زورخانه ها – تکیه وقهوه خانه ها ،کانون های فرهنگ مردم
ورزش وبازی وسرگرمی پدیده هایی هستند که از نظر زمان راه به کهن ترین دوران زندگی بشر می برند و سر آغازی برای آنها نمی توان تعیین کرد .در ایران نیز به شهادت افسانه ها و اساطیر و متن های نوشته ویافته های باغستان شناسی ،نشانه های فراوان از بازیها و سرگرمیها در طول زمان در دست است .
در متن های قدیمی مر بوط به قزوین ، دوران صفویه از نظر به دست دادن مدرک درباره گونه های مختلف ورزش و بازیها و سرگرمیها از اهمیت و اعتبار فراوانی برخوردار است . بنابر آنچه که در نوشته های تاریخی و به ویژه سفر نامه ها آمده مشاهده می کنیم که شهر قزوین در زمینه فعالیتهای ورزشی ، بازیها وسرگرمیها و کارهای نمایشی از شهرهای پر فعالیت ایران به شمار می رفته است . این فعالیت ها در دو گونه از جایگاهها برگزار میشده است ، نخست در فضای آزاد و به طور عمده در میدان های بزرگ شهر ، بویژه میدان سعادت یا میدان شاه و دیگری در جایگاههای سر بسته چون : زورخانه ، چاله حوض ها ، تکیه ها و قهوه خانه ها . ورزشهایی چون : سوارخوبی - تیر اندازی – چوگان – قپق اندازی و بازیهای دسته جمعی چون :گرگ بازی – قوچ بازی – خروس جنگی و بالاخره کارها نمایشی چون : معرکه گیری – شعبده بازی – خیمه شب بازی – بند بازی – کشتی های نمایشی – شمشیر بازی ، ویژه فضا های آزاد و به ویژه میدان بزرگ و اصلی شهر ، میدان سعادت بوده است .
در برگزاری این مراسم انبوهی از مردم شهر شرکت می جسته اند و به این ترتیب میدان مرکزی به بهانه این مراسم مرکز گرد آمدن مردم و برخورد نزدیک آنها به یکدیگر و عمده شخصیتهای کشوری ، به ویژه شخص شاه بوده است که به شهادت این نوشته ها مردم به راحتی به او دسترسی داشته اند .
برگزاری این مراسم برای افراد غیر حرفه ای ،فرصت لازم را برای ابراز وجود و هنر نمایی آنها فراهم می ساخت ، امری که در کار پرورش نوجوانان و جوانان تاثیر بسیار داشت . اشاره هایی وجود دارد که در موقع حرکت نیروی نظامی برای مشارکت در یک نبرد عمده ، مراسم جشن و بازی در میدان شهر بر پا می شد تا روحیه همگان تقویت شود و مردم شهر با نشاط و سرزندگی جوانان را به سوی جبهه های نبرد بدرقه کنند . برگزاری این مراسم فرصتی بود تا چهره های گمنام به ابراز وجود بپردازند و مورد تشویق قرار بگیرند . اشاره های سفر نامه ها حکایت از آن دارد که برخی از برنامه های سرگرمی برای همه مردم به وسیله گروه های دوره گرد در تمامی طول سال در میدان های شهر به اجرا گذارده می شده است و به این ترتیب ، مردم زمان فراغت خود را به طور گروهی با شرکت در این برنامه ها می گذرانیده اند . این برنامه ها عبارت بوده از معرکه گیری و هنر نمایی مارگیران – شعبده بازی – بند بازی و کشتی گیران نمایشی – دسته های خیمه شب بازی و عروسک بازان و مانند آن . زورخانه ها محل های رسمی برای تربیت ورزشکاران و نوآموزان و جایگاه مقدسی برای پرورش روحی وجسمی جوانمردان و پهلوانان به شمار می رفتند .
سنت های خاص زورخانه ای که ره به دورانهای کهن می برد با تمامی اعتبار و حرمت های آن در زورخانه ها مورد توجه قرار داشت .
میل گرفتن – کباده کشیدن – شنا رفتن – چرخ – میل بازی و مهمتر از همه کشتی گرفتن از عمده ورزش های زورخانه ای به شمار می رفت .
تکیه ها از جمله مکانهای سربسته و کانونهای فرهنگی معتبر به شمار می رفتند . زیرا گذشته از برگزاری مراسم عزاداری در آنها ، در برخی از زمانها ، به ویژه در شبهای ماه مبارک رمضان مراسم شعرخوانی و سخنوری و مشاعره در تکیه ها برگزار می گشت که در واقع می توان از آن به عنوان
« شبهای شعر » روشنفکران زمان و یا انجمن ادبی یاد کرد .
و بالاخره قهوه خانه ها را باید کانون های فرهنگی عمده ای در ارتباط با زندگی جامعه شهری به شمار آورد . در قهوه خانه ها مراسم گوناگونی به اجرا در می آمد که از آن جمله می توان از شاهنامه خوانی – داستان سرایی – شعرخوانی – پرده داری ، طرنا بازی و مانند آن یاد کرد . قهوه خانه های بزرگ و معروف شهر در تمامی طول سال ، به ویژه زمانی که هوا رو به سردی می گذاشت از رونق لازم برخوردار بودند . ولی قهوه خانه ها در شبهای ماه رمضان حال و هوای دیگری داشتند ، چنانکه تا سحر چراغشان روشن و رفت و آمد و برنامه های مختلف در آنها جریان داشت . کمتر محلی را می توا
ن یاد کرد که چون قهوه خانه ها در پیوند با فرهنگ مردم فعال بوده باشد . در و دیوار قهوه خانه های معتبر نیز خود جلوه گاهی از هنر مردم به شمار میرفت. زیرا که با کاشی ها و تابلوهای معروف به شیوه قهوه خانه ای ، زینت شده بودند . این تابلو ها با رنگهای شاد و صحنه های گوناگون ، فضای سرشار از زیبایی و شادی را به بیننده القاء می کردند و مردم خسته از کار و فعالیت روزانه ، ساعت یا ساعتها در آن فارغ از هر اندیشه به استراحت و گفت و شنود می پرداختند و با صدای گرم مرشد به دنیای پر صفا و سرشار از گذشت و مردانگی افسانه و تاریخ گام می گذاردند و از پلید ها و نامردی ها خود را دمی فارغ می جستند ، و سرانجام با اعصابی آرام و گره از ابرو گشوده راهی خانه می شدند بدینسان کوله بار ناراحتی را پشت در می گذارند و با آرامشی نسبی به جمع خانواده می پیوستند .
حال در پی آنچه که گفته شد ، به یاری نوشته ها سخن درباره ورزش ها ، بازیها و سرگرمیها و شب زنده داریهای شهر قزوین را در دوران صفویه و با اشاره هایی به دوران قاجار پی می جوییم .
چوگان – تیراندازی و سوارخوبی : عالم آراء در شرح « میدان سعادت آباد » قزوین و مراسم آن در حضور و با شرکت شاه عباس به « چوگان بازی و قپق اندازی » اشاره دارد .
شاردن در سال 1674 در زمان شاه سلیمان در شرح « میدان شاه » از آن به عنوان « اسپریس » یا میدان اسب دوانی یاد می کند . در عهد شاه طهماسب نیز عبدی بیک از « اسب میدان » یاد کرده که باید محل اسب دوانی و سوارخوبی بوده باشد.
در سفرنامه شرلی درباره پذیرایی شاه از هیأت مزبور به مسابقه « اسب دوانی » و بعد چوگان بازی با شرکت شاه اشاره دارد . این مراسم در میدان سعادت آباد برگزار می شده است . او در این زمینه چنین می نویسد :
« بعد از ختم مجلس پادشاه از سرآنتوان خواهش کرد که از پنجره تماشای اسب دوانی کند . در جلو خانه میدان قشنگ وسیعی بود که خوب صاف و مسطح کرده بودند . پادشاه به آنجا رفته و وقتی سوار شده کرناها وطبل ها را نواختند ، جمعاً دوازده نفر سوار با شاه بودند که دو قسمت شده شش نفر یک طرف و شش نفر به سمت دیگر قرار گرفتند و در دست خود چوب های درازی داشتند که به قدر یک انگشت
قطرداشت و در سر آن چوبها یک تکه چوب دیگر مانند سر چکش نصب کرده بودند . بعد این که دو قسمت شده و روبرو آمدند یک نفر به میان آن ها آمده و گوئی از چوب به بالا می انداخت و هر کدام در یک طرف میدان قرار گرفته بازی خود را شروع کردند با چوگان های خود گو را به سمت یکدیگر پرتاب می کردند ، نظیر « کاوله » بازی ما در انگلیس ، و وقتی گوی به جلو پادشاه می رسید طبل و کرنا می زدند . »[1]
پیتر و دلا واله : در شرح مراسم سعادت آباد در سال 1616 میلادی و شرکت شاه عباس در بازی چوگان درباره ویژگی این بازی چنین می نویسد :
« چوگان تقریباً چیزی شبیه آن بازی است که مردم فلورانس با پای پیاده انجام می دهند و به آن «کالچو» می گویند . نحوه بازی از این قرار است که هر طرف سعی می کند توپ را به دروازه مقابل برساند و فقط فرق میان بازی مردم فلورانس یا بازی ایرانیان این است که آنها پیاده و در میدان کوچکی با تعداد زیادی بازیکن این بازی را انجام می دهند و به یکدیگر ضربه و تنه و مشت می زنند .
چوگان را به دست راست می گیرند و هنر چوگان باز در آن است که گوی را از نزدیک دنبال کند و همیشه از حریفان پیش باشد و اگر نتوانست خود را به گوی برساند حتی الامکان راه حریفان را نیز مسدود سازد و نگذارد آنها گوی را با چوگان بزنند .
در تمام این حرکات مهارت و سرعت اسب و سوارکار از عوامل اصلی موفقیت محسوب می شوند و مطلب مهمتر این که بازی چوگان افراد را برای هنر نمایی در میدان نبرد آماده می سازد و روی هم رفته از تمام بازیهای مشابه ما بهتر و ارزنده تر است و اگر با لباس متحدالشکل و زیبا انجام شود برای بانوان دربارهای اروپا بسیار شایسته و مناسب خواهد بود .1
قپق اندازی : یکی دیگر از بازیهای مورد توجه در دوران صفویه که در قزوین و اصفهان و دیگر شهرها رایج بود ، قپق اندازی نام داشت . در فرهنگ معین این واژه به صورت « قباق [ قَ ] کدو» شده است . ودر شرح واژه « قَباق اَفکنی » چنین آمده است : « به معنی هدف زنی و آنچنان باشد که چوبی چهل یا پنجاه گز طویل در میدان استاده کرده و طشت مس یا نقره ئ غیره بالای چوب تعبیه نمایند و سواران در عین دوانیدن اسب تیر یا تفنگ بر آن طشت می زنند و در زمان قدیم سلاطین ترک به جای طشت کدوی طلائی یا نقره یی از آن چوب می آویختند چه قبق به بفتحتین و بفتح اول و ضم ثانی در ترکی کدو را گویند » این بازی تمرین خوبی برای تیراندازان به شمار می رفت . هنرنمایی چابک سورارن تیرانداز این بازی یادآور سلحشوری های تیراندازان معروف پارتی در عهد اشکانیان به شمار می رفت . نحوه به دست گرفتن کمان و تمرین برای کشیدن با قدرت زه کمان و حرکت دادن آن از جلو به عقب و « قیقاج » زدن همه و همه نیاز به تمرین های بسیار و کسب مهارت ، زیر نظر استادان خبر داشت . این بازی عبارت بود از نصب چوبی بلند در وسط میدان که به آن « قپق » می گفتند . بر فراز چوب گلوله یا صفحه را از فراز « قپق » سرنگون سازند . به طور عمده چابک سواران پس از عبور از کنار تیر به سرعت به عقب بر می گشتند و به حالت « قیقاج » تیر را به سوی گلوله یا صفحه رها می کردند . شاردن درباره این بازی چنین اشاره دارد :
« وقتی شاه می خواهد تیراندازی کند جام زرین روی آن دکل [ قپق ] نصب می نماید .باید سوار در سر تاخت بیاید از زیر آن بگذرد وبعد با قیقاج به تیر وکمان آن جام را بزند . این هم از رسومات قدیمه ایرن است که در حال فرار با قیقاج دشمن خود را می کشند . هر کس جام طلا را با تیر بزند از آن او خواهد بود … »
1. سفرنامه برادران شرلی ، ص 81
1. سفرنامه پیترو دلاواله ( قسمت مربوط به ایران ) ، ترجمه از متن اصلی ایتالیایی … ترجمه وشرح و حواشی از دکتر شعاع الدین شفا ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، تهران 1348، ص 291 تا 296