جهانی سازی و تغییرات فناوری، فرایندهایی که در پانزده سال اخیر سرعت یافته اند، باعث ایجاد یک اقتصاد جدید جهانی شده اند که با فناوری تقویت شده و سوخت (انرژی) آن بوسیله اطلاعات تامین و با دانش رانده می شود. ضرورت این اقتصاد جهانی مستلزم نوع و هدف موسسات آموزشی است. از آنجاییکه روند کنونی به سوی کاهش اطلاعات ناقص و دسترسی به اطلاعات صحیح رو به رشد است، مدارس دیگر نمی توانند شاهد صرف زمان برای انتقال یک مجموعه اطلاعات تجویز شده از معلم به دانش آموز در طی یک مقطع ثابت زمانی باشند، بلکه مدارس باید فرهنگ آموزش برای یادگیری را ترویج دهند. بعنوان مثال فراگیری دانش و مهارتهایی که آموزش مستمر را درطول حیات فرد ممکن می سازند.طبق گفته آلوین تافلر بی سواد قرن 21،کسانی نخواهند بود که خواندن ونوشتن نمی دانند بلکه کسانی هستند که نتوانند یادبگیرند یا یاد دهند.
نگرانی در مورد کیفیت و روش آموزشی با ضرور ت توسعه فرصتهای آموزشی آنهایی که بیشترین آسیب پذیری را براثر جهانی سازی دارند همزیستی دارد. عموما“ تغییرات جهانی سازی درکشورهای درحال توسعه،برروی گروههای کم درآمد، دختران و زنان و خصوصا“ کارگران کم مهارت، همچنین همه گروهها برای کسب و بکارگیری مهارتهای جدید فشار می آورد. سازمان جهانی کار نیازهای آموزشی وپرورشی در اقتصاد جدید جهانی را بعنوان آموزش پایه برای همه ، مهارتهای کاری برای همه و آموزش مادام العمر برای همه تعریف می کند.
فناوری های اطلاعات و ارتباطات (ICT) شامل، رادیو وتلویزیون و همچنین فناوری های دیجیتال جدیدتر مانند کامپیوتر واینترنت، بعنوان ابزارهای بالقوه نیرومند و فعال کننده اصلاح و تغییرات آموزشی معرفی می شوند.
ICT های مختلف وقتی بطور مناسب بکار برده می شوند می توانند به توسعه دسترسی به آموزش کمک کرده و رابطه بین آموزش و کارگاههای روزافزون دیجیتالی را تحکیم کنند، همچنین کیفیت آموزش را با کمک ایجاد آموزش و یادگیری در یک پروسه فعال متصل به زندگی حقیقی بالا ببرند. بهرحال تجربه مطرح شدن ICT های مختلف در کلاس درس و دیگر مکانهای آموزشی درسراسر جهان در طی چند دهه گذشته بیانگر اینست که تحقق کامل منافع بالقوه آموزشی ICT ها خودکار نیست. یکپارچه سازی موثر ICT ها در سیستم آموزشی یک فرایند پیچیده است که نه تنها فناوری را درگیر می کند بلکه برنامه آموزشی و فن آموزش، آمادگی نهادی، شایستگی های معلم و سرمایه گذاری دراز مدت را هم درگیر می کند. درحقیقت چنان اهمیت حیاتی به موضوع می دهد که بدست آوردن فناوری آسانترین قسمت آن است.
1- کاربردهای ICT در آموزش
خط مشی سازمان های آموزشی و برنامه ریزان باید اول از همه درباره پیامدهای آموزشی مورد نظر (ذکرشده دربالا) صریح باشد. این اهداف گسترده باید انتخاب فناوری های مختلف را به سوی بکار رفتن و چگونه بکاررفتن هدایت کند. پتانسیل هر فناوری مطابق چگونگی استفاده فرق می کند. Haddad و Draxler حداقل 5 سطح کاربرد فناوری درآموزش را شناسایی کرده اند : ارایه، اثبات تجربی , تمرین و عمل، تعامل و همکاری .
هر کدام از ICT های مختلف (چاپ، کاستهای صوتی و تصویری، پخش رادیو و تلویزیون، کامپیوتر یا اینترنت) ممکن است در پایه ای ترین سطحها یعنی ارایه و اثبات بکار بروند. به جز فناوری های بصری، تمرین و عمل هم ممکن است با بکاربردن حداکثر فناوریها ارایه شوند. از طرف دیگر کامپیوترهای شبکه ای و اینترنت، ICT هایی هستند که فراگیری تعاملی و همدستانه را می توانند بهتر فراهم کنند و پتانسیل کامل آنها اگر فقط برای ارایه یا اثبات بکار برود، تحقق نخواهد یافت .
1-1 کاربرد پخش برنامه رادیو وتلویزیون در امر آموزش
رادیو و تلویزیون بطور گسترده ای بترتیب از سالهای 1920 و 1950 بعنوان ابزارهای آموزشی بکاررفته اند . سه رویکرد کلی درکاربرد رادیو و تلویزیون در آموزش وجود دارد :
1- تدریس کلاسی مستقیم، که درآن برنامه ریزی پخش جانشین معلمان در یک پایه موقتی می شود.
2- پخش برنامه مدرسه ای , که درآن برنامه ریزی پخش، منابع تکمیلی تعلیم و تعلم را درصورت موجود نبودن، فراهم و ارایه می کند.
3- برنامه ریزی کلی آموزشی، در سطح اجتماع و مقامات ملی و بین المللی که فرصتهای آموزشی عمومی و غیررسمی را ارایه می کند.
قابل ذکرترین و بهترین مثال مستند رویکرد تدریس کلاسی مستقیم، آموزش تعاملی رادیو است (IRI). این آموزش شامل تمرینات مستقیم تعلیم و تعلم، 20-30 دقیقه ای آماده شده،بطور روزانه است. دروس رادیویی درباره موضوعات خاصی در سطوح ریاضیات ,علوم، بهداشت و زبان است که قصد دارند کیفیت تعلیم را پیشرفت داده و بعنوان یک یاری دهنده ساختاری به معلمان، که سطح آموزشی آنها در مدارس ضعیف و بدون منابع آموزشی است،ارایه می گردد. پروژه های آموزش تعاملی رادیویی در آمریکای لاتین و افریقا اجرا شده اند، درآسیا، این پروژه ها اولین بار در تایلند، سال 1980 اجرا شد، و اندونزی، پاکستان، بنگلادش و نپال هم پروژه های خود را در سال 1990 به اجرا رساندند. آنچه که پروژه آموزش تعاملی رادیویی را از دیگر برنامه های آموزش غیر حضوری متمایز می کند اینست که هدف اولیه آن بالا بردن کیفیت یادگیری است ( ونه صرفا“ توسعه دادن دسترسی آموزشی) و در هر دو شکل رسمی و غیر رسمی موفقیتهای زیادی داشته است. پژوهشهای گسترده در سطح جهان نشان داده که خیلی از پروژه های آموزش تعاملی رادیویی یک اثر مثبت روی پیامدهای یادگیری و برابری آموزشی داشته اند. و با صرفه جویی های آن در مقیاس، ثابت شده که یک استراتژی موثر برروی هزینه های مرتبط است.