دانلود تحقیق زبان فارسی

Word 358 KB 16038 29
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیش گفتار
    و انه اضحک و ابکی
    او است که می خنداند و می گریاند
    خداوند خالق هستی است.

    همه زیبایی ها آفریده اوست.

    خنده نیز اثر او است.

    تبسمی که بر لبان شماست، آیه ای از آیات او است.

    تمام عوامل شادی از او نشأت گرفته اند؛ زیرا تمام هستی از اوست.

    جهان فقط زیبایی است.

    اصلاً خلقت برابر است با زیبایی.

    آنان که دنیا را پلشتی می پندارند یا خدا را نشناخته اند یا منظورشان دنیای بی خداست.

    دنیا، آیه خدا است.

    مگر آیه خدا میتواند زشت باشد؟!

    آیه یعنی نشانه خدائوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.


    «ان الله جمیل و یحب الجمال »
    شادی چیست؟

    آیا تاکنون از شما پرسیده اند: محبت چیست؟

    عشق چیست؟

    خوشبختی چیست؟


    سؤال ها ، این قدر ملموس اند که انگار پرسیدن ندارند.

    با این حال، صدها پاسخ از سوی دانشمندان به این سؤال ها داده شده است.

    شادی از اینگونه پرسش ها است.

    هر انسانی، شادی را تجربه نموده است.

    شادی مانند تنفس، غذا خوردن، حرف زدن و گریستن، از ضروری ترین نیازهای حیات انسانی است؛ گر چه برخی انسانها در استفاده از آنها دچار مشکلات می شوند.

    شادی، واکنش انسان در برابر «بیرون» است.

    اگر بیرون نباشد، شادی معنا ندارد؛ همانگونه که عشق ورزیدن و دوست یابی معنا ندارد.

    همه انسانها از برخی رخدادهای بیرونی، شاد می شوند و از برخی ناراحت.

    نمی توان شادی را عین «لذت» دانست.

    گاه بین این دو تمایز وجود دارد.

    برخی لذتها شادی آورند و برخی شادیها موجب لذت اند.

    روح نیز خسته می شود گاهی تن شاداب است و روح خسته.

    گاهی به عکس است؛ تن، خسته است و روح شاد.

    برخی، بدنی سالم دارند؛ اما روحی افسرده را حمل می کنند.

    برخی نیز تنی رنجور دارند، ولی روحی با نشاط به زندگی بخشیده اند، آیا ندیده اید کشاورزی را که پس از رنج نشا در شالیزار، با لبخندی به زیبایی آن چه نظاره می کند روان خویش را آرام می سازد؟
    گاهی جسم و روح، هر دو خسته اند.

    این جاست که پای استراحت روح به میان می آید.

    هنگامه خستگی روح و روان، باید سراغ حکمتهای شادی آور رفت؛ همان گونه که امام علی،‌علیه السلام فرمود :
    «ان هذه القلوب تمل کما تمل الا بدان فابتغوا لها طرائف الحکمه »
    انسان باید در همه کارهای خود تعادل را برقرار سازد.

    کار زیاد، بدن را خسته می کند و روح را در فشار قرار می دهد.

    لذتهای حلال در اینگونه لحظات، فریاد رس هر انسان باورمند به آخرت است.

    برخی، تن خسته خویش را با هر خوشی، به کامیابی می رسانند؛ اما دین باوران تنها از لذتهای حلال برای سامان بخشی به قلبهای خسته و رهایی از بند مشکلات استفاده می کنند.
    برخی فقط در اندیشه ثروت اند و برخی فقط در اندیشه راز و نیاز با خدا.

    برخی از هر دو چشم پوشیده اند.

    شماری اندک نیز به دنبال هر دو هستند.

    شماری هم علاوه بر آن دو، لذتهای حلال را به سفره زندگی خویش اضافه کرده اند.
    پیشوای پرهیزکاران، امام علی »علیه السلام« فرمود :
    «للمون ثلاث ساعات: فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یرم معاشه و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل »
    «مومن،‌زندگی خود را در هر شبانه روز به سه بخش تقسیم می کند: بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای کسب حلال و بخشی برای لذتهای حلال و روا»
    انبساط و انقباض ماده را در کتابهای درسی خوانده اید.

    مواد بر اثر گرما، منبسط می شوند و بر اثر سرما، منقبض.

    گرما مولکولهای مواد را از یکدیگر جدا می سازد و سرما آنها را به یکدیگر نزدیک.

    از این رو، مواد بر اثر گرما حجم بیشتری پیدا می کنند و بر اثر سرما حجم کمتری.
    آیا روح هم انبساط و انقباض دارد؟

    آری، روح ها هم گاه منبسط و منقبض می شوند.

    در برخی حالات، ظرف روح چنان تنگ می شود که هیچ ذره ای را پذیرا نمی شود، چه رسد به محبت نیایش.

    گاه برخی روح ها چنان گسترده می شوند که پذیرای تمام نیکی ها می گردند.
    آیا تاکنون دیده اید افرادی را که تاب تحمل خویش را هم ندارند؛ چه رسد به دیگران؟

    حتما شنیده اید یا خوانده اید که جوانی بر اثر شکست در امتحانات کنکور،‌خواستگاری، ازدواج ، مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه اش، ورشکستگی و … خود کشی کرده است!

    آنان که تاب تحمل «خود» را ندارند، به «خود»کشی متوسل می شوند.

    پایان راه انقباض روح، خودکشی است.

    برخی در میانه این راه قرار دارند.

    بیاییم برگردیم و روح خویش را منبسط کنیم.

    راههای انبساط روح، فراوان است.

    یکی از این راهها شادمانی است.


    امام علی »علیه السلام« فرمود:
    «السرور یبسط النفس»
    شادی، سبب انبساط روح است.
    شادی، انواع مختلفی دارد.

    برخی با شادی دیگران شادند و برخی با غم دیگران.

    برخی با همه شادند مرزی ندارند، حلال و حرام نمی شناسند،‌شادی را هر چه باشد می پسندند،‌شادی با هر که و هر چه برایشان گوارا است؛ می گویند شادی، شادی است، خوراک روح است، انبساط روح است، اساس زندگی است، هر چه باشد.

    اینان به عمق شادی راه پیدا نکرده‌اند، گمان می کنند روح خویش را انبساط داده اند.

    زندگی زیباست؛ اما زندگی.

    برخی مرده اند و لذت می برند.

    آنان که با تمسخر و اذیت و آزار دیگران شادند، روح شادی را نیافته‌اند؛ تنها علامت لبخند بر لب دارند؛ مرده ای خنده بر لب اند.
    برخی آدمها برکه ای اند، برخی اقیانوسی، آنان که شادی را به هر قیمتی می خواهند مانند ماهیان گرفتار در برکه ای خردند و آنان که شادی های ناب را می جویند ماهیانی‌اند که در اقیانوس عشق صفا می کنند.

    برخی خیال می کنند که در اقیانوس اند، توهم می کنند چنین اند.

    بر فرض بپذیریم اقیانوسی اند، اما دریغ که اقیانوسی به عمق برکه دارند که گاه هوای نفس کشیدن نیز ندارند.
    بیاییم شادی های روا را فراموش نکنیم.

    بیاییم از پیشرفت دیگران خوشحال شویم و از بیماری شان ناراحت.

    از شکست دیگران نخندیم و بر پیروزی شان نگرییم.

    شادی‌هایی روح را گسترده می کنند که پاک باشند.

    مگر شادی هم پاک و ناپاک دارد؟

    آری، شادیهای حرام، ناپاک اند و شادی هال حلال ، پاک.
    چرا برخی از رنج دیگران لذت می برند و از لذت دیگران در رنج اند؟

    رمز و راز این مسئله در چیست؟

    یک کلام، ظرفیت روح ها متفاوت است.

    برخی دور روح خویش پرچین کشیده‌اند و جز خود پرچین نشینی ندارند.

    برخی نیز پرچین ها را شکسته، هر درنده ای را به درون خویش راه می دهند، برخی نیز که اندک اند پرچینی دارند که تنها خدا را به داخل آن راه داده اند.

    مرحبا به این افراد.

    اینان روح آسمانی دارند و در اقیانوسی به عمق بی‌نهایت شنا می کنند.
    شادی های روا، اندک نیستند؛ گر چه برخی گمان می کند مسجد و حسینیه و دین فقط راه گریه را نشانه رفته اند!

    هزاران گونه می توان شادی کرد و ثواب برد.

    بهشت، پاداش کارهای نیک است؛ گریه از ترس قیامت یا شاد کردن یتیمی گرسنه.

    گریه در عزای امام حسین »علیه السلام« ثواب دارد، نشاندن لبخندی بر لب همسر نیز ثواب دارد.

    بهشت تنها در گرو گریه نیست.

    مگر ثواب شادی های حلال را نشنیده یا نخوانده اید؟!

    بیاییم گرد گناه نگردیم، آب را گل نکنیم، چشمهایمان را بشوییم و جور دیگر بنگریم .

    بیاییم باورهای مان بازشناسی کنیم.
    شادی های روا، اندک نیستند؛ گر چه برخی گمان می کند مسجد و حسینیه و دین فقط راه گریه را نشانه رفته اند!

    گریه در عزای امام حسین »علیه السلام« ثواب دارد، نشاندن لبخندی بر لب همسر نیز ثواب دارد.

    بیاییم باورهای مان بازشناسی کنیم.

    گاه بر اثر مشکلات زندگی، روح ها گرفته می شوند.

    شادی باعث باز شدن روح هاست.

    لبخندزدن به سیمای شوهر، شادی حلال و ثواب آور است، روح را زنده می کند.

    تشویق دیگران، شادی آور است.

    مسافرت سبب شادی است.

    راههای حلال برای بدست آوردن شادی فراوان است.

    شادی های پاک سبب گسترش روح می شود، روح را از گرفتگی نجات می دهد و نشاط عبادت به آدمی می بخشد.

    شادی های ناپاک گر چه لحظه های روان نا آرام را آرام می سازند ولی عوارض زیان باری برای روح آدمی دارند؛ همانگونه که خوردن شیرینی برای بیماری که قند خونش بالاست لحظه ای شادی آفرین است و سرانجام مرگ آوری در پی دارد.

    شادی از طریق گناه، لحظه ای کام را سیراب می سازد؛ اما دریغ از فردای آن، پیامدهای گناه را در دنیا و آخرت بنگرید.

    چه بسا پولهای حرامی که خرج بیمارستان می شوند.

    چه بسا حرامهایی که در آخرت به آتش تبدیل و به حلقوم گناهکار ریخته می شوند.

    شادی را پاس بداریم.

    خدای شادی آفرین را حرمت نهیم؛ همان خدایی که زن را آفرید تا مرد آرام گیرد، مرزی برای شادی ن دو در شب عروسی شان تعیین کرده است.

    برخی با این بهانه که شب عروسی فقط یک شب است، هر گناهی را در آن روا می دانند؛ حتی رقصیدن زنان و مردان نیمه برهنه و نامحرم را.

    نمی گوییم در شب عروسی نباید جشن گرفت، بلکه می گوییم باید شادی کرد، ولی به چه قیمتی؟!

    برخی همه شادی ها را حق انسان می داند و اصلا مرزی برای شادی نمی شناسند.

    اذیت و آزار دیگران، ضرر رساندن به جسم و روح خود، حلال و حرام،‌رعایت قانون و شرح، آثار سوء برخی شادی ها و غیره را اصلاً باور ندارند.

    در نگاه آنان، با گناه نیز میتوان شاد بود، با هر ناحقی می توان شاد بود؛ زیرا شادی، حق و ناحق و حلال و حرام نمی‌شناسد.

    سرانجام شادی با گناه، دوزخ است.

    قرآن درباره یکی از علت های گرفتاری دوزخیان می فرماید: «ذلکم بما کنتم تفرحون فی الارض بغیر الحق» این بدان علت است که به ناحق در روی زمین شادی کردید.

    نگاه نخست به شادی در اسلام در نگاه نخست به شادی در اسلام با دو رویکرد کاملاً متفاوت با هم روبرو می شویم؛ از یک سو شادی نکوهیده و از سوی دیگر مدح شده است.

    اکنون هر دو دسته آیات و روایات را در نکوهش و مدح شادی می آوریم، سپس به جمع بندی آنها می پردازیم.

    الف : شادی های نکوهیده خداوند در قرآن کریم می فرماید: «هیچ مصیبتی، نه در زمین و نه در جانهایتان، نرسد مگر آن که پیش از آن که آن را پدید آوریم در لوح محفوظ است.

    این برخدا آسان است، تا بر آن چه از دست شما رفته، اندوهگین نشوید و به آن چه به شما داده، شادمانی نکنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.

    آخر آیه والله لا حیب کل مختار فخور نشانگر آن است که اسلام با شادی برخاسته از خودپسندی و فخرفروشی مخالف است، نه همه شادیها.

    در برخی از روایات نیز از عوامل شادی آفرین مانند شوخی، نهی شده است.

    در شماری از روایات، خنده و شوخی، سبب بی محبتی، هلاکت، نابودی ارزش انسان، نابودی قلب، عدم دست یافتن به ایمان صریح، کینه ،‌نابودی عقل، زبونی، دشمنی،‌از بین رفتن نور ایمان، کمرنگ شدن جوانمردی و مردانگی، از بین رفتن هیبت مرد و جسارت دیگران برای توهین و نشانه نادانی و کم خردی دانسته شده است.

    در روایت آمده است: حضرت محمد (ص) به امام علی »علیه السلام« فرمود: یا علی!

    لا تمزح فیذهب بهاؤک علی، شوخی نکن تا سبب شود ارزش تو از بین برود.

    آخر روایت فیذهب بهاوک نشانگر آن است که اسلام با شوخی های از بین برنده ارزش افراد مخالف است، نه همه شوخی ها.

    ب : شادی های ستایش شده خداوند در قرآن می فرماید: و انه اضحک و ابکی اوست که می خنداند و می گریاند نیز می فرماید: قل بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون بگو به فضل خدا و به رحمتش، به اینها باید شاد شوند، این از هر چه جمع می کنند بهتر است.

    نیز می فرماید: فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سروراً پس خدا آنان را از شر آن روز حفظ کرد و خوشرویی و خوشحالی به آنان داد.

    نیز می فرماید: و ینقلب الی أهله مسروراً و خوشحال نزد خانواده اش باز می گردد.

    روایات فراوانی در مدح شادی وجود دارد از جمله : امام علی »علیه السلام« می فرماید: شادی، انبساط خاطر و نشاط می ورد و غم گرفتگی خاطر و دلگیری نیز فرمود: کسی که شادی اش کم باشد، آسایش او در مردن است.

    امام صادق »علیه السلام« فرمود : شادی سه خصلت است : وفاداری، رعایت حقوق و ایستادگی در برابر سختی های زمانه امام علی »علیه السلام« فرمود: اوقات شادی ، غنیمت است.

    ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن می گوید: پس از سخن رسول خدا (ص) از هیچ سخنی به اندازه این سخن علی »علیه السلام« بهره مند نشده ام: اما بعد، آدمی گاه برای دست یافتن به چیزی شاد می شود که در هر حال به آن می رسد و برای نرسیدن به چیزی اندوهگین می شود که هرگز به آن نمی رسد.

    پس شادی تو در جایی باشد که به امری از امور آخرتت دست یابی و اندوهت آن جا باشد که امری از امور آن را از دست دهی.

    امام علی »علیه السلام« فرمود : شادی تو بیشتر به خاطر کار خیری باشد که انجام داده ای و اندوهت بیشتر برای کار خیری که از دست داده ای.

    نیز فرمود : شادی مؤمن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش آنگاه که گناه کند.

    نیز فرمود : ریشه خرد، توانمندی است و میوه آن ، شادی.

    نیز فرمود : سوگند به آن که همه آواها را می شنود، هیچ کس دلی را شادمان نسازد مگر آنکه خداوند از آن شادمانی لطفی بیافریند و بدان گاه که گرفتاری و مصیبتی بدو رسد آن لطف هم چون آبی که در نشیب روان گردد به سوی آن مصیبت و گرفتاری سرازیر شود و آن را از وی دور گرداند، هم چنان که شتر غریبه از میان رمه شتران رانده می شود.

    امام صادق »علیه السلام« فرمود : هر که به فریاد برادر مؤمن غمزده و تنگدستش برسد و اندوهش را بزداید و در روا شدن حاجتش او را کمک کند به خاطر این کار نزد خداوند هفتاد و دو رحمت الهی منظور شود که یکی از آنها را در همین دنیا برای بهبود وضع معیشتش به او دهد و هفتاد و یک رحمت دیگر را برای هول و هراس های روز قیامتش ذخیره کند.

    حضرت محمد (ص) فرمود : همانا در بهشت، سرایی است به نام خانه شادمانی که تنها کسانی به آن در آیند که یتیمان مؤمنان را شاد کنند.

    نیز فرمود : همانا در بهشت سرایی است که تنها کسانی به آن درآیند که کودکان را شاد کنند.

    نیز فرمود : هر که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده است و هر که مرا شاد کند از خداوند زنهاری گرفته باشد و هر که از خدا زنهار گیرد روز قیامت در امان است.

    امام صادق »علیه السلام« فرمود: هیچ یک از شما فکر نکند که اگر مؤمنی را شاد کند فقط او را شادمان ساخته، بلکه به خدا قسم ما را شاد کرده، بلکه به خدا قسم رسول خدا را شاد کرده است.

    نیز فرمود : به خدا سوگند، هر گاه حاجت مؤمن برآورده شود، از برآورده شدن آن، رسول خدا (ص) شادتر گردد تا خود آن مؤمن.

    هر که مؤمنی را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که مرا شاد کند خدا را شاد کرده است.

    امام صادق »علیه السلام« فرمود :هر مسلمانی که به مسلمانی برخورد کند و او را شاد سازد خدای عز و جل او را شاد گرداند.

    نیز فرمود : هر که به مؤمنی شادی رساند، به رسول خدا شادی رسانده است و هر که به رسول خدا شادی رساند، به خدا شادی رسانده است و چنین است هر که به مؤمنی اندوهی رساند.

    در روایت آمده است: مردی از هل ری می گوید: یکی از دبیران یحیی بن خالد فرمانروای با شد.

    من مقداری بدهکار بودم و او آنها را از من مطالبه کرد.

    به من گفته شد که او خود را به این مذهب منتسب کرده است.

    من تصمیم گرفتم به سوی خدای تعالی بگریزم.

    حج رفتم و خدمت سرور صابرم موسی بن جعفر »علیه السلام« مشرف شدم و از وضعیت خود نزد آن بزرگوار درد دل کردم.

    آن حضرت نوشته ای همراهم کرد که در آن نوشته شده بود: به نام خداوند بخشنده مهربان.

    بدان که زیر عرش خدا سایه ای است که تنها آن کس در آن بیارمد که به برادرش نیکی کند، یا غمی از او بزداید، یا دلش را شاد گرداند و این شخص برادر توست، والسلام.

    او می گوید: از حج برگشتم...

    و نامه آن حضرت را به او دادم.

    او ایستاد و آن را بوسید و خواند.

    سپس دستور داد اموال و جامه های او را آوردند و آنها را میان من و خودش دینار دینار و درهم درهم و قطعه قطعه لباس تقسیم کرد و آن چه را که قابل تقسیم نبود پولش را به من داد.

    آنگاه دیوان را خواست و هر چه به نام من ثبت بود حذف کرد و گواهی عدم بدهکاری به من داد.

    من با او خداحافظی کردم و رفتم.

    با خودم گفتم : نمی توانم خوبی این مرد را جبران کنم؛ مگر آن که در سال آینده به حج روم و برایش دعا کنم و حضرت صابر را ملاقات نمایم و رفتار آن مرد را به عرض ایشان برسانم.

    این کار را کردم و سرور صابرم »علیه السلام« را دیدار کردم و همانطور که ماجرا را برای ایشان تعریف می کردم، چهره آن حضرت از شادی می شکفت.

    عرض کردم: سرورم!

    ایا این کار شما را خوشحال کرد؟

    فرمود: آری به خدا قسم، مرا خوشحال کرده و امیرالمؤمنین »علیه السلام« را نیز شاد کرده.

    به خدا قسم، جدم رسول خدا را شاد کرده، به خدا قسم که خدای تعالی را شاد کرده است.

    امام رضا »علیه السلام« فرمود : هر که گره از کار مؤمنی بگشاید خداوند در روز قیامت گره غم از دل او بگشاید.

    حضرت محمد (ص) فرمود: هر که اندوهی از اندوههای دنیا را از برادر مؤمن خود بزداید، خداوند هفتاد اندوه از اندوههای آخرت را از او بزداید.

    امام رضا »علیه السلام« فرمود: هر که غمی از غمهای دنیا را از دل مؤمنی برطرف سازد خداوند غمی از غمهای آخرت را از دلش بزداید.

    امام صادق »علیه السلام« فرمود:هر که غمی از مؤمنی بزداید، خداوند اندوههای آخرت را از او برطرف سازد و از گورش خنک دل بیرون آید.

    نیز فرمود:هنگامی که خداوند، مؤمن را از گورش درآورد تمثالی با او خارج شود که در جلوی او راه میرود و هر گاه مؤمن یکی از صحنه های هراس انگیز روز قیامت را ببیند آن تمثال به او می گوید: نترس و غم به خود راه مده .

    مومن به او می گوید تو کیستی؟

    تمثال می گوید: من همان شادی و سروری هستم که به برادر مؤمنت رساندی.

    نیز فرمود: هر مؤمنی که گرفتاری مؤمن تنگدستی را رفع کند، خداوند حوائج او را در دنیا و آخرت آسان (و برآورده ) سازد.

    شادمانی از دیدگاه دانشمندان لقمان حکیم : هیچ مالی چون تندرستی نیست و هی نعمتی چون دلخوشی و شاد زیستن.

    ارسطو: شادمانی عبارت است از پروراندن و نشو و نما دادن عالی ترین صفات و خصایص انسانی شکسپیر : شادمانی در خانه ای است که مهر و محبت در آن مسکن دارد.

    بودا : اشک های دیگران را به نگاههای پر از شادی تبدیل کردن، بهترین خوشبختی هاست.

    کنفسیوس : سه شادی مایه خوشبختی و سه شادی دیگر مایه بدختی است : شادی از تسلط بر نفس به وسیله تربیت و هنر؛ شادی از گفتگو درباره فضایل دیگران و شادی از دوست داشتن دوستان لایق و نیک سیرت مایه نیک بختی بوده، سودبخش است؛ اما شادی از مال و جاه و شادی از تنبلی و سرگردانی و شادی از شکم پرستی زیان بار بوده، مایه بدبختی است.

    آندره گیدک : انسان به وسیله برآوردن تمایلات خود نمی تواند به نشاط و شادمانی برسد، بلکه در صورتی میتواند به آن سرچشمه راه یابد که پای بر تمایلات بگذارد.

    پوشه : جهان ایینه ای است که شما را آن گونه که هستید جلوه می دهد؛ اگر بخندید، خندانتان می‌نماید و اگر با چهره ناخوش بدان بنگرید، او نیز چهره خود را عبوس و اندوهگین می سازد.

    به گوش دل بخوانید که همیشه از شادی دیگران شاد می شوید.

    گزارش جهان هر چه باشد، تو همیشه خندان باش تا جهانت خندان نماید.

    اسمایلز :دنیا متعلق به کسانی است که از آن استفاده کرده و لذت می برند و مردم مسرور و شادمان صاحبان و مالکان حقیقی آن به شمار می روند.

    دیل کارنگی :افتادید، بسیار خوب، چه خواهد شد؟

    با چهره بشاش برخیزید، در افتادن ضرری متصور نیست، بدبختی در عجز و درماندگی است.

    بوریس ساخالوف :نشاط و شادمانی درمانی است که طبیعت به رایگان برای مداوای ما در اختیارمان گذارده است.

    دکتر جانسون:سرور خوشحالی یا حزن و ملامت شخص بسته به میل و اراده خود اوست.

    دیکنز : هر قدر می توانی شاد زندگی کن و هرگز فکر بیهوده به مغز راه نده؛ چون سلامتی تباه می شود.

    آناتول فرانس :خنده طبیعی، فریاد موتور نیرومند بدن است...

    بهترین اسلحه جنگ با زندگی است.

    وینه :اندوه، مرگ روح است و خنده و شادی، زندگی و حیات آن.

    حافظ : با دل خونین لب خونین بیاور همچو جام نی گرت زخمی رسد چون جنگ آیی در خروش نظامی : جهان غم نیرزد به شادی گرای نه از بهر غم کرده اند این سرای جهان از پی شادی و دلخوشی است نه از بهر بیداد محنت کشی است نباید به خود بر ستم داشتن نباید به خود درد و غم داشتن بیا تا نشینیم و شادی کنیم دمی در جهان یک قبادی کنیم دلی را که سرمایه زندگی است به تلخی سپردن نه فرخندگی است.

    پاداش شادی آفرینان در رفتار انسانها، تساوی در کیفر و پاداش، اصلی پایدار از آغاز خلفت تا کنون بوده است.

    نظام قضایی ادیان آسمانی نیز بر اساس این اصل، کیفرها را مقرر کرده است.

    چشم در برابر چشم، آیین قضایی یهود، مسیحیت و اسلام است.

    اما کیفر در سرای دیگر حسابی دیگر دارد از این رو، کیفر برخی گناهان در آخرت چنان است که فاصله بین بی نهایت منفی تا بی نهایت مثبت را به تصویر می کشد چرا ؟

    شاید یک دلیلش، عامل بازدارندگی باشد.

    یعنی همان عاملی که برای کیفرهای دنیوی بیان می شود.

    عامل دیگر این است که دنیا تاب کیفر را ندارد.

    به عبارت دیگر، کیفر هر گناهی فقط در آخرت ادا می شود.

    دلیل دیگر این است که انسان آفریده شده تا در دنیا عمل کند و در آخرت، کیفر و پاداش ببیند.

    نظام پاداش های الهی در دنیا و آخرت نیز اینگونه است؛ یعنی اصل تساوی بر آن حاکم نیست.

    چرا؟

    دلایل مختلفی برای این مسئله وجود دارد.

    محدودیت دنیا، نخستین عامل است دنیا نمی تواند پاداش برخی نیکی ها را بدهد به عنوان مثال، پاداش مادر را در این دنیا کدام فرزند می تواند ادا نماید؟!

    بنابراین حصار دنیا و بی کرانگی آخرت، از عوامل تفاوت در نظام پاداش های الهی است.

    دلیل دیگر، تفاوتهای بنیادین اعمال انسانها است.

    معمولاً نظام کمیت بر اعمال انسانها حاکم است؛ از جمله در سزادهی آنان.

    با یک مثال، به تبیین موضوع می‌پردازیم.

    فرض کنید شما در کویری سوزان گرفتار شده اید و هر لحظه بیم آن میرود که از تشنگی بمیرید.

    در این زمان، فردی از راه برسد و با یک قمقمه آب شما را از مرگ نجات دهد حال پاداش او چه خواهد بود؟

    آیا شما اگر او را به شهر خود دعوت کنید و یک قمقمه آب به او بدهید پاداش او را داده اید؟

    اگر هزاران قمقمه آب هم به او بدهید، پاداش او را نداده اید.

    اگر دهها میلیون تومان هم به او بدهید باز هم نتوانسته اید عمل او را جبران نمایید؛ زیرا او شما را از مرگ نجات داد و شما اندکی از دارایی خود را به او داده اید.

    اصلا هر پاداشی به او بدهید، برابر با عمل او نخواهد بود؛ جز اینکه او را از مرگ نجات دهید، راه دیگری برای جبران نیکی او ندارید.

    سیطره کمیت بر اکثر رفتارهای انسانها حاکم است.

    با این حال، همواره انسانها به تفاوت بنیادین در چگونگی رفتارها اهمیت داده اند.

    با یک مثال، به تبیین موضوع می پردازیم.

    فرض کنید زلزله ای در شهرستانی رخ داده و انسانهایی را بی خانمان نموده است.

    معمولا انسان ها در چنین مواقعی به کمک یکدیگر می شتابند.

    ممکن است فردی که تمام دارایی اش دو میلیون تومان است، یک میلیون تومان به زلزله زده ها کمک کند.

    فرد دیگری که میلیاردر است نیز یک میلیون تومان به آنان کمک می کند.

    هر دو به یک اندازه کمک کرده‌اند؛ اما یک نفر نیمی از دارایی خود را داده و دیگری آن را.

    آیا هر دو به یک اندازه ایثار کرده اند؟

    بدیهی است که همه انسانها بین این دو ایثار فرق می‌گذارند.

    انگیزه های انسانها در رفتارهایشان نیز بسیار مهم است.

    فرض کنید در شهر شما افراد محرومی در محله ای زندگی می کنند که نیاز شدید به کمک مالی دارند.

    در این هنگام دو نفر به یاری آنان می ایند.

    یکی پنهانی، نیمه های شب، غذا برای آنان می برد و دیگری، در حضور عکاسان و خبرنگاران.

    آیا عمل این دو نفر را می توان برابر دانست؟!

    یکی به انگیزه رضای خدا به محرومان کمک می کند و دیگری به انگیزه ریا و خودنمایی بنابراین نمی توان در این دنیا، پاداش همه نیکی ها را داد.

    برخی نیکی ها فقط در آخرت پاداش داده می شوند.

    شاد کردن بندگان مؤمن خدا از این دست نیکی ها است.

    از این رو، در روایت آمده است: خدا به داود »علیه السلام« وحی کرد : بنده ای از بندگانم عمل نیکی برایم می آورد و من بهشت را ارزانی او می کنم.

    داود »علیه السلام« گفت: خدایا آن عمل نیک چیست؟

    خدا گفت : شاد کردن بنده مومن من ، گر چه با دادن یک دانه خرما باشد.

    هنگامه های شادی 1- پیروی از پروردگار «سرورالمؤمن بطاعه ربه» شادی مؤمن به پیروی از پروردگارش است.

    2- پذیرفته شدن نماز و روزه امام علی »علیه السلام« به مناسبت عید فطر فرمود : «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه» این عید، عید کسی است که خداوند روزه و نمازش را پذیرفته است.

    3- ترک گناه امام علی »علیه السلام« فرمود : کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید هر روزی که در آن نافرمانی خدا نشود، عید است.

    4- انجام کارهای خیر امام علی »علیه السلام« فرمود : شادی ات را برای کارهای خیری که برای آخرت فرستاده ای زیاد کن.

    در روایت آمده است: مردی با خوشحالی نزد امام جواد »علیه السلام« آمد.

    امام جواد »علیه السلام« از او پرسید: علت خوشحالی‌ات چیست؟

    او جواب داد: از پدرت شنیدم که فرمود: بهترین روزی که سزاست بنده خدا شاد باشد، روزی است که در آن توفیق یافته است خدمتی به برادر مومن خود بکند.

    من امروز توانستم به ده نفر از برادرانم که نیازمند بودند کمک نمایم.

    از این رو خوشحالم.

    امام جواد »علیه السلام« فرمود به جانم سوگند تو سزاوار این خوشحالی هستی.

    5- وفاداری امام صادق »علیه السلام« فرمود : شادی در سه خصلت است : وفاداری و ...

    6- احترام به حقوق دیگران امام صادق »علیه السلام« فرمود : شادی در سه خصلت است … و احترام به حقوق دیگران.

    7- مقاومت در برابر سختی ها امام صادق »علیه السلام« فرمود : «شادی در سه خصلت است: ...

    و مقاومت در برابر سختی ها» 8- احیای حق امام علی »علیه السلام« فرمود : شادی تو باید برای احیای حق ...

    باشد 9- نابودی باطل امام علی »علیه السلام« فرمود : شادی تو باید برای نابودی باطل باشد.

    10- بخشیده شدن گناهان امام علی »علیه السلام« فرمود: عید برای کسی است که بداند گناهانش بخشیده شده است.

    11- انجام کار برای آخرت امام علی »علیه السلام« فرمود : شادی ات برای کارهایی باشد که برای آخرت خود انجام داده ای.

    12- دیدار حضرت محمد (ص) به امام علی »علیه السلام« فرمود: علی!

    مؤمن در دنیا سه جا باید خوشحال باشد: دیدار برادران و ...

    13- افطار حضرت محمد (ص) به امام علی»علیه السلام« فرمود: علی!

    مؤمن در دنیا در سه هنگام باید خوشحال باشد : ...

    و افطار روزه.

    14- شب زنده داری حضرت محمد (ص) به امام علی »علیه السلام« فرمود: ای علی !

    مؤمن در دنیا در سه جا باید خوشحال باشد: ...

    و شب زنده داری در پایان شب 15- ارتباط با خدا امام صادق »علیه السلام« فرمود: خدا به حضرت داود »علیه السلام« وحی کرد: داود!

    به وسیله ارتباط با من ، شادی کن و از یاد من لذت ببر.

    شادی در سیره پیامبر و امامان معصوم »علیه السلام« پیامبر اسلام (ص) پیامبر مهربانی است.

    سیره آن حضرت، نشانگر عشق او به مردم است.

    حضرت محمد (ص) غم ها را از دلها می زدود و مهربانی در دلها می کاشت.

    او نسیم محبت در بیابانهای جاهلیت بود.

    در روایت آمده است : مومن شوخ و زنده دل است و منافق سخت و غضبناک نیز فرمود: همانا من شوخی می کنم و اهل مزاح هستم اما حرف باطل و بیهوده نمی گویم.

    در روایت آمده است: روزی مردی خدمت پیامبر (ص) آمد و هدیه ای به آن حضرت تقدیم کرد؛ اما هنگام رفتن به آن حضرت گفت: پول هدیه مرا بده!

    رسول خدا خندید و از آن روز هرگاه اندوهگین می شد می فرمود: «کجاست آن اعرابی؟

    ای کاش الان نزد ما بود و ما را می خندانید.» پیرزنی خدمت آن حضرت آمد عرض کرد : یا رسول الله!

    دعا کنید من وارد بهشت شوم.

    پیامبر اسلام (ص) فرمود: پیرزنان وارد بهشت نمی شوند!

    او به شدت اندهگین شد؛ اما آن حضرت به وی فرمود : تو در آن روز پیر نخواهی بود؛ بلکه با اراده الهی، بار دیگر جوان و به صورت دوشیزه خواهی شد.

    دیگر معصومان »علیه السلام« نیز چنین شیوه ای داشته اند؛ به گونه ای که گاه مورد انتقاد سخت دلان و سست عنصران در عرصه دین باوری قرار می گرفتند.

    امام صادق »علیه السلام« به یونس شیبانی، از اصحاب خود فرمود: شوخی شما اصحاب، با یکدیگر چقدر است؟

    او گفت : اندک امام فرمود : «اینگونه نباشید.

    شوخ بودن از حسن خلق است.

    همانا بدین وسیله شادی در قلب برادر خود داخل می کنید؛ همانگونه که رسول خدا (ص) اهل شوخی بود تا شادی در قلب اصحاب وارد کند.» در سخنان پیشوایان معصوم »علیه السلام« شاد کردن مومن از با فضیلت ترین کارها دانسته شده است.

    نه تنها معصومان خود چنین روشی داشتند بلکه دیگران را نیز به آن تشویق می کردند.

    در سخنان معصومان »علیه السلام« شوخی دین باوران، «عبادت» و خنده آنان «تسبیح الهی» بیان گردیده و برای کسی که مسلمانی را شادمان سازد پاداش فراوانی نوید داده شده است.

    در روایت، سیمای مومنان، این گونه توصیف گردیده است : «چهره آنان نوعی گشایش، انبساط و روشنی دارد و قلب شان لبریز از شادی و شور و شعف است.

    امام علی ، امام حسین و امام کاظم »علیه السلام« مؤمنان را به شتاب در شادمانی دنیا و آخرت دعوت کرده اند.

    امام صادق »علیه السلام« عید را این چنین توصیف می کند : همانا این روز ، روز عید فرح و شادمانی است.

  • فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    پیش گفتار 1
    نگاه نخست به شادی در اسلام 8
    الف : شادی های نکوهیده 8
    ب : شادی های ستایش شده 9
    شادمانی از دیدگاه دانشمندان 16
    پاداش شادی آفرینان 19
    هنگامه های شادی 22
    شادی در سیره پیامبر و امامان معصوم »علیه السلام« 25
    مهمترین عوامل شادی 37
    شادی های ناروا 46
    آثار شادی های ناروا 51
    موانع شادی 53
    منابع و مآخذ 58

زبان صورت واحدي ندارد زيرا امري است اجتماعي ، و وسيله ي برقراري ارتباط و جامعه از جنبه هاي سياسي و مذهب و آداب و رسوم و ... تغيير مي کند تحول حاصل شده به ضرورت نيازهاي آن جامعه را دگرگون مي سازد ، اين دگرگوني در تحول زبان تأثير دارد . اين تحولات ط

زبان فارسي درهند : از سال 369 هجري قمري ( 986 ميلادي ) يعني از زمان ورود ناصرالدين به هند تا سال 1275 هجري قمري ( 1857 ميلادي ) يعني انقراض سلطنت خاندان مغول کبير ( سلسله بابري هند از اعقاب اميرتيمور گورکان زبان فارسي ، زبان رسمي و درباري و ديواني ،

گويش‌هاي زبان فارسي بخشي از ميراث ماندگار فارسي به شمار مي‌آيد که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار مي‌گيرد و به رغم آنکه در گذر تاريخ دستخوش تغييرات گسترده قرارگرفته اما در برخي از مناطق اين گويش ها همچنان کاربرد دارد. به گزارش خبرنگار ا

تحول زبان زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد . این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد. با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص ...

تاريخ زبان فارسي زبان ايراني دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان هاي امروزي دنيا بر سه بخش است : نخست - بخش يک هجايي (يک سيلابي) و اين قسم زبانها را زبان­هاي ريشگي نامند، زيرا لغات اين زبانها تنها يک ريشه است که به اول يا آخر آن هجاهايي نيفزوده

(قسمت اول) درباره رسم الخط فارسي بسيار نوشته اند و گمان مي رود از اين پس هم بسيار بنويسند چون همراه با ورود وسايل جديد به داخل نظام سنتي حروفچيني کتابهاي فارسي، مسائل جديدي هم در باره ي شيوه ي نگارش فارسي ظهور کرده است که بايد فکري درباره ي آنها ب

زبان چيست؟ زبان بهترين وسيله اي است که انديشه ها را به هم پيوند مي دهد وآدمي به ياري آن، راز درون خويش را باز مي‌گويد و با ديگران رابطه برقرار مي کند. بدين ترتيب زبان محور تمام پيشرفت‌هاي مادي ومعنوي جهان است، اما بايد دانست که محدوده ي زبان بسي عام

آميختگي کامل زبان عربي با زبان فارسي و پيوند اين دو زبان به گونه اي است که بر کسي پوشيده نيست تا جايي که کمتر نوشته يا شعري را در زبان فارسي مي توان يافت که از واژه ها و کلمات عربي تهي باشد و براي فهميدن و درک بهتر شاهکارهاي ادبي زبان فارسي و آثار

تاریخ زبان فارسی (پارسی) 24 ماه می ‏2005‏ پارسی یا فارسی زبان مردم پارسا بود که در سالهای330 تا 550 قبل از میلاد در ایران حکومت می‎کردند این زبان به گفته محققین به گروه زبانهای هند و ایرانی تعلق دارد. زبان فارسی زبان امپراطوری فارس قرار گرفت و به طور گسترده‎ای در دوره‎های باستان از مرزهای هندوستان در شرق روسیه در شمال، سواحل جنوبی خلیج فارس تا مصر و مدیترانه در غرب به آن تکلم ...

مقدمه : زبان فارسي درهند : از سال 369 هجري قمري ( 986 ميلادي ) يعني از زمان ورود ناصرالدين به هند تا سال 1275 هجري قمري ( 1857 ميلادي ) يعني انقراض سلطنت خاندان مغول کبير ( سلسله بابري هند از اعقاب اميرتيمور گورکان زبان فارسي ، زبان رسمي و درباري و

طرح پژوهش 1-1- عنوان پژوهش ارزشیابی آزمون تعیین سطح مهارت‌ های شنوایی برای کودکان 3 و 4 ساله دچار آسیب شنوایی شدید و عمیق فارسی زبان شهر تهران. 1-2- بیان مسئله آسیب شنوایی در کودکان منجر به عوارض سوء متعددی می‌گردد که از جمله این عوارض مشکلاتی در کسب مهارت‌های شنوایی (یعنی کشف صدا، تمایز اصوات، شناسایی اصوات، درک گفتار و ...)، مشکلاتی در رشد طبیعی زبان، مشکلات عدیده گفتاری و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول