شیعیان نادان او وی را پرستش و تبعیت نمودند آنها قیامت را منکر شدند زیرا تناسخ را در دنیا می دانستند.

    بن معاویه آیه ذیل را تاویل کرد : لیس علی الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا (سوره 5آیه 94) او گفت که آنان که امام را دیدند و شناختند حرج از خوردن جمیع طعامها از ایشان برخیزد و به کمال برسند.

    از مطالب منحرفی فوق مذهب مزدکیه و خرمیه در عراق پیدا شد.

    بن معاویه در خراسان هلاک گشت و یاران و اصحابش متفرق شدند و به چند گروه تقسیم شدند: برخی گفتند :زنده است و باز خواهد گشت و بعضی دیگر گفتند مرده است و روح او در اسحاق بن زید بن حارث انصاری درآمد و ایشان را حارثیه نامیدند ایشان حرامها را مباح دانستند و بصورت طایفه ای که اهل هیچگونه تکلیف نباشند روزگار گذرانیدند.

    میان اصحاب عبدا...

    بن معاویه و اصحاب عبدا...

    بن معاویه و اصحاب محمد بن علی بن عبدا...

    بن عباس اختلافات بسیاری وجود دارد زیرا هر دو این گروه دعوی امامت و وصیت از ابوهاشم را داند.

    یزیدیه اصحاب یزید بن انیسه بودند.

    ایشان بر این عقیده اند که خداوند متعال رسولی را از عجم برانگیزد و بر او کتابی آسمانی فرو فرستد در این هنگام شریعت حضرت محمد مصطفی (ص) را ترک کند.

    یزید هر کس را از اهل کتاب که به پیغمبری حضرت محمد (ص) شهادت دهد هر چند که به دین و آئین او نبوده است دوست دارد .

    او معتقد بود که هر گناه صغیره و کبیره ای شرک است و همچنین هر کس که مستحق حدی شود او کافر و مشرک است.

    یزیدیه عقیده دارند : که یزید به آسمان صعود نموده است.

    مجددا بر می گردد و دنیا را پر از عدل و داد می کند.

    نتیجه و دلیلی که بر اثبات عصمت امام معصوم می توان آورد این است که : امام باید بطور قطع معصوم باشد دلیل بر اثبات عصمت امام این است که آنچه موجب شده ما محتاج بوجود امام باشیم معصوم نبودن ماست.

    زیرا اگر همه مردم معصوم بودند احتیاج به امام نداشتند.

    ولی چون معصوم نیستند محتاج به امام معصوم می باشند.

    و از اینجا می دانیم که علت احتیاج ما به امام معصوم نبودن افراد اجتماع است چنانکه علت احتیاج فعل به فاعل را حدوث فعل می دانیم و می گوییم : چیزی که نمی خواهد حادث شود محتاج به فاعل نیست و لذا می گوییم هر فعل حادثی محتاج به محدث یعنی پدید آورنده ای است.

    به همین دلیل واجب است بگوییم هر شخص غیر معصوم نیازمند به امام است.

    و گرنه علت احتیاج نقض می شود .

    پس اگر امام هم معصوم نباشد او نیز مانند دیگران محتاج به امام معصوم است و هکذا تا آنکه منجر به تسلسل شود پس برای رفع تسلسل که محال است ناچار از آنیم که بگوییم : مردم غیر معصوم محتاج به امام معصوم هستند .تمامی فرق ذکر شده هیچکدام جز شیعه نتوانسته وجود آن حضرت (مهدی موعود) را ثابت نماید باشد تا بوسیله این تحقیق بتوانیم عقیده اسلام را مطرح نمایم.

    منابع و ماخذ قران کریم مفاتیح الجنان بحارالانوار (مهدی موعود) – علامه مجلسی ،ترجمه علی دوانی ج 13 ،انتشارات دارالکتاب الاسلامیه 1366 ملل و نحل تالیف شهرستانی ط1 ج 243 فرق الشیعه تالیف نوبختی ط نجف ،1355 ص 27 داد گستر جهان ، امینی ابراهیم ، انتشارات شفق 1373

کلمات کلیدی: مهدی عج - مهدی های دروغین

حضرت مهدی ( عج ) به نا م او که ، بی نام او جهان صفا ندارد بی یاد او جان ها بها ندارد بی عشق او دل ها نوا ندارد بیشتر اوقات برایمان راجع به حضرت مهدی (عج) سوالاتی پیش می آید، و با بررسی و جست و جو و کنکاش زیاد به برخی از سوالات خود دست پیدا کرده ، ولی هیچگاه وجود آن را در ادیان مختلف بررسی ننمودم ؛ اساسی ترین سوالاتی که برای من یا هر فرد دیگری ممکن است ، سر آغاز کنکاش پیش آید و ...

مدعیان دروغین : از فرازهای مهم توقیعی از امام عصر (عج) ، خطاب به جناب علی بن محمد سیمری ، مساله ی خبردادن ازظهور مدعیان دروغین است. دورغ پردازانی نابکار، که با معرفی نمودن خویش ، به جای "رهبر حقیقی" ، اراده انحراف مسیر واقعی هدایت و گمراهی وظلالت انسانها را می نمایند. تا بدین ترتیب آنها را از شاهراه روشن هدایت به پس کوچه های تاریک ظلالت بکشانند. بی تردید وجود هدایتگران راستین در ...

يا صاحب زمان ادرکنا سخن از ((مهدي ))(عج), سخن از ((هدايت )) است . سخن از ((غيبت )) ,حديث ((جستجو)) است . سخن از ((انتظار)), روايت ((حرکت و پويايي)) است . سخن از ظهور بحث از اشتياق رهايي است . شوق رهايي ,حرکت مي افريند , و نتيجه جستجو ,حصول هدايت است

قرآن و حضرت مهدي(عج) يکي از موضوعات قرآني که خداوند متعال به آن اشاره فرموده است، مسأله حضرت مهدي(عج) و قيام آن حضرت مي‌باشد. بايد گفت؛ لازم نيست هر موضوع صحيحي با تمام خصوصيات و مشخصاتش در قرآن کريم وارد شده باشد. چه بسيار جزئيات صيح و درستي که آن

در سپيده دم نيمه شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجري در شهر سامرا پايتخت خلافت عباسي يگانه فرزند امام يازدهم (ع )ديده به جهان گشود که وي را محمد ناميدند و ميلادش را از توده مردم بويژه جاسوسان دستگاه جبار بني عباس پنهان داشتند زيرا که حکومت وقت از اين

مساله تشکيل حکومت جهاني واحد و برخورداري جهانيان از يک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعي نيست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شيعيان باشد . بلکه مطلبي است که اهل اديان عموما بدان بايد اعتراف داشته باشند ، زيرا در کتب مورد پذيرش و قبول آنان درباره اين م

مقدمه و العصر،ان‌الانسان لفي خسر،الا الذين آمنو‌ ا و عملو ا الصالحات، و تواصعو ا باالحق و تواصعو ا با الصبر. 1-اين مساله محل اختلاف است،که پروردگار عالم از جمله(( و العصر)) چه اراده نموده؟ و اين عصر که خدا به آن قسم خورده است،کي است و چيست؟ بعضي از

مقدمه براساس اخبار وتعاليم پيشوايان معصوم دين و دلالت و بعضي از آيات قرآن قيامت بوقوع نمي‌پيوندد مگر اينکه دو مرحله پيش از آن طي شود يکي ظهور حضرت مهدي (عج) و ديگري رجعت هر يک از اين دو مرحله شباهت و سنخيتي باقيامت دارند و بعبارت ديگر مراحل نازله آ

کليني، در کتاب «کافي» روايت نموده که: ولادت باسعادت وجود امام زمان (ع) در سال 255 هجري روي داده است. شيخ صدوق، در «کمال الدين» نقل کرده که چون مادر امام عصر (ع) حامله گشت، حضرت امام حسن عسکري (ع) به وي فرمود: پسري مي آوري که نامش محمد و پس از من

سيماي مهدي عج در آ‎يينه قرآن الم ذلک الکتابُ لاَ ريبَ فيهِ هُدَي ً لِلمتَّقين َ الذينَ يُومنُونَ بالغَيب اين همان کتابي است که در آن ترديدي نيست . ووسيله هدايت براي پرهيزکاران است. سوره بقره ، آيه 13 ***** ونُريد اَن نَمُنَ علي َ الذينَ اِستُضعِف

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول