جلال آل احمد
در شماره نوروز 1324 مجله سخن داستانی به چاپ رسید که تولد نویسندهای دیگر را نوید میداد، نویسندهای که همچون چوبک با تأثیر از هدایت شروع کرد اما خیلی زود در پی یافتن استقلال هنری برآمد و پارهای از «ایرانی» ترین داستانها را پدید آورد.
داستان « زیارت » نام داشت و جوان 22 سالهای به نام جلال آل احمد
(1348-1302) آن را نوشته بود. آل احمد موفق شده بود با شوری مذهبی شرحی دقیق و درونی از یک سفر زیارتی به دست دهد. جنبه مذهبی داستان آنقدر قوی است که توصیفها را نیز در برگرفته است:
خورشید که با قرص قرمز رنگ خود کمکم فرو مینشست در نظرم پرچم خونین عزیزان زهرا مینمود که اندک اندک سرنگون میشد.
داستان « زیارت » ویژگیهای اساسی داستان نویسی آل احمد را در خود دارد: راوی داستان آدمی است بیگانه از جمع: « هر کس حالی دارد و جز من هیچکس در اینجا تماشاچی نیست». همین ناظر وقایع است که در دیگر داستانها نیز از وقایع و آدمها برایمان گزارش میدهد.