سازمانها و نهادهای مختلف یک جامعه بر اساس اهداف خاصی تشکیل می شوند و بر اساس این اهداف، وظایف و عملکردهای معینی را در جامعه انجام می دهند و نیازهای متعددی را برآورده میسازند. در گذشته به علت عدم پیچیدگی جامعه و نیز محدود بودن نیازها، نوآوری ها و ... کارکردهای سازمانها معمولا ساده بود و هر کسی می توانست با صرف زمانی محدود خود را برای تصدی شغلی آماده کند.
در دنیای امروز به علت گسترش علوم و فنون و متنوع شدن رشته های علمی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی اجتماعی فنی احراز آمادگی برای تصدی یک شغل به آسانی گذشته نیست.
علاوه بر این حتی اگر فردی برای شغلی آمادگی داشته باشد، پیشرفت روزافزون و لحظه به لحظه علوم و فنون، هر روز دانش و مهارتهای فرد را کهنه و ناقص می سازد. بنابراین بقای فرد و سازمان وابسته به این است که دائما اطلاعلات و مهارتهای خود را نو و تازه گردانند و این امر ممکن نیست مگر با آموزش مداوم و مستمر.
آموزش عبارت است از افزایش معلومات و مهارتهای هر فرد در یک شغل به خصوص (Euppo,p) با توجه به اینکه تعاریف متناوبی از آموزش شده، اما به نظر میرسد که وجه اشتراک در این تعاریف حداقل از یک نقطه نظر وجود داشته باشد که هدف اصلی آموزش ارتقاء دانش، اطلاعات و مهارتهای افراد است.
آموزش از دیدگاه اسلام
آموزش همزمان با بعثت پیامبر اسلام اهمیت یافت و اولین آیه ای که بر رسول خدا نازل شد، اقرا بسم ربک الذی خلق بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید بود. پیامبر همواره در طول دوران رسالت خود به انحاء مختلف هم به اهمیت آموزش تاکید کردند و هم ماهیت رسالتشان آموزش دادن بود. آموزش دادن رسالتی عظیم که از جانب خداوند به او محول شده بود. آموزش در اسلام آنقدر اهمیت و قرب و منزلت داشت که پیامبر اسلام به خاطر با سواد شدن افراد خود حاضر می شد اسرای جنگی را آزاد کند.
صرف نظر از اهمیت عمومی آموزش در اسلام به طور اخص پیغمبر اسلام آموزش را تزکیه و تربیت می داند لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه
خداوند منت گذاشت بر مردم با ایمان که پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات خدا را برای آنان بخواند و آنان را از زشتیها تزکیه کند و به آنان دانش و حکمت بیاموزد.
امام صادق علیه السلام معتقدند که آموزش بایستی با عمل و رفتار توام باشد و تنها نباید به گفتار بسنده کرد. به نظر آیت الله حاج شیخ جعفر کاشف الغظاء، آموزش یعنی تکرار مطالب و عادات و انجام کارها.
«نظام آموزش و پرورش نوین در ایران»
عمدتا پس از انقلاب مشروطیت به وجود آمده است. از زمان تاسیس دارالفنون در سال 1368 هجری قمری و وزارت علوم در سال 1372 قمری، زمینه نظام جدید فراهم گردید. با تاسیس دارالفنون دولت رسما مسئولیت امر آموزش را بر عهده گرفته است.
تاسیس وزارت علوم و اعزام محصل به خارج و احداث مدارس و تقبل هزینه های آموزشی، بیانگر دخالت دولت در امر آموزش رسمی است و با ظهور آموزش و پرورشی رسمی به شکل فصلی ترین هدفها و خط مشی های کل، سیاست ها، محتوا، روشها، ارزشیابی و برنامه ریزی درسی و آموزشی، بودجه تشکیلات و استخدام، آموزش مربیان و تاسیس مدارس به صورت متمرکز از طرف دولت انجام میشود.
دکتر برنجی در رابطه با آغاز آموزش و پرورش رسمی چنین اظهار میکند:
آغاز آموزش و پرورش رسمی با تاسیس داالفنون است که در سال 1240 هجری شمسی یعنی 13 روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. سپس در قانون اساسی سال 1289 وزارت معارف و اصلاحیه آن در سال 1290 هجری شمسی به تصویب رسید.(وزارت معارف بعدا به وزارت فرهنگ تغییر نام یافت و سپس در سال 1342 به تفکیک وزارت علوم با وزارت فرهنگ و آموزش عالی کنونی و سازمان اوقاف، وزارت آموزش و پرورش نامیده شد.) تعلیمات ابتدایی اجباری شد و دولت موظف شد برای کودکان لازم التعلیم مدرسه ای ایجاد کند.