چکیده
ما که مسلمان هستیم واعتقاد داریم که پیرو اهل بیت (ع) می باشیم باید سخن پیغمبرمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و بی چون وچرا بپذیریم. همان طور که ایشان فرمودند:«اطلبوالعلم من المهد الی اللهد.» همین جمله برای یک مسلمان کافیست.اما اگر بخواهیم خود به این نتیجه برسیم میتوانیم یک فرد عالم را با یک فرد بی علم مقایسه کنیم که به راحتی آشکار است که فرد عالم کمتر گمراه می شود وبهتر خداوند متعال را میشناسد وبه طور کلی نگرش دیگری نسبت به زندگی ودنیای اطراف خود خواهد داشت.او از علم خود می تواند یک نسل را وچه بسا چندین نسل بعد از خود را در راه مفید جهت بدهد و خدمات شایسته ای را به آنان ارائه دهد.
پیغمبر(ص) در جای دیگر میفرمایند:«انا مدینه العلم وعلی بابها»ایشان در این جمله خود را شهر علم وعلی(ع) را درب آن معرفی کردند که این جمله چندین معنا دارد که یکی از آنها به اعتقاد من این است که هم خودش عالم است وهم ائمه معصوم واز مردم میخواهد که به این شهر وارد شوند تا رستگار گردند.
مقدمه
دوطبقه از طبقات مردم کوشش کرده اند که دین وعلم را مخالف یکدیگر جلوه دهند:یکی طبقه متظاهر به دین ولی جاهل که نان دینداری مردم را میخورده اندواز جهالت مردم استفاده میکرده اند این دسته برای اینکه مردم را در جهل نگهدارند و ضمنا به نام دین پرده روی عیب خودشان بکشند و با سلاح دین دانشمندان را بکوبند وازصحنه رقابت خارج کنندمردم را از علم به عنوان آنکه با دین منافی است میترسانده اند یکی هم طبقه تحصیل کرده و دانش آموخته ولی پشت پا به تعهدات انسانی و اخلاقی زده این طبقه نیز همین که خواسته اند عذری برای لاقیدی های خود و کارهای خود بتراشند به علم تکیه کرده و ان را مانع نزدیک شدن به دین بهانه کرده اند.
طبقه سومی هم همیشه بوده و هستند که ازهردوموهبت بهره مند بوده اند وهیچگونه تنافی و تناقضی احساس نمی کرده اند این طبقه سعی کرده اند که تیره گیها وغبارهای که از طرف آن دو طبقه بین این دو ناموس مقدس برخاسته فرو بنشانند. بحث ما در باره اسلام وعلم ازدوجنبه ممکن است صورتبگیرد:جنبه اجتماعی وجنبه دینی.از جنبه اجتماعی آن طور بایدبحث کنیم که آیا اسلام وعلم عملا با هم سازگارند یا سازگارنیستند؟آیا مردم میتوانند هم مسلمان باشند به معنی واقعیکلمه که به اصول و مبانی اسلامی مومن باشند وبه دستورهای دین عمل کنند وهم عالم؟یا عملا یکی از این دو را انتخاب کنند.اگر به این نحوبحث شودصورت مسئله این نخواهد بودکه نظر اسلام درباره علم چیست ونظرعلم درباره اسلام چیست؟وآیااسلام چگونه دینی است؟فقط بحث روی اجتماع است که آیا میتواند در آن واحد هر دو را داشته باشدیابایداز یکی ازآن دوچشم بپوشد.جنبه دیگر این است ببینیم نظراسلام درباره علم چیست؟ونظرعلم درباره اسلام چیست؟که این هم دوقسمت است