دانلود مقاله نقش نهج البلاغه در فقه اسلامی

Word 60 KB 15844 13
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نقش نهج البلاغه در فقه اسلامیوتر از سخن خدا معرفى مى شود.


    2 تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدى ارزشهاى والاى الهى، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسى و اجتماعى، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است.

    تاکنون درباره ابعاد مختلف این کتاب عظیم سخن بسیار گفته شده، بعد عقیدتى، فلسفى، سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و .

    .

    ولى کمتر از بعد فقهى آن - سخن به میان آمده است و شاید این به خاطر آن بوده است که این بحثها در سطح عموم نشر مى‏شده و سخن از بعد فقهى آن باید با فقها گفته شود، و با اصطلاحات مخصوص این علم، که طبعا همگان را مفید نخواهد بود .


    ولى هم نهج البلاغه از این نظر غنى است و هم مى‏توان گوشه‏هائى از این بحث را آن چنان تهیه کرد که خالى از اصطلاحات پیچیده علمى، و همگان را مفید باشد .


    و این نوشتار به همین منظور تهیه شده است .


    اسناد روایات نهج البلاغه:
    با اینکه در نهج البلاغه جمله‏هاى فراوانى پیرامون احکام مختلف فقهى وجود دارد، جمله‏هائى راهگشا و مؤثر، ولى آنچه در درجه اول از نظر فقهى اهمیت دارد سند این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات است که باید با ضوابط و ادله حجیت‏خبر که در علم اصول آمده است هماهنگ باشد، و بتوان در یک مسئله فقهى مربوط به حلال و حرام روى آن تکیه کرد .


    مگر در مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و عقیدتى اعتبار حجیت‏خبر از نظر سند لازم نیست که تنها در مسائل فقهى روى آن تکیه مى‏شود؟


    در پاسخ باید گفت: آنچه در مسائل عقیدتى در نهج البلاغه آمده همراه با استدلالات عقلى و فلسفى و قرآنى است، و باید هم چنین باشد، زیرا اصول اعتقادى تنها از طریق علم و یقین شناخته مى‏شود، نه از طریق خبر واحد و مانند آن .

    و این امر در مورد بسیارى از رهنمودهاى سیاسى و
    اجتماعى و مانند آن نیز صادق است .

    بنابراین، تکیه بر اسناد در این موارد چندان مطرح نیست .


    در زمینه مسائل اخلاقى نیز چون اصول اخلاقى از امورى شناخته شده، و هماهنگ با فطرت است، و نقش یک رهبر اخلاقى بیشتر جایگزین کردن این اصول در روح پیروان، و ایجاد انگیزه‏هاى پذیرش، و حرکت‏به سوى آن است و نه تعلیم این اصول، لذا در این زمینه نیز مسئله سند حدیث چندان مطرح نیست .


    مخصوصا در مواردى که اصول اخلاقى از مرز واجب و حرام درمى‏گذرد و شکل «مستحب‏» را به خود مى‏گیرد که بنابر اصل معروف «تسامح در ادله سنن‏» در میان علماى اصول، مطلب واضحتر خواهد بود .


    اما در مورد مسائل فقهى مخصوصا آنچه به احکام تعبدى واجب و حرام باز مى‏گردد چاره‏اى جز یافتن یک سند معتبر نیست، و گرنه دلالت هر اندازه قوى باشد با فقدان سند قابل اعتماد، کارى از پیش نمى‏رود .


    بنابراین، نقش اعتبار سند در مسائل فقهى ظاهرتر و سرنوشت‏سازتر است، هر چند این مساله در سایر موارد نیز داراى اهمیت است .


    براى راه یافتن به اعتبار سند یک حدیث راههاى شناخته شده‏اى در پیش است:
    نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى (359 ـ 1 ـ نهج البلاغه حاوى سخنان زیباى 406 ه* ق) گردآورى و تدوین گردیدهنقش نهج البلاغه در فقه نقش نهج البلاغه در فقه اسلامیوتر از سخن خدا معرفى مى شود.

    2 ـ تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدى ارزشهاى والاى الهى، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسى و اجتماعى، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است.

    ولى هم نهج البلاغه از این نظر غنى است و هم مى‏توان گوشه‏هائى از این بحث را آن چنان تهیه کرد که خالى از اصطلاحات پیچیده علمى، و همگان را مفید باشد .

    و این نوشتار به همین منظور تهیه شده است .

    اسناد روایات نهج البلاغه: با اینکه در نهج البلاغه جمله‏هاى فراوانى پیرامون احکام مختلف فقهى وجود دارد، جمله‏هائى راهگشا و مؤثر، ولى آنچه در درجه اول از نظر فقهى اهمیت دارد سند این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات است که باید با ضوابط و ادله حجیت‏خبر که در علم اصول آمده است هماهنگ باشد، و بتوان در یک مسئله فقهى مربوط به حلال و حرام روى آن تکیه کرد .

    مگر در مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و عقیدتى اعتبار حجیت‏خبر از نظر سند لازم نیست که تنها در مسائل فقهى روى آن تکیه مى‏شود؟

    در پاسخ باید گفت: آنچه در مسائل عقیدتى در نهج البلاغه آمده همراه با استدلالات عقلى و فلسفى و قرآنى است، و باید هم چنین باشد، زیرا اصول اعتقادى تنها از طریق علم و یقین شناخته مى‏شود، نه از طریق خبر واحد و مانند آن .

    و این امر در مورد بسیارى از رهنمودهاى سیاسى و اجتماعى و مانند آن نیز صادق است .

    در زمینه مسائل اخلاقى نیز چون اصول اخلاقى از امورى شناخته شده، و هماهنگ با فطرت است، و نقش یک رهبر اخلاقى بیشتر جایگزین کردن این اصول در روح پیروان، و ایجاد انگیزه‏هاى پذیرش، و حرکت‏به سوى آن است و نه تعلیم این اصول، لذا در این زمینه نیز مسئله سند حدیث چندان مطرح نیست .

    مخصوصا در مواردى که اصول اخلاقى از مرز واجب و حرام درمى‏گذرد و شکل «مستحب‏» را به خود مى‏گیرد که بنابر اصل معروف «تسامح در ادله سنن‏» در میان علماى اصول، مطلب واضحتر خواهد بود .

    اما در مورد مسائل فقهى مخصوصا آنچه به احکام تعبدى واجب و حرام باز مى‏گردد چاره‏اى جز یافتن یک سند معتبر نیست، و گرنه دلالت هر اندازه قوى باشد با فقدان سند قابل اعتماد، کارى از پیش نمى‏رود .

    بنابراین، نقش اعتبار سند در مسائل فقهى ظاهرتر و سرنوشت‏سازتر است، هر چند این مساله در سایر موارد نیز داراى اهمیت است .

    براى راه یافتن به اعتبار سند یک حدیث راههاى شناخته شده‏اى در پیش است: 1 - معتبر بودن تمام رجال سند یک حدیث، مثلا اگر حدیثى را مرحوم کلینى در کتاب کافى نقل کرده و میان او و امام صادق (ع) که گوینده اصلى حدیث است، پنج نفر واسطه هستند باید تمام این پنج نفر افراد معتبر و موثق بوده باشند، که این کار معمولا با مراجعه به کتب علم رجال - که مخصوصا براى همین هدف تدوین شده - انجام مى‏گیرد و پس از مراجعه به این کتب مى‏بینیم که مثلا تمام رجال سند این حدیث افراد عادل، ثقه، معتبر و شناخته شده‏اند .

    اما با نهایت تاسف مرحوم سید رضى «قدس سره‏الشریف‏» گردآورنده بزرگ «نهج البلاغه‏» عنایتى به این امر نکرده، و اسناد این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات قصار را نیاورده است، و در نتیجه نهج البلاغه به صورت احادیث مرسل درآمده است .

    هر چند - چنانکه خواهیم دید - طرق دیگرى براى اثبات اعتبار اسناد این اثر عظیم اسلامى در دست داریم، و شاید مرحوم سید رضى هم به همین دلیل، عنایتى به جمع اسناد آن نکرده، و یا به خاطر وجود دلائل متقن در لابلاى عبارات نهج البلاغه خود را مستغنى از این معنى مى‏دانسته و مسائل مطروح در آن را بى‏نیاز از سند مى‏شمرده است .

    به هر حال این موضوع مربوط به گذشته و عصر مرحوم سیدرضى «رحمه الله علیه‏» است .

    2 - راه دیگرى که براى سند یک حدیث مورد استفاده قرار مى‏گیرد، به اصطلاح «عرضه کردن بر کتاب الله‏» است، یعنى حدیث را با متن قرآن که اصلى‏ترین و قطعى‏ترین سند اسلامى است مقایسه مى‏کنیم اگر با آن هماهنگ بود آن را معتبر مى‏شمریم .

    این روشى است که در احادیث متعددى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است .

    (1) استفاده از این روش در مورد بسیارى از احادیث نهج‏البلاغه کاملا میسر است .

    چرا که هماهنگى عجیبى میان محتواى نهج البلاغه و آیات قرآنى مى‏بینیم .

    گویى هر دو یک مطلب است‏با دو عبارت: یکى نظم و «کلام خالق‏» و دیگرى «کلام مخلوق‏» و هر دو در اوج فصاحت، در نهایت انسجام و بلاغت، و در کمال دقت و نظم ظرافت .

    3 - راه سوم تشخیص چگونگى سند یک حدیث‏یا یک کتاب، «شهرت آن در میان اصحاب‏» و علما و بزرگان دین است، که اگر معیار این باشد، این کتاب نفیس اسلامى در اوج شهرت در میان همه علما است، و همگى با دیده عظمت‏به آن مى‏نگرند و پیوسته در کلمات خود به مطالب مختلف آن استناد مى‏جویند و روى آن تکیه مى‏کنند، استنادى که بیانگر اعتماد آنها به این کتاب والاقدر اسلامى است .

    4 - راه دیگر براى رسیدن به اعتبار سند یک حدیث‏یا یک کتاب، «علو مضمون‏» است .

    مراد از «علو مضمون‏» آن است که محتوا و مضمون حدیث‏به قدرى عالى و در سطح بالا باشد که نتوان احتمال داد از غیر معصوم صادر شده باشد و این معنى در کلمات فقهاى بزرگ درباره بعضى از روایات برجسته و عالى مضمون که ظاهرا سند معتبرى از آن در دست نیست گفته شده است .

    مثلا مرحوم شیخ اعظم علامه انصارى در کتاب «رسائل‏» در بحث‏حجیت‏خبر واحد هنگامى که به حدیث معروف امام حسن عسکرى (ع) در مورد «تقلید مذموم و تقلید مطلوب‏» مى‏رسد، مى‏گوید این حدیث (گر چه حدیث مرسلى است، ولى آثار صدق از آن ظاهر و آشکار است، بنابراین نیاز به بررسى سند آن نیست) و فقیه بزرگ معاصر مرحوم آیه‏الله بروجردى در بحث نماز جمعه هنگامى که سخن به بعضى از فقرات دعاى صحیفه سجادیه که با مسئله نماز جمعه ارتباط دارد، رسیدند، در درسشان مى‏فرمودند گرچه صحیفه سجادیه (به عقیده بعضى) با سلسله اسنادى طبق موازین معروف رجال به دست ما نرسیده اما محتوى و مضمون آن به قدرى عالى و برجسته و والاست که صدور آن از غیر معصوم محتمل نیست .

    و به راستى این چنین است، چه کسى غیر از امام معصوم که علمش از اقیانوس وحى و نبوت سرچشمه گرفته توانایى دارد چنین مضامینى را در دعا به کار برد؟

    مطلب در صحیفه سجادیه آنقدر بالا و شگفت‏انگیز و روح پرور و فصیح و بلیغ است که از توان انسان عادى خارج است .

    همین معنى درباره محتواى نهج البلاغه به طرز عجیبى حکمفرماست زیرا بلندى فوق‏العاده مطالب، مخصوصا در خطبه‏ها، فصاحت و بلاغت‏شگفت‏انگیز عبارات، نشان مى‏دهد که از سرچشمه‏اى در کنار سرچشمه قرآن سیراب شده و از مقام ولایتى مدد گرفته که تالى تلو مقام نبوت و رسالت است .

    مساله علو مضمون در نهج‏البلاغه مساله‏اى نیست که بر کسى مخفى باشد، و هر قدر در محتواى این کتاب بیشتر تدبر شود این حقیقت آشکارتر مى‏شود مخصوصا وقتى این نکته را نیز به آن بیفزائیم که نهج البلاغه تنها در یک موضوع سخن نمى‏گوید، بلکه موضوعات آن کاملا متنوع و مختلف و تخصصى است، از مسائل باریک و دقیق توحید و معارف دینى و اسرار آفرینش گرفته تا مسائل اخلاقى و زهد و تقوى و جنگ و صلح و آیین کشوردارى، و در تمام این موارد «علو مضمون‏» کاملا مشهود است، اینجاست که به خوبى مى‏توان فهمید که این کلمات از حوصله یک انسان عادى خارج است و جز با امداد الهى میسر نیست، و همین است که انسان را در مورد نهج البلاغه و سند آن مطمئن مى‏سازد .

    5 - انسجام و هماهنگى منظور یکنواختى یک حدیث مجهول السند با روایات قطعى است: اگر کسى در اسناد خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات قصار نهج البلاغه تردید کند حتما منظورش قضیه جزئیه است نه یک قضیه کلیه، و به تعبیر دیگر مجموع این گفته‏ها «تواتر اجمالى‏» دارد، یعنى یقین به صدور بعضى از اینها داریم چرا که بسیارى از خطبه‏ها مشهور است و در کتب معروف دیگر کرارا نقل شده است، و هنگامى که به مجموع نهج البلاغه نگاه مى‏کنیم از هماهنگى تعبیرات، جمله بندیها، مفاهیم، اهداف و نتائج‏به خوبى پى مى‏بریم که همه از یک مغز جوشیده، و از یک زبان تراوش کرده است .

    این هماهنگى خود نیز قرینه دیگرى بر تایید اسناد این کتاب بزرگ است، چه اینکه صدور بعضى قطعى است و هماهنگى آنها با بقیه شاهد گویاى تراوش آنها از زبان امیرمومنان على (ع) است .

    مساله سنجش سبکها خود یکى از طرق کشف سرایندگان و نویسندگان است، به طورى که آگاهان به این فن هنگامى که قطعه شعرى را ببینند به خوبى درمى‏یابند که از حافظ یا سعدى یا نظامى یا فردوسى و یا مولوى است، چرا که سبک هر یک در نظم کاملا مشخص است .

    ابن ابى الحدید در شرح خطبه «شقشقیه‏» از یکى از مشایخش نقل مى‏کند که وقتى سخن ابن عباس را در پایان خطبه شقشقیه شنید مى‏گوید بسیار متاسفم که شخصى کلام على (ع) را با دادن نامه‏اى به دستش، قطع کرد و نگذارد به انتها برسد .

    او مى‏افزاید اگر من بودم به ابن عباس مى‏گفتم چرا متاسفى؟

    على (ع) همه گفتنیها را گفت و چیزى باقى نگذارد!

    و هنگامى که از او سوال مى‏کنند آیا این دلیل آن است که تو در خطبه شقشقیه تردید دارى؟

    و آن را از کلام سید رضى مى‏دانى؟

    گفت هرگز، چرا که سخنان سید رضى و سبک مطالب او کاملا شناخته شده است و هیچ شباهتى با آن ندارد (بلکه کاملا شبیه کلمات على (ع) است) (2) .

    .................................................................

    اکنون که روشن شد نهج البلاغه چیزى نیست که به عنوان ارسال اسناد بتوان آن را نادیده گرفت و در مسائل فقهى از آن صرف نظر کرد، به نقش عبارات، خطبه‏ها، نامه‏ها و کلمات قصار در فقه اسلامى مى‏پردازیم .

    گوشه‏اى از احکام فقهى نهج البلاغه از آنجا که در نهج البلاغه مطالب فراوانى پیرامون احکام فرعى آمده است مشکل بتوان همه آنها را در یک بحث فشرده گنجانید ولى در اینجا به چند کتاب از کتب فقهى که احادیث‏بیشترى دارد اشاره مى‏کنیم و موارد استفاده از آن را از کتاب «وسائل الشیعه‏» مشخص مى‏سازیم .

    (3) کتاب الزکات 1 - فلسفه تشریع زکات در این کتاب مهم فقهى نخست‏به مساله فلسفه تشریع زکات برخورد مى‏کنیم که امام على (ع) در نهج‏البلاغه اشارات پر معنى به آن فرموده است .

    در یک جا مى‏فرماید: «سوسو ایمانکم بالصدقه و حصنوا اموالکم بالزکوه، و ادفعوا امواج البلاء بالدعاء» .

    (4) ایمان خود را با صدقه تقویت کنید و اموال خویش را با زکات از دستبرد دشمنان مصون دارید و امواج بلا را با دعا دفع کنید .

    مى‏دانیم آنچه ثروتها را به باد مى‏دهد، و اصل مالکیت‏شخصى را متزلزل مى‏سازد، همان فاصله طبقاتى است و یکى از طرق مبارزه با آن مساله زکات است .

    در عبارت دیگرى مى‏فرماید: «ثم ان الزکوه جعلت مع الصلوه قربانا لاهل الاسلام فمن اعطاها طیب النفس بها فانها تجعل له کفاره، و من النار حجابا و وقایه‏» .

    (5) زکات همراه نماز وسیله تقرب مسلمانان است و هر کس آن را از طیب نفس بپردازد کفاره گناهان او خواهد بود و حجاب و مانعى است از آتش دوزخ .

    در اینجا على (ع) به بعد اخلاقى و فلسفه روحانى زکات اشاره مى‏کند در حالى که جمله قبل ناظر به فلسفه اجتماعى و اقتصادى زکات بود .

    یا در جاى دیگر به نقش فوق‏العاده مهم زکات در تامین اجتماعى اشاره کرده مى‏فرماید: «ان الله سبحانه فرض فى اموال الاغنیاء اقوات الفقراء، فما جاع فقیر الا بما منع غنی، و الله تعالى سائلهم عن ذلک‏» .

    (6) خداوند در اموال اغنیا غذاى فقرا را پیش بینى کرده است (که اگر حق الهى را دقیقا بپردازند یک گرسنه در سراسر جامعه انسانى وجود نخواهد داشت) بنابراین، هیچ فقیرى گرسنه نمى‏شود مگر به خاطر وظیفه‏نشناسى فرد بى‏نیازى، و خداوند آنها را از این معنى بازخواست مى‏کند .

    2 - آداب جمع آورى زکات مشروح‏ترین و کاملترین دستور در زمینه جمع‏آورى زکات است و به خوبى نشان مى‏دهد که ماموران زکات باید تا چه حد برخورد مودبانه و دوستانه و محترمانه با توده مردم به هنگام گرفتن زکات داشته باشند .

    مى‏فرماید: «انطلق على تقوى الله وحده لا شریک له و لا تروعن مسلما و لا تجتازن علیه کارها و لا تاخذن منه اکثر من حق الله فی ماله .

    فاذا قدمت على الحى فانزل بمائهم، من غر ان تخالط ابیاتهم، ثم امض الیهم بالسکینه و الوقار حتى تقوم بینهم فتسلم علیهم، و لا تخدج بالتحیه لهم ثم تقول: عبادالله، ارسلنی الیکم ولی الله و خلیفته لآخذ منکم حق الله فی اموالکم، فهل لله فی اموالکم من حق فتؤدوه الى ولیه؟

    فان قال قائل لا، فلا تراجعه، و ان انعم لک منعم فانطلق معه من غیران تخیفه او توعده او تعسفه او ترهقه فخذ ما اعطاک من ذهب او فضه .

    فان کان له ماشیه او ابل فلا تدخلها الا باذنه، فان اکثرها له، فاذا اتیتها فلا تدخل علیها دخول متسلط علیه، و لا عنیف به، ولا تنفرن بهیمه، و لا تفزعنها، و لا تسوءن صاحبها فیها .

    و اصدع المال صدعین، ثم خیره، فاذا اختارفلا تعرضن لما اختاره، ثم اصدع الباقى صدعین، ثم خیره، فاذا اختار فلا تعرضن لمااختاره، فلا تزال کذالک حتى یبقى ما فیه وفاءلحق الله فى ماله، فاقبض حق الله منه، فان استقالک فاقله ثم اخلطهما ثم اصنع مثل الذى صنعت اولا حتى تاخذ حق الله فی ما له، و لا تاخذن عودا و لا هرمه و لا مسکوره و لا مهلوسه ولا ذات عوار .

    و لا تامنن علیها الا من تثق بدینه رافقا بمال المسلمین حتى یوصله الى ولیهم فیقسمه بینهم ولا توکل بها الاناصحا شفیقا و امینا حفیظا غیر معنف ولا مجحف ولا ملغب و لا متعب ثم اصدر الینا ما اجتمع عندک نصیره حیث امرالله به فاذا اخذها امینک فاوعز الیه ان لا یحول بین ناقه و بین فصیلها و لا یمصر لبنها فیضر ذلک بولدها و لا یجهدنها رکوبا و لیعدل بین صواحباتها فی ذلک و بینها ولیرفه على اللاغب و لیستان بالنقب و الظالع و لیوردها ما تمر به من الغدر و لا یعدل بها عن نبت الارض و الى جواد الطرق و لیروحها فى الساعات و لیمهلها عند النطاف و الاعشاب حتى تاتینا باذن الله بدنا منقیات غیر متعبات ولا مجهودات لنقسمها على کتاب الله و سنه نبیه صلى الله علیه و آله فان ذلک اعظم لاجرک و اقرب لرشدک ان شاءالله‏» .

    (7) خداى یکتاى بى‏شریک را در نظر آر و آنگاه در پى ماموریت گام بردار .

    و هرگز مسلمانى را مترسان، و بر زمین و حشم کسى که خوش ندارد در آن درآیى در میا و مگذر، و بیش از حق واجب الهى را مگیر .

    پس وقتى که بر قبیله‏اى رسیدى به خانه‏هاشان وارد مشو بلکه در بارانداز و در کنار چاه آبشان که ورودگاه عموم است درآى، آنگاه با آرامش و وقار به سویشان برو تا درجمعشان قرارگیرى و با سلام و احوالپرسى، باب مراوده بگشا و در درود و سلام صرفه‏جویى مکن .

    سپس بگوى: بندگان خدا، ولى خدا و خلیفه امر مرا به سوى شما فرستاده است تا حق الهى را که در اموالتان هست‏بستانم .

    آیا ر ثروت شما حقى هست که ولى الهى پرداخت کنید؟

    پس اگر کسى گفت نه، دیگر بدو مراجعه نکن، و اگر با گشاده‏رویى اعلام آمادگى کرد، با او حرکت کن بى‏آنکه بترسانیش و یا به او وعده‏هاى بد دهى تا با شدت و خشونت‏بگیرى و آنان را به زحمت و مشقت افکنى .

    پس آنچه از طلا و نقره دادند، بگیر .

    و در آغل او که گاو و گوسفندان و شتران هستند بى‏اجازه وارد مشو، که بیشتر آنها از آن اوست .

    توجه داشته باش که وقتى بدانجا درآمدى، چون زورمداران غارتگر و ویرانگر مباش، و حیوانات را رم مده، و آنها را میازار، و صاحبش را بدین ترتیب ناراحت مکن .

    گزینش حق الهى را بدین ترتیب انجام ده: مال را دو قسمت کن، آنگاه صاحب مال را مخیر کن هر کدام را که خواهد، براى خود بردارد و هر کدام را که برداشت، مزاحمش مشو، سپس نیم باقیمانده را دو قسمت کن و هر کدام را که برداشت‏بپذیر و ایراد مگیر، و همن روش را ادامه بده تا آن مقدار واجب که باید از مالش را در راخ خدا بدهد .

    آنگاه حق الهى را از او بگیر، و اگر خواست جابه‏جا کند و مالى را که داده است‏بگیرد و مال دیگر را بدهد، بپذیر و به اصل برگردان و از نو به همان ترتیب اول عمل کن تا حقوق واجب الهى را از او دریافت دارى، اما بدان که از احشام، پیر و دست و پا شکسته و بیمار و معیوب را مگیر .

    و مواظب باش که مامور زکات کسى باشد که به دین او مطمئن باشى، و نسبت‏به مال مسلمانان دلسوز باشد تا آن را به ولى مسلمین رساند و او بین آنان تقسیم کند .

    توصیه مى‏شود که مسؤولیت اموال زکات را تنها به کسى وابگذار که نصیحتگر مهربان، و امین حسابگر حسابدار باشد، و اهل ستم و تجاوز نباشد، و هنگام کوچ دادن احشام خشونت و بى‏رحمى نکند و آنها را به رنج نیفکند .

    سپس آنچه را نزد تو جمع‏آورى شد به سوى ما فرست تا بدانجا که خدا فرمان داده است‏برسانیم .

    به امین خود که احشام را گرفت توصیه کن که بین شتربچه و مادرش جدایى میندازد، و تمام شیر او را ندوشد که به بچه‏اش ضرر رساند، و آنها را از زیاد سوار شدن خسته نکند، و در استفاده از سوارى، عدالت را میان آنها را رعایت کند .

    و نیز حیوانات سوارى را به رنج و تعب نیفکند و به آنها راحتى دهد، و آنها را کنار برکه‏ها و آبگیرها بگذراند، و راه آنها را از صحراها سبز و علفزار به جاده‏هاى خشک و شنزار برمگرداند، و آنها را یکسره و بى‏امان نراند بلکه در ساعتهاى آسایش و استراحت دهد تا فرصت‏یابند از آب و علف بهره برند، تا آنگاه که به اذن الهى به ما رسند، پروار و سر حال باشند نه خسته و فرسوده، تا بر اساس قانون خدا و سنت پیامبر تقسیمشان کنیم، که این گونه اگر عمل کنى پاداشت عظیم‏تر، و به رشد و کمالت نزدیک‏ترى ان شاالله .

    باور نمى‏توان کرد که در هیچ آئین و مذهب و قانون یک چنین توصیه‏هاى فوق العاده انسانى به ماموران جمع آورى مالیات شده باشد .

    3 - انفاقهاى مستحبى در کتاب زکات فصلى درباره استحباب انفاقهاى مستحبى با احادیث فراوانى نقل شده است و در نهج‏البلاغه نیز در این زمینه بحثهاى جالبى دیده مى‏شود .

    از جمله در حدیثى مى‏فرماید: «استنزلوا الرزق بالصدقه و من ایقن بالخلف جاد بالعطیه‏» .

    (9) روزى را به وسیله انفاق در راه خدا نازل کنید و هر کس یقین به پاداش الهى داشته باشد در عطایا و بخشش خود سخاوتمند است .

    و در همین باب مخصوصا به کسانى که از ترس فقر، از انفاق خوددارى مى‏کنند، هشدار داده مى‏فرماید: «اذا ملقتم فتاجروا الله بالصدقه‏» .

    (10) هنگامى که نیازمند شدید به وسیله انفاق با خداوند معامله کنید .

    یکى دیگر از دستورات مستحبى اسلامى که مساله اباى نفس و خودکفائى و غناى روحى در آن در حد اعلى مى‏درخشد این است که تا مى‏توانید از کسى چیزى نخواهید حتى یک جرعه آب، و یا مثلا اگر سوار بر مرکب هستید و تا زیانه شما به زمین بیفتد از رهگذران خواهش نکنید که آن را بردارند و به شما بدهند .

    ...................................................................

    در اینجا نیز على (ع) عبارات بسیار پر معنى دارد مى‏فرماید: «فوت الحاجه اهون من طلبها الى غیر اهلها» .

    (11) از دست‏شدن خواسته‏ها آسان‏تر از خواستن از نااهلان است .

    (12) و نیز فرمود: «العفاف زینه الفقر و الشکر زینه الغنى‏» .

    (13) پاکدامنى، آرایش درویشى و آبروى درویشان است، و سپاسگزارى زینت توانگرى و توانگران .

    (14) 4 - تحریم شکایت‏به غیر مؤمن در مورد تحریک شکایت‏حال به هنگام تنگناهاى زندگى به غیر مسلمانان که در ذیل کتاب زکات مطرح شده است امام مى‏فرماید: «من شکامه 0شکى الحاجه الى مؤمن فکانه شکاها الى الله، و من شکاها الى کافر فکانما شکاالله‏» .

    (15) آن که بار نیازش را به آستانه مؤمنى فروآرد گوئى آن را به پیشگاه الهى فرود آورده است، و آنکه درخانه کافرى را بدین منظور کوبد، گویى از خدا شکایت کرده است .

    (16) و نیز در کتاب زکات در مورد آداب انفاق آمده است که انسان همین که نیاز برادر مسلمان خود را احساس کرد باید اقدام به انفاق کند و در انتظار تقاضا و شکایت‏حال ننشیند .

    على (ع) در این خصوص مى‏فرماید: «السخاء ماکان ابتداء فاما ماکان عن مساله فحیاء و تذمم‏» .

    (17) بخشندگى آن است که قبل از درخواست نیازمند باشد، اما پس از درخواست، یا از سر شرمندگى است و یا از ترس نکوهش .

    (18) در کتاب جهاد مى‏دانیم کتاب جهاد را معمولا به دو بخش تقسیم مى‏کنند: «جهاد العدو، و جهاد النفس‏» در قسمت اول سخن از احکام جهاد با دشمنان خارجى است، و در قسمت دوم سخن از مبارزه با هواى نفس سرکش است .

    3 ـ مؤلّف پس از مقدمه اى کوتاه سخنان امیرمؤمنان علیه السلام را در سه بخشِ خطبه ها (سخنرانیها)، کتب (نامه ها و رساله ها) وقصار الحکم (حکمت هاى کوتاه) تنظیم نموده و در لابلاى سخنان آن حضرت ـ هر جا که لازم بوده ـ توضیحات کوتاه و مفیدى آورده است.

    در نهج البلاغه 241 خطبه، 79 نامه و 480 فراز کوتاه از حکمت هاى امام على علیه السلام گرد آمده است.

    4 ـ نهج البلاغه در لغت به معناى راه رسا و بلیغ سخن گفتن است.

    سیّد رضى کوشیده است از میان احادیث منقول از امام على علیه السلام، بلیغترین و زیباترین آنها را گزینش و در این مجموعه گرد آورد.

    همین ویژگى راز ماندگارى و جاودانگى این کتاب در حوادث سهمگین و تلخ گذشته تاریخ و موجب شهرت آن در میان گروههاى مختلف مسلمانان و شخصیّت هاى برجسته غیرمسلمان گشته است.

    5 ـ برخى از پژوهشگران بیش از 370 اثر را در شرح و تفسیر و ترجمه و...

    نهج البلاغه بر شمرده اند وتاکنون نزدیک به 15 ترجمه از نهج البلاغه به چاپ رسیده است.

    این مسأله اهمیت و ارزش این کتاب را در میان مسلمین تا حدودى روشن مى نماید.

    6 ـ ترجمه هاى بسیارى از نهج البلاغه به فارسى در دست است.

    از معروفترین آنها مى توان به ترجمه سیّد على نقى فیض الاسلام و دکتر سیّد جعفر شهیدى اشاره کرد.

    7 ـ برخى از دانشمندان کوشیده اند تا سخنان دیگر امام على علیه السلام را که سیّد رضى در نهج البلاغه نیاورده است گردآورى کنند.

    مهمترین این آثار نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه است.

    این مجموعه به کوشش شیخ محمّد باقر محمودى گرد آمده است که در 8 جلد منتشر شده است.

    8 ـ فرهنگهاى لفظى و موضوعى تهیه شده نهج البلاغه جستجو و مراجعه به آن را آسان کرده است.

    همچنین تاکنون چند نرم افزار از نهج البلاغه و برخى از شروح آن تهیه شده است.

    9 ـ مشهورترین تحقیقهاى نهج البلاغه تحقیق محمّد عبده و صبحى صالح مى باشد.

    تحقیق مرحوم فیض الاسلام نیز در میان فارسى زبانان رواج دارد

قبل از هر چیزی می‌خواهم مقدمه‌ای درباره مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم . تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه می‌دادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیه‌های اقتصادی و توسعه مؤسسات و سازمان‌ های صنعتی ، دگرگونی قابل ملاحضه‌ای در نظام ...

اصل چیست و به چه معناست؟ و در قلمرو مختلف معرفتی چه مفهومی از آن مورد نظر است؟ اصل در لغت به معنای ریشه، اساس، پی، بنیان، و نیز به معنای سرشت و فطرت و گاهی به عنوان یک قاعده کلی است و این معنی لغوی و اصطلاحی در مفاهیم تعلیم و تربیت اسلامی بسیار به کار رفته است و در تربیت اسلامی مفهوم اصل قرآنی و اسلامی باید بیشتر شناخته شود. در یک کلام باید گفت که همه انبیای خدا و پیامبران صاحب ...

شرح زندگي سيد محمود طالقاني به سال‏1289 ه. ش. در روستاي گلگرد طالقان از توابع استان تهران ، ديده به جهان گشود و نزد پدري همچون آيت‏الله سيد ابوالحسن طالقاني که از علماي برجسته تهران به شمار مي‏رفت ، پرورش يافت. پدري که حضرت امام خميني در باره

پرسش مهر انتهای نمایش نیست آغاز جستجو است سیب سبز را به طرفش گرفتم و گفتم : می توانی این سیب را بخوری. انگار اولین باری بود که سیب می دید. آن را بر کرد. بعد به خودش جرأت داد و گاز کوچکی به آن زد. و بعد گاز بزرگ تری زد. پرسیدم : خوشمزه بود؟ تعظیم بلند بالایی به من کرد. خیلی دلم می خواست بدانم اولین باری که آدم سیب می خوره مزه اش چطوری است. برای همین پرسیدم : مزه اش چه طور بود؟ ...

توسعه فرهنگي مقدمه: بي شک بالاترين و والاترين عنصري که در موجويت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشکيل مي دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهاي اقتصادي ، سياسي، صنعتي و نظامي

درجه کارشناسي ارشد ادبيات دي ماه 1384 گزيده ي بحث: هرچند که شعر اصيل با بال وهم و خيال به پرواز درمي آيد ولي ابزار توانمندي است که با قدرت سحرآميزش عقلها را مي شکافد و کارگر مي افتد.« فقيه شاعر» يا« شاعر فقيه» نيز در کنار استدلاله

قالَ رسولُ الله - صلی الله علیه وآله وسلم -: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثَقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ الحمدُلله وسُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صل‌علی محمدٍ وآلهِ مظاهر جمالِک وجلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الأَحدیّه ُ بِجمیعِ اسمائکَ حَتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیُرک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم ...

موضوع: برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم. لذا در این کهکشان، ...

سرآغاز اگر نگاهی دقیق و جامع به مکتب اسلام داشته باشیم ، به اهمیت سه رکن از ارکان و پایه های مکتب می رسیم یعنی سه موضوع غدیر ، عاشوراء و انتظار م جدا کنیم ، دیگر از اسلام چیزی باقی نمی ماند و همین است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران فرمودند : محرّم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است . به راستی که در غدیر ، امامت شیعه رقم خورده است و در عاشوراء قیام شیعه در برابر ظلم ها به ...

مقدمه موضوع: برای شناخت و شناساندن شخصیتهای برجسته علمی، یکی از بهترین روشها بررسی آثار مکتوب آنان است که بازتاب آرا و اندیشه ها و تجلیگاه علم و دانش آنهاست از آنجائیکه شناخت دقیق افکار و اندیشه های هر یک از بزرگان می تواند چراغ روشنگری فراروی نسل جوان باشد ما را بر آن داشت تا برای تحقق این آرمان مقدس، دست به دامن آسمان پرستاره ی علم ادب ببریم تا چراغی برگیریم. لذا در این ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول