دانلود مقاله امام مهدی عج

Word 78 KB 15783 26
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ) معرفی امام مهدی:
    پدرش امام حسن بن علی بن محمد بن موسئ بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(درود خداوند بر تمامی انان باد) بودئمادرش کنیزی ترک و از سلاله پاکی بود که با اوصیای عیسئ بن مریم (ع) پیوند می یافت.

    نام این کنیز نر جس یا صیقل بود.

    او پیش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود، به خاطر خوابی که دیده بود، اسلام آورد وهنگامی که طلایه داران سپاه اسلام به دیارش هجوم بردند خود را تسلیم انان کرد تا تقدیر او را به خانه امام عسگری (ع) بیاورد و مام حجت خدا گردد.


    2) میلاد امام مهدی‹‹عج››:
    در شب نیمه شعبان سال 255 هجری ودر شهر سامراء پایتخت خلافت در روزگار معتصم عباسی، امام حجت (ع) چشم به جهان گشود.
    ولادت او را شواهدی بود که نشان می داد خداوند برای این نوزاد با سعادت چه اثری بر زندگی بشری تقدیر کرده است.
    با هم به سخنان حکیمه دختر امام محمد بن علی (ع) وعمه امام حسن (ع) گوش فرا داریم وماجرای ولادت ان حضرت را از زبان او بشنویم:
    ابومحمد حسن بن علی (ع) مرا خواست وگفت : حکیمه!

    امشب نزد ما افطار کن.

    امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالئ حجت را دراین شب اشکار فرماید.

    او حجت خدا بر زمین است.


    حکیمه گوید: پرسیدم مادراین نوزاد کیست؟

    فرمود: نرجس.

    گفتم: فدایت گردم!

    نشانی ازحمل در نرجس نمی بینم.

    فرمود: همین است که با تو گفتم.
    حکیمه گوید: به خامه آن حضرت آمده سلام دادم و نشستم.

    نرجس آمد کفش ازپای من دراورد وگفت :ای بانوی من وبانوی خانواده ام امشب چگونه ای؟

    به او گفتم: تو بانوی من وبانوی خانواده منی گفت: چنین نیست.

    سپس کفت: عمه چه شده است ؟

    به او گفتم: خداوند متعال امشب تو را فرزندی عطا خواهد کرد که در دنیا و آخرت سرور است...

    حکیمه گوید: نرجس از شنیدن این سخن خجل شد وشرم کرد.

    چون نمازرا گزاردم، افطار کردم به بستر رفته خوابیدم.

    شب برای خواندن نمازازجا برخاستم.

    نرجس خفته بود ونشانی ازوضع حمل نداشت.

    نمازگزاردم وبه تعقیبات نمازپرداختم وآنگاه دوباره خوابیدم.

    پس از لحظه ای مضطرب برخاستم واو را دیدم که خوابیده.

    سپس بر خاست و نماز گزارد و خوابید.

    حکیمه گوید؛ برای اینکه ببینم سپیده دمیده یا نه بیرون آمدم.

    دیدم که هنوز فجر اول است.

    نرجس خفته بود.

    درباره سخن ابومحمد(ع) دچار تردید شدم که ناگاه حضرت از جائی که نشسته بود با صدای بلند به من بانگ زد:‹‹عمه شتاب مکن!

    هنگام وعده نزدیک است››.

    حکیمه گوید: نشستم سورههای الم سجده ویاسین را قرائت کردم.


    دراین حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بیدار شد.

    به طرف او جستم ونام خدا را بر او بردم وانگاه پرسیدم: ایا چیزی احساس می کنی؟

    گفت :اری عمه.

    گفتم:روح و دل خویش را فراهم آر(دل قوی کن واستوار باش).

    این همان چیزی است که با تو گفته بودم.

    مرا سستی فرا گرفت واو را زایمان.

    ناگهان متوجه سرورم (امام زمان ‹‹عج››) شدم.

    از نرجس پرده بر گرفتم.

    دیدم نوزاد به دنیا آمده وسجده‌گاه‌های خویش اندامهایی که به هنگام سجده بر زمین می نهند را بر زمین نهاده ودرحال سجده است.

    اورا در اغوش گرفتم.

    دیدم (برخلاف سایر نوزادان)تمیز وپاکیزه است.

    دراین هنگام ابومحمد(ع) مرا بانگ زد :عمه!

    پسرم را نزد من بیاور.

    اورا خدمت امام (ع) بروم.

    امام دست زیررا نها و پشت بچه گرفت و پاهای او را روی سینه خود گذارد وسپسزبان در دهانش گرد انید و دست بر چشمان و مفصلهای بدن نوزاد کشید.

    ازابراهیم صحابی امام حسن عسکری (ع) نقل است که گفت: ‹‹مولایم ابومحمد (ع) چهارقوچ برایم فرستاد ونامه ای نیزبه من نوشت : بسم اﷲ الرحمن الرحیم.

    این قوچ ها به خاطر(ولادت) فرزندم محمدالمهدی است.

    ازآنها با لذت بخورو هرکه ازشیعیان ما را دیدی بدو نیز بخوران››.

    3) پنهان بودن میلاد حجت (ع): ولادت امام زمان (ع) بدین گونه انچام پذیرفت و به خاطرشرایط سیایسی دوران درزیرپرده ضخیمی از کتمان پوشیده ماند .

    امام حسن عسکری (ع) تولد فرزند خوش را جزخواص اضحاب خود درمیان ننهاد.

    در روایتی از کتاب غیبت ازعده ای از اصحاب امام عسکری نقل شده است که گفتند: ‹‹نزد ابو محمد حسن بن علی (ع) گرد امده بودیم و ازوی درباره حجت و پیشواب پس ازاو پرسش می کردیم.

    درمجلس او چهل مرد حضورداشتند.

    عثمان بن سعید بن عمرعمری دربرابرآن حضرت برپا خاست وگفت: فرزند رسول خدا (ص)!

    می خواهم درباره مطلبی ازشما سوال کنم که خود بدان داناتر ازمنی.

    امام به اوفرمود: کسی بیرون نرود.

    هیچ کدام ازما بیرون نرفتیم.

    تا پس ازساعتی که امام، عثمان را با صدای رسا آوازداد: عثمان روی پاهایش برخاست.

    امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبی که آمده اید، آگاهی دهم؟

    همه گفتند:آری ای فرزند رسول خدا !

    فرمود: شما امده اید تا درباره حجت پس ازمن پرسش کنید:همه کفتند: آری.

    ناگهان پسری را دیدم مثل پاره ماه، شبیه ترکسی به ابومحمد!

    فرمود: این پس ازمن پیشوای شماست و جانشین من برشما.

    اورا فرمان برید وپس ازمن به تفرقه دچار نشوید که دردین خویش به هلاکت افتید.

    بدانید که شما پس ازاین روزاورا نخواهید دید تا عمرش تمام گردد وکامل شود.

    ازعثمان بن سعید آنچه را می گوید بپذیرید و فرمان اورا اطاعت کنید که او جانشین امام شماست وکاربه دست اوست.

    4) روزگار امامت حجت (ع) چگونه آغازشد؟

    خلفای عباسی بنابرعادت معمول خویش، هرگاه فرصتی برای کشتن اولیاء الله میافتند، فوراً آنها را به زهرازپای درمی آوردند.

    معتصم نیز امام حسن عسکری (ع) را به زهر شهید کرد وسپس درصدد یافتن فرزند آن حضرت برآمد تا اورا نیز ازمیان بردارد وبه خیال خویش دنباله امامت را نیست ونابود گرداند.

    معتصم عده ای را به خانه امام فرستاد تا هر که وهرچه درآنجاست توقیف کنند.

    ماجرا را اززبان احمد بن عبدالله بن یحیی بن خاقان پسروزیرمعتصم دنبال می کنیم چون امام حسن عسکری (ع) بیمارشد، پدرم به من پیغام داد که ابن الرضا (ع) بیمار شده.

    آنگاه خود همان لحظه سوارشود و به دارالخلافه رفت وسپس با پنج نفر ازخدام امیرالمؤمنین شتابان باز گشت.

    همه آنان ازافراد مورد وثوق و خواص خلیفه بودند.

    یکی ازآنها هم نحریربود.

    پدرم به آنها دستورداده بود درخانه حسن بن علی باشند واوضاع واحوال اورا زیرنظربگیرند.

    همچنین درپی عده ای ازپزشگان فرستاده بود و به آنان دستور داده بود که درخانه حسن بن علی رفت وامد کنند وهربام وشام از او پرستاری و مراقبت کنند.

    چون دو روزازاین ماجرا گذشت کسی نزد پدرم آمد وبه وی خبرداد که آحضرت (بیماریش شدت یافته) ضعیف شده است.

    پدرم سوارشد وبه خانه آن حضرت رفت و به پزشگان دستورداد بخوبی آن حضرت را تحت نظر بگیرند.

    هم چنین درپی قاضی القضات فرستاد وبه دستورداد که پیش او بیایند وده تن ازکسانی را که به دین وامانتداری و پرهیزگاری آنان مطمئن است، انتخاب کند وباخود بیاورد.

    آنگاه تمام آنها را به خانه حسن (ع) فرستاد وبدیشان تکلیف کرد که شبانه روزهمانجا بمانند.

    آنها درآنجا بودند تا آنکه حسن (ع) درکذشت.(مرگ او) چند روزگذشته ازماه ربیع الاول سال 260 واقع شد.

    با مرگ اوسامراء یکصدا ناله برمی آورد که ابن الرضا مرد.

    خلیفه عده ای را به خانه آن حضرت فرستاد تا خانه واتاقها را بازرسی کنند وهرآنچه در حانه است مُهر نمایند ونشان فرزند آن حضرت را بجویند.

    همچنین زنانی آوردند که ازحمل وآثارآن آگاه بودند.

    زنان پیش کنیزان امام رفته، یکایک آنها را معاینه کردند یکی ازاین زنان ازاعا کرد که در میان این کنیزها، کنیزی است که نشانه حمل با خود دارد.

    از این رو دستور دادند آن کنیزرا دراتاقی نگه دارند.

    نحریرو یارانش ونیز زنانی که با اوبودند مأمورمراقبت ازاین اتاق شدند.

    سپس احمد بن عبداﷲ در ادامه گفتارخویش گوید: آنان که مأمورمراقبت ازآن کنیزکه گمان می کردند بارداراست، بودند، دوسال واندی وی را زیرنظرگرفتند تا آنکه به تشخیص اشتباه خود پی بردند.

    سپس میراث حسن (ع) میان مادر و برادرش، جعفر، تقسیم شد ومادرش وصیت او را ادعا کرد واین امرنزد قاضی ثابت شد.

    سپس وی ماجرای مخالفت جعفربا وصایا را نقل کرده تا آنجا که گوید: ‹‹ بیرون آمدیم، وضع برهمین منوال بود، وخلیفه تا امروزدر پی جُستن نشانی از فرزند حسن بن علی (ع) است››.

    بدین گونه قدرت جاهلی واستکباری می کوشید، ریشه های امامت را ازبیخ برکند وحرکت اصیل مکتبی را دستخوش نابودی سازد اما به مقصود خود نایل نیامد که دست خداوند بر فرازدستان آنها بود.

    5) خدا دانا تراست بر اینکه رسالت خویش را کجا قرار دهد؟

    امام حجت را عمویی بود که جعفرنام داشت.

    این جعفرادعا می کرد که امامت پس ازبرادرش امام حسن عسکری (ع) حق اوست.

    بنابراین همین ادعای باطل وی مردم را به خود می خواند و حتی دررسیدن به مقصود خویش به قدرتهای ستمگرا متوسل می شد تا ازآنها کمک بگیرد بدون آنکه بداند آنچه موجب استمرار خط امامت است، مقاومت دربرابرهمین قدرتها و رهبری تودهای مومن برضد فساد و انحراف آنهاست.

    جعفرکه خود می دانست ازشایستگیهای کافی برای امامت بی بهره است و نیک آگاهی داشت که امت،پیشوایی او را به رسمیت نمی شناسد نزد عبدالله بن یحیی بن خاقان، وزیرخلیفه وقت عباسی، رفت و کوشید ازکمکهای اوبرخوردارشود.

    پسراین وزیرماجرای این برخورد را چنین بازگو می کند : پسرازتقسیم میراث،جعفرنزد پدرم آمد و بدو گفت: رابطه پدرم را برای من نیز مقرردارو هرسال 20 هزاردیناربه من صله بده.

    پدرم او را ازاین خواسته نهی کرد و بدو گفت: احمق!

    خلیفه که خدایش عزت رهاد، درمورد کسانی که ادعا می کنند پدروبرادرت امامند،شمشیرخویش را آخته و تازیانه اش را بالا برده تا آنان را از این باوربازگرداند اما این امکان برایش فراهم نشد آنان را ازاین اعتقاد درباره آنان منصرف سازد.

    پس اگرتو پیش پیروان پدرو برادرت امام بودی چه نیازی به خلیفه دیگرداشتی که راتبه آنها را برای تو قرار دهد؟

    و اگرپیش اینان چنین جایگاهی نداری،درنزد ما هم بدان دست نیابی.

    دیری نپایید که جعفر ازاین ادعای دروغ خود دست برداشت و به راه صواب بازگشت و امامت حضرت حجت (ع) را پذیرفت.

    ازاین رو پیش شیعیان که او را جعفر کذاب نامیده بودند، ملقب به ‹‹جعفر تواب›› شد.

    6) غیبت صغری: خداوند برای ولی الله اعظم حضرت حجت بن حسن (ع) غیبت صغری را مقدر فرمود.

    این غیبت از سال 260 ه تا سال 329 ه به طول انجامید.

    در طی این مدت عده ای به نام وکیل پل ارتباطی میان امام و شیعیان بودند.

    اینان عبارتند از: (1)ابوعمر و عثمان بن سعید.

    وی وکیل امام حسن عسکری (ع) بود و پس ار درگذشت آن بزرگوار نایب امام حجت (ع) گردید.

    (2) پس از وفات عثمان در سال 266 ه ، امام حجت(ع) فرزند وی ابوجعفرمحمد بن عثمان را نایب خویش قرار داد.

    مدت نیابت محمد 50 سال بود.

    (3) پس از محمد بن عثمان، فردی بنام حسین بن روح به نیابت رسید.

    او که از سال 304 ه بدین سمت منصوب شد برای مدت 22 سال ازجانب امام به عنوان مرجع شیعیان عمل می کرد.

    (4) پس از آنکه حسین بن روح ندای پروردگارش را اجابت گفت امام (ع)،علی بن سمری را به عنوان جانشین او تعیین کرد.

    علی بن محمد سه سال در این منصب باقی ماند و چون وفاتش نزدیک شد،از آن حضرت درباره کسی که پس ازوی باید جانشین شود پرسش کرد اما آن حضرت به وی آگاهی داد که پس از وفات او دوره غیبت صغری نیز به پایان می رسد.

    روزگارپیامبربزرگ اسلام (ص)،روزگاروحی است که شاهد درهرماجرایی است.

    پس ازآنکه کارتبلیغ رسالت کامل شد،ائمه (ع) ماموراین وظیفه شدند که آیات متشابه قرآنی را تفسیرکنند.

    چرا که مردم خود می بایست مستقیما به آیات محکم رجوع می کردند.

    این نکته خود گامی پیش برنده درراه برخورد با وحی تلقیی می شود.

    درروزگارامامت،بسیاری ازدانشمندان مسلمان درپی فرا گرفتن فقه همت گماردند تا آنجا که برخی از آنان ازسوی ائمهماموردادن فتوا شده بودند.

    بعد ازاین دوره،مرحله نیابت خاصه آغاز می شود.

    مردم دراین مرحله وظیفه داشتند ازطریق مراجعه به نواب امام (ع) و نه بصورت مستقیم،آن چنان که درروزگارامامت معمول بود، با آن حضرت تماس بگیرند.

    اما اکنون که عصرنیابت عامه است، مسلمانان باید به فقیهان عادلی که بنابر مقیاسهای عمومی، به شایستگیهای آنها شناخت پیدا کرده اند،مراجعه کنند.

    این صلاحیتها اززبان ائمه (ع) برای مردم بازگو و تبیین شده است.

    7) شمایل و صفات امام مهدی (ع) : اوصاف آن حضرت با دقت تمام اززبان پیامبر(ص) و ائمه (ع) بیان شده است.

    شاید فلسفه این امر بدان جهت بوده که با ذکراین اوصاف جلوی هرکسی را که قصد داشته ادعای مهدویت بکند ،بگیرد.

    1) رسول خدا (ص) اوصاف مهدی را چنان بیان می کند: ‹‹ مهدی ازمن است.

    او بلند پیشانی است و دارای بینی باریکی است که میانش اندک برآمدگی دارد.

    مهدی ازفرزندان من است.

    چهره اش چون ماه تابان است.

    چشمان گردی دارد.

    رنگش، رنگ عربی و بدنش، بدن اسرائیلی است.

    صورتش مثل دینار(گرد و سرخ )است.

    دندانهایش چون اره (تیزو برنده) و شمشیرش چون سوزش آتش است››.

    2)امام علی (ع) نیزدرتوصیف قائم (ع) چنین فرماید: ‹‹ مهدی دیدگانی مشکی دارد و موها یی پرپشت.

    او دارای چهره سرخ و پیشانی نورانی است.

    صاحب خال و علامت است.

    دانایی است غیور و صاحب نشان است.

    ساحت و درگاهش ازهمه شما گشاده تر و دانش او ازتمام شما افزون تر و بیشترازهمه شما به جای آرنده صله رحم است.

    به (مرغ که درآسمان پرواز می کند) اشاره می کند و در دستش می افتد، و شاخی (خشک) درزمین می کارد، سبز می شود و برگ می‌آورد››.

    3) امام حسین (ع) درباره اوصاف آن حضرت می فرماید: ‹‹ مهدی را ازروی سکینت و وقاری که دارد و همچنین دانش او به حلال و حرام و نیازمندی مردم به او و بی نیازی او ازایشان می شناسید ››.

    4) امام رضا نیزاوصاف مهدی را چنین بیان کرده است: ‹‹ام شبیه من وشبیه موسی بن عمران است.هاله هایی ازنور اورا احاطه کرده که به پرتو قدس درخشیدن گیرد.

    دارای اعتدال اخلاق استونگی شاداب دارد.

    در هیأت بدنی به رسول خدا (ص) ماننده است نشانه اش آن است که (ازنظر سن) سالخورده است اما جوان سیماست تا آنجا که بیننده اورا چهل ساله یا کمترمی انگارد.

    دیگر ازعلائم او آن است که تا گاه مرگ وبا وجود گذشت روزها و شبها، اصلاً پیر نمی شود.

    بخش دوم: 1) مهدی (ع) در ایت وروآیات: ظهورعزیز(ع) وبازگشت عیسی (ع) و رجعت بهرام درادیان یهودی و مسیحی وزردشتی با ظهور خاتم اوصیا ،حضرت حجت (ع) تحقق خواهد پذیرفت.

    تفسیر پنجاه آیه قرآن و ده ها حدیث از پیغمبر (ص) و صدها روایت نقل شده از اهل بیت همه با ظهور آن حضرت صورت تمام به خود می گیرد.

    بیش از657 حدیث درباره مهدی (ع) به تواترنقل شده است.

    2) مساله طول عمر: پروردگارسبحان بانعمت دیر پا ورحمت گسترده خویش خواست حجت رابر بندگانش تمام فرماید.

    بدین ترتیب که رسولان خویش را به سوی مردم فرستاد تا مبادا زمین ازوجود حجت خالی بماند.

    خداوند عمرخاتم اوصیا را طولانی فرمود.

    چون ازدرگذشت محمد (ص) پیامبری نبود تا رشته پیوند میان زمین وآسمان باشد.

    بنابراین با انقطاع وحی، ارتباط غیبی ازطریق یکی ازالیای خدا همچنان نا گسسته ماند.

    ما به عنوان یک مسلمان بر این باوریم که خداوند نوح را 950 سال و حتی بیشتر عمرداد و عیسی وادریس و عبد صالح (خضر) را تا همین حالا نیز زنده نگاه داشته است، پس چگونه ایمان نیاوریم به اینکه امام حجت (ع) نیزعمر درازبرخورداراست؟

    3) آیا امام مهدی زنده است؟

    قبلا گذشت که مذاهب اسلامی تقریبا بر قضیه وجود خدا مصلحی که به امرخدادرآخرالزمان قیام می کند وازنسل رسول خدا (ص) و فرزند فاطمه (ع) است، اتفاق نظردارند.

    کتابهای آنان آکنده ازاحادیثی است که به تو اتربرای اثبات این نکته وارد شده است بعلاوه بسیاری ازدانشمندان مسلمان کتابهایی درباره این موضوع به طورمشروح و مفصل نگاشته اند.

    البته ما منکروجود عده دیگری ازدانشمندان که با این عقیده مخالف اند، این عده درباره این احادیث می گویند: حدیثهایی که دارای غرایب است پزیرفتنی نیستند.

    اما درپاسخ به اینان نباید گفت:احادیثی که درباره مساله مهدی وارد شده پرغرابت ترازاحادیثی که درباره امتهای پیشین و معجزاتی که درزمان آنها روی داده و آیاتی که بردست ایشان آشکار گشته است، نیستند.

    دراینجا باید نکته ای را متذکرشد وبدان پرداخت که مذاهب اسلامی درباره آن به اختلاف پرداخته اند.سوال این است: آیا امام مهدی (ع) فعلا زنده است یا اینکه درآینده به دنیا خواهد آمد؟

    پیش ازآن که وارد این بحث شویم باید این نکته را یادآوری کنیم که هیچ کدام ازمذاهب اسلامی وجود امام مهدی ( عجل الله تعالی فرجه) را انکارنکرده اند اما تاویل روایاتی که دراین باره وارد شده تنها یک علت داشته است و آن بعید شمردن عمرآن حضرت ازسال 255 هجری تا کنون است.

    قبلا در پرتو تجارب نوین علمی و اعتقادات دینی ، دراین باره سخن گفتیم.

    بنابراین علتی که موجب انکار آنان بشود باقی نمی ماند لیکن آن ها می گویند دلیل قاطع شما براین عقیده چیست؟

    پاسخ: درباره زنده بودن امام مهدی (عج) دلایل وشواهد فراوانی وجود دارد که ذیلا به پارهای ازآن ها اشاره می شود : الف/ احادیث پیامبر(ص) درمورد ائمه اثنی عشر، به تواترنزدیک است.

    درزیربرخی ازاین احادیث اشاره می کنیم: پیغمبر (ص) می فرماید: ‹‹ پس ازمن دوازده امیرباشند...››.

    آن گاه کلمه ای گفت که من نشنیدم .

    پدرم گفت:آن حضرت فرمود: ‹‹ ...

    همه آ نها ازقریش هستند ››.

    اگراحادیثی را که درنزد فریقین صحیح است و براین نکته تصریح دارند که خلفا ازقریش هستند به آن اخبارروایاتی که مکارم و فضایل اهل بیت را بیان می کنند و خاطرنشان می سازند که آنها مثل ستارگان، زمینیان را حفظ وهدایت می کنند، بیفزاییم و تمام آنها را به احادیثی اضافه کنیم که بیان می کند کاردین و خلافت به آنان منتهی خواهد شد و اگرحتی دو نفردرزمین باقی باشند آنها خواهند بود، و نیزیافتیم که مهدی می بایست ازآنها باشد و مهدی آنها آخرین ایشان است و اگربدین احادیث روایاتی را که ازپیغمبر(ص) نقل شده که فرموده است: ‹‹ آخرین این دوازده نفرقائم امت و مهدی آن است››.

    اضافه کنیم، باشناخت تمام این احادیث، می توانیم گفت: امام فعلا وجود دارد چون دوازدهمین ائمه ‹‹ع ›› است.

    یازدهمین امام حضرت حسن عسکری ‹‹ع ›› بوده که به اجماع مورخان جز یک پسرازخود برجای نگذاشته، چنانکه دراخبارآمده است، و این پسرهمان مهدی است.

    بنابراین او باید زنده باشد.

    ب/ پیش ازاین گفتیم باید حجتی دایم برمردم باشد تا به مثابه یک حلقه مردم را با مردم مرتبط سازد .

    اگراین سخن ثابت شود، حیات امام و وجود فعلی او به عنوان راهبری خلق نیزثابت خواهد شد.

    غیبت آن حضرت مستلزم آن نیت که ازاو فایدتی نباشد.

    چون او به طبیعت ارتباط غیبی خویش با خداوند دانا و توانا، غیرمستقیم آنچه را که مصلحت می بیند محقق سازد.

    چنانچه خداوند قادرباشد توانایی های شگرفی به فرشتگان مقرب خود عطا کند و آنها را ازشایستگیهای بزرگ بهرهمند سازد، براین نیز توانا خواهد بود که به پیامبر یا جانشین او همچون امام مهدی (عج) همین تواناییها و شایستگیها را عنایت فرماید.

    اگرسنت جاری خداوند درمیان بندگان این گونه باشد که برای هرکاری سببی قراردهد و کارها را با اسباب آنها به جریان اندازد چه مانه ای است ازپذیرش تئوری سبب قراردادن یکی ازبندگان صالح ومطیع خدا ولو به صورت غیبی برای برخی ازامور؟

    چنان که ما درباره امام حجت (ع) همین عقیده را داریم.

    4) مهدی، حجت شاهد: امام حجت (ع) به رخصت خداوندی شاهد برمردم است.

    شناخت مومنان ازاین حقیقت موجب می شود که آنها درنیکیها شتاب گیرند و به سرورخود اقتدا کنند و حیات خویش نسخه ای ازحیات سرور و ولی امرخود.

    ازآنجا که حجت (ع) پیشوای زنده است و رهبری حقیقی ازآن اوست، بنابراین کسی جانشین اوست که بدو نزدیک ترباشد و بهتربه هدایت او اقتدا کند.

    ازاین رو آن حضرت به منزله میزان درانتخاب رهبری است و حتی می تواند خط الهی را که صالحان بدان گرایش دارند ازخطوط پراکنده ای که این ایمان راست و استوار نیستند،جدا سازد.

    5) امام حجت درکتابهای آسمانی: با اینکه کتابهای فعلی آسمانی ازتحریف درامان نمانده اند،درآنها به پاره ای ازحقایق برمی خوریم که اگرچه بذاته برای اثبات این واقعیت مفید واقع نمی شود اما می توانند برای احتجاج با کسانی که به همان آیین باورند مؤثر باشند آنچه در سطور بعد می آید قسمتهایی از کتابهای آسمانی درباره امام مهدی (ع) است: 1) ‹‹صدیقان زمین را تا ابد وارث گردند›› ( کتاب مزامیر/ مزمور سی وهفتم) 2) ‹‹وای برامت خطا کار، مردم گرانبار کهنکار، تبار بد کنندگان ، فرزندان مفسدان، پروردگار را وا نهادند...››.

    تا آنجا که می گوید: ‹‹...

    سرزمین شما را غریبان پیشاوری شما می خوردندوآن همچون واژگونی بیگانگان ویران گردیده است.

    پس از این به دیار عدل وشهر امن مسمَی خواهی شد››.

    (کتاب اشعیاء/ اصحاح اول) 3) ‹‹خدای آسمان مملکتی را بر پای می دارد که هرگز منقرض نمی شود وپادشاهی آن به مردم دیگر واگذار نمی شود.

    تمام این ممالک نیست ونابود می شوند اما این مملکت تا ابد پا برجا می ماند››.

    ‹‹...

    خوشا آنکه منتظر ماند››.

    (کتاب حجار/ اصحاح دوم) 4)‹‹پروردگار سپاهیان گفت: این بار پس ازاندکی آسمانها وزمین ودریا وخشکی را می لرزانم وتمام امتها را به لرزه در آورم.

    وپس از آن تمام امتها می آیند واین خانه را پر می کنند››.

    (کتاب حجی/ اصحاح دوم) 5)‹‹وچنانچه رفتم وبرای شما جایگاهی مهیا ساختم دوباره بازمیگردم››.

    (انجیل یوحنا/ اصحاح چهاردهم) 6)‹‹چون او پس ازاندک زمان بر می گردد و تأخیر نخواهد کرد››.

    (اصحاح دهم ازنامه ای که خطاب به عبرانیان بوده است) اما زرتشتیان معتقد به رجوع انسانی به نام «بهرام» هستند.

    معنی بهرام با مهدی تفاوت چندانی ندارد.

    برهماییها هم بنابر ادعای خود معتقد به ظهور «کریشنا» هستند.

    شواهد ودلیل بسیاری در دست است مبنی برآنکه عده ای از پیغمبران و صالحان با امام مهدی (ع) همراهند تا حق را بر تمام زمین آشکار کنند وچه بسا بهدام و کرتشنا در زمره همین صالحان باشند که ما نام آنها را نمی دانیم.

    ظهور امام (ع) در نزد ائمه (ع) «قیامت صغرئ» قلمداد می گردد چون از هرامت، گواهی برانگیخته می شود.

    3) بخش سوم: نشانه های ظهور مهدی در این بخش ازبرخی نشانه ها که پیش از ظهور قائم (ع) ظاهر می شوند، سخن می گوییم.

    درفصل گذشته درباره برخی از نشانه های ظهورهمچون فراگیرشدن فساد وستم در تمام زمین وگسترش فحشا وگردنکشی ودگرگونیهای آسمانی وقحط شدید وجنگها ی خونین که دو سوم از ساکنان روی زمین را درکام خود فرو می برد، وظهور کسی که دجال نامیده می شود ومردم را به باطل دعوت می کند و آنها نیز به گرد وی جمع می شوند و بالا خره ادعای بعضی که می گویند او مصلح اکبراست وسپس نا کامی او در متحقق ساختن مدعایش، سخن گفتیم.

    مادر ذکر این نشانه ها به روایاتی که از فرودگاههای وحی (معصومان(ع)) صادر شده ، تکیه می کنیم.

    1) رسول خدا (ص) فرمود: « مهدی این امت از ماست، هنگامی که هرج ومرج دنیا را فرا گیرو فتنه ها آشکار گردند وراهها نا امن شود و برخی بر یرخی هجوم برند.

    پس بزرگ به کوچک رحم نکند وکوچک پاس بزرگ را ندارد.

    دراین هنگام خداوند مهدی ما را مبعوث فرماید.

    او نهمین کس از فرزندان حسین (ع) است.

    دژهای ضلالت ودلهای بی خبررا بگشاید، درآخرالزمان به کار دین پردازد چنانچه من در اول الزمان بدان پرداختم، زمین را از عدل وداد پر کند چنانچه ازظلم وبیداد پر شده باشد».

    2) وآن حضرت درادامه چنین فرمودند: « به خاطر داشته باش ...

    علامت ظهور حجت این است که چون مردم نمازرا میراندند وامانت را ضایع کردند ودروغ را روا شمردند وربا خوردند ورشوت ستاندند وساختمانها را محکم ساختند ودین را به دنیا فروختند، سفیان ونا بخردان را به کار گرفتند وبا زنان رایزنی کردند، پیوندهای خویش را قطع کردند، پیرو هواها شدند، و خونها را کوچک شمردند...

    وزنان خود را همانند مردان سازند ومردان به زنان همانند شوند، وشاهد بی آنکه از او شهادتی خواسته، باشند گواهی جزدین به تفقه بپردازد، وکاردنیا را بر آخرت ترجیح داده شود، درآن روز بهترین خانه ها بیت المقدس خواهد بود و بر مردم زمانی خواهد آمد که هر کس آرزو می کند ای کاش اوهم یکی از ساکنان بیت المقدس بود».

    3)ازابوعبدلله امام صادق (ع) نقل است که فرمود: « پیش از قیام قائم (ع) پنج نشانه باشد: یمانی، سفیانی، منادی که ازآسمان ندا می دهد، خسف در بیداء ،و کشته شدن نقش زکیه.

    فرمود: بین(قیام) قائم آل محمد وکشته شدن نفس زکیه جزپانزده روز فاصله نباشد».

    4) حضرت محمد دراین باره چنین می فرمایند: « خروج قائم (ع) را ده علامت باشد: نخستین آنها شکافتن رایتها در کوچکهای کوفه، وتعطیل مسجدها، ونرفتن حاجیان به حج، و خسف وقذف در خراسان، و طلوع ستاره دنباله دار، ونزدیک شدن ستارگان، وهرج ومرج، وقتل وغارت.

    اینها ده نشانه اند.

    از یک نشانه تا نشانه دیکر شگفتی است.

    پس چون نشانه ها تمام وکمال گردند قائم ما قیام خواهد کرد.

    4) ازامام صادق(ع) نقل کرده اند که فرمود: « کوفه از وجود مومنان خالی خواهد شد، علم ودانش ازآن رخت بربنده ونهان شود چنانکه ماردرسوراخش پنهان می گردد، سپس علم ودانش در دیاری که بدان قم می گویند آشکار می شودواین شهر معدن علم وفضل می گردد تا زمانی که در زمین مستضعفی در دین باقی نماند حتی دوشیزگان پشت پرده.

    این امر صورت نمی بند مگرهنگام نزدیک شدن ظهور قائم ما.

    پس خداوند (قم) ومردم آن را قائم مقام حجت(ع) قرار می دهد و اگر چنین نمی بود زمین اهلش را در کام خود فرو می برد.

    4) بخش چهارم: سخن آخر از هزاروصد وهفتاد سال پیش، یعنی از زمان ولادت آن حضرت(ع) در سال 255 هجری تا این سال یعنی 1425 هجری، سرور ما مهدی (عج) در میان سجود کنندگان می گردد وشبها را با تهجد برای خدا زنده نگاه می دارد و روزها را به عبادت وتسلیم دربرابرپروردگارجهانیان سپری میکند.

    او منتظر فرا رسیدن لحظه یاری است تا زمانی که خداوند به او اجازه فرج دهد.

    آن حضرت نیز همانند دیگر مومنان از خداوند فرج نزدیک را خواستاراست ودر نتیجه به بهترین اعمال امت محمد (ص) یعنی انتظار فرج مشغول است.

    آه که چه آبرویی در پیشگاه خداوند دارد.

    پس حاجتهای خود را فراوی خویش قرار دهیم وبا توسل بداو از پروردگارمان بخواهیم که این اندوه را از امت رنجیده ما بزداید.

    بیایید او را به هنگام شدت یافتن دشواری بخوانیم وپروردگارمان را به بنده صالحش که برای نصرت بندگان مستضعف خود او را ذخیره داشته سوگند دهیم تا عذاب را از ما بردارد.

    بیایید خدا را بخوانیم و با جدیت از او بخوانیم که سیمای تابانش را به ما بنمایاند وما را در جرگه یاران ویاورانش قرار دهد.

    منابع و مأخذ : 1-کتاب هدایتگر راه نور ، نوشته : علامه محمد مهدی مجلسی .

    فهرست مطالب عنوان صفحه بخش اول: معرفی امام مهدی 1 میلاد امام مهدی 1 پنهان بودن میلاد امام حجت (ع) 4 روزگار امامت حجت (ع) چگونه آغاز شد.

    5 خدا داناتراست براینکه رسالت خویش را کجا قرار دهند.

    7 غیبت صغری 9 شمایل وصفات امام مهدی (ع) 11 رسول خدا اوصا ف مهدی (ع) را چنین بیان می فرماید: 11 امام علی (ع) نیز درتوصیف قائم (ع) چنین فرماید: 11 امام حسین (ع) اوصا ف مهدی را چنین بیان می فرماید: 12 امام رضا (ع) نیزاوصا ف مهدی را چنین بیان می فرماید: 12 بخش دوم: 1) مهدی (ع) در آیات وروایات 13 2) مسأله طول عمر 13 3) آیا امام مهدی (ع) زنده است؟

    14 4) مهدی حجت شاهد 17 5) امام حجت درکتابهای آسمانی 18 بخش سوم: -) نشانه های ظهورمهدی (ع) 20 بخش چهارم: -) سخن آخر 23

کلمات کلیدی: امام مهدی عج

مساله تشکيل حکومت جهاني واحد و برخورداري جهانيان از يک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعي نيست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شيعيان باشد . بلکه مطلبي است که اهل اديان عموما بدان بايد اعتراف داشته باشند ، زيرا در کتب مورد پذيرش و قبول آنان درباره اين م

بخش اول 1) معرفي امام مهدي: پدرش امام حسن بن علي بن محمد بن موسئ بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب(درود خداوند بر تمامي انان باد) بودئمادرش کنيزي ترک و از سلاله پاکي بود که با اوصياي عيسئ بن مريم (ع) پيوند مي يافت. نام اين کنيز نر ج

امام زمان (عج) به عنوان دوازدهمين امام ما شيعيان به شمار مي آيد که هنوز در غيبت کبري به سر مي برند و از چشم ما دور مي باشند. امام مهدي (عج) ظهور نخواهد کرد مگر هنگامي که همه ي مردم خوب باشند يعني اعمال رفتار و کردار آن ها خداپسندانه باشد و يا هنگام

زندگينامه: نام:همنام پيامبر(محمد) پدرومادر:امام حسن عسکري ونرجس شهرت:مهدي موعود،امام عصر،صاحب الزمان،بقيه الله،قائم،... کفالت پدر:به طورمخفي بسربرد. دوران زندگي:درچهاربخش 1-دروران کودکي درپنج سال تحت سرپرستي پدردرپشت پرده خفاء،تا ازگذنددشمنان کحفوظ

محمد بن حسن عسکري (عج) آخرين امام از امامان دوازده گانه شيعيان است. در 1? شعبان سال 2?? ه.ق در سامرا به دنيا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکري (ع)، يازدهمين امام شعيان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قيصر روم بوده است. «م

يا صاحب زمان ادرکنا سخن از ((مهدي ))(عج), سخن از ((هدايت )) است . سخن از ((غيبت )) ,حديث ((جستجو)) است . سخن از ((انتظار)), روايت ((حرکت و پويايي)) است . سخن از ظهور بحث از اشتياق رهايي است . شوق رهايي ,حرکت مي افريند , و نتيجه جستجو ,حصول هدايت است

قرآن و حضرت مهدي(عج) يکي از موضوعات قرآني که خداوند متعال به آن اشاره فرموده است، مسأله حضرت مهدي(عج) و قيام آن حضرت مي‌باشد. بايد گفت؛ لازم نيست هر موضوع صحيحي با تمام خصوصيات و مشخصاتش در قرآن کريم وارد شده باشد. چه بسيار جزئيات صيح و درستي که آن

حکومت امام مهدي (عج) خداوند مي فرمايد : سرانجام نيک از آن پرهيزگاران است. در اين حديث دو نکته قابل توجه وجود دارد يکي تصريح به اين که پس از حکومت اهل حکومت ديگري وجود نخواهد داشت و ديگري اين آنها به آيه شريفه « والعافيه للمتقين » « از اين استناد تفس

مورخان و محدثان ولادت امام (( حجت بن الحسن المهدي )) را به سال 255 - يا 256 - هجري قمري دانسته اند.گفته اند :حضرت مهدي «عج» در شب جمعه نيمه ماه شعبان سال ياد شده پاي بدين گيتي نهاد . بدين گونه اصل ولادت مهدي و به اين جهان آمدن او جزء مسلمات تاريخ اس

مقدمه و العصر،ان‌الانسان لفي خسر،الا الذين آمنو‌ ا و عملو ا الصالحات، و تواصعو ا باالحق و تواصعو ا با الصبر. 1-اين مساله محل اختلاف است،که پروردگار عالم از جمله(( و العصر)) چه اراده نموده؟ و اين عصر که خدا به آن قسم خورده است،کي است و چيست؟ بعضي از

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول