دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش

Word 136 KB 16218 29
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فلسفه چیست؟


    هدف کلی: آشنایی با مفهوم،تعریف،موضوع،هدف و ابعاد گوناگون دانش فلسفه
    تعریف تعریف
    تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم.طوری که گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.بنابراین می توانیم نتیجه گیری کنیم که:
    1 - تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود.


    2 - کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که بسیاری از مردم مخصوصا ً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند و به صورت معیار یا میزان درآمده اند.


    3 - در تعریف پدیده یا شیئ مورد نظر یا چیزی از جانب خود اضافه نمی کنیم یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آنرا بپذیرند
    اینگونه تعریفها را در اصطلاح تعریف توصیفی می نامند.

    زیرا ما کاری جز توصیف یا بیان حالت،چگونگی و ویژگیهای پدیده مورد نظر انجام نمی دهیم.


    گرچه در مورد این قبیل تعریفها بین اکثر مردم یا گروهی از آنان اتفاق نظر نسبی وجود دارد.معهذا یا نمی توانیم و یا احتمالا ً نمی خواهیم همه مفاهیم را به ترتیبی که ذکر شد تعریف کنیم.


    در این موارد ما ناچاریم آنچه را که قادر به بیان آن هستیم یا تمایل داریم بیان کنیم به صورت تعذیفی ویژه ارائه دهیم.این قبیل تعریفها را تعریف دستوری یا تجویزی یا تعریف قراردادی می نامند.شخص در ارائه این نوع تعریف خود را آزاد احساس می کند و آنچه را که درست می داند بکار می برد.


    یک راه دیگر هم برای رسیدن به تعریف این قبیل مفاهیم وجود دارد و آن تجزیه و تحلیل آنها است.این قبیل تعریف را تعریف تحلیلی می گویند.


    تربیت چیست؟
    هدف کلی:
    آشنایی با تعریف،مفهوم و ابعاد گوناگون تربیت
    تربیت در جریان زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد.ارائه یک تعریف جامع و مانع از تربیت قدری مشکل به نظر میرسد.به همین دلیل اغلب کسانی که در این راه تلاش کرده یا می کنند،بالاخره یا به تعریف تجویزی یا قیدی از تربیت روی می آورند و یا مانند فلاسفه پیرو مکتب تحلیل زبان به جای تعریف معین از تربیت به تحلیل و تبیین مفهوم آن با توجه به مصادیق می پردازند.


    گروه سومی هم وجود دارد که دادن تعریف معین و مشخص از تربیت را ممکن می دانند و عقیده دارند برای اینکه بین تربیت نظری و تربیت عملی تناسب و هماهنگی وجود داشته باشد لازم است که تعریف روشنی از تربیت بدست داد.بعضی نیز مانند پیترز از ملاکها و معیارهایی سخن می گویند که بتوانند آن را از سایر فعالیت ها جدا کنند.




    پیترز عقیده دارد که تربیت مستلزم:
    1- انتقال ارزشهایی است که افرادی آنها را پذیرفته اند و می خواهند به دیگران منتقل نمایند
    2- شناخت و معرفت مؤثر است
    3- کاربرد روشهای خاص برای انتقال معرفت و ارزش است
    در واقع پیترز تربیت را فرایندی می داند که دارای محتوی و روش است.




    معنی و مفهوم تربیت
    برای رسیدن به تعریف تربیت بحث را با توجه به معانی لغوی تربیت و اصطلاحاتی که مترادف آن بکار می روند پی می گیریم.


    1- تعلیم یا آموزش :این واژه در لغت نامه دهخدا به معنی آموختن،بیاگاهانیدن،آموختن،آگاهانیدن،کسی را چیزی آموختن،آموزانیدن و....آمده است
    2- تربیت یا پرورش:در همان جا،پرورانیدن،پروردن، پروردن و آموختن معنی شده است.



    از سوی دیگر در زبان فارسی،هر دو کلمات تعلیم و تربیت هم در مورد انسان و هم در مورد حیوان بکار می روند و تربیت حتی دربارۀ گیاهان نیز کاربرد دارد.اما کلمه در مورد انسان دارای کاربرد عمیقتر و وسیعتری است.در مفهوم لغوی به کار بردن کلمه تربیت از پرورش عضلات بدن تا کمالات معنوی را شامل می شود.


    عناصر تربیت
    گذشته از مسئله فن،هنر،یا علم بودن تربیت که زمینه های مناسبی برای اختلاف نظر در مورد ماهیت تربیت هستند.

    زمینه های دیگری نیز برای اختلاف نظر صاحب نظران تربیتی وجود دارند.عناصری که در یک جریان تربیتی مداخله می کنند از جمله آنها است.


    یکی از این عناصر مورد اختلاف،جامعه و دخالت آن در جریان تربیتی است.بدین معنی که بعضی از متخصص های تربیتی علاوه بر مربی و متربی جامعه را نیز جزء عناصر تربیت محسوب می کنند.


    بیشتر دست اندر کاران تربیت در این مورد موافقت دارند که تربیت به عنوان تأثیر ارادی بزرگسالان روی خردسالان به منظور سوق دادن آنها به حالت بزرگسالی تلقی گردد.


    کرشن اشتاینر می گوید :عمل تربیتی عملی قائم به ذات است که لازمه هر جامعه انسانی است.این عمل هدفی طبیعی را که آدم منزوی بدون برخورداری از کمک جامعه می تواند بدان نائل شود دنبال نمی کند.

    صرف توجه به جنبه اجتماعی یا فردی تربیت،نمی تواند گویای این معنا باشد که جامعه از عناصر واقعی آن که در ماهیت تربیت نهفته است باشد.به طور کلی تعریف تربیت به عنوان تأثیر یک فرد یا گروهی از افراد بر روی فرد دیگر،بسیار کلی و ناروشن است.

    در تعریفی که می خواهیم از تربیت ارائه دهیم اشاره به نقش دو عامل مربی و متربی لازم بنظر می رسد این بدان معنی است که تربیت مانند یک جریان طبیعی یا مکانیکی یک سویه نیست که از مربی آغاز و به رشد و کمال متربی و تغییر در رفتار وی ختم گردد.

    محتوی تربیت هر فرایند تربیتی به نحوی از انحنا دارای محتوی است البته مکاتب مختلف با مسئله محتوی یا باصطلاح برنامه تربیتی برخوردهای متفاوتی دارند.ولی در مجموع هر تربیتی حتی تربیت کودک مدار افراطی به نوعی محتوای تربیتی که با رغبتها و علایق شاگردان منطبق باشد عقیده دارند.

    روش تربیت وقتی از هدف و محتوای تربیت سخن می رانیم طبعا ً مسئله روش تربیتی نیز مطرح می شود .البته شاید روش از اهمیتی که محتوا دارد برخوردار نباشد ولی روشهای تربیتی نیز به نوبه خود می توانند خشک و غیر قابل انعطاف و احیانا ً خشن و در نتیجه نامطلوب باشند و برعکس ممکن است منطبق بر نیازها و علایق و شخصیت کودک به عنوان انسانی بالقوه دارای اراده و مختار باشند که تا حد زیادی مطلوب و با ارزش است اصول تربیت در کتاب اصول آموزش و پرورش اصول به معنی تکیه گاهها و یا مبانی نظری و عقلانی تربیت تلقی شده وچنین آمده است:”اصول هم عبارت از تکیه گاههای نظری است که از عوامل موجود در حیات استخراج شده اند و هم آنرا به عنوان ملاک عمل باید در نظر گرفت.

    “ هوشیار برای بدست آوردن اصول منابعی مانند مطالعه زندگی فردی و جمعی نوع انسان،عوامل موجود در حیات انسان،انتظاراتی که مردم از دستگاه تربیتی دارند و بالاخره فرهنگ جامعه را معرفی می کند.بر این اساس اصول تربیت را به 6 اصل:اصل فعالیت،آزادی، فردیت،کمال،سندیت،اعتبار و اجتماع محدود می کند.

    اصول موضوعی تربیت از دو منشاء سرچشمه می گیرند.

    اول اصولی که از جهان بینی و ایدئولوژی اخذ می شوند.

    دوم اصولی که از علوم و معارف دیگر استخراج می گردند .

    این تقسیم بندی تا حدودی از نابسامانی های موجود در زمینه ماهیت اصول تربیتی و منشاء آنها جلوگیری می کند و معیار قابل قبولی برای مقوله بندی اصول موضوعی تربیت بدست می دهد.

    موضوع تربیت اصولا ً موضوع تربیت به طور اعم موجودی است که نشو و نمو یا رشد می کند و بالقوه استعداد بالندگی را دارد و بطور اخص انسان کمال پذیری است که در صدد تغییر مطلوب حیات و زندگی خود می باشد و بالقوه قابلیت رسیدن به عالیترین مراحل کمال را دارد.

    مراحل تربیت 1- مرحله پرستاری 2- مرحله تأدیب 3- مرحله تعلیم 4- مرحله خودسازی از جمع بندی نکاتی که تا کنون ذکر شد می توان تعریف زیر را برای تربیت بیان کرد،بدون آنکه مدعی شویم این تعریف کاملترین تعریف مورد قبول همگان است .

    تربیت عبارت است از فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای شکوفا کردن و به فعلیت رساندن استعداد های بالقوه انسان و حرکت تکاملی او به سوی هدف مطلوب ،منطبق بر اصولی معین و برنامه ای منظم و سنجیده.

    فلسفه تربیت هدف کلی: آشنایی با بنیادهای فلسفی تربیت و درک ارتباط فلسفه با تربیت.

    رابطه فلسفه با تربیت در اینکه آیا فلسفه با تربیت ارتباط دارد یا نه؟و اگر دارد این ارتباط در چه جنبه هایی است نظریات متفاوتی بیان شده است .

    1- نظر اول این است که تربیت در تدوین نظریه ها ، انتخاب موضوعات و حتی روش شناسی خود از نظریه های فلسفی کمک میگیرد.

    2- نظر دوم این است که تربیت شاخه ای از معارف بشری است که می تواند یافته های فلسفه را بکار گیرد.

    مسائل اساسی فلسفه ارتباط نزدیکی با تربیت دارد،مثلا ً: 1- تربیت انسان باید دارای هدف و مقصود و غایتی باشد 2- معلم به طور عمده برای رشد فکری یا عقلانی شاگردان خود تلاش می کند.

    3- یک غرض اصلی دیگر از تربیت در همه زمانها پرورش اخلاقی انسانها بوده و هست در حالی که فلسفه راهنمای عمل تربیتی است،تربیت نیز با تحقیقات خود اطلاعات اساسی برای داوریهای فلسفی فراهم می سازد.

    فلسفه تربیت فلسفه تربیت در جستجوی ایجاد نظریه هایی دربارۀ ماهیت انسان،جامعه و جهان می باشد،تابتواند توسط آنها داده های گاه متعارض پژوهشهای علوم رفتاری را نظم بدهد و هدفهایی را که تربیت باید تعقیب کند،و وسایل کلی را که در نیل به آنها می تواند بکار ببرد معلوم نماید.

    تربیت و گرایشهای فلسفی ضرورت انسجام عقاید اندیشه سازان در مورد هستی و زندگی بیشتر ازهر چیزی تحت تأثیر تربیتی است که در مورد او اعمال شده یا کسب کرده است.

    بطور کلی طرز برخورد هرکسی با جهان،چه از لحاظ نگرش و چه از لحاظ کنش گرایشهای او را بازگو می کند.این مسئله در آموزش و پرورش یا در تربیت از اهمیت خاصی برخوردار است.

    بهترین راه برای داشتن انسجام در نگرش داشتن سه ویژگی عمده است 1- تمایل به گرد آوری هرچه بیشتر اطلاعات به منظور بررسی یک مفهوم یا یک موقعیت 2- تمایل و آمادگی برای نفوذ به عمق یک مسئله 3- تمایل به برداشتها،دریافتها و نگاه جدید به مسائل آشنا تعریف مکتب مکتب به گروهی از افراد به ویژه اندیشمندان،روشنفکران وهنرمندانی گفته می شود که افراد،آثار و سبک آنها تأثیر اجتماعی مشترکی داشته و یا از نظر اعتقادی دارای وحدت نظر باشند.

    رابطه مکاتب فلسفی و مکاتب تربیتی دو نوع رابطه میان مکاتب تربیتی و مکاتب فلسفی می تواند وجود داشته باشد.

    1- اول ممکن است یک سری آرای تربیتی منظم و منسجم بطور مستقیم یا غیر مستقیم از آرا و عقاید یک فیلسوف یا یک مکتب فلسفی انتزاع شود.

    2- گاهی،سنن،آداب اجتماعی و نهادهایی در جامعه ای به وجود آمده اند که منجر به نوع خاصی از تربیت انسانها شده است و شخصی یا اشخاصی با مطالعه این زمینه ها و کارکرد نهادهای اجتماعی،عناصر بنیادی این سنتها و عملکردها را شناخته و کشف می کنند سپس آنها را به طور منظم و منسجمی تدوین می کنند.

    پندار گرایی و تربیت هدف کلی آشنایی با فلسفه پندگرایی از دیدگاه تربیت و تأثیر هستی شناسی، شناخت شناسی و ارزش شناسی آن بر جنبه های گوناگون تربیت و کسب توانایی نقد و بررسی رفتارهای تربیتی مبتنی بر این فلسفه.

    پندار گرایی ترجمه واژه ایده آلیسم(idealism) ماخوذ از کلمه ایده (idea)به معنی موجود مجرد،می باشد که با تعبیرات متفاوت به آرمان گرایی،اصالت تصور،تصور گرایی،ذهن گرایی و بالاخره انکار گرایی هم ترجمه شده است.واقع گرایی هم ترجمه واژه رآلیسم (realism)می باشد که از ریشه لاتین رس(res) به معنی شیئ و واقعیت گرفته شده است.

    کاربرد واژه های ایده آلیسم و رآلیسم 1- ایده آلیسم و رآلیسم در اخلاق:رآلیسم یا واقع گرایی در اخلاق به این معنی است که ارزشهای اخلاقی تابع واقعیات موجود و خواستهای فعلی مردم می باشد که در مقابل آن ایده آلیسم در اخلاق قرار دارد بدین معنی که ارزشهای اخلاقی برای کمال های مطلوب و متعالی در نظر گرفته شوند،هرچند وجود خارجی نداشته باشند و تمایل عمومی مردم هم با آنها موافق نباشد.

    2- ایده آلیسم و رآلیسم در هنر و ادبیات:در قلمرو هنر و ادبیات رآلیسم به آن دسته از مکتبهای هنری و ادبی گفته می شود که طبیعت و زندگی را به همان گونه که هستند و به طرز واقعی در بیانات خود به اشکال تجسمی، تصویری،کلامی،شنیداری و غیره منعکس می سازند.در برابر آن ایده آلیسم بر آن دسته از مکتبهای هنری و ادبی اطلاق می شود که طبیعت و زندگی را با همان شیوه های بیانی به شکل غیر واقعی و به صورت پندارها و آرمانهای مورد نظر عرضه می دارند.

    3- ایده آلیسم و رآلیسم در فلسفه:هم ایده آلیسم و هم رآلیسم دارای انواع مختلفی هستند که صرف نظر از آنها می توان گفت که به طور کلی عده ای از فلاسفه هستند که معتقد اند واقعیتی غیر از ادراکات انسان وجود ندارد و عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است و یا در بعضی موارد هم واقعیت را منجر به درک کننده و درک شونده معرفی کرده و می گویند آنچه ادراک می شود مفاهیم و صورتهای ذهنی هستند و آن سوی این صورتها با ایده های ذهنی واقعیتی که مطابق آنها باشد غیر از موجودات درک کننده دیگر وجود ندارد.

    پندار گرایی شاید قدیمی ترین فلسفه نظامدار غرب باشد که به اعتقاد ویل دورانت مورخ و متفکر معاصر امریکایی توسط دموکریتوس یا ذیمقراطیس پایه گذاری شد و با کاربرد واژه ایده به معنی موجود مجرد به فلسفه ایده آلیسم معروف شد.

    هستی شناسی و تربیت هستی شناسی پندارگرایان پندارگرایان عقیده دارند که هستی یا عالم خارج امری اعتباری و ذهنی است یعنی واقعیتی غیر از ادراکات، معانی ذهنی و به طور کلی اندیشه ها و پندارهای انسان وجود ندارد.

    افلاطون که به اعتقاد اغلب دست اندر کاران فلسفه سهم عمده ای در ایجاد و گسترش فلسفه پندارگرایی داشته است معتقد بود که جهان مادی نه بود است نه نبود بلکه نمود است.

    پندارگرایان اشیای محسوس و مادی پیرامون ما را انکار نمی کنند بلکه عقیده دارند که این اشیا و به طور کلی عالم محسوس،غیر واقعی است و آنچه واقعیت و حقیقت دارد عالم ادراکات یا معقولات است.

    مکتب پندارگرایی با وجود اعتقاد به اصالت ایده ها یا معقولات به دلیل تعابیر گوناگونی که از هستی محسوس و معقول و ارتباط آنها ارائه داده است دارای انواع متعددی است که برخی از آنها عبارتند از: 1- پندار گرایی روحانی یا دینی که برکلی نماینده آن است 2- پندار گرایی ذهنی که فیخته،فیلسوف آلمانی نماینده آن است 3- پندارگرایی عینی که شیلینگ،متفکر آلمانی پایه گذار آن است.

    4- پندار گرایی مطلق که به فلسفه هگل فیلسوف آلملنی اطلاق می شود.

    همان طور که ملاحضه گردید بطور کلی همه پندارگرایان در هستی شناسی خود ابراز داشته اند که جهان یا هستی مجموعه ای از تصورات ذهنی،مدرکات یا معقولات است و چیزی جز آنها وجود ندارد.و اگرهم وجود داشته باشدآنطور که کانت میگوید برای ما قابل شناخت نیستند.

    انسان از دیدگاه پندارگرایان انسان به عنوان بخشی از هستی در نظر پندارگرایان موجودی معنوی است و ماهیت اصلی او را روح وی تشکیل می دهد.اینکه روح چیست و چگونه به انسان و جسم مادی او تعلق می گیرد نظر پندارگرایان متفاوت است.

    برکلی می گوید که چون انسان موجود معنوی است و اراده آزاد خود را اعمال می کند پس شخصا ً مسئول اعمال خویش است.

    هگل عقیده داشت که انسان جزئی از حیات مطلق و جرقه ای از روح جاودانی است که به هنگام مرگ دوباره در آن جذب می شود.پس پندارگرایان همه در این قول که انسان موجود معنوی و دارای اراده آزاد است و اصالت او با روحش می باشد اتفاق نظر دارند.اما در بین آنان دربارۀ ارتباط انسان با واقعیت غائی معنوی که از آن منشاء گرفته است اختلاف نظر وجود دارد.

    تأثیر هستی شناسی پندارگرایان در تربیت با توجه به طرز تلقی پندارگرایان از ماهیت جهان و انسان ،تربیت باید به تدریج زمینه های رشد طبیعت آدمی را که روحانی و معنوی است،برای نیل به هدف هستی اش که عبارت از وابستگی نزدیک میان او و عناصر معنوی طبیعت است فراهم سازد.این موضوع را افلاطون به زبان دیگری بیان کرده و می گوید که روح آدمی مهمتر از تن اوست.

    به نظر پندارگرایان تربیت باید سبب شکوفایی همه استعداد ها و تواناییهای بالقوه شاگردان بشود.این کار بدون اطلاع کامل درباره شاگرد امکان ندارد.بنابراین معلم باید دارای رشد و کمال بیشتر و تجربه وسیعتری باشد تا او را به تشریح معنی زندگی برای شاگردانش قادر سازد.بطور کلی معلم از نظر پندارگرایان نقش اصلی و اساسی را در جریان تربیت ایفا می کند و به عنوان فردی که رشد یافته و در فن خود متخصص است مورد ستایش می باشد.

    تربیت در نظر پندارگرایان عبارت است از نفوذ انسان رشید،روی انسانی در حال رشد و هدف آن تحقق ذات تربیت شونده و به کمال رساندن اوست.یا به قول هرمان هورن تربیت فرایند ابدی عالیترین تطابق انسان با خدا توسط انسانی است که از نظر روحی و جسمی رشد یافته و فردی آزاد و آگاه باشد.چنین امری در محیط فکری،عاطفی و ارادی بشر متجلی می گردد.

    شناخت شناسی و تربیت شناخت شناسی پندارگرایان پندارگرایان معتقد اند که معرفت یا شناخت انسان مستقل از تجارب هستی اوست.انسان پندارها یا تصویرهایی از جهان و پدیده ها را از همان آغاز زندگی در ذهن دارد.

    بنابراین نیازی نیست که ما چیزهای اطراف خود را تجربه کنیم تا به شناسایی برسیم بلکه باید دربارۀ آنها بیندیشیم در چهارچوب اندیشه پندارگرایانه شناخت خلاق است.یعنی شناخت موضوعات خود را خلق می کند.هر آنچه ما می دانیم محصول اندیشه خود ماست و همه آنها به نحوی در درون ما هستند.بعضی از این چیزها را طبق قانون تولید می کنیم و بعضی دیگر را دل به خواه.این سخن اساس نظر امانوئل کانت فیلسوف بزرگ پندار گرا است.

    در نظر کانت عمل ذهن تنها اخذ محسوسات نیست بلکه کار اصلی آن تبدیل محسوسات به مدرکات است.به این اعتبار اساس معرفت در نظر او عبارت از نظم و وحدت بخشیدن به اطلاعاتی است که توسط حواس گردآوری می شوند.

    تأثیر شناخت شناسی پندارگرایان در تربیت پندار گرایان جهان مادی و دنیای محسوس پیرامون ما را انکار نمی کنند.ولی می گویند آنها در نهایت امر واقعی نیستند.بلکه مظاهر یک واقعیت غیرمادی اساسی تری هستند.این است که از طریق محسوسات انسان نمی تواند به دانش کلی دست یابد.انسان باید بکوشد تا از راه تفکر و تمرکز ذهنی دست کم قسمتهایی از آن دانش راستین و حقیقی را که در جهان روح اندوخته است به یاد آورد.

    تقویت و منظم کردن ذهن و نیروهای آن با یاد سپاری و یادآوری دانش ها ممکن می شود.این کار نیز از راه آموزش انجام می گیرد.

    همه محتوی آموزشی در این مکتب این ویژگی را دارند که به وسیله آنها مهارتهایی کلی در افراد بوجود می آید.

    عناوین درسی،محتوی درسها و روش آموزش آنها در این دیدگاه ممکن است بیشتر شامل بخش های زیر باشد: عناوین و محتوی دروس 1- زبان و ادبیات 2- ریاضیات 3- علوم تجربی 4- علوم اجتماعی و گنجینه های فرهنگی 5- تاریخ و فلسفه 6- درسهای دینی 7- تربیت بدنی ،حرفه ای و فنی روشهای تدریس اصولا ً در نظر یک معلم پندارگرا انسان چیزی را یاد نمی گیرد بلکه آنها را به خاطر می آورد.یعنی یادگیری در نظر او فقط یادآوری است.اگر بخواهید چیزی را به شاگرد بیاموزد باید ذهن او را برانگیزاند تا تصورات و پندارهای موجود در ذهن وی زنده شوند.برای این منظور تقویت نیروی به یاد سپردن و به یاد آوردن را بسیار مفید می دانند.به این دلیل بر نوشتن تکلیف شبانه زیاد،تمرین در بازنویسی،تقلید خط و حروف و به خاطر سپردن اسامی و تاریخ رویدادها تأکید می کند.

    معلم در این مکتب نقش عمده و فعالی دارد و معمولا ً فعالیت او در کلاس آشکارتر از فعالیت شاگردان است.تصمیمات تربیتی عمدتا ً به عهده اوست.

    روش تدریس کلا ً مبتنی بر تفکر و تعقل است .لذا از تمام شیوه های راه بردن عقل برای کسب معرفت،مانند سخنرانی،مباحثه و استدلال استفاده می کنند.

    کانت در این مورد می نویسد برای پرورش عقل باید طبق روش سقراط عمل کنیم.سقراط خود را مامای دانش شنوندگان خویش می نامید و در گفت و شنودهایی که از او در نوشته های افلاطون به جا مانده از روشی که به یاری آن می توان حتی درمورد بزرگسالان،مفاهیم را از عقل فرد استنتاج نمود،نمونه هایی بدست می دهد.

    ارزش شناسی و تربیت ارزشها رکن اساسی زندگی انسان را تشکیل می دهند .

    انسان درباره واقعیتها فقط به اندیشیدن یا مشاهده کردن اکتفا نمی کند.نه تنها دربارۀ آنها می اندیشد بلکه آنها را ارزیابی هم می کند.

    در مورد ارزشها باید بین سه چیز تفاوت قائل شویم و نباید این سه مورد را با هم اشتباه کرد چون کاملا ً متفاوت هستند.شیئی حامل ارزش،خود ارزش و نگرش انسان نسبت به آن ارزش.

    نکته دوم این است که تا آنجا که به خود ارزشها مربوط می شود لااقل سه گروه بزرگ از آنها در قلمرو ذهن وجود دارند.

    1- ارزشهای اخلاقی 2- ارزشهای زیبایی شناسی 3- ارزشهای مذهبی ارزشهای اخلاقی و مذهبی بدون تردید در جریانهای تربیتی اثر عمیقی دارند و از نظر تقویت روحی و گسترش شخصیت اخلاقی شاگردان وظایف خاصی را برای مربیان بوجود می آورند که غفلت از آن موجب پیدایش افراد لاابالی،متعصب،خودخواه و بی اعتنا به روابط انسانی می شود.توجه به ارزشهای زیبایی شناسی روحیه هنری و خلاقیت آنها را پرورش می دهد ارزش شناسی پندارگرایان پندارگرایان معتقد اند که ارزشها در ذات خود ابدی،مطلق و تغییر ناپذیر اند.آنها ابراز می دارند،آنچه تغییر می کند و در جایی خوب و در جایی بد دانسته می شود، ارزشها نیستند بلکه ارزش گذاری ها هستند.

    پندارگرایان ابدی و مطلق بودن ارزشها را امری بدیهی و بی نیاز از استدلال می دانند و می گویند هرکس مثلا ً ارزش عدالت و زیبایی را انکار کند از لحاظ ارزشها کور است.

    ارزشها در این دیدگاه دارای سلسله مراتب هستند.مثلا ً ارزشهای معنوی برتر از ارزشهای مادی است .

    ارزشهای غایی یا پایدار برتر از ارزشهایی هستند که گذرا بوده و وسیله رسیدن به ارزشهای دیگر هستند.

    تأثیر ارزش شناسی پندارگرایان در تربیت با توجه به ارزش شناسی پندارگرایان اکثر آنها همراه سقراط بر این باورند که تربیت باید وسیله انقیاد خواهش های نفسانی را بر اساس پرورش نیروی خود فراهم آورد.تا هم سعادت فرد و هم سعادت جامعه تأمین گردد.

    نقد و بررسی تربیت بر بنیاد پندارگرایی فلسفی پندارگرایان برای ارزشها اهمیت ویژه ای قائل هستند و معتقدند که آنها در ذات خود ابدی و مطلق و تغییر ناپذیر بوده و دارای سلسله مراتب هستند.آنها این موضوع را بدیهی و بی نیاز از استدلال می دانند .

    بنابراین در تربیت بیشتر روی سعادت ابدی وانقیاد خواهشهای نفسانی تأکید می ورزند و غفلت انظباطی شاگردان را به منزله طغیان نفسانیات و بروز خودخواهی ها تلقی می کنند.

    همان طور که ملاحضه کردید تربیت مبتنی بر این مکتب دارای محاسنی بود که توجه به ارزشهای متعالی و عظمت روح انسان از آن جمله است.

    همچنین معایبی نیز متوجه آن بود که عدم توجه به حواس شاگردان از جمله مهمترین آنها است.

    واقع گرایی و تربیت هدف کلی: آشنایی با فلسفه تربیتی واقع گرایان و دو شاخه عمدۀ آن در مورد جهان،انسان،شناخت و ارزش و تأثیر آنها بر تفکرات و کردارهای تربیتی و توانایی نقد و بررسی رفتارهای تربیتی مبتنی بر این فلسفه.

    هستی شناسی و تربیت هستی شناسی واقع گرایان کسانی که معتقد بودند مفاهیم کلی،ما بازای خارجی دارند یعنی وجود واقعی دارند،واقع گرا یا رآلیست خوانده می شدند.اما مفهوم واقع گرایی امروز با مفهوم قدیمی آن متفاوت است.واقع گرایی معاصر به معنی اعتقاد به وجود خارجی و عینیت اشیا و امور می باشد.به عبارت دیگر واقع گرایان به وجود جهان به عنوان پدیده ای مستقل از اندیشه و پندار انسان معتقد هستند و می گویند جهان پیش از اینکه انسان بوجود آید و به برخی از مجهولات آن علم و آگاهی یابد وجود داشته و اکنون نیز چه آنرا بشناسیم و چه نشناسیم هستی دارد.

    واقع گرایی به مکاتب فرعی مختلف تقسیم می شود که عمده ترین آنها عبارتند از واقع گرایی قدیمی یا واقع گرایی تعقلی و در برابر آن واقع گرایی طبیعی یا واقع گرایی علمی .

    واقع گرایی تعقلی واقع گرایان قدیمی یا تعقلی مستقیما ً تحت تأثیر اندیشه های ارسطو هستند.وی همچون افلاطون به اصالت ایده ها اعتقاد داشت لکن آنرا مجرد و جدای از واقعیت مادی نمی پنداشت.

    واقعگرایان تعقلی در این نکته توافق دارند که جهان مادی واقعی و مستقل از ذهن وجود دارد.اما واقعیت را منحصر به جهان مادی نمی دانند.

    واقع گرایی طبیعی این شاخه از واقع گرایی بعد از سده های پانزدهم و شانزدهم به ویژه بعد از انتشار افکار فرانسیس بیکن در اروپا گسترش یافت.اصل اساسی در این نوع واقع گرایی این است که ماده واقعیت نهایی است.هستی یا وجود عبارت است از آنچه در تجربه حسی ما آشکار می گردد و جز این هیچ امر دیگری به عنوان واقعیت وجود ندارد.بنابراین تحقیق دربارۀ پدیده ها و خواص اشیا را باید به عهده علم گذاشت نه فلسفه.وظیفه فلسفه در این نوع تفکر هماهنگ کردن یافته های علمی است.

    انسان از دیدگاه واقعگرایان همانگونه که در هستی شناسی دو گروه عمده واقع گرایان تفاوتهایی موجود است در نگرش این دو گروه به انسان نیز تفاوتهایی دیده می شود.

    واقعگرایان تعقلی واقعگرایان تعقلی به پیروی از ارسطو معتقدند انسان موجودی جسمانی- روحانی است.

    روح دارای دو وظیفه بنیادی است .شناختن و خواستن، شناخت یا حسی و ادراکی است که فهم نامیده میشود یا استدلالی است که در این صورت عقل یا خرد نام دارد.

    خواستن، واکنشی مانند همه واکنشهای دیگر است و به روح تعلق دارد .همان طور که عقل می تواند ماهیت غیر مادی را بشناسد اراده نیز می تواند آنها را بخواهد.

    واقعگرایان طبیعی یا علمی برخلاف واقعگرایان تعقلی عقیده دارند که انسان موجودی زیستی-اجتماعی است و پیوسته تحت تأثیر محیط طبیعی و اجتماعی خود قرار می گیرد.این تأثیر به گونه ای است که چگونگی شدن او را معین می کند.بنابراین نه تنها انسان دارای اراده آزاد نیست بلکه تابع جامعه و طبیعت است.

    اغلب واقعگرایان طبیعی منکر اراده انسان و آزاد و مختار بودن او هستند و اظهار می دارند فعالیتهایی که از انسان سر می زند نتیجه نیازهای بدنی و درونی او هستند.آدمی دارای قدرتی است که به وسیله آن می تواند آنچه که از راه تغذیه بدست می آورد را به صورت انرژی در آورد و با مصرف آن انرژی اعصاب را تحریک کرده عضلات را به حرکت درآورد.

    آنچه به عنوان اراده آزاد در انسان مطرح می شود چیزی جز تسلط بر قوانین طبیعت و چگونگی تأثیر محیط مادی و اجتماعی بر روی ساخت تکوینی او نیست .

    آزادی انتخاب یا اعمال اراده در انسان در واقع همان تعیین یا جبر علی است.

    تأثیر هستی شناسی واقعگرایان در تربیت تربیت از دیدگاه واقعگرایان تعقلی اساس هستی شناسی واقع گرایی تعقلی نظریه قوه و فعل یا امکان یا واقعیت است .در هستی میان وجود بالفعل و بالقوه فرق گذاشته می شود.

    از آنجایی که انسان در نظر واقعگرایی تعقلی موجودی جسمانی-روحانی است و روح برترین مرتبه هستی تلقی می شود،تربیت مبتنی بر این نظر تلاش می کند نظم طبیعی حیات انسان را به وسیله هدف یا اهدافی که بطور عقلانی درک و خواسته می شوند هدایت کند.در این نگرش انسان به صورت یک کل مطرح است بنابراین درتربیت مبتنی بر واقعگرایی تعقلی وحدت شخصیت انسان از اهمیت زیادی برخوردار است.

    واقعگرایان تعقلی به دلیل اعتقاد به آزادی اراده انسان و مسئول دانستن او در برابر اعمال خودش به مشارکت شاگرد در امر آموزش اهمیت می دهند.آنها عقیده دارند که آنچه در مدرسه به شاگرد ارائه می شود باید برای او قابل درک و در نتیجه برانگیزنده باشد.تشکیل معرفت و ایجاد آگاهی واقعی در شاگردان مستلزم برخورد مستقیم آنان با مسائل و مشارکت در حل آنها است.

    جریانهای تربیتی در این دیدگاه از طرفی باید عادت به مطالعه،مشاهده،آزمایش و استفاده از منابع را در شاگردان به وجود آورند و از سوی دیگر آنها را به تفکر، تخیل خلاق ،ارزشیابی و قدر دانی از امور مختلف هدایت نماید.

    تربیت از دیدگاه واقعگرایان طبیعی با توجه به آنکه واقعگرایان طبیعی انسان را موجودی-زیستی اجتماعی معرفی می کنند عقیده دارند که تربیت عبارت است از آماده ساختن انسان برای زندگی در جامعه و پیش از آنکه یک عمل ساختگی یا تصنعی باشد یک عمل طبیعی است.

    واقعگرایان طبیعی اگرچه به انتقال معلومات و اطلاعات و به طور کلی میراثهای فرهنگی و انظباط فردی شاگردان توجه دارند لیکن عنایت چندانی به رشد ذهنی آنان نشان نمی دهند.آنها می گویند ذهن عاملی است که فقط امور محسوس و اطلاعات مربوط به این امور را جمع آوری و ثبت می کند.استفاده از اصول و ابزارها یی مانند تقویت، تجزیه فرایند یادگیری به رفتارهای مقطعی و توجه به جنبه های مشاهده پذیر از ویژگیهای عمده نگرش تربیتی آنها است.

    شناخت شناسی و تربیت شناخت شناسی واقع گرایان واقعگرایان عقیده دارند آنسوی جهانی که ادراک می کنیم جهانی نیست که در ذهن خود به خلق دوباره آن بپردازیم.

    جهان همانی است که هست و انسان برای شناسایی آن باید از حواس و تجارب حسی خود یاری بگیرد.یعنی دانش ها دربارۀ جهان از اندیشه و پندار ما سرچشمه نمی گیرد بلکه اساسا ً از حواس ما حاصل می آید.

    شناخت شناسی واقعگرایان طبیعی اکثر واقعگرایان طبیعی با بیان اینکه ما مستقیما ً خود اشیا و امور و پدیده ها را درک می کنیم و وجود برون ذهنی حقیقی است و فکر و ذهن ما خالق یا مفسر آن نیست سعی دارند خاطر نشان سازند که معرفت و شناخت ما از جهانی که در آن زندگی می کنیم دقیقا ً مطابق آن است و صرفا ً نیز محصول حواس هستند.

    شناخت شناسی واقعگرایان تعقلی آنها ضمن پذیرفتن امکان شناخت نفس امر تأکید می کنند که شناخت نمی تواند یک امر صرفا ً مادی باشد.

    شناخت حسی تنها محسوس مادی را ادراک می کند و هرگز نمی تواند مفهوم نیستی را همانند مفهوم هستی درک کند.در صورتی که عقل هر دو مفهوم را به یک اندازه می شناسد.علاوه براین عقل قدرت شناخت کلی را نیز دارد.

    شناخت شناسی واقعگرایان در تربیت تفاوتهایی که در شناخت شناسی واقعگرایان طبیعی و تعقلی به آنها اشاره شد در تربیت و بویژه در نحوه تعلیم شاگردان در این دیدگاهها نیز تفاوتهایی را باعث شده است.

    امروز بیشتر واقعگرایان طبیعی در تربیت کودکان از نقطه نظرهای روانشناسان رفتارگرا سود می برند یادگیری در این دیدگاه چیزی جز ایجاد ارتباط میان پدیده ها یا همجوار بودن رویدادها نیست و همین همجواری یا ایجاد ارتباط باعث می شود که ما چیزی را یاد بگیریم.

    هدف اساسی از ارائه مواد درسی آن است که شاگردان با خواندن آنها و دست زدن به تجربه در مورد آنها برای سازگار شدن با محیط طبیعی و اجتماعی خود تربیت شوند.

    شناخت در این دیدگاه نسبی است و ویژگیهای حسی هر فرد در چگونگی کسب شناخت او مؤثر هستند.

    تربیت از دیدگاه واقعگرایان تعلقی واقعگرایان تعلقی با توجه به نقش خاصی که برای عقل در شناسایی انسان قایل هستند بیشتر از محرکها و پاسخهایی که در دیدگاه قبلی مورد تأکید بودند به ادراکات و استنباط هایی که انسان از محیط اطراف خود دارد توجه دارند.

    هدف و محتوی تربیت در تعیین محتوی تربیت میان دو طرز تفکر واقع گرایانه تفاوت چندانی مشاهده نمی شود تفاوت آنها بیشتر در روش است.

فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم: مقدمه: یک : ایده‌آلیسم 1 - نمی‌توان "وجود" و "ادراک " را مساوی دانست آن گونه که برکلی عقیده دارد (زیرا اشاره شد که از تحلیل این جمله مطابقت و تساوی وجود و ادراک ناشی نمی‌شود و مساوی دانستن آن دو خلط مقام ثبوت و اثبات است). 2 - از این نظر برکلی که وجود مساوی ادراک است به هیچ وجه انکار جوهر مادی آن گونه که برکلی می‌گفت نتیجه نمی‌شود. 3 - ...

فصل اول – مقدمه تاریخ هر قوم و ملتی شناسنامه آن قوم و ملت است و هر موجود بی‌شناسنامه ، گمنام و بی اعتبار است . گذشت قرون و اعصار نمایانگر آن است که آدمی به همان اندازه که نگران آینده خویش است ، به گذشته خود نیز دلبستگی دارد . گویی گذشته او پشتوانه زندگی حال و آینده اوست . بنابراین ، تاریخ و شناخت‌ آن جزء جداناپذیر زندگی انسان است . تاریخ با تمام لعزندگی و ابهامش جالب است . هیچ‌ ...

آموزش وپرورش جبرانی خدمات حمایتی آموزش متقابل جنبش- های اجتماعی مبارزه بانابرابری ها ازجمله روش های اصلاحی ودرمانی کشورهای پیش رفته برای مقابله با افت تحصیلی است .ازوظایف اساسی آموزش وپرورش عمومی درهرکشورانتقال میراث فرهنگی جامعه پرورش استعدادهای دانش آموزان وآماده سازی آنان برای شرکت فعال درجامعه است .عدم موفقیت نظام های آموزشی در انجام این رسالت مهم دربسیاری ازمواقع به صورت ...

مقدمه‌ کسانی‌ که‌ گذشته‌ را مرور می‌کنند و آنرا مورد مطالعه‌ و تأمل‌ قرار می‌دهند و از آن‌درس‌ عبرت‌ می‌گیرند، سود سرشاری‌ از کار خود می‌برند، مخصوصاً اگر این‌ مطالعه‌ وتوجه‌ در مورد تمدن‌ انسان‌ و مسائل‌ مربوط‌ به‌ تربیت‌ باشد. از روزگار کهن‌ پرورش‌ جوانان‌ برای‌ زندگی‌ یکی‌ از مهمترین‌ اشتغالات‌ نوع‌ بشربوده‌ است‌. تاجایی‌ که‌ می‌توان‌ گفت‌: «تربیت‌ هرگز مانند آنچه‌ که‌ ...

آموزش و پرورش در عصر ساسانیان : با شکست اردوان پنجم و مرگ او در نبرد روی داده در قرن سوم میلادی در جلگه­ی هرمزدگان میان او و اردشیر بابکان، سلسله­ی اشکانی انقراض یافت (پیرنیا، ص2218) و آفتاب دولت ساسانی پدیدار گردید. آفتاب دولتی که بنا به گفته‌ی کریستنسن مؤلف کتاب «ایران در زمان ساسانیان» عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران باستان در دوران حکومت پادشاهان این سلسله و بالاخص خسرو اول ...

چکیده توسعه، فرایندی چند بعدی و به معنای فراهم شدن زمینه‌های لازم برای ظهور ظرفیت‌ها و قابلیتها برای نیل به پیشرفت و افزایش تواناییهای کمی‌و کیفی جامعه تلقی می‌‌شود. برای آن سه رکن اساسی متصور شده است از‌این رو اصولی چند را برای هدایت آن منظور کرده‌اند در فرایند توسعه نهادهای بسیاری دخیلند، یکی از نهادهای اساسی آموزش و پرورش است.‌این نهاد به طور مستقیم برفرایند توسعه اجتماعی ...

چکیده این پژوهش به منظور بررسی تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش مهارت‌های استدلال دانش‌آموزان مدرسه بیهق وسینا شهرمشهد انجام شده است. نمونه اصلی این پژوهش شامل 20 نفر معلم راهنمایی بود که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تحلیل داده‌ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش پرسشنامه بود. ارزیابى اعتبار صورى و محتوایى مقیاس این پژوهش ...

نظامهاي آموزشي و فعاليتهاي حاکم بر آن ،‌ با توجه به پيشرفت جوامع ،‌همواره دستخوش تغيير وتحول است و تحول آموزشي ، خود معلول تحول اجتماعي وتحول علوم و تکنولوژي است زيرا در يک جامعه ساده ،‌نيازها ساده و روش ارضاي نيازها نيز ساده است . در چنين جوا

اهداف عمومي تعليم و تربيت اهداف تعليم و تربيت از فلسفه تعليم و تربيت در هر جامعه تأثير مي پذيرد. فلاسفه و انديشمندان تربيتي ، اهداف پرورشي و تربيتي متنوع ولي تقريباً مشابهي را براي تعليم و تربيت رسمي بيان کرده اند. اين اهداف بر رشد و پيشرفت جنبه ها

تعليم و تربيت يکي از اساسيترين فعاليتهايي است که در طي يک فرايند نسل اول مي‌کوشد تا قدرت آگاهي نسل بعد از خود را در همه? زمينه‌ها پرورش داده و آنها را براي برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعليم و تربيت به مثابه? جرياني است که بايد در کنار آموزش

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول