دانلود مقاله تحلیل کتابهای مجالس صوفیه

Word 1 MB 16043 202
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چکیده:

    مجلس گویی در تصوّف سابقه ای طولانی دارد و بعضی از مشایخ صوفیه به مجلس گویی و برگزاری جلسات صوفیانه معروف بوده اند؛ در واقع بسیاری از تعالیم مشایخ صوفیه از طریق مجلس گویی ها به مریدان منتقل شده است.

    پاره ای از یادداشت های مریدان را، در لابلای آثاری که دربارۀ مشایخ خود نوشته اند، می توان ملاحظه کرد؛ مانند: مجالس ابوسعید ابی الخیر، که درکتابهای «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر» و «اسرار التّوحید فی مقامات شیخ ابی سعید» نقل شده و در مورد مجالس برخی از صوفیان نیز آثار مستقلی در دست است که می توان کتاب «مجالس سبعه» از جلال الدین محمّد مولوی، و نیز کتاب «مناقب العارفین» را نام برد، که در لابلای مطالب آن روایات بسیاری از مجلس گویی مولانا آورده شده است.


    در این پژوهش، پس از بیان مبادی تحقیق، در فصل دوم، به بررسی سابقۀ وعظ در اسلام و روش های سخنوری و مجلس گویی صوفیان پرداخته می شود و انگیزۀ برگزاری این مجالس که عبارتند از ارشاد و نصیحت، معرفت گفتن، و وصیت کردن بیان می گردد؛ همچنین محل برگزاری مجالس ابوسعید که عبارت از خانقاه، مدرسه، مسجد و مزار است و مکان برگزاری مجالس او که نیشابور، مهنه، طوس، سرخس و مرو است و نیز مجالس جلال الدین محمّد مولوی که در قونیه برگزار می شده است، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و در آخر این فصل زمان برگزاری مجالس اعم از روزها و اوقات، همچنین ترتیب مجالس که هم به صورت منظم( ادواری) و هم به صورت غیر منظّم برگزار می گردیده، بررسی می شود.
    در فصل سوم، که به بررسی واعظان اختصاص یافته است، موضوعاتی از قبیل: سخنران مقیم و مدعو، هیأت ظاهری سخنران، وسیلۀ جلوس، که عبارت از منبر تخت وکرسی بوده است و طرز قرار گرفتن سخنران، نحوۀ شروع و ختم سخن که شامل قرائت قرآن، خواندن خطبۀ عربی، مناجات، صلوات و ...

    می شود و حالات درونی سخنران از قبیل قبض و بسط، ضمیرخوانی و بیخود شدن، مورد بررسی قرار می گیرد.
    در فصل چهارم، محتوای سخنان واعظان، که در برگیرندۀ موضوعاتی نظیر ارشاد مریدان، تفسیرِ قرآن و احادیث، تبلیغ شریعت، فرمان دادن، کرامت، درخواست بخشش، وصیّت کردن، شرح مسائل عرفانی و ...

    است، بحث می شود؛ همچنین زینت های سخنوری، مانند: آیات قرآن، احادیث، اقوال بزرگان، اشعار فارسی عربی، ضرب المثل ها، حکایات عامیانه، و حکایات انبیاء و اولیاء مورد بررسی قرار می گیرد و در آخر این فصل زبان مجالس که شامل: زبان خطابه و محاوره است، و همچنین واژگان و ترکیبات به کار برده شده در این مجالس و ایجاز و اطناب کلام مطرح می گردد.
    در فصل پنجم، به بررسی مستمعانِ این گونه مجالس و طرز قرار گرفتن، تعداد حاضران، شهرهای مستمعان، گروه های اجتماعی، گروههای سنّی اعمّ از نوجوانان، جوانان، کهنسالان، و نیز جنسیّت مستمعان از نظر مرد و زن بودن می پردازد و به وضعیّت حاضران که عبارت است از شنونده، سؤال کننده و درخواست کننده و همچنین، یادداشت برداری مستمعان، و حضور مخالفان و معاندان در مجالس، و سرانجام به تحوّل درونی شنوندگان پرداخته می شود.
    در فصل ششم نیز نتایج حاصل از بحث بیان می گردد.
    در فصل ششم نیز نتایج حاصل از بحث بیان می گردد.

    کلمات کلیدی: نثر فارسی ، مجلس گویی، ابوسعید ابی الخیر، مولوی، تصوّف.

    فهرست مطالب عنوان صفحه پیشگفتار أ فصل اول: مبادی تحقیق شرح پایان نامه 2 الف)تعریف موضوع 2 ب) سابقه تحقیق 3 ج) کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی) 4 د) سؤالات پژوهشی 4 هـ) روش تحقیق 4 فصل دوم: آیین وعظ 2-1 تاریخ وعظ در اسلام 6 2-2 روش های سخنوری و وعظ 15 2-3 وعظ صوفیان 21 2-3-1 قدمت مجالس صوفیه 28 2-4 انگیزه ها 46 2-4-1 ارشاد کردن 46 2-4-2 معرفت گفتن 48 2-4-3 وصیّت کردن 50 2-5 محل برگزاری مجالس 51 2-5-1 مسجد 51 2-5-2 مدرسه 53 2-5-3 خانقاه 54 2-5-4 مزار 58 2-5-5 مشهد مقدس 59 2-6 مکان برگزاری 61 2-6-1 نیشابور 61 2-6-2 مهنه 63 2-6-3 طوس 65 2-6-4 مرو 66 2-6-5 سرخس 67 2-7 زمان برگزاری 69 2-7-1 روزها 69 2-7-2 اوقات 70 2-8 ترتیب 71 فصل سوم: واعظان 3-1 سخنران مقیم و مدعو 74 3-2 هیأت ظاهری سخنران 75 3-3 وسیله جلوس 76 3-4 طرز قرار گرفتن سخنران 79 3-5 نحوه شروع و ختم مجالس 80 3-6 حالات درونی سخنران 83 3-6-1 قبض و بسط 83 3-6-2 ضمیرخوانی 86 3-6-3 بیخود شدن 90 فصل چهارم: سخنان واعظان 4-1 محتوا 93 4-1-1 ارشاد مریدان 93 4-1-2 تفسیر قرآن 97 4-1-3 تفسیر حدیث 100 4-1-4 تبلیغ شریعت 102 4-1-5 فرمان دادن 103 4-1-6 کرامت 105 4-1-7 درخواست بخشش 109 4-1-8 وصیّت 111 4-1-9 شرح مسائل عرفانی 113 4-1-10 مناجات 114 4-1-11 شطحیات 115 4-1-12 طنز 117 4-2 زینت های سخنوری 118 4-2-1 آیات قرآن 119 4-2-2 احادیث 122 4-2-3 اقوال بزرگان 126 4-2-4 اشعار فارسی 128 4-2-5 اشعار عربی 133 4-2-6 ضرب المثل ها 135 4-2-7 حکایات 137 4-2-7-1 حکایات انبیاء و اولیاء 141 4-3 زبان 143 4-3-1 زبان خطابه و زبان محاوره 143 4-3-2 واژگان 146 4-3-3 ترکیبات 148 4ـ3ـ4 ایجاز و اطناب 150 فصل پنجم: مستمعان 5-1 طرز قرار گرفتن 153 5-2تعداد حاضران 156 5-3 شهرهای حاضران 158 5-4 گروه های اجتماعی 159 5-5 سنّ مستمعان 162 5-6 جنسیت مستمعان 164 5-7 وضعیت حاضران 166 5-8 یادداشت برداری 170 5-9 مخالفان و منکران 173 5-10 تحول درونی شنوندگان 175 فصل ششم: نتیجه گیری نتیجه 179 منابع و مآخذ 195 پیشگفتار: علم بسان درختی است که شکوفه های رنگارنگی بر شاخ و برگ آن رخ می نماید و مشام جان از عطر دل انگیز آن شیدا و واله می گردد در میان این باغ و بستان باصفا ادبیات بسیار شورانگیز و حماسه آفرین است، و من در این وادی یک حس غریب را در کوچه پس کوچه های احساسم پیدا کردم و سیر و سفری عارفانه را با کوله باری از متون ادبیات عرفانی آغاز نمودم و نقد کم عیار حاضر ره آورد این سفر است.

    نگارنده با علاقۀ وافر به متون عرفانی و به پیشنهاد و هدایت استاد فرزانه جناب آقای دکتر یدالله جلالی پندری، با موضوع «تحلیل کتابهای مجالس صوفیه» آشنا گردید و پس از تأیید موضوع در آذر ماه 1385، تحقیقات اوّلیه و جستجوی منابع را آغاز نمود.

    بدیهی است که، پیچیدگی های مسألۀ مجالس صوفیه که پرداختن به آن به منزلۀ قدم نهادن در راهی بکر و نارفته است، دشواری های خاصّ خود را داشت.

    تازگی موضوع و پیدا کردن منابعی که به طور مستقیم و مستقل به این مسأله پرداخته باشند کار را دشوار ساخته بود.

    از این رو نگارنده بیش از یکصد منبع مختلف را که اغلب آنها بیش از چند صفحه و یا چند عبارت مرتبط با مجالس صوفیه را نداشتند مطالعه کرد و پس از بررسی صدها فیش جمع آوری شده، تنها آن دسته از فیش هایی که مستقیماً با موضوع ارتباط داشت و از سوی دیگر بار معنایی عمیق تر و رساتری نسبت به سایر فیش های مشابه بر خوردار بودند انتخاب شدند و در نهایت بر اساس فیش های برگزیده شده، کار نگارش آغاز و رسالۀ حاضر تدوین و تنظیم گردید.

    این پژوهش دریچه ای تازه در ادبیات عرفانی و مسألۀ مجلس گویی صوفیان، خصوصاً مجالس ابوسعید ابی الخیر و جلال الدین محمّد مولوی را در برابر دیدگان نگارنده گشود.

    در مسیر پژوهش و نگارش رسالۀ حاضر از یاری ها، و همدلی ها و بزرگواری های بسیاری از اندیشمندان و دوستان بهره مند بوده ام که لازم می دانم از آنان سپاسگزاری نمایم: از استاد گرامی جناب آقای دکتر محمد کاظم کهدویی که حلّ بسیاری از پیچیدگی های کار را مدیون هم فکری و راهنمایی ایشان هستم، و همچنین از استاد محترم جناب آقای دکتر سیّد محمود الهام بخش که همواره مرا مورد لطف عنایت خود قرار داده اند بی نهایت سپاسگزارم و از خداوند منّان سلامتی و موفقیّت روز افزون ایشان را خواستارم.

    از استاد بزرگوار جناب آقای دکتر یدالله جلالی پندری، که هر گاه به راهنمایی ها و رهنمودهای سازنده و علمی ایشان نیازمند بوده ام، مشتاقانه و بی دریغ یاریم نمودند، و علاوه بر این با دقّت و نکته بینی خاص سبب شدند تا فصل های این رساله سیر نظام مند و منطقی خود را طی کند، کمال تشکّر و امتنان را دارم و از ایزد متعال سلامت، سعادت و بهروزی ایشان را مسئلت می دارم.

    از استاد ارجمند جناب آقای دکتر محمّد غلامرضایی، که بزرگواری نموده و با در اختیار نهادن نسخۀ دست نویس مقالۀ ارزشمند خود، بسیاری از غوامض را حل نمودند، سپاسگزارم و از درگاه الهی توفیقات روز افزون ایشان را خواهانم.

    سزاوار است وظیفۀ شاگردی به جای آورده و از تمامی استادان متواضع و بزرگ منش خود در دانشگاه یزد، و دانشگاه شهید باهنر کرمان، که با عشق زلال و اندیشۀ با شکوهشان به مفاهیم والای ادبیات، بذرهای علاقه و اشتیاق به مطالعه در زمینۀ ادبیات عرفانی را در قریحۀ بی مقدار بنده به ثبت رسانیدند، قدردانی کرده و سعادت را برای ایشان آرزو می نمایم .

    از پدر و مادر مهربانم که تنها تکیه گاه صادق زندگیم هستند؛ و از برادران و خواهران عزیزم که وسعت بی انتهای خوبی هایند صمیمانه سپاسگزارم و امیدوارم که بتوانم، قطره ای از دریای بیکران محبتشان را جبران نمایم.

    از جناب آقای حسین شول که در مراحل مختلف انجام این پژوهش، صبورانه و خالصانه من را یاری نمودند نهایت سپاس و امتنان را دارم و امیدوارم که در سایه عنایات حق موفّق و مؤیّد باشند.

    از خانم ها حمیده مطهری نیا و ستاره صابر، که همواره پاسخ گوی سؤالات بنده در طول این دورۀ تحصیلی بوده اند تشکر می نمایم.

    جج و از همۀ کسانی که در این رهگذر، مرا یاری نمودند و با کلام و عملشان هموار کنندۀ راهم بوده اند، با تمام وجود تشکر می نمایم.

    صمیمانه آرزو دارم که، نتایج حاصل از این پژوهش به عنوان گامی کوچک راه گشای مطالعاتی عمیق تر و گسترده تر در این زمینه باشد و اذعان می دارم که این رساله به هیچ روی از سهو و خطا مصون نمانده است از این رو امید است که بزرگان و اهل ادب در پرتو همّت کیمیایی و نقدِ پویای خویش، نگارنده را از رهنمودهای علمی و فکری خود بهره مند سازند.

    باشد که مُهر تأیید الهی بر آن رقم خورد.

    الهام گنج کریمی یزد – زمستان 86 فصل اول: مبادی تحقیق شرح پایان نامه الف)تعریف موضوع مجلس گویی در تصوف سابقه ای طولانی دارد و بعضی از مشایخ صوفیه به مجلس گویی و برگزاری جلسات صوفیانه معروف بوده اند؛ و در واقع بسیاری از تعالیم مشایخ صوفیه از طریق مجلس گویی ها به مریدان منتقل می شده است.

    پاره ای از یادداشت های مریدان را، در لابلای آثاری که درباره مشایخ خود نوشته اند، می توان ملاحظه کرد؛ مانند: مجالس ابوسعید ابی الخیرکه در کتابهای «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر» و «اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید» نقل شده، و در مورد مجالس بعضی از صوفیان نیز آثار مستقلی در دست است که می توان کتاب «مجالس سبعه» از جلال الدین محمد مولوی، و نیز کتاب «مناقب العارفین» را نام برد که در لابلای مطالب آن روایات بسیاری از مجلس گویی مولانا آورده شده است.

    نگارنده، در نظر دارد این پژوهش را با توجه به کتب «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر» (جمال الدین ابوروح،1367)، «اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»(محمدبن مُنوّر، 1366)، «مجالس سبعه مولانا» (جلالالدین محمد مولوی،1365) و«مناقب العارفین» (شمس الدین احمد افلاکی،1362) به انجام برساند.

    در این پژوهش، سبک کلی مجالس صوفیه و مخاطبان این مجالس بررسی، و نحوه آغاز سخن توسط پیر و مراد، طرز بیان، لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) تحلیل می شود و استفاده از آیات و احادیث و همچنین به کاربردن اشعار فارسی و عربی اعم از مشهور و غیر مشهور مورد بحث قرار می گیرد و به بررسی کلمات قصار فارسی و عربی، تمثیل ها، حکایت ها، ستایش و منقبت ها در سخنان مشایخ پرداخته می شود.

    در نهایت، نحوه ختم سخن و پایان جلسات بیان خواهد شد.

    هدف از این پژوهش آگاهی از مجالس صوفیه، کیفیت برگزاری آنها و شناخت زبانِ خطابه و همچنین بررسی موضوعات مطرح شده در این مجالس است.

    این پژوهش و پژوهش های مشابه آن، مخاطب را با کیفیت برگزاری مجالس، نحوه فن خطابه، اقوال و احوال مشایخ مورد نظر و تفاوت های موجود در نحوه برگزاری این مجالس آشنا می سازد و راهگشای پاره ای از مسائل برای علاقه مندان به آداب و رسوم صوفیان، تاریخ تصوف به ویژه در زمینه مجالس صوفیه و نثر عرفانی خواهد بود.

    ب) سابقه تحقیق در ارتباط با موضوع مورد نظر، فقط در چند کتاب و مقاله اشاره اندکی به مسأله مجلس گویی صوفیان شده است.

    مرحوم زرین کوب در کتابهای «ارزش میراث صوفیه» (1342) و «جستجو در تصوف ایران» (1357) اشاره مختصری به مجالس صوفیه و همچنین وعظ و موعظه های عارفانه در مجالس مولانا کرده اند.

    شفیعی کدکنی، در مقدمه کتاب «اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»(1366) به مجالس ابوسعید ابی الخیر و مباحثی که در این مجالس مطرح می شده است و نحوه سخن گفتن وی و استفاده از آیات و احادیث و اشعار و...

    اشاره اجمالی کرده است.

    مرحوم دامادی، در کتاب «ابوسعیدنامه» (1367) در مورد آداب خانقاه ابوسعید و به کار بردن اشعار در مجالس و لحن سخن وی به طور مختصر سخن گفته و پورجوادی، در مقاله ای تحت عنوان «لطائف قرآنی در مجالس سیف الدین باخرزی» (1380) اشاره کوتاهی به مجلس و مجلس گویی صوفیان کرده اند و چند کتاب در مورد مجالس صوفیه نام برده است، ولی هیچ کدام از این منابع به صورت کامل به این موضوع نپرداخته و تاکنون تحلیل کتابهای مجالس صوفیه و بررسی کیفیت برگزاری این مجالس انجام نگرفته است.

    ج) کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی) نثر فارسی، مجلس گویی، ابوسعید ابی الخیر، مولوی، تصوّف.

    Persian prose, Preaching, Abu- Saeed-e Abi- al - Khari, Mowlavi, Mysticism.

    د) سؤالات پژوهشی 1) مجلس چیست و کیفیت برگزاری مجالس وعظ و گفتگوی صوفیان چگونه بوده است؟

    2) زبان خطابه در مجالس صوفیان چه ویژگی هایی داشته است؟

    3) چه مباحثی در مجالس صوفیه مطرح و بیان می شده است؟

    هـ) روش تحقیق این تحقیق از نوع بنیادی است و بررسی آن به روش توصیفی- تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای انجام می گیرد.

    برای این منظور ابتدا با عنایت به کتابهای«اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید»، «حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر»، «مجالس سبعه مولانا» و «مناقب العارفین» موضوع مورد نظر بررسی می گردد، سپس با مطالعه کامل منابع مذکور موارد لازم استخراج و آنگاه با دسته بندی این موارد به تحلیل مباحث پرداخته می شود.

    فصل دوم: آیین وعظ 2-1 تاریخ وعظ در اسلام وعظ و اندرز، بیم دادن از عواقب کار و یادآوردی خوبی ها و فضایل انسانی است، که با احساس رقّت در قلب همراه است، و وعظ حقیقی واجد این هردو ویژگی است که به یادآوری قلوب بر محاسن و فضایل اخلاقی همّت می گمارد.

    توجه و عنایت فراوان به وعظ، تنها بر این اصل استوار نیست، بلکه از این واقعیت نیز نشأت می گیرد که ریشه در خلقت الهی انسان دارد.

    «در تفسیر آیات شریفۀ: و نَفسٍ وَّ ما سَوّاها فالهَمَها فُجُورَها وَ تَقوَاها آمده است: از آنجا که خداوند الهام به تقوا و فجور را در انسان تابع یا نتیجه ای از تسویه دانسته است، در این صورت می توان الهام را از صفات و خصوصیات خلقت آدمی دانست یا به تعبیر دیگر، الهام به فجور و تقوا در انسان امری فطری است و با عقل عملی تفاوت چندانی ندارد بنابراین شگفت انگیز نیست اگر می بینم این اندازه بر استفاده از آن اصرار می گردد و تا زمانی که امید به تأثیر آن از بین نرفته است قطع نمی گردد» در موعظه دو نکته قابل توجه است: اول آنکه محتوای سخن واعظ آگاهی بخش و بیدار کننده باشد و دیگر اینکه کلامش را با خلوص نیّت بیان نماید.

    مستمع نیز باید واجد شرایط لازم از جمله حسن استماع و ایمان به خدا باشد، تا وعظ در او اثر کامل بگذارد در غیر این صورت اثر وعظ نسبی و یا بی اثر خواهد بود.

    ممکن است فردی از تعلیم شخصی بی نیاز باشد، امّا از موعظه بی نیاز نیست؛ زیرا دانستن یک موضوع و متذکر شدن و تحت تأثیر کلام یک واعظ دانا قرار گرفتن، مطلب دیگری است.

    حضرت علی (ع) به یکی از اصحاب فرمودند: «عِظنی!» (مرا موعظه کن) و فرمودند: در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست.

    موعظه به دل نرمی و رقّت می بخشد، قساوت را از دل می برد، خشم و شهوت را فرو می نشاند، هوای نفسانی را تسکین می دهد و صفا و جلا را به قلب هدیه می کند؛ بنابراین هیچ فردی و هیچ جامعه ای وجود ندارد که احتیاج به موعظه نداشته باشد.

    در خصوص وعظ و اندرز لازم نیست که واعظ مرتبه و مقامی بالاتر از شنونده داشته باشد.

    یحیی پیامبر (ع) از یک گناهکار محکوم به سنگسار، مطالبه موعظه کرد؛ جوان گناهکار گفت: «لاتَخلیَّنَ بَینَ نَفسِکَ وَ هَواها فَتَروَی».

    دقیق تر باید گفت که تنها راه ارشاد، موعظه کردن است.

    زیرا علاوه بر کاربرد استدلال و برهان در مقام وعظ، آنچه در هدایت انسان نقش اصلی را ایفا می کند، افعال قلبی و تأثیر بر مرکز احساس و ادراک است که باعث ایجاد نرمش و حالت تسلیم و اطاعت در عمل را به وجود میآورد.

    خداوند متعال در قرآن کریم، مکرّر مردم را موعظه نموده، و به دادگری، احسان و بذل و عطا به خویشاوندن امر می کند و از گناه، ظلم و منکرات نهی می نماید.

    همچنین خداوند در قرآن از خود به عنوان «واعظ» یاد کرده است: «قُل انَّما اَعِظُکُم بِواحِدَه»، یا آنجا که می فرماید: «یَعِظُکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُون».

    قرآن کریم از موعظه، برای تربیت، زیاد استفاده کرده است.

    لقمان حکیم برای تربیت فرزندنش او را موعظه می کند ومی گوید: «یا بُنَیَّ لاتُشرِک بِاللهِ اِنَّ الشِرکَ لَظُلمٌ عَظِیم» طریقه و شیوه موعظه کردن هم در اسلام بیان گردیده است.

    وقتی موسی و هارون برای ارشاد و هدایت فرعون مأمور شدند به آنان گفته شد که : «فَقُولا لَهُ قَولاً لَیِّناً لََعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَویَخشی»یعنی وقتی با فرعون روبه رو شُدید با او به نرمی سخن بگویید تا شاید متذکّر شود و از عاقبت کار بترسد.

    موعظه حقیقی که واقعاً در دل اثر بگذارد جز به وسیله دین ممکن نیست و مواعظ دینی است که می تواند به دل ها خشوع و تواضع بدهد و بر روی آنها تأثیر گذار باشد، البته موعظه باید از زبان دین بیان شود و خودِ واعظ نیز از کلام خود متأثر باشد و از اعماق دل موعظه نماید.

    فراگیری شیوۀ وعظ و خطابه در آیین اسلام، نخست از قرآن اخذ شده است.

    البته موعظه با خطابه فرق دارد، خطابه صنعت است و ویژگی فنی و هنری دارد و هدف از آن تحریک عواطف و احساسات است؛ اما موعظه فقط به منظور تسکین هواهای نفسانی و شهوات است و بیشتر جنبه پند دادن و منع کردن دارد.

    اگر هدف خطابه را صرفاً اقناع شنوندگان بدانیم وعظ و موعظه قسمتی از خطابه است.

    حال موعظه به امری گفته می شود که کلمات و جمله هایی القا شود به منظور منع مردم از هواپرستی، شهوت پرستی، ریاکاری، تذکّر مرگ و قیامت و نتایج اعمال در دنیا و آخرت است و یادآوری قلب نسبت به خوبی ها در کارهایی که موجب نرمی قلب می گردد.

    خداوند متعال طی آیه شریفه: «اُدعُ الی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَهِ و المُوعِظَهِِ الحَسَنَه» چگونگی دعوت و تبلیغ جوامع بشری به آخرین رسالت الهی را بیان می دارد.

    همانطور که در دین اسلام اصول و فروع دین، در چهارچوب معیّنی از جانب خداوند مشخص گردیده، کیفیت و چگونگی تبلیغ در اسلام نیز برنامه خاص و هدفمندی دارد و باید در کادر مشخصی صورت پذیرد.

    به دستور ذات اقدس الهی، رسول اکرم (ص) موظّف بود دعوت خود را برسه اصل اساسی استوار سازد و مردم را از این سه راه، به دین اسلام فرا خواند: 1- سخنان حکیمانه و منطق مستدل.

    2- مواعظ حسنه و اندرزهای سودمند و مفید.

    3- از راه مناظره و مجادله ای که منزّه از خصومت باشد.

    موعظه در انقلاب افکار و دگرگون ساختن اندیشه های مردم آن قدر تأثیر گذار است که خداوند رحمان آن را یکی از راه های دعوت رسول گرامی (ص) قرار داده و در کنار سخنان حکیمانه از آن یاد کرده است.

    راهی که خداوند برای آن حضرت در ابلاغ دین حق و دعوت به راه پروردگار تعیین نموده است مواعظ حسنه است.

    یعنی موعظه ای که از هر لحاظ خوب و از هر عیب و نقصی به دور باشد.

    چنین موعظه ای است که مردم را به راه حق سوق می دهد، آنان را از انسانیّت برخوردار می سازد و هدایت می نماید.

    با علنی شدن دعوت پیامبر (ص) مساله آموزش و تربیت شکل تازه ای به خود گرفت و هماهنگ با آن گردید.استفاده آن حضرت از فن خطابه، موعظه و سخنوری از آن جمله است.

    موعظه و خطابه عنصری است که در دوره دعوت مخفیانه نشان چندانی از آن وجود ندارد؛ ولی پس از نزول آیه «وَ أنذِرعَشیرَتَکَ الاَقرَبین»پیغمبر(ص) اولین دعوت علنی و عمومی را در جمع 50 نفر از خویشاوندان خود آغاز کرد و در نخستین خطابه آن حضرت که در بالاترین حد فصاحت و بلاغت سخنوری بود، چنین فرمود: «بی گمان پیشاهنگ قوم به مردم خود دروغ نمی گوید، به خدایی که جز او خدایی نیست من فرستاده خداوند به سوی شما و جهانیانم، سوگند به پروردگار همان قِسم که به خواب می روید، و می میرید، و همانگونه که از خواب بر می خیزید، برانگیخته می شوید و بر طبق اعمال خود مجازات می گردید» پیامبر(ص) در دومین دعوت آشکار و عمومی که از محدوده افراد خاندان بنی هاشم گسترده تر شده بود و افراد بیشتری را در برگرفت، مجدداً از همین عناصر فن خطابه و موعظه استفاده نمود و تلاش کرد تا از این راه آنان را به تعلیمات و حقانیّت رسالت خویش فراخواند.

    پیامبراکرم (ص) روزی در کنار کوه صفا بالای صخره ای ایستاد و با صدای رسا و بلندِ «یا صباحاه» که شعاری هشدار دهنده در بین اعراب بود، به مردمانی که در اطراف او جمع شده بودند چنین فرمود: «مثل من در میان شما همانند دیده بانی است که دشمن را از نقطه ای دور می بیند و احساس خطر می کند، او با مسؤلیت به ‌سوی ‌قوم ‌‌خود ‌حرکت می کند تا آنان را از خطر قر‌یب الوقوع هشدار دهد و با فریاد «یا صباحاه» آنان را متوجه خطیر بودن و نصیحت بنماید».

    از این زمان بود که پیامبر(ص) خطابه های بسیار رسا و غرّایی را در جمع افراد قبیله قریش و مردم مکّه بیان می فرمود و پس از هجرت از مکه به مدینه، خصوصاً با برگزاری نماز جمعه و وجوب قرائت دو خطبه در این فریضه عبادی - سیاسی در ابعادی وسیع تر به مسأله وعظ و خطابه روی آورد.

    مواعظ آن حضرت طیف گسترده ای را در برگرفت که بیشتر آنها حول محورهایی همچون یکتاپرستی، نفی شرک، اشاعه تقوا، برادری و برابری مسلمانان و استحکام نظام دین دور می زد.

    پیامبر(ص) مواعظ خود را در قالب الفاظی ساده و همراه با دلائل محکم و قانع کننده بیان می کرده است.

    در مواعظ آن حضرت کمترین نشانی از تکلّف وجود نداشت و با بکار بردن لغات و الفاظ آراسته و زیبا بیشترین تأثیر را برشنونده می گذاشت.

    به طوریکه زیبایی کلام و قدرت بیان آن حضرت را همه سخنوران نامدار پذیرفته و تأیید کرده اند.

    رسول اکرم (ص) برای آن که اثر شایسته در مردم بگذارد و تعالیم الهی را بهتر و موثرتر به آنان تعلیم دهد و زودتر موجبات سعادتشان فراهم گردد، نکات لازم را در مواعظ خود رعایت می کرد و هماهنگی را بین مطالب مورد بحث، با مقدار صدا، حرکات دست و بدن و چگونگی قیافه رعایت می نمود.

    پیشوای بزرگ اسلام بسیار خوش رو و متبسّم بود، ولی وقتی که به موعظه خلق می ایستاد و خطابه های غرّایی ایراد می فرمود چشمانش سرخ می شد و صدایش بلند می گردید، گویی به جنگاوران هشدار می دهد و یا بیم دهنده سپاه است و به آنان اعلام خطر می نماید.

    پیامبر (ص) در مکان های مختلف به موعظه مردم می پرداخت از آن جمله آن حضرت بر ستونی که از تنه درخت بود و در کنار محراب قرار داشت تکیه می داد و به وعظ می پرداخت و آن روز که منبری برای پیامبر برآوردند حضرت بالای منبر رفتند، ناگهان از آن ستون ناله بر آمد و تا زمانی که پیامبر (ص) خطبه می کردند آن ستون مانند طفلی که از مادر جدا شود می نالید، تا اینکه پیامبر(ص) از منبر فرود آمد آن ستون را در آغوش گرفت آنگاه چوب از نالیدن بایستاد و به این دلیل آن ستون را حنّانه نامیدند.

    یکی دیگر از مکان های مشهوری که پیامبر (ص) درآنجا به نصیحت مردم و موعظه پرداختند و در اصل مجلس رسول اکرم (ص) برای معرّفی علی (ع) به عنوان ولی، وصی و جانشین آن حضرت برگزار شد، غدیرخم بود؛ نظر به این که رسول گرامی (ص) می خواستند با جمعیت زیادی صحبت کنند و فرمان خدا را در امر ولایت علی (ع) به آنان ابلاغ نمایند و موعظه فرمایند، محل سخنرانی را در کنار غدیر تعیین نموده تا مردم در مضیقه آب قرار نگیرند.و چون می بایست صدای رسول اکرم (ص) به همه حاضران در آن مکان برسد با جهاز شتران منبری برای حضرت تشکیل دادند، پیامبر (ص) روی آن رفتند و به خطابه، موعظه و ابلاغ فرمان خدا در امر ولایت پرداختند.

    رسول اکرم (ص) مواعظ بسیار داردند که محدثین در کتب اخبار آنها را جمع آوری نموده و در دسترس خوانندگان قرار داده اند؛ ازآن جمله اَنَس می گوید: «روزی رسول گرامی (ص) در حالی که بر شتر سوار بود، خطبه ای خواند و فرمود: مردم !

    گویی مرگ در دنیا برای غیر ما مقدّر گردیده است و گویی حق در دنیا بر غیر ما واجب شده است و گویی جنازه ای که تشییع می شود، مسافری است که عن قریب به سوی ما بر می گردد».

    رسول گرامی (ص) واعظ و راهنمایی است که خداوند او را برگزیده، و واجد تمام شرایط است؛ هر چند موعظه آن حضرت برای عناصر لجوج و معاند بی اثر بود، ولی آن حضرت با سعی و کوشش و تحمل صدمات و رنج ها کار وعظ و تبلیغ خود را ادامه داد و بر اساس این آیه شریفه «قُل اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَهٍ اَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُرادی» که از اصیل ترین مواعظ قرآن و ریشه هر پند واندرزی است.

    توحید را به جای شرک، عدل را به جای ظلم، دگر دوستی را به جای خداپرستی و انصاف را به جای تعدّی، ایثار را به جای امساک، عزت را بجای ذلّت و....

    به وجود آورد.

    باید دانست مواعظ پیامبر اکرم(ص) و استفاده از فن خطابه به منظور یک ابزار تربیتی تأثیرگذار، پس از آن حضرت نیز دنبال شد و درمدت زمان کوتاهی به اوج خود رسید.

    خطبه های معروف حضرت فاطمه(س) در مسجد مدینه و خطبه ها و مواعظ حضرت علی (ع) و دیگر ائمه طاهرین که با بیانات مختلف به موعظه و نصیحت مردم پرداخته اند، نشان از ادامه راه آن حضرت در به کار بردن مواعظ حسنه برای ارشاد و تبلیغ دارد و از لحاظ ویژگی های خطابی شباهت بسیار نزدیکی به یکدیگر دارند.

    بنابر آنچه گذشت، در میان راه های ارشاد و هدایت، آنچه که سودمند تر و از جنبه علمی غنی تر بوده، تنها موعظه است و امیر المومنین(ع) در این جایگاه مقامی شامخ و بلند را داراست، مواعظ بلیغ آن حضرت که بیشتر جنبه ارشادی و سازندگی دارد، از اعماق روح بلند و پرعظمتشان نشأت گرفته است و خطبه های ایشان تحول شگرفی در فن خطابه به وجود آورده و مواعظ آن حضرت نیز جلوه ای خاص و درخشان دارد.

    حضرت علی (ع) موعظه های بسیاری بیان فرموده اند که برخی از آنها مفصّل و مشروح و بعضی مختصر و کوتاه است، چه آن مواعظی که بر بالای منبر در گرماگرم جنگ یا در نامه ها و مکاتبات و رویدادهای سیاسی فرموده اند و چه آن سخنان پند آمیزی که در جلسات معمولی، و چه وصایا و سفارشاتی که در بستر شهادت داشته اند، جمع کردن و ترجمه آنها به صورت کتاب مستقل درخواهد آمد.

    همچنین نهج البلاغه که شامل قسمتی از خطبه های آن حضرت است، انواع خطابه، موعظه های فصیح و بلیغ و خطبه های سیاسی و اجتماعی را در بردارد.

    اگر چه مرحوم سیّد رضی، نهج البلاغه را بر سه محور اساسی تدوین کرده که عبارتند از : خطبهها و فرمانها، کتابها و رسالهها، حکمتها و موعظهها؛ بنابراین باید بیشتر مواعظ حضرت در قسمت سوم باشد، اما با یک تورّق نسبتا دقیق در قسمت های دیگر هم، به مواعظ و نصایح بسیار جالب توجه برخورد می کنیم که صادقانه ترین تصویر شخصیت امام (ع) است و آیینه تمام نمای تقوای حقیقی است که در دل آن حضرت نهفته بود، تقوایی که سرچشمه آن ایمان کامل به خداوند است که در موعظه ای از مواعظ حضرت گویاست.

    سخن امام (ع) به ذکر خداوند عطر آگین و از کلام آن حضرت تقوا و پارسایی متصاعد است.

    تاریخ زندگی امام حسن(ع) به وضوح نشان می دهد که آن حضرت از این شیوه تربیتی به نحو احسن استفاده نموده اند.

    مواعظ و خطبه های غرّایی که امام حسن(ع) در عنفوان جوانی خطاب به مردم کوفه برای پند و اندرز در مسجد آن شهر ایراد می کردند، مؤید این مطلب است.

    همچنین خطبه هایی که امام حسین(ع) انشاء نموده، و مردم زمانه خود را موعظه فرمودند، بسیار جذاب، رسا و خواندنی است.

    زبان آن حضرت تا آخرین لحظه حیات به موعظه و اندرز باز بوده است «به قول یکی از شاعران عارف مقام آن حضرت: یعنی او هرگز از موعظه کردن دست بر نداشت و حتی تا آن لحظه که سر مبارک او آذین نیزه ها گردید بدان مشغول بود».

    با بررسی خطبه ها و کلمات و نامه ها و دعاها و سایر آثار امام حسین(ع)، می توان به خوبی متوجه شد که نه تنها در محافل عمومی و مراسمی همچون حج سالانه بدین شیوه تربیتی روی می آورده بلکه در جلسات و ملاقات های عادی و روزمره نیز از آن سود می جسته اند.

    به عبارت دیگر آن حضرت با فصاحت، بلاغت و لطف و جذبه ای که در کلام و مواعظش بود در مناسبت ها و موقعیت های مختلف پرده های جهل و نادانی مخاطبان خود را کنار می زد و بر عقل و وجدان های آنان تأثیر می گذاشت.

    پند و اندرز آن حضرت به نافع بن ازرق، خطاب او به معاویه هنگام شهادت حجر بن عدی و یارانش، اعلان خطر به چهره های معروف بنی هاشم و تابعین و صحابه در سرزمین منی، اتمام حجت به هنگام جلوگیری حُرّ بن یزید از رفتن به سوی کوفه، و از همه این ها واضح تر مواعظ آن حضرت در روز عاشورا خطاب به اهل عراق، همه و همه مصداق و گواه صادق این مطلب است.


  • فهرست مطالب
    عنوان صفحه
    پیشگفتار أ
    فصل اول: مبادی تحقیق
    شرح پایان نامه 2
    الف)تعریف موضوع 2
    ب) سابقه تحقیق 3
    ج) کلمات کلیدی (فارسی و انگلیسی) 4
    د) سؤالات پژوهشی 4
    ه) روش تحقیق 4
    فصل دوم: آیین وعظ
    2-1 تاریخ وعظ در اسلام 6
    2-2 روش های سخنوری و وعظ 15
    2-3 وعظ صوفیان 21
    2-3-1 قدمت مجالس صوفیه 28
    2-4 انگیزه ها 46
    2-4-1 ارشاد کردن 46

    2-4-2 معرفت گفتن 48
    2-4-3 وصیّت کردن 50
    2-5 محل برگزاری مجالس 51
    2-5-1 مسجد 51
    2-5-2 مدرسه 53
    2-5-3 خانقاه 54
    2-5-4 مزار 58
    2-5-5 مشهد مقدس 59
    2-6 مکان برگزاری 61
    2-6-1 نیشابور 61
    2-6-2 مهنه 63
    2-6-3 طوس 65
    2-6-4 مرو 66
    2-6-5 سرخس 67
    2-7 زمان برگزاری 69
    2-7-1 روزها 69
    2-7-2 اوقات 70
    2-8 ترتیب 71
    فصل سوم: واعظان
    3-1 سخنران مقیم و مدعو 74
    3-2 هیأت ظاهری سخنران 75
    3-3 وسیله جلوس 76
    3-4 طرز قرار گرفتن سخنران 79
    3-5 نحوه شروع و ختم مجالس 80
    3-6 حالات درونی سخنران 83
    3-6-1 قبض و بسط 83
    3-6-2 ضمیرخوانی 86
    3-6-3 بیخود شدن 90
    فصل چهارم: سخنان واعظان
    4-1 محتوا 93
    4-1-1 ارشاد مریدان 93
    4-1-2 تفسیر قرآن 97
    4-1-3 تفسیر حدیث 100
    4-1-4 تبلیغ شریعت 102
    4-1-5 فرمان دادن 103

    4-1-6 کرامت 105
    4-1-7 درخواست بخشش 109
    4-1-8 وصیّت 111
    4-1-9 شرح مسائل عرفانی 113
    4-1-10 مناجات 114
    4-1-11 شطحیات 115
    4-1-12 طنز 117
    4-2 زینت های سخنوری 118
    4-2-1 آیات قرآن 119
    4-2-2 احادیث 122
    4-2-3 اقوال بزرگان 126
    4-2-4 اشعار فارسی 128
    4-2-5 اشعار عربی 133
    4-2-6 ضرب المثل ها 135
    4-2-7 حکایات 137
    4-2-7-1 حکایات انبیاء و اولیاء 141
    4-3 زبان 143
    4-3-1 زبان خطابه و زبان محاوره 143
    4-3-2 واژگان 146
    4-3-3 ترکیبات 148
    434 ایجاز و اطناب 150
    فصل پنجم: مستمعان
    5-1 طرز قرار گرفتن 153
    5-2تعداد حاضران 156
    5-3 شهرهای حاضران 158
    5-4 گروه های اجتماعی 159
    5-5 سنّ مستمعان 162
    5-6 جنسیت مستمعان 164
    5-7 وضعیت حاضران 166
    5-8 یادداشت برداری 170
    5-9 مخالفان و منکران 173
    5-10 تحول درونی شنوندگان 175
    فصل ششم: نتیجه گیری
    نتیجه 179
    منابع و مآخذ 195

پيشگفتار هنگامي که پرتو درخشان آيين مقدس اسلام،با معارف شکوفا وپرباروبالنده الهي،سراسرجهان ظلماني راروشن ساخت و مسلمانان متفکّر وجويندگان حقيقت وکمال انساني را ازچشمه زلال دانش ومعرفت سيراب کرد، همگان را برانگيخت که از جوانب وجنبه هاي گوناگون،درباب

درباره محمدرضا شفيعى کدکنى محمدرضا شفيعى کدکنى شاعر ، ادبيات پژوه ، منتقد ادبى ،مصحح و مترجم. متولد ???? ، کدکن نيشابور تلمذ و شاگردى دروس حوزوى در محضر بزرگانى چون اديب نيشابورى دوم، ميرزا هاشم قزوينى، آيت الله ميلانى و برخى ديگر از علماى ن

قرآن خانه‌ي من است هرمنوتيک صوفيانه‌ي غزالي[1] ترجمه‌ي اسماعيل يزدان‌پور ________________________________________ همه‌ي متون براي خواندن نيستند. البته خود کلمه‌ي متن اين نظر را نقض مي‌‌کند. از ديدي متني، سخن بيشتر رمزبندي و پوشندگي است تا بي

چکيده آنچه پيش روي شماست بحثي است کوتاه در باب سماع در کشف المحجوب.ما در اين بر نوشته، ابتدا مقدمه اي در تاريخچه ي سماع يادآور شده و بعد وارد بحث اصلي؛ يعني بررسي اين آيين از ديدگاه علي بن عثمان هجويري مي شويم ونظرات او را در اين خصوص تبيين مي نماي

چکيده اين مقاله تلاشي است در جهت بررسي سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ي ابوالحسن علي بن عثمان جلابي هجويري که در سه سطح نحوي، واژگاني و بلاغي است . تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ويژگي بارزي را پيدا کرد که از آن براي يافتن سبک

به نام خداوند جان و خرد مقدمه :‌ شک ،‌ گمان و يقين ؛ از جمله مسائل مربوط به حوزه معرفتند که بشر پيوسته در زندگي با آن روبه روست . شکل حاصل اشتراک ميان معلومات و مجهولات است . گمان به قول مولانا همچون شيشه زرد و

امام غزالي و برادرش بحث وجستجو در تصوف خراسان را بدون اشاراتي به حالات وسخنان امام ابوحامد غزالي و برادرش شيخ احمد نمي توان به پايان آورد. هر چند بين تصوف آنها تفاوت بسيار است و تصوف ابوحامد از نوع مقالات اهل صحوست وطريقه برادرش احمد، از مقوله تصوف

صنعت چاپ نیز از جمله بزرگترین و مفیدترین اختراعات بشری و وسیله انتقال اندیشه ها و عواطف بسیاری از علماو دانشمندان و فلاسفه و اهل هنر برای میلیاردها مردم در طول تاریخ بوده است. چاپ به فن و صنعت تکثیر نقوش دو بعدی (حروف، ارقام، خطوط و تصاویر و ... ) به وسیله انداختن اثر این نقوش به روی کاغذ و پارچه یا مواد دیگر گفته می‌شود. نخستین گام بزرگ در پیشرفت فن چاپ اختراع «حروف قابل ...

مقدمه آنچه که در این پژوهش با عنوان «موانع توسعه‌ی تئاتر ملی» مطرح است، بررسی همه‌ی عواملی است که در طول تاریخ نمایش در ایران، با وجود پیشروی زمان و در خلال آن بالا رفتن سطح تجربه و خلاقیت هنری، باعث راکد ماندن نمایش ایرانی شده است؛ بنابراین این نمایش برخلاف دارا بودنش از زمینه‌ی کافی برای دستیابی به جایگاهی قابل توجه، همجور مانده است. مهمترین‌هدفی که در انتخاب این موضوع به ...

نویسندگان ، غالبا در مصاف با شخصیت های داستانی خود، یا به عبارتی هنگام شخصیت پردازی پردازی ، اصرار به رعایت اصول مستندسازی و واقعیت مانندی دارند. توجه به شخصیت ها از چنین منظری اشتباه است ؛ چرا که هیچ شخصیتی را نمی توان به عنوان یک انسان حقیقی در نظر داشت . حتی اگر این افراد، شخصیت های تاریخی بوده باشند که در گذشته های دور در قید حیات بودند. با این حال نمی توان منکر این مساله ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول