غسل
تمام هفت غسل بر زنها با توجه به شرایطش واجب می گردد؛ ولی بر مردها فقط چهار غسل واجب می شود.
● غسلهای واجب.
غسلهای واجب هفت تاست:.
۱) غسل جنابت؛.
۲) غسل میّت؛.
۳) غل مسّ میّت؛.
۴) غسل نذر و عهد و قسم؛.
۵) غسل حیض؛.
۶) غسل نفاس؛.
۷) غسل استحاضه.
توضیح المسائل، بعد از مسأله۳۴۴.
▪ یادآوری.
تمام این هفت غسل بر زنها با توجه به شرایطش واجب می گردد؛ ولی بر مردها فقط چهارغسل اول واجب می شود؛ بنابراین در چهار غسل اول زنها و مردها شریکند؛ ولی سه غسل آخر مخصوص زنهاست که ما به شرح سه غسل اوّل می پردازیم؛ اما سه غسل آخر (حیض، نفاس و استحاضه) را در جزوه جداگانه ای مطرح خواهیم کرد.
● غسل جنابت.
▪ علل جنابت.
به یکی از دو چیز انسان جنب می شود:.
۱) جماع (آمیزش) که اگر انسان جماع کند و به اندازه ختنه گاه و یا بیشتر داخل شود، در زن باشد یا در مرد، در قُبل (جلو) باشد یا در دُبر (عقب)، بالغ باشند یا نابالغ، اگر چه منی بیرون نیاید، هر دو جنب می شوند و همچنین اگر کسی - نعوذ باللّه - حیوانی را وطی کند، جنب می شود و در هر صورت اگر شک کند که به مقدار ختنه گاه داخل شده یا نه، غسل بر او واجب نیست.
توضیح المسائل، مسأله ۳۴۵، ۳۴۹، ۳۵۰، ۳۵۱.
۲) بیرون آمدن منی چه در خواب باشد (احتلام)، یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، بااختیار باشد یا بی اختیار، البته اینها در صورتی است که یقین دارد آبی که خارج شده منی باشد و اما رطوبت یا آبی که از انسان بیرون می آید، ولی نمی داند منی است یا رطوبت دیگر، اگر این شخص مرد و سالم است بایستی آن آبی که بیرون آمده دارای سه علامت باشد که حکم به منی بودن آن بشود (البته در صورت شک).
الف) با شهوت بیرون آمده باشد؛.
ب) هنگام بیرون آمدن جهندگی داشته باشد؛.
ج) بعد از بیرون آمدن، بدن سست شده باشد.
اما اگر شخص، مردی مریض و یا زن باشد، همین مقدار که آن آب با شهوت بیرون آمده باشد، در جنابت او کافی است و بودن آن دو علامت دیگر لازم نیست، اگر چه شایسته است که زن و مریض - به خصوص زن - علاوه بر غسل، وضو هم بگیرد (اگر قبلاً وضو نداشته) و بلکه به طور کلی اگر سه علامت جمع نبود، بهتر است علاوه بر غسل، وضو هم گرفته شود، اگر قبلا وضو نداشته است و وظیفه اش هم وضو گرفتن بوده است، منتها در مواردی که گفته شد علاوه بر غسل، بهتر است وضو هم بگیرد.
خوب است که اول طهارت غسلی خودش را از بین ببرد، بعد وضو بگیرد؛ چون خواهیم گفت که با غسل جنابت نباید وضو گرفت.
عروهٔ الوثقی، فی غسل الجنابه، مسأله ۱۱ و تحریرالوسیلهٔ، ج۱، ص۳۷، توضیح المسائل، مسأله ۳۴۵ و ۳۴۶.
▪ یادآوری.
۱) اگر منی از جای خود حرکت کند و بیرون نیاید یا انسان شک کند که منی از او بیرون آمده یا نه، غسل بر او واجب نیست.
توضیح المسائل، مسأله۳۵۲.
۲) مستحب است که انسان بعد از بیرون آمدن منی بول کند (استبرا به بول) و اگر بول نکند و بعد از غسل رطوبتی از او بیرون بیاید که نداند منی است یا رطوبت دیگر، حکم منی را دارد؛ ولی باید توجه داشت که استبرا به خرطات نمی تواند جایگزین استبرا به بول شود؛ بنابراین اگر بعد از خروج منی بجای استبرای به بول استبرای به خرطات نماید، رطوبت بعدی، اگر مشکوک بین بول و منی باشد، محکوم به منی بودن است و برای توضیح استبرای از بول و یا استبرای به خرطات، به توضیح المسائل، مسأله ۷۲ مراجعه شود.
عروهٔ الوثقی، مستحبات غسل جنابت، مسأله ۷ و توضیح المسائل، مسأله ۳۴۸.
گاهی استبرای به بول بنابر احتیاط واجب قبل از غسل لازم می شود و آن در صورتی است که در روز ماه مبارک رمضان محتلم شده و می داند منی در مجرا مانده که اگر قبل از غسل، استبرا نکند بعد از غسل بیرون می آید و اگر استبرا نکند استبرای بعد از غسل جایز نیست.
توضیح المسائل، مسأله ۱۵۹۳.
آیه تطهیر در تفسیر پیامبر(ص) روایات بسیار زیاد آمده که تأکید دارد مقصود از «اهلبیت» در آیه تطهیر، اهل کساء هستند.
این روایات را دانشمندان و عالمان حدیث مذاهب مختلف نقل کردهاند و گذشته از این که از طریق شیعه متواتر است، از طریق اهل سنت هم به تواتر روایت شده است.
بدون شک رسول اکرم(ص) آگاهترین مردمان به قرآن، معانی، اشارات و اهداف، و به هنگام پیچیدگی امور و نیاز به توضیح و یا تصحیح آن، مرجع و ملاذ دیگران است.
آنچه در این جا نظرمان را به خود جلب میکند این است که بعضی اوقات - بیآنکه پرسشی در کار باشد - رسول اکرم(ص) حتی در مواردی که در ابتدا گمان میرود از امور واضح است، دست به کار شده بهتوضیح و تبیین آن میپردازد.
با این حال، هنگامی دچار شگفتی میشویم که میبینیم خط بازیهای سیاسی و تعصبات جاهلی تلاش دارد همان چیز را بادستان خیانتگر خویش دچار تحریف و دگرگونی سازد که رسول خدا(ص) به توضیح، تثبیت و تصحیح آن پرداخته است و گویا از ورای پردهای شفاف بهغیب مینگریسته است.
لیکن از آن جایی که این تلاش مذبوحانه به حذف، زیادت و یا تحریف نص قرآن منجر شده، تقریباً ممتنع و غیر عملی نمودهاست.
آنان برای رسیدن به اهداف شوم و نامیمون خود کوشیدهاند که به جای تحریف مبانی و کلمات قرآن، به تحریف معانی و دلالتهای آن بپردازند.
امام باقر(ع) در نوشته خود به سعد الخیر، به همین مطلب اشاره فرمودهاست.
آن جا که میفرماید: أقاموا حروفه و حرفوا حدوده فهم یروونه ولا یرعونه والجهال یعجبهم حفظهم للروایهٔ والعلماء یحزنهم ترکهم للرعایهٔ(۱)؛ آنان حروف و کلمات قرآن را محفوظ داشته، حدود و قوانین آن را تغییر دادند، قرآن را روایت میکنند، امّا حدودش را رعایت نمیکنند.
جاهلان از این که روایت قرآن را حفظ کردهاند تعجب میکند و عالمان از این که حدود آن را ترک کردهاند اندوهگین هستند.
این دقیقاً همان چیزی است که در مورد آیه تطهیر به وقوع پیوست.
آیهایکه درباره اهلبیت پیامبر(ص)، که مرکز رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان هستند نازل گشت.
زیرا به رغم تأکیدهای فراوان و پی در پی پیامبر(ص) که چندین ماه و شاید تا زمان وفات آن حضرت تداوم داشت، مبنیبر این که مراد از «اهلبیت» در آیه تطهیر، فقط اهل کساء هستند وبهاستناد این آیه مبارکه از تمامی گناهان پاکیزهاند؛ هجوم دیوانهواری رامییابیم که هدف آن منحرف نمودن این مسأله از جایگاه حقیقیاش وبرانگیختن شبهاتی پیرامون دلالت آیه مبارکه است، حتی اگر به قیمت تکذیب پیامبر(ص) و ردّ گفتار آن گرامی به صورتی زیرکانه و پنهانی تمامشود!
● روایت مفسّر قرآن روایات بسیار زیاد آمده که تأکید دارد مقصود از «اهلبیت» در آیه تطهیر، اهل کساء هستند.
اهل کساء عبارتند از: پیامبر اکرم، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع).
محقق کرکی؛ میگوید: «گذشته از روایات شیعه، که از شمار بیرون است، این مسأله به تواتر رسیده، مفید یقین میباشد.
کدام حدیث در سنت از این روایت محکمتر است که روایات اهل سنت و رجال شیعه امامیه - پیروان حقیقت که یاران خاص و خالص اهلبیت میباشند - بر نقل آن اتّفاق نظر دارند و اگر قرار باشد که از راه سنت آن را رد کنند، هیچ روایتی در سنت نمیماند مگر این که مردود باشد.»(۲) به تعبیر مسکانی: «روایات درباره آن فراوان است.»(۳) و به تعبیر دیگری: «کثرت آن قابل شمارش نیست.»(۴) دیگری گفته: «مفسران اجماع دارند و جمهور روایت کردهاند.»(۵) این مطلب را این گونه تفسیر کردهاند که مفسران در شمول آیه تطهیر بر اهل کساء اجماع دارند.
اختلاف در این است که آیا همسران پیامبر(ص) هم در آن داخل هستند یا نه؟
یا منظور، اجماعِ کسانی است که در امر شأن نزول و مانند آن گفته آنان معتبر است.
نقل این گفته پیش از این آمد.
علامه طباطبائی؛ میگوید: «این روایات فراوان است و بر هفتاد حدیث افزون میشود.
روایاتی که در این باره از طریق اهل سنت آمده، بر روایاتی که از این دست از طریق شیعه رسیده فزونی دارد.
اهل سنت آن را از طرق فراوان از امسلمه، عایشه، ابوسعید خدری، سعد، واثلهٔ بن اسقع، ابوالحمراء، ابن عباس، ثوبان غلام پیامبر(ص)، عبد الله بن جعفر، علی و حسن بن علی۸ روایت کردهاند که نزدیک به چهل طریق میشود.
شیعه آن را از علی، سجّاد، باقر، صادق، رضا(ع)، ام سلمه، ابوذر، ابولیلی، ابوالاسود دئلی، عمرو بن میمون اودی و سعد بن ابی وقاص از چند طریق روایت کردهاند.»(۶) با مراجعه به این روایات و سندهای آن روشن میشود که راویان آن بیش از این است.
کافی است بدانیم که یکی از دانشمندان پیرامون آیه تطهیر کتابی تألیف کرده و اوّلین مجلّد آن را که بالغ بر چهارصد صفحه میشود به بیان متون حدیث اختصاص داده است.
وی این روایت را از بیش از پنجاه تن از صحابه نقل کرده است.
این گذشته از طرق بسیار فراوانی است که از امامان دوازدهگانه عصمت و طهارت(ع) و نیز از طریق تابعین روایت شده است.
این کتاب را سیدعلی موحّد ابطحی تحت عنوان آیهٔ التطهیر فی احادیث الفریقین [ آیه تطهیر در احادیث شیعه و سنی] نوشته است.
خداوند او را پاداش نیکو دهد.
قندوزی حنفی پس از نقل گفته مودّهٔ القربی که میگوید: رسول خدا(ص) پس از فرود آمدن آیه: وَأمُرْ أهْلَکَ بِالصَلاهِٔ وَاصْطَبِرْ عَلَیها...، مدت نه ماه بهدرخانه فاطمه میآمد و میگفت: إِنّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ چنین گفته: «این خبر از سیصد تن از صحابه روایت شده است.»(۷) نکته جالب این که: آن مرد منحرف از علی(ع) و خاندان او هم که تلاشدارد بیشتر روایاتی را که در فضایل آنان آمده انکار کند، راهی جز اعتراف به صحت حدیث کساء نیافته است.
وی میگوید: «اما حدیث کساء صحیح است.»(۸) در این جا به مقداری که این فرصت اندک به ما اجازه دهد به حدیث کساء و منابع آن اشاره میکنیم.
سپس مراد آیه تطهیر را بیان و مشخص خواهیم کرد که این آیه مبارکه بر خصوص آنان تطبیق میکند، بدون این که بخواهیم ظهور سیاق را از بین ببریم، بلکه سیاق آیه هم به صورت قوی و کاملاً آشکاری این مطلب را تقویت و تأیید میکند.
سپس به دلایلی اشارهمیکنیم که دیگران در تأیید اقوال خویش آوردهاند، مانند کاری که در فصل اوّل کردیم.
● منابع حدیث کساء حدیث کساء، متون فراوانی از طریق بسیاری از صحابه و تابعین دارد.
تمام این متون میرساند که رسو خدا(ص) پارچهای به دست گرفت و علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را زیر آن برد و فرمود: إِنَّما یُرِیْدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ ویُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیْراً.
بعضی از روایات میگوید: پیامبر(ص) برای پاکیزگی آنان دعا فرمود.(۹) این همه تأکید چرا؟
ملاحظه میشود که رسول خدا(ص) اصرار شدیدی بر این مسأله داشت و تلاش کرد تا هرچه بیشتر به ثبوت، تأکید و نیز رسوخ آن در بینش مردم بپردازد.
آنگاه به زدودن هرگونه شبهه یا شک و تردیدی درباره مصادیق اهلبیتدر آیه تطهیر پرداخت و هر فرصتی را از صاحبان اغراض سیاسی و تمایلات و تعصبات جاهلی برای تحریف یا تضعیف آن گرفت.
رسولاکرم(ص) این کار را از طریق شیوه عملیای که در پیش گرفت و طرحبسیار مناسبی که پیاده کرد، اجرا نمود، چه آن حضرت(ص) مدت ششماه(۱۰) هرگاه که برای نماز از خانهاش بیرون میرفت، به حجره فاطمه۳ میآمد و میگفت: الصلاهٔ یا اهلَ الْبَیْتِ، إِنَّما یُرِیْدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً.
نماز، ای اهلبیت!
و آنگاه آیه مبارکه تطهیر را تلاوت میفرمود.
این مطلب از چندین نفر روایت شده است.
بعضی نه ماه گفتهاند.(۱۱)