تاریخچه خط نسخ و توقیع محقق و رقاع
خط نسخ، در آغاز خطى بوده هم پایهٔ خط کوفی.
اصل این خط از خط ”نبطی“ مىباشد.
خط نسخ بطورکلى از اواخر قرن دوم هجرى رایج شد.
ولى تا اواخر قرن سوم هجرى چندان متداول نبود.
این خط به تمام سرزمینهاى شرقى که تحت لواى اسلام بودهاند، گسترش یافت.
ایرانیان براى نیازهایى چون کتابت نوعى نسخ بکار مىبردند که متفاوت بود.
امتیاز مهم خط نسخ در رعایت نسبت است، که یکى از قواعد مهم خوشنویسى مىباشد که موجب زیبایى خط است.
ابنمقلد تناسبات خط نسخ را استحکام بخشید و آن را به یکى از سطوح متعالى خوشنویسى رسانید.
در حال حاضر در کشورهاى اسلامی، خط نسخ اهمیت بسیار دارد و در تحریر آن بکار مىرود.
حروف چاپ و ماشین تحریر نیز با این قلم فراهم آمده است و کتابها و نشریات نیز به همین خط چاپ مىشوند، که البته با نسخ قرآنى تفاوتهایى مختصر دارد.
خواندن و نوشتن در خوشنویسى نسخ بسیار ساده و روان است؛ علت آن نظم خاص و دقیقى است که در چیدن حروف و کلمات در داخل سطر بکار مىرود.
از اساتید این خط می توان به عثمان طه ( شیوه عربی) و احمد نیریزی تبریزی (شیوه ایرانی) اشاره کرد.
توقیع
تقویع در لغت به معنى امضاء است که توقیعى نیز گفته شده است.
این خط در زمان خلافت مأمون ابداع شده است.
تحول نهایى خط توقیع در قرن چهارم هجرى اتفاق افتاد.
احمد بن محمود ملقب به ابن خازن از شاگردان نسل دوم ابن بواب و از مریدان وی، شوکت لازم را به این خط بخشید.
در اواخر قرن نهم هجری، نوع درشتى از خط توقیع در ترکیه ابداع شد که موردپسند ترکها بود.
اما میان عربها چندان متداول نگشت.
خط توقیع را مشتق از خط ثلث دانستهاند.
از اساتید این خط می توان به عثمان طه ( شیوه عربی) و احمد نیریزی تبریزی (شیوه ایرانی) اشاره کرد.
توقیع تقویع در لغت به معنى امضاء است که توقیعى نیز گفته شده است.
تحول نهایى خط توقیع در قرن چهارم هجرى اتفاق افتاد.
در اواخر قرن نهم هجری، نوع درشتى از خط توقیع در ترکیه ابداع شد که موردپسند ترکها بود.
خط توقیع را مشتق از خط ثلث دانستهاند.
محقق محقق نخستین خطى است که در آغاز خلافت عباسیان از کوفى استخراج شد و نزدیکترین خطوط به آن است.
و نیز اولین خطى است که ابن مقلد تهذیب و هندسى کرده است.
ابنبواب تکامل نهایى را به آن بخشید.
خط محقق چهار قرن محبوبترین خط میان خوشنویسان جهت کتابت قرآن در تمام سرزمینهاى اسلام در شرق بوده است.
تأثیر ذوق ایرانى در این خط کاملاً بارز است.
محقق خطى است باشکوه و اندام درشت و فواصل منظم، یکدست و ساده.
رقاع رقاع در لغت به معنى صفحهٔ کوچک است.
این خط از خطوط نسخ و ثلث مشتق شده است.
خط رقاع در مکاتبات خصوصى و کتابهاى عرفى و روى کاغذهاى در ابعاد کوچک رواج داشت.
رقاع از خطوط محبوب خوشنویسان عثمانى بود و توسط خوشنویس مشهور شیخ حمدالله الاماسى اصلاحات لازم در آن صورت گرفت.
این خط تدریجاً توسط دیگر خوشنویسان سادهتر شد و از رایجترین خطوط گردید.
امروزه خط رقاع از متداولترین خطوطى است که در سرتاسر دنیاى عرب بکار مىرود.
خط رقاع بر اثر نیاز به تندنویسى و مختصر نوشتن، در مکاتبان بکار مىرفته است.
و از نظر تشابه و مقایسه با خط فارسی شبیه خط شکسته نستعلیق در مقابل خط نستعلیق است.
نگاهی به خطوط ششگانه (اقلام ستّه ) اقلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقیع، رقاع و ریحان است.
این اقلام توسط یاقوت مستعصمى از بین اقلام مختلف انتخاب شد.
وى در زیبا کردن این خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع این خطوط توسط وى ظهور کرد.
این اقلام به خطوط اصول نیز مشهورند.
کوفی ریحان توقیع رقاع ثلث نسخ محقق کوفى نخستین نوع خوشنویسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود.
بعد از ظهور اسلام در ایران، این خط نیز رواج یافت.
با تأسیس شهرهاى کوفه و بصره در دومین دههٔ شکوفایى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زیادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعیینکنندهاى در خط مکّى - مدینهاى داشت؛ و خط جدیدى پدید آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نیمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسید و سه قرن دوام یافت.
بطورکلى خط کوفى در دو نوع ظاهر شده است.
یکى تحریری، کتابتی، ساده و تزئینى و موشّح و دیگرى کوفى بنّایى ومعقّلی.
خط کوفى تزئینی، از قرن دوم هجرى عامل بسیار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجید، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى یادبود بشمار مىآمد.
اما مهمترین جلوۀ خط کوفى تزئینى را باید در قرن چهارم هجرى در کتیبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعالیت داشتند، جستوجو کرد.
از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهایى شکل تزئینى یافت و این تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه یافت.
از این زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئینى گشت.
خط بنایى یا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح.
خط بنایى تشکیل شده از خطوط مستقیم عمود برهم که زوایایى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سریانى است.
خط کوفى ایرانى نیز براساس نتایج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است.
این خط کوفى شیوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مویین به یکدیگر پیوسته و در آن شباهتى با خط اوستایى و پهلوى یافت شده است که آن را کوفى شیوهٔ ایرانى نامیدهاند.
خط کوفى در ایران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بیشتر در کتابت قرآن و تزئین ابنیه و کتب، ظروف و ...
بکار مىرفته است.
ثلث خط ثلث با ساختارى ایستا و موقر، بیشتر در تزئین کتابها و کتیبهها بکار مىرفته است.
انواع گوناگون ثلث تزئینى توسط ابنبواب و یاقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و دیگر کتب مذهبى بکار مىرفته است.
ابنبواب زیبایى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ایران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کریم، پشت جلدنویسی، سرلوحهها، و بخصوص در کتیبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نیز رایج مىباشد.
ریحان خط ریجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نیز بهره گرفته است ولى از آن ظریفتر است.
خط ریحانى بسیار نزدیک به خط محقق است.
این خط از ابداعات على ابن - عبیدالله ریحانى است و به همین دلیل نام ریحانى گرفته است.
برخى نیز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زیرا براى این خط و زیباسازى آن تلاشهاى شایانى کرده است.
برخى نیز خط ریحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پدید آمده است.
این خط همهٔ محاسن و ویژگىهاى خط محقق را دارد.
ولى ظریفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است اختراع نوشتن با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند.
اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟
حدود شش هزار سال قبل مردمی که سریعتر از همه، جاده تمدن را در می نوردیدند، ظاهرا سومری ها و مصری ها بودند که به ترتیب در بین النهرین (وادی بین دجله و فرات) و دره نیل به سر می بردند، این مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند.
شش هزار سال قبل دهقانهای مصری که مکلف بودند سبدی چند از فراورده غله خود را به تحصیلدار مالیاتی تحویل دهند، تصویر زمخت سبد را بر دیوار کلبه خود می کندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که داده بودند علامت می گذاشتند.
بله، نخستین طرز نوشتن بدین صورت بود، یعنی نوشتن با عکس (شکل نگاری)، این شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده می کردند.
مدتها پیش عده ای از سرخ پوستان امریکایی با پنج زورق و به رهبری سردار قبیله خود شاه ماهیگیران ظرف سه روز از دریاچه سوپریور عبود کردند و به سلامت پای به خشکی گذاشتند و چون می خواستند یاد این رویداد مهم جاوید بماند، تصویر یادگاری آن را بر دیواره یک صخره ، نقش کردند.
در اینجا تصویری که از روی آن کشیده شد، نقل می شود، ساختن یک تصویر زمخت، مثل تصویر افرادی که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور، یا گذران سه روز بنظر دشوار می نمود.
از این جهت بود که سرخ پوستان نشانه ای را که برای خورشید داشتند با نشانه آسمان یکی کردند تا، بدین ترتیب بر مدتی که خورشید قوس آسمان را می پیماید (مفهوم نگاری) دلالت کند؛ یعنی مدت یک روز، آن گاه سه عدد از این علامت مرکب که پهلوی هم قرار گیرد، مفید معنی سه روز خواهد بود.
البته آن شاه ماهیگیران می خواست مردم بدانند که او رهبر بی چون و چرای قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده ای که بر زورق اول نقش شده نمودار گردید و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امریکایی علامت زمین است ، نشان می دهد که سالم به خشکی پیاده شدند.
تصویر داستان شاه ماهیگیران این نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب می شود و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، به خشکی پیاده شدن و ...
را بیان می کند.
بیشتر اقوام ابتدایی از این مرحله قراتر نرفتند اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند.
بلکه به جای آن از نشانه های قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانه ها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته می شود، نمایش می دادند (صورتنگاشت).
چینی ها و ژاپنی ها یک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسیار پیچیده بود در این طرز نوشتن، هر کلمه با یک علامت یا با اتحاد چند علامت بسیط، نمایش داده می شود با این طرز نوشتن هر چیز را می توان بیان کرد.
اما فرا گرفتن آن خیلی دشوار است یا به نظر ما چنین می آید، زیر مجبوریم تعداد بسیار زیادی علامت حفظ کنیم.
تعداد این علامات تقریبا معادل تعداد کلماتی است که در این زبان می توان بیان کرد.
نوشتن غربیها که به هیچ وجه با نوشتن چینی ها و ژاپنی ها شباهت ندارد، به کمک الفبایی مرکب از بیست و شش جرف با علامت انجام می گیرد و این علامات ترجمان کلمات نیست بلکه نمایشگر اصوات اصلی است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ می کنیم.
الفبای لاتین از رومی ها و الفبای رومی از یونانی ها گرفته شد.
اینکه یونانی ها این الفبا را از کجا یاد گرفتند، به طور یقین نمی دانیم اما احتمال دارد از فنیقی ها گرفته و فنیقی ها هم به نوبه خود آن را از مصری ها قرض کرده اند.
اگر الفبای ما ریشه مصری داشته باشد قطعا مثل الفبای چینی و ژاپنی، ابتدا شکل مصور داشته، اما پیشرفت و تکمیل آن از طریق دیگری انجام یافته و راه جداگانه ای پیموده است.
زیرا این علامتها شکل اشیا را نشان نمی داد بلکه صوتهای هجایی هر کلمه را که تلفظ می شد، نمایان می ساخت.
اما چون اصوات هجایی، فوق العاده زیاد است در این طرز نوشتن هم ناچار علامتهای بسیار زیادی وجود داشت که باید همه را به خاطر سپرد.
با این اوصاف به مرور زمان، تعدادی علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نمایاندن صوتهای هجایی نبود بلکه صوتهای اصلی را نمایش می داد و این صوتها همانها است که وقتی با هم ترکیب می شود صوتهای هجایی را می سازد.
سود مهم این ابداع این بود که هر کس به کمک چندین علامت مختصر (بیست و شش علامت در الفبای انگلیسی) و ترکیب درست این علامتها می تواند صدای هر هجا و صدای هر کلمه را نمایش دهد.
پس از اختراع فن نوشتن انسان شروع کرد به نگهداری سوابق، مکتوب کارها و اندیشه های خود.
اوایل، این قسمت نوشتها خیلی اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن نشر یافت و صورتی درست تر و سنجیده تر پیدا کرد، یادگارهای مکتوب کاملتر و مفصلتر شد.
تا به امروز که در تمام کشورهای متمدن می بینیم کتابخانه ها و بناهای ملی و خانه های خصوصی مملو از انوع و اقسام یادگارها و سوابق چاپی و خطی (دست نویس) شده است.
بدون این آثار و سوابق تاریخ بشر ناچار صورتی پیدا می کرد غیر از آنچه در واقع می بود و ما نیز صرف نظر از چهره واقعی تاریخ، درباره گذشته بشر آگاهی مختصری می داشتیم.
پس اختراع فنی نوشتن از مهمترین رویدادهای تاریخ بود، زیرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاریخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سیر وقایع تاریخ را تغییر داد.
در میان خطوط اسلامی و فارسی خط نستعلیق از جایگاه ویژه ای برخوردار است و از همین لحاظ به عروس خطوط اسلامی شهرت یافته است.
خطوط هفتگانه که از دو خط معقّلی و کوفی بوجود آمدهاند و شامل خطوط : « ثلث، نسخ، محقّق، ریحان،توقیع، رقاع و تعلیق » میباشد که اغلب در کشورهای عربی متداولند و بعضی از آنها دیگر منسوخ شده است.
در بین این خطوط نستعلیق به اذعان اکثر خوشنویسان و هنرمندان زیباترین این خطوط است.
خط نستعلیق از ترکیب دو خط « نسخ و تعلیق » بوجود آمده است.
و سابقه ای آن به حدود قرن هفتم هجری میرسد و در دورهی تیموریان توسط میرعلی تبریزی مدون و قانونمند شد و به دست میرعماد الحسنی (درگذشت ۱۰۲۴ ه.ق.) به اوج زیبایی خود رسید.
از استادان چیره دست این خط می توان میرعماد حسنی و میرزا غلامرضای اصفهانی و میر حسین و ...
نام برد.
عمادُالکُتّاب، خوشنویس مشهور (1315ـ1240 شمسی) میرزا محمدحسین سیفی قزوینی در قزوین به دنیا آمد.
پدرش قبالهنویس بود و مادرش از سادات سیفی قزوین، و به این مناسبت (سید بودن مادر)، میرزا نامیده شد.
مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت.
در چهاردهسالگی برای کار نزد تاجری از اهالی شیروان به بادکوبه رفت.
در شانزدهسالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند واز راه نوشتن زندگی کرد.
میگویند آنقدر معیشت بر او سخت بود که حتی نمیتوانست به کربلا برود.
سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت و پنج سال در این شهر و نجف اقامت کرد و ضمن نوشتنِ خط، علوم دینی خواند و سرانجام از تنگدستی به ستوه آمد و به ایران باز گشت.
دو سال در تهران ماند و ازدواج کرد.
در سال 1271شمسی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی دایر کرد و اسم آن را «دارالکتابه» گذاشت.
شاهنامهی فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت.
در انقلاب مشروطه به جرگهی آزادیخواهان پیوست و در کودتای محمدعلیشاهی آوارهی کوه و بیابان شد.
پس از فرار شاه مستبد، هفت سال معلم مشق احمدشاه شد.
در سال 1294 شمسی عضو انجمنی مخفی شد به نام «کمیتهی مجازات» که هدف آن از بین بردن هواداران مؤثر انگلیس در ایران بود.
در سریال «هزار دستان» علی حاتمی، شخصیت رضا تفنگچی که بعدها به رضا خوشنویس تبدیل شد، شباهتی تام و تمام به عمادالکتاب دارد.
مأموریت نوشتن شبنامههای این کمیته با عمادالکتاب بود و گزارشی از انجام ترور توسط او ثبت نشده است.
با خیانت یکی از اعضا، کمیته از هم پاشید و سران آن دستگیر و اعدام شدند.
عمادالکتاب هم به پنج سال حبس محکوم شد.
در سال 1300، در 60 سالگی از زندان آزاد شد و چهار سال بعد فرماننگار مخصوص رضا پهلوی گردید و مدتی معلم خطّ پهلوی دوم بود.
در سال 1312 انجمن آثار ملی او را مأمور نوشتن کتیبههای آرامگاه فردوسی در طوس و کتیبههای دارالفنون، دانشسرای عالی، دانشگاه تهران و چند جای دیگر کرد.
در همین سال نشان درجهی یک فرهنگِ وزارت معارف را دریافت کرد و سه سال بعد در 26 تیر سال 1315 در سن 75 سالگی از دنیا رفت و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد.
او را پس از میرعماد و کلهر بزرگترین خوشنویس تاریخ ایران میدانند.