دانلود مقاله نکات اخلاقی و فردی فضه

Word 133 KB 15824 25
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • اینک به تشکیل خانواده، تربیت فرزندان، امتیازات فردی و استفاده از آن برای تبلیغ آرمانهای اهل بیت(ع) می‏پردازیم.
    خانواده و فرزندان
    بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهای سیاسی قدرت حاکم برای از بین بردن نفوذ و مقاومت اهل بیت و اقلیت طرفدار آنان فزونی یافت.

    هر دو ستون برپادارنده خمیه اسلام (پیامبر(ص) و فاطمه(س)) فرو ریختند و امیرمؤمنان یکه و تنها با یارانی انگشت‏شمار در معرض خباثتها و دشمنی‏ها واقع شد اما فضه، همچنان نزد امیرمؤمنان علی(ع) ماند و از کودکان فاطمه(س) سرپرستی کرد.

    بر اساس روایتی از امام صادق(ع) در همین دوران امیرمؤمنان، فضه را تشویق به ازدواج کرد.

    در این خبر که در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر امیرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه که مردی از اهالی حبشه بود، درآمد و از وی صاحب فرزندی شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سلیک غطفان ازدواج کرد.

    در این حین یگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات یافت.1
    نصیرالدین امیر صادق در کتاب (فاطمه) بر خلاف دیگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حیات حضرت فاطمه می‏داند و می‏نویسد: «ابوثعلبه از دنیا رفت، فاطمه از فضه دلجویی نمود و او را با خود مأنوس کرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود.

    فضه بعد از وفات فاطمه با مردی به نام سلیک ازدواج کرد».2
    این ادعای امیرصادق ظاهرا بدون دلیل است و هیچ مدارکی دال بر اینکه ازدواج وی قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، یافت نشد.
    در اغلب کتب تاریخی نامی از فرزندان سلیک به میان نیامده است از این رو برخی احتمال داده‏اند فرزندان از شخصی دیگر باشند، چه در موارد فراوانی نام دختر، نوه و پسرانی از فضه نقل شده که مسلّم می‏نمایاند فضه شوهری غیر این دو نیز داشته است.

    و یا فرزندانش از سلیک، مورد اشاره منابع تاریخ قرار نگرفته‏اند.3
    علامه مجلسی در خبری از «مسکه» دختر فضه و «شهره» نوه‏اش نام می‏برد و ذبیح‏الله محلاتی در ریاحین الشریعه بعد از نقل روایتی که نام فرزندان پسر (داود، محمد، یحیی و موسی) فضه را ثبت کرده است، می‏نویسد: مرحوم مجلسی مدرک این خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشیخه اهل سلوک و عرفان حکایت می‏نماید که بهتر از روات کثیر الروایه غیر ضابط است.4
    فضه با وجود تمام درگیریهای سیاسی هرگز شانه از مسؤولیت پرورش فرزندان فرزانه خالی نکرد او چنان به تربیت فرزندان همت گمارد که نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خدای متعال در حد کمال برخوردار گشتند تا به آنجا که در طول تاریخ روایات مربوط به پاکیزگی روحی آنان بارها مورد اشاره و تأکید نویسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها یاد شده است.
    ابن‏شهر آشوب در مناقب به نقل از مالک دینار می‏نویسد: «هنگام حج بانویی را دیدم که بر حیوانی ضعیف سوار شده است و زمانی که حاجیان برمی‏گشتند، در حال رفتن به حج است.

    وسط بیابان او را دیدم که خسته و رنجور همچنان به زحمت و آرامی راه می‏پیماید.

    اندکی جلوتر رفتم و خود را به او رساندم و ملامتش کردم.

    گفتم: چرا با این مرکب لاغر حرکت کرده‏ای که چنین در راه بمانی؟
    سر به سوی آسمان بالا برد و گفت: «لا فی بیتی ترکتنی و لا الی بیتک حملتنی فوعزتک و جلالک لو فعل بی هذا غیرک لما شکوته الا الیک».
    اینک به تشکیل خانواده، تربیت فرزندان، امتیازات فردی و استفاده از آن برای تبلیغ آرمانهای اهل بیت(ع) می‏پردازیم.

    خانواده و فرزندان بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، فشارهای سیاسی قدرت حاکم برای از بین بردن نفوذ و مقاومت اهل بیت و اقلیت طرفدار آنان فزونی یافت.

    در این خبر که در عوالم العلوم از عمروبن داود نقل شده، آمده است: «فضه با نظر امیرمؤمنان(ع) به عقد ابوثعلبه که مردی از اهالی حبشه بود، درآمد و از وی صاحب فرزندی شد و بعد از وفات ابوثعلبه، با سلیک غطفان ازدواج کرد.

    در این حین یگانه فرزندش از ابوثعلبه وفات یافت.1 نصیرالدین امیر صادق در کتاب (فاطمه) بر خلاف دیگر متون ازدواج اول فضه را در زمان حیات حضرت فاطمه می‏داند و می‏نویسد: «ابوثعلبه از دنیا رفت، فاطمه از فضه دلجویی نمود و او را با خود مأنوس کرد تا خود از دار جهان رحلت فرمود.

    فضه بعد از وفات فاطمه با مردی به نام سلیک ازدواج کرد».2 این ادعای امیرصادق ظاهرا بدون دلیل است و هیچ مدارکی دال بر اینکه ازدواج وی قبل از شهادت حضرت زهرا باشد، یافت نشد.

    در اغلب کتب تاریخی نامی از فرزندان سلیک به میان نیامده است از این رو برخی احتمال داده‏اند فرزندان از شخصی دیگر باشند، چه در موارد فراوانی نام دختر، نوه و پسرانی از فضه نقل شده که مسلّم می‏نمایاند فضه شوهری غیر این دو نیز داشته است.

    و یا فرزندانش از سلیک، مورد اشاره منابع تاریخ قرار نگرفته‏اند.3 علامه مجلسی در خبری از «مسکه» دختر فضه و «شهره» نوه‏اش نام می‏برد و ذبیح‏الله محلاتی در ریاحین الشریعه بعد از نقل روایتی که نام فرزندان پسر (داود، محمد، یحیی و موسی) فضه را ثبت کرده است، می‏نویسد: مرحوم مجلسی مدرک این خبر را در بحارالانوار از دو نفر مشیخه اهل سلوک و عرفان حکایت می‏نماید که بهتر از روات کثیر الروایه غیر ضابط است.4 فضه با وجود تمام درگیریهای سیاسی هرگز شانه از مسؤولیت پرورش فرزندان فرزانه خالی نکرد او چنان به تربیت فرزندان همت گمارد که نسل بعد از نسل حافظ قرآن بوده و از عفاف و تقوا و تقرب نزد خدای متعال در حد کمال برخوردار گشتند تا به آنجا که در طول تاریخ روایات مربوط به پاکیزگی روحی آنان بارها مورد اشاره و تأکید نویسندگان و محققان قرار گرفته است و به عنوان بانوان نمونه از آنها یاد شده است.

    ابن‏شهر آشوب در مناقب به نقل از مالک دینار می‏نویسد: «هنگام حج بانویی را دیدم که بر حیوانی ضعیف سوار شده است و زمانی که حاجیان برمی‏گشتند، در حال رفتن به حج است.

    گفتم: چرا با این مرکب لاغر حرکت کرده‏ای که چنین در راه بمانی؟

    سر به سوی آسمان بالا برد و گفت: «لا فی بیتی ترکتنی و لا الی بیتک حملتنی فوعزتک و جلالک لو فعل بی هذا غیرک لما شکوته الا الیک».

    نه مرا به خانه‏ام واگذاری و نه به خانه خودت رساندی.

    قسم به عزت و جلالت اگر جز تو چنین می‏کرد، نزد تو شکایت می‏آوردم.

    همان دم شخصی خود را به او رساند و زمام ناقه‏اش را در دست گرفت و از او خواست سوار شود.

    آنگاه ناقه با سرعتی شگفت به پیش تاخت.

    در جایگاه طواف دوباره همان زن را دیدم حس کنجکاوی راحتم نگذاشت، جلوتر رفتم و پرسیدم تو کیستی؟

    گفت: من «شهره» دختر مسکه دختر فضه خادمه فاطمه زهرا(س) هستم.5 اعتراض به حاکمیت فضه هوش سرشار و قدرت یادگیری بسیاری داشت.

    قابلیت پذیرش در حد وسیع، وجودش را برای کسب فضایل از اهل بیت(ع) آماده ساخت.

    از این‏رو در مدتی اندک به مقامهای والایی در پیروی و همراهی عترت(ع) رسید.

    آنچه فضه را از دیگران متمایز می‏کند و از وی بانویی شاخص برای آیندگان می‏سازد این است که وی ظرفیت وجودیش اعم از، قدرت، یادگیری، پذیرش حق، خستگی‏ناپذیری، حافظه قوی، خطابه و قدرت انتقال همه و همه را در راه دفاع از اهل بیت(ع) به کار برد و از هر امتیاز به عنوان ابزاری برای نبرد با ظالمان غاصب سود برد حتی بعد از شهادت حضرت زهرا و تشکیل خانواده (روایات تاریخی به پرجمعیت بودن خانواده وی تأکید دارد) در جریان مبارزه‏اش وقفه‏ای ایجاد نکرد.

    وی با تسلط ویژه‏ای که به احکام فقهی داشت، به انتقاد علمی از حکام وقت می‏پرداخت و بر ناروا بودن جایگاهی که در اختیار گرفته‏اند، اشاره می‏کرد.

    امام صادق(ع) می‏فرماید: بعد از وفات شوهر اول فضه (ابوثعلبه) روزی سلیک (شوهر دوم) نزد عمر آمد و از فضه شکایت کرد و گفت: فضه اجازه نزدیکی به من نمی‏دهد.

    «فاشتکاها الی عمرو ذالک فی ایامه.

    فقال لها عمر: ما یشتکی منک ابومالک یا فضه؟

    فقالت: انت تحکم فی ذالک و ما یخفی علیک.

    قال عمر: ما اجدلک رخصه قالت: یا ابااحفض ذهبت بک المذاهب ان ابنی من غره مات فاردت ان استبری ...

    عمر به او گفت: ای فضه ابومالک چه شکایتی از تو دارد؟

    ـ تو حکم می‏کنی در باره‏اش؛ پس بر تو مخفی نیست.

    ـ من که دلیلی بر این کار تو نمی‏بینم.

    ـ ای اباحفض مذاهب تو را منحرف نکنند.

    پسرم از (ابوثعلبه) وفات یافته است؛ در این مدت از حیض استبراء می‏کردم که اگر حامله‏ام جنین من بچه ثعلبه است و اگر حیض شدم معلوم شود بچه از ثعلبه نیست.

    عمر که در مقابل پاسخ متین فضه درمانده شد، به شگرد همیشگی خود پناه برد و به موضع انفعالی فرو رفت.

    وی هر گاه که در بین مردم از حل مسایل عاجز می‏ماند و علی گره را می‏گشود، با عبارت «لولا علی لهلک عمر» اگر علی نبود خلیفه از بین می‏رفت، خود را از سرزنش فکری و زبانی مردم می‏رهانید.

    این بار نیز گفت: «شعره من آل ابی‏طالب افقه من عُدّی» یک تار مو از خانواده ابی‏طالب از قبیله عدی فقیه‏تر است.6 عظمت این گفتار آنگاه روشن می‏شود که بدانیم قبیله عدی در فقاهت سرآمد روزگار خویش و ضرب‏المثل فقاهت بودند.

    فریاد با سکوت نقطه آغازین مهجوریت اهل بیت را بی‏گمان باید در آخرین روز مریضی پیامبر اکرم جستجو کرد «هنگامی که پیامبر فرمود برای من استخوان شانه و دوات و یا کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعدها گمراه نشوید ...»7 خلیفه دوم در مقابل درخواست پیامبر گفت: بیماری بر پیامبر غلبه کرده و قرآن پیش شماست.

    کتاب آسمانی ما را کافی است.

    ابن‏عباس دانشمند معروف اسلام که با یادآوری آن روز دانه‏های اشک بسان مروارید بر روی گونه‏اش می‏غلطتید می‏گوید: بزرگترین مصیبت برای اسلام این بود که اختلاف گروهی از صحابه مانع شد که پیامبر نامه‏اش را بنویسد؟8 همین تفکر که برای جلوگیری از نفوذ امیرمؤمنان و اهل بیت در رهبری جامعه بعد از پیامبر به ذهن برخی صحابه خطور کرد، زمینه‏های مهجوریت اهل بیت، و احادیث و حقایق دینی را که آنان بیان می‏کردند، به وجود آورد.

    به این ترتیب بعد از وفات پیامبر اکرم عموم مردم از منبع جوشان اهل بیت به طور گسترده‏ای محروم شدند و جامعه‏ای به وجود آمد که قرآن ظاهری پایه فکریش و حاکمان تنها مفسرینش شدند در این دوره مفسران مستقل به طور شدیدی از سوی خلافت تحت فشار بودند تا از حریم ظاهر قرآن تجاوز نکنند و به سیره و سخن و رأی علی(ع) اشاره نکنند.

    فضه تدبیری اندیشید وی دیگر سخن نگفت و تنها به تلاوت و پاسخگویی با آیات الهی پرداخت و با این کار آرمانهای اهل بیت و آراء آنان را به مردم بازگو کرد.

    یکی از نویسندگان آنگاه که به معرفی فضه و کمالات وی می‏پردازد، می‏نویسد: «وقتی دید مردم روایات وارده در باب سفارش اهل بیت و سایر حقایق دین پشت سر انداخته‏اند، فضه تصمیم گرفت جز به آیات قرآن استشهاد نکند».

    به این ترتیب با استشهاد به قرآن جلوی هر گونه اعتراض حاکمان و عوامل آنان را گرفت و آزادانه به نشر فرهنگ اهل بیت(ع) همت گمارد.

    حفظ قرآن و استفاده به جا از آن از دیدگاه دیگر مبین آگاهی فضه به معارف قرآن و طبیعتا آراء و افکار اهل بیت و خصوصا امیرمؤمنان مراجع به تفسیر و تأویل آیات قرآنی نیز هست چه وی پرورش‏یافته در خاندان پاکان بود و تمام اعمالش حکایت از تأثیرپذیری علمی و عملی از آنان داشت.

    ابوالقاسم قشیری خبری مربوط به حفظ قرآن و تسلط وی به معارف قرآنی از فضه نقل می‏کند.

    این مطلب که در منابع گوناگون شیعی و سنی از جمله «الدرالمنثور» و «بحارالانوار» مورد اشاره و استفاده قرار گرفته به این صورت است.

    در راه مکه از قافله بازمانده بودم زنی را دیدم که تنها و سرگردان می‏رود.

    پرسیدم کیستی؟

    این آیه را خواند «قل سلام فسوف تعلمون» سلام کردم و سؤال خود را تکرار نمودم خواند «من یهدی اللّه‏ فلا مضل له» ـ آنکه را خدا هدایت کند گمراه‏کننده‏ای نخواهد داشت.

    ـ از کجا می‏آیی؟

    ـ «ینادوم من مکان بعید» ـ از مکان دوری ندا می‏شوند.

    ـ قصد کجا داری؟

    ـ «وللّه‏ علی الناس حج البیت» ـ چند روز است سرگردانی؟

    ـ «و لقد خلقنا السموات و الارض فی سته ایام» آیا گرسنه هستی؟

    ـ «و ما جعلناهم جسدا لایأکلون الطعام» به او طعام دادم و به راه افتادیم و چون آهسته می‏آمد تقاضا کردم که شتاب کند زودتر برسیم.

    ـ «لا یکلف اللّه‏ نفسا الا وسعها».

    دانستم قدرت شتاب ندارد.

    درخواست کردم بر تک مرکب من سوار شود.

    گفت: «لو کان فیهما آلهه الا اللّه‏ لفسدتا» پیاده شدم و او را سوار کردم.

    گفت: «سبحان الذی سخر لنا هذا» شکر خدایی را که این مرکب را مسخر ما کرد.

    به قافله رسیدیم ـ آیا میان این کاروان کسی را داری؟

    ـ یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض ـ یا یحیی خذا الکتاب بقوه ـ یا موسی انی «انا اللّه‏ ـ و ما محمد الا رسول».

    ـ اینها چه نسبتی با تو دارند؟

    «المال و البنون زینه الحیوه الدنیا» این چهار نفر را صدا زدم چهار تن رسیدند از من اظهار تشکر کردند.

    این آیه را خواند «یا ابت استأجره ان خیر من استأجرت القوی الامین» به من احسان کردند.

    و اللّه‏ یضاعف لمن یشاء.

    عطا را زیادتر کردند.

    ـ این زن کیست؟

    ـ فضه خادمه دختر پیغمبر است که امسال بیستمین سال است او لب به سخنی جز به آیات قرآن باز نکرده است.9 البته منظور آنان تداوم در ارائه جوابهای قرآنی در طی 20 سال بوده است.

    و به طور قطع وی در جایگاههای خاص نیز بودن قرآن به پاسخگویی می‏پرداخت آنگونه که در نقل اخبار مربوط به شهادت حضرت زهرا(س) ثبت شده است که وی طی حدیثی طولانی وقایع آن روز را شرح می‏دهد.

    هر چند در این حکایت خاص هیچ نوع اشاره‏ای که موضعگیری فضه در قبال اهل بیت و مسایل سیاسی و حکومتی عصر خویش را نشان دهد، به چشم نمی‏خورد.

    اما نقل آن از جهاتی سودمند است از جمله اینکه گروهی بر اساس نقل دیگری از روایت سعی کرده‏اند فضه را از این افتخار بی‏نصیب کنند روایت دوم که از عبداللّه‏ بن‏مبارک نقل شده و همین مطالب را با افزایش و کاهش از زنی گمنام نقل می‏کند.

    تبلیغ ولایت در ایام حج هر چند اطلاعی قطعی در باره زمان مسافرت فضه به مکه مکرمه در دست نیست اما به دلایل و قراینی که در متن اخبار نقل شده وجود دارد به طور قطعی بعد از شهادت حضرت زهرا(س) و قبل از شهادت امیرمؤمنان و به احتمال قوی در دوران خلفاء سه گانه بوده است یعنی دقیقا بحرانی‏ترین زمان سیاسی برای اهل بیت(ع).

    در این دوره غاصبان ولایت وارونه جلوه دادن حقایق را سرمایه تداوم حکومت قرار دادند و با زر و زور و تزویر مخالفین را سرکوب کردند.

    در این فضای حزن‏آلود فضه، پرورش‏یافته فاطمه، که داغ شهادت حضرت زهرا(س) آرامش را از او گرفته بود به دنبال فرصتی می‏گشت تا حقایق را بازگوید و مظلومیت امیرمومنان را به تصویر بکشد.

    ایام حج بهترین فرصت ممکن برای این هدف بود از تمام ملل مسلمان نمایندگانی در مکه حاضر می‏شدند و بدون فشارهای و ایجاد آزادی نسبی به تبادل اطلاعات مربوط به کشورها و ممالک اسلامی می‏پرداختند.

    از این کنگره عظیم پیامبر اکرم(ص) نیز برای معرفی امیرمؤمنان(ع) استفاده کرده بود این بار فضه فرصت به دست آمده را غنیمت شمرد.

    او محل حج را به صحنه با شکوه اعلام حمایت از ولایت امیرمؤمنان(ع) تبدیل کرد و به بازگویی و افشای جنایات علیه اهل بیت پرداخت.

    بر اساس آنچه مورخان نقل کرده‏اند فضه از نبوغ سرشار خود در بلاغت به نحو کامل سود برد به نحوی که شیوایی گفتار و تسلط به خطابه توجه حاجیان را به خود جلب کرد.

    ورقه بن‏عبداللّه‏ اعلام حمایت از ولایت امیرمؤمنان را اینگونه به تصویر کشیده است: برای حج و به امید ثواب الهی راهی بیت‏اللّه‏ الحرام شدم.

    در حالی که طواف می‏کردم متوجه بانویی گندم‏گون نمکین و خوش‏کلام شدم که با فصاحت گفتار فریاد کرد: «رب البیت الحرام و الحفظه الکرام و زمزم و المقام و المشاعر العظام و رب محمد خیر الانام صلی اللّه‏ علیه و آله البرره الکرام ان تحشرنی مع ساداتی الطاهرین و ابنائهم الغر المحجلین المیامین ألا فاشهدوا یا جماعه الحجاج و المعتمرین انّ موالی خیره الاخیار و صفوه الابرار الذین علاقدرهم علی الاقدار و ارتفع ذکرهم فی سائر الامصار ...» ای خدای بیت‏الحرام و حافظان گرامی و پروردگار زمزم و مقام و مشاعر و بزرگ و پروردگار محمد بهترین آفریده‏ها(ص).

    ...

    مرا با سروران پاک و فرزندان ...

    محشور نمای.

    ای جماعت حاجیان آگاه باشید که سروران من بهترین برگزیده‏ها و نیکوکارانند.

    کسانی که عظمتشان از همه والاتر است ...

    تعاریفی که فضه از سروران خود بیان می‏کرد به گونه‏ای بود که تنها با مشخصات اهل بیت(ع) مطابق می‏شد از این‏روی ورقه بن‏عبداللّه‏ نیز مانند حاجیان دیگر متوجه شد وی از طرفداران اهل بیت و ولایت امیرمؤمنان(ع) است پس جلوتر رفت و گفت: گمان می‏کنم از دوستداران اهل بیت(ع) هستی.

    فضه پاسخ داد: آری.

    پرسید: خود را معرفی کن و فضه گفت: من خدمتگذار فاطمه زهرا(س) دختر محمد مصطفی(ص) هستم.

    که خداوند بر پدر و شوهر و فرزندانش درود فرستد.

    آنگاه ورقه بن‏عبداللّه‏ تقاضای فرصتی کرد تا سؤالاتش را از وی بپرسد.

    آنچه که اینک از این گفتگوی افشاگرانه و دردآلود در کتب تاریخی ضبط شده است، بازگوکننده دوران سخت رحلت پیامبر تا شهادت حضرت زهرا(س) است.

    فضه تمام لحظات را به خاطر سپرده بود از این‏روی بعید به نظر نمی‏رسد که تمام اخبار وی حتی اشعاری که از فاطمه زهرا(س) هنگام رحلت پدر بر زبان جاری می‏کرد، نقل مستقیم باشد.

    بخشی از آنچه در این گفتگو گذشته، اینچنین است: علی(ع) وقتی فاطمه(س) را در قبر گذاشت و سنگ لحد را چید اینچنین سرود: اری علل الدنیا علیَّ کثیره و صاحبها حتّی الممات علیل لکل اجتماع من خلیلین فرقه و انّ بقایی عندکم لقلیل و ان افتقادی فاطما بعد احمد دلیل علی ان لا یدوم خلیل علامه مجلسی وقتی این روایت را از ورقه بن‏عبداللّه‏ نقل می‏کند می‏نویسد: (اقول وجدت من بعض الکتب خبرا فی وفاتها(ع) فاحببت ایراده و ان لم آخذه من اصل یعوّل علیه).10 می‏گویم در برخی از کتابها خبری در باره وفات حضرت زهرا یافتم که دوست داشتم نقل کنم.

    هر چند مدرک اصلی که به آن ارجاع داده‏اند را نیافتم.

    با این حال این حدیث طولانی مورد توجه محققان اخیر نیز قرار گرفته است و آنان خبر علامه مجلسی از ورقه بن‏عبداللّه‏ ازدی را نقل کرده‏اند از جمله آنها می‏توان به اعلام النساء11، ریاحین الشریعه12 و نهج‏الحیاه13 اشاره کرد.

    دلیل عمده‏ای که می‏توان مبنی بر اینکه سفر حج فضه قبل از شهادت امیرمؤمنان بوده، ارائه کرد این است که عبداللّه‏ ازدی تنها از شهادت حضرت فاطمه(س) سؤال کرده است.

    پاورقیها: 12 ـ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 316.

    1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87؛ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 317؛ مناقب آل ابی‏طالب، ج 1، ص 403 نام شوهر دوم را سلیک می‏داند.

    10 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 174 تا 180 باب ماوقع علیها من الظلم فی تاریخ سیده النساء فاطمه الزهرا(س).

    11 ـ اعلام النساء مؤمنات، ص 594.

    13 ـ این کتاب به کرار اشعار مربوط به این روایت مفصل را نقل کرده است.

    نویسنده با دقت تمام به مدارک ذیل دست یافته است.

    کتاب عوالم، ج 11، ص 490 و 455 و 597 و 240 و 286؛ ریاحین‏الشریعه، ج 2، ص 73 و ج 1، ص 246؛ سیره نبوی ذینی دحلان، ج 3، ص 364؛ عیون الاثر، ج 2، ص 340؛ موده القربی، ص 103؛ نورالابصار، ص 53؛ احقاق الحق، ج 10، ص 434 و 483؛ اعلام النساء، ج 4، ص 113؛ عیوم الاخبار، ج 2، ص 340؛ السیره النبویه، ج 3، ص 364؛ بردالاکبار عند فقه الاولاد، ص 44؛ بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ کوکب الدری، جزء اول، ص 240.

    2 ـ فاطمه، ص 172.

    3 ـ ریاحین‏الشریعه، ج 2، ص 318 (وی فرزندانی را که در خبر ابوالقاسم قشری آمده به عنوان فرزندان فضه از غیر سلیک می‏داند.) 4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 87.

    5 ـ همان، ص 46 نقل از مناقب ابن‏شهرآشوب از مالک دینار.

    6 ـ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 317 نقل از عوالم العلوم و مناقب از جاحظ.

    7 ـ مسند احمد، ج 1، ص 355؛ فروغ ابدیت، ج 2، ص 496.

    8 ـ بخاری کتاب علم، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 14؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 14؛ مسند احمد، ج 1، ص 325؛ طبقات کبری، ج 2، ص 244.

    9 ـ زینب‏الکبری، ص 65 نقل از شام سرزمین خاطره‏ها، ص 114؛ الدرالمنثور فی طبقات ربات الخدور، ص 439؛ تراجم اعلام النساء، ج 2، ص 363؛ فاطمه ام ابیها، ص 94؛ الارض و تربت الحسین؛ کاشف الغطاء نقل از زبان پیامبر، حسین عمادزاده، ص 435.

    در شماره نخست از مقاله حاضر به نحوه حضور فضه نوبیه در مدینه و آشنایی وی با فضایل اهل بیت و تأثرات روحی برگرفته از آنان پرداختیم، در این شماره به حضور جدّی فضه در کنار اهل بیت(ع) در سخت‏ترین شرایط اجتماعی سیاسی پرداخته، لحظه لحظه او را با خاندان نور، بویژه حضرت فاطمه(س)، به نظاره خواهیم نشست.

    مقام نیکان اندک زمانی از آشنایی فضه با خاندان طهارت می‏گذشت.

    در این مدّت او با دریای زهد و عدل پیوندی مستحکم یافت.

    انس و الفت وی با خاندان پیامبر(ص) تا آنجا پیش رفت که چشمه جوشان معارف را فرا رویش گشود و کام جانش را با عالی‏ترین معارف الهی و انسانی آشنا ساخت.

    «استجابت دعا» از مراتبی است که نصیبش شد.1 این کمال روحی، که نشان از موقعیت ممتاز روحی دارد، بارها در زمان رسول اکرم(ص) ظاهر گشت.

    در مصابیح القلوب می‏خوانیم «امیر مؤمنان، فاطمه، حسن و حسین(ع) هر یک شبی از ماه رمضان رسول الله را برای افطار دعوت کردند، فضه با اینکه خانه‏ای جداگانه نداشت، برای شب پنجم پیامبر را دعوت کرد.

    هنگام افطار نگاههای ناباورانه فضه به دیدار چهره رسول اکرم(ص) روشن شد.

    اهل خانه که غافلگیر شده بودند، گفتند: ما را در جریان می‏گذاشتی تا تدارکی ببینیم.

    فضه که آرزوی میزبانی رسول خدا را داشت، از درگاه الهی طعام خواست و آنگاه که غذا حاضر شد، سفره افطار را گسترد».2 علاوه بر این نشانه‏های زیادی از مستجاب الدعوه بودن فضه در این دوران به چشم می‏خورد که همه حکایت از یک واقعیت دارند.

    آری، فضه در خانه ولایت پرورش یافته بود، و این امر باعث شد به مرور زمان به والاترین مقام انسانی دست یابد.

    اوج همراهی و دلبستگی او به اهل بیت را در ماجرای اطعام می‏یابیم که به واسطه آن فضه به مقام «ابرار» دست یافت.

    قرآن کریم اینگونه از اطعام فقیر و اسیر و یتیم یاد می‏کند: «همانا نیکان از جامهایی می‏نوشند که آمیخته به کافور است.

    چشمه‏ای که بندگان خدا از آن می‏نوشند و آن را به هر جای که خواهند روان می‏سازند.

    به نذر وفا می‏کنند و از روزی که شر آن فراگیر است، می‏ترسند.

    و طعام را در حالی که خود دوست دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می‏خورانند و در دل چنین می‏گویند.

    جز این نیست که شما را برای خدا اطعام می‏کنیم و از شما نه پاداشی می‏خواهیم و نه سپاسی.

    ما از پروردگار خود می‏ترسیم در روزی که آن روز سخت و هولناک است.

    خداوند آنان را از شر آن روز نگاه داشت».3 * او با دریای زهد و عدل پیوندی مستحکم یافت.

    * فضه در خانه ولایت پرورش یافته بود.

    در کتب روایی و تفسیری شأن نزول این آیات را چنین بیان می‏کنند.

    حسن و حسین(ع) فرزندان امیرمؤمنان(ع) مریض شدند.

    پیامبر به همراه اصحاب به ملاقات آنان آمد.

    وقتی حالشان را نگران کننده دید، یکی از آنان پیشنهاد کرد که ای علی اگر نذر کنی برای سلامتی کودکانت امید است خدا شفایشان دهد.4 علی(ع) فرمود: اگر خدا شفایشان داد، سه روز روزه می‏گیرم.

    دختر رسول الله(ص) و خادمش فضه نیز چنین نذر کردند.

    بعد از مدتی آن دو سلامت خود را بازیافتند.

    اینک وقت وفا به نذر رسیده بود.

    امیرمؤمنان به نزد شمعون خیبری رفت5 و مقداری پشم برای ریسیدن و سه پیمانه جو به عنوان اجرت گرفت و به منزل بازگشت.

    حضرت فاطمه(س) یک سوم از جو را آرد کرد و نان پخت.

    هنگام افطار فقیری آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد(ص) فقیری از مسلمانان هستم غذایی به من دهید؛ خدا غذایی از بهشت به شما دهد.

    همه سهم افطارشان را یکجا جمع کرده به او دادند.

    روز دوم یتیم و روز سوم اسیری آمد و آنان نیز تمام غذایشان را با رضایت قلبی تقدیم کردند.6 سه روز بود که علی، فاطمه، حسن، حسین و فضه بی هیچ غذایی روزه گرفته بودند.

    صبح روز چهارم پیامبر به خانه فاطمه آمد.

    حسن و حسین از شدت ضعف بر خود می‏لرزیدند.

    حال رسول اکرم دگرگون شد و از امیرمؤمنان علت را سؤال کرد و گفت دخترم را به من نشان بده.

    علی(ع) رسول خدا را به طرف فاطمه راهنمایی کرد.

    او در محرابش نماز می‏خواند در حالی که آثار گرسنگی از سیمایش پیدا بود.

    ضعف به جسم فاطمه غالب شده و رنگ رخسارش به زردی گراییده بود.

    پیامبر تا این منظره را دید فرمود: «و اغوثاه بالله!

    انتم هذا ثلاث فیما اری؟» پناه بر خدا، شما سه روز به این حال بودید.

    جبرئیل نازل شد و گفت: «خذ یا محمد هناک الله فی اهل بیتک» بگیر ای محمد!

    خدا گوارای اهل بیت تو کند.

    پیامبر فرمود: چه را بگیرم.

    جبرئیل سوره «هل اتی» تا «ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا» را خواند.7 حسن بن مهران معتقد است آنگاه که پیامبر داخل خانه شد و آنها را دید گریان شد و ...

    جبرئیل این آیات را فرود آورد: «ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا ـ عینا یشرب بها عبادالله یفجرونها تفجیرا».8 علامه طباطبایی در ذیل این آیات تفسیری از امام صادق(ع) آورده، می‏نویسد: «یوفون بالنذر» یعنی علی، فاطمه، حسن، حسین و خادم آنها فضه9 در این میان علامه مجلسی بعد از نقل 15 روایت مختلف از شأن نزول این آیات می‏نویسد: «بعد از آنکه بر اجماع مفسرین و محدثین بر اینکه این سوره در حق اصحاب کساء نازل شد، پی بردی هیچ کس شبهه نیندازد زیرا؛ اینگونه ایثار از غیر ائمه برنمی‏آید و نزول این سوره به همراه غذا برای آنها دلیل بر جلال و رفعت و کرامت آنها نزد خداست و اختصاص آنها به این نیکو داشت به همراه مکارم دیگر باعث می‏شود که نسبت دادن این فضل به غیر آنها که هیچ مکارمی ندارند، قبیح باشد».

    * سی آیه در حق امیرمؤمنان بدون استثنای فضه وارد شده است.

    این تعریض علامه مجلسی در حقیقت پاسخی به گروههای ناصبی و منحرفین است که غیر اهل بیت را مستحق چنین پاداشی دانسته‏اند و اساسا مدنی بودن این سوره را زیر سؤال برده‏اند10 و گرنه تعریض وی به عدم سهیم بودن فضه در این پاداش عظیم نمی‏تواند صحیح باشد.

    استاد ذبیح الله محلاتی در ریاحین الشریعه می‏نویسد: «سی آیه در حق امیرمؤمنان بدون استثنای فضه وارد شده است که از فوائد و علائم متابعت خلوص مودت اوست.

    و آن بر حسب ظاهر صبر و شکیبایی بر گرسنگی در مدت سه روز است که در اطعام قرص نان به مسکین و یتیم و اسیر با موالی خود همراهی می‏کرد.

    فضه گرسنه بود زمانی که اهل بیت گرسنه بودند و تشنه بود وقتی تشنه بودند.

    نمی‏خوابید وقتی نمی‏خوابیدند روزه می‏گرفت وقتی روزه بودند...»11 آنچه برای بانوان ما می‏تواند راهکاری در عصر حاضر برای دستیابی به قله‏های معرفت و شرافت معنوی باشد پی بردن به سرّ مقاماتی است که بانوانی شایسته چون فضه به آن دست یافته‏اند.

    و این راز چیزی جز همراهی با اهل بیت و محو شدن در خواسته آنان نیست.

    چهار اصل مقدمات همراهی فضه با اهل بیت را فراهم ساخت.

    این اصول عبارتند از: 1 ـ وفای به نذر: بشر به هنگام گرفتاری در دام رنج و سختی روی به خدا می‏آورد، اما به محض خلاصی، خدا از یادش می‏رود.

    نذر انسان را به پروردگار توجه می‏دهد تا گرفتاریش برطرف شود.

    وفای به عهد و نذر انجام عملی است که خدای تعالی به آن دستورداده و عدم وفا به فراموشی سپردن خداست و به این صورت بین دستیابی به شرافت معنوی و وفاء به نذر رابطه‏ای عمیق وجود دارد.

    2 ـ ترس از روز حساب: مشخصه دوم ابرار به فکر حساب و روز جزاء بودن است چه انسانهای نیکوکار نیز نمی‏توانند به طوری که شایسته خداست او را عبادت کنند از این روی همواره نقص و کاستی در اعمال انسان وجود دارد و فضه با آگاهی از این نقیصه و ترس از حساب بود که توانست با میل خود به یاری مستمندان بپردازد.

    3 و 4 ـ اطعام به نیازمندان و رضایت الهی: سرکوب خودخواهی و برتری‏جویی در سایه اطعام به دیگران خصوصا نیازمندان تحقق می‏یابد.

    اطعام به این معنی است که شخص تنها غم خود را نمی‏بیند بلکه دیگران را نیز مستحق یاری می‏داند و به آنان نیز عشق می‏ورزد.

    رضایت الهی نیز اساس اعمال است تا آنجا که هیچ درخواستی از فقیر و اسیر و یتیم ندارند و در هنگام گفتگو نیز با خدا سخن می‏گویند و از او پاداش می‏خواهند.

    از این روی امام صادق(ع) فرمود: «و یقولون اذا اطعموهم «انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاءً و لا شکورا» قال والله ماقالوا هذا لهم و لکنهم اضمروه فی انفسهم فاخبر الله باضمارهم یقولون: لا نُرید جزاءً تکافوننا به شکورا تثنون علینا به ولکنا انما اطعمناکم لوجه الله و طلب ثوابه».12 «به خاطر خدا غذا می‏دهیم و از شما جزا و شکری نمی‏خواهیم» امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم این را نگفتند بلکه با خود چنین گفتند و خدا از باطن آنها خبر داد...

    * چهار اصل مقدمات همراهی فضه با اهل بیت را فراهم ساخت.

    رحلت پیامبر فضه ضمن کسب فضایل والای انسانی، یاوری دلسوز و مهربان برای فاطمه(س) و فرزندانش بود13 او در خدمت رسول اکرم سالهایی را سپری کرد تا اینکه سال دهم هجری با تمام حزن و اندوهش فرا رسید.

    در این سال حال رسول اکرم پس از حجه الوداع رو به وخامت گذاشت و سرانجام در غروب روز دوشنبه 28 صفر سال 10 هجرت به دیدار حق شتافت.14 فضه از آن روز تلخ اینگونه یاد می‏کند: وقتی پیامبر وفات یافت کوچک و بزرگ سوگوار شدند و گریه بر او زیاد شد و دلداری‏دهنده نبود و مصیبت وی بر نزدیکان، اصحاب، اولیاء، دوستان، و بیگانگان و خویشان گران بود و کسی را ندیدم از زن و مرد مگر آنکه گریان بود و فریاد می‏زد.15 دوران بعد از رحلت محور و تکیه‏گاههای اصلی انقلابی که پیامبر اکرم(ص) بنیانگذاری کرد، از سوی عوامل خارجی مانند روم و تهدیدهایی داخلی همچون منافقان و اقلیتهای دینی ناراضی که در قالب مسلمانان وارد جامعه اسلامی شده بودند، شدیدا در معرض مخاطره بود.

    آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزیند و در مقابل سیل تحریف واقعیتها و غصب حقوق مسلم مقاومت کند، معرفت عمیقی بود که در سایه اهل بیت(ع) به دست آورد.

    بنابراین او نمی‏توانست باور کند بانویی که در تقسیم کار خانه با خادمی تنها و بی‏سرپرست، عدالت را تا آخرین حد رعایت می‏کند در ادعایش درغگو باشد.

    و یا امیرمؤمنان به حکومت ذره‏ای دلبستگی داشته باشد.

    همه این عوامل موجب شد در میان کشمکشهای سیاسی او راه صحیح را برگزیند و مانند تعداد انگشت‏شماری از جامعه زنان (اسماء بنت عمیس، ام ایمن و ...) در راه مستقیم ثابت قدم بماند.

    این گروه از زنان هر چند اندک بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگیزی از سیطره فکری و تبلیغی جریان حاکم خارج شوند و این در حالی بود که بعضی نزدیکان پیامبر همچون برخی همسران وی به وضع موجود و حکومت ایجاد شده رضایت دادند.

    ارزش رویکرد فضه در این فضای بحرانی آنگاه آشکار می‏شود که به کنیزان هم گروه و هم‏وطن وی نظری بیفکنیم که هر یک در خانه‏ای از خانه‏های مدینه به خدمتکاری مشغول بودند و هرگز در کشمکشهای سیاسی وارد نمی‏شدند.

    از این روی آنگاه که از کنیز عایشه می‏پرسند از عایشه چه دیدی تنها با این کلام (از او جز خیر ندیدم) خود را خلاص می‏کند اما سکوت در مکتب فضّه جای نداشت.

    فضه بعد از رحلت رسول اکرم(ص) به گروه اقلیتی از زنان پیوست که با مظلومیت تمام از افشای حقیقت اباء نکردند و در صف طرفداران امیرمؤمنان، فاطمه زهرا(س) قرار گرفتند.

    روزی که لاله پرپر شد او به دلیل قرابت با فاطمه(س) از همان لحظات وفات پیامبر(ص) به دقت تمام قضایای پشت پرده برای غصب مقام ولایت را مشاهده می‏کرد و در کنار آن مظلومیت اهل بیت را به نظاره می‏نشست.

    در حالی که برخی از اصحاب به شدت در پی کسب مقام حکومت بودند او فاطمه را می‏دید که با چشمانی گریان و کمری خمیده از فراق پدر می‏نالید و با ناله‏های جان‏سوز خدو از مظلومیتش شکوه می‏کند.

    ابن‏ابی‏الحدید می‏نویسد: «ابوبکر به همراه ابن‏خطاب و ابوعبیده و گروهی از اصحاب سقیفه می‏آمدند در حالی که به هیچ کس برخورد نمی‏کردند مگر این که او را کتک می‏زدند و جلو می‏آوردند و دستش را می‏گرفتند و روی دست ابوبکر می‏گذاشتند و خواه نا خواه از او بیعت می‏گرفتند.»16 فضه در همین زمان از وضعیت زهرا(س) خبر می‏دهد و می‏گوید: * در سخت‏ترین شرایط نیز از همراهی اهل بیت دست برنداشت.

    از اهل زمین، اصحاب و نزدیکان و دوستان کسی به اندازه مولایم فاطمه غمگین و شدیدا گریان نبود.

    اندوهش تجدید و زیاد می‏شد و گریه‏اش افزونتر می‏شد.

    و می‏فرمود: پدر قوتم رفته و خویشتن‏داریم را از دست داده‏ام و دشمنم سرزنش کننده‏ام شده و حزن و اندوه درونی مرا می‏کشد.

    پدر، یکه و تنها باقی مانده و در کار خود حیران و سرگردانم، صدایم خفته و پشتم شکسته و زندگیم درهم ریخته و روزگارم تیره شده است.

    پدر پس از تو برای وحشتم انیسی نمی‏یابم و مانعی برای گریه‏ام و یاوری برای ضعفم پیدا نمی‏کنم.

    * آنچه باعث شد فضه راه حق را برگزیند و در مقابل سیل تحریف واقعیتها و غصب حقوق مسلم مقاومت کند، معرفت عمیقی بود که در سایه اهل بیت(ع) به دست آورد.

    و می‏فرمود: ای پدر مردم از ما روی برگردانده‏اند حال آنکه نزد مردم به برکت تو محترم بودیم و ضعیف شده نبودیم پس کدامین اشک در فراقت سرازیر نشود و ...17 فضّه که خود شاهد تمام این مظلومیتها بود و بارها از زبان گویای فاطمه(س) کلماتی چون سرزنش دشمنان، تنهایی، نداشتن یاور، روی گرداندن مردم، استضعاف تحمیل شده و ...

    می‏شنید چنان اراده‏ای یافت که بتواند در کنار فاطمه بماند و به دفاع از حریم رسول الهی اقدام کند هر چند خادمه‏ای بیش نیست و به راحتی عوامل حکومتی می‏توانند وی را تا مرز نابودی پیش برند.

    او راه خود را انتخاب کرد و در مقابل صدماتش را نیز به جان خرید.

    او در سخت‏ترین شرایط نیز از همراهی اهل بیت دست برنداشت و با غیر امیرمؤمنان بیعت نکرد.

    خلیفه دوم طی نامه‏ای که به معاویه نوشته است از جرأت و جسارت فضه سخن می‏گوید و می‏نویسد: ای پسر ابوسفیان بدان که با خالد بن‏ولید، قنفذ و عده‏ای از خواص اصحابم به در خانه فاطمه آمدیم و در را به شدت کوبیدیم.

    در خانه علی، فاطمه، حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و فضه بودند.

    پس فضّه درآمد و گفت: چه می‏خواهی، گفتم: علی را بگو بیرون بیاید و با جانشین رسول خدا بیعت کند.

    آنگاه فضه شروع به احتجاج با من کرد.

    گفتم برو و به علی بگو بیرون بیاید.

    و الا وارد خانه می‏شوم و او را بیرون می‏کشم.

    فاطمه وقتی این را شنید خود پشت در آمد و گفت: ای گمراهان تکذیب‏کننده چه می‏گویید و چه می‏خواهید؟

    از خدا نمی‏ترسی و داخل خانه می‏شوی یا با گروه شیطانی خود مرا می‏ترسانی حال آنکه گروه شیطان ضعیف است وای بر تو و بر جرئتی که نسبت به خدا و رسول او کردی.

    می‏خواهی نسل پیامبر را از دین قطع کنی و نورش را خاموش سازی؟

    و ...18 * این گروه از زنان هر چند اندک بودند، اما توانستند به طور شگفت‏انگیزی از سیطره فکری و تبلیغی جریان حاکم خارج شوند.

    آخرین فریاد فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه که بین در و دیوار ماند، در خاطر نگاه داشت.

    لحظه‏ای که فاطمه تنها او را صدا کرده و به کمک طلبید.

    خلیفه دوم می‏گوید: هیزم جمع کرده در را آتش زدم.

    فاطمه پشت در مانع از ورودم شد...

    وقتی کشته‏های بدر و احد را که به دست علی هلاک شده بودند به یاد آوردم برافروختم و لگدی بر در زدم فاطمه در پشت در بود چنان در خانه را فشار دادم که کودکش (محسن) سقط شد.

    فاطمه چنان نالید که گویا مدینه زیر و رو شد و داد زد: آه ای فضه به سویم بیا و مرا دریاب به خدا قسم کودکم کشته شد.19 * فضه چهره فاطمه(س) را آنگاه که بین در و دیوار ماند، در خاطر نگاه داشت.

    * سکوت در مکتب فضّه جای نداشت.

    محرم کوثر همراهی فضه با حضرت فاطمه(س) در آن شرایط بحرانی تا به آنجا رسید که جزء معدود محرمان حرم وی شد او باب حضرت فاطمه(س) بود20 و ارتباط زنان دیگر با حضرت توسط وی صورت می‏گرفت از این روی فضه از درونی‏ترین اسرار اهل‏بیت می‏توانست مطلع شود و به این ترتیب استوارتر از دیگران در راه حقیقت گام بنهد تا به آنجا مقام محرمیت وی پیش رفت که امام صادق(ع) فرمود: امیرمؤمنان فرمود: وقتی از مرقد پیامبر برگشتیم به من ناله کرد.

    به سویش رفتم و گفتم: چرا شکوه می‏کنی؟

    او از خوابی که دیده بود مرا مطلع کرد و به خدا و رسول خدا از من عهد گرفت که وقتی وفات کرد غیر از ام سلمه (همسر رسول‏الله) ام ایمن، فضه و از مردان غیر از دو پسرش، عبدالله بن‏عباس، سلمان فارسی، عمار یاسر، مقداد، ابوذر و حذیفه کسی از آن مطلع نباشد.21 عشق او به فاطمه تا حدی بود که وقتی نامش را می‏شنید اشک از چشمانش بی‏اختیار سرازیر می‏شد.

    به این جهت وقتی ورقه بن‏عبدالله نام فاطمه را برد سیلاب اشک بر گونه‏های فضه جاری شد و گفت ای ورقه بن عبدالله حزن ساکن مرا به هیجان آوردی و مصیبت و دردهای دلم را که در قلبم پوشیده بود، آشکار کردی.22 همیشه میل قلبی و رضایت خاطر این بزرگوار را بقدر امکان بر میل و رضای خود ترجیح می‏داد.23 شهادت حضرت فاطمه فضه که خبر وقایع آن روز را با تلاش بسیار برای آیندگان زنده نگاه داشت می‏گوید: بزرگان مدینه جمع شدند و به سوی حضرت امیرمؤمنان علی آمدند و گفتند: به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز حضرت سخن آنان را برای فاطمه بازگفت: فاطمه فرمود: ای اباالحسن!

    توقف من در بین آنها کوتاه و مرگم نزدیک است.

    به خدا شب و روز ساکت نخواهم شد تا اینکه به پدرم رسول خدا ملحق شوم.24 * او باب حضرت فاطمه(س) بود و ارتباط زنان دیگر با حضرت توسط وی صورت می‏گرفت.

    علی(ع) خانه‏ای در بقیع برای او ساخت که حسن و حسین و مادرشان به آنجا رفته می‏گریستند و امیرمؤمنان فاطمه را در بین دستهایش به خانه برمی‏گرداند.25 فضه در مراسم غسل حضرت نیز شرکت داشت.

    او که لحظه لحظه زندگی حضرت فاطمه را از لحظه وفات پیامبر تا شهادت حضرت فاطمه بیان کرده است لحظه غسل تا دفن را از زبان علی(ع) اینگونه شرح می‏دهد: «فقال علی والله لقد اخذت فی امرها و غسلتها فی قمیصها و لم اکشفه عنها فوالله لقد کانت میمونه طاهره مطهره ثم حنطتها من فضله حنوط رسول الله و کفنتها و ادرجتها فی اکفانها فلما هممت ان اعقد الردا نادیت یا ام کلثوم یا زینب یا سکینه یا فضه یا حسن یا حسین هلموا تزودوا من امّکم فهذا الفراق و اللقا فی الجنه»26 علی(ع) فرمود: «به خدا قسم کارش را به عهده گرفتم و در لباسش غسل دادم و لباسش را جدا نکردم، به خدا او مبارک طاهر و مطهره بود.

    آنگاه با باقی‏مانده حنوط پیامبر حنوط کشیده کفنش کردم و در کفن پیچیدم.

    وقتی خواستم رداء را ببندم ای ام‏کلثوم ای زینب ای فضه ای حسن ای حسین بشتابید و از مادرتان بهره بگیرید که این جدایی است و دیدار در بهشت است.» محمد بن‏هارون بن‏موسی تلعکبری از پدرش از محمد بن‏هاشم فخل می‏گوید: وقتی فاطمه وفات یافت امیرمؤمنان غسلش داد و کسی جز حسن، حسین، زینب، ام‏کلثوم، فضه و اسماء بنت عمیس و ...

    حاضر نبود.

رابطه تربیت و اخلاق در هم تنیدگی فرایند تربیت و اخلاق موجب شد که مرز مشخصی در گذشته میان این دو تصویر نشود و فرآیند تربیت با اخلاق همسان پنداشته شوند و اخلاقی بودن به مثابه تربیت یافتگی انگاشته شود چنان که غزالی چنین نگاشت: معنی تربیت این است که مربی، اخلاق بد را از آدمی بازستاند به دور اندازد و اخلاق نیکو جای آن بنهد. خواجه نصیرالدین طوسی نیز چنین نوشت: تدبیت صناعتی است که از ...

نکات تربيتي، اخلاقي ازنامه 31 نهج البلاغه ? يکي از راههاي تربيت فرزندان، مکتوب نمودن مواعظ است براي اينکه در تمام دوران زندگي مورد استفاده ايشان قرار بگيرد. ? مسئولتهاي اجتماعي و سياسي، ما را از وظايف مان در قبال خانواده دور نکند. اين مطلب با است

فردوسي‌ و نوعي‌ فلسفه‌ اپيکوري:‌ فردوسي يک نوع‌ عدم‌ تعلق‌ به‌ دنيا و نوعي‌ فلسفه‌ اپيکوري‌ متعالي دارد که‌ به‌ «پندهاي‌ سليمان‌» مي‌ماند و ارزش‌هاي جاوداني‌ شاعر، که‌ همراه‌ با عواطف‌ انساندوستانه‌ و نرمي‌ طبع‌ خاص‌ و با ترکيبي‌ زيبا و جالب‌ در

در اوايل دو دهه اخير همه رويکردهاي نظام‌هاي جديد عدالت کيفري نسبت به بزه ديدگان جرم اصلاح شده‌اند. در اغلب حوزه‌هاي قضايي، تغييرات شامل معرفي حقوق شکلي جديدي براي بزه ديدگان بود. بررسي تشابهات حقوق بزه‌ديدگان که در نظام‌هاي عدالت کيفري معرفي شده‌اند

مقدمه دامنه موفقیت های آینده در مدیریت خدمات از حیطه پردازش علوم رفتاری حاصل خواهد شد. لذا تحقیقات بحث انگیزی که اخیراً در مورد احساس مشتری در مقابل تلاش های شرکت ها ، برای برقراری تماس با او صورت گرفته است روشنگر اهمیت کاربرد علوم رفتاری در این زمینه است. امروزه روانشناسان علوم رفتاری دیدگاه های جدیدی برای بهبود خدمات مدیریت عرضه کرده اند. آنها تئوری صف را در مورد به خط ایستادن ...

ایدزچیست؟ AIDS ایدز یکی از بیماریهای ویروسی واگیردار است . ویروس این بیماری(HIV) به تدریج قدرت دفاعی بدن را کم می کند، بطوریکه انسان مبتلا حتی در مقابل بیماریها وعفونتها خیلی ضعیف هم نمی تواند مقاومت کند و از پا در می آید. ایدز چگونه سرایت می کند؟ از سه طریق 1- در اثر تماس جنسی بین دو نفر که یکی آلوده به ویروس باشد. ویروس می تواند از مرد به زن یا از زن به مرد ویا از مرد به مرد ...

براي آغاز يک زندگي سالم، مسلماً چيزي جز سلامت و صحت طرفين ملاک نيست.به همين منظور، عروس و داماد با مراجعه به محضر از انجام پاره‌اي آزمايشات مطلع مي‌شوند. محضر، زوجين را با معرفي‌نامه عکس‌دار مهرشده به آزمايشگاه مي‌فرستد. آزمايشات مربوطه شامل : ?

مقدمه : در برنامه سوم و چهارم ، صادرات به عنوان یک عنصر موثر و کلیدی در توسعه اقتصادی کشور محسوب شده است و بر آمادگی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی جهت بکارگیری استراتژی های صادراتی تأکید گردیده است . توسعه صادرات و ورود صحیح به بازارهای جهانی و حفظ شرایط ماندگاری در آن حاصل نمی شود مگر با ایجاد یک راهبرد مشخص و پایدار صادراتی که بصورت قانون غیر قابل تغییر درآمده و هر کدام از ...

مقدمه : در برنامه سوم و چهارم ، صادرات به عنوان یک عنصر موثر و کلیدی در توسعه اقتصادی کشور محسوب شده است و بر آمادگی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی جهت بکارگیری استراتژی های صادراتی تأکید گردیده است . توسعه صادرات و ورود صحیح به بازارهای جهانی و حفظ شرایط ماندگاری در آن حاصل نمی شود مگر با ایجاد یک راهبرد مشخص و پایدار صادراتی که بصورت قانون غیر قابل تغییر درآمده و هر کدام از ...

نظری اجمالی: در اصل 44 قانون اساسی صراحتاً به بخش تعاون بعنوان یکی از پایه های نظام اقتصادی جمهوری اسلامی‌ایران اشاره شده است. فعالیت بخش تعاون بسیار گسترده و وسیع است و صرفاً به امور اقتصادی و بازرگانی محدود نمی‌شود بلکه بسیاری از فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و عمرانی را نیز در بر می‌گیرد. لذا با توجه به مزیت های بخش تعاون که از نقاط مثبت بخش خصوصی نیز برخوردار است این بخش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول