دانلود تحقیق درس شناخت مأخذ

Word 127 KB 16144 42
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • غیاث الدّین فرزند همام الدّین محمدالحسین مشهور ربه خواند میر (880-941 یا 942 یا 943 ه.ق) که بیشتر با نامهای خواندمیر، خوند میر، خوندامیر، خواند امیر و آخوند امیر شناخته شده، یکی از تاریخنگاران بزرگ و نامور زبان پارسی در پایان سده نهم و آغاز سده دهم هجری بوده که در روزگار فرمانروایی تیموریان هرات و هند می زیسته است.


    پدرش همام الدّین محمّد فرزند برهان الدّین شیرازی، مدّتی در دستگاه میرزا سلطان محمود (900- 857 ه ق/ 1945 – 1453 م) فرزند میرزا ابوسعید گورگانی وزارت داشت و در هرات می زیست.

    وی دختر می خواندمیر به پاس احترام از استاد و پدربزرگ خود پیوسته از میرخواند به عنوان حضرت مخدومی ابوی یاد کرده است و همین عنوان موجب اشتباه برخی تاریخنگاران شده است که او را فرزند میرخواند بدانند، در حالی که وی در حبیب السّیر در ضمن شرح حال سیّد برهان الدّین خاوند شاه، درباره چگونگی قرابت خویش با مولف روضه الصّفا می نویسد:
    نسب شریف آن حضرت به چهار واسطه به خاوند شاه سیّد اجل بخاری که در سلک اعاظم سادات ماوراء النّهر انتظام داشت، اتصال می یابد و سلسله آبا و اجداد سیّد اجل به زید بن امام زین العابدین- علیهما السلام- منتهی می گردد، و پدر عالی گهر امیر خاوند شاه، کمال الدّین محمود نام داشت و چون سیّد محمود به ریاض رضوان انتقال نمود، سیّد خاوند در صغر سن بود و بواسطه نوایب روزگار از وطن مألوف سفر کرده، در قبه السلام بلخ رو به تحصیل علوم و اکتساب فنون محسوس و مفهوم آورد و به اندک زمانی در سلک اعاظم دانشمند زمان انتظام یافته به سلوک راه آخرت مشغول گشت و از بلخ سفر فرموده، خود را به صحبت مشایخ عظام هرات رسانید و شیخ بهاء الدّین عمر نسبت به آن حضرت محبّتِ بی نهایت داشت....
    بعد از فوت شیخ بهاء الدّین عمر از هرات به بلخ مراجعت فرمود و در سنه (؟) وفات یافت و از آن حضرت سه پسر ماند: امیر خواند محمّد که والد بزرگوار والده موده اوراق است و سیّد نظام الدّین سلطان احمد که سالها در ملازمت سلطان بدیع الزمّان میرزا، منصب صدارت داشت و سیّد نعمت الله که مجذوب متولّد شده بود.
    از اشارت خواندمیر در نگاشته هایش پیداست که دودمان میرخواند به پرهیزگاری و دانش معروف بودند و خواند میر نیز تحت توجّهات جدّ مادری خود رشد یافت و به علم و ادب بویژه تاریخ توجهی شایان از خود نشان داد و در تاریخنگاری از سرآمدان روزگار خود شد.


    خواندمیر درجوانی به دربار سلطان حسین بایقرا (911-872 ه ق.

    / 1506- 1468 م.) راه یافت و بزودی مورد توجّه و عنایت امیر علی شیرنوایی (906-844 ه .

    ق / 1500- 1440 م) قرار گرفت.

    و به یاری او نخستین اثر خود، مآثر الملوک را در سال (903 ه.

    ق./ 1498 م) یا پیش از آن به نگارش درآورد.

    در سال (904 ه.

    ق/ 1499 م) نوایی کتابخانه خود را در اختیار خواندمیر قرار داد و او هم از این فرصت بهره برد و دومین اثر خود خلاصه الاخبار را پس از گذشت شش ماه فراهم آورد و آن را نیز در سال 905 ه.

    ق / 500- 1499 م) به امیر علی شیر پیشکش کرد.

    در سال (906 ه .ق ؟

    1500 م) امیر علی شیر- حامی خواند میر- درگذشت.

    مرگ نوایی بر خواند میر تاثیر ژرفی بر جای گذاشت، که آن تأثّر را می توان از قطعه ای که در رثای امیر سروده است به خوبی دریافت .


    خواند میر پس از مرگ نوایی، به خدمت بدیع الزّمان میرزا( فرزند سلطان حسین بایقرا) درآمد و پس از چندی به وزارت شاهزاده مذکور برگزیده شد.

    بدیع الزّمان نسبت به وزیر خردمند خود احترام زیادی قایل بود، او را محرم اسرار خود می دانست، کمتر نکته ای را از وی پنهان می داشت و بیشتر امور دیوانی و مأموریتهای سیاسی را به او واگذار می کرد، نخستین مأموریتی که به خواند میر واگذار شد زمانی بود که محمّد خان شیبانی (909 هـ..

    ق / 1503 م) بر خراسان تاخت.

    بدیع الزّمان میرزا برای جلوگیری از پیشروی اُزبکان شیبانی از پدرش یاری خواست، امّا سلطان حسین میرزا بر اثر رنجشی که از پسر خود داشت به درخواست وی توجّهی نشان نداد.

    بناچار بدیع الزمان با اندیشه و تدبیر خود در صدد جلوگیری از پیشروی اُزبکان برآمد.

    پس از مرگ سلطان حسین بایقرا (در روز دوشنبه 11 ذی الحجه 911 هـ.

    ق./ 1050 م) سلطنت به موجب وصیّت وی میان دو تن از فرزندانش: بدیع الزّمان میرزا و مظفر حسین تقسیم شد و هر یک از آن دو شاهزاده برای اداره امور دیوانی خود وزیری برگزیدند.

    به نوشته خواند میر«صدارت بدیع الزمان میرزا به قاعده مستمره به مسوّد ارواق و مولانا غیاث الدّین جمشید جلالی تعلّق گرفت» این وزیر دانشمند به پاس حمایت و اعتمادی که سلطان حسین بایقرا در دوران زمامداری خود به وی داشت در مقابل خاندان تیموری وفادار ماند و بدین جهت تا واپسین روزهای سلطنت بدیع الزمان میرزا در هرات باقی ماند؛ اما مرگ سلطان حسین بایقرا- دردوران زمامداری خود به وی داشت در مقابل خاندان تیموری وفادار ماند و بدین جهت تا واپسین روزهای سلطنت بدیع الزمان میرزا در هرات باقی ماند؛ اما مرگ سلطان حسین بایقرا- که در روزگار وی هرات از نظر اقتصادی رونق یافته و از طرفی به کانون علمی تبدیل شده بود- موجب شد تا در میان فرزندان و خویشان او- که هر یک در دستگاه وی صاحب مقامی بودند- کشمکشهایی رخ دهد و زمینه را برای چیرگی اُزبکان شیبانی فراهم سازد.

    چنانچه امیر محمود خواندمیر از دوران سلطنت فرزندان بایقرا به تلخی یاد کرده است و چنین می نویسد: «بعد از انقضای یک سال از فوت خسرو صاحب کمال، شایبک خان که از اعاظم نبایر ابوالخیر بوده و در الوس چنگیز خان و هلاکوخان در شجاعت و دلاوری و بهادری مانند او پادشاهی بر مسند فرمانروایی متمکّن نگشته، از قبّه الاسلام بلخ متوجّه بلده هرات شد و در موضع مرل از ولایت بادغیس که داخل ولایت هرات است، میرزا بدیع الزّمان و مظفّر حسین میرزا، که به شوکت در دار السّلطنه مذکور قایم مقام والد ماجد خود بودند، شکست داده، بر تخت سلطنت هرات متمکّن گردید.

    خواندمیر از سال (913 هـ.

    ق./ 1507 م) تا تصرّف هرات به دست صفویان، در آن سرزمین بود.

    شاه اسماعیل صفوی پس از آرامش ایران باختری به اندیشه کوتاه کردن دست تنگ چشمان ازبک از ایران خاوری- بویژه هرات- افتاد و در سال (916 ه.

    ق./ 1510 م) متوجه خراسان شد.

    پس از قتل محمّد خان شیبانی، در همان سال به دست سپاهیان شاه اسماعیل صفوی، تهدیدات ازبکان موقتاً پایان پذیرفت و خواندمیر در پناه آرامش و آسایش نسبی که پدید آمده بود، فراغتی یافت و به نگارش وقایع مصیبت بار آن ساله مشغول شد، اما این آرامش دیری دوام نیافت و با یورش عبیدالله خان اُزبک در سال (919 هـ.

    .

    ق/ 1513م) به طرف خراسان، هرات بار دیگر مورد چپاول و غارت قرارگرفت .

    ظاهراً خواندمیر در تمام سالهای اغتشاش (916 – 920 هـ.

    ق/ 1510- 1514 م) همراه خانواده خود، به دور از دخالت در جنگهای مدعیان سلطنت، در روستای بَشت غرجستان توطّن داشت زیرا رویدادهای این دوران و به تبع آن هرات در تاریخ حبیب السّیر و درستی مذکور است.

    به نظر می رسد، خواندمیر بعدها به هرات برگشت و بازگشت او احتمالا حدود سال (927 هـ .ق/ 1512 م) بود که دنباله اقامتش درهرات به ظاهر تا سال (933 هـ ق./ 1527 م) به طول انجامید.

    در هرات غیاث الدین امیر محمد، فرزند امیر یوسف حسینی، او رابه نوشتن کتابی مفصّل در تاریخ ترغیب و تشویق کرد.

    خواند میر جلد اوّل تاریخ معروف حبیب السّیر را به سفارش این امیر به پایان رسانده بود که اوضاع هرات دوباره برآشفت و حامی و مشوّق او- در فتنه داخلی- به دست امیر ابراهیم موصلو کشته شد و نگارش کتاب چند ماه به تعویق افتاد، تا اینکه عزل و نصب جدیدی در سال (928 هـ ق/ 2- 1521 م) به امر شاه اسماعیل صفوی در هرات صورت گرفت و دُرمیش خان به نیابت سام میرزا به حکومت خراسان رسید؛ سام میرزا مقام وزارت را به خواجه حبیب الله ساوجی سپرد.

    این وزیر دانش پرور از یاری و تشویق ارباب دانش کوتاهی نکرد، از جمله به تشویق همین وزیر بود که خواند میر دوباره به نگارش تاریخ بزرگش پرداخت.

    او کتاب تاریخ خود را در (930 هـ.

    ق/ 1524 م) یعنی پیش از مرگ شاه اسماعیل تمام کرد و به پاس حق شناسی، نام مخدومش- حبیب الله ساوجی- را برای عنوان کتاب برگزید و آن راحبیب السّیر نامید و سال پس از تألیف کتاب مذکور، حبیب الله ساوجی، در زمان حکومت حسین خان- برادر درمیش خان- به دست سپاهیان طایفه شاملو از پای درآمد( 936 هـ.

    ق/ 1525 م) خواند میر پس از قتل حامی خود، حدود سال (933 هـ ق/ 7-1526 م) هرات را به قصد قندهار ترک کرد و در سال (934 هـ ق/ 1528 م) از آنجا رهسپار هند شد.

    او پس از گذشت هشت ماه در سال (935 هـ ق/ 1528 م) به شهر آگره رسید و با شهاب الدین معمایی و میرزا ابراهیم قانونی به دربار ظهیرالدین محمد بابر راه یافت.

    خواند میر بزودی توجه امپراطور مغولی هند را به خود جلب کرد و از جمله مقرّبان او گشت.

    چنانکه در سال (935 هـ ق/ 1529 م) در لشگرکشی بابر به سوی بنگار وی را همراهی کرد و در «تری معینی» یا سه راه رودخانه «سرجو» و «گنگا» با او بود.

    خواند میر در دربار بابر از احترام ویژه ای برخوردار بود، ولی مدت کوتاهی از محبت فرانروای هند بهره برد؛ زیرا بابر در نزدیکی شهر اگره بدرود حیات گفت(ششم جمادی الاول 937 هـ ق/26 دسامبر 153 م) خواند میر، واپسین سالهای زندگی خود را در دربار همایون (937- 963 هـ ق/1530- 1556م) سپری کرد و به دستور او قانون همایونی را نوشت که ابوالفضل عَلّامی، تاریخنگار دوران جلال الدّین اکبر، در اثر خود اکبر نامه از آن کتاب یاد کرده و بهره برده است.

    همایون در مواقع مختلف به دانشمندی و آگاهی خواند میر در تاریخ و تاریخنگاری اشاره و اعتراف کرده و به خاطر احترام بیشتر، به وی لقب امیرالاخبار داده است.

    در سال (941 هـ ق/ 1534 م) همایون بر ضد بهادرشاه- حاکم گجرات- لشکر کشید و در این سفر، خواند میر سالخورده را متأثر و بیمار کرد و به نوشته همه تذکره نویسان هندی در همان سال در گذشت، ولی بداونی، تاریخنگار اکبر شاه(963 – 1014 هـ ق/ 1555- 1606 م) بر این باور است که خواند میر در سال (942 هـ ق/ 1535 م) درگذشته است.زیرا ماده ت اریخ «شهاب ثاقب» را که در مرگ شهاب الدّین معمایی ساخته، باسال 942 هـ ق، برابر است بنابراین، می توان گفت که وی در همان سال در گذشته است.

    پس از مرگ وی، بنابر وصیّت خودش، جنازه او ره به دهلی بردند و در جنب مزار خواجه نظام الدّین اولیا به خاک سپردند.

    از خواند میردو پسر بر جای ماند: یکی امیر محمود که هیچ گاه به هند مسافرت نکرد و مانند پدر و جدش از موّرخان بزرگ به شمار می رود و کتابی مستندی به نام: تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب اول نوشته و در ان از روزگار صفویان سخن گفته است حسینی جنابندی که کتاب روضه الصفویه خود را در سال (1038 هـ ق/ 1627 م) نصنیف کرده است.

    به نوشته محمّد هدایت حسین هندی، امیر محمود هروی در سال (953 هـ ق/ 1546 م) به تشویق محمّد خان شرف الدّین اوغلی حاکم هرات شروع به نوشتن تاریخ شاه اسماعی و شاه طهاسب اوّل، کرد و در سال (957 هـ ق/ 1550 م) آن را به انجام رساند و ظاهراً در حدود همان سال دیده از جهان فروبست.

    کتاب مذکور را دکتر محمد علی جراحی و غلامرضا طباطبایی هر یک به صورت جداگانه تصحیح و منتشر کرده اند.

    پسر کوچک خواندمیر، سیّد عبدالله بود که به همراه پدر به هند رفت.

    او از خردسالی به دربار جلال الدین اکبر- امپراتور مغولی هند- راه یافت و نزد او پرورش یافت و به منصب هفتصدی رسید.

    از سال نهم سلطنت جلال الدین اکبر وارد خدمت نظام شد و تا آخر در همان مقام باقی ماند.

    فصل دوم دیگر آثار خواند میر خواند میر نویسنده ای پرکار بود، او از آغاز جوانی تا به هنگام مرگ، حدود چهل سال زندگی خود را وقف این کار کرد.

    در حالی که چندان در شرایط مناسب و مطلوبی نبود.

    در طی این دوره آثار گوناگون ومهمّی- که بیشتر در پیرامون تاریخ است- از خود به یادگار گذاشت و هر گاه فرصت و فراغتی می یافت در آثار قبلی خود تجدید نظر می کرد.

    سام میرزای صفوی، در تذکره خود، از خواند میر به عنوان شاعر نام برده است و می افزاید:«در معما طبعش باانگیز بود» خواند میر در کتابهای تألیفی خودگاهی اشعاری در قالب مثنوی، قطعه و رباعی سروده و از خود با تخلّص مورّخ یاد کرده است.

    بیشترین اشعار بر جای مانده از وی شامل ماده تاریخ و مراثی است.

    آثار دیگر خواند میر در مورد رویدادهای تاریخی بوده و آنها عبارتند از: 1- مآثر الملوک که در سال (903 هـ ق/ 1498 م) یا قبل از آن نگاشته شده، حکایتهایی است بیشتر پیرامون مقرّرات مملکتی و امور خیریه که نویسنده آن را همراه با سخنان حکیمانه پیامبران، پادشاهان و خردمندان روزگاران گذشته به ترتیب تاریخی گردآوری کرده است، این اثر که تا روزگارسلطان حسین را در بر گرفته، به تشویق امیر علی شیرنوایی نگارش یافته و به او تقدیم شده است.

    این کتاب به تصحیح میرهاشم محدّث چاپ و منتشر شده است.

    2- خلاصه الاخبار فی بیان احوال الاخیار: کتاب مختصری است در تاریخ عمومی که پس از مآثر الملوک تالیف شده و رخدادهای تاریخی را از زمان خلقت تاسال (875 هـ ق/1- 1470 م) در بر میگیرد.

    امیر علی شیرنوایی در سال (904 هـ ق/ 9-1498 م) کتابخانه بزرگ خود را در اختیارخواندمیر گذاشت و به نوشته مؤلف نگارش آن پس ازشش ماه به پایان رسید و در سال (905 هـ ق/ 1499 م) به نوایی پیشکش شد.

    خلاصه الاخبار با «مقدمه» ای در شرح خلقت آغاز شده و در ده «مقاله» و یک «خاتمه» پایان می پذیرد.

    این اثر بعدها اساس تالیف حبیب السّیر قرار گرفته است.

    خاتمه کتاب که در توصیف هرات و ذکر احوال بعضی از معاصران اوست، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    این کتاب بار نخست به همّت شادروان سرور گویا اعتمادی در سال (1324 خورشیدی/ 1945 میلادی) در مجله آریانا و سپس در سال (1345 خورشیدی/ 1966 میلادی) به صورت کتاب مستقل در افغانستان به چاپ رسید.

    در سال 1373، بار دیگر این اثر به همّت آقای میرهاشم محدّث در تهران چاپ شده و گویا ایشان کتاب یاد شده را که در کابل به چاپ رسیده است، رؤیت نکرده اند.

    3- حبیب السّیر فی الاخبار افراد البشر: تاریخی است عمومی به زبان فارسی که در ادامه به تفصیل خواهد آمد.

    4- دستور الوزراء: این کتاب نیز دو تحریر دارد؛ نخستین تحریر آن به روزگار امیر علی شیرنوایی انجام شده و شرح حال وزرای اسلام را تا همان دوران در بر دارد، امادر سه مورد به عنوان «امام الزّمان و خلیفه الرّحمان» یاد کرده است.

    آخرین تاریخی که خواندمیر در این کتاب ذکر کره است، سال (914 هـ ق/1508 م) می باشد، چنن پیداست که تحریر دوم راپیش ازکشته شدن محمّد خان شیبانی در سال (916 هـ ق/ 1510 م) به پایان برده است.

    تحریر اول را با نام خواجه محمود- وزیر سلطان حسین بایقرا- پرداخته و در تحریر دوم نیز نام وی را همچنان باقی گذارده است.

    کتاب یاد شده به همّت شادروان سعید نفیسی تصحیح و به چاپ رسیده است.

    5- نامه نامی: ترسل منشیانه ای است مشتمل بر یک مقدمه و چند عنوان که خواندمیر در سال (925 هـ ق/ 1519 م)نگارش آن رابه پایان برده است و «منشآت لطیفه» ماده تاریخ آن است.

    کتاب در بردارنده شماری نامه های تاریخی، اسناد وفرمانهای سده نهم هجری ایران، خراسان و ماوراء النّهر می باشد که تاکنون به زیور چاپ آراسته نگردیده است.

    6- منتخب التواریخ: این اثر که در مقدمه تاریخ حبیب السّیر به عنوان یکی از آثار خواندمیر به شمار آمده، تااین زمان به دست مانرسیده است.

    7- جلد هفتم روضه الصّفا: هنگامی که امیرخواند در سال (903 هخـ ق/ 1497 م) در گذشت،خواند میردنباله کار نیای خود را ادامه داد.

    پژوهشگران بر این باورندکه ظاهراً بخش کوتاه دیباچه از نگاشته های امیرخواند است و سایر بخشهای کتاب از نوشته های امیرخواند است و سایر بخشهای کتاب از نوشته های خواند امیر می باشد که آن را از کتاب حبیب السّیر نقل کردهاست و بر جلد هفتم روضه الصّفا افزوده است.

    این کتاب به نام تکمله روضه الصّفا نیز شهرت دارد.

    8- همایون نامه: واپسین نگاشته خواند میر است که آن راپس از حبیب السّیر در هند به سال (1-940 هـ ق/ 1534 م) به دستور همایون (937- 963هـ ق/ 1530- 1556 م) فرزند و جانشین ظهیرالدّین بابر نگاشته و به وی پیشکش کرده است.

    چون در این کتاب از قوانین و بناهایی که در سرزمین هند به فرمان همایون بنیان گردیده، سخن رانده است، آنرابه نام قانون همایونی هم یاد کردهاست.

    همایون، امپراتور مغولی هند، بارها به دانشمندی خواندمیر اعتراف کرده و به جهت پاس داشتن و احترام از مقام وی، او را عنوان «امیرالاخبار» داده است.

    ابوالفضل دکنی، تاریخنگار جلال الدین اکبر، از این کتاب بهره گرفته و از خواندمیر به احترام یاد کرده است.

    همایون نامه نخستین بار در شبه قاره هند به تصحیح و مقدّمه ارزشمند محمّد هدایت حسین چاپ شده و دیگر بار همان چاپ به همّت میرهاشم محدّث همراه با مآثر المملوک و خاتمه الاخبار، به صورت یک جلد، در ایران به چاپ رسیده است.

    9- مکارم الاخلاق: خواند میر پس ازپایان بردن دو اثر نخست خود، مآثر الملوک و خلاصه الاخبار، در صدد بر آمد تا کتاب دیگری درباره زندگانی و آثار مادی و معنوی امیر علی شیرنوایی به وجود آورد، زیرا وی در سایه حمایت آن وزیر دانش پرور مراحل ترقی و کمال را پیمود بود.

    بنابر آن، جهت جبران محبتهای پشتیبان خود، در واپسین سالهای زندگانی امیر، مکارم الاخلاق را تالیف کرد.

    بیشتر هدف نویسنده در این کتاب، قدردانی و سپاسگزاری از امیر علی شیرنوایی و نیز ماندگار ساختن نام نیک و بیان خدمات ارزشمند وی بوده است.

    خواندمیر در نگارش مکارم الاخلاق، به جهت پایدارماندن خدمات ارزنده امیر علی شیر در تاریخ، بیشتر از مشاهدات خود- که به خاطر سپرده یا بر کاغذ بازنویسی کرده بود- سود برده است.

    اما پیش از آنکه این اثر به پایان برسد، امیر علی شیرنوایی در سال (906 هـ ق/ 1500 م) درگذشت و خواند میر ناگزیر با افزودن شرح در گذشت حامی خود، این اثر را به سلطان حسین بایقرا، فرمانروای وقت خراسان تقدیم کرده است.

    فصل سوم آشنایی بامحتوای کتاب معروفترین کتاب فارسی که بعد ازعهد مغول تاکنون پس از کتاب روضه الصفا تالیف شده کتاب حبیب السیر است.

    تاریخ شروع تألیف این کتاب اوائل 927 و پایانش در ماه ربیع الاول 930 بوده است.

    تاریخ شروع را در مقدمه و تاریخ اختتام را در خاتمه و اثنا، کتاب مخصوصا چند موضوع در جزو چهارم از سوم تصریح می کند.

    کتاب حبیب السیر از ابتدای تألیف تاکنون پیوسته مورد توجه و مراجعه فضلا و علاقه مندان به تاریخ قرار گرفته و نسخ خطی بی حد و حصر از آن موجود است که خود از اهمیت کتاب نزد فضلا و ارباب ادب حکایت می کند.

    اجزاء و مجلات حبیب السیر کتاب حبیب السیر در برگیرنده یک افتتاح و سه مجله است که هر یک از آن مجلد های آن به نوبه خود به چهار بخش تقسیم می شود این کتاب علاوه بر اشارات ارزشمند تاریخی، به شرح حال شاعران، دانشمندان، خطاطان، نقاشان، موسیقیدانان، سادات و مشایخ دوران فرمانروایی تیموریان را نیز در بر دارد که فصول این کتاب به اختصار به شرح زیر می باشد.

    یک مقدمه به نام افتتاح و یک خاتمه بنام اختتام در سه مجلد که هر جلد دارای چهار بخش است.

    و به قول خود نویسنده جمعاً دوازده عقد است که هر چهار عقدی در یک مجلد منظم شده است.

    مقدمه یا افتتاح در ذکر اول مخلوقات است.

    خاتمه یا اختتام: در عجایب ربع مسکون که به منزله قسمت جغرافیا و کتاب مسالک و ممالک است.

    اما از نظر کلی مندرجات کتاب بدو بخش ممتاز تقسیم می شود: قسمت اول تا آغاز خلقت عالم تا ظهور حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه که از افتتاح تا آخر جزو دوم از مجلد اول است مشتمل بر داستان تکوین عالم و آفرینش آسمان و زمین و تعیین اول مخلوقات و چگونگی خلقت آدم و حوا و ظهور بنی آدم و قصص انبیاء و حکماء سلف از قبیل حکایت طوفان نوح و نمرود و شداد و احداث روضه ذات العماد و قضیه حضرت ابراهیم و اسماعیل و انبیاء بنی اسرائیل و قصه یوسف و فرعون مصر و حضرت موسی و خضر و احوال لقمان و فیثاغورس و افلاطون و سقراط و ارسطو و امثال آن- و تاریخ سلاطین قدیم ایران از پیشدادیان و کیان و اشکانیان و ساسانیان و ملوک عرب و غیره بتفصیلی که در خود کتاب دیده می شود.

    قسمت دوم از ظهور اسلام تا اوائل عهد صفویه که از آغاز جزو سوم از مجلد اول تا آخر بخش چهارم از مجلد سوم شامل وقایع ایام حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و خلفاء راشدین و ائمه اطهار و دولت اموی و خلفای عباسی و سایر طبقات سلاطین و ملوک اسلامی تا سال 930 هجری قمری که اواخر عهد شاه اسماعیل موسس سلطنت صفویه است.

    جلد اول در تاریخ قبل از اسلام تاظهور اسلام و احوال خلفای راشدین در چهار بخش.

    در تاریخ انبیاء از ذکر آدم علیه السلام و بیان کیفیت آفرینش آدم وحوا تا سایر انبیا عظام که اسامی آنان در قرآن ذکر گردیده که خود می تواند مجموعه از داستانهای انبیاء بطور جداگانه باشد.

    ملوک قدیم عرب و عجم و قیاصره، ظهور خاتم انبیاء، خلفای راشدین.

    جلد دوم در ذکر مناقب ائمه اثنی عشر (ع) و حکام بنی امیه و بنی عباس و سلاطین معاصر آنها در چهار جزو یا چهاربخش: فضایل ائمه اطهار، 2- حکام بنی امیه، 3- خلفای عباسی، 4- طبقات سلاطین که معاصر عهد اموی و عباسی بوده اند.

    جلد سوم سلاطین و حکام بعد از خلفای عباسی شامل سلسله های مغول و تیمور وغیره تا اوایل عهد صفویه هم در چهار جزو: حکومت مغولان از چنگیزو اعقابش2- طبقات سلاطین معاصر عهد مغولان مانند اتابکان فارس و لرستان و غیره 3- عهد تیموریان و اخلاف تیمور و سلاطین معاصر آندوره تاظهور دولت صفوی 4- ظهور دولتصفوی و شرح ایام شاه اسماعیل تا ماه ربیع الاول از معال 930 هجری قمری.

    سرگذشت تألیف و وجه تسمیه حبیب السیر سرگذشت تألیف و وجه تسمه کتاب حبیب السیر بطوری که از نوشته های خود مؤلف در مقدمه و اثناء مطالب استفاده می شود بدین قرار است: این کتاب را در اوائل سال 927 نهصد و بیست و هفت هجری قمری(موافق 1521 میلادی) برای غیاث الدین امیر محمد بن امیر یوسف حسینی که از اکابر نقبای سادات و قضات و صدور هرات بودشروع بتألیف کرد- مقدمه کتاب و قسمتی از جزو اول مجلد اول را نوشته بود که اوضاع هرات باز بر آشفت و میر غیاث الدین در 56 سالگی روز چهارشنبه هفتم ماه رجب همان سال (127) بدست دشمنان داخلی که سردسته آنها امیرخان حاکم هرات بود بقتل رسید- و باین سبب چند ماه کار تألیف متوقف مانده بتعویق افتاد.

    اوضاع هرات بعد از قتل محمدخان شیبانی (916) و تسلط شاه اسماعیل صفوی براین نواحی قرن آرامش و امنیت شده بود و در همین فرصت خواند میر بتألیف کتاب پرداخت.

    میر غیاث الدین بتفصیلی که در خود حبیب السیر نوشته از سادات حسینی است که سلسله نسبش بحسین اصغر ابن امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام میرسد در اثر لیاقت و شایستگی از مرتبه نقابت بمقام قضاوت و صدارت ترقی کرد و امور خراسان خاصه هرات در قبضه تدبیر و کفایت وی منظم بود.

    اتمام حبیب السیر بنام خواجه حبیب الله وزیر دور میش خان اوضاع هرات مجدداً در اثر عنایت شاه اسماعیل وحکومت دور میش خان و وزارت کریم الدین خواجه حبیب الله ساوجی آرامش گردید و خواندمیر هم دوباره با اشاره و تشویق خواجه بیب الله وزیر دنباله تألیف را گرفت و آن را در ماه ربیع الاول 930 هجری قمری(موافق 1524 میلادی) بپایان رسانید و چون سبب تألیف قسمت اعظم کتاب همین خواجه حبیب الله بود آن را حبیب السیر فی اخبار افراد البشر نام نهاد.

    که قسمت دوم آنرا تلخیص کرده حبیب السیر می گویند.

    بتفصیلی که خود خواندمیر می نویسد در اواسط سال 927 دورمیش خان از طرف شاه اسماعیل حاکم مختار همه نواحی خراسان و هرات گردید- ابتدا وزیر حبیب الله بدو پیوست.

    خواجه حبیب الله را در قم گذارده خود عازمخراسان شد و بعد از چندی خواجه حبیب الله بدو پیوست.

    خواجه حبیب الله روز یکشنبه ششم ماه صفر از سال 928 وارد هرات شد و روز دوشنبه هفتم همین ماه علماو سادات و صدور هرات را بحضور خواست و فرمان شاه اسامعیل را مبنی برتفویض نواحی خراسان بدورمیش خان بااختیار کامل در عزل و نصب حکام برای مردم هرات خواند و اوضاع رو بآرامش و امنیت گذاردو هرج و مرج و ناامنی از بین رفت.

    در همین موقع بود که خواند میر دوباره قلم بدست گرفت و تألیف خود راباتمام رسانید.

    خواند میر در اثناء کتاب مکررازخواجه حبیب الله نام برده و مراتب عدل و رأفت و تدبیر و سیاست او را بنظم و نثر ستوده است.

    رسیده مژده که آمد کریم دولت و دین نظام ملک جلال حبیب اهل یقین بلند مرتبه آن آصفی که می سزدش تمام ملک سلیمانیش بریز نگین در مقدمه کتاب که چگونگی تألیف را شرح می دهد چون بنام خواجه حبیب اله میرسد شرحی مبسوط با عبارات منشیانه معمول آن زمان درباره القاب و فضایل و کمالات علمی و اخلاقی وی می نویسد و ضمناً بدین اشعار او را می ستاید.

    زرایش منتظم احوال عالم ز کلکش گلشن اقبال خرم زعدلش عرصه آفاق معمور ز لطفش گشته رسم جورمهجور وجودش در دریای فضائل کفش گوهرنشان بر فرق سائل سلیمان زمانرا اوست آصف سریر سروری از وی مشرف سپهر جودرا خورشید انور بباغ فضل سر و سایه گستر امین دولت خان زمانه بحسن خلق در عالم فسانه افاضل پرور عالی مناصب فضیلت گستر وافر مناقب ارسطو فطنتکامل درایت عطارد مکنت شامل عنایت نوشته خود خواندمیر درباره تاریخ و چگونی تالیف حبیب السیر راقم این حروف بنده فقیر غیاث الدین بن همام الدین المدعو بخواند میر از مبادی سن رشد و تمیز تاغایت که سنین عمر عزیز از حدود اربعین هفت هشت مرحله تجاوز کرده همواره بتصحیح روایات احوال سابقه و تنقیح حکایات آثار لاحقه مایل وراغب می بود و پیوسته بمطالعه کتب تواریخ و ممارست صنعت انشاء اشتغال و اعتنا می نمود.

    و بعد از موقوف بر اوضاع فرق بنی آدم و اطلاع بر چگونگی حالات طوایف امم گاهی بنابر اشارات عظماء ملک و ملت در شیوه نظم و نثر مجلدات در سلک انشاء کشیده منشآت مکمل و مرتب گردانیده مانند خلاصه الاخبار و اخبار الاخیار و مآثر الملوک (و منتخب) تاریخ و صاف و مکارم الاخلاق) و دستور الوزراء و دیگر نسخ فوائد انتما- و بیمن عنایت الهی هر یک از این تالیفات که از نهانخانه ضمیر بساحت ظهور آمد پرتو التفات بعضی از اهالی روزگار بر صفحات احوالش تافت و بشرف قبول طبایع زمره یی از ابناء اهل زمان بل فضلاء سخندان اقتران یافت.

    مؤید این حال و مؤکد این مقال آنکه در اوائل سنه سبع و عشرین و تسعمائه (927) خاطر خطیر حضرت نقابت منقبتمملکت پنه صدارت مرتبت امارت دستگاه جامع فضائل صوری و معنوی فایز بمقاصد دنیوی و اخروی غیاث الدوله و الدنیا و الدین امیر محمد الحسینی روح الله روحه و زادبین الشهداء فتوحه مایل بترویج فن سیر و اخبار و راغب بتألیف این ضعیف بی مقدار گشته بانشاء مجموعه یی که جامع مجملی از وقایعربع مسکون و شامل شمه یی از حوادث عالم بوقلمون باشد اشارت نمودند و در باب تکیل و ترتیب آن بقدر امکان مراسم سعی و اهتمام ظاهرفرمودند- و من بنده بموجب اشارت علیه آن افتخار عترت نبویه بجد تمام و جهد مالا کلام در تألیف این روایات شروع کردم و بهمگی همت و جملگی نهمت روی بتصنیف این حکایات آوردم و عزم جزم نمودم که فراید فواید اخبار انبیاء و مرسلین و خلفا وسلاطین را از بحار مؤلفات افاضل التقاط کرده در سلک دوازده عقد منتطم گردانم و هر چهار عقد از عقود دوازده گانه را در درجی درج کرده بمنصه ظهور رسانم.

    بحث انتقادی درباره حبیب السیر جامعیت کتاب کتاب حبیب السیر از جهت جامعیت و تنوع مطالب تاریخی ما بین کتب تاریخی فارسی بعد از روضه الصفای میرخواند هیچ نظیر و مانندی ندارد- و روی هم رفته جامعترین کتابی است که تاکنون در این موضوع تألیف شده و خوشبختانه نسخه کامل آن از دستبرد حوادث مصون و در دسترس طالبان مستفید قرار گرفته است.

    صاحب حبیب السیر تمام قصص و افسانه ها و اساطیر مربوط بدوره های قبل از اسلام را با همه مطالب تاریخی دوره های بعد از اسلام تا زمان خودش که مقارن باعهد سلطنت سلطان حسین بایقرا و شاه اسماعیل اول صفوی است در این کتاب درج کرده و از این جهت خدمتی بسیار بزرگ بتاریخ و ادبیات ایران انجام داده است.

    تقسیم حبیب السیر بدو بخش ممتاز بخش اول حبیب السیر از آغاز آفرینش تا ظهور اسلام اکثر نوشته های قسمت اول کتاب حبیب السیر از نوع اساطیر و قصص و افسانه های ملی و مذهبی است که همه ملل و اقوام عالم کم و بیش داشته و دارند.

    و سرتاسر مندرجات کتاب در این قسمت تکرار مطالبی است که در کتب تاریخ و قصص قدیمتر مخصوصاً روضه الصفا که بزرگترین سند و سرمشق تألیف خواند میر بوده است درج شده و همان روایات و حکایات را با تغییر عبارات و احیاناً بدون تصرف نقل کرده و غیر از نفننات منشیانه چیزی بر مسطورات گذشتگان نیفزوده است.

    همین مطالب بودکه پیش اسلاف ما در قرون متمادی جزو حقایق مسلم تاریخی پذیرفته شده است و آنرا بعنوان وقایع و قضایای محققه برای یکدیگر زبان بزبان و کتاب بکتاب نقل و روایت می کردند- و در صحت این قضایا مخصوصاً روایاتی که بوجهی ازوجوه با مبادی و کتب مذهبی مانند تورات و قرآن مجید ارتباط داشت اصلا انکار و تردید نداشتند تا بتحقیق و احتجاج محتاج باشند.

    دلیل قاطع و حجت بالغه ایشان در تصدیق و نقل این قضایا روایاتی بود که در کتب سیرالملوک و قصص انبیا و تاریخ طبری و نوشته های اصمعی و واقدی و ابوحنیفه دینوری و امثال آن خوانده یا از مشایخ ممعتمد خویش شنیده بودند- و عالیترین درجه تثبیت و تحقیشان این بود که چیزی را بدون سند مشاهده یا قرائت کتب و سماع درجه تثبیت و تحقیشان این بود که چیزی رابدون سند مشاهده یا قرائت کتب و سماع از شیوخ ننویسند و روات را جرح و تعدیل کنند و موثق را از موثق تمیز بدهند.

کلمات کلیدی: درس شناخت مأخذ

مقدمه دامنه موفقیت های آینده در مدیریت خدمات از حیطه پردازش علوم رفتاری حاصل خواهد شد. لذا تحقیقات بحث انگیزی که اخیراً در مورد احساس مشتری در مقابل تلاش های شرکت ها ، برای برقراری تماس با او صورت گرفته است روشنگر اهمیت کاربرد علوم رفتاری در این زمینه است. امروزه روانشناسان علوم رفتاری دیدگاه های جدیدی برای بهبود خدمات مدیریت عرضه کرده اند. آنها تئوری صف را در مورد به خط ایستادن ...

مسئوليت مدني ناشي از فعل زيان آور صغير و مجنون (مطالعه تطبيقي) مقدمه مسئوليت مدني ناشي از افعال زيان آور محجورترين همواره مورد توجه قانونگذاران و حقوقدانان بوده است؛ زيرا عدالت و انصاف و مصلحت اجتماعي اقتضا مي کند که زيان وارد به

مرحله اول : شناخت وضعیت موجود روستای دره از توابع شهرستان مهریز به بخشا میان و دهستان میان کوه می باشد که در 19 کیلومتری شهر مهریز ( مرکز شهرستان مهریز) و 49 کیلو متری شهریزد ( مرکز استان) واقع شده است این روستا با مختصات جغرافیایی 53 درجه و 25 دقیقه طول شرقی و 32 درجه و 9 دقیقه عرض شمالی در ارتفاع بیش از 2000 متر از سط آبهای آزاد ودر بستری کوهستانی استقرار یافته است به لحاظ ...

سابقه سکونت بشر بر روی زمین به میلیون ها سال پیش برمی گردد . او زندگی خود را از طبیعت شروع کرد و پس از سپری کردن دوره های مختلف به مرحله مد نیت و شهرنشینی رسید . در این دوران طولانی حوادث و وقایع تلخ و شیرین فراوانی بر او گذشته و تغییر و تحولات بسیاری در زندگی اجتماعی او رخ داده است . انسان موجودی اجتماعی است و لازمه آن تعامل و تقابل با همنوعان و حاکمیت نظم و قانون است . اما به ...

ميرزا تقي خان امير کبير, صدراعظم مشهور دوره? ناصرالدين شاه قاجار. نام اصلي اميرکبير محمد تقي بود که بعدها تقي گفته مي‌‌شد .عناوين و القاب وي بدين قرار است: کربلايي محمد تقي- ميرزا محمدتقي خان- مستوفي نظام- وزير نظام- امير نظام- امير کبير- امير اتابک

ميرزا تقي خان اميرکبير اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهاني. فراهان همچون تفرش و آشتيان مجموعاً کانون واحد فرهنگ ديواني و اهل قلم بود؛ ناحيه اي مستوفي پرور. چه بسيار دبيران و مستوفيان و وزيران از آن ديار برخاستند که در آن ميان چند تن

اصفهان سرزمین اصفحان حدود 2600 سال پیش بخشی از سرزمین ماد بود. بعضی از پژوهشگران عقیده دارند که نام این سرزمین در روزگار هخامنشیان گابه یا گی بوده است و پاراتیکا، که آن را فریدون امروزی می دانند، از نواحی مشهور و آباد آن بوده است. در روزگار اشکانیان، سرزمین اصفحان یکی از استانهای بزرگ کشور بوده است. دردوره ساسانیان نیز سرزمین اصفحان استانیمهم به شمار می آمد و محل زندگی اعضای هفت ...

قانون مدني مقدمه روابط بين افراد در اجتماع همواره بر مقررات و قواعدي استوار است که جامعه به آنها به نظر احترام مي نگرد . آن مقررات و قواعد ، مولود عوامل عديده اجتماعي است که بسياري از آنها را ادوار متمادي مورد عمل قرار گرفته است و در اثر

ميرزا تقي خان اميرکبير اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهاني. فراهان همچون تفرش و آشتيان مجموعاً کانون واحد فرهنگ ديواني و "اهل قلم" بود؛ ناحيه اي مستوفي پرور. چه بسيار دبيران و مستوفيان و وزيران از آن ديار برخاستند که در آن ميان چند

ميرزا تقي خان اميرکبير اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهاني. فراهان همچون تفرش و آشتيان مجموعاً کانون واحد فرهنگ ديواني و اهل قلم بود؛ ناحيه اي مستوفي پرور. چه بسيار دبيران و مستوفيان و وزيران از آن ديار برخاستند که در آن ميان چند تن

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول