دانلود مقاله پروین اعتصامی

Word 86 KB 16006 17
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تولد
    « پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 شمسی در تبریز از مادری آذربایجانی وپدری در اصل آشتیانی به دنیا آمد »
    « گفته اند از روزی که به زندگی چشم گشود دنیا را شناخت طفلی که یک شبه رهی صد ساله پیمود »
    « خانم رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر است.

    وی در روز 25 اسفند 1285 خورشیدی در تبریز بدنیا آمد.

    »
    پدر پروین
    « یکی از نویسندگان و دانشمندان ایران میرزا یوسف خان اعتصام الملک است .

    پدر بزرگ پروین میرزا ابراهیم خان آشتیانی به عنوان پیشکاری مالیه آذربایجان زادگاه خود را ترک گفت : و سالها در تبریز سکونت گزید .

    در سال 1253 شمسی در شهر مذکور یوسف اعتصامی به وجود آمد و تحصیلاتش را در مکاتب و مدارس آن شهر پایان داد .

    در زبان ترکی ( آذربایجان و اسلامبولی ) دبیری بی حرف شده است .

    فرانسه را نزد معلمین فرانسوی یاد گرفته و درین زبان بدون مبالغه مترجمی توانا و دانا است .

    به گفته علامه دهخدا در لسان و ادب عرب بالخصوص یکی از ائمه و ارکان بشمار است چنان که در احاطه و معرفت به لغات عرب در ایران بی همال و در مصر و عراق و شام معاصر کم نظیر است .

    فارسی را به حد اعلا عالمانه می دانسته است و خطوط چهارگانه معمول در نوشته های ایرانی را با زیبایی و مهارتی شگرف نقاشی می نموده است .

    اولین مطبعه حروفی را او در تبریز بنا نهاد .

    در تهران دارالتالیف وزارت فرهنگ را عهده دار بود و مدتی هم ریاست کتابخانه سلطنی را برعده داشت .

    در دوره دوم مجلس ایران به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شد .

    ریاست کتابخانه مجلس و عضویت کمیسیون فرهنگ را تا آخر عمر حفظ کرد .

    در تبریز با دختر خانمی از خانواده ای محترم و قدیمی آن شهر ازدواج کرد و پروین محصول گرانبهای این پیوند حاصلخیز و با حرمت است .

    اعتصام الملک در 1316 در تهران بدرود حیات گفت »
    مادر پروین « از خاندان فتوحی تبریزی است خانمی مدیر ، صبور ، خانه دار و عفیف است .

    یک دختر و سه پسر بوجود آورده است و به همان اندازه که مرحوم اعتصام الملک جوهر و قریحه دردانه دخترش را تمیز می دهد و میدان و ابزار تولید کارگاه ضمیر و دانش پروین را هموار و فراهم می سازد .

    خانم مادر او هم پروراندن احساسات لطیف و شاعرانه دختر را با توجه به حال و کار او مد نظر قرار داده است .

    » کودکی و نوجوانی پروین « پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285شمسی در تبریز از مادری آذربایجانی و پدری در اصل آشتیانی به دنیا آمد .

    به سال 1291 پدرش اعتصام الملک دل از تبریز بر کند و خانواده را به طرف تهران حرکت داد .

    بدین ترتیب از پنج سالگی در تهران اقامت گزید و از آنجا فقط برای چند مسافرت کوتاه در داخل و خارج کشور ایران از خدمت پدر خارج شد .

    تحصیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران انجام داد .

    دستور زبان فارسی و قواعد ادب عرب را نزد پدر آموخت .

    از سن شش سالگی در محفل ادبی پدرش که با حضور دانشمندانی چون بهار تقوی ، بهار ، افسر و بسیاری از کبار دیگر تشکیل می یافت ، حاضر بود استعداد شگرف شاعرانه اش از همان دوران خودنمائی و بروز کرد .

    در سن هشت سالگی شعری به سبک انوری سرود که تقوی از آن با اعجاب در شرحی بر دیوان پروین سخن رانده است )) « در یازده سالگی فردوسی ، نظامی / مولانا جلال الدین / ناصر خسرو ، منوچهری ، انوری و فرخی را می شناخته و درباره آنان اظهار عقیده می کرده و گاهی نظریاتی صائب می داده است » خاطرات کودکی پروین «چند بار از پدرم و دیگر بزرگتر ها شنیده بودم که می گفتند : بهار مرد بزرگی است راستی راستی هم خیلی بزرگ بود من وقتی جلوش می ایستادم به نظر می رسید که یک نهال کوچک جلو یک سرو بلند ایستاده است ـ سایه اش از خودش هم بلند تر بود ـ می گفتند بهار آدمی مهمی است هم نماینده مجلس است و هم شاعری بزرگ که شعر های خیلی خوبی می گوید خیلی دلم می خواست من هم مثل او شوم قدم مثل او بلند بشود و مثل او شعرهای خوبی بگویم ولی اصلاٌ دوست نداشتم و دلم نمی خواست که مثل او نماینده مجلس شودم راستش اصلاٌ نمی دانستم مجلس چیست که نماینده مجلس را بفهمم بهار دو سه بار بهم گفته بود : پروین وقتی که تو بزرگتر بشوی شاعره بزرگی خواهی شد » جوانی « تحصیلات متوسطه اش را در مدرسه دخترانه آمریکایی تهران پایان داده است .

    زبان و ادبیات انگلیسی را دقیق و عمیق یاد گرفته و دو سال در مدرسه ای که درس خوانده است ، ادبیات فارسی انگلیسی تدریس کرده است .» « تحصیلات ادبی و عربی را نزد پدر آموخت و به تحصیلات عالیه خود در دانشگاههای معتبر ادامه داد.

    در جشن فارغ التحصیلی خود خطابه زن و تاریخ را ایراد کرد (خرداد سال 1303 خورشیدی) که بسیار مورد توجه و تشویق واقع گردید » افکار پروین « آن شب را تا نیمه شب فکر می کردم و خوابم نمی برد همیشه با خودم فکر می کردم که چرا بعضیها بیچاره اند ؟

    چرا بعضیها خوشبختند و بعضیها بدبخت ؟

    چرا بعضیها در ثروت و نعمت غرقند و بعضیها به نان شب هم محتاج ؟

    هر شب موقع خواب ذهنم پر می شد از چراهایی که جوابی برایشان نداشتم .» دیوان پروین « دیوان اشعار پروین اعتصامی که شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است » « از حیث تمامی شعر فارسی و ایجاز در کلمات و نهایت سادگی و روانی و انسجام کلمات و نتیجه و شاعرانه که خاص گویندگان فارسی زبان است و در یکی دو سه شعر جهانی را پیش چشم شما گذراند و هزاران مطلب ناگفته و ناگفتنی را بیاد شما می آورند این قطعه « مست و هوشیار» پروین واقعاٌ شاهکار فراموش ناکردنیست » عشق گمشده؟

    « آیا این زن جوان و زیبا که در سی چهارسالگی زندگی اش تمام شد و اینهمه شعرهای شیرین و دلکش سروده عشقی نداشته است ؟

    آیا همه عشق وجودش را به شعر و اندوه و تنهایی سپرده بود ؟

    در این صورت چگونه ممکن است چنین شعر روان و لطیف و شیرین از چنین وجودی بتراود؟

    بدون اینکه به هیچکدام از سئوالات بالا جواب بدهم ، به نقل و قول چند تن از نزدیکان و دوستانش درباره زندگی قلبی و روحی او می پردازم .

    خانمی که از نزدیکترین دوستان او بوده در این باره گفت: پروین با من گاه و بیگاه از یک عشق اثیری و خیالی حرف می زد .

    عشقی که گویا در هفت سالگی قلب کوچکش را از آتش سوزانده است.

    یک روز بی مقدمه به من گفت : تنها روزگار خوشبختی ، روزگار کودکی است .

    پرسیدم : چرا گفت : برای اینکه همه چیز در این روزگار پاک و پاکیزه و دست نخورده است حتی عشق .

    گفتم : تو در کودکی عاشق بوده ای با شرم و حیا جواب داد : اگر بشود اسم عشق بر آن گذاشت و هنوز هم همه لحظات شیرین آن روزها در خاطرم مثل برق می سوزاند و مرا گاهی بگریه می اندازد ....

    آنوقت در سکوت همیشگی خودش غرق شد و نگاه صاف و ساده اش را غمی دیر پا در خود فرو کشید .

    من این سکوت را با احتیاط شکستم و گفتم (( عشق در جوانی و در سن کمال می تواند پاک و بی غش باشد .

    این به آن عشقی مربوط است که در دل خانه می کند )) با تعجب نگاهم کرد و سپس با نارضائی گفت : گمان نمی کنم .

    عشق کودکی یک چیز دیگر است حتی عشق مادر به فرزند هم نمی تواند جای آن را بگیرد .....)) یکی از بستگان او می گفت : (( پروین بسیار می گریست اما همیشه در تنهایی می گریست غمهایش را برای خودش نگه می داشت و کسی را محرم نمی یافت اگر پای صحبتش می نشستی و حتی در خسته آمیز ترین لحظات که هر کسی می خواهد از درد درون حرف بزند / او ساکت می ماند و حرف ها را از حالت خصوصی و شیرین و خودمانی به جاهای دیگر می کشانید .» تنهایی پروین « روزها هفته ها و ماهها می آمدند و می رفتند و من کم کم بزرگ می شدم ـ شعرهایم من خودم داشتند قد می کشیدند و بزرگ می شدند توی مدرسه همه فهمیده بودند که من عاشق شعرم پدرم اسمم را توی مدرسه دخترانه آمریکاییهای تهران نوشته بود در آن زمان دختر ها خیلی کم به مدرسه می رفتند یک روز میسل سولر توی حیاط مدرسه گیرم انداخت اولش کمی درباره درسها برام حرف زد بعد گفت : پروین جان تو خیلی گوشه گیر و تنهایی همه این را می گویند این تنهایی و انزوا برای دختر خوبی مثل تو با سن و سالی که داری اصلاٌ خوب نیست سعی کن بیشتر با اطرافیانت بجوشی در جوابش گفتم : خانم من خیلی هم تنها نیستم و به راستی هم خیلی تنها نبودم دور و برم هر چیزی جان داشت و زبان داشت .

    کسی که با درختها و سبزه ها خو بگیرد و با پروانه ها آواز بخواند و با آسمان آبی و ستاره ها و ماه و خورشید هر دم قراری تازه بگذارد مگر می شود که تنها باشد تنهایی و گوشته گیری نعمتی بود برای من در تنهایی خودم را بهتر می شناختم و اصلاٌ دلم نمی خواست وقت خودم را با صحبت و بگو مگو با دختر های دیگر تلف کنم آخر چطور می توانستم دختر های هم کلاسم را همدم خودم بدانم ؟

    در حالی که آنها چیزهایی را دوست می داشتند که من دوست نداشتم و من چیزهایی را می خواستم و علاقه داشتم که آنها نمی خواستند و علاقه نداشتند ـ من که دختری نامهربان و کم عاطفه ای نبودم همکلاسیهایم را دوست می داشتم و آنها هم دوستم می داشتم .

    » « یکی از بستگان او می گفت : پروین بسیار می گریست اما همیشه در تنهایی می گریست غمهایش را برای خودش نگه می داشت و کسی را محرم نمی یافت اگر پای صحبتش می نشستی وقتی در خلسه آمیز ترین لحضات که هر کسی می خواهد از درد درون حرف بزند او تن می زد و ساکت می ماند و حرفها را از حالت خصوصی و شیرین و خودمانی بجاهای دیگر می کشانید » ازدواج « در تیرماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد .

    پس از دو ماه به خانه پدری نزد مادر و پدر بازگشت و قبای عروسی را از بالای خود برگرفت و از ماجرای این جدای با کسی حرف نزد .

    دنباله کار ادبی خود را گرفت و دیوانش را که پدر تا آن تاریخ اجازه طبع و نشر نداده بود ، در 1314 برای اولین بار به طبع رسانید پروین هم عصر بهار ، ایرج میرزا / شهریار ، ادیب فراهانی و رشید یاسمی است و از این گروه هم عصر از همه جوانتر » زمان پروین « زمان پروین زمان دلهره و بهت است عصریست که خودکامگی دروغزنی و جهل جای همه چیز را در ایران گرفته است پروین نگران مردمی هیچ ندان و بدون پشتیبان است ـ چشمان دور بینش ورطه ها و مخاک های هولناک زندگی را می یابد به فکر فرو می رود و راهی بر این گمگشگتان وادی درد و غم می جوید» مرگ پدر خاطراتی از زبان پروین در باره مرگ پدر خود « از چیزی که همیشه از آن وحشت داشتم و از فکر کردن به آن می گریختم ، بالاخره بر سرم آمد .

    چند روزی بود که عمه ام از دنیا رفته بود و من نگران بودم ، مرگ عمه ام تاثیر عجیبی روی من گذاشته بود .

    او با مرگش باعث شده بود که من به یاد مرگ بیفتم و به این فکر بکنم که بالاخره روزی خواهد رسید که از پدرم جدا خواهم شد .

    همیشه از فرارسیدن آن روز وحشت داشتم و می ترسیدم حتی به آن فکر کنم .

    نگرانی من بیهوده نبود .

    چون درست / یک هفته پس از فوت عمه ام بود که آن اتفاق شوم افتاد عمه ام برادرش را هم پی خود برد .

    شب یک شنبه 12 دیماه بود .

    زمستان بود و هوا سرد .

    آن زمستان ، سی و یکمین زمستان عمر من بود و چه زمستان بدی بود آن سال .

    سال 1316 هوا جداً سرد بود مثل دلهای من و خانواده ام از غم و عزا سرد شده بود .

    غم پدرم را می گویم .

    او در سالهای عمرش ریاست کتابخانه مجلس را بر عهده داشت و نیز عضو کمیسون معارف شده بود .

    در مدت کوتاهی که ریاست کتابخانه را عهده دار بود ، با ضعف پیری و بیماری / سه جلد ضخیم بر چندین هزار جلد کتاب کتابخانه فهرست نوشت که دو جلد آن به چاپ رسید و سومی هنگام وفاتش در دست چاپ .

    در کمیسیون معارف هم کارهای زیادی کرد .

    از جمله تصحیح و ترجمه تاریخ روم و سیاحتنامه فیثاغورس که به خرج کمیسیون به چاپ رسید ، هنوز مرکب کتاب سیاحتنامه فیثاغورس خشک نشده بود که آن مرد بزرگ از دنیا رفت و به دیار باقی شتافت در حالی که آثار پر ارزشی از خود به جا نهاده بود .

    مرگ پدرم غمناک ترین حادثه زندگی ام بود .

    پردم را خیلی دوست داشتم .

    او حق بسیار بزرگی بر گردن من داشت که فراتر از حق پدر بر فرزند بود .

    او استاد بزرگ من در شعر و ادبیات و زندگی بود .

    و یک دوست مهربان و صدیق .

    پدر یوسف اعتصام الملک آشتیانی ، یوسف کنعانی من بود که گم شد و دیگر نیامد : پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ ، گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من مه گردون ادب بودی و در خاک شدی خاک زندان تو شد ای مه زندانی من از ندانستن من دزد قضا آگه بود چون تو را برد ، بخندید به نادانی من بر سر خاک تو رفتم ، خط پاکش خواندم آه از این خط که نوشتند به پیشانی من رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی بی تو در ظلمتم ای دیده نوارنی من بی تو اشک غم و حسرت همه مهمان منند قدمی رنجه کن از مهر به مهمانی من گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند که شکستی قفس ای مرغ گلستانی من من یکی مرغ غزلخوان تو بودم چه فتاد که دگر گوش ندادی به نوا خوانی من گنج خود خواندی ام و رفتی و بگذاشتی ام ای عجب ، بعد تو با کیست نگهبانی من با مرگ پدر / خوش و سعادت از زندگی ما رفت .

    دیگر جز مادرم و برادرم غمخواری نداشتم که آن دو نیز با غم بزرگی که از مرگ پدرم در دل داشتند / خود به غمخوار نیاز داشتند .

    مرگ پدر مرا هشیار کرد .

    دیگر روزی نبود که مرگ فکر نکنم .

    بهار هنوز هم به من سر می زد .

    دیدن او نعمتی بود بزرگ .

    او مرا به یاد پدرم می انداخت .

    من پدر عزیزی را از دست داده بوده و بهار دوستی مهربانی و دانشمند را از دست داده بود .

    برای همین ، همدرد بودیم و همیشه حرفهای باهم داشتیم که با یکدیگر درباره پدرم بزنیم .

    زندگی پدرم سرشار از فراوانی خاطره ها بود .

    جدا که زندگی پرباری داشت و هر لحظه اش دنیای بود برای من ، دنیایی آموزنده و عزیز .» پایان زندگی پروین « پروین در روز سوم فروردین 1320 پس از آنکه از دیدار شاگردان مدرسه آمریکایی بخانه بازگشت چهره ای شاد ونگاهی سرشار از زندگی داشت وقتی از پله ها بالا می رفت تا به اطاق خودش برود به مادرش گفت : امروز خیلی حالم خوب است دیدار بچه ها مرا خیلی خوشحال کرده است و هنگامی که به اطاقش وارد شد و چند لحظه بعد صدای زمزمه و آوازش به گوش می رسید و این خود اهل خانه را دچار تعجب کرد چون او خیلی که آواز می خواند بعد بلافاصله از اطاق بیرون می آمد و مدتی با همه گفت و خندید اما شب هنگام وقتی دوباره به اطاقش بازگشت پس از چند لحظه فریاد درد آلودش برخاست و چون به بالینش رفتند معلوم شد که دچار تب شدیدی شده است آنها که به بالین پروین بودند و می گویند پروین شعر می خواند و گریه کرد شعرهای عاشقانه خواند و نام های ناشناس بر زبان آورد که هیچگاه کسی این نام ها را از او شنیده بود و بالاخره اقدامات پزشک در ساعت 2 بامداد پروین را آرام کرد .

    صبح فردا حال پروین بدتر بود و ظهر آن روز باز تب و حمله بسراغش می آمد اما دیگر نه شعر خواند و نه گریست فقط زاری های درد آوری از خود برآورد بیماری او بزودی حالتی عجیب و اسرار آمیز پیدا کرد.

    پزشکان مشهور وقت را بر بالینش آوردند مشاوره ها شد ولی هیچ کدام از پزشکان نتوانستند بطور دقیق این بیماری ناگهانی را تشخیص بدهند و حال او بدتر و و بدتر شد روز چهارم قلم و کاغذ خواست و از همه خواست تا از اطاق بیرون بروند و آنگاه مدت یک و نیم ساعت در خلوت نوشت ولی کسی آن نوشته ها را پیدا نکرد روز پنجم دچار اغما و بیهوشی شد درست روز شانزده هم فروردین ماه صبحدم پیش از طلوع آفتاب بود که برای همیشه چشمانش را فروبست در شانزده فروردین 1320 با مرض حصبه ـ که در معالجه اش خطا رخ داد چشم از زندگی فروبست و در صحن جدید شهر قم در کنار پدری که در ستایش سجودش می برد به خاک رفت از زبان پروین برای سنگ مزارش: اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گرچه جز تلخی از ایام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است صاحب آن همه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است دوستان به که ز وی یاد کنید دل بی دوست دلی غمگین است خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه ، بسی سنگین است بینید این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است هر که باشی و ز هرجا برسی آخرین منزل هستی این است آدمی هرچه توانگر باشد چو بدین نقطه رسد مسکین است اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است خرم آن کس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است منابع نمین ـ حسین ـ مجموعه جاودانه پروین اعتصامی ـ سال انتشار 1362 ابراهیمی ـ جعفر ـ پروین ( زندگی نامه داستانی پروین اعتصامی ) انتشارات سوره سال 1376 سایت اینترنتی www.parvineetesami.com فهرست مطالب پروین اعتصامی 1 تولد 1 پدر پروین 1 مادر پروین 2 کودکی و نوجوانی پروین 3 خاطرات کودکی پروین 4 جوانی 5 افکار پروین 5 دیوان پروین 6 عشق گمشده؟

    6 تنهایی پروین 8 ازدواج 9 زمان پروین 10 مرگ پدر 10 پایان زندگی پروین 13 منابع 16

کلمات کلیدی: پروین اعتصامی

سال شمار زندگي پروين 25/2/1285 خورشيدي: تولد در تبريز . 1291: مهاجرت به تهران با خانواده. 1292: سرودن اولين اشعار. 1293: سرودن شعر به سبک انوري. 1303: فارغ التحصيل از مدرسه. 1303: ايراد خطابهي " زن و تاريخ". 1313: ازدواج با پسرعم

رخشنده? اعتصامي مشهور به پروين اِعتِصامي (???? تا ????) از بانوان شاعر ايراني است. زندگي اعتصامي در ?? اسفند ???? خورشيدي در شهر تبريز به دنيا آمد. پدرش يوسف اعتصام الملک از سکنه شفت و اصالتاً آشتياني بود و مادرش اختر فتوحي ( متوفي ????) از اه

پروين اعتصامي، شاعره نامدار معاصر ايران از گويندگان قدر اول زبان فارسي است که با تواناترين گويندگان مرد ، برابري کرده و به گواهي اساتيد و سخن شناسان معاصر گوي سبقت را از آنان ربوده است. در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکري اسلام به تعليم و تربيت عم

پروين اعتصامي(1285- 1320 خورشيدي)شاعر بلند آوازهي دوران معاصر ما، مشهورتر از آن است که نيازي به معرفي داشته باشد. چه شعر او پس از مرگش به کتابهاي درسي قرائت فارسي در ايران را ه يافت و در نتيجه، دست کم تا انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، دانشآموزان د

پروين اعتصامي يکي از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285

مقدمه: يکي ديگر از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285

استعداد شگرف شاعرانه اش از همان دوران کودکي خودنما يي مي کرد به طوري که در سن هشت سالگي شعري به سبک انوري سرود. پروين در تيرماه سال1313 با پسر عموي پدر خود که از افسران شهر باني کرمانشاه بود ازدواج کرد . پس از 2 ماه طلاق گرفت و به خانه پدر بازگشت

يکي ديگر از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 ه . ش/1906

مقدمه: يکي ديگر از بديع ترين و دلاويزترين شکوفه هاي ادب فارسي و يکي از مناديان محبت و مردمي و تقوي در عصر حاضر پروين اعتصامي است. پروين اعتصامي مسمات به رخشنده شاعره ايراني دخت مرحوم يوسف اعتصامي (اعتصام الملک آشتياني طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 ه

پروين اعتصامي رخشنده? اعتصامي مشهور به پروين اِعتِصامي (???? تا ????) از بانوان شاعر ايراني است. زندگي اعتصامي در ?? اسفند ???? خورشيدي در شهر تبريز به دنيا آمد. پدرش يوسف اعتصام الملک از سکنه شفت و اصالتاً آشتياني بود و مادرش اختر فتوحي ( متوفي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول