تعریف یادگیری
یادگیری عبارت است از فرایند تغییرات نسبتاً پایدار بالقوه فرد بر اثر تجربه.
در تعریف فوق مفاهیمی وجود دارد که برای درک بهتر آنها را تحلیل میکنیم.
1.
مفهوم فرایند: یادگیری فرایند است چون بر اثر تعامل دائم فرد با محیط، همیشه و در همه جا به طور پیوسته و مستمر صورت میگیرد.
2.
مفهوم تغییر: یادگیری نوعی تغییر است که در فرایند تجربه اتفاق میافتد.
بنابراین تغییرات ناشی از رشد و بلوغ یا استفاده از دارو یادگیری محسوب نمیشود.
3.
مفهوم نسبتاً پایدار: تغییرات حاصل از یادگیری نسبتاً پایدار میباشند و رفتار موردی، لحظهای و تصادفی یادگیری محسوب نمیشوند.
4.
مفهوم رفتار بالقوه: کاربرد رفتار بالقوه دلیل تفاوت بین مفهوم یادگیری و عملکرد است.
به عبارتی یادگیری تغییراتی است که در ساخت ذهنی ایجاد میشود.
5.
مفهوم تجربه: یعنی تنها آن دسته از تغییرات رفتار را میتوان یادگیری نامید که محصول تجربه، یعنی تأثیر متقابل فرد و محیط در یکدیگر باشد.
عوامل مؤثر در یادگیری (قوانین یادگیری)
1.
قانون آمادگی: به موجب این قانون یادگیرنده باید از نظر جسمی، عاطفی، ذهنی، عقلی به اندازه کافی رشد کرده باشد تا بتواند آموختنیهای معینی را فرا گیرد.
مثلاً آموزش رنگها قبل از چهار سالگی برای کودک دشوار است.
2.
قانون اثر: انسانها میل دارند تجاربی که مطلوب و رضایتبخش هستند بپذیرند و تکرار کنند و از آنهایی که اثر ناخوشایند دارند اجتناب کنند.
بنابراین در امر آموزش، معلم باید دانشآموزان را یاری دهد تا از هر فعالیت یادگیری، نوعی رضایت شخصی احساس کنند و درسها را با میل و رغبت یاد بگیرند.
3.
قانون تمرین: به موجب این قانون، تکرار و تمرین در یادگیری و دوام آن تأثیر فراوان دارد.
زیرا هر قدر انجام عملی بیشتر تکرار شود آن عمل زودتر به صورت مهارت و عادت درمیآید.
4.
قانون تقدم: معمولاً نخستین خاطرات کلاس درس بیشتر در ذهن باقی میماند.
بنابراین نخستین روز تشکیل کلاس باید رفتار و برخورد معلم با دانشآموز صحیح و منطقی باشد.
5.
انون شدت: یک واقعه مهیج و جذاب، بیشتر از واقعهای عامل و کسل کننده در ذهن باقی میماند بنابراین معلم میتواند با آوردن مثالها و نمونههای زنده و با استفاده از فناوری آموزش و به فعالیت واداشتن دانشآموزان، حالتی پرتحرک و جذاب در کلاس ایجاد کند.
6.
قانون عدم کاربرد: مهارت و دانشی که به کار گرفته نشود، به تدریج و به میزان زیادی فراموش خواهد شد.
بنابراین معلم باید شرایطی را تدارک ببیند تا دانشآموزان آموختههای خود را به کار بگیرند.
6.
بنابراین معلم باید شرایطی را تدارک ببیند تا دانشآموزان آموختههای خود را به کار بگیرند.
موانع یادگیری 1.
کسل کنندگی 2.
پیچیدگی 3.
آزردگی 4.
ترس از شکست 5.
نگرانی از مسخره شدن 6.
آموزش بیش از اندازه 7.
عدم تمرکز حواس 8.
تنبلی 9.
نقص بدنی 10.
کندذهنی شرایط مؤثر در یادگیری انگیزه یادگیری آگاهی از ناکافی بودن دانش و مهارتهای کنونی داشتن تصور روشن از دانش و مهارتهایی که باید کسب شود.
داشتن فرصت کافی برای تکرار آگاهی از پیشرفت داشتن وسایل و منابع مناسب برای یادگیری ارتباط و اثر آن بر فرایند یادگیری و تدریس تعریف ارتباط: ارتباط عبارت است از فرایند انتقال و تبادل افکار، اندیشهها، احساسات و عقاید دو فرد یا بیشتر با استفاده از علایم و نمادهای مناسب به منظور تحت تأثیر قرار دادن، کنترل و هدایت یکدیگر.
انواع روشهای ارتباطی عبارت است از: 1.
ارتباط ارادی و ارتباط غیر ارادی: اگر ارتباطی با طرح و برنامهریزی قبلی و حساب شده باشد آن را ارتباط ارادی میگویند و در غیر اینصورت آن را ارتباط غیرارادی مینامند.
2.
ارتباط رسمی و غیر رسمی: ارتباط جمعی و ارتباطی که در سازمانهای اداری و آموزشی جهت ابلاغ آئیننامهها و مقررات با زیردستان برقرار میگردد ارتباط رسمی میباشد و ارتباط عادی بین افراد از نوع غیر رسمی میباشد.
3.
ارتباط کلامی و ارتباط غیرکلامی: اگر جریان ارتباط با رمزهای کلامی مانند بحث و گفتگو همراه باشد ارتباط کلامی بوده و اگر با حرکات دست و چشم، رنگ و صدا و غیره صورت گیرد غیرکلامی است.
4.
ارتباط مستقیم و ارتباط غیرمستقیم: ارتباط مستقیم ارتباطی است که بدون واسطه بین شخص فرستنده و گیرنده پیام ایجاد میشود.
ارتباط غیرمستقیم ارتباطی است که حالت چهره به چهره ندارد مانند ارتباط مؤلف با خوانندگان کتاب.
5.
ارتباط فردی و ارتباط جمعی: ارتباط فردی یا خصوصی ارتباطی است که معمولاً بین دو یا چند نفر به وقوع میپیوندد و بیشتر حالت مستقیم و شخصی دارد ولی ارتباط جمعی ارتباط بین یک نفر با گروه کثیری میباشد مانند سخنرانی.
6.
ارتباط یکطرفه و ارتباط دوطرفه: وقتی انتقال پیام از فرستنده شروع و به گیرنده ختم شود و گیرنده نسبت به مفاهیم پیام واکنشی به فرستنده نشان ندهد ارتباط یکطرفه است ولی اگر در ارتباط بازخورد وجود داشته باشد و فرستنده و گیرنده پیام متناوباً جای خود را عوض میکنند ارتباط دوطرفه است.
موانع ارتباطی مهمترین اخلال کننده که مانع برقراری ارتباط مطلوب در فعالیتهای آموزشی میشوند عبارتند از: 1.
بحث شفاهی: انسان به طور خودکار در برابر محرکهای ناخوشایند حالت تدافعی به خود میگیرد.
بنابراین صدای یکنواخت معلم ممکن است باعث خستگی دانشآموزان شود.
بنابراین معلمین برای جلوگیری از بروز این مانع و برای تقویت و افزایش کارایی تدریس خود باید علاوه بر علایم و نمادهای شفاهی، از علایم غیرکلامی و دیگر نشانهها نیز استفاده کنند.
جالب توجه نبودن پیام: انسان از میان پیامهای مختلف، آن دسته از پیامها را دریافت میکند که زمینه پذیرش آنها را دارد.
به عبارت دیگر اگر پیام بر اساس زمینه علمی، علایق، انگیزهها و در یک کلام، بر اساس نیاز فراگیران منتقل نشود به خوبی دریافت نخواهد شد.
زیرا برای گیرنده پیام ارزش اطلاعات موجود در هر پیام بسته به جالب توجه بودن، تازه بودن و غیرقابل پیشبینی پیام است.
انتقال منفی: هنگامی که با موضوع و مشکل جدیدی مواجه میشویم اگر درباره آن موضوع زمینه قبلی کافی نداشته باشیم سعی میکنیم در ذهن خود از تجارب قبلی نزدیک به آن برای درک مطلب جدید یا حل مشکل جدیدی کمک بگیریم.
حال اگر تجارب قبلی ما بتواند ما را در درک مطلب جدید یاری دهد (انتقال مثبت) صورت گرفته ولی اگر باعث سردرگمی و آشفتگی ما در حل مسئله شود و ما را به اشتباه اندازرد (انتقال منفی) صورت گرفته است.
رؤیایی شدن یا در خود فرو رفتن: در چنین حالتی شاگرد ناگهان از مدار ارتباط کلاس خارج و با یک حالت رؤیایی وارد تجارب شخصی خود میشود.
در واقع رؤیایی شدن یک وسیله تدافعی است که شاگرد در برابر محیط خشک و بیروح کلاس از خود نشان میدهد.
این حالت را میتوان با افزایش سطح درک شاگرد و جذابیت موضوع و بکارگیری روشهای مختلف ارتباطی به نحو زیادی کاهش داد.
عدم درک: لازم است معلم سعی کند مطلبی را که به فراگیران خود میآموزد در خور فهم و درکشان باشد تا فراگیران بتوانند ارتباط لازم را با او برقرار کنند.
عوامل فیزیکی نامناسب: لازم است محیط کلاس از نظر نور، راحتی صندلی، رنگ دیوارها، سردی و گرمی و سایر عوامل فیزیکی مناسب باشد یا حداقل ناراحت کننده نباشد.
تعریف تدریس تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییرات در رفتار شاگرد.
این دو تعریف دو ویژگی برای تدریس مشخص میکند.
1.
وجود تعامل یا رابطه متقابل بین معلم و شاگرد.
هدفدار بودن فعالیتهای معلم.
عوامل مؤثر در تدریس ویژگی شخصیتی و علمی معلم } شامل 1.
اقتدار طلب درسنگر، 2.
رفاقت طلب درس نگر{ ویژگیهای شاگردان و تأثیر آن بر فرایند تدریس تأثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس تأثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس هدف هدف مرحله نهایی یک سلسله فعالیت مستمر است.
در تنظیم و تعیین هدفهای آموزشی همواره باید اصول زیر را مد نظر قرار داد.
روش و وسیله باید متناسب با هدف باشد.
هدف باید انعطافپذیر باشد.
هدف باید فرد را به فعالیت برانگیزد.
هدف باید متناسب با اوضاع، احوال و امکانات باشد.
هدف باید قابل وصول باشد.
حیطههای یادگیری یادگیری در سه حیطه مهم زیر اتفاق میافتد.
حیطه شناختی و سطوح مختلف این حیطه در شکل زیر مشخص شده است.
حیطه شناختی به طور کلی به یادگیری مطالب و کسب و شناخت و معرفت درباره آنها مربوط میشود.
دانش: یادگیری در این سطح صرفاً جنبه حفظی دارد و هدف معلومات و اطلاعات است.
مثلاً در تربیت بدنی نمونه این هدفها عبارتند از: تعریف اصطلاحات فنی یک رشته ورزشی دانستن ابعاد زمینهای ورزشی و قوانین و مقررات آنها تشریح فنون و تاکتیکهای بازی فوتبال تشریح مواد غذایی گوناگون برای کسب نتایج بهتر در رشتههای ورزشی توصیف سیستمهای انرژی و تأثیر آنها بر مدت زمان فعالیت.
فهمیدن (درک و فهم): یادگیری در این سطح عبارت است از توانایی پی بردن به مفهوم یک مطلب و بیان آن با جملاتی که شخص خودش میسازد.
نمونههای این سطح در تربیت بدنی عبارت است از: ترجمه یک مقاله یا یک متن انگلیسی در مورد فوائد ورزش.
تبدیل اطلاعات آماری لیگ برتر فوتبال در یک نمودار به بیان گفتاری و نوشتاری تفسیر تاکتیکهای رایج در بازی فوتبال توانایی تفسیر علل تغییرات در مدیریت یک فدراسیون پیشبینی نتیجه یک بازی بسکتبال یا فوتبال بر اساس اطلاعات و شناخت اولیه از تیمهای شرکت کننده تشخیص پیامدها و عواقب شکست تیم ملی فوتبال 3.
به کار بستن (کاربرد): عبارت است از توانایی کاربرد اصول علمی، فرضیهها و دیگر مفاهیم انتزاعی در وضعیت و موقعیتی مناسب بدون آنکه از طرف علم راه حلی ارائه شود.
نمونهای از هدفهای شناختی در طبقه کاربرد عبارتند از: توانایی کاربرد اصول تغذیه در آمادهسازی تیمهای ورزشی توانایی کاربرد اصطلاحات و مفاهیم علمی مربوط به یک برنامه بدنسازی در یک رشته ورزشی خاص بکارگیری اصول روانشناسی در مربیگری توانایی بکارگیری قوانین فیزیک و مکانیک برای کسب رکوردهای بهتر در دومیدانی 4.
تجزیه و تحلیل: در سطح تحلیل، برشکستن مطلب و اجزاء تشکیل دهنده آن و یافتن روابط بین اجزاء و نحوه سازمان یافتن آنها تأکید میشود.
بنابراین یادگیری در این سطح مستلزم گذشتن از مراحل دانش، فهمیدن و به کار بستن است.
توانایی تجزیه یک تکنیک والیبال مثلاً آبشار به مراحل اجرای آن شامل سه گام، پرش، ضربه، فرود.
توانایی تمیز دادن یا جدا کردن سفسطههای غیرمنطقی از استدلالهای منطقی توانایی تحلیل روابط بین اجزاء تشکیل دهنده یک مطلب با یک مسئله و مشکل توانایی شناخت واحدهای تشکیل دهنده یک سازمان ورزشی 5.
ترکیب: ترکیب عبارت است از به هم پیوستن عناصر و اجزاء به منظور تشکیل یک کل واحد.
به عبارت دیگر ترکیب مستلزم درهم آمیختن دوباره قسمتی از تجارب گذشته با مطالب جدید و بازسازی آن به صورت یک کل تازه و نسبتاً انسجام یافته است.
عمل ترکیب به طور معمول با خلاقیت همراه است.
توانایی نوشتن داستان یا شعر توانایی نوشتن یک برنامه آمادهسازی برای تیم فوتبال دانشگاه توانایی طراحی ماشینهای بدنسازی جدید توانایی تهیه طرح درس مناسب برای آموزش درس تربیت بدنی عمومی کشف علل و عوامل مؤثر بر کمتجربگی دانشجویان 6.
ارزشیابی: ارزشیابی عبارت است از داوری و قضاوت درباره اندیشهها، کارها، روشها، برای مقصود یا هدفی معین.
ارزشیابی و قضاوت عالیترین مرحله شناخت است.
توانایی ارزشیابی اثرات ورزش و فعالیتهای بدنی بر سلامت جامعه.
تصمیمگیری ریشه فدراسیون فوتبال جهت به کارگیری یک مربی خارجی برای تیم ملی.
حیطه عاطفی هدفهای عاطفی شامل اهدافی است که با نگرشها، عواطف، علایق و ارزشها سروکار دارند و محصول آموزهاش شناختی، مهارتی و تربیتی که در محیط مدرسه، خانه و جامعه صورت میگیرد و عامل اصلی در این حیطه میزان علاقه فرد به یک موضوع میباشد.
سطوح مختلف هدفهای آموزشی در حیطه عاطفی 1.
دریافت و توجه کردن: در این سطح منظور این است که دانشآموز وجود پدیدهها و یا حرکات معینی را مشاهده یا حس کند و یا یه اینگونه محرکات تمایل داشته باشد.
در این مرحله شاگرد از یک حالت غیرفعال بیرون آمده و به یک شرکتکننده فعال تبدیل میشود.
در تدریس باید پیوسته توجه دانشآموز را به فعالیتهای آموزشی جلب، حفظ و هدایت کند.
نمونهای از این هدفها در تربیت بدنی عبارتند از: آگاهی از اهداف تربیت بدنی محترمانه به سخنان مربی گوش دادن توجه به دستورات داور علاقه به مطالعه اخبار ورزشی توجه به زیبایی اجرای یک حرکت ژیمناستیک 2.
واکنش: در این سطح از دانشآموز انتظار میرود که گامی فراتر نهاده و احساس خود را فعالانه نمایان سازد.
در حقیقت در این سطح پذیرفتن و درک مسئله کافی نیست بلکه شخص باید واکنشی در مورد مسئله مورد نظرش نشان دهد.
دامنه این سطح از پیروی و متقاعد شدن شروع به پاسخ دادن داوطلبانه و همراه با رضایت ختم میشود.
نمونهای از این هدفها در تربیتبدنی عبارت است از: تمایل به همکاری با اعضاء تیم در هنگام بازی انجام تمرینات بدنسازی که توسط مربی تعیین شده پیروی از قواعد و مقررات زمین بازی مجلات ورزشی را داوطلبانه میخواند.
در مواردی که باید سکوت برقرار شود آرامش خود را حفظ میکند.
برای حفظ سلامتی و تناسب اندام خود ورزش میکند.
از تمرین فوتبال لذت میبرد.
ارزشگذاری: ارزشگذاری مبتنی بر درونی کردن دسته معینی از ارزشها است.
در این مرحله پدیده و یا رفتاری با ارزش جلوه میکند.
و دانشآموز تصور میکند که متعهد است دیگران را به راهی که خود انتخاب کرده راهنمایی کند و آنها را تشویق میکند که نظر او را بپذیرند و مانند او فکر کنند.
نمونههایی از این هدفها در تربیتبدنی عبارت است از: اشتیاق به حفظ سلامتی احساس مسئولیت برای گوش دادن و شرکت در مباحث مرتبط با ورزش پذیرش نقش فعال در یک تیم ورزشی تحت تأثیر قرار دادن دیگران برای شرکت در فعالیتهای ورزشی وفاداری به تیمهای ورزشی که خود در آنها عضویت دارد.
پشتیبانی از اندیشهها و اهداف بازی جوانمردانه.
سازماندهی ارزشها: که عبارت است از ادغام ارزشهای مختلف، رفع تعارضات بین آنها و پایهگذاری یک نظام ارزشی پایدار و منسجم.
آن دسته از هدفهای آموزشی که به تشکیل یک فلسفه زندگی منجر میشوند در این طبقه جای دارند.
نمونههایی که در تربیتبدنی میتوان یافت: دخالت دادن معیارهای اخلاقی در هنگام اجرای یک مسابقه ورزشی.
به عنوان داور فوتبال، به دور از تحت تأثیر تفاوت نژادها، فرهنگها وملیتها، منصفانه قضاوت میکند.
به سیاستها و رفتار اجتماعی مختلف در قبال رفاه عمومی، بیشتر از منافع محدود گروهها بها میدهد.
تبلور ارزشهای سازمان یافته در شخصیت: در این سطح، شاگرد دارای نظامی از ارزشها میشود که رفتار او را برای مدتی طولانی کنترل میکند.
به عبارت دیگر مجموعهای از ارزشها در رفتار فرد انعکاس دائم پیدا کرده و در شخصیتش متبلور شده و جزء فلسفه زندگی او میشود.
نمونه هدفها در این سطح عبارتند از: داشتن آمادگی برای تجدید نظر در نگرش و رفتار خود بر اساس معیار عادت به برخورد عینی با مسائل اعتماد به توانایی در موفقیت یک وجدان شخصیتی برای خود ایجاد میکند.
حیطه روانی حرکتی: این حیطه شامل فعالیتهایی است که به هماهنگی عصبی و عضلانی نیاز دارد و بیشتر شامل مهارتهای عملی در زمینههای فنی و حرفهای، تربیتبدنی، هنر، کارهای آزمایشگاهی و امثال آن است.
سطوح یادگیری در حیطه روانی حرکتی عبارت است از: تذکر: برای انجام مهارتهای حرکتی سه نوع آمادگی لازم است: 1.
آمادگی شناختی: داشتن اطلاعات 2.
آمادگی جسمی: فیزیک مناسب 3.
آمادگی عاطفی: علاقه داشته باشد.
سطح مشاهده و تقلید: تقلید پائینترین سطح مهارتهای حرکتی است.
در این سطح فرد نمیتواند بدون کمک دیگران، کاری را که جنبه حرکتی دارد درست انجام دهد.
اجرای مستقل: در این مرحله از روش تقلید ساده دور میشویم و به مرحله اجرای آگاهانهتر عمل میرسیم.
در این مرحله باید میزان وابستگی شاگرد به مربی کاسته شده به حدی که دیگر نیاز به یاری مستقیم مربی نباشد ولی نظارت و هدایت او در اجرای مهارت باید همچنان ادامه یابد 3.
دقت در عمل: توانایی انجام مهارت حرکتی هنگامی که به این سطح میرسد که فرد بتواند کاری را به درستی و با دقت، سرعت و ظرافت کافی انجام داده و تکرار کند در این مرحله نظارت و راهنمایی مربی، تمرین و تکرار نقش ارزندهای ایفا میکنند.
هماهنگی حرکات: هنگامی که فرد به این مرحله از مهارت میرسد میتواند چند فعالیت را به طور همزمان و هماهنگ انجام دهد.
مثلاً اجرای یک برنامه ژیمناستیک، یا شنا کردن یا تایپ کردن.
عادی شدن: این سطح که بالاترین مرحله یادگیر در حیطه روانی _ حرکتی است، انسان به طور خودکار به انجام کارهای دقیق و موزون عادت میکند.
در اینجا دیگر شخص برای انجام یک عمل به فکر کردن و صرف انرژی عصبی جهت هماهنگ کردن فعالیتها و توالی آنها نیاز ندارد و فعالیت به شکل ناخودآگاه صورت میگیرد.
مانند رانندگی.
آشنایی با روشهای مختلف تدریس 1.
روش سقراطی: روش و شیوهای است براش اثبات سو و خطا و رفع (...............) از ذهن شاگرد.
در این روش معلم با سؤال و جواب و مجادله پس از آنکه خطای مخاطب را مشخص کرده، تا رسیدن به کشف حقیقت، به همان شکل پرسش و پاسخ ادامه میدهد.
در این روش نقش معلم عمدتاً پرسیدن و نقش شاگرد پاسخ دادن به سؤالات است.
روش توضیحی: عبارت است از انتقال مستقیم اطلاعات به دانشآموزان با استفاده از مطالب چاپی (کتاب و جزوه) یا به وسیله سخنرانی.
در این روش معلم هم اصول و هم راه حل مسائل را ارائه داده و از دانشآموزان خواسته نمیشود که به طور مستقل حقایق را کشف کند.
مهمترین حسن این روش این است که میتواند مجموعه کاملی از حقایق، مفاهیم و اصول به شکلی منظم به دانشآموزان آموخت.
محدودیت این روش این است که دانشآموز مطالب را حاضر و آماده دریافت میکند و در کشف حقایق فعال نیست.
در این روش توضیح معلم باید: روشن و قابل درک باشد.
نکات اساسی و اصلی را در بر داشته باشد.
کافی و دقیق باشد.
ساده و کوتاه باشد.
از مثال و تصویر و غیره استفاده کند.
روش سخنرانی: در روش سخنرانی معلم، کمو بیش بدون وقفه در کلاس صحبت میکند.
شاگردان به سخنان او گوش داده، یادداشت برمیدارند و درباره سخنان او میاندیشند ولی با او گفتگو نمیکنند و در پایان برای روشن شدن مطلب چند سؤال هم ردوبدل میشود.
مراحل سخنرانی 1.
بخش مقدماتی: در مرحله معلم زمینه را برای ارائه مطلب آماده میسازد و سپس موضوع سخنرانی و برنامهای که برای آن تدارک دیده، اعلام میکند.
بخش میانی: در این بخش معلم، اطلاعات و نکات لازم را درباره موضوع بیان میکند.
بیشترین وقت سخنرانی صرف این بخش میشود.
بخش پایانی: در بخش پایانی معلم مطالب و اطلاعات ارائه شده به یکدیگر ربط داده و مطالب را جمعبندی و خلاصه میکند.
به سؤالات پاسخ داده و در صورت نیاز برای آنها تکالیف درستی تعیین میکند و سخنرانی خود را با یک جمله مناسب به پایان برساند.
محاسن سخنرانی اقتصادی بودن آن.
انعطافپذیری آن برای تقویت قوه بیان معلم و مهارت گوش دادن دانشآموز مفید است.
محدودیتها معلم فعال و دانشآموزان غیرفعال هستند.
در نتیجه باعث خستگی دانشآموزان میشود.
برای آموزش مهارتهای عملی رو.ش مناسبی نیست.
معلم تفاوتهای فردی را درنظر نگرفته و برای همه یکسان، مطالب را ارائه میدهد.
جلب توجه و تمرکز فکری دانشآموزان در طول مدت سخنرانی مشکل است.
برای ایجاد مهارتهای ذهنی در سطوح بالا (تجزیه و تحلیل و ترکیب و ارزشیابی) روش مناسبی نیست.
دانشآموز مجبور است مطالب را به زور تکرار حفظ کند.
روش اکتشافی: فرایندی است که دانشآموز باید طی آن مسئله مورد نظر را مشخص کند.
راه حلهای ممکن را در نظر گرفته و آنها را با توجه به شواهد آزمایش کرده و به نتیجهگیری مناسبی برسد و این نتایج را در موقعیتهای جدید به کار گیرد و سرانجام به قوانین کلی و قابل تعمیم رسد.
در این روش دانشآموز باید بدون راهنمایی معلم و یا با راهنمایی محدود او به هدف برسد.
محاسن روش اکتشافی توانایی ذهنی دانشآموز را تقویت میکند.
انگیزه درونی دانشآموز را افزایش میدهد.
دانشآموز را خلاق و کاوشگر بارمیآورد.
موجب دوام بهتر آموختهها میشود.
تذکر: محدودیت آن این است که در تمام رشتهها قابل اجرا نیست.
حل مسئله: حل مسئله فرایندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راههایی که به یک هدف و یا یک راه حل منتهی میشود.
راههای مختلفی برای حل مسئله وجود دارد که عبارتند از: حل مسئله از طریق آزمایش و خطا: چنانچه با مسئلهای روبهرو شویم که برای حل آن، قاعده و اصول از پیشساختهشدهای در اختیار نداشته باشیم، آن را از طریق آزمایش و خطا حل میکنیم.
(دسته کلید و قفل) (فقط همان مسئله را حل میکنیم و قابل تعمیم به مسائل دیگر نیست) حل مسئله از طریق بینش و شناخت: هنگامی که عناصر و روابط مربوط به یک مسئله برای انسان شناخته شده باشند میتوان آن را از طریق بینش و شناخت حل کرد.
حل مسئله با روش تحلیلی: تحلیل تدریجی و گامبهگام در جهت رسیدن به حل مسئله به فهم کامل کلیه مراحل و روابط مربوطه نیاز دارد.
این روش آمیزهای از روشهای آزمایش و خطا، بینش و تفکر منطقی است.
مثلاً: 1.
چگونه می توان میان علاقه دانشجویان را به ورزش توسعه داد؟
تا چه حد باید نوجوانان را آزاد گذاشت؟
حل مسئله با روش «دیویی»: جان دیویی، فرایند حل مسئله را با پیدا کردن عواملی که موجب مسئله شدهاند آغاز میکند و دارای پنج مرحله به شکل زیر میباشد.
مشخص کردن مسئله حدس زدن یا مشخص کردن علل مسئله در نظر گرفتن راه حلهای ممکن انتخاب بهترین راه حل اجرای راه حل انتخابی و نتیجهگیری 6.
روش مباحثه: دو نوع روش مباحثه وجود دارد.
بحث کنترل شده توسط معلم: در این روش ابتدا معلم دانشآموزان را به طرح مسئله یا سؤال ترغیب کرده، سپس یکی از دانشآموزان موضوعی را با اجازه معلم مطرح میکند و معلم در ارتباط با آن موضوع پاسخ میدهد.
گفتگو بین آن دو تا جایی که معلم لازم بداند ادامه مییابد.
سپس محصل دیگری وارد بحث شده و معلم بحث را با وی دنبال میکند.
در این روش معلم بحث را هدایت و کنترل میکند و دانشآموزان مجاز نیستند بدون اجازه وارد بحث شوند.
محاسن معلم بر کلاس احاطه دارد.
معلم میتواند بحث را به سوی هدف مورد نظر هدایت کند.
وقت کلاس با سؤال و جوابهای بیمورد گرفته نمیشود.
محدودیتها معلممدار است و برای درسهای علوم تجربی و ریاضی کاربرد چندانی ندارد.
بحث آزاد: در این روش معلم با طرح یک سؤال یا بیان مطلبی، بحث را آغاز میکند و دانشآموزان را برای مشارکت در بحث آزاد میگذارد.
ودر پایان معلم با جمعبندی نظرات، نتیجهگیری میکند.
محاسن دانشآموزان آزادانه و با علاقه در بحث شرکت میکنند.
کلاس پرهیجان و فعال است.
زمینهای برای سنجش عقاید شاگردان کلاس فراهم میکند.
محدودیتها موجب شلوغی و سروصدا میشود.
معلم به دشواری کلاس را کنترل میکند.
مدتی از وقت کلاس به گفتگوی بیمورد میگذرد.
زمینه برای شیطنتهای احتمالی فراهم میشود.
7.
روش پرسش پاسخ: در این روش معلم هنگام جلب توجه شاگرد به مطلب یا درس جدید و تدریس آن، مستقیماً به بیان مطلب نمیپردازد.
بلکه با طرح سؤالهای برنامهریزی شده، فعالیت ذهنی شاگردان را در مسیر مطالب و مفاهیم جدید قرار میدهد و آن را هدایت میکند تا خودشان به کشف مفاهیم جدید توفیق یابند.
روش پرسش و پاسخ به سه اصل متکی است: 1.
وجود سؤال و مسألهای که کنجکاوی شاگردان را برانگزیرد و آنان را وادار به تلاش ذهنی کند.
طرح سؤالهای متوالی برای تداوم فعالیتهای ذهنی 3.
هدایت تلاش ذهن برای کشف آگاهانه مسئله، به طوری که نتیجه آن به خلاقیت فکری و کسب دانش منجر شود.
محاسن موجب تقویت اعتماد به نفس در شاگردان میشود.
منجر به ایجاد علاقه و تقویت تفکر در شاگردان میشود.
استدلال و قدرت اظهار نظر شاگردان را تقویت میکند.
شاگردان را به شرکت در بحث و فعالیتهای آموزشی تشویق میکند.
انگیزه و فعالیت، مطالعه و تحقیق را در شاگردان افزایش می دهد.
محدودیتها برای کلاسهای پرجمعیت مناسب نیست.
مستلزم هدفهای مشخص و صرف وقت زیاد است.
در صورت عدم تسلط و مهارت معلم، ممکن است به پراکندگی و انحراف بحث بینجامد.
در همه دروس قابل اجرا نیست.
8.
روش واحد کار (پروژه): «واحد» کار فعالیتی است که از نظر آموزشی و پرورشی دارای اهمیت است و دارای هدف معینی میباشد و معمولاً مستلزم جمعآوری اطلاعات، یافتن راه حل، مطالعه و انجام کار عملی است که در خارج از محیط کلاس انجام میشود.
در این روش معلم پس از آموزش اصول اساسی درس کلاس، تکلیفی را به صورت « واحد کار» برای افراد تعیین میکند.
برای انجام بهتر این روش میبایست: در آغاز سال تحصیلی، فهرست کاملی از موضوعاتی که دانشآموزان باید به صورت واحد کار انجام دهند تهیه کند.
از دانشآموزان بخواهد که گزارش کار خود را به محض آماده شدن به طور کتبی به او ارائه داده و به طور شفاهی درباره آن توضیح دهند.
پس از جمعآوری تمام گزارشها، برای ارائه دادن آنها در کلاس برنامهریزی کند تا هر واحد کار در ارتباط با درس هفتگی ارائه شود.
برای واحد کار امتیاز در نظر گرفته و آن را در قبولی دانشآموز دخالت دهد.
نمونهفعالیتها جمعآوری فسیلها اندازهگیری ابعاد زمینهای ورزشی مطالعه یک استادیوم ورزشی یا استخر شنا 9.
روش (گروههای کوچک): در این روش شاگردان کلاس به گروههای کوچک تقسیمبندی میشوند و هر یک به طور مستقل به فعالیت یادگیری میپردازند.
در این روش معلم انتقالدهنده دانش نیست بلکه نقش هماهنگ کننده فعالیتها را به عهده دارد.
در این روش بعد از مشخص شدن وظایف گروهها، سرانجام درباره یافتههای گروههای کوچک بحث میشود و هر گروهی نتیجه کار خود را به کلاس عرضه میکند.
10.
روش فردی: در این روش برای هر فرد، فعالیت یادگیری ویژهای معین میشود.
که با سرعت پیشرفت او مطابقت داشته باشد در نظر گرفته میشود.
این روش در مکتبخانههای قدیم ایران به کار میرفته است و امروزه با استفاده از « بستههای آموزشی» اجرا میشود.
به این ترتیب که هر شاگرد با توجه به توانایی و معلوماتش بستهای دریافت میکند و اگر توانست در انتها از عهده پاسخگویی به آزمون ان برآید بستهای دیگر که حاوی مطالب مشکلتری است دریافت میکند.
در غیر این صورت مطالب کمکی و اضافی در اختیار او قرار داده میشود.
یادگیری فردی موجب تقویت فکری و توانایی تصمیمگیری میشود.
11.
روش آزمایشی: آزمایش فعالیتی است که در جریان آن، فراگیران با به کار بردن وسایل و مواد بخصوصی درباره مفهومی خاص، عملاً تجربه کسب میکننند.
این روش برای تدریس مفاهیم علوم تجربی به ویژه فیزیک و شیمی بسیار لازم است و بدون آن دانشآموز نمیتواند مفاهیم مورد نظر را به درستی یاد بگیرد.
13.
روش نمایشی: بر اساس مشاهده و دیدن استوار است و دانشآموزان مهارتهای خاصی را از طریق مشاهده و دیدن فرا میگیرند.
در این روش ابتدا معلم به طور عملی جریان کاری را در برابر چشم فراگیران انجام داده و آنگاه شاگردان همان کار را شخصاً تکرار کرده و انجام میدهند.
از این روش برای تدریس درسهایی که جنبه عملی و فنی دارند می توان استفاده کرد.
روش نمایشی دارای چهار مرحله است: مرحله آمادگی: در این مرحله معلم باید وسایل مورد نیاز را فراهم کرده و آنها را بازبینی کرده و چند بار تمرین کند.
مرحله توضیح: قبل از نمایش معلم هدف را تشریح کرده و نحوه صحیح کار با وسیله را توضیح میدهد.
در این مرحله باید نکات مهم و کلیدی را تأکید، تکرار و خلاصه کرد و به سؤالات پاسخ دهد.
مرحله نمایش دادن: در مرحله معلم باید عملیات ضروری جهت انجام مهارت مورد نظر را به فراگیران نشان دهد.
این مرحله گاهی با مرحله توضیح دادن همزمان انجام میشود.
مرحله آزمایش و سنجش: در این مرحله فراگیران عمل کار را انجام داده و آن را تمرین میکنند و در انتها از آنها امتحان عملی گرفته میشود.
در ضمن بهتر است که امتحان شفاهی ضمیمه امتحان عملی شود.
این سؤالات شفاهی موجب تقویت و ادراک و یادگیری بهتر میشود.
روش گردش علمی: گردش علمی یا فعالیت تجربی خارج از مدرسه کاری است عملی که بیرون از کلاس، آزمایشگاه یا کتابخانه صورت میگیرد.
و شامل مطالعات مستقیم و دست اول درباره یک موضوع، و جمعآوری اطلاعات از طریق مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه، اندازهگیری، نمونهبرداری و سایر فنون تحقیق میباشد.
به طور کلی، گردش علمی میتواند به صورت بازدید از یک شهر، موزه، استادیوم ورزشی، کارخانه و ...
صورت گیرد.
در هنگام گردش علمی باید به نکات زیر توجه کرد.
تعیین موضوع مورد تحقیق: موضوع مورد تحقیق باید به بخشهای مشخصی و تقریباً قابل شمارش محدود شود.
مثلاً برای تعداد مراجعین به یک سالن ورزشی در ساعات مختلف.
همراه داشتن دفترچه یادداشت.
نمونهبرداری: دانشآموزان باید بدانند که مطالعه تمام جامعه آماری امکانپذیر نیست بلکه باید با نمونهبرداری این کار را انجام دهند.
تجزیه و تحلیل: در پایان گردش علمی باید نتایج کارهای دانشآموزان مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج کلی به اختصار یادداشت شوند.
گزارش: دانشآموزان متعاقب هر مرحله کار، گزارش آن را نیز باید تهیه کنند.
تشکیل پرونده: لازم است از نتایج فعالیتهای گردش علمی، پرونده منظمی تشکیل شده و آن را در کتابخانه یا آزمایشگاه مدرسه، برای استفاده سایر دانشآموزان بایگانی کرد.
معیارهای موفقت در گردش علمی مفید بودن فعال بودن دانشآموزان هیجانانگیز بودن اقتصادی بودن 14.
بازیهای تربیتی: معمولاً بازیهای تربیتی مکمل سایر روشهای تدریس میباشند.
آموزش از طریق بازی چند حسن دارد.
دارای پاداش ذاتی است.
بازیها، موقعیتهای پیچیده زندگی را، به شیوهای ساده و قابل فهم نمایش میدهند.
15.
فن تمرین: تمرین یکی از فنونی است که از گذشته در امر آموختن به کار میرفته است و وظیفه معلم دادن تمرینات مناسب به دانشآموزان میباشد.
انواع تمرین عبارت است از: تمرین تکراری: مثل از بر کردن جدول ضرب یا تمرین یک فن کشتی تمرین استنباطی: تمرینات در مورد فرمولهای ریاضی با مثالهای متعدد و جدید مرور کردن: مرور کردن برای تقویت مطالبی است که قبلاً آموخته شده است و معمولاً با مهارتهایی نظیر خلاصه کردن، یادداشتبرداری، ترسیم و طراحی همراه است.
تمرین عملی: به منظور کسب مهارتهای حرکتی و فنی صورت میگیرد.
تلفیق روشها یک معلم پس از آنکه با روشهای مختلف تدریس آشنا شده در عمل و به هنگام ارائه درس، باید با تشخیص موقعیت روشها و فنون مناسب را انتخاب کند.
مثلاً اگر معلمی در تدریس خود از روش سخنرانی استفاده میکند، در صورت لزوم میتواند با دانشآموزان بحث کند.
از آنها سؤال کند، به آنها تمرین بدهد، برایشان آزمایش کند، نمونه یا مدلی را به آنها نشان دهد و ...
ارزشیابی در تربیتبدنی تعریف: سادهترین معنی ارزشیابی عبارت است از قضاوت و داوری بر اساس مجموعه اطلاعات به دست آمده از یک گروه، که این اطلاعات میتواند شامل شناخت خصوصیت و ویژگیهای دانشآموزان در زمینه استعدادهای حرکتی آنها، توانائیهای حرکتی آنها و ویژگیهای روانی، عاطفی و عقلانی آنها باشد.
اهداف ارزشیابی درس تربیت بدنی در مدارس با توجه به اهمیتی که ارزشیابی صحیح درس تربیتبدنی در پیشبرد کیفی برنامه تأمین سلامت جسمی و روحی دانشآموزان دارد اهداف زیر را میتوان برای آن در نظر گرفت تعیین ضوابط و معیارهای مشخص برای ارزشیابی صحیح از درس ورزش کسب اطلاعات لازم از وضعیت جسمانی و تواناییهای دانشآموزان و هدایت آنها در رشتههای ورزشی مناسب با توجه به استعدادها و قابلیتهای هر یک از آنها تعیین نمره دانشآموزان از درس ورزش اصلاح و تشخیص بهترین روش آموزش در درس تربیت بدنی تعیین نقاط ضعف و قوت برنامه درسی و معلم درس تربیتبدنی