دانلود مقاله نهج البلاغه

Word 273 KB 15884 18
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • • اصلاحات، اصلى که ریشه در فطرت کمال جویى و کمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبیاى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است.

    اسلام دین ناظر به فطرت آدمى و مکمل ادیان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و عبودیت حق مى‏داند که متناسب با شرایط زمان بر محور ولایت‏-اصلاحات (واژه عربى، جمع اصلاح از ریشه اصلى) در لغت به معناى درست کردن، نیکو نمودن، آراستن به اصلاح درآوردن مى‏باشد.

    در اصلاح علوم سیاسى عبارت از رفورم (refom) و برخى تغییرات تدریجى و آرام در ابعاد سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، بدون تحول در ساختارى که نظام و بنیاد جامعه است.

    و در فرهنگ دینى، تحول در فکر و فرهنگ فرد و جمع و نظامیان اجتماعى حاکم، به منظور منزوى نمودن آداب و عادات ناپسند و رفع نقص‏ها و مفاسد و جایگزین کردن ارزشهاى الهى و تمایلات عالى و اخلاقى بر پایه عدالت، معنویت، آزادى و امنیت ?

    اجرا مى‏گردد.

    و به گفته شهید استاد مطهرى (ره):
    ((اصلاح‏طلبى یک روحیه اسلامى است، هر مسلمانى به حکم این که مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب است و لااقل طرفدار اصلاح‏طلبى است، زیرا اصلاح‏طلبى هم به عنوان یک شأن پیامبرى در قرآن مطرح و هم مصداق امر به معروف و نهى از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعى اسلام است.)) -نهضت‏هاى اسلامى، شهید مطهرى،ص 7.

    ?


    بعلاوه منتظر مصلح حقیقى و عدالت جهانى حضرت مهدى (عج) و لزوم مراقبت و محاسبه نقش، اصلاح‏طلبى و پالایش مستمر خود و جامعه را به همراه دارد، در واقع موضوع اصلاحات در همه زمینه‏ها و زمانها به عنوان یک اصل ارزشى ریشه در دین داشته و نه نتها در کلام امامان معصوم علیه السلام آمده که حتى در طول حیات خود براى تحقق آن تا پاى فدا شدن پیش رفتند و امام حسین علیه السلام مى‏فرماید:
    ((قیام من براى کامجویى یا جاه‏طلبى و آشوبگرى و ستم نبوده بلکه براى ایجاد اصلاحات در امت جدم قیام کردم...)) -بحار الانوار، ج 44، (ص) 329.


    و انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى (ره) نهضتى اصلاح طلبانه علیه رژیم ستمشاهى بود.

    -و امروز نیز اصلاحات باید در راستاى اسلام که صدها هزار شهید و جانباز بر آن داده شده باشد، و بر محور شعار اصیل ملت (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) گرچه انقلاب اسلامى و نظام اسلامى ایجاد کردیم نه حکومت اسلامى علوى و مدیریت دینى ولى باید بدان سو گام برداریم یعنى در جهت رفع فقر، فساد، تبعیض، گسترش عدالت و معنویت، پرورش مدیران و ساختار ادارى متناسب با انقلاب اسلامى و با الهام از نهج‏البلاغه بدور از افراط و تفریط تحجر گرایانه یا روشنفکرانه بیگانه‏نگر و فرصت طلبان مدعى اصلاحات وارداتى که استحاله فرهنگى (طرد مدیریت دینى) و براندازى خاموش نظام اسلامى و بازگشت استعمار در نقاب نوین را برنامه ریزى کرده‏اند.


    اکنون این حقیقت را به اختصار از کتاب و کلام شهید عدالت، امام على علیه السلام (نهج‏البلاغه) که ترجمان وحى است جویا مى‏شویم.


    • ضرورت اصلاحات‏
    • در این بخش از بیانات حضرت على علیه السلام نه تنها اصلاح‏طلبى و انجام اصلاحات راستین در همه ابعاد زندگى توصیه شده و کارشکنان و کوتاهى کنندگان را سرزنش نموده، بلکه استفاده مى‏شود وظیفه حاکم و رهبرى پرداختن به اصلاح امور ملت است.


    ((کوشش در صلاح و سامان دهى جامعه و امور مردم از کمال سعادت و نیکبختى است.)) -من کمال السعاده السعى فى صلاح الجمهور.

    غررالحکم، ج 6،ص 30.


    ((در آنچه صلاح است و اصلاحات بشمار مى‏آید کوتاهى و سستى مکنید)) -ولاتفر طوافى صلاح.

    نهج‏البلاغه (صبحى صالح)، نامه 50.


    ((کدورتها و مسائل (شخصى و جناحى) بین خود را اصلاح کنید)).

    -و اصلحوا ذات بینکم.

    خطبه 16.


    ((وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست.)) -و ما على الا الجهد...178.


    • اصلاحات و حکومت اسلامى‏
    • امام على علیه السلام در بیانات متعدد تصریح مى‏فرماید که ایجاد اصلاحات همه جانبه از اهداف بلند فعالیتها و دستیابى ما، به امارت و حکومت مى‏باشد؛ از جمله مى‏فرماید:
    ((پروردگار!تو مى‏توانى آنچه انجام دادیم نه براى کسب سلطنت و نه جهت تحصیل متاع پست دنیا بود، بلکه بدان خاطر بود که معیارها و نشانه‏هاى از بین رفته دین دنیا را بازگردانیم و اصلاحات را در شهرها و سرزمین‏هایت آشکار و محقق نماییم تا بندگان ستمدیده‏ات در امنیت (سیاسى، اقتصادى، قضایى، بهداشتى و...) و آسایش قرار گیرند (روابط اجتماعى و عدالت زندگى عمومى مردم از نظر مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و...بهبود آشکار یابد) و قوانین و مقرراتى که به فراموشى سپرده و احکام تعطیل مانده خدا، اقامه و اجرا گردد)).

    -اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منافسه فى سلطان و لاالتماس شى‏ء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک.

    خطبه 131.


    و نیز در دستور العمل خود به مالک اشتر (استاندار بزرگ مصر) مى‏نویسد:
    (( به آن سرزمین مامور و اعزام شدى تا خراج و مالیات‏هاى آنجا را جمع آورى نمود و با دشمنانش جهاد کنى و به اصلاحات جامعه و اهل مصر همت گمارى، به عمران و آبادى شهرها و مناطق آن بپردازى...)) - جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عماره بلادها....

    نامه
    · امام على علیه السلام در بیانات متعدد تصریح مى‏فرماید که ایجاد اصلاحات همه جانبه از اهداف بلند فعالیتها و دستیابى ما، به امارت و حکومت مى‏باشد؛ از جمله مى‏فرماید: ((پروردگار!تو مى‏توانى آنچه انجام دادیم نه براى کسب سلطنت و نه جهت تحصیل متاع پست دنیا بود، بلکه بدان خاطر بود که معیارها و نشانه‏هاى از بین رفته دین دنیا را بازگردانیم و اصلاحات را در شهرها و سرزمین‏هایت آشکار و محقق نماییم تا بندگان ستمدیده‏ات در امنیت (سیاسى، اقتصادى، قضایى، بهداشتى و...) و آسایش قرار گیرند (روابط اجتماعى و عدالت زندگى عمومى مردم از نظر مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و...بهبود آشکار یابد) و قوانین و مقرراتى که به فراموشى سپرده و احکام تعطیل مانده خدا، اقامه و اجرا گردد)).

    و نیز در دستور العمل خود به مالک اشتر (استاندار بزرگ مصر) مى‏نویسد: (( به آن سرزمین مامور و اعزام شدى تا خراج و مالیات‏هاى آنجا را جمع آورى نمود و با دشمنانش جهاد کنى و به اصلاحات جامعه و اهل مصر همت گمارى، به عمران و آبادى شهرها و مناطق آن بپردازى...)) - جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عماره بلادها....

    نامه 53.

    · اصلاحات و آگاهى · از آنجا که در هر کار و راهى، موفقیت‏ها، مرهون میزان معرفت و آگاهى است، حرکت اصلاحى هم نیازمند شناخت لازم و علم و اطلاع مصلح نسبت به ابعاد و اهداف آن به طور شفاف و تبیین حدودش براى جامعه مى‏باشد.

    و لذا در نهج البلاغه غیر از توصیه‏هاى مکر به کسب دانش و تجربه و فرهیختگى و اینکه راس و سر آغاز تمام فضائل، علم است، در خصوص اصلاحات نیز امام على علیه‏السلام به عنوان مصلحى یگانه، مى‏فرماید: (( به راستى من به آنچه شما را به اصلاح مى‏رساند و کاستى و کژى هایتان را بر طرف مى‏نماید آگاهى کامل دارم و مى‏دانم چگونه شما و جامعه را اصلاح کنم.)) و همچنین در- و انى لعالم بما یصلحکم و یقیم اودکم.

    / خطبه 69 ?

    عهد نامه خود به (( مالک اشتر)) رسما مى‏کند تا آگاهى و شناخت خود را در زمینه سامان دادن کشور و اصلاحات (در بخش‏هاى مختلف) با بحث و گفتمان و مشاوره با متخصصان و عالمان متعهد تکمیل و تقویت نماید: ((...

    و با کارشناسان و دانشمندان بسیار به بحث و مشورت پرداز و این بررسى و بحث‏ها در باره امورى که وضع مملکت را در همه زمینه‏ها اصلاح مى‏کند...

    )) و در نامه خود- و اکثر مدارسه العلما و منافثه الحکماء فى تثبیت ما صلح علیه امر بلادک/ .

    به امام حسن علیه‏السلام مى‏نویسد: (( پس باید خواست‏ها و برنامه هایت از روى درک قوى و آگاهى باشد نه و نه ورود در شبهات...)) - فلیکن طلبک ذلک بتفهم و تعلم: لا بتورط الشبهات.

    / نامه 31.

    · جهت اصلاحات · اصلاحات وقتى مفید، فراگیر و ماندگار خواهد بود که با انگیزه و در جهت ارزش‏هاى الهى، ایمان و باورهاى دینى جامعه و سنت‏هاى ملى صالح مردم باشد و بطور کلى آنچه در راستاى بسط عدالت، دیانت و زندگى جاوید عالم آخرت قرار دارد (نه فقط در جهت هواهاى نفسانى و تمایلات حیوانى و لذت‏هاى زود گذر و محدود دنیا) تا انسان را به کمال لایق به حال خود برساند و نظام و کشور را استقلال، عزت و اقتدار بخشد و از این رو سرور آزادگان و عارفان، امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: (( مبادا اصلاحات دنیویت را به بهاى نابودى دینت انجام دهى)).

    - و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا /.

    نامه 43.

    و نیز به (( مالک اشتر)) کارگزار بزرگ خود مى‏نویسد: (( هرگز آداب و سنت‏هاى پسندیده‏اى که بزرگان این امت به آن عمل کرده‏اند و عامل وحدت و انسجام بوده و ملت به وسیله آن به صلاح سامان رسیده است مشکن و از بین مبر و هیچگاه آداب و مقرراتى پدید نیاور که به سنت‏هاى خوب گذشته زیان وارد کند چرا که پاداش براى آورنده و کیفر و بدبختى براى تو خواهد بود که آنرا شکستى.)) (( مردم‏- و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا.

    / نامه 43.

    چیزى از امور دینشان را براى اصلاح دنیاى خود ترک نمى‏کنند مگر آنکه خدا زیانبارتر از آنان پیش خواهد آورد.

    - لا یترک شیئا من امر دینهم لا ستصلاح دنیا هم الا فتح الله علیهم ما هو اضر منه / .

    حکمت 106.

    حتى از منظر نهج البلاغه، تباه نمودن آخرت (زندگى ابدى انسان که بعد از مرگ آغاز مى‏شود) فساد به شمار آمده و اصلاح طلبان باید در برنامه ریزهاى خود از این حدود و جهت را بشناسند و رعایت کنند، که امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: (( از موارد فساد، ضایع نمودن زاد و توشه (( اندیشه نیک و عمل صالح) و تباه ساختن آخرت و معاد است)) - و من الفساد اضاعه الزاد و مفسده المعاد / نامه 31.

    و در اینکه اصلاحات باید در جهت حق و عدل باشد، حضرت على علیه‏السلام به (( عبدالله بن عباس)) (وقتى از او پرسید این کفش وصله دار من چقدر ارزش دارد و (( ابن عباس)) پاسخ داد بهایى ندارد) مى‏فرماید: (( بخدا سوگند همین کفش بى‏ارزش، برایم از حکومت بر شما محبوب‏تر است مگر اینکه با آن حقى را به پا دارم و یا باطلى را دفع کنم)) - و الله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا اوو ادفع باطلا /.

    خطبه 33 ?

    · دقت در اصلاحات · هر کار و امرى اگر بعد از تحقق مقدماتش انجام گیرد به نتیجه مطلوب خواهد رسید و انجام آن قبل از حصول شرایط و زمان مناسب غیر خردمندانه و نا موفق خواهد بود، و همچنین با وجود مقدمات و فرصت لازم، تاخیر و سستى در آن، تنبلى و زیانبار مى‏باشد، در واقع این خود نوعى زمان‏شناسى و پاسخ به نیاز زمان است.

    بر این اساس، امام على علیه‏السلام در عهد نامه مشهور خود به (( مالک اشتر)) نوشته است: (( از تعجیل در کارهایى که وقت انجام داد نشان نرسیده بپرهیز و از درنگ نمودن در اموریکه وقت آن رسیده دورى کن و لجاجت مکن در چیزى که مبهم است (حقیقت آن روشن نیست) و سستى و کوتاهى در کارهاى روشن، پس هر کارى را در جاى خود و زمان خاص خود انجام بده)) - ایاک و العجله بالامور قبل او انها او التسقط فیها عند امکانها او اللجاجه فیها اذا تنکرت او الوهن عنها اذا استوضحت، فضع کل امر موضعه و اوقع کل امر موقعه.

    / نامه 53.

    و در بیانى دیگر مى‏فرماید: (( شتاب کردن پیش از توانایى بر کار و سستى و درنگ ورزیدن بعد از بدست آوردن فرصت، از بى‏خردى است)) - من الخرق المعالجه قبل الامکان و الاناه بعد الفرصه.

    / حکمت 363.

    · اصلاحات در همگان · اصلاحات بخشى، فصلى و انحصارى، غیر مفید و ناپایدار است و باید در همه ابعاد و گروهها و به نفع اصناف جامعه خاصه فرودستان و اقشار آسیب‏پذیر انجام گیرد، چرا که حق و عدل و ارتباط نزدیک انسان‏ها و زندگى اجتماعى و تاثیر پذیرى آنها و...

    همه گویاى این حقیقت است که حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: (( و بدان و آگاه باش، ملت و مردم از گروهها و اقشار مختلف‏اند که اصلاح هر یک جز با دیگرى ناممکن است و هیچ یک از گروهها و سازمانها از یکدیگر بى‏نیاز نمى‏باشند)) - و اعلم ان الرعیه طبقات لا یصلح بعضها الا ببعض الا و لا غنى ببعضها عن بعض / .

    و در مقام و بیانى دیگر اصلاحات را در صلح و آشتى بین اصناف امت دانسته مى‏فرماید: (( امید آنکه در این مدت صلح، خداوند امور امت را اصلاح کند)) - و لعل الله ان یصلح فى هذه الهدنه امر هذه الامه /.

    خطبه 125.

    و نیز از امتیاز خواهى خویشان و خواص زمامدار کشور بشدت انتقاد نموده، مى‏فرماید: (( همانا زمامدار را خواص و نزدیکانى است که امتیاز خواه و چپاولگرند و در معاملات کم انصافند، پس ریشه اینها را با بریدن اسباب آن بخشکان و برکن و به هیچیک از اطرافیان و خویشانت زمین وا مگذار و...)) - ثم للوالى خاصه و بطانه فیهم استئثار و تطاول و قله انصاف فى معامله فاحسم ماده اولئک..../ نامه 53.

    و آنگاه على علیه‏السلام در همین نامه با بیانى خاص در اهتمام به امور محرومان مى‏فرماید: (( خدا را خدا را در خصوص طبقات پائین و محروم جامعه که هیچ چاره‏اى ندارند، زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان...

    )) - ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذین لاحیله لهم من المساکین و المحتاجین و اهل البوسى و الزمنى..../ نامه 53.

    نقش دولت و ملت شکل‏گیرى اصلاحات و این حرکت سازنده، همت و حمایت همگانى و مشارکت دولت و ملت را مى‏طلبد، تا جایى که امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: (( رعیت و ملت اصلاح نمى‏شود جز آنکه دولت و زمامداران اصلاح گردند و زمامداران نیز جز با درستکارى و استقامت رعیت اصلاح نشوند)) - فلیست تصلح الرعیه الابصلاح الولاه و لا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه.

    / خطبه 216.

    تقدم واژه (( ولاه)) گویاى اولویت اصلاحات در کارگزاران و ساختار نظام و حاکمان جامعه است.

    زیرا از این رهگذر است که توده مردم به رفاه و صلاح مى‏رسند و به زمامداران خود اقتدا نموده به رنگ آنان در مى‏آیند.

    و در بیانى دیگر نیز مى‏فرمایند: (( همه اقشار جامعه به میزانى که امورشان اصلاح شود (اعم از امور اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى) به زمامدار و والى حق معین و مشخصى دارند.)) - و لکل على الوالى حق بقدر ما یصلحه.

    و نیز در موارد متعدد حقوق متقابل مردم مردم و والى را بیان داشته است.

    - نهج البلاغه، خطبه 34.

    بهر حال رهبر و حاکم جامعه باید به میزان قدرت و توانها و امکانات موجود و با توکل به خدا در انجام اصلاحات بکوشد و وظیفه ملت، اطاعت و اجراى اصلاحات همراه با نقد بموقع و خیر خواهانه و نصیحت مناسب است.

    - و ما اردت الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.

    / نامه 28.

    اصلاحات فرهنگى به دنبال بحث ضرورت اصلاحات، این سئوال مطرح مى‏شود که از کدامین نقطه حرکت اصلاحى آغاز شود؟

    بدیهى است تا فرد و جامعه از درون و ریشه اصلاح نشوند، بیرون زندگى و وضعیت رفتارى آن سامان نخواهد یافت، چرا که: ذات نا یافته از هستى بخش - - کى تواند که شود هستى بخش مى‏آورند و اصلاحات توسعه و تعمیق مى‏بخشند.

    این اصلاحات درون سازمان و نظام است که عامل اقتدار و عزت ملى گردد.

    و در مباحث مدیریتى، بسیارى معتقدند آنکه نتواند خویشتن را مدیریت کند، نمى‏تواند گروه و سطوح فرا سازمانى را رهبرى نماید و سامان دهد.

    و بزرگترین امتیاز نهضت اصلاح طلبانه انبیاء در تحول فکرى و فرهنگى بوده و امروز هم دشمن با تهاجم و شبیخون فرهنگى مى‏خواهد آنرا منزوى سازد!

    بر این اساس در نهج البلاغه مى‏خوانیم که از وظایف اصلى رهبرى، نصیحت و تعلیم تربیت ملت است و امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((خوشا به حال آنکه (فرد و جامعه)....

    جان و درونش صالح و پاک بوده و اخلاقش نیکوست.)) - ر.ک نهج البلاغه، خطبه 34.

    ((هر کس نهان و درون خود را اصلاح کند، خدا آشکار و ظاهر او را نیکو گرداند.)) - طوبى لمن...

    و صلحت سریرته و حسنت خلیقته.

    / حکمت 423.

    ((آنکه بین خود و خدا اصلاح نماید خداوند میان او و مردم را اصلاح مى‏کند.)) - من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین النااسلام / حکمت 89.

    و در عهد نامه امام على علیه‏السلام به استاندار مصر نیز آمده است: ((بهترین ساعات شب و روزت را براى خود و خدا قرار بده، گر چه اگر نیت صالح و درست باشد و ملت در امنیت و آسایش واقع شوند، تمام وقت‏ها خدایى است.)) - و ان کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیه و سلمت فیها الرعیته.

    در نهایت از مطالب گذشته، تقدم اصلاحات در نیت و فکر، فرهنگ، اعتقاد و خلقیات فرد و جامعه را مى‏توان نتیجه گرفت.

    اصلاحات اقتصادى مدیریت موفق باید جهت تحقق برنامه‏هاى اصلاحى، اهتمامى لازم را به حل امور اقتصادى و معیشتى ملت و رفع فقر معطوف دارد (یعنى با ایجاد بستر رشد و تعالى، موانع راه را بردارد).

    و غفلت و کوتاهى در آن تهدید جدى براى مدیران و اصلاح طلبان و مردم خواهد بود و فقر، فاجعه آفرین مى‏باشد.

    شهید عدالت على علیه‏السلام به حاکم مصر- نهج البلاغه، حکمت 328.

    مى‏نویسد: ((اگر مردم از سنگینى بار معیشت و مالیات، یا آفت زدگى و خشکسالى و...

    شکایت کردند، عوارض و مالیاتها و هزینه‏هاى زندگى را تا جایى تخفیف و کاهش بده که امور آنان سامان گیرد و اصلاح شود، و این تخفیف، تو را نگران نسازد، زیرا آن ذخیره‏اى است ککه به عمران کشور برگشته، گسترش عدالت و محبت ملت را به همراه خواهد داشت.)) - فان شکوا ثقلا او انقطاع شرب او باله...

    خفت عنهم نرجوا ان یصلح به امرهم و لا یثقلن علیک شى‏ء....

    مضافا که رسیدگى به مسائل مالى و انجام اصلاحات اقتصادى متناسب با شرایط زمان، یکى از وظایف اصلى والى و از حقوق ملت نسبت به دولت است به طوریکه حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((و اما حق شما بر من آن است که از خیر خواهى شما دریغ نورزم و بیت المال شما را در راه (معیشت و رفاه) شما صرف کنم...

    شما را تعلیم دهم تا در جهل و نادانى نمایند.)) - فاما حقکم على فالنصیحه لکم و توفیر فیئکم علیکم و تعلیمکم کیلا تجهلوا و....

    خطبه 34.

    اصلاحات سیاسى در نهج البلاغه هر گونه اصلاحات سیاسى، داخلى و خارجى با حفظ استقلال و آزادگى و نفى هر نوع بردگى و ظلم و استعمار (فرهنگى، اقتصادى و...) همراه است و امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((نفس خود را از هر گونه پستى و حقارت باز دار...

    و هرگز برده دیگرى مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است و آن نیک و خیر که جز با شر و زشتى به دست نیاید، نیکى نمى‏باشد))!

    - و اکرم نفسک عن کل دنیه...

    و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.

    در واقع مى‏توان گفت آنچه موافق عدل و خیر و صلاح ملت کشور نباشد اصلاحات نیست.

    لذا وقتى به آن حضرت گفتند، مردم دل به دنیا بسته‏اند و معاویه با هدایا و پول، آنها را جذب مى‏کند شما هم از بیت المال به جاى تقسیم مساوى، به اشراف ببخش تا به تو گرایش پیدا کنند، فرمود: ((آیا به من دستور مى‏دهید براى پیروزى خود از جور و ستم استفاده کنم؟!

    به خدا سوگند تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان طلوع و غروب مى‏کنند، چنین کارى نخواهم کرد.)) - اتامرونى ان اصلب النصر بالجور فیمن و لیت علیه، و الله لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فى السماء نجما....

    / خطبه 126.

    اصلاحات از دیدگاه حضرت على علیه‏السلام با نفى و طرد تفکر ((ما کیاولیسم)) و اینکه هدف وسیله را توجیه مى‏کند و یا آنکه براى از میدان بیرون راند حریف، از هر حربه‏اى استفاده باید کرد.

    همراه است، تا آنجا که مى‏فرماید: ((لیکن اصلاح شما را با فساد کردن روح و از مسیر گناه جایز نمى‏دانم...

    شما آن گونه که باطل را مى‏شناسید، از حق آگاهى ندارید و در نابودى باطل نمى‏کوشید آن سان که در نابودى حق تلاش مى‏کنید)) - و لکنى لا ارى اصلاحکم بافساد نفسى،...

    لا تعرفون الحق کمعرفتکم الباطل و لا تبطلون الباطل کابطالکم الحق.

    / خطبه 69.

    و در پاسخ به عده‏اى نسبت به سیاست‏هاى معاویه، مى‏گوید: ((به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست، اما حیله گر و جنایتکار است، اگر فریب و نیرنگ، ناپسند نبود.

    من زیرک‏ترین و سیاسى‏ترین افراد بودم، لیکن هر نیرنگى گناه و هر گناهى نوعى کفر و ناسپاسى است.)) - و الله ما معاویه بادهى منى و لکنه یغدر یفجر و لولا کراهیه الغدر لکنت من ادهى و لکن کل غدره فجره و کل فجره کفره.

    / خطبه 201.

    و در نهراسیدن از پیمودن طریق حق و انجام اصلاحات واقعى مى‏فرماید: ((هرگز در راه راست و هدایت از کمى افراد نترسید، زیرا اکثریت مردم به سفره‏اى گرد آمده‏اند که سیرى آن کوتاه و گرسنگى آن طولانى و بسیار است!)) - ایها الناس لا تستو حشوا فى طریق الهدى لقله اهله..../ خطبه 201.

    و نیز به عنوان یک سیاستمدار هر گونه امتیاز دهى بیجا به طلحه و زبیر یا سازش و مداهنه نسبت به برخى کارگزاران ناصالح زمان عثمان را رد مى‏کند.

    پیشواى پروا پیشگان امام على علیه‏السلام در اخلاق سیاسى به هیچ وجه حاضر نبود از مرز قانون و عدل خارج شود، تا چه رسد به آنکه براى اصلاحات ظلم و ستم روا دارد!

    و مى‏فرمود: ((به خدا سوگند اگر اقلیم‏هاى هفتگانه را به آنچه در زیر آسمان هاست به من بدهند که خداوند را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه‏اى نا فرمانى کنم هرگز نخواهم کرد.)) - و الله لو اعطیت الاقلیم السبعه بما تحت افلاکها على ان اعصى الله فى نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته./ خطبه 224.

    و یا در کلامى دیگر مى‏فرماید: ((به خدا سوگند اگر شب را تا بامداد بر بسترى از خار سعدان به سر برم و یا در غل و زنجیرها کشیده شوم خوش‏تر دارم از آنکه خدا و رسولش را روز قیامت در حالى ملاقات کنم که به برخى از بندگان ستم کرده و چیزى از اموال عمومى را غصب کرده باشم، چگونه بر کسى ستم کنم براى نفس خویش که به سرعت به سوى کهنگى و پوسیده شدن مى‏رود و مدتها در خاکها مى‏ماند!)) - و الله لان ابیت على حسک السعدان مسهدا او اجر فى الاغلال مصفدا احب الى من ان القى الله الله و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد.

    / خطبه 224.

    اصلاحات ساختارى در نهج البلاغه امام على علیه‏السلام براى بستر سازى اصلاحات، غیر از گزینش صالحان و ایجاد تقواى سازمانى و توصیه به ساده زیستى، ترک تجملگرایى، حذف بوروکراسى و چاپلوسى ، دیدگاه خاصى به کارگزاران مى‏دهد که ساختار ادارى را عملا سامان مى‏دهد، از جمله مى‏فرماید: - ر.ک نهج البلاغه، نامه 53.

    ((به راستى کار حکومتى و پست فرماندارى براى تو طعمه و وسیله آب و نان نبوده بلکه امانتى (امانت خدا و مردم) در گردن تو است...)) - ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فى عنقک امانه...

    / نامه 5.

    و در خطبه دیگر مى‏فرماید: خداوند بر پیشوایان حق و عدل واجب کرده که خود را در زندگى، با محرومان همسو سازند تا فقر و نادانى، تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان و فساد نکشاند)) - ان الله تعالى فرض على ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره.

    / خطبه 209.

    و همچنین بر رفع موانع، و رسیدگى حضور به امور مراجعین تاکید مى‏کند: ((بخشى از وقت خود را به کسانى اختصاص ده که به تو نیاز و کار دارند، در مجلس عمومى با آنان بنشین و بخاطر خدایى که تو را آفریده فروتن باش‏ و سربازان و نگهبانان خود را زا سر راهشان دور کن تا سخنگوى آنان با تو بدون اضطراب سخن بگوید...)) - و اجعل لذوى الحاجات منک قسما...

    و نیز به کار گزاران خود توصیه مى‏فرمود: ((و نیازهاى مردم را در همان روز که به تو عرضه مى‏دارند و یاران و اطرافیانت از پاسخگویى و حل مشکل آنان ناتوانند برآورده کن و کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روزى، کار مخصوص خود را دارد.)) - و منها اصدرا حاجات الناس یوم ورودها علیک بما تخرج به صدور اعوانک و امض لکل یوم علمه فان یوم ما فیه.

    این کلام به وضوح دلالت بر پاسخگویى و تأمین نیاز و رضایت مراجعین در کوتاه‏ترین زمان ممکن دارد و سادگى سیر ادارى و منفى بودن بوروکراسى را دیکته مى‏کند.

    و همچنین در دورى از تشریفات آمده است وقتى مردم شهر ((انبار)) به احترام آن حضرت، از مرکب‏ها پیاده مى‏شوند و پیشاپیش امام علیه‏السلام مى‏دوند و مى‏گویند ما این گونه امیران خود را تعظیم مى‏کردیم!

    حضرت على علیه‏السلام رسما این حرکت را تقبیح کردند.

    - ر.ک نهج البلاغه، حکمت 37.

    و در نفى هرگونه چاپلوسى، مى‏فرمود: ((من از شما مى‏خواهم تا مرا با سخنان زیبا مستایید...

    بامن چنانکه با جباران سخن مى‏گوئید، حرف نزنید و آن گونه که از افراد خشمگین دورى مى‏کنند و با مستبدان محافظه کارى مى‏کنند، از من کناره مجوئید و با ظاهر سازى رفتار مکنید من و شما بندگان پروردگار یکتائیم.)) - فلا تتکلمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ به عند اهل البادره و لا تخالطونى بالمصانعه.

    خطبه 216.

    و نسبت به دقت در استفاده از امکانات دولتى و اموال عموم، کارگزاران خود را توصیه مى‏فرمود: ((قلم‏هاى خود را نازک بتراشید و فاصله میان سطرها را کاهش بپرهیزید و مقصود را هر چه کوتاهتر بیان کنید، مبادا پر چرخ کنید، چرا که نباید کمترین زیارتى به اموال مسلمانان برسد)).

    - ادقوا اقلامکم و قاربوابین سطورکم و اخذفوا من فضولکم و اقصدوا قصد ادامه از صحفه قبل: المعانى وایاکم و الاکثاره فان احوال المسلمین لاتحمیل الاضرار.

    بحارالانوار، ج 41، ص 105.

    آیا یک روز اینگونه بوده‏ایم!؟

    آیا ضعف از مکتب علوى است یا از ما!؟

    آیا نباید بیاندیشیم و درس‏هاى عدل و عزت را از على علیه‏السلام بیاموزیم!؟

    زمینه‏ها و عوامل اصلاحات بدون تردید یک سلسله زمینه‏ها و عوامل معنوى و مادى، در بسترسازى و تحقق اصلاحات نقش دارد که بیشتر آنها را در نهج‏البلاغه مى‏یابیم، از جمله: 1 - تقوا تقوا نیرویى است مقدس که سبب کشش به سوى ارزشهاى معنوى و عالى و گریز از پستى‏ها و آلودگى‏هاى مادى مى‏شود، و آدمى را بر خویشتن مسلط نموده، از اسارت هواهاى نفسانى آزاد مى‏کند.

    و در واقع به انسان مصونیت مى‏بخشد نه محدودیت.

    داشتن تقوا در اندیشه و عمل اصلاح طلب موثر مى‏باشد.

    امام المتقین على علیه‏السلام پیوسته بر تحقق تقوا و تعمیق و توسعه آن خاصه نسبت به خواص، تاکید داشت، حتى در وصیتنامه خود، قبل از هر چیز به تقوا و پروا پیشگى توصیه مى‏فرماید: ((شما را و تمام فرزندانم و هر کس این پیام به او مى‏رسد در هر زمان و هر به تقوا و نظم در امور و ایجاد صلح و صلاح بین خود سفارش مى‏کنم...

    .)) - اوصیکما و جمیع ولدى و من بلغه کتابى بتقوى الله و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم.

    نامه 47.

    و در خطابى دیگر به بیان آثار تقوا پرداخته، مى‏فرماید: ((به راستى تقوا داروى بیمارى دلها و قلب‏هاى شما...

    و به صلاح و سامان رساننده فساد درون ((جان و جامعه) شماست)).

    - فان تقوى الله دواء داء قلوبکم م...

    و صلاح فساد صدورکم /.

    خطبه 198.

    اى بندگان خدا بدانید تقوا دژى بلند و شکست‏ناپذیر است و بى تقوایى و هرزه گى خانه‏اى پست و در حال فرو ریختن که حافظ ساکنان خود نمى‏باشد و کسى که به ان پناه برد در امان نخواهد بود، آگاه باشید، باتقوا مى‏توان ریشه و نیش گزنده گناهان را قطع کرد.))3- واعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل لا یمنع اهله ولا یحرز من لجاء الیه الا وبا لتقوى تقطع حمه الخطایا.

    خطبه 157.

    ((همانا تقوا کلید هر در بسته و توشه قیامت و عامل آزادى از هر گونه بردگى و نجات از هر تباهى است.

    و در پرتو تقوا طالب هر چیز پیروز خواهد و پروا کنندگان از گناه، رستگارند و با تقوا به هر آرزویى مى‏توان رسید))4- فان التقوى مفتاح سداد و ذخیره معاد و عتق من کل ملکه و نجاه من کل هلکه بها ینجح الطالب و تنال الرغائب.

    خطبه 230.

    2- قدردانى از نعمت‏ها یعنى انچه داریم از آن خدا بدانیم و همراه با سپاس و شکر او، با برنامه ریزى صحیح و به دور از اسراف و تبذیر، در مسیر رضاى او و خدمت به بندگان او استفاده و صرف کنیم.

    که حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((هر نعمتى که خداوند به تو بخشیده نیکو دار و در راه صلاح و اصلاح بکار گیر و هرگز نعمت هایى را که در اختیار دارى تباه مکن)).

    - استصلح کل نعمه انعمها علیک و لا تضعین نعمه من نعم الله عندک.

    / نامه 69.

    3 - تامین زندگى کارمندان رسیدگى به معیشت کارمندان نه تنها امید بخش و انگیزه کار بهتر و بیشتر مى‏شود بلکه سبب آرامش خاطر آنان بوده، و مانع تجاوز به اموال مردم و بیت المال مى‏گردد.

    امام على علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید: ((سپس روزى فراوان و امکانات مورد نیاز کارمندان را بر آنان ارزانى دار که با حقوق و در آمد کافى در اصلاح خود بهتر مى‏کوشند و با بى نیازى دست به اموال بیت المال نمى‏زنند و اتمام حجت است بر آنها.)) - ثم اسبغ علیهم الارزاق فان ذلک قوه لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ایدیهم و حجه علیهم.

    4 - استفاده از تجربه صالحان بهره‏گیرى از تجربه موفق مصلحان هم علم است و هم صرفه جویى در زمان و دورى از زیان‏هاى آزمون و خطا، که حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((آنچه نیکان و صالحان خاندانت به آن عمل کرده‏اند، انتخاب کن و انجام بده)) - و الاخذ بما مضى علیه الاولون من آبائک و الصالحون من اهل بیتک.

    5 - دورى از شعار و ریا اسلام پیوسته آدمى را از تنگ نظرى‏هاى مادى و خودنمایى و خود بینى‏هاى بیرون آورده، او را به خدا و کمال نامتناهى متوجه مى‏کند تا نه تنها به جاى حرف و شعار، عملگرا گردد بلکه در اجراء و عمل هم گرفتار توقف یا انحراف نشود، حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((و عمل صالح زراعت آخرت و ارزشمند است...

    و کارها (نیکى‏ها و اصلاحات) را بدون ریا و خود نمایى و شهرت‏طلبى، انجام دهید)).

    - و العمل الصالح حرث الاخره...

    و اعملوا فى غیر ریاء و...

    / خطبه 23.

    6 - امر به معروف و انتقاد سالم و خیر خواهانه براى شکل گیر و پیشرفت اصلاحات، دولت و ملت باید ناظر و ناصح هم باشند، در نهج البلاغه مى‏خوانیم: ((پس مرا با خیر خواهى خالصانه و سالم یارى کنید.)) - فاعینونى بمناصحه خلیه من الغش، سلیمه....

    / خطبه 118.

    ((و امر به معروف را براى اصلاح توده‏ها و جامعه قرار داد)) - و الامر بالمعروف مصلحه للعوام.

    / حکمت 252.

    7 - قانون گرایى عمل به وظیفه و حفظ حقوق یکدیگر در مردم و کارگزاران بستر ساز اصلاحات مى‏باشد.

    على علیه‏السلام مى‏فرماید: ((و آنگاه که مردم حق رهبرى و والى را ادا کنند و زمامدار جامعه، حقوق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت یابد، راههاى دین پدیدار و استوار گردد، نشانه‏هاى عدالت برقرار و سنت‏هاى صحیح، در مسیر خود به راه افتد پس بدین ترتیب روزگار اصلاح شود و مردم به استمرار دولت و حکومت امیدوار و توطئه و طمع‏هاى دشمنان به یاس انجامید.)) - فاذا ادات الرعیه الى الوالى حقه وادى الوالى حقها....


  • • مقدمه‏
    • ضرورت اصلاحات‏
    • اصلاحات و حکومت اسلامى‏
    • اصلاحات و آگاهى
    • جهت اصلاحات
    • دقت در اصلاحات
    • اصلاحات در همگان
    • نقش دولت و ملت
    • اصلاحات فرهنگى
    • اصلاحات اقتصادى
    • اصلاحات سیاسى
    • اصلاحات ساختارى
    • زمینه‏ها و عوامل اصلاحات
    • اصلاح طلبان راستین
    • اسوه اصلاحات
    • معیار اصلاحات
کلمات کلیدی: نهج البلاغه

پيش از بررسى تربيت در نهج البلاغه ، يادآورى يک نکته ضرورت دارد. معمولا وقتى از تربيت بحث مى‏شود، دو معنا به ذهن مى‏آيد، اول معناى عام و دوم معناى خاص. تربيت در معناى خاص با پرورش انسان بطور کلى و امر تعليم و تعلّم سر و کار دارد. تربيت بمعناى عام

شناخت آن حضرت و الگوپذيرى از روش و زندگى او نه تنها آثار گرانبهاى دنيوى و آخرتى دارد، بلکه پاداش بى‏کران الهى را نيز در پى دارد. آنچه پيش رو داريد نگاهى است به شخصيّت والاى نبوى در کلام بلند علوى در نهج البلاغه .شرف و جلال پيمبران بُوَد از جلال مح

معجزات سفراي الهي بر دو قسم است: قولي وفعلي. معجزات فعلي تصرف درکائنات به قوت ولايت تکويني باذن الله تعالي است. از آن جمله است واقعه شجره قاصعه در نهج البلاغه که درخت به امر رسول الله از جاي خود کنده شد و مانند مرغي بال زنان به سوي پيغمبر اکرم شتا

از منابعي که از دير باز در مباحث انتقادي درباره « جايگاه و منزلت زن در نگرش ديني» مورد استفاده قرار گرفته است کلام اميرالمومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه مي باشد. دسته اي با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذيري زن و وجود ارزشهاي والاي انساني ا

نکات تربيتي، اخلاقي ازنامه 31 نهج البلاغه ? يکي از راههاي تربيت فرزندان، مکتوب نمودن مواعظ است براي اينکه در تمام دوران زندگي مورد استفاده ايشان قرار بگيرد. ? مسئولتهاي اجتماعي و سياسي، ما را از وظايف مان در قبال خانواده دور نکند. اين مطلب با است

ويژگي قرآن در نهج البلاغه قرآن کتاب آسماني و گفتار الهي است که براي هدايت بشر و رستگاري او بر پيامبر اکرم محمد مصطفي (صلي الله عليه و اله و سلم ) نازل شده است. اما چه کسي مي تواند آن را بشناسد و براي مردم معرفي کند؟ در پاسخ مي توان گفت: کسي که شاگرد

نهج البلاغه و آثار تربيتي آن نهج البلاغه اين اثر جاودانه، بر گرفته از بيانات و انوار گهربار اميرالمؤمنين حضرت على (عليه‏السلام) آن بزرگ مرد تاريخ است که هيچگاه غبار زمان پرده کهنگى و فراموشى بر سيماى پرفروغ او نيفکنده، و از جلوه و شکوه او نکاسته، و

سيماي نماز در نهج البلاغه نماز نخستين حکم الهى بود که چند روز پس از بعثت پيغمبر خاتم، حضرت محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم توسط جبرئيل امين از جانب خداوند صادر شد و پيغمبر با تعليم پيک وحى، آن را معمول داشت. بدين گونه که پيک وحى الهى

انتخاب اين نام ( نهج البلاغه ) براي اين کتاب به خاطر آن است که انسان تصور مي کند برتر از کلام مخلوق و پايين تر از کلام خالق متعال است سخناني که به مرحله اعجاز نزديک شده و ابداعات و ابتکاراتي در حقيقت و مجاز دارد. سبط بن جوزي (از خطبا و مورخان و

پيامبر در نهج البلاغه بيشتر مطالب که در نهج البلاغه آمده است در دوران رياست مداري آن حضرت صادر شده است. نه تنها سخنان و مطالب آن حضرت در دوران خانه نشيني و تحت نظر بودن (25 سال) ثبت نشده و از آن ها در نهج البلاغه اثري نيست بلکه مطالبي را هم که با

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول